قالب

کتاب و دغدغه و عکس 💚 :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۳۸ مطلب با موضوع «کتاب و دغدغه و عکس 💚» ثبت شده است

مطالب پیشنهادی

💟 مطالب پیشنهادی 💟  " لی جی هون "

 

💚سریال کره ای رودخانه ای که ماه در ان طلوع کرد 💚

💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟

🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀

🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀

 

 

💟 مطالب پیشنهادی 💟  " رو وون "

(˶ᵔ ᵕ ᵔ˶)

💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟

💟 سریال کره ای دلال ازدواج 💟

💟 سریال کره ای در حال پخش  💟

💟سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره قسمت های جدید 💟

💟  سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره 💟

💟 قسمت 7 و 8 سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره 💟

💟سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره قسمت 11و 12💟

💚نظر پایانی درباره ی سریال این رابطه مقاومت ناپذیره 💚

 

 

💙 سریال ژاپنی با بازی کامناشی کازویا 💙

 

💙سریال ژاپنی چشم های قرمز  💙  سریال ژاپنی هویت  💙 سریال ژاپنی عدالت  💙   سریال من سرنوشت تو هستم I'm Your Destiny  💙  سریال ژاپنی اخرین کات یا برش نهایی💙  ☘  سریال ژاپنی سرنوشت 2024 destiny ☘ معرفی فیلم ژاپنی  ☘ ⚡ معرفی فیلم کره ای و چینی و ژاپنی  ⚡ سریال ژاپنی شوگون  ⚡سریال ژاپنی تصرف بیمارستان  و سریال کره ای خانواده استثنایی 1 ⚡💟سریال ژاپنی اهنگ شیطان با بازی کامناشی 💟

 

💗 مطالب پیشنهادی " ژاپنی " 💗

 

💗 فیلم ژاپنی عشق را ببین و بشنو  💗سریال ژاپنی ازدواج دروغین ما 💗   سریال ژاپنی چشم های قرمز  💗  سریال ژاپنی هویت  💗   سریال ژاپنی عدالت  💗   فیلم ژاپنی someone   💗  سریال ژاپنی معشوق 💗 سریال ژاپنی سکوت  💗  سریال من سرنوشت تو هستم I'm Your Destiny  💗  سریال ژاپنی اخرین کات یا برش نهایی💗 سریال ژاپنی روزها  💗سریال ژاپنی کاش صد ها بار بهت گفته بودم 💗سریال ژاپنی اولین عشق  💗 فیلم ژاپنی ازدواج شاد من 💗فیلم ژاپنی اگه گربه ها از جهان ناپدید بشن💗 فیلم ژاپنی هیولا monster 💗⚡ معرفی فیلم کره ای و چینی و ژاپنی  ⚡☘ معرفی فیلم ژاپنی  ☘ ☘  سریال ژاپنی سرنوشت 2024 destiny ☘ معرفی فیلم ژاپنی  ☘ ⚡ معرفی فیلم کره ای و چینی و ژاپنی  ⚡ سریال ژاپنی شوگون  ⚡سریال ژاپنی تصرف بیمارستان  و سریال کره ای خانواده استثنایی 1 ⚡ سریال ژاپنی کاره پاره وقت خانوادگی   ⚡فیلم ژاپنی هزاران گل   ⚡ سریال ژاپنی سرنوشت با بازی کامناشی کازویا  ⚡معرفی سریال چرنوبیل و یک فیلم ژاپنی ⚡سریال ژاپنی گل افتابگردونی که در باران ناپدید شد ⚡⚡سریال ژاپنی ضدقهرمان ⚡ ⚡کارتون پسر و مرغ ماهی خوار  ⚡

 

 

💜 مطالب پیشنهادی 💜 " لی مینکی " 

 

💜مقاله درمورد بازی 200 لی مینکی در سریال کره ای لمس پشت تو 💜سریال کره ای در پس لمس تو  💜 نظر پایانی درباره ی سریال کره ای لمس پشت تو 💜

 

🥰 مطالب پیشنهادی 🥰 " گابلین " 

 

🥰سریال کره ای نگهبان خدای بزرگ و تنها 🥰 سریال کره ای گابلین خدای تنها و درخشان  🥰عکس از سریال کره ای گابلین  🥰سریال کره ای گوبلین خدای تنها و درخشان  🥰 سریال کره ای گابلین  🥰😎کتاب و سریال و مصاحبه گونگ یو 😎✨مصاحبه ی گونگ یو 

 

💚مطالب پیشنهادی 💚 " تاریخ اسی دال " 

 

💚 سریال کره ای تاریخ اسیدال یا ارتدال  💚

💚   شمشیر ارامون  💚

💚 در انتظار شمشیر ارامون  💚

💚بالاخره شمشیر ارامون 💚

💚دیالوگ از سریال شمشیر ارامون 💚 

 

🧡 مطالب پیشنهادی 🧡  ( اِن چا هاک یون  ) 

 

🧡سریال کره ای خواننده ی جزیره ی دورافتاده قسمت اخر 🧡 

🧡 قسمت 7و 8 سریال کره ای خواننده ی جزیره ی متروکه  🧡

🧡 معرفی N VIXX اِن ویکس   🧡

🧡 خواننده ی جزیره ی دورافتاده  🧡

🧡 سریال کره ای خواننده ی دورافتاده یا سریال کره ای خواننده ی جزیره ی خالی از سکنه 🧡

🧡سریال کره ای هتلدار و سریال کره ای کشور من و سریال کره ای تونل 🧡

🧡سریال کره ای وکیل چوسان 🧡

 

 

 🧡 مطالب پیشنهادی 🧡  ( آی اِم مونستااکس  )  

 

🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀

💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟

💚معرفی اوپا 아이엠  💚

💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟

💚اوپاهای مونستااکس💚

 

 

مطالب خیلی قدیمیتر رو اینجا بخونین : 

 

💟 بیشه زاری غرق در شکوفه  💟

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۳۰ شهریور ۰۴

    یک خط داستان

    کجا باید میرفتم؟ چکار باید می کردم؟ نه پولی داشتم و نه جایی که در آن زندگی کنم. در این شهر بزرگ تنها و غریب دستی نبود که دست مرا بگیرد. قلبم پر از ناامیدی و اندوه بود. 

    داستان همشهری . عنوان و نویسنده یادم نی . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۲۸ آبان ۰۳

    برشی از داستانی


    با مشت گره کرده حرص میخورد و دندان قروچه میکرد ، با هستی سر جنگ داشت . از زور خشم، بلند بلند فریاد می زد - هیچ وقت هیچ کس را آن جوری که که باید دوست نداشته بود به فرمان میکوبید و به خودش می گفت نمی تواند کسی را دوست داشته باشد ذاتش بد، روحش معیوب و جنسش خراب بود . آن وقت کفری میشد و از کفری شدنش خجالت می کشید، تنها کور از اشک ولی حتی همین هم نمایش بود نه زندگی صرفا ادایی ترسناک بود، اشکها بند می امد ولی طوفان همچنان ادامه داشت .
  • نظرات [ ۱ ]
    • جمعه ۲۵ آبان ۰۳

    برشی از یک روایت راجبه خودکشی

    ایتتسو نموتو راهبی ژاپنی که وبسایتی برای کسانی که قصد خودکشی دارند راه میندازه ، اون میخاد با انها حرف بزنه و سعی کنه اونهارو پشیمون کنه . متنی که اینجا گذاشتم تو یکی از شماره های همشهری داستان چاپ شده بود . راجبه کسایی که به راهب نامه نوشتن و گاهی حرفای راهب و بعد هم عارضه ای که برای راهب پیش میاد .  یکی از تاثیرگذارترین متن هایی که این مدت خوندم و مدتها تو یادم مونده و هست . 

    یکی از کارهایی که راهب کرده اینکه به اونهایی که میخان خودکشی کنن میگه که فرض کنن که سرطان دارن و 3 ماه بعد قراره که بمیرن . کارهایی که میخان درعرض 3 ماه انجام بدن رو تو کاغذ بنویسن . یکی از شرکت کننده ها میشینه گریه میکنه و میگه که جوابی برای سوال نداره . چون هیچ وقت فک نکرده که میخاد با زندگیش چی کار کنه . همیضه فقط به این فکر کرده که میخاد بمیره . هرگز واقعا نزیسته پس چطور میخاد بمیره؟! 

    ایمیل به راهب : 

    مدتهاست دنبال کار گشتم اما همه درخاست هایم برای کار رد شد . کم کم احساس کردم دلم میخاد بمیرم . حتی یه بار سعی کردم خودمو بکشم ولی عملی نشد . واقعیت اینه که واقعا نمیخاهم بمیرم . دلم میخاد جایی کاری پیدا کنم . خلاصه واقعا بلاتکلیفم و نمیتوانم تنهایی راه خلاصی پیدا کنم . 

    این جمله رو با تمام وجودم درک میکنمش . 

    ایمیل به راهب : 

    بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه پیش پدر و مادرم بودم و برای امتحان وکالت میخوندم اما با اینکه 6 بار امتحان دادم قبول نشدم . من متوجه محدودیت توانایی و استعدادهایم شدم و تصمیم گرفتم وکیل شدن رو فراموش کنم و دنبال کار بگردم ولی چون سنم از سی گذشته و قبلا فقط کارهای نیمه وقت کردم پیدا کردن شغل ثابت برایم دشوار شده . خودم رو گم کرده ام و حتی نمیدانم میخاهم چه کار کنم یا با در چه جهتی پیش بروم ...از مدتی قبل هیکی کوموری شدم ... میدانم که این وضعیت لاعلاج تقصیر خودم است و خودم باید مساله را حل کنم اما من ادم ضعیف و وابسته ای هستم و ضعیف تر از انم که خودم راه نجاتی پیدا کنم ...احساس میکنم به بن بست رسیده ام و هیچ چاره ای برایم نمانده . توصیه به من بکنین . 

    ایمیل به راهب

    احساس میکنم زیربار حسرت های بزرگم له میشوم ...رنج بسیاری میکشم و دیگه نمیتونم تحمل کنم ...

    ...

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۲۵ آبان ۰۳

    کتاب خرمگس

    خرمگس ، با چشمانی شرربار فریاد بر اورد:دروغ است !در مورد مقام اسقفی چه طور؟
    -مقام اسقفی؟
    -آه!آن را فراموش کرده اید؟از یاد بردنش بسیار سهل است!آرتور!اگر مایل باشی ،خواهم گفت که نمی توانم بروم.من باید برای زندگی شما تصمیم می گرفتم ،من در نوزده سالگی.اگر تا این اندازه وحشتناک نبود،مضحک می شد.
    -بس کن!
    مونتانلی با فریادی یاس اور دو دست را بر سر نهاد .سپس انها را انداخت و اهسته به طرف پنجره رفت.انجا بر روی درگاه پنجره نشست ،بازویی را بر میله ها تکیه داد و پیشانی اش را بر ان فشرد.خرمگس لرزان بود و او را می پایید.
    مونتانلی بلافاصله از جا برخاست و با لبهایی بی رنگ بسان خاکستر ،بازگشت.
    در حالی که به نجو رقت انگیزی تلاش می کرد تا لحن ارام همیشگی خود را حفظ کند ،گفت :بسیار متاستفم،ولی باید به خانه بروم .حالم اصلا خوب نیست.
    گویی از تب می لرزید .همه ی خشم خرمگس فرونشست:پدر!متوجه نمی شوید…
    مونتانلی یکه خورد و بی حرکت ایستاد .
    عاقبت به نجوا گفت:کاش آن نباشد!خدای من ،هر چیز بچز آن!نزدیک است دیوانه شوم…
    خر مگس خود را روی یک بازو بلند کرد و آن دو دست متشنج را در دست گرفت:پدر!آیا هرگز نمی خواهید قبول کنید که من واقعا غرق نشده ام؟


    خرمگس-اتل لیلیان.

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۲۰ آبان ۰۳
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |