بعد مدتها سریال کره ای جدید دیدم از بازیگر سریال سونات زمستان که خییییلی دوسش داشتم ، ولی خب این سریالش اونچنان جذاب نبود با اینکه خودش همچنان جذاب بود و خیلی شوهراستایل .

ایشونو میگم : اسمش تو سریال فرانکه
ایشونو میگم : اسمش تو سریال فرانکه

اسم سریال هست “هتلدار” منظور کسی که یا صاحب هتله یا کارش هتله ، درمورد یه هتل معروف خیالی تو کره س که پنج ستاره س ، اوپای شوهراستایلم هاروارد درس خونده و کلا امریکا بزرگ شده کارش پایین اوردن قیمت کارخونه ها و هتل و‌ این جور جاها و مفت خریشون یا برای خودش یا برای کلاینته .

سریال هتلدار
سریال هتلدار

میزنه صاحب هتل معروف کره میمیره یه یاروییم تو کره تاجره و به این هتله چشم داره در صدد میشه که یکی بیاره تا هتل رو مفت خری کنه ، بهش اوپای شوهراستایل هارواردیمو معرفی میکنن ، اوپام اولش ناز میکنه چون از کره خاطرات خوبی نداره نمیخاد بیاد کره ، ولی یه روز تو یه رستورانی یه دختر کره ای میبینه و ازش خوشش میاد ، حالا دختره کیه !؟

دختره اینه مرده هم همون کارمنده س که بعدا میگم
دختره اینه مرده هم همون کارمنده س که بعدا میگم

کارمند همین هتله اس که اومده امریکا دنبال یه کارمند دیگه ی هتل که سالها پیش اخراج شده بود حالا دلیلش مهم نی ، اون از طرف رییس هتل که همانا زن رییس مرحومه ، مامور شده اون کارمندرو بیارتش کره و بکننش مدیر هتل چون زنه که هیچی بلد نی این پسره مثلا خیلی ماهر و شاخه ،هیشکی دیگه نیست که بشه هتلدار 😁🙄 قبلنم بین این دوتا یه خبرایی بوده ولی بعد از اخراج شدنش و اینا همه چی کنسل شده ولی دختره هنوز یخورده بهش احساس داره ، خلاصه یه روز که دختره داشت صبحونه میخورد تو هتلش از خدمات اونجا شکایت میکنه و دقیقا همین لحظه ام اوپای شوهراستایل هارواردیم ، اونجا بود و چشمش میگیره دختره ماجرا رو ، همون شب به دختره لباس میفرسته اسم اوپای شوهراستایل هارواردی “فرانک” یه کارتم میفرسته اسمشو مینویسه دختره ی گیج فک میکنه هدیه از طرف همون همکاره س .

میگذره و قرار میشه برگردن کره داشتن میرفتن تو جاده بودن تو ماشین ، که بحث بینشون درمیگیره پسره ی بی غیرت وسط بیابون تو امریکا دختترو پیاده میکنه و میره ، دختره میمونه تو بیابون ، چنددیقه بعد یهو یه ماشین لیموزین داشت رد میشد دختره دست تکون میده نگه میدارن کی بوده ماشینه؟! فرانک ، اول رو نشون نمیده بعد میرن خونه ی فرانک ، بعد اونجا یخورده حرف میزنن و اینا فرانک دیگه عاشق دختره میشه و مفهمه دختره تو همون هتلی که به این پیشنهاد مدیریتشو دادن کار میکنه ،ولی چرچیل بهش نمیگه که منم این پیشنهادو دارم و فلان ، دختره که میره ، سریع زنگ میزنه دستیارش میگه کار کره رو بگیر که فردا بریم اینجوری میشه که فرانک میاد کره و میره همون هتله میمونه ، بعد دختترو میبینه و بهش هدیه اینا میخره بعد بیرون میرن و اینا کم کم دختره هم خوشش میاد تا جایی که فرانک به دختره میگه من تورو میخام و این حرفا 😍🥰دختره یخورده مردد بود ولی ، حتی روز تولد دختره هم میرن بیرون بعد کیسم میخان برن دختره خودشو عن میکنه 😣😑🤐 خلاصه میگذره و ابش زیاد بودن سریال ، هتلی ها میفهمن که فرانک اومده بزخری کنه درصدد میشن جلوشو بگیرن بعد فک میکنن دختره دستش با فرانک تو یه کاسه اس بعد دختره ی احمق به خاطر هتل انگار که مال باباشه خودشو جر میده ،جالبه پسر صاحب هتل انقد دنبال مالش نبود که کارمندای هتل بودن ،اولش اصلا نمیخاستن تعدیل نیرو کنن ولی چون دعوا بالا گرفت زمزمه های اخراج ادمای اضافیم اومد چون هتله نقدینگی!؟خلاصه پول نداشت هتله و فقط الکی اسم در کرده بود برای همین دیر یا زود چاره ای نبود که تعدیل نیرو کنن ، اصلا تقصیر فرانکم نبود ،از طرفی توی سریال کاراکترای اضافی که روشون مانور میداد خیلی زیاد بود مثلا پسر صاحب رستوران که سست عنصر بود و کارمندای هتل که اصلا نییازی نبود انقد روشون زوم کنه . خلاصه چندقسمت دختره خودشو عن میکنه و فرانکم بهش میگه کار کاره رابطه ی بین ما رابطه ی بین ماست چرا قاطی میکنی ولی دختره احمق بود و گوشش بدهکار نبود ،خوشم اومد فرانک اصلا از موضعش کوتاه نیومد ، همینجور دعوا میکنن بعد دیگه دختره وا میده و باز بهم برمیگردن و داستان به شادی تموم میشه .این سریال هم ساب نداشت و بی ساب نصفشو متوجه شدم اونجاهایی که نمی فهمیدم رو ساب انگلیسی را فعال میکردم که بفهمم قضیه چی شد ، هم خیلی راجبه هتل و هتلداری و مالی حرف میزدن هم اینکه کیفیت صداش یجوری بود که خوب متوجه حرف زدنشون نمیشدم . فک میکنم اینها در نفهمیدم دخیل بود . راستش برای خودمم هنوز عجیبه که چطور سونات زمستان رو تقریبا 70 .80 درصدشو متوجه شدم شاید اگه الان ببینمش اون درصدای باقی مونده هم متوجه شم چون الان گرامرای بیشتری خوندم و کلمات بیشتری حفظ کردم . 😁 با این حال هنوزم برام باارزشه هم سریالش قشنگ بود و با اینکه نقشای فرعی دیگه ای هم داشت بازم تو طول سریال و تو داستان نقش بسزایی داشتن بی منفعت نبودن ، هم اینکه اولین سریال تمام کره ای بود که انقد زیاد متوجه میشدم حرفاشونو واقعا برام خیلی خاطره س اون سریال .

تو این صحنه اونجای که دختره خودشو عن کرده بود که فرانک میاد میگه فقط به حرفای من گوش کن و اعتماد کن . و بهشش مگه که عاشقشه بعد دیگه دختره اشتی میکنه اولش .

بعد جمله طلایی فرانک که واقعنم حقه ، برگشت اخراش که دیگه تسلیم شده بود که دختره رو ول کنه به دختره گفت :

میدونی اعتماد ینی چی ؟! میدونی اعتماد کردن چجوریه ؟ اینکه به چیزی که نمیشه اعتماد کرد ، اعتماد کنی ، اونو میگن اعتماد داشتن .کره ایشم مینویسم خودم یادم بمونه قشنگه :

진짜 믿음이 뭔지 알아요 ? 믿을 수 없는 것 믿을 게 믿음이에요


حقیقتا تا قسمت ۱۲قشنگ بود سریالش مخصوصا کاراکتر فرانکو دوس داشتم ، ولی از ۱۲ به بعد خیلی اب شد و اصلا رفتاراشون خیلی اغراق شده و غیرواقعی بود . اولا همونجور که گفتم دختره یه کارمند معمولی بود که دست کمی از خدمتکار نداشت به توچه که صاحب هتل کی میخاد بشه تو ببین رییس بعدی کیه بچسب به اون که جایگاهتو از دست ندی ، همچین رفتار میکرد انگار مال باباش بود و فرانک اومده بود غصبش کنه ، خیلی مسخره بود ، درثانی مردی مث فرانک عمرا عاشق یه زن احمق مث دختره بشه مردی مث فرانک زنی میخاد که کارش هرچیزی باشه درهرحال حمایتش کنه یا خانه دار باشه یا اگه شاغله اون ساید حمایتگری رو داشته باشه و درثانی رابطه و زندگی خصوصی رو به کار ترجیح بده ولی دختره اصلا اونجوری نبود چسبیده بود به کار و حالام که یه شوهر جیگر پیدا کرده بود یخورده از کارش نمیگذشت حالا اینجوریم نبود که اون نبود کار هتل لنگ بمونه ،بعد تا فهمید فرانک کارش چیه و از زبون دیگران شنید سریع با پسره کات کرد ایکبیری 😤 انقد حالم از زنای خوره کار بهم میخوره ، اینکه میخان نشون بدن زن غرور داره و شاغل باشه خیلی خوبه بیشتر حالمو بهم میزنه ،زن هرچیزیم باشه درهرحال دوست داره توسط کسی دوست داشته باشه و حمایت بشه ، دختره داشت خودشو جر میداد اون یارو همکاره بهش پا بده و دوباره رابطه شون شروع شه ولی یارو مث عن انگار نه اینگار تازه خودش یه دختر بچه پیدا کرده بود عاشق اون شده بود اجوشی 😤بعد که یه مرد تمام عیار مث فرانک پیدا شده بود داشت جفتک میزد ، خیلی زن بیخودی بود 🤢 خلاصه خیلی حرصمو در اورده بود . این سریال یه سال قبل از سریال سونات زمستان که باعث ستاره شدن اوپای شوهراستایل بود ،پخش شده بود . ورژن ژاپنیشم ساخته شده و اتفاقا همونجاام اوپای شوهراستایل نقش فرانک رو خودش بازی کرده ، ورژن ژاپنی برا سال ۲۰۰۷ که معلومه بعد از فوق ستاره شدن اوپا ، مخصوصا تو ژاپن ، این سریال رو ری میک کردن . این بود معرفی سریال امروز .

ورژن ژاپنی سریال
ورژن ژاپنی سریال


تو این مدت قبل از این سریال ، سریال کره ای تونل و سریال کره ای کشور من رو به ترتیب ،برای سومین بار و برای دومین بار نگاه کردم . میخاستم پستاشو جداگونه بذارم ولی حسش نبود همینجا یه خلاصه میگن خالی از لطف نی :

سریال کشور من
سریال کشور من


کشور من رو فقط به خاطر جانگ هیوک نگا کردم یه سریال با داستانی شلوغ که خاسته دوران امپراطور شدن ته جونگ و بعد جنگ ولیعهدی لی بانگ وون نشون بده ولی درواقع یه سریال عشقی بین چندجوون تو این دوره ی اشفته س که برای زندگی و عشق دارن میجنگن ، راستش برای نشون دادن هردو زیاد موفق نبود . مخصوصا برای نشون دادن دوره تاریخی که به نظرم غیر بازی جانگ هیوک تو نقش لی بانگ وون ،چیز دیگه ای برای اراعه نداشت .

جانگ هیوک در نقش لی بانگ وون
جانگ هیوک در نقش لی بانگ وون " این دومین باری بود که جانگ هیوک این نقش رو بازی کرده بود "

سریال تونل : سمت راستی همونیه که پاش به  ایستگاه پلیس نرسید و کشته شد
سریال تونل : سمت راستی همونیه که پاش به ایستگاه پلیس نرسید و کشته شد


سریال کره ای تونل که خیلی سریال قشنگیه ،یه سریال کره ای جنایی پلیسی ،راجبه یه پلیس تو سال ۱۹۸۰فک میکنمه ، که قتلهای زنجیره ای تو شهرشون اتفاق می افته و زنایی که جوراب شلواری پاشون هست رو میکشه ، پلیسه درصدد تا قاتلو بگیره یه روز که اخرین قتل تو تونل اتفاق افتاده بوده برای اینکه دوباره قتلگاه رو ببینه میره تونل اونجا یکیو میبینه که درحال سیگار کشیدنه و داره ادای خفه کردن کسی رو در میاره میفهمه این قاتله میره دنبالش ولی قاتله با سنگ میزنه توی سرش ، بیدار که میشه سال ۲۰۱۷عه و میره اداره شون و اول گنگ بود متوجه تغییر زمان نبود ، شانسا همون روز قرار بود یه گروهبان!؟ به اسم خودش بیاد به اون ایستگاه ، ولی اون بدبخت هیچوقت پاش به اون ایستکاه باز نمیشه چون از قبل کشته شده بوده ، کی کشته!؟ همین قاتل سی سال پیش ، چرا!؟ چون شم پلیسی و کارگاهیش اونم درحالیکه هنوز مامور راهنمایی رانندگی بوده زیاد بوده و کنکاش زیاد اونو به پرونده و بازمانده های قتل زنجیره ای ۳۰سال قبل میرسونه و عین ابله ها میره از خود قاتل سوال میپرسه رسما یجورایی میگه که : تو قاتلی!؟😲 خب معلومه میزنه میکشتت ، خلاصه پلیسی که فوروارد شده سال ۲۰۱۷ تو اونجا زندگی پلیسی جدیدی رو اغاز میکنه از شانس رییس ایستگاه همون همکار خودش تو سی سال قبل بود و زود میتونه سازگار شه از شانس اونجا پرونده ای رخ میده که قتلهاش مث قتلای ۳۰سال پیشه اینجوری میشه که پلیسه متوجه ماموریت و چرایی این انتقال در زمانش ، میشه . خیییلی سریال جذاب و قشنگی خوش ساختی بود من با این که سه بار دیدمش ازش باگ خیلی بولدی در نیوردم . پیشنهادمیکنم حتما ببینینش .
خب امروز تا همینجا.

پلیس موردنظر
پلیس موردنظر


🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

💚  سریال کره ای بی خانمان  💚  سریال ایرانی برف بی صدا می بارد 💚  فیلم سینمایی موقعیت مهدی  💚 سریال ژاپنی روزها 💚 سریال کره ای ایدل مقدس 💚 فیلم سینمایی غریب 💚سریال کره ای رویارویی یا دوست پسر 💚سریال کره ای وکیل طلاق 💚سریال کره ای توطئه در دربار 💚