قالب

سریال کره ای 💜 :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۲۳۱ مطلب با موضوع «سریال کره ای 💜» ثبت شده است

سریال کره ای نقاش باد ها

 

سریال کره ای  نقاش باد ها همراه با بررسی تاریخی :

 اول بررسی تاریخی : 

کیم هونگ دو ملقب به دان وان ، نقاش دوره ی چوسان در دوره ی 22 دومین امپراطور چوسان ینی جونگ جو ، پسر ولیعهد معروف " سادو" میزیسته . 😄" یهو ادبی میشه فعل ها "

سریال کره ای نقاش باد ها

او به عنوان نقاش نماینده دوره احیای ادبی در دوران سلطنت شاه جونگجو سهم زیادی در نقاشی‌های منظره و ژانر داشت، اما نقاشی بود که در همه زمینه‌ها نقاشی‌های اصیلی مانند نقاشی‌های باستانی، نقاشی‌های تازه، نقاشی‌های گل و پرنده و نقاشی‌های بودایی میکشید اگرچه او عمدتاً به درخواست مقامات سلطنتی، مقامات عالی رتبه و اشراف نقاشی می کشید، اما به عنوان یک نقاش ژانر که زندگی روزمره مردم عادی را به تصویر می کشد توجهات را به خود جلب می کند. علاوه بر این، او نه تنها نقاشی می کشید، بلکه شعر هم می نوشت . نسب خانوادگیش خیلی طولانیه ، همین که بدونیم اون از یه خانواده اصیل زاده بوده کفایت میکنه . یه نقاش دیگه که با خانوادشون رفت و امد داشته بوده که کیم هونگ دو و استعدادش رو اون کشف میکنه و معلم اون میشه و اون بوده که باعث میشه کیم هونگ دو ، بره قصر و پرتره ی امپراطوری رو بکشه . که برای یه نقاش یه کار خیلی بزرگ و با ارزشه . همچنین کیم هونگ دو یکی از عزیزکرده های امپراطور جونگ جو بوده و رابطه ی نزدیکی باهم داشتن .

سریال کره ای نقاش باد ها

اگرچه او نقاشی های زیادی کشید و به عنوان بهترین نقاش زمان خود شهرت داشت، زندگی او سخت و سلامتی اش ضعیف بود. زمانی آنقدر فقیر بود که کاغذ و مداد و جوهر نداشت.
سریال کره ای نقاش باد ها
سریال کره ای نقاش باد ها
نقاشی های تاشو ،"군선도

نقاشی های تاشو ،"군선도" که اولین بار توسط کیم هونگ دو کشیده شده ، نقاشی هایی هستند که "تصویری که با مضمون گروهی از جاودانه ها کشیده شده است تا اینکه جاودانه ها را به تنهایی نقاشی کند"


حالا اینو تا اینجا داشته باشین تا بریم راجبه زمان امپراطوری که این نقاش درش زندگی میکرده بخونیم :

ولیعهد سادو که بود و چرا کشته شد ؟!

واقعه ی " ایم او هوپیان " ینی حادثه ی ولیعهد سادو ، به حادثه ای اشاره داره که ولیعهد سادو رو به دستور پدرش داخل جعبه ی برنج گذاشتن وسط حیاط قصر تو چل تابستون و بعد از 8 روز طفلک هلاک شد . سادو اون موقع 27 سالش بود .

این خلاصه ای که همه جا میتونین پیداش کنین . اطلاعات دیگه ای که تاریخی و موثق هست رو از نامو ویکی کره از زبان کره ای دارم میگم :

پادشاه یونگجو از ولیعهد سادو، پسرش که در اواخر سن (42 سالگی) به دنیا آمد، انتظارات بیش از حد داشت و توبیخ‌های غیرقابل تحمل و آزار روانی را اعمال می‌کرد. ولیعهد سادو دچار بیماری روانی شد، کارهای غیراخلاقی و دور از شان انجام میداد ،

هر زمان که پادشاه یئونگجو وی را سرزنش می‌کرد؛ سادو برای تسکین استرس خود به طرز بی هدفانه ای در قصر مردم را می‌کشت یا کتک می‌زد. همچنین وی انحراف جنسی نیز داشت. بنا بر قوانین دربار پادشاه یئونگ جو نمی‌توانست با دستان خودش پسرش را بکشد؛ بنابراین به سادو دستور داده شد تا در یک روز گرم از ماه ژوئیه سال ۱۷۶۲ در داخل یک مخزن برنج بزرگ چوبی قرار بگیرد. بعد از هشت روز سادو بر اثر خفگی فوت کرد. در قرن نوزدهم میلادی شایعاتی وجود داشت که ولیعهد سادو بیماری ذهنی نداشت و این یک پاپوش بود که برای وی دوخته شده بود اما این شایعات به‌طور گسترده‌ای توسط همسر وی در کتاب خاطرات بانو هه گیونگ و یادداشت‌های سالیانه سلسله چوسان نقض شده‌است. پسر سادو (جئونگجو) در زمان مرگ پدرش ۱۱ ساله بود اما مادرش (بانو هونگ) به پسرش آموخت که علیه پدربزرگش موضع‌گیری نکند.

" یکی دیگه از دلایلی که سادو رو اینجوری کشتن این بوده که اگه به طرز معمولی میکشتنش پسرش نمیتونست امپراطور بعدی بشه ، درباریان به شدت با اینکه پسر سادو بشه ولیعهد بعدی مخالف بودن ولی امپراطور با این شرط سادو رو اونجوری کشت که نوه ش ینی پسر سادو بتونه امپراطور بشه . "

اینو تو یکی از سریالای قدیمی دیده بودم که لی جه هون ، نقش سادو رو بازی کرده بود . اسم سریال بود " در مخفی " تو اون سریال سادو دیوونه یا منحرف جنسی نبود یه ادم معمولی بود که چون با سیاست های درباریان مخالف بود و میخاست طرحی نو در بیاندازه با مخالفت های شدید پدر و درباریان روبه رو میشه و دست اخرم براش پاپوش درست میکنن و اونجوری کشته میشه .

سریال کره ای نقاش باد ها
لی جه هون در نقش ولیعهد سادو در سریال در مخفی

تو ویکی کره ای در مورد سادو نوشته که سادو از بچگی به شدت باهوش و مودب بوده . و پدرش اونو خیلی عزیز میداشته . ولی بعد از یه مدت رفتارش با بچه 180 درجه متفاوت میشه :

کودک آزاری پدر یونجو نسبت به ولیعهد سادو در کمال تعجب از سنین بسیار پایین آغاز شد. او تا سن 3 سالگی به ولیعهد بسیار اهمیت می داد و از هر کاری که می کرد تعریف و تمجید می کرد، اما از 4 سالگی شروع به سرزنش و تحقیر کرد. توقعات آنقدر زیاد بود که او را سخت تربیت کردند و ولیعهد از 9 سالگی از ملاقات با پدرش (یئونگجو) می ترسید. حتی زمانی که هوا ابری بود، پادشاه یونگجو او را سرزنش کرد و گفت: "به این دلیل است که ولیعهد با فضیلت نیست." مخصوصاً از سن 10 سالگی، یونجو نسبت به ولیعهد تندتر و تندتر شد و تعداد تمجید ها به سرعت کاهش یافت و توبیخ های شدید افزایش یافت.

همیشه ردپای تربیت بد والدین و والدین بده که باعث میشه بچه ها بیمار شن و بعدشم از والدین متنفر .

영조가 사도세자를 질투했다", 혹은 "열등감을 느꼈다", "편하게 왕이 될 수 있다는 것을 못마땅했다"는 의견을 제시하기도 한다./

در یکی از کتابای تاریخ اومده که پدر به پسر حسودی میکرده ، اون به وضوح بیان کرده که از اینکه سادو به این راحتی ولیعهد و بعدم امپراطور میشه ناراحته .

از سوی دیگر، پادشاه یونگجو اغلب موجی از جانشینی تاج و تخت را به راه می انداخت تا اظهار کند که هیچ تمایلی به تاج و تخت یا تثبیت وضعیت سیاسی ندارد. "من نمی توانم به عنوان پادشاه خدمت کنم، زیرا خادمان من مدام از گوش دادن به من خودداری می کنند و آشکارا با جناح ها (سیاست حزبی) می جنگند. دعوا میکنند و بعد میگویند لطفا ما را مجازات کنید.» اگر پادشاه می‌گفت که تاج و تخت را می بخشم ، رعایا و ولیعهد باید به شکل اعتراض شدید، «نه!» یا گفتن «من اشتباه کردم! لطفاً مرا ببخشید!»، میگفتند ،و مخالفت میکردن این به این دلیل است که راه اندازی یک پادشاه دیگر در حالی که شاه هنوز زنده است، خیانت و شورش است . حتی اگر آن پادشاه دیگر، ولیعهد فعلی باشد. به همین دلیل، ولیعهد سادو کسی است که مرتکب شدیدترین جنایات در چوسون شده است.

همچین صحنه ای دقیقا توی سریال " در مخفی " نشون داده شده بود .

اگرچه آنها جرات کشتن یکدیگر را نداشتند، اما هیچ زمانی نبود که تمایلی به کشتن یکدیگر نداشته باشند.این ثابت می کند که مرگ ولیعهد سادو بیشتر تحت تأثیر سوء استفاده و تصمیم خودسرانه پادشاه یونگجو بوده تا دعواهای جناحی.

توی بیشتر سریالا که تا حالا از سادو به طور مستقیم و غیرمستقیم ساخته شده نشون داده شده که درباریان باعث کشته شدن سادو شدن ولی تاریخ چیز دیگه ای میگه . هر ادم عاقلی وقتی تاریخ رو بخونه متوجه میشه که سادو چرا دیوونه شده .

در سال 1762، درگیری بین ولیعهد و پادشاه یونجو واقعاً به اوج خود رسید و او بعداً پس از اطلاع از اعمال ناشایستش توسط پادشاه یونجو کشته شد . در این هنگام ولیعهد موهای خود را پایین انداخت و زانو زد و گریه کرد و طلب بخشش کرد. با تاکید بر یونجو به عنوان "پدر" علیرغم فریاد پسر، "این کار را نکن زیرا من خوب درس خواهم خواند و همه چیز را طبق دستور انجام خواهم داد"، پادشاه یونجو تا آخر پسرش را نبخشید و به او دستور داد خودکشی کند. پادشاه یونجو هنگامی که تلاش ولیعهد برای کشتن خود به دلیل محدودیت خدمتکارانش بی نتیجه ماند، خشمگین شد، بنابراین به زور خدمتکاران و نوه خود را بیرون آورد، ولیعهد را با مهر کاغذی در یک سبد برنج قفل کرد و ولیعهد را از خوردن یک جرعه آب منع کرد. ولیعهد که در جعبه ی برنج محبوس شده بود، سرانجام پس از هشت روز از تشنگی و گرسنگی درگذشت . یونجو نه تنها پسرش را کشت، بلکه دستیاران پسرش را نیز اعدام کرد.

بعد از اینکه پسرش رو دیوانه و بعدم میکشه ، ینی بهش دستور میده خودکشی کنه ، خودکشی زورکی .چون نمیتونسته مستقیما پسرش رو بکشه پادشاه . پسر سادو "جونگ جو "رو ولیعهد میکنه . تمام پادشاهان چوسان به غیر از دوتاشون همشون از خط خونی سادو هستن . واقعا داستان سادو خیلی غم انگیز و رازالوده . از سادو تقریبا ده سریال ساخته شده که البته مستقیما راجبه سادو نبوده ، بیشتر راجبه پسرش جونگ جو ، جونگ جو اسم بعد از امپراطور شدنشه ، اسمش یی سان بوده . سریال ساخته شده .

سریال کره ای نقاش باد ها
جونگ جو در نقاش باد

بیست و دومین پادشاه سلسله چوسان ، جونگ جو یی سان! پادشاهی که پرتلاطم ترین و پر پیچ و خم ترین زندگی را در سلسله 500 ساله سپری کرد!

یکی از مهمترین دلایلی که از این پادشاه سریال زیاد ساخته میشه اسرارامیز بودن مرگ پدرشه و اینکه خیلی میتونن روی داستانش مانور بدن . خودش هم خیلی شخصیت پرباری داشته ، وقتی سادو کشته میشه جونگ جو 11 ساله بوده . طبیعتا مرگ پدرش رو دیده و اعتقاد داشته که در مرگ پدرش بی انصافی رخ داده ، بعد از به تخت نشستنش اولین چیزی که میگه اینه :"من پسر ولیعهد سادو هستم . "

اون میخاسته اسم پدرشو زنده کنه ، از طرفی میخاسته درباریان رو بترسونه که اونو با چشم تحقیر و اسون نبیننش . بعد از پادشاه شدنش بیشترین تلاشی که میکنه اینکه به پدرش عنوان امپراطور بده و به عنوان امپراطور قبلی بهش احترام بذاره ولی نمیتونه ، عوضش برای پدرش معبد میسازه و قبر پدرش رو به یه جای خوب تغییر مکان میده . بعد از سالها تو دوره ی یه امپراطور دیگه " چون اسمشو نوشته بود من دیگه سر چ نکردم چندمین امپراطور میشه " بالاخره به سادو لقب امپراطور میدن . به نظر میاد اون امپراطور خط خونیش به سادو می رسیده و میخاستن اونو فرزند خونده سادو کننش اونجوری لازم بوده که سادو رو امپراطور خطاب کنن . از طرفی تو عوام شایعه شده بوده که روح سادو اروم نگرفته به خاطر مرگ ناعادلانه ش . برای همین لقب امپراطوریش : 뒤주대왕 ینی پادشاهیی که به خدایی رسید / ملقب شده . این لقب به این دلیل بهش داده شده که با اینکه خودش در جوانی و بدون نشستن به تخت با اسم ولیعهدی کشته شد ولی خط خونیش تا سالیان سال ادامه داشت .

سریال کره ای نقاش باد ها
تصویر فرضی از سادو

تو دوره ی سادو ازش یه پرتره کشیده میشه ولی از پرتره هه استقبال نمیشه ، ده سال بعد پرتره به دست جونگ جو میرسه که بازم الان جاش نامشخصه و پیدا نشده و احتمالا مخدوش شده .

اتفاقا تو سریالی که الان دارم میبینم و همه ی این تحقیقات از دیدن اون سریال نشات گرفته جونگ جو داره دنبال پرتره باباش میگرده .

همه ی اینارو گفتم که برسم به معرفی سریال جدیدی که دارم میبینم و خیلی قشنگه ، قبل معرفی سریال اینم بگم که چون همیشه یه ابهاماتی راجبه سادو داشتم برای همین خاستم این سری قشنگ راجبش تحقیق کنم که نتیجه ش شد این . امیدوارم خونده باشین .

سریال نقاش باد :

سریال کره ای نقاش باد ها

سریال کره ای نقاش باد ها

سریال رو بر اساس رمان تاریخی پرفروش لی جونگ میونگ ساخته ان ، داستان با این فرض که شاید نقاش "شین یون بوک " واقعاً یک زن بوده است، بر زندگی اون تمرکز داره .

یک نقاش جوان با استعداد که برای جستجوی قاتل پدرش خود را به شکل یک پسر در می آورد. او با کیم هونگ دو، یک نقاش چیره دست آشنا می‌شود که او را به سمت تبدیل شدن به یک هنرمند بزرگ راهنمایی می‌کند و آنها یک دوستی قوی از مربی و شاگرد ایجاد می‌کنند.


اینجا اینم بگم که خالی از لطف نی :

لی جونگ میونگ خیلی نویسنده ی خوبیه اینو از اونجا که یه کتابشو خوندم و خیییلی قشنگ بود فهمیدم، فک میکنم یکی از داستانای خیلی قشنگ کره ای که از اولین کتابای کره ای ،بود که ترجمه شده بود چندسال پیش ،

سریال کره ای نقاش باد ها

کتاب " نسیمی که بر ستاره ای وزید "

اینم لینک طاقچه ی کتاب ، حتما بخونینش خیلی قشنگ و جذابه .

دانلود و خرید کتاب نسیمی که بر ستاره ای وزید اثر جونگ میونگ لی | نشر نون | طاقچه (taaghche.com)


برگردیم به داستان سریال :

شین یون بوک که بیشتر با نام مستعار هه وون شناخته می شود، نقاش کره ای سلسله چوسون بود. مانند معاصرانش دان وون ، او به خاطر تصاویر واقع گرایانه اش از زندگی روزمره در زمان خود شناخته شده است. نقاشی‌های ژانر او به‌طور مشخصی اروتیک‌تر از نقاشی‌های دان وون بودند ، واقعیتی که به اخراج او از مؤسسه نقاشی سلطنتی، دوواسئو باعث شد . نقاشی اغلب یک شغل ارثی در دوره چوسون بود و پدر و پدربزرگ هه وون هر دو نقاش دربار بودند. مطالعات و تئوری‌های مختلفی در مورد زندگی او وجود دارد، مبنی بر اینکه او ممکن است هرگز عضو دوهواسو نبوده و با کیم هونگ-دو رابطه نزدیکی نداشته است.
در حالی که کیم زندگی روزمره دهقانان را با لحن طنز به تصویر می‌کشید، شین در نقاشی‌های خود از مردم شهر و گیسانگ، اجمالی از اروتیسم را نشان داد.
سریال کره ای نقاش باد ها
راستی کیم هونگ دو ملقب به دان وون و اون یکیم شین یون بوکه


خب برسیم به سریال :

همونجور که مفصلا نقاش ها رو معرفی کردم سریال راجبه این دونقاشه و نقاشی هایی که میکشن و کارهای سیاسی که اونها درش دخیل میشن ، پدر شین یون بوک که نقاش چیره دستی بوده در نقاشی خونه ی سلطنتی همراه با استادش ماموریت کشیدن نقاشی ولیعهد کشته شده " سادو " را داشتن ، اونها بر طبق گفته امپراطور وقت ینی پدر سادو ، داشتن چهره ای که داشتن بهشون تعریف میکردن رو می کشیدن ، زنه امپراطور ینی ملکه از این قضیه خبر دار میشه و دستور میده که برن این نقاشا رو بکشن و نقاشی رو هم نابود کنن ، مخالفای سادو نمیخاستن که دیگه اسمش برده شه و ولیعهد جدید هم ادعاش شه که پدرش کشته شه و بخاد انتقام بگیره ،و این نشون دهنده ی این که امپراطور قبلی اشتباه کرده هم هست که اونا اینو نمیخاستن .از طرفی اونا میخاستن با این گفته که پدرت یه دیوانه بوده پس توام دیوانه ای روش سوار باشن ، خلاصه . ..

یه قاتل فرستاده میشه و استاد کشته میشه ، پدر شین یون بوک که اینو می فهمه و متوجه میشه که کی استادش رو کشته ، سریعا یه نقاشی مخفی از قاتل میکشه و اونو جایی پنهان میکنه ، چندوقت بعد میان خودشو زنشم میکشن ، کیم هونگ دو که دوست صمیمی این نقاشه بوده میاد میبینه دوستش رو کشتن استادش رو کشتن و خودشم چون ازش میترسیدن تبعید میکنن پیونگ یانگ ، دختر دوستش ینی همین شین یون بوک زنده می مونه و یکی از نقاشا که تو نقاش خونه ی سلطنتی بوده اونو میاره خونش و به عنوان پسرش بزرگش میکنه ، در واقع این نقاش از قبل بابای یون رو میشناخته و میدونست که خود یون هم استعداد بی نظیری تو نقاشی داره ، از طرفی نقاشه که خانوادگی نقاش بودن استعداد و تواناییش در حد این بچه نبوده ، وقتی استعداد اون دختر رو میبینه با خودش میگه اینو به عنوان پسر خودم بزرگ میکنم تا برام اعتبار و ارزش بیاره .

اینجوری میشه که شین یون بوک به عنوان پسر بزرگ میشه و به نقاش خونه ی سلطنتی راه پیدا میکنه ، یه روز که برای تمرین ازاد نقاشی به کوه رفته بودن ، شین میره توی شهر و از یه خونه ای که یه زنی توش ایستاده بود نقاشی میکشه :

سریال کره ای نقاش باد ها

اینو میکشه ، از شانس این زن ملکه مادر بوده که تو روز دعای باران که باید همه پرهیزکاری پیشه کنن رفته بوده با یه مرد دیگه ای رابطه نامشروع برقرار کرده بوده ، ملکه مادر میبینه که کسی داره ازش نقاشی میکشه ، می فرسته شبانه برن نقاشی خونه سلطنتی تا ببینه کی نقاشیشو کشیده و قشغرق به پا میکنه ، نقاشی رو پیدا میکنن ولی نمیفهمن نقاشش کیه ، چون اونا هنوز دانش اموز بودن و حق نداشتن زیر نقاشی اسمشون رو بزنن ، به جرم اینکه تو نقاشی خونه ی سلطنتی یه نقاش نقاشی اروتیک کشیده اونم تو دوره ی پرهیزکاری میگن باید نقاش پیدا شه ، امپراطور میگه تنها کسی که میتونه متوجه شه که کدوم دانش اموز نقاشی رو کشیده کیم هونگ دوعه ، کیم هونگ دو رو بهانه ی اینکه نقاش گناهکار رو پیدا کنن از تبعید در میارن و برش میگردونن نقاشی خونه ی سلطنتی .

کیم هونگ دو میاد و میفهمه که نقاشی رو یون کشیده ، و از استعداد شگرف اون هیجان زده میشه و از اینکه بالاخره یه استعداد درخشان پیدا میکنه خوشال میشه ولی حیف که این نقاش گناهکاره و باید دستاش قطع شن . این صحنه اش خیلی قشنگ بود :

سریال کره ای نقاش باد ها

به یون میگه چه فایده ی این همه استعداد که فردا قراره به جرم اینکه همچین نقاشیی کشیدی دستاتو قطع کنن ، یون میگه این فقط یه نقاشیه ولی استاد میگه که یه نقاشی خیلی حرفا برای گفتن داره تو باید یاد بگیری که هرچیزی رو نباید بکشی و هر چیزی که میخای بکشی جوری که واقعا هست به نظر نیاد ، ینی چیزی که میخای بکشی جوری بکشی که اون چیز نباشه .

استاد خیلی حیفش میادکه این نقاش قرار این بلا سرش بیاد به همین خاطر موقع گفتن اینکه نقاش گناهکار کیه میگه من نمیدونم متوجه نشدم و حاضرم خودم به خاطر این گناه مجازات شم . از اونور برادر یون که پسر همون نقاشه ش که به فرزندی قبول کرده یون رو ، میاد و میگه من نقاشی رو کشیدم ، یون هم همینطور برای دفاع از استاد و برادرش میگه من کشیدم .

خلاصه خیلی خر تو خر میشه ، از اون طرف امپراطور که به حرفای کیم هونگ دو مبنی بر اینکه کشتن و قطع دست یه با استعداد حیفه فک میکرد دوباره به نقاشی کشیده شده نگاه میکنه و متوجه نکته ای در نقاشی میشه که باعث میشه بفهمه که این همه قشقرق ملکه مادر که میشه مادربزرگ امپراطور ، به چه علته ،چون کسی که تو نقاشی خود ملکه مادره، این همه غوغا به پا کرده بود ، میره و جلوی اعدام رو میگیره و همه رو میبخشه ولی برادر یون به عنوان کسی که نقاشی رو کشیده شناخته میشه و تبعید میشه که بره تو ساختن و نقاشی قصر ها کار کنه .

سریال کره ای نقاش باد ها
نقاشی شین یون بوک

اینجوری قائله تموم میشه ولی یون خییلی ناراحت و افسرده میشه تو این دوران کیم هونگ دو به عنوان استادی که به استعداد بی نظیر شاگردش حیفش میاد ازش مواظبت میکنه و اونو دوباره به نقاشی علاقمند میکنه تا استعدادش هدر نره . تو این زمان بود که استاد و شاگرد بهم نزدیک میشن و ارتباط دوستانه ای برقرار میکنن ، "کیم هونگ دو میگه که این فرد برای من شاگرد و معلم و دوست و کسی که براش ارزش قاعل بودم ، بود ."

سریال روی نقاشی های این دو و انتقام کیم هونگ دو از باعثین واقعه ده سال پیشه ادامه پیدا میکنه ، از طرفی امپراطور که به کیم هونگ دو اعتماد داره و اونو دوس داره ، به اون و شاگردش ینی یون ماموریت میده تا دنبال نقاشی پدرش سادو بگردن ،اون میگه ده سال پیش امپراطور فوت شده به نقاش ها ماموریت داده که نقاشی سادو رو بکشن و من چون بعد این همه سالها داره قیافه ی پدرم از یادم میره نمیتونم اینو تحمل کنم اگه نقاشی اونو داشته باشم این ثابت میکنه که پدرم با بی انصافی کشته شده و کشتنش اشتباه بوده و هم میتونم بهش احترام بذارم هم پایه های امپراطوریم محکم و هم انتقام قتل پدرمو میگیرم .

سریال کره ای نقاش باد ها

اونا به سختی سرنخ هایی از نقاشی که استاد و پدر یون از ولعیهد کشته شده ، کشیده بودن پیدا میکنن ، استاد و شاگرد کشته شده ، چون از اینکه درباریا نمیذارن به راحتی نقاشی ولیعهد کشیده بشه و اگرم کشیده شه ممکنه نابود شه خبر داشتن اجزای صورت ولیعهد رو به 5 قسمت تقسیم میکنن و در اثنای اینکه ماموریت کشیدن نقاشی ولیعهد رو داشتن نقاشی 5 نفر از اعضای دربار که کله گنده هستن رو هم میکشیدن ، درواقع اونا اجزای صورت ولیعهد رو تو نقاشی های جداگونه که برای درباریان کشیدن پخش و نقاشی میکنن ، مثلا تو نقاشی فلان دربای به جای چشم اون فرد ، چشم های ولیعهد رو میکشن و به همین ترتیب برای همین وقتی صاحبان نقاشی ، نقاشی رو میبینن تعجب میکنن که چرا این نقاشی شبیه اونها نیست . با اینحال اون نقاشی رو نگه میدارن ، کیم هونگ دو و شاگرد اینو میفهمن و نقاشی ها رو با بدبختی از صاحباشون میگیرن و نقاشی ولیعهد رو کامل میکنن .

ولی خب این پروسه به راحتی نبود دیگه کلی دردسر جلوشون بود و کلی دسیسه .

سریال کره ای نقاش باد ها

اخراش که میخان بگردن دنبال قاتلین نقاش ها ، کیم هونگ دو متوجه میشه که شین یون بوک همون دختر دوستشه که داشته دنبالش میگشته . از طرفی تو این مدت محبتی هم بین این دو جوونه زده بود و خیلی قشنگ و تاثیرگذار بود ارتباطشون . دست اخر اینکه یون یه زنه به گوش ملکه مادر میرسه و زمانی که امپراطور تازه به نقاشی پدرش رسیده بود ومیخاست نقشه هاش رو اجرا کنه با تهدید ملکه مادر که نقاشی توسط یه زن کشیده شه و این ابروریزیه روبه رو میشه . امپراطور به یون دستور میده که اون شهر رو ترک کنه و باید همیشه به شکل یه مرد زندگی کنه وگرنه کشته میشه چون به شکل یه مرد زندگی کردن جرمه و تازه اون اومده بوده نقاشی خونه سلطنتی و جرم نابخشودنی مرتکب شده بوده . یون دست اخر بدون اینکه به استادش بگه که کجا میره شهر رو ترک میکنه و استادش هم از نقاشی خونه سلطنتی خارج میشه و میره برای خودش نقاشی بکشه .

سریال 20 قسمتیه ولی جا داشت واقعا 30 قسمت بشه . دوقسمت اخر خیلی زود جمع شد ولی بازم با اینحال قابل قبول بود . یه سری اشکالاتیم داشت که چشم پوشی کردم چون واقعا دیدنش لذت بخش بود .

سریال کره ای نقاش باد ها

بازیگرا مخصوصا بازیگر نقش کیم هونگ دو خیلی بازیش خوب بود قشنگ تغییر احساسش از استاد به شاگرد با استعداد ، و بعد دوست و بعدش کسی که بهش به عنوان زن نگا میکرد مشهود بود و خیلی قشنگ بودش . بازی دختره هم خیلی خوب بود . با اینکه نقشش یخورده کودن بود ولی قابل اغماض بود . درکل سریال تاریخی خیلی قشنگی بود . بعد مدتها یه سریال خوب واقعا چسبید .

یادم رفت اینو بگم ،

اولش یادتونه گفتم که پدر یون نقاشی از قاتل میکشه و قایمش میکنه ؟ اون نقاشی رو به دست کیم هونگ دو رسونده بوده ولی نقاشی بدون صورت بوده ، و کاغذ یه کاغذ ضخیم ، هونگ دو و یون به دنبال جایی که این کاغذ تولید میشه میرن و اونجا وسایل کاغذ سازیی که پدر یون اختراع و ساخته بود رو میبینن ، یون یادش می افته که پدرش بهش گفته بوده که این دستگاه کاغذارو بهم می چسبونه و از هم جدا هم میکنه ، یون با اون نقاشی بی صورت این کار رو میکنه و کاغذها از هم جدا میشن و تصویر زیری ظاهر میشه . و اونا می فهمن که قاتل ، فلانی کله گنده ی پولداره شهره .

سریال کره ای نقاش باد ها

این کاغذ درست کردنشون و این کاغذای چوسانیشون واقعا پروسه سخت و عظیمی داره . فکرشو کنین رو کاغذ با جوهر مینویسن و کاغذ خیس نمیشه از طرفی جوهر پخش نمیشه و به همین طریق بوده که نقاشی ها و کتابای تاریخشون بعد از این همه ساله که باقی مونده ، یکی از چیزای باحالی که راجبه کره دوس دارم و برام جالبه اینکه به تاریخ خیلی اهمیت میدادن و میرزا بنویس تو دربار داشتن که همه چیز رو ثبت میکرده یه چیز حدود 7 هزار و 400 تا کتاب تاریخ داشتن که برای کل امپراطوریشون تا قبل حمله ی ژاپن بوده ، که از اون 7 هزار و خورده ای تعداد کمی باقی مونده ، اون موقعی که ژاپن حمله میکنه یکی از کاخ ها رو اتیش میزنه و که تو اون کاخ ارشیو سلطنتی کتاب های تاریخ بوده که بیشترش میسوزه و یه تعدادیشم میبره ژاپن ، از اونایی که باقی مونده و تحقیقات دیگه است که کره تونسته تاریخ دست و پا شکسته ای از امپراطوری و جزییات امپراطوری ها داشته باشه .

سریال کره ای نقاش باد ها

حالا شما حساب کنین کره نصف نصف زمانی که ایران امپراطوری داشته هم نیست ، ما چی داریم و اونا چی . ینی ما همین شاهنامه رو هم سریال کنیم ها اصلا یه چیز خدایی میشه . که متاسفانه همچین هزینه ها و همچین نویسنده هایی تو ایران نمیشه و نیست . چندتا سریال به درد بخور داشتیم که دیگه ادم چندبار ببینه اونارو .یه سری سریال تاریخی هم داریم که نمیخام ضدمذهبی بازی در بیاریم ولی واقع بینانه اونا تاریخ ما نیستن و ما رسالت اینکه مثلا سریال حضرت یوسف بسازیم یا حضرت محمد (ص) یا سلمان فارسی " البته که ایرانی بود ولی بالاخره به ریشه ش پشت کرد رفت دنبال دین "رو نداریم . تاریخ خودمون انقد زیاد و اسراارامیزه و انقد میشه روش مانور داد و داستان ساخت ، تصور کرد ، که تا عمر داریم و عمر داره این ممکلت میشه ساخته شه و دیده شه ولیکن هیچی . هیچی . گفتنش چه فایده داره . حالا یه چیز دیگه بگم ؟ تو مدرسه هاشون اسم همه امپراطور ها رو شعروار حفظ میکنن . ما چندتا پادشاه میشناسیم ؟ ما غیر از اینکه همش خیلیا ، من نه ، ادعای اریایی و کوروش رو دارن ایا اصلا راجبه کوروش خوندن ؟ اطلاعاتی دارن که وقتی ازشون میپرسی مث بلبل جواب بدن ؟ نه . تاریخ ما تاریخ خیلی پرباریه ولی کی داره از تاریخ ما سریال میسازه ؟ ترکیه . سلجوقیان بزرگ ، پادشاه طغرل ، و به اسم خودش زده . چرا چون طغرل ترک بوده .خلاصه که از ماست که برماست .

سریال کره ای نقاش باد ها
نقشه ایران در زمان سلجوقیان


 

🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

💟سریال کره ای میراث خانوادگی 💟جاسوس ادمهای مسحور شده 💟 فیلم ژاپنی هیولا monster 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟 

 سریال کره ای پولگاسال 불가살 Bulgasal: Immortal Souls  💟 سریال ترکیه ای عطیه هدیه gift 💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟 وبلاگ خونی 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  💟 برنامه با حضور گونگ یو  

  • نظرات [ ۳ ]
    • پنجشنبه ۲۳ شهریور ۰۲

    سریال اتفاقی بهم برخوردیم

    سریال ~ اتفاقی بهم برخوردیم ~

    سریال کره ای  " اتفاقی دیدمت " یا اتفاقی بهم برخوردیم معنی بهتری میده البته . درهر حال درمورد یه خبرنگار و مجری اخباره معروفه که یه روز تو یه تونل یه ماشین عجیب که میشه باهاش تو زمان سفر کرد پیدا میکنه ، سوارش میشه و میره هی جلو و عقب و تو سفرش به سال 2023" مثلا 2023 چندسال بعده زمان حاضره " میفهمه که کشته شده ، و قاتلش یه قوطی کبریت که توش یه تیکه کاغذه که توش نوشته " زنایی که کتاب میخونن خطرناکن " گذاشته ، خلاصه تحقیق میکنه می فهمه که یه قاتل زنجیره ای تو اون شهری که توش متولد شده وجود داشته که الان زندانه و این همه سال هم داره میگه که من قاتل نیستم ، میره زمانی که هنوز قتل ها اتفاق نیفتادن ینی سال 1987 ،و اونجا برای خودش کار معلمی رو برمیگزینه و به تحقیقاتش که کی قاتله ادامه میده و جلوی قتل ها رو میخاد بگیره ، اتفاقی تو یکی از رفت امد هاش تو سفر ، توی تونل یه دختری داشته راه می رفته که با ماشین این برخورد میکنه و اونم به سال گذشته کشونده میشه ، توی تصادف ماشین خراب میشه و دیگه نمیتونن برگردن به همونجایی که بودن . برای همین با دختره همخونه میشه . از طرفی مامانه دختره هم همون دیشب به قتل رسیده و کنار جسدش همون قوطی کبریته وجود داشته اینجوری یه وجه اشتراکم بینشون پیدا میشه و باهم تحقیقات رو انجام میدن ، خلاصه اقای مجری دست اخرم می فهمه که باباش قاتله و باباش بوده که سال 2023 زده کشتتش . این خلاصه کل 16 قسمتی بود که تو این یکی دوماه نگا کردم .

    اوایل داستانش جذاب بود ولی بازی بازیگرا چشم گیر نبودن ولی چون داستانش و اینکه معلوم نبود قاتل کیه جذاب بود هی نگاه کردم . راستش قضیه عشقی این دو اصلا برام اهمیتی نداشت . من بیشتر برام جذاب بود قاتل رو نشون بدن و انگیزه ش از کشتن این چندنفر که ربطی هم بهم نداشتن . مثلا یکی انقلابی بود اون یکی رقاص کلاب !

    ولی انقد کش دادن انقد کش دادن که دست اخر اب بستن تو کل سریال . اولا اصلا انگیزه قتل رو نشون ندادن که چی بوده دوما یه عالم سوال بود که حل نشده باقی موند ، سوما قاتلش خیلی مسخره بود اصلا این نباید قاتل میشد نمیدونم چرا اونو قاتل جلوه دادن . خب به صرف اینکه مامانش کتاب خون بوده و ترکش کرده باید بزنه هرکی کتاب میخونه رو بکشه ؟ اون موقع باید نصف بیشتر شهرو بکشه که . ! در این صورت اولین مقتول باید همون نویسنده ی تو سریال می بود و جوونی مامان دختره که ! از طرفی نشون ندادن تو زمان حال که مامان دختره کشته شده و قبل مرگ دیالوگ " تو همه ی مارو گول زدی " رو گفت اشاره به کی داشت ؟ و چیکار کرده بوده که گولشون زده ؟! نشون نداد این قاتل چه مرگش بود که برای پسرش نامه های پرمحبت می نوشت ولی زده زرتی کشتتش ؟!

    بازیگرا هم انقد بد بازی کرده بودن اصلا اولین بار بود تو تمام عمر سریال بینی م میدیدم که انقد بازیگرا بد بازی میکنن شیربرنج خالص . یه چندتا بازیگر هستن که با اینکه خوشگل و معروفن کلا بازیشون یخه مث پارک شین هه ، ولی اون حداقل خوشگله . این دختره اصلا ماست بود ماست . با اون مدل موهای زشتش که اصلا بهش نمی اومد . پسره هم بازیگر سرشناس و سونبه ایه تو این کار نمیدونم چرا انقد بد بود بازیش اینجا ! سرجمع خیییلی مسخره و اب تموم شدش .


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    💟سریال کره ای میراث خانوادگی 💟جاسوس ادمهای مسحور شده 💟 فیلم ژاپنی هیولا monster 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟 

     سریال کره ای پولگاسال 불가살 Bulgasal: Immortal Souls  💟 سریال ترکیه ای عطیه هدیه gift 💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟 وبلاگ خونی 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  💟 برنامه با حضور گونگ یو  

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۲۳ شهریور ۰۲

    سریال کره ای " واگابند " بی خانمان

    سریال کره ای  " واگابند " ینی بی خانمان ،

    درمورد چا دال گیونه که برادرزاده شو تو سانحه سقوط هواپیما از دست میده و توی ایکلادش ویدعویی از برادرزاده ش تو هواپیما گرفته بود رو پیدا میکنه که توی ویدعوئه یکی از مسافرا هم افتاده بوده ، هواپیما توی ابهای مراکش سقوط کرده چون جسدا همه متلاشی شدن دیگه جمع اوری نمیکنن ، خانواده های داغدیده میرن مراکش برای ختم و اینا ، چا دال گیون توی فرودگاه میره دستشویی ، توی دستشویی همون یارو مسافره که تو ویدئو برادرزادهه بود رو میبینه ، و کپ میکنه اگه همه مردن چطور این یارو نمرده ؟! خلاصه می فهمه که سقوط هواپیما به خاطر نقص فنی نبوده ، تروریست تو کار بوده . می افته دنبال قضیه و کل ممکلت رو هم میزنه تا انتقام بگیره . حالا قضیه چیه ؟! قضیه اینکه دوتا کله گنده لابیست هایی که دارن اسلحه و این جور چیزا می فروشن به اینور اونور میخان هرجور شده قرارداد تجهیزات و این چیزا بفروشن به کره اونم با رشوه های خیلی زیاد به اقصا نقاط اداره های کل کره که همه اوکی باشن با قضیه و بیشترین پولم میره تو جیب رییس جمهور . اینا بودن که هواپیمایی که برای شرکت رقیب بوده رو ترکوندن تا کره دیگه با اونا قرارداد نبنده و بیاد با اینا قرارداد ببنده . خیلی خالی بندی ها داشت گرچه بحث لابیست ها و صنایع دفاعی همینقدر واقعی هم ممکنه باشه . ولی من زیاد خوشم نمیاد از این جور موضوع های لابیست و اینجور چیزا . یه سریال دیگه ام اینجوری دیده بودم خوشم نیومد . اولا چادال گیون خیلی دیگه داشت الکی مث قهرمانا یکه تازی میکرد درحالیکه یه ادم عادی بود و کارشم بدل کاری بود . ولی دیگه اینکه یه بدل کار هرچقدم هنرهای رزمی بلد باشه بتونه نیروهای امنیتی که برای کشور دارن کار میکنن رو شکست بده خیلی احمقانه نشون دادن اون کشور و نیروهاش نی . همه ی کارارو اون میکرد . حتی اون رفت به رییس جمهور عقل گذاشت که ممکنه برات تله گذاشته باشن و اینا . اخرش که اصلا انقد مسخره و اب بود که حد نداشت ، میتونستن قضیه رو با گرفتن یارو کله گندهه ببندن و هرکی بره سرکار خودش ولی به شکل مسخره ای چادال گون که خودش از این کارا خوشش نمی اومد رفته بود کیلر لابیست ها شده بود . از اونورم پلیسی که باهاش همکاری میکرد رفته بود لابیست شده بود . خیلی مسخره شده بود چرا یه پلیس که برای حقیقت و عدالت میجنگید باید بره تو همچین صنعتی که مخصوصا برای یه زن انقد کثیفه . دقیقا کسایی که از این ادما ضربه خورده بود رفته بودن تو این صنعت . وقتی پایانشو دیدم حس کردم 16 قسمتی که دیدم بیهوده بوده . درسته که به قول یارو کله گندهه که همه چی زیر سر اون بود ، این صنعت هیچ وقت تمومی نداره و اگه اون بمیره کسی دیگه ای میاد ولی همینکه اندازه خودت بتونی سهمی تو اصلاح و بهبود روابط این مدلی داشته باشی خودش کافی نی ؟! هرچقدم زندگیتو برای جنگیدن با این ادما بذاری هیچوقت تمومی نداره ، هم تو بی خانمانی هم اونایی که دارن تو این صنعت فعالیت میکنن . درکل سریال بدی نبود . ولی اخرشو خراب کردن .


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    💟سریال کره ای میراث خانوادگی 💟جاسوس ادمهای مسحور شده 💟 فیلم ژاپنی هیولا monster 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟 

     سریال کره ای پولگاسال 불가살 Bulgasal: Immortal Souls  💟 سریال ترکیه ای عطیه هدیه gift 💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟 وبلاگ خونی 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  💟 برنامه با حضور گونگ یو  

  • نظرات [ ۲ ]
    • پنجشنبه ۲۳ شهریور ۰۲

    سریال کره ای بازگشت

     
    امروز بازبینی برای سومین بار سریال بازگشت  رو تموم کردم ، تصمیم گرفتم ازش پست بذارم چون واقعا سریال قشنگیه .
    خب البته برای سومین بار یه سری باگ ها و مسائل غیرواقعی تو چشمم اومدن ولی خب بازم مزه داد ،داستان و پرونده سریال ریتم خوبی داشت و با وجود اون باگ هایی که گفتم برای منی که بیننده ی ریزبین هستم ، باز هم دیدنی جذاب و بازم اخراش واقعا برام غم انگیز بود . این یکی از سریالایی که تقریبا وسط سریال بازیگر نقش اصلی عوض شد و چه تعویض به جایی بود و چقد تو سریال و جذابیتش تاثیر به سزایی داشت .
     
    بذارین اول شخصیت های اصلی سریال رو بهتون معرفی کنم که همشون تو سریال تاثیر گذار بودن :
    از چپ : وکیل چو جه هه / پلیسه / اوه ته سوک / هاک بوم / این هو / زن این هو / جون هه / دکتر / دونگ به / و بقیه هم زیرش نوشته اسماشونو به ترتیب موقع تعریف میگمشون ...
     

     

    داستانو از اخر به اول میگم ، اسپویل داره : 
     
    "چو جه هه" دخترش کشته شده و اون الان تبدیل به وکیل خبره و معروفی شده و اومده تا انتقام کشته شدن دخترشو بگیره . قاتلین دخترش چهارتا پسر بچه ی 13 ساله هستن " ته سوک ، هاک بوم ، این هو و جون هی و سانگ وو که اصلا کاره ای نبود و فقط تو ماشین بودش و خدمتکار بچها بودش یجورایی " اونا غیرقانونی مشروب مصرف میکنن مستن میکنن و سوار ماشین سرایدار میشن و تو جاده رانندگی میکنن و به یه دختر بچه میزنن ، دختره همون لحظه نمیمیره . اونا هول میکنن و به یه دختری که باهاشون رفت وامد دارن " می جونگ : که دختر سرایدار ویلای اوه ته سوک ایناس ،" زنگ میزنن ، دختره بهشون میگه جسد رو ببرین یه جای دورتر از محل تصادف و بندازین تو دریا ، اوناام همون کارو میکنن نزدیکای صخره یکیشون میگه بچه هنوز زنده س بیاین فقط ولش کنیم و بریم ولی بقیه اصرار دارن که بندازنش تو اب و بچه ی زنده رو پرت میکنن تو اب .
    بعدش میرن ویلا و می جونگ میاد و بهشون میگه که اگه لو رفتین میگین که راننده سانگ وو بوده ، چون سانگ وو 14 سالشه . بعد یه مدت جسد پیدا میشه و پلیس هم با رشوه جوری جلوه میده که سانگ وو همه کاره بود ، سانگ وو چون 14 سالش بوده 2 سال زندان میره و اون 4 تا پولدار 50 ساعت کار اجتماعی .
    قانون جرائم اطفال زیر 14 سال کره جنوبی ، اینجوری که اگه بچه زیر14 سال باشه حتی اگه قتلم کرده باشه مجازات نمیشه . بهش میگن قانون محافظت از اطفال ، درحالیکه خیلی قانون مسخره ایه . تو همه ی سریالاشون که بیسش قتل و جرائم زیر14 سال دارن یجورایی این قانون رو زیرسوال میبرن .میکشن و بعدشم گستاخانه ول میچرخن و عذرخاهی که هیچ تو رفتارشون فکر و اصلاحی هم انجام نمیدن . درحالیکه به نظر من اینجور افراد حالا زندان نمی فرستین ، اوکی ولی باید تا رسیدن به سن قانونی زیرنظر گرفته شن که اگر بازم جرمی کردن اینبار با شدت بیشتری باهاشون رفتار شه .
    درهرحال این قانون روی اون 4 تا پولدارم انجام میشه و قسر در میرن . سانگ وو که فقیر بودنش ، بعد از زندان نمیتونه به درس و مدرسه برگرده ، باباش پول رشوه ای که والدین اون 4 نفر بهش دادن رو برمیداره و اونارو ترک میکنه ...
    اون چهارتا بعد از سالها الان برای خودشو هرکدوم کسی شدن ، ولی با مشکلات خودشون . و هنوزم با می جونگ در ارتباطن و حتی خانواده ی ته سوک برای می جونگ بار مشروب باز کرده ... می جونگ با این هو رابطه داره و جون هی رو هم معتاد کرده .
     
    همون موقع ، مامان بچه بارها در خونه ی قاضی میره که این چه حکمیه و فلان ، اونجا با مامان سانگ وو اشنا میشه و با اینکه والدین مقتول و گناهکارن باهم ارتباط خوبی برقرار میکنن ، مامان بچه بارها برای اعتراض با پلاکارد میره و چون داشته ابروی اون 4 تا بچه میرفته ، بابای اوه ته سوک ادم می فرسته خونشو اتیش میزنن . بعد از اون مادره میخاسته تو بیمارستان خودشو بکشه که یه مادر دیگه ای که دخترشو از دست داده بوده هویت دخترشو بهش میده و با عمل جراحی اون میشه دختر اون زن . اینجوری میشه که چو جه هه به چو جه هه الان تبدیل میشه .
     

    سریال کره ای return بازگشت
     

    چو جه هه یه مدت قاضی بوده ، تو اولین پرونده ش بازم همون 4 نفر مقصر بودن ، این بار به یه دختر زیر سن قانونی تجاوز و مواد داده بودن . دختره خاهر دکتر کیم جانگ سو عه ، که یه مدته تو بار می جونگ کار پیدا کرده و می جونگ اونو به خونه ی هاک بوم و جون هی فرستاده و این بلا سرش اومده و بعدشم یه جوری قضیه رو نشون دادن که مقصر خود دختره س نه پسرا . برادره جلوی دادگاه خودشو میخاسته به اتیش بکشه که چو جه هه نمیذاره و بهش میگه " برای انتقام باید شمشیر انتقام رو جوری تو قلبت تیز کنی که بتونی به این دنیا زخمی بزنی که علاج ناپذیر باشه ." همچین چیزی میگه ...اینجوری میشه که این سه خانواده با هم هم دست میشن تا از می جونگ که مغز متفکر گوه کاری های پسراس و پسرا انتقام بگیرن .
    اونا می جونگ رو میکشن و جسدشو تو ماشین هاک بوم میذارن ، جون هی و ته سوک و هاک بوم جسد رو تو چمدون این هو میذارن و اونو تو زمین بلا استفاده ی خانواده ی ته سوک دفن میکنن چندروز بعد جسد توی چمدون توی جاده ی منتهی به اون شهری که چو جه هه اولا زندگی میکرد پیدا میشه .
    شب قبل از اینکه می جونگ کشته شه ، می جونگ و این هو که با اینکه این هو زن و بچه داره باهم ارتباط دارن ، سر اینکه این هو دیگه نمیخاد با می جونگ ارتباط داشته باشه و خانواده شو دوس داره و فلان دعوا میکنن و کتک کاری ... از اونجا که پوست این هو زیر انگشتای مقتول بوده و چمدونم که برای این هو ، اینهو مضنون به قتل میشه . چو جه هو وکیلش میشه ...
    وقتی پرونده بالا میگیره ، جون هی میخاد بره و حقیقت رو به پلیس بگه " که جسد می جونگو اونا پیدا کردن و این هو قاتل نی " ولی هاک بوم و ته سوک نمیذارن ادم میفرستن دقیقا جلوی کلانتری جون هی رو میدزدن ، بعدشم میبرن تو یه کوهی و بحث در میگیره ، هاک بوم که کلا وحشیه و عدم کنترل خشم داره با سنگ می کوبه تو سر جون هی ، فک میکنن مرده ، ته سوک میذارتش تو ماشین خود جون هی و میخان ببرنش تو کوهی جایی سر به نیستش کنن ، تو ماشین جون هی به هوش میاد و بیحاله ، ولی ته سوک بیخیال نمیشه و بدون اینکه به هاک بوم بگه که جون هی هنوز زنده س ماشینو هل میدن تو دره ... براش مجلس ختم و اینا گرفته میشه و ته سوک به بابای جون هی میگه که به حرفای پلیس که گفته دی ان ای بگیریم گوش نکنه چون جون هی معتاد بوده ... خلاصه ...
    چندین وقت بعد جون هی زنده و تو کما تو بیمارستان خارج شهر پیدا میشه ، کی اونو برده اونجا ؟! جون هی چجوری زنده مونده ؟! همه ی اینا زیر سر وکیل چو جه هه و برادر سانگ وو و خود سانگ وو و دکتره که برادر خاهری که هاک بوم اینا بهش تجاوز کرده بودن ، هستش . برادر سانگ وو پلیسه و زیردست اون پلیسه که اول معرفی کردم . اینا هم تو داستان هستن و دارن مثلا تحقیق میکنن ...
     
     
     
     
    تا قسمتا 13.14 هویت وکیل معلوم نی و رفتار های معمولی داره و درواقع با اینکه معلومه یه چیزی پشت پرده هست ولی یجوریم هست که نقش پررنگی نداره و هنوز اون روش نشون داده نشده ... بازیگر این نقش هم به موضوع شکایت میکنه پیش کارگردان و دعواشون میشه و سر فیلمبرداری نمیره و اینجوری میشه که کلا انصراف میده از سریال ... سر دوهفته بازیگر بعدی رو میارن و دقیقا بعد از اومدن بازیگر جدید نقش چو جه هه انقدی جذاب و پررنگ میشه و داستان جذابتر که حد نداره ...تعویض بازیگر واقعا خیلی تو سریال تاثیر گذاشت ، بازیگر قبلی یا همش با موهاش ور میرفت یا اروم اروم حرف میزد و اون تاثیری که باید میذاشت رو به نظر من نذاشت حتی با اینکه اون نقش اول و کلیدی این سریال بود .
     
    از قسمت 15 که بازیگر عوض میشه ، چهره واقعی چو جه هه نشون داده میشه که چرا داره اینکارارو میکنه و چه کینه ای داره و چه زجری کشیده از بی عدالتی که در حقش شده ...
     

    سریال کره ای return بازگشت
     

    غمی که این شخصیت داشت واقعا خیلی قابل لمس و تاثیرگذار بود . درواقع بیشتر عصبانیت و خشم و کینه ش به خاطر این بود که قاتل های واقعی دخترش مجازات نشده بودن و با اینکه با این قانون بهشون فرصت دوباره داده شده بود بازم اصلاح نشده بودن و نه تنها اون موقع بلکه الان هم به واسطه پول و قدرت شون داشتن کارای بدتری انجام میدادن . و هنوزم تغییر نکرده بودن . و اعمالشون همونجوری بود .
      خلاصه ...
    اون به ترتیب پلیسی که اون موقع با رشوه پرونده دخترش رو اونطوری بست ، و بعدشم دکتر پزشک قانونی رو میکشه و کاری میکنه که این 4 تا دوست بیفتن به جون هم ، اخرش با کارایی که ته سوک کرده بود و باعث شد بود بینشون شکراب بشه جون هی ، هاک بوم رو میکشه و بعدشم هاک بوم به ته سوک شلیک میکنه و زخمیش میکنه . این هو هم تو این ماجرا یه پلیس رو زخمی میکنه ...
    چو جه هه بعدش به جرمهایی که مرتکب شده بود دستگیر میشه ولی با اون همون قانون هایی که بلد بود تبرئه میشه چون مدرکی دال بر اینکه اون اینکارارو کرده بود پیدا نشده بود ...بعدش میره تو مکانی که دخترش اونجا جسدش پیدا شده بود لایو میذاره و همه ی ماجرا رو تعریف میکنه و بعدشم اونجا خودشکی میکنه ...
    سریال خیلی قشنگی بود و واقعا می ارزید که برای سومین بار ببینمش . از باگ هایی که داشتش چیزی نمیگم چون جذابیتش که تعریف کردم ممکنه برای خاننده کمرنگ شه . امیدوارم اگه سریال جنایی معمایی دوس دارین حتما یه بار این سریال رو امتحان کنین . یکی از بهترین سریالا تو ژانر خودشه .
     
  • نظرات [ ۱ ]
    • سه شنبه ۲۱ شهریور ۰۲

    سریال کره ای سلبریتی

    سریال سلبریتی



    این سو آ ری
    این سو آ ری

    سریال در تلاش بود تا زندگی اینفلوعنسر!؟ ها رو نشون بده ، رقابت ها ، استرس ها ،دوبهم زنی ها و حرکات متظاهرانه ، عطش برای معروفیت ، برای پول . و ادمایی که این ادمارو معروف میکنن و ادمایی که از این ادمای متظاهر حمایت میکنن و باعث میشن گنده شن وفک کنن خیلی ادم مهمین . اینستاگرام یه سری ادمای پول دار و لاس زن ، دروغگو رو تبدیل به سلبریتی هایی کرده که هیچی ندارن ،هیچ هنری برای عرضه، هیچ دیدگاه عمیقی ، پوچن ، فقط پولدارن و با پولشون دارن پولای هنگفت بیشتری رو پارو میکنن ، خودشونو از مدل ها ، بازیگرا و خواننده هایی که با تلاش و پشتکار و هنر خودشون به این معروفیت رسیدن بالاتر و اونارو هیچ حساب میکنن . فک میکنن چون میکروفون دستشونه دیگه خدا هستن ، نمیدونن کسایی در پشت پرده که باعث شدن اینا به این خدا تبدیل بشن ، هستن تا به وقتش از اونا برای پوشوندن گندای سیاست مدارا استفاده کنن یا وقتی که دیگه خیلی خودشاخ پندار شدن و خاسته های اونارو انجام ندادن یا خاستن خودشونو از اونا جدا کنن ، پایین بکشوننشون .

    دوست سو آری که باعث شد آری بیاد تو این خط
    دوست سو آری که باعث شد آری بیاد تو این خط

    داستان درمورد " سو آ ری " که تا دبیرستان پولدار بودن ولی ورشکست میشن و اونچنان فقیر نیستن ولی خب از اون وضعیت اشراف زادگی خیلی پایینترن . سو آ ری معلومه که خودشو با فقر وفق نداده و داره ادای اینکه با فقر وفق داده رو در میاره . در باطن میخاد که پولدار بشه ولی نمیدونه چجوری . تو یه شرکت لوازم ارایشی که لوازم ارایشی ها رو میبرن دم خونه ها می فروشن کار میکنه " تو کره همچین کاری هست " و سریال اولش یجوری نشون میده که شرکت و ایده لوازم ارایشی ها برای خودشه ولی اخرش نشون میده که اونجا واسه کس دیگه ای بوده و اونم اونجا کار میکرده ، 🤨حالا ... سو آ ری مشغول پول دراوردن و خوردنه و مامانشم خیاطه و تو گنگنام یه خیاطی باز کرده که لباسای برند پولدارا رو رفو میکنه یا سایزشونو کوچیک میکنه . مامانش چون هنوزم توهم پولداری داره اونجا با اون مبلغ هنگفت مغازه باز کرده و از طرفی میخاد توی لباسای گرون قیمت زندگی کنه . " مث اون سریاله که شبکه سه میداد ویشکا اسایش میگفت ما تو بشقاب و قاشق نقره زندگی میکردیم 😁"

     

    داشتم میگفتم :

    سو آری از فضای مجازی هییییییییییییییییییییییچچچچچچچچچچچچچچچی نمیدونه . سو آری در عصر تکنولوژی و فضای مجازی در حالیکه مسئول یه شرکت لوازم ارایشی هرچقدم غیر برند چطور از اینستاگرام چیزی نمی دونه ؟! و نمیدونه که اگه اونجا عضو بشه و محصولش رو تبلیغ کنه خیلی بهتر میتونه فروش کنه ؟؟!

    دوست و همکارش ولی خیلی اینستابازه همه ی اینفلوعنسرها رو می شناسه .تو دنیای این... ها یه گروهی هست متشکل از 4.5 تا دختر پولدار که کسایی که از اون طریق پولدار شدن ، این گروه چشم و هم چشمی زیر اب زنی خلاصه هرکاری از پسشون برمیاد خیلیم سلیطه ان .

    این بین یکیشون هست که زن داداش یکی از همین اینفلو..چی هاس زن داداشه خودش پولداره و باباش وزیره برای همین نمیتونه بیاد اینستا ، خانواده ی شوهره هم خیلی معروفن یه دفتر وکالت خیلی معروف دارن با وکیلای خبره برادره هم خودش وکیله . زن داداشه رو گذاشتن لله ی خاهر شوهر سلیطه که مواظب این باشه دست از پا خطا نکنه تو اینستا و گوه نزنه تو ابروی دفتر وکالت سرشناسشون .

    از اون ور زن داداشه هم تو این گروهه هست میره میاد نظر میده و فلان . ولی الکی میخاد بگه من علاقه ای ندارم ولی داره میمیره که خودشم اونجوری شه . بین این گروهه یه دختری هست که ازدواجم کرده ، یه روز اتفاقی سو آ ری رو میبینه ، کی بوده ؟ قبلا همکلاسی بودن همون موقع که آری پولدار بوده و تو یه مدرسه ی معروف خارجی درس میخونده ،میخاد پزشو بده به فالواراش تو لایوش اینو میاره نشون میده ، بعدشم ازش دعوت میکنه بره تو مهمونی که اینجور ادما میرن .

    اینجوری میشه که سو آری تو این بازیا کشیده میشه و اولش هی با دست پس میزنه با پا پیش میکشه . وقتی یهو تو اینستا معروف میشه یه اکانتی بهش پیام میده میگه من فنتم فلان پته ی همه ی اون یکی دخترارو برای آری رو میکنه ، آری هم از فرصت استفاده میکنه و همه ی اون دخترارو خراب میکنه که فقط خودش باشه ، و پته ی اونارو هی میریزه رو اب .

    درواقع اصلا نمیخاست زیردست اونا باشه میخاست خودش یهو معروف شه و خودشو محق میدونست که باید پولدار باشه و معروف ، چون سو آری دختر کارخونه دار ورشکسته ای که قبلا همین دوستش بهش غبطه میخورد .

    خلاصه ... از یه جایی به بعد چون حرف اون فنه رو گوش نمیکنه ، اون فنه میره تو زمین اون یکی دخترا و حالا پشت آ ری حرف میزنه اینجوری هی دوبهم زنی میکنه ...

    راستش چون خیلی دختره نفرت انگیز و حسود و عقده ای بود به ستوه می اومدم " این جمله رو تازه یاد گرفتم " برای همین زدم جلو ببینم چی میشه ، بعدش معلوم میشه که اون فنه یه هیتر پلاستیکی خاک تو سر بوده که داشته از حسودی اینکه این دخترا پولدارن می مرده ، برای همین خاب و زندگی نداشته و فقط همش تو این فضا بوده تا اینارو به هم بندازه و هیت بده . نمیدونه که تو پشت پرده ایناام خاب و خوراک ندارن تا خودشونو خوب نشون بدن و فالور جذب کنن و از طریق اون بتونن تبلیغ بگیرن و پولدار بشن . اخرش مثلا این آری قهرمان قصه میشه و میاد میگه فضای مجازی و زندگی اینفلوعنسر ها زشته و کثیفو اه اه پیف پیف من نمیخام . درحالیکه رطب خورده منع رطب کی کند ؟

    سریال زیاد باحالی نبود فقط به این دلیل که این سریال کامبک بازیگر لی دونگ گان بعد سالها بود ،دیدمش . خب بیشتر چیزاش واقعی بود ولی من خوشم نیومد . چیزای بدیهی حوصلمو سر میبره . مخصوصا که دختره خیلی جانماز اب میکشید . تو ایرانم وضع اینفلوعنصرها به همین وضعه حتی ممکنه نابودترم باشه .

    لی دونگ گان هستن .هنوزم کپشن عکس درست نشده .
    لی دونگ گان هستن .هنوزم کپشن عکس درست نشده .

    کلا از اینکه از اینستا بخای پول در اری رو خوشم نمیاد . همش باید سرت تو گوشی باشه همش باید مواظب بالا پایین شدن فالور باشی ، کامنتا ، خیلی خسته کننده و عصاب خورد کنه . برای همینم اصلا به کارای اینجوری تمایل ندارم تازه چقدم دک و پوزین و حرفای دهن پر کن میزنن همچین تو اگهی میزنن مسلط به الگوریتم اینستا ! حالم بهم میخوره . چرا یه کار درست حسابی که ادم احساس بیهودگی نکنه نیست ؟



    در ادامه از مجله ی ترجمان مصاحبه با یکی از معروفترین پاپارتزوی تاریخ " روون گاللا " رو اوردم که بی ربط به این موضوع نیست :

    " البته که منظور از سلبریتی در این مصاحبه اینفلوعنسرای پلاستیکی نی "

    گلدفاین: به نظرتان چرا تصویر سلبریتی‌‌ها برایمان مهم‌‌ است؟ چرا این‌‌قدر شیفته‌‌شان هستیم؟

    گاللا: یک‌‌جور کنجکاوی است. در جامعۀ ما همه می‌‌خواهند ثروتمند و مشهور باشند، و لذا علاقه‌‌مندند که سلبریتی‌‌ها چطور ثروتمند و مشهور شده‌‌اند. فکر می‌‌کنم دلیلش همین است. ما همه می‌‌خواهیم ثروتمند و مشهور باشیم، واقعاً می‌‌خواهیم!

    همچنین می‌‌خواهیم قهرمان‌‌های مرد و زن را ببینیم، می‌‌خواهیم آدم‌‌های موفق را ببینیم. به همین دلیل است که مجلۀ پیپل رونق دارد ولی دکان لایف تخته شد. مردم نمی‌‌خواهند دربارۀ جنگ و چیزهای منفی بخوانند. سلبریتی‌‌ها مثبت‌‌اند و همه کنجکاوند که آن‌‌ها چطور مشهور شدند، چقدر زیبایند. این کنجکاوی…

    گلدفاین: به نظرتان، رسانه‌‌های اجتماعی چه تغییری در فرهنگ سلبریتی رقم زده است؟

    گاللا: خُب، مسئلۀ اخبار فوری در میان است. به نظرم، سلبریتی‌‌ها از شدت نوری که به آن‌‌ها تابیده می‌‌شود سوخته‌‌اند. ربط زیادی هم به تلویزیون دارد. به عبارت دیگر، اگر به دهه‌‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰برگردیم سوپراستارهای بزرگی مثل بت دیویس داشتیم که در سینما استعداد داشتند؛ ولی تلویزیون که به میدان آمد دیگر نیازی به استعداد نبود، چون باید هفت روزِ هفته و ۲۴ ساعت شبانه‌‌روز آنتن را پُر می‌‌کردند. به نظرم همان تعبیر فنی «نوردهی زیاد» بجاست و، به بیان دیگر، فقط به‌‌خاطر ظاهرتان است که پایتان به تلویزیون باز می‌‌شود.


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    💟سریال کره ای میراث خانوادگی 💟جاسوس ادمهای مسحور شده 💟 فیلم ژاپنی هیولا monster 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟 

     سریال کره ای پولگاسال 불가살 Bulgasal: Immortal Souls  💟 سریال ترکیه ای عطیه هدیه gift 💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟 وبلاگ خونی 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  💟 برنامه با حضور گونگ یو  

  • نظرات [ ۳ ]
    • دوشنبه ۲۰ شهریور ۰۲
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |