قالب

سریال کره ای قمارباز the Royal Gambler :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سریال کره ای قمارباز the Royal Gambler» ثبت شده است

پسر و مرغ ماهیخوار Boy and Heron

بالاخره : 

پسر و مرغ ماهیخوار(Boy and Heron)  

باد را میگیرم و شروع به دویدن میکنم بر اوار غلبه میکنم . در انتهای این مسیر کسی منتظر من است .
رویای تابش نور هرروز هفته … در را همین لحظه باز کن مثل فاش کردن رازهای پنهان … نمیتونم خودم را در حسرت چیزهای بیشتر نگه دارم . مثل کره میچرخم …ادمی که دوستش داشتم به جایی رفته که کسی ازش خبر نداره … با لبخندی مهربان در عین حال معمولی مانند روزهای دیگر… هنوز در جایی دور باران رو میگیرم و شروع به خواندن میکنم اگر دیده شوم اهمیتی نمیدهم . این مسیر ادامه داره چون همینطور ارزو کردم … من رویای دیدار دوباره رو می بینم همیشه و همیشه … لذت گرفتن دست کسی … رنج از دست دادن یک نفر … نمیتونم خودمو مجسم نکنم …
 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی
در یک جمله کوتاه میتونم بگم که فوق العاده بود . خیلی دوسش داشتم . مث تمام کارتونای دیگه ی هایائو میازاکی . به نظرم تلفیقی از کارتونای قبلی بود یه جاهاییش منو یاد هاول و یه جاهاییش منو یاد چهیرو مینداخت . یه جاهاییشم منو یاد کتاب داستان رو ون داستانی از امیلی رودا که من سالیان پیش تو کانون پرورشی کودک و نوجوان خونده بودم مینداخت . اون موقع ها چقد کتاب میخوندما . چقد کتابای قشنگ و بامفهوم و درست حسابیی بودن . یادش بخیر . داشتم میگفتم ...
اولاش یخورده کش داشت داستان و به نظرم داستان اصلی رو یخورده دیر شروع کرد ولی با اینحال نصف دوم انیمه .کارتون . واقعا قشنگ و پر از محتواهای باارزش بود  داستانش پر از نماد و استعاره‌ درباره جهان و آدم‌ها بود . 
یه تحلیل خیلی خوب از این انیمه پیدا کردم که میخام کلشو بذارم اینجا : 

ماجرای انیمیشن پسر و مرغ ماهی‌خوار دربارۀ پسری به نام ماهیتو(Mahito) است که مادرش را بر اثر یک آتش‌سوزی از دست می‌دهد. مادر و زنی که نماد سرزمین است، گویی این بچه سرزمین و هویتش را از دست داده و در آتش سوخته و حالا دنبال مادرش می‌گردد. صدای آژیر اولیه فیلم و ترکیبش در بستر مکانی ژاپن و آتش چیزی جز جنایت هسته‌ای هیروشیما و ناکازاکی را به یاد نمی‌آورد که طی آن آمریکایی‌ها با این استدلال که مانع مرگ انسان‌های بیشتری شوند، 220 هزار انسان را به قتل رساندند. در حالی که تقریبا جنگ تمام شده بود و گویی آمریکایی‌ها بیشتر دنبال آزمایش بمب اتم در یک آزمایش بزرگ انسانی بودند.

ماهیتو پس از آنکه مادرش را در آتش‌سوزی از دست می‌دهد پدرش با خاله‌اش ناتسوکو(Natsuko) ازدواج می‌کند و ناتسوکو حامله و صاحب فرزندی در شکم است. در انیمه پسر و مرغ ماهیخوار تأکید بسیاری بر وجوه فرهنگی اصیل ژاپنی می‌شود. از لباس‌های ژاپنی گرفته تا معماری ژاپنی و حتی دمپایی‌هایی چوبی و نمایش درشکه‌های خاص مرکب با دوچرخه که در ژاپن وجود داشته و رانندۀ درشکه با رکاب زدن آن را به حرکت می‌انداخته است.

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

نمایش طبیعت مبتنی بر مبانی آیین شینتو که سرزمین و کوه قداست دارد، در انیمیشن پسر و مرغ ماهیخوار جریان دارد.

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

روایت‌هایی که به سراغ نمادگرایی و استعاره می‌روند، معمولاً در دریایی که خودشان خالقش هستند، غرق می‌شوند و نتیجه اثری است که اگر مخاطب هیچ پیش زمینه‌ای درباره استعاره‌ها و نمادها نداشته باشد، از اثر لذتی نمی‌برد. The Boy and The Heron هم نمادهایی دارد که به فولکور ژاپنی برمی‌گردد و هم استعاره‌های خاص خودش را می‌سازد.

در فرهنگ ژاپنی، مرغ ماهی‌خوار به عنوان پیام رسان دو جهان شناخته می‌شود و از آن طرف، طوطی‌ها نمادی از ارتش خارج از کنترل و وحشی ژاپن آن زمان هستند که مختص خود اثر است. در نتیجه، فهمیدن این موضوع سخت نیست که شاه طوطی‌ها نه تنها نمادی از هیروهیتو است، بلکه می‌تواند به عنوان نمادی از تمامی دیکتاتورها و خون خوارانی باشد که می‌خواستند صلح و آرامش را به جهان بازگردانند و در انجام این کار نه تنها خودشان شکست می‌خورند، بلکه جان خودشان و هزاران نفر دیگر را به خطر می‌اندازند.

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

از آن سو، ما پلیکان‌ها را داریم که برخلاف رفتار خشنی که از خود نشان می‌دهند، به ادعای یکی‌شان پرندگانی بی‌آزار بوده و به خاطر کمبود ماهی، به خوردن واراواراها روی آوردند. واراواراهایی که خود نماد ذات پاک کودکان در معرض جنگ هستند. پلیکان‌ها همان مردمانی هستند که به ناچار، درگیر جنگ شده و در نهایت، این خرابی جهان کاری می‌کند که خودشان به وحشی‌گری روی بیاورند که بالاجبار، خرابی‌های بیشتری را پدید آورند و جان افراد بی‌گناهی را بگیرند، هرچند که خودشان از آن دوری کنند.

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

میازاکی آشکارا روی این تفکر پافشاری می‌کند: جهانی خالی از جنگ، غم و درد توهمی بیش نیست. شخصیت خان ‌دایی خودش را در جایی، دور از دسترس همگان قایم کرده و سعی دارد با سنگ‌هایی نظم و آرامشی به این جهان بدهد. اما این تصور خان دایی کاملاً پوچ است. هیچ جهانی نمی‌توان یافت که آرامش همیشه در آن در جریان باشد حتی اگر سنگ بناهای آن عاری از هر کثیفی باشند. حقیقت تلخی که نمی‌توان آن را نادیده گرفت، این است که تا وقتی تضادی برای چیزی وجود نداشته باشد، آن حقیقت درکش غیرممکن است.

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

تا وقتی درد نباشد، راحتی بی‌معنا می‌شود. چگونه می‌توان خیر را بیان کرد اگر شری در کار نباشد؟ این دو نیاز دارند در کنار هم باشند تا به یکدیگر ارزش بدهند و این جهان را شکل بدهند. بله، متاسفانه راه فراری از جنگ نیست. هر لحظه ممکن است آدم با غمی بزرگ رو به رو شود و اگر قدرت کنار آمدن با آن را نداشته باشیم، در دوری باطل قرار می‌گیریم که هیچ خروجی مثبتی برایمان ندارد و تنها سعی می‌کنیم با نابود ساختن زیربناهای چیزی، آن را بسازیم.

اثر راه حل کنار آمدن با غم را بهمان معرفی می‌کند: فراموشی. فراموشی کاملاً عادی است. انسان گاه مجبور است اتفاقاتی از زندگی‌اش را به طور کامل فراموش کند تا بتواند ادامه بدهد. این احساس غم، می‌تواند به احساس گناهی تبدیل شود که شاید انسان از حضور آن عزیز به اندازه کافی قدردانی نکرده و باید به هر طریقی که شده، او را برگرداند. به نوعی، حتی میازاکی به مخاطبانش این پیشنهاد را می‌کند که فراموشش کنند.

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

 قهرمان داستان ما، به جای آنکه احساسات را به زبان بیاورد و نشان دهد چقدر از همه‌ چیز خشم دارد، با حرکاتش آن را به نمایش می‌گذارد و به همین دلیل، میازاکی توانسته تصویری واقعی از غم را نشان دهد.

همیشه سوگواری به صورت گریه و زاری مداوم نیست و ماهیتو با عصبانیت و آسیب زدن به خودش (که به مدرسه نرود و کمتر احساس اذیت شدن کند)، به مخاطب می‌فهماند که عزادار مادرش است. دیگر واقعیتی که میازاکی از آن سخن می‌گوید، همین عدم توانایی انسان در استفاده از کلمات برای نشان دادن احساساتش است. با اضافه کردن و تاکید بر سکوت در طول داستان، میازاکی احساسات را در قالب موسیقی، منظره‌ها و صورت شخصیت‌ها نمایش می‌دهد و نتیجه کار، باورپذیرتر کردن احساسات شخصیت‌ها شده است.

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

ماریکو ناگای، استاد ادبیات ژاپنی در دانشگاه تمپل ژاپن می‌گوید: اولین اشاره شناخته شده به مرغ ماهی‌خوار در ادبیات ژاپنی ممکن است در کوجیکی باشد. کوجیکی قدیمی‌ترین اثر ادبی ژاپن است که در سال ۷۱۲ گردآوری شده است و حاوی تعدادی اسطوره آفرینش است که ستون فقرات دین بومی شینتو و فرهنگ بومی این کشور را تشکیل می‌دهد. در قصه‌ای، وقتی شاهزاده‌ای دور از خانه می‌میرد، روحش به پرنده‌ای سفید تبدیل می‌شود. ناگای می‌گوید اگرچه به صراحت از آن به عنوان مرغ ماهیخوار نام برده نشده است. مرغ‌های ماهیخوار اغلب در اطراف واقعه مرگ ظاهر می‌شوند و پرندگان به طور کلی با مرگ و تشییع جنازه همراه هستند. مرغ‌های ماهیخوار اغلب در داستان‌ها به‌عنوان پیام‌آور خدایان یا نماد پاکی و انتقال عمل می‌کنند. نمایشنامه‌ای به نام «ساگی» بر اساس داستانی از هایکه نوشته شده است. در این نمایشنامه، امپراتور دایگو یک مرغ ماهیخوار را می‌بیند و دستور می‌دهد آن را بگیرند، سپس وقتی که برای دربار می‌رقصد خوشحال می‌شود و آن را آزاد می‌کند تا پرواز کند. مرغ‌های ماهیخوار برای کشاورزان ژاپنی آشنا هستند و اغلب در مزارع مشاهده می‌شوند.

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

شیراساگی نومای  رقصی آیینی است که از سال ۱۶۵۲ به طور منظم در معبد سنسوجی در توکیو اجرا می‌شود. در این رقص، رقصندگان لباس مرغ ماهیخوار سفید پوشیده‌اند و همراه با موسیقی فلوت و طبل می‌رقصند. این رقص آیینی در واقع برای دفع طاعون انجام می‌شده است. دیگو پلکیا، دانشیار دانشکده مطالعات فرهنگی در دانشگاه کیوتو سانگیو می‌گوید: بازیگران این نمایش لباس‌های سفید رنگی برای نماد پاکی پرنده می‌پوشند.

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

در انیمیشن پسر و مرغ ماهیخوار، مرغ ماهیخوار نقش هدایتگری برای ماهیتو دارد. در واقع پرنده‌ای که نماد فرهنگ ژاپنی است باعث می‌شود پسری که در وضعیت بغرنج عاطفی قرار دارد، مادرش را از دست داده، پدرش بلافاصله با خاله‌اش ازدواج کرده و هنگام حضور در مدرسه بچه‌های مدرسه او را پس می‌زنند و برای اینکه مدرسه نرود با سنگ به سر خودش می‌زند، این مرغ ماهیخوار است که در خواب و بیداری باعث می‌شود او راهش را پیدا کرده و به عمارت کنار خانه‌شان برود. مرغ ماهیخوار که در واقع مردی داخل شکم آن است و حرف می‌زند و یک مرغ ماهیخوار عادی نیست، به او می‌گوید اگر می‌خواهی مادرت یعنی ریشه، هویت و اصالتت را پیدا کنی به سمت عمارت بیا.

شخصیت‌های انیمه پسر و مرغ ماهیخوار شباهت‌هایی با شخصیت‌های آثار قبلی میازاکی دارند. خود ماهیتو شبیه جیرو، نقش اول انیمه باد برمی‌خیزد است و یکی از پیرزن‌های خدمتکار، شبیه شخصیت سوفی طلسم شده در قلعه متحرک هاول است.

شخصیت ماهیتو در فیلم عمق روانشناختی دارد؛ او هر شب زمانی که می‌خوابد خواب مادرش را می‌بیند که در آتش می‌سوزد و او اشک می‌ریزد و تحت تاثیر قرار می‌گیرد. در واقع سردی روانی او از همین اتفاق ناگواری است که برایش افتاده است. مبتنی بر نظریات روانشناسان معتقد به مکتب روانکاوی مانند فروید رؤیا در واقع بازتابی از مسائل روانی افراد است که خودش را نشان می‌دهد، حال گاهی مطابق خواب ماهیتو مستقیما سوختن مادر را نمایش می‌دهد و گاهی به صورت نمادین و غیرمستقیم مسائل پیچیده به نمایش گذاشته می‌شود که نیاز به تحلیل دارد. البته مطابق تعالیم دینی خواب گاهی منشأ الهی یا شیطانی دارد و گاهی فقط اضغاث و احلام(خواب‌های بی‌معنا) است.

زمانی که ماهیتو و ناتسوکو در خانه میان جنگل ساکن می‌شوند، ماهیتو به واسطۀ مرغ ماهیخوار سخنگو متوجه عمارت یا برجی می‌شود. ناتسوکو توضیح می‌دهد که عموی بزرگش برج را ساخته است، او آنقدر کتاب خواند که دچار جنون شد، سپس سیلی آمد که مسیر به سمت برج را مسدود کرد و دیگر خبری از عمو نشد و به دلیل خطر ریزش ورودی برج بسته شد.

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

طرح اصلی داستان انیمه پسر و مرغ ماهیخوار دربارۀ نجات مادر است. با راهنمایی‌های مرغ ماهیخوار که واقع چنان شخصیت مثبتی هم ندارد و دوست دارد در فرصت مناسب خیانت کند، ماهیتو همراه می‌شود، به برج می‌رود و سپس به جهان زیرین تا بتواند مادرش را بیابد. نقش مادر بسیار در این انیمه پررنگ است، ناتسوکو که خاله ماهیتو است نقش مادری دارد و حامله است و از ماهیتو می‌خواهد که دست روی شکمش بگذارد. ماهیتو اصلا برای پیدا کردن خاله‌اش(نامادری‌اش) به این برج پا می‌گذارد. پس از آنکه به جهان زیرین می‌رود و با خانم ماهیگیر(کریکو) روبرو می‌شود او هم مانند یک مادر از ماهیتو حفاظت می‌کند و در خانه جایش می‌دهد و برایش غذا می‌پزد، طلسماتی به شکل مجسمه بهش می‌دهد و همراهش می‌کند و سپس وقتی با هیمی دختر آتشین روبرو می‌شود او نیز همان مادرش در سنین کودکی است، زمانی که مادرش در سنین کودکی در سمت برج پیدا می‌شود و بعد از یکسال برمی‌گردد. در واقع با آنکه مادرش را ماهیتو از دست داده اما در تمام ماجرا از مادر یا افرادی که دنبال مادری کردم برای او هستند استفاده می‌کند و در نهایت خاله‌اش را نجات می‌دهد و به جهان اول برمی‌گرداند. در خواب دیگری که ماهیتو دارد و در آن مرغ ماهیخوار را می‌بیند و سپس قورباغه‌ها از بدنش بالا می‌روند و ماهی‌ها می‌گویند باید با ما بیایی، همین ناتسوکو در خواب با پرتاب کردن تیری سوت‌دار از کمان که البته همین در شینتو هم جایگاه دارد، نجاتش می‌دهد.

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

ناتسوکو با تیر سوت یعنی تیری که سامورایی‌های فئودال می‌انداختند و هنگام پرتاب سوت می‌زد باعث می‌شود در خوابش، مرغ ماهیخوار و قورباغه‌ها فرار کنند. نام این تیر و کمان در فرهنگ ژاپنی کابورا یاست. کابورا به معنای شلغم است بنابر اصطلاح ژاپنی از نظر فنی به معنای تیرهای شلغم‌شکل است. در آیین شینتو صدایی که پیکان کابورایا ایجاد می‌کند، برای دفع تأثیرات شیطانی است و در واقع پس از پرتاب تیر وقتی که مرغ ماهیخوار و قورباغه‌ها فرار می‌کنند در واقع این‌ها ارواحی شیطانی هستند که دارند فرار می‌کنند.

تیر و کمان‌های دیگری نیز در فرهنگ شینتو هست که در مراسمات استفاده می‌شود و قداست دارد، مانند هامایا(Hama Ya)، هامایومی(Hama Yumi) و آزوسایامی(Azusa Yumi).

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

در نبردها، به ویژه در حوالی دوره هیان  کابورایا پرتاب می‌شد تا به دشمن هشدار دهد. همچنین اعتقاد بر این بود که صدای سوت می‌تواند ارواح شیطانی را از بین ببرد و به کامی علامت بدهد تا از آن‌ها حمایت کنند. منظور از کامی  خدایان، ارواح، اساطیر معنوی یا طبیعی شینتو هستند. در شینتو، کامی از طبیعت جدا نیست، بلکه از طبیعت است و دارای ویژگی‌های مثبت و منفی و خیر و شر است. آن‌ها نمونه‌ای از آنچه هستند که بشریت باید به سوی آن تلاش کند.

اعتقاد دارند که کامی از این جهان پنهان است و در یک وجود مکمل زندگی می کند که منعکس‌کننده وجود ماست. به ویژه در حوالی دوره هیان، قبل از نبرد کابورا یا پرتاب می‌شد تا به دشمن هشدار دهد. تیراندازی طرفینی با کمان برای مدتی غیرعادی نبود، و برای مثال در نبرد کوریکارا در سال ۱۱۸۳، پانزده تیر از طرفین، سپس سی، سپس پنجاه، سپس صد، به هر طرف شلیک شد. و بعد با یکدیگر درگیر جنگ شدند. همچنین غیرمعمول نبود که پیام‌هایی به این تیرها بسته شود و به قلعه‌ها، اردوگاه‌های جنگی یا مانند آن شلیک کنند.

پس از اینکه ماهیتو در خواب این اتفاق را می‌بیند که ناتسوکو با کمان کابورایا از او دفاع می‌کند او در بیداری با چوب بامبو برای خودش تیر و کمانی می‌سازد. و بعد به انتهای این تیر و کمان پری آبی رنگ از مرغ ماهیخوار اضافه می‌کند که باعث می‌شود تیر بتواند پرواز کند و قابلیت خاصی پیدا کند و آسیب به آن پر باعث آسیب به خود مرغ ماهیخواری می‌شود.

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

ماهیتو سپس در میان کتاب‌ها، کتابی از مادرش می‌یابد به نام اینکه چگونه زندگی می‌کنی؟کتابی که در سال ۱۹۳۷ مادر ماهیتو برای فرزندش نوشته است تا بفهمد چطور زندگی کند و ماهیتو خوشحال می‌شود که مادرش(هاتسوکو) این کتاب را برایش باقی گذاشته است. در واقع این کتاب، کتابی واقعی است که انیمه پسر و مرغ ماهیخوار به آن اشاره دارد و پس از اکران فیلم باعث شد این کتاب ژاپنی در ژاپن نادر شود و فروش بسیاری پیدا کند. این کتاب در سایت مِرکاری که فروشگاه آنلاین ژاپنی است یک میلیون و هشتصد هزار فروش داشته است.

کتاب چگونه زندگی می‌کنی دربارۀ جونیچی هوندا دانش‌آموز ۱۵ساله دبیرستانی است که با نام مستعار خود به نام کوپرو به نام ستاره‌شناس اروپایی کوپرنیک شناخته می‌شود. او ورزشکاری با استعداد تحصیلی و محبوب در مدرسه است. پدر کوپرو یکی از مدیران بانک است که در جوانی از دنیا رفته و کوپرو با مادرش زندگی می‌کند. عمویش (از طرف مادرش) در این نزدیکی زندگی می‌کند و مرتب به ملاقاتش می‌رود. کوپرو و ​​عمویش خیلی صمیمی هستند. در واقع می‌توان عموبزرگ انیمه پسر و مرغ ماهیخوار را اقتباسی از عموی کوپر دانست. کوپرو در کتاب چگونه زندگی می‌کنی با عمویش مشورت می‌کند و از حمایت او برخوردار می‌شود. عمویش نیز این تعاملات را در یک دفتر خاطرات می‌نویسد و می‌گوید که تا در نهایت این دفترچه یادداشت را به کوپرو خواهد داد. در پایان رمان، کوپرو در پاسخ به عمویش تصمیمی در مورد نحوه زندگی آینده‌اش می نویسد و رمان با پرسیدن این سوال از سوی راوی به پایان می‌رسد: «تو چگونه زندگی می‌کنی؟»

 پسر و مرغ ماهیخوار آخرین اثر هایائو میازاکی

زمانی که ماهیتو به برج می‌رسد. مرغ ماهیخوار از نقاشی روی عمارت بیرون می‌آید و جان می‌گیرد. نقاشی‌های متعددی دربارۀ مرغ ماهیخوار در فرهنگ ژاپنی وجود دارد. سپس ماهیتو مادرش را می‌بیند که وسط عمارت دراز کشیده است و وقتی ماهیتو به او دست می‌زند شبیه مایع رنگی می‌ریزد و در واقع اثری هنری است که مرغ ماهیخوار آن را ساخته است و واقعی نیست. در انیمه اشاره می‌شود که خاندان ماهیتو خاندانی ثروتمند هستند و خدمتکاران زیادی دارند و تنها او با خون خاص خودش است که می‌تواند جانشین عموبزرگ در جهان زیرین شود و تنها او و همخون‌های او هستند که می‌توانند صداهای موجود در عمارت را بشنوند. در این هنگام مردی از بالای عمارت شاخه گل سرخی به زمین می‌اندازد و سپس به مرغ ماهیخوار می‌گوید ای پرنده کودن راهنمای پسر در دنیای ما باشی. در واقع این پسر شرافتی شبیه خاندان‌ سلطنتی در آیین شینتو دارد که امپراتور در واقع در ادامۀ نسل آماتراسو خدای خورشید است و پرستیده می‌شد.

پس از آنکه ماهیتو به جهان زیرین می‌رود. به مکانی معبد مانند با در طلایی می‌رسد که بالای در نوشته است آنان که در جستجوی دانش هستند نابود خواهند شد که اشاره به عمویزرگ دارد که قبلا گفته بود آنقدر کتاب خواند تا دیوانه شد. پلیکان‌ها در آنجا بهش حمله می‌کنند و کریکو زن ماهیگیر نجاتش می‌دهد. سپس به ماهیتو می‌گوید باید مراقب باشیم تا ارباب مقبره بهمان آسیب نزند، سپس دایره‌ای همانند مندیل جادوگران دور خودش و ماهیتو می‌کشد و زیرلب اذکاری می‌گوید تا ارباب مقبره که در واقع یادآور نوعی شیطان یا جن است به آن‌ها آسیبی نرساند. سپس می‌گوید که از مکان عقب عقب بیایند.

در واقع مقبره سنگی یک مگالیث یا مگالیت(Megalith) است. مگالیث‌ها بناهای سنگی باستانی هستند که در جاهای مختلفی از دنیا دیده شده‌اند. این‌ها گاهی مقبره برای مردگان بوده‌اند و گاهی نقش یک پرتال را بازی می‌کرده‌اند و گهگاهی نیز در مسائل نجومی استفاده می‌شده‌اند. مگالیث‌ها در ژاپن محدود هستند و بیشتر در کره‌ وجود دارند. مگالیث به مدلی که در انیمه هست یعنی دو سنگ عمودی در کنار و یک سنگ افق روی آن در واقع دُلمن نام دارد که نمونه‌ش را می‌توانید در جزیه گانگوا کره جنوبی ببینید که قدمتی حدود 3هزار سال قبل از میلاد دارد.

پسر و مرغ ماهیخوار

مگالیتیک‌ها(یا مگالیث‌ها) در شمال شرقی و جنوب شرقی آسیا یافت می‌شود. در لیائونینگ،  شاندونگ و ژجیانگ در چین، ساحل شرقی تایوان ، کیوشو و شیکوکو در ژاپن، استان دانگ نای در ویتنام و جنوب آسیا یافت می‌شوند.  بیشترین مگالیتیک‌ها در کره است. باستان‌شناسان تخمین می‌زنند که ۱۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰ مگالیت در شبه جزیره کره وجود دارد.

در جهان تخیلی زیرین که در واقع جهان ماقبل این جهان است. روح‌های بامزه سفید رنگ گردی به نام وارواراها وجود دارند که در واقع انسان‌ها قبل از به دنیا آمدن هستند. 

در واقع این جهان خاص در مسیر آیین شینتو و آنیمیسیم و روح‌دار بودن طبیعت است. در این جهان زمان و مکان قابل تغییر و خدشه هستند و حالتی غیر مادی دارند. طوطی‌های این دنیا که آدم‌خوار هستند، وقتی به دنیای اصلی برگردند به طوطی معمولی تبدیل می‌شوند، مادرِ ماهیتو در قالب بچه در آنجا حضور دارد، عموبزرگش در آنجا هست، در راهرویی که پر از در است به جاهای مختلفی دسترسی مکانی دارند و تمام این مکان حول یک سنگ قدرتمند ساخته شده است و خدای این جهان یک خدای احمق است، کسی که که صرفا چون عشقش کشیده شرور را خلق کرده تا پلیکان‌ها مجبور به خوردن وارواراها(انسان‌های قبل از تولد) باشند و بعد بسوزند و زجر بکشند.

به گفته توشیو سوزوکی، پسر و مرغ ماهیخوار گران‌ترین فیلمی است که تا به حال در ژاپن تولید شده است. این فیلم از هیچ تبلیغاتی جز پوستر مشهور استفاده نکرد. استودیو گیبلی هیچ تریلر، تصویر، خلاصه یا جزئیات بازیگری فیلم را قبل از اولین نمایش در ژاپن منتشر نکرد. در میان جوایز متعددش، برنده جایزه بفتا برای بهترین فیلم انیمیشن و جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم بلند انیمیشن شد و همچنین نامزد جایزه اسکار بهترین انیمیشن بلند شد و احتمالا برندۀ اسکار بهترین فیلم سال هم بشود.

سوزوکی گفته: این فیلم پرهزینه‌ترین فیلم ژاپن است اما در گیشه این کشور نزدیک به ۸۰ میلیون دلار فروش داشته است. سوزوکی برای انجام این کار نیاز به استخدام تعدادی از با استعدادترین انیماتورهای ژاپنی خارج از گیبلی داشت از جمله ناظر انیماتور تاکشی هوندا. به دلیل کاهش استقامت و ضعف بینایی، میازاکی نمی‌توانست مانند زمانی که در اوج قدرت خلاقانه‌اش بود، بر تولید نظارت کند و برای ترسیم، ترسیم مجدد و بازنگری به توصیه‌های هوندا تکیه کرد. میازاکی به علت یا به بهانۀ کهولت سن حتی در نمایش اولیه و مراسمات تبلیغاتی شرکت نکرد.

هالیوود ریپورتر دربارۀ فیلم پسر و مرغ ماهیخوار اشاره کرده که فیلم عناصری از کتاب(چگونه زندگی می‌کنی؟) را حفظ کرده است که بر موضوع رشد معنوی تأکید دارد. این فیلم که به تفاسیر گوناگون باز است، اساساً انعطاف‌پذیری را در برابر درگیری و غم و اندوه نشان می‌دهد، در حالی که از پرورش دوستی‌های معنادار و اتحادهای قابل اعتماد حمایت می کند و در نهایت پیشرفت را ارتقا می‌دهد و «انسانیت و درک را برای جهان» پرورش می‌دهد

انیمه پسر و مرغ ماهیخوار در نهایت با نابودی دنیا به دست پادشاه طوطی‌ها اتفاق می‌افتد، احتمال دارد پادشاه طوطی با توجه به ظاهر سلطنتی اروپایی‌اش تطبیق بر پادشاه انگلستان شود که وقتی برای مدیریت جهان دخالت می‌کند باعث نابودی جهان می‌شود. در نهایت ماهیتو با ناتسوکو و مرغ ماهیخوار از جهان زیرین نجات پیدا می‌کنند و بر خلاف دیگر اشخاص به دلیل اینکه ماهیتو یک بلوک از قطعاتی که می‌شد باهاش جهان زیرین را با آن ساخت با خودش آورده است و همین باعث شده که فراموش نکند به این معنا که پسر تغییر کرده است و حال با تجربیاتی که دارد می‌تواند همچون خدایی با آن بلوک نمادین که در دست دارد جهان خودش را پس از جنگ از نو بسازد. درونمایه اصلی انیمه پسر و مرغ ماهیخوار خودباوری شخص ژاپنی است و انیمه زمانی تمام می‌شود که جنگ تمام شده و ناتسوکو، پدرش و برادر ناتنی‌اش که به دنیا آمده قرار است پس از جنگ جهانی دوم که به توکیو باز گردند و جهان نویی را بسازند که در واقعیت هم ژاپن اگرچه بله‌قربانگوی صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها بود و تحقیر شده و می‌شود، اما در حال حاضر به یکی از اقتصادهای بزرگ جهان با خودباوری اقلا در زمینه اقتصاد بدل شده است./

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۱۵ تیر ۰۳

    سریال کره ای مرد ملکه اینهیون 인현왕후의 남자


    سریال کره ای مرد ملکه اینهیون 인현왕후의 남자

     

    درمورد محققی به نام کیم بونگ گو 김붕고، داستان در زمانی داره اتفاق می افته که ملکه اینهیون عزل شده و سورون ها میخان اونو به جایگاهش برگردونن ولی نورون ها میخان ملکه رو بکشن تا دیگه امکان برگشتش وجود نداشته بشه . کیم بونگ گو پسر یکی از وزیرای نورونی بوده که به خیانت متهم و کشته شده ، حالا اون میخاد با برگردوندن ملکه اینهیون اسم خانوادشو پاک کنه و برای همین که سعی میکنه تا از ملکه ی عزل شده محافظت کنه ،در خلال فرار از دست قاتل ها به قصر میره و تو کتابخونه ی قصر مورد حمله قرار میگیره وقتی قاتل میخاد بکشتش ، یهو ناپدید میشه . وقتی بهوش میاد دورش خالی بود بیرون که میره چیزایی می بینه که تاحالا ندیده و تعجب میکنه که اینجا کجاس . اون به 300 سال بعد سفر کرده . 

    سریال کره ای مرد ملکه اینهیون 인현왕후의 남자

    در زمان مدرن ، بازیگر تازه کاری که اسمش چوی هه جینه ؟! شایدم جین هه ، اسمش یادم رفت ، 🤭

    برای نقش ملکه اینهیون اودیشن میده و قبول میشه . اولین شب فیلمبرداری به قصر اومده که کیم بونگ گو که لباس چوسانی تنشه رو می بینه و فک میکنه بازیگر نقش فرعیه . 

     

    کیم بونگ گو برمیگرده به کتابخونه و یادش میاد که موقع رفتن به اقامتگاه ملکه ی عزل شده ، خدمتکار خونه شون که الان گیسانگه بهش یه طلسم داده . طلسم رو در میاره و روشو میخونه اینجوری بازم برمیگرده به زمان خودش . اون متوجه چگونگی وقایع میشه و می فهمه که هروقت در معرض خطر قرار گرفته باشه این طلسم کار میکنه . برای بار دوم که میاد زمان مدرن بازم با چوی هه جین برخورد میکنه و اینو سرنوشت میدونه و از چوی هه جین که الان متوجه قضیه شده ، کمک میخاد تا تاریخ اون زمان رو بهش بگه . هه جین اونو به کتابخونه می بره . و کیم بونگ گو با خوندن تاریخ متوجه قضایا میشه . برمیگرده و از کشتن خودش و کشتن ملکه جلوگیری میکنه . و دوباره ملکه رو به جایگاهش برمیگردونه . وقتی همه چیز اوکی شد برمیگرده به زمان جدید تا با عشق زمان مدرنش حال کنه که یهو ناپدید میشه . میره بگرده ببینه قضیه چیه که می فهمه خدمتکاری که برای طلسم رو خریده بوده کشته شده . برای همینم طلسم نابود شده . اون میره قاتلای خدمتکار رو میکشه و بعد اواره بوده که میگیرنش ، میخاد خودشو بکشه که برمیگرده به زمان جدید . این سری برای همیشه . 

     

    درمورد کیم بونگ گو که تو سریال هست خیلیا تحقیق کردن که ببینن ایا واقعا همچین ادمی وجود داشته یا نه ،نویسنده سریال گفته که این داستان تخیلیه ولی از اینکه می بینه مردم انقد به داستان علاقمند شدن که بازم رفتن تاریخ شون رو خوندن خیلی خوشاله . بعضی از وبلاگ ها میگن که شخصی به نام دیگه ای با همین مشخصات کیم بونگ گو ی سریال وجود داشته تو زمان امپراطور سوک جونگ . با اینحال اینا همش حدسه . 

     

    سریالش خیلی قشنگ و باحال بود . برای دومین بار واقعا چسبید . هم از بعد تاریخی هم از بعد عشقی خیلی دوسش داشتم . 

     

    🍀  مطالب پیشنهادی مرتبط با این سریال 🍀

    🍀 سریال کره ای قمارباز 🍀

    ☘ سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق  ☘

    حالا تو این پست میخام بگم که ملکه اینهیون کی بود ، چون دیگه الان جاشه : 

     

    " ملکه اینهیون متولد پانزدهم می ۱۶۶۷؛ دومین ملکه پادشاه سوک جونگ از چوسون و یکی از شناخته شده ترین ملکه های سلسله چوسون بود.او از خاندان مین می باشد.پدر وی “مین یو جانگ” وزیر دفاع بود و مادرش بانو سونگ (دومین همسر مین یو جانگ)بود.او در سال ۱۶۸۱ و در سن چهارده سالگی به عنوان دومین ملکه پادشاه سوک جونگ با وی ازدواج کرد.زمانی که “جانگ اوک جونگ” در سال ۱۶۸۸ فرزند پسری به دنیا آورد؛ یک مشاجره خونین که از آن با عنوان “گیسا”(به معنای تصفیه سیاسی)نام برده می شود؛ درگرفت.پادشاه سوک جونگ می خواست تا به بزرگترین پسرش لقب وونجا (به معنی “اولین پسر”)که لقب ولیعهد بود داده و به بانو جانگ از مرتبه “سو اوی” به مرتبه “های بین” ترفیع عنوان بدهد.این اقدام با مخالفت حزب نورون که از ملکه اینهیون حمایت می کردند و توسط “سانگ سی یئول” هدایت می شدند روبرو شد در حالی که این خواسته توسط حزب سورون که از بانو جانگ حمایت می کردند پشتیبانی می شد.پادشاه سوکجونگ از این مخالفت خشمگین شد و تعداد زیادی از جمله سانگ سی یئول کشته شدند.تعداد کثیری از جمله اینهیون و خانواده اش تبعید شدند.ملکه اینهیون عزل شد در حالی که “جانگ سو اوی” به “جانگ های بین” مبدل شد و سپس سومین ملکه لقب گرفت.در سال ۱۶۹۴ سوک جونگ از اقدامات دمدمی خود احساس پشیمانی کرد و با جنبشی که توسط حزب نورون برای برگرداندن اینهیون ترتیب داده شده بود همراه گشت.او ابتدا به قصر کوچکی در “آندونگ” برده شد.سپس به قصر شاه توت و در نهایت به قصر اصلی آورده شد.بانو جانگ هم به مرتبه “های بین”تنزل درجه داده شد.او در سال ۱۷۰۱ و در سن سی و چهار سالگی مریض شد و به دلیل بیماری ناشناخته ای فوت کرد (بعضی منابع علت مرگ وی را مسمومیت ذکر کرده اند).
    گفته می شود سوک جونگ در حالی که برای اینهیون سوگوار بود در خوابی او را دید در حالی که لباس سوبوک که به خون آغشته شده بر تن داشت.سوک جونگ علت مرگ اینهیون را از وی جویا شد اما اینهیون چیزی نگفت جز اینکه به سمت اتاق “جانگ های بین” اشاره کرد.سوکجونگ بیدار شد و و به سمت اتاق جانگ رفت.در حالی که به اتاق نزدیک می شد او صدای موسیقی و خنده را شنید.در حالی که در پشت اتاق گوش ایستاده بود؛ پادشاه جانگ های بین را با یک روحانی “شمن” در یک اتاق دید در حالی که برای مرگ ملکه دعا می کردند و یک مجسمه را با تیرهایی هدف قرار می دادند.زمانی که پادشاه به موضوع پی برد؛ بانو جانگ به خاطر اعمالش با سم اعدام شد. "


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۳ ]
    • يكشنبه ۱۹ فروردين ۰۳

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    💕 این 223 مین پست وبلاگ بیشه زاری غرق در شکوفه اس و همچنین  این 500مین سریالی که دارم طی این چندین سال کی درامریم می بینم . 💕

    همونجور که تو پست 🍀 سریال کره ای قمارباز 🍀گفتم ، امپراطور سوک جونگ تو  دوتا ملکه داشت : ملکه اینهیون و ملکه جانگ اوک جونگ . این روزا نشستم سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love  ، یا عنوان کره ایش جانگ اوک جونگ  ، زندگی در عشق 장옥정, 사랑에 살다 رو دیدم . این سریال خیلی به تاریخ نزدیکتر بوده که الان تعریفش میکنم . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    داستان از زمان ولیعهدی سوک جونگ با بازی یو آه این  و بابای بی عرضه ش شروع میشه .جانگ اوک جونگ ،با بازی کیم ته هی  یه دختر معمولیه که خیاطه ، عموش با کشتن معلم خیاطیش که اشراف زاده بوده ، به پول و پله رسیده وجانگ اوک جونگ اسمی برای خودش بهم زده و لباسای اشراف زاده ها رو می دوزه .مامانشم برده ی یه خانواده اشرافیه . باباشم که سالها پیش موقع فرار کشته شد ، مترجم بوده . خلاصه همچین ریشه ای داره . 

    اینهیون دختر وزیریه که رییس سورون هاس . اون میخاد برای ولیعهد لباس بدوزه که میاد خیاط خونه ی جانگ اوک جونگ ، از همون اول از جانگ اوک جونگ خوشش نمیاد . برای اندازه گیری ، ملکه مادر ولیعهد رو می فرسته به اون خیاط خونه و اونجا سوک جونگ برای اولین بار جانگ اوک جونگ رو میبینه . اتفاقاتی پیش میاد و سرنوشت وار ، اینا هی بهم برخورد میکنن . تا جایی که دیگه عاشق میشن و سوک جونگ خودشو رییس مامورای سلطنتی جا میزنه و به جانگ اوک جونگ میگه اگه یه روز خاستی بیای پیش من بیا قصر دنبال ادمی به اسم لی سون بگرد . لی سون اسم خودشه . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    یه سری اتفاقات زنجیره وار می افته  و وزیری که تو جبهه ی نورون هاس و مامانه جانگ تو خونه ش برده س ، به جانگ میگه که ملکه ی مادر ، " مادربزرگ " دنبال یه دختری میگرده تا اینو بزرگ کنه و براش سوداور باشه و برای منافع این یه کارایی بکنه . ختم کلام اینکه خوشگل باشه و بیاد جاشو تو دل چونا باز کنه . این موقع سوک جونگ تازه امپراطور شده و با دختر یه وزیری از سورون ازدواج کرده . اون بین این دختره و اینهیون ، این دختترو انتخاب میکنه . چون نمیخاد اینهیون که دختر وزیر قدرتمنده هست رو بگیره . 

    باز یه سری اتفاقها می افته و جانگ اوک جونگ به این نتیجه میرسه که باید وارد قصر بشه و قدرتمند بشه . اینجوری میشه که با پارتی مادربزرگه ، وارد قصر میشه و اونجا می فهمه رییس مامورای سلطنتی کسی نیست جز چونا

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    ملکه ابله مرغان میگیره میمیره . تو این اثنا عشق بین سوک جونگ و اوک جونگ بیشتر میشه  .و اونارو درحالیکه همو بغل کرده بودن تو قصر می بینن ،  همه می فهمن و ملکه ی مادر میخاد اینارو از هم جدا کنه که نمیشه ، ولی با اینحال سوک جونگ مجبور میکنن که اینهیون رو بگیره .اونم مرغش یه پا داره و نمیخاد با دختر وزیره ازدواج کنه .  اینهیون بهش میگه که اگه تو اون دختترو میخای من برات پیداش میکنم و اونو به عنوان صیغه ات قبول میکنم چون این دیگه مربوط به دربار داخلی زنا میشه .  به همین شرط سوک جونگ بالاخره راضی میشه که اینهیون رو بگیره . 

    شب زفاف ؟! سوک جونگ به جای اینکه بره اتاق ملکه اینهیون سریال کره ای مرد ملکه اینهیون ☘ ، میره بیرون قصر با اوک جونگ . فرداشم برش میداره میاره قصر میگه خب اینهیون قولتو عمل کن . اینجوری میشه که اوک جونگ میشه صیغه . 

    ولی همچنان ملکه ی مادر باهاش مخالف بودو تاجایی که میخاست نازاش کنه پیش رفت . با اینحال هرسری که اینا فتنه درست میکردن که دختترو یکاریش کنن و از چشم چونا بندازنش نشد که نشد . دعانویسش خوب بود . 🤣🤭 نه تنها نشد بلکه عشقش بیشترم میشد . توروخدا ببین برده چه شانسی داره . 😶

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    جانگ اوک جونگم همچین علیه سلام نبود مارمولکی بود که حد نداره . راستش اصلا از شخصیتش خوشم نیومد . با اینکه عاشق شاه بود و ازدواج یه زنی که مامانش برده و خودش از طبقه ی پایینی حتی به عنوان صیغه ممکن نبود ،با اینحال چونا براش هرکاری کرد و دست اخر ملکه ش کرد ، اونم چون دید چونا میخادش و فقط حرف اونو باور میکنه هی خودشو به مظلومی میزد و فتنه راه مینداخت . تا جایی که به خاطر اینکه ملکه مادرو کاملا بشونه سرجاش سم خورد تا بندازه گردن اونا . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    این وسط اینهیون واقعا یه اشراف زاده ی واقعی بود . باوقار باصبر . طفلک اصلا نمیتونست از پس این برده های زبون و فتنه بربیاد . دست اخرم براش پاپوش درست کردنو از قصر انداختنش بیرون و عزل شد و اون برده اومد هیچی هیچی شد ملکه . 😖 وقتیم بعد سالها با نقشه ی سورون ها دوباره تونست به قصر برگرده چندی نگذشت که به خاطر بیماری تو جوونی مرد . تو این مدت ازدواجش با چونا فقط خون جیگر خورد و تو خودش ریخت . یک بارم چونا بهش محبت نکرد . نامرد . تا اخرین لحظه عاشق اون فتنه بود . مردک عوضی . موقع مرگش واقعا ناراحت شدم . طفلک هم نمیتونست بچه دار شه تازه غیر از اینا اصلا چونا باهاش خوب رفتار نکرد تازه باهاشم نخابید . بعد الکی جلوی وزیرا میگفت اون بچه دار نمیشه چقد تلاش کنم . لاشی .🤬🤐😄

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    رابطه ی اینهیون با باباشو خیلی دوس داشتم . قشنگ میشینن باهم حرف میزنن درمورد سیاست و باباش چقد به فکرش بود . اخرشم وقتی دید دخترش بالاخره به جایگاهش برگشت با خیال راحت مرد . 

    راستش من زیاد از بعد عشقیش خوشم نیومد . عشقشون تنها زمانیکه جانگ اوک جونگ به فکر قدرتمند شدن و انتقام از اینو اون نبود ، قشنگ بود . ولی بعدش همچین جولونی میداد که حد نداره . درکل خیلی دریده بود جانگ اوک جونگ که خب طبیعیه دیگه برده بوده . از بعد تاریخی هم همونطور که گفتم به واقعیت تاریخی نزدیکتر بود .درکل سریال قشنگ و جذابی بود . روندش منو به شک انداخت که نکنه 50 قسمتیه 😁 حس کردم اخرش اونجا که جانگ اوک جونگ رو عزل میکنن رو یهویی تمومش کردن . کسی که با اون فتنه اندازی و مارمولک بازی به اون جایگاه رسیده هیچوقت انقد سریع تسلیم نمیشه . 

    از بعد تاریخی ، اون قضیه که تو پست سریال کره ای قمارباز گفتم ، ای این جوا ، بازم اینجا تو زمان سوک جونگ اتفاقا افتادنشو نشون دادن . اینکه چطور سوک جونگ با عوض کردن ملکه ها وزرا و جناح رو کنترل میکردن رو نشون دادن و برام واضح شد که منظورش چی بوده . و اینکه عزل ملکه اینهیون و بعدشم فرستادن خدمتکارش سوک وون ، به قصر برای اغوای شاه همه ش تو تاریخ هست .

    همینطور این سوک وون بود که باعث عزل جانگ اوک جونگ شد .اینجوری که ، وقتی پسر جانگ اوک جونگ ابله گرفت ، شمن اورد تو قصر و اونجا از این دعاها و اینا انجام داد و اون دعا بیشتر باعث شدن که روی فرد مریض دیگه ای ملکه اینهیون هم اون موقع مریض بود و تو بستر بیماری ، تاثیر بذاره " اینجاس که میگن دعا وقتی میکنی ممکنه اثر بدش رو یک نفر دیگه بیفته ها . حتی تو سریالم اینو نشون دادن واقعا این چیزا واقعیه . " و اینجوری اینهیون مرد و بچه ی اوک جونگ زنده موند . سوک وون این رو دست اویز قرار داد و وقتی اینهیون مرد با خودش گفت اگه اوک جونگ بازم ملکه شه منو میکشه پس رفت جلوی وزرا به چونا گفت که اوک جونگ برای اینهیون دعا نوشته تا بمیره و مدرکش فلانجاس . و اینطوری شد که اوک جونگ هم سم بهش دادن خورد مرد . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    ولی واقعا چقد قشنگ میسازن و چقد خوب بازی میکنن . ادم اصلا احساس نمیکنه که این سریاله که داره می بینه انقد واقعی و خوبن . 

    یو آه این تو نقش امپراطور سوک جونگ خیلی خوب بود . خیلی به فکر مردم بود و واقعا کار داشت میکرد . با اینحال این عشقی که چشاشو کور کرده بود رو خوشم نیومد . امپراطور که نباید همه چیو به پای یه زن بریزه . واقعا خیلی ناراحت شدم که اون اتفاقا برای یو آه این افتاد . حیف همچین بازیگری بود . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

     دیگه اینکه برم سریال ملکه اینهیون رو هم ببینم و بیام . 🤭 این سری سریال تاریخی ها همش درمورد این زمان شدش . خیلیم اتفاقی اینجوری شد . اولش من هوس کرده بودم برای دومین بار سریال کره ای مردِ ملکه اینهیون رو ببینم ولی همش عقب افتاد بعدش قماربازو دیدم و بعدشم چون خاهرم و بقیه تعریف کردن تصمیم گرفتم جانگ اوک جونگ رو هم ببینم . اگه ملکه اینهیون هم بندازم عقب دیگه ممکنه نبینمش برای همین باید بلافاصله دیده شه . 😄


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

    💚 سریال کره ای تناسخ در خانواده ی ثروتمند 💚سریال ژاپنی اولین عشق 💚سریال کره ای یک خانوم اوه دیگر 💚سریال کره ای شوالیه سیاه 💚 قسمت 7 و 8 سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره 💚 معرفی کتاب  💚 معرفی کتاب دریای حاصلخیزی 💚معرفی کتاب ژاپنی تاوان 💚 سریال کیمیاگر روح فصل دو 💚

     

  • نظرات [ ۴ ]
    • شنبه ۱۸ فروردين ۰۳

    سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

    سریال کره ای قمارباز تو دوره ی امپراطور سوک جونگ  پدربزرگ ولیعهد سادو می گذره .تو  صفحه ی سریال 💚 سریال کره ای نقاش باد ها  💚 مفصلا راجبه ولیعهد سادو Crown Prince Sado توضیح دادم .  سریال راجبه شورشی به اسم ای اینجوا ،  که شخصی به همین اسم که از جناح سورون بوده ؛سردسته اش بوده .

    همه ی خانواده ای این جوا به دستور امپراطور کشته شدن  و اون میخاد انتقام بگیره ، درهمین راستا ؛ زنی به اسم پوک سون آ " این کلمه ینی هلو " رو که خدمتکار کاخ بوده با نقشه جلوی امپراطور سوک جونگ قرار میده و امپراطور عاشق اون زن میشه .

    ولی اون زن ، شوهر داره و شوهرش قمارباز قهاریه . درواقع اشراف زاده بوده ولی از اشراف زادگی براش فقط اسمش باقی مونده . امپراطور که عاشق این زن شده میره با این مرد قمار بازی میکنه و دست اخر مرده برای اخرین بار که میخاد شرط ببنده زنشو پیش میکشه و میگه رو زنم شرط میبندم . اینجوری میشه که زنش میشه زن امپراطور . خلاصه بعد از 6 ماه زن یه پسر به دنیا میاره ولی چون براشون غیرقابل قبول که یه بچه 6 ماهه به دنیا بیاد و سالم و زنده باشه، زن مجبور میشه اون بچه رو بفرسته پیش شوهر قبلیه ، چون میدونه که این بچه ، بچه ی امپراطور نی . امپراطورم خودش شک میکنه به این موضوع . میگذره و باز بچه دار میشه و این بار شاهزاده یون این گون ،" بابای ولیعهد سادو "  به دنیا میاد . 

    پسری که بیرون فرستاده اسمش بک ده گیله . اون خیلی شانس داره و خط عمریش بلنده و تو طالعش هست که امپراطور میشه .

    ای این جوا این رو دست اویز و میخاد اون پسر رو به امپراطوری برسونه ولی دست سرنوشت بک ده گیل و برادر شاهزاده ش رو روبه روی هم قرار میده و اونا باهم دوست و میخان باهم ای این جوا رو بگیرن . چون اون یه خیانتکاره . 

    این داستان سریال بود . 

    حالا بیاین نگاهی به تاریخی که داستان سریال درش میگذره بندازیم : 

    شورش ای "یی" این جوا ، 이인좌의 난을 ، ای این جوا کی بود و چه کرد ؟!

    ای این جوا ، نسل نهم از پسر چهارم امپراطور سجونگ بوده . اون تو دسته ی سورون ها " زمان چوسان کلا درباریا دوتا جناح داشتن سورون و نورون " ولی افکارش با نورون ها هم همسو بوده . اون  نقشه ی خیانت کشید و این دوجناح رو باهم متحد کرد ولی دست اخر خیانتش شکست خورد و اعدامش کردن . بعدها اسم اون رو از شجره نامه ی خانوادگی شون حذف کردن . درواقع وقتی اعدام شده 34 ساله بوده . ولی تو بیشتر سریالا به دلیل اینکه اون سردسته ی خیانتکاراس و مغز متفکره پیر نشونش میدن . که اصلا خب چه ربطی داره مگه هرکی مغز داره ، پیره ؟ 

    این شورش سومین شورش بزرگ در زمان چوسانه . وقتی ولیعهد  کیونگ جونگ پسر اول امپراطور سوک جونگ که تو سریال نشون داده میشه ، یهویی میمیره ، این نظریه که توسط برادر ناتنی ش ، یانگ جو یا یونگ جو ، در سریال با بازی یئو جین گو ⬇ ، مسموم شده از سمت ای این جوا نشات و بزرگ میشه و اینجوری میشه که نقشه ی خیانتی که سالها کشیده بود رو عملی میکنه . با اینحال یانگ جو این شورش رو سرکوب و 50 سال فرمانروایی میکنه . و عمر به تخت نشستنش از بقیه ی امپراطور های چوسان بیشتر بوده .

     سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

    هنگامی که پادشاه یانگ جو  پس از مرگ کیونگ جونگ به سلطنت رسید، جناح سورون به شدت توسط جناح نورون که قدرت را به دست گرفته بود  تضعیف شد. در نتیجه، گروه سورون که بیرون رانده شد، سوء ظن شدیدی را در مورد مرگ مرموز کیونگ جونگ ایجاد کردند  و این تصور که یانگ جو ، کیونگ جونگ را مسموم کرد، به تدریج گسترش یافت. و در نهایت، او طرحی را برای سرنگونی دولت به نام انتقام پادشاه کیونگ جونگ ،  آغاز کرد.

    یانگ جو  پادشاهی بود که به مدت 52 سال حکومت کرد، یعنی یک دهم از 500 سال سلسله چوسون.

    حالا قراره ببینیم که "سوک جونگ " کی بوده .

    سوک جونگ که ایشون ⬇ نقششو در سریال کره ای  قمارباز بازی کرده ، 12سالگی بعد از مردن پدرش به تخت می شینه . اینکه یه پسر 12 ساله به تخت بشینه اولین بار در تاریخ چوسان اتفاق افتاده . چون پسرا در اون زمان 15 سالگی بزرگسال حساب میشدن و مادر و مادربزرگش زنده بودن و میتونستن نایب السلطنه بشن ولی اون به تخت نشسته و درباریان هم به شکل عجیبی اینو پذیرفتن . اون تنها پسر بود و برادر دیگه ای از مادر دیگه ای نداشت . همچنین به واسطه ی رابطه ی خوبش با جناح نورون تونست سریع به تخت بشینه .

     

    سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

     

    سوک جونگ شخصیتی تندخو و بی رحم و خونسرد  داشت و پادشاهی بود که در طول 46 سال سلطنت خود از قدرت سلطنتی بسیار قوی در روابط خارجی بی شماری برخوردار بود. سوکجونگ دارای چهار ملکه بود که از این بین دومین ملکه ، ملکه اینهیون، و سومین ملکه جانگ اوک جونگ یا جانگ هی بین ،  بود. برخلاف سایر پادشاهان، او به دلیل استفاده فعالانه از همسرانش به عنوان راه حلی برای مسائل سیاسی شناخته شده است.

    یکی از مهم‌ترین سیاست‌های او برای ارتقاء سطح حکمرانی و تقویت اختیارات خودش، عوض کردن مداوم جایگاه دو جناح سیاسی غالب (جناح‌های موسوم به غرب و جنوب) در راس قدرت بود؛ سیاستی که در تاریخ کره از آن به عنوان «هوانگوک» یا «چرخش دولت» تعبیر شده است. او در دوران سلطنت خود اجازه نداد که یکی از جناح‌ها به طور کامل بر همۀ امور مسلط شود تا بتواند سررشتۀ اصلی قدرت را در دست بگیرد.

    سلطنت سوک جونگ رو با امپراطور یونگسانگون  연산군 مقایسه کردن . از لحاظ تندخویی و حذفیات مخالفان . گرچه میگن که سوک جونگ خیلی قدرتمندتر از یونگسانگون بوده .

    ملکه این هیون و ملکه جانگ اوک جونگ دوتا از ملکه های مهم سوک جونگ بودن که اون برای حذف درباریانی که باهاش مشکل داشتن از اونا  استفاده میکرد . و بعد هم که می دید اونا زیادی قدرتمند شدن مجازات شون میکرد . حتی گفتن که خود سوک جونگ بوده که پسرش ولیعهد کیونگ جونگ رو مسموم و کشته چون می ترسیده اون مثه یونگسانگون بشه و بعدها بخاد برای انتقام مادرش که کشته شده بود ، تو قصر حمام خون راه بندازه .

    کلا دوره ی سوک جونگ دوره ای بود که هرسری به یه جناح غش میکرد یه سری طرف نورون ها رو میگرفت و اونارو تحریک میکرد تا مخالفین سورون رو بکشن و یه سری سمت سورون غش میکرد و میذاشت اونا این سری نورون ها رو بکشن و اینجوری مخالفاشو سرکوب میکرد . و جامعه یجوری شده بود که همش تو شک و خیانت و لو دادن هم و خون رو با خون شستن زندگی پیش میرفته .

    وقتی زن اول سوک جونگ میمیره ، ملکه این هیون که اون موقع 14 ساله بوده و نسبش به نوه ی امپراطور سونگ جونگ میرسه ، ملکه ی سوک جونگ میشه ولی از اونجا که سوک جونگ ،صیغه جانگ اوک جونگ رو هم داشته وقتی ازش بچه دار میشه و کیونگ جونگ به دنیا میاد و ولیعهد میشه ،  اونو به مقام ملکه ای می رسونه و این هیون رو مقامش پایین میاره . این کار با مخالفت نورون ها روبه رو میشه و میگن که ملکه هنوز جوونه و شاید به زودی اونم بچه دار شه و اینا ،  ولی سوک جونگ همرو حذف میکنه . 

    بعدشم ملکه این هیون و خانواده ش رو تبعید میکنه . بعد 5 سال سوک جونگ از کارش پشیمون میشه و درصدد میشه تا این هیون رو به جایگاهش برگردونه . این هم یه واقعه ی جداگونه ای داره . از اون طرف چون یه صیغه جدید پیدا کرده صیغه چوی سوک بین ، که تو سریال اول اسمش پوک سون آ بود ، و اون صیغهه از علاقمندان ملکه اینهیونه ،درواقع اون یکی از خدمتکارای خانه زاد ملکه اینهیون بوده که باهاش به قصر اومده بود ، سر یه مسائلی به اون سمت غش  و ملکه جانگ رو میذاره کنار ، وقتیم ملکه اینهیون رو برمیگردونه ؛از اونجا که نمیشه دوتا ملکه باشه ، میخاد بازم ملکه اینهیون ملکه باشه که بازم دعوا پیش میاد که ینی چی نمیشه مادر ولیعهد ،ملکه جانگ اوک جونگه و فلان  . یک عالم کشت و کشتار این وسط رخ میده و دست اخر ملکه اینهیون ، ملکه میشه .

     پنج سال بعد و در سال ۱۶۹۴، حزب جنوبی نقشه تصفیه سیاسی دیگری را بر علیه حزب غربی کشید و آنها را به توطئه برای بازگرداندن ملکه اینهیون عزل شده متهم کرد. این درحالی بود که سوکجونگ از غزل ملکه اینهیون پشیمان شده بود و بانو سوک از خاندان چوی (بانو چوی) را که متحدی برای ملکه اینهیون و حزب نورون بود، مورد لطف قرار می داد. سوکجونگ که از اقدام حزب جنوبی برای پاکسازی سیاسی غربی ها عصبانی شده بود، ناگهان اقدام به تصفیه سیاسی جنوبی ها و برگرداندن حزب غربی به قدرت نمود. حزب جنوبی دیگر هرگز نتوانست بعد از این واقعه که گاپسول هوانگوک نامیده می شود، خود را احیا کند. سوکجونگ ملکه جانگ را تا عنوان بانو جانگ هوی بین تنزل رده داده و مجددا ملکه اینهیون را منصوب کرد. بانو جانگ سرانجام به دلیل نفرین ملکه اینهیون که به مرگ او انجامید، با سم اعدام شد. حزب سورون از ولیعهد هویسو (یی یون) که پسر بانو جانگ بود حمایت می نمود در حالیکه حزب نورون از پسر بانو چوی، شاهزاده یونینگ (یی گئوم) که بعدها با عنوان پادشاه یونگ جو به تخت نشست، حمایت می کرد. ملکه اینهیون و ملکه این وون که به تازگی منصوب شده بود، بدون فرزند بودند.

    مامان امپراطور یانگ جو ، خدمتکار قصر بود.  چون سوک جونگ می بینه که اون به ملکه اینهیون خیلی علاقه نشون میده ازش خوشش میاد و صیغه ش "صیغه سوک بین " میشه .اتفاقا تو سریالم پوک سون آ با گذاشتن کفش و گل جلوی قصر ملکه اینهیون بوده ش که امپراطور رو می بینه .  اونو به اسم دونگ یی ، هم می شناسیم . گرچه من سریال دونگ یی رو ندیدم . بالاخره نفهمیدم این دونگ یی ؟! یا اونی که تو سریال سراستین قرمز بود . ؟!

    خلاصه ،امپراطور یانگ جو همیشه برای اینکه مامانش خدمتکار بوده مورد تمسخر و اینا قرار می گرفته . و اگه کسی تو قصر راجبه مادرش چیزی میگفت اینو به منزله ی توهین تلقی میکرده . ملکه این وان ،ملکه ی سوم سوک جونگ ،" اینهیون میمیره "  یانگ جو رو به فرزندی قبول میکنه و درواقع چون اون اینکارو میکنه اون میتونه گزینه ی بعدی برای امپراطوری شه وگرنه مامان خدمتکارش رو دست اویز میکردنو بازم سورون و نورون اشوب به پا میکردن .ملکه این وان خیلی از یانگ جو دفاع میکنه تو دوره ی سلطنتش . 

    یانگ جو وقتی امپراطور میشه تقریبا مث پدرش و امپراطور یونگسانگون ، میزنه هرکی زر مفت می زده رو میکشته ، اون مث پدرش تندخو بوده ، بعد از اینکه اشوب های ای این جوا و سورون ها رو میخابونه ، و پسرش تو بچگی ، تو همین اشوب ها  کشته میشه . اون از قبل هم تندخوتر میشه . بعد از اینکه تو 40 سالگی دوباره بچه دار میشه که پسرش سادو منظورمه ، با سادو بدرفتاری میکنه به عللی که تو پست، سریال کره ای نقاش باد ها توضیح دادم . دست اخرم که اگه سریال کره ای سراستین قرمز رو دیده باشین نوه اش ولیعهد میشه و الی اخر . 

    تاریخی که تو سریال نشون میده و شورشی که ازش یاد کردم درواقع تو دوره ی امپراطور یانگ جو اتفاق افتاده ولی تو سریال از دوره ی سوک جونگ نشون میده کینه توزی رو تا  یانگ جو . راستش سریالش خییییییلی اب بود و زیادم جذاب نبود... من بیشتر به خاطر یئو جین گو نگاهش کردم . از نقشای امپراطور هایی که میزنن می کشن و اینا خوشم میاد . این ینی امپراطور! به نظرم .

    برگشت به وزیره گفت فلانی دیگه نمیخام قیافتو ببینم . یارو گفت ینی میگی دیگه نیام قصر ؟! گفت نه میخام اعدامت کنم . 😁 خیلی باحال بود . 

    ☘ مرتبط با این سریال ☘

    ☘ سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق  ☘

     سریال کره ای مرد ملکه اینهیون ☘ 

    به نظر من کسی که شورشی هست و ذهن خیانتکار رو داره رو باید تو نطفه خفه کرد . این امپراطورم اینجوری بوده . ولی خب چون زن بارگی نکرده و انتقام مامانشو نگرفته اسمش بد نشده . ولی اون یونگسانگون نگون بخت چون انتقام مامانشو داشته میگرفته اسمش تو تاریخ بد در رفته . ریدم به تاریخ نویساشون. اتفاقا تو این سریالم یانگ جو تاریخ نویسارو اورد و گفت هرچی من میگم رو بنویسین . قانون منم . قانون ینی امپراطور . 

    شورشی و خیانتکار که تو سریال می سازن دیگه عن خباثت رو در میارن . طرف این همه خیانت کرده، توام امپراطوری مگه دوره ی معاصره که دنبال محاکمه کردن هستین بزن زود بکشش دیگه ،هی دست دست میکردن . خیلی مسخره و اب بود .

    وقتی امپراطور ادم فرستاد ای این جوای عوضی رو  بکشن ، برگشته میگه امپراطور ادم فرستاده یه ادم معمولی رو بکشن ؟! بعد که نتونست بکشه خودش پاشد رفت یکی از پسرای امپراطور که تو بیرون قصر زندگی میکرد رو کشت . مسخره . بعد هیشکیم پی اشو نگرفت که شاهزاده چی شد مرد ...تا اخر مردک زنده بود .

    دیگه عصابمو بهم ریخت همشو زدم جلو . اخه عوضی بازی ام تا یه حد . وقتی نمیتونی داستان رو تا ته جذاب پیش ببری اولا گوه میخوری 24 قسمت درست میکنی دوما تاریخ رو درست حسابی درست کن که وقتی زدی شورشی رو تو قسمت 20 که هنوز امپراطور اولیه زنده س کشتی ، اشتباه تاریخی پیش نیاد تو سریال که مردم کسخلتون بیان بگن عه فلانی تو دوره ی امپراطور سومی مرد چرا اینجوری ساختین و فلان . 

    یئو جین گو خیلی خوب بازی میکنه نقشای این مدلی رو ،اوایل خییلی هول بود با اینحال چون شبیه امپراطور بود خلق و خوش ، امپراطورم ازش خوشش می اومد و خیلی بهش بها داد . زرنگ بود ولی باید زرنگیش رو میگرفتی و صیقل میدادی و بهش میگفتی اینجوری انجام بدی بهتره . 

    پرنس اسیا ⬇ که معرف حضورتون ممکنه باشه جانگ کیونگ سوک ، هم بازی یه دست و خوبی داشت ولی نقشش خیلی مسخره بود .

    سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

    هوا برش داشته بود که میتونه امپراطور بشه. وقتی به گدا و رعیت هی برسی و بهشون نون بدی خب معلومه از تو خوششون میاد دیگه . امپراطور که نمیتونه بیاد دونه دونه تو دهن رعیت نون بذاره ،یخورده خودشونم باید تلاش کنن یا نه . یه مشت سست عنصر قمارباز بودن مردم ، هی قمار میکردن می باختن بعد مجبور میشدن خودشونو برده ی اون کله گنده هایی که قمارخونه رو اداره میکنه بشن ، بعدشم مینداختن تقصیر امپراطور . 

    امپراطور " سوک جونگ " هم خیلی شخصیت زرنگ و تیزی داشت . اولین باره که از نقش این بازیگر تو یه سریالی خوشم میاد . طرز حرف زدنشم خیلی باحال بود . من حتی به خواجه هاشم چشم داشته شدم . 🤪😄🤦‍♀️

    اصرار بی جای ای این جوا به پسر امپراطور بودن بک ده گیل و اینکه تا اخر زنده نگه داشته بودنش خیلی عصاب خورد کن  بود . مخصوصا اونجا که محافظ امپراطور نتونست ای این جوا رو بکشه ولی اون رفت شاهزاده رو کشت انقد مسخره بود که حد نداشت . شاید  اگه همین موارد رو بدون اب بندی و صحنه های اضافی قمارکردن و ادمای مختلف که تو قمار دست دارن و غیره می ساختن سریال تاریخی باحالی میشد ولی خب نشده بود . بااینحال چون نمیتونم جلوی کنجکاویم رو بگیرم چندصفحه ای تاریخ خوندم . که خلاصه ش رو براتون گذاشتم . 

    سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

    این منم ، وقتی میخام تاریخ بخونم . 

    🍀🍀🍀

    امروز تا همینجا . 


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

    💚 سریال کره ای کیمیاگر روح فصل دو 💚 سریال کره ای می تونم کمک تون کنم ؟ 💚 سریال کره ای تاریخ اسیدال یا ارتدال  💚سریال کره ای کیمیاگر روح فصل یک 💚 اهنگ کره ای HANDSUP  از گروه قدیمی BAP 💚سریال کره ای ممنوعیت ازدواج 💚معرفی کتاب وزن رازها  💚 معرفی کتاب کشتن شوالیه 💚سریال کره ای کیمیاگر روح 💚سریال کره ای قاشق طلایی  💚

     

     

  • نظرات [ ۵ ]
    • پنجشنبه ۹ فروردين ۰۳

    عیدمبارکی و معرفی کتاب داستان شمس و طغری

    سلام عیدتون مبارک .

    کتاب خوندم .

    داستان : شمس و طغری 

    این یه رمان قدیمیه که داستانش تو قرن 7 ام و زمانیکه مغول ها به ایران حمله و ایران رو تحت تملک خودشون داشتن ، میگذره . تاریخ توی داستان کاملا واقعیه و خیلی باحال بود . 

    داستان توی شیراز میگذره که اون زمان ها ، با وجود حمله ی مغول ها ، چون حکمران شیراز قبول خراج به مغول ها میکنه ، برای همین شیراز از گزند وحشی بازی های مغول ها در امان می مونه و روز به روز پیشرفت میکرده .

    داستان اصلی راجبه پسری به اسم شمس که از نژاد آل بویه اس و نسبش به عضدالدوله می رسه ، شمس و پدرش که از خان های فیروزاباد شیراز ، هستن ، برای اینکه به پیشواز فرستاده ی مغول بیان به شهر شیراز اومدن ، شبی که شمس تازه به شهر وارد شده بوده ، تو خونه ی یکی از فرمانده های مغول که تو شیرازه اتش سوزی میشه و شمس برای نجات طغری دختر فرمانده مغولی  ؛ جون خودشو به خطر می ندازه . این فداکاری همان و فالینگ لاو شدن  این دو به هم همانا . 

    ولی عشق و هزار مشکل ، اول اینکه مغول ها بهشون ممنوع کرده ازدواج با ایرانی ها رو ، و این مهمترین مشکل بین این دوعه که یک عالم سفر و هزینه به وجود میاد تا اینا بهم برسن . 

    این وسطا هم با ابش خاتون اتابک ، که از باقی مونده ی نسل حکمران شیراز بوده و بعد عروس مغولا میشه و بعدشم از طرف مغولا به عنوان حکمران شیراز باقی می مونه اشنا میشیم . 

    داستان عشقی که با تاریخ امیخته شده و تاحدودی جذاب بود از لحاظ تاریخی بودنش و تا حدودیم قشنگ بود . ولی یه اب هایی داشت که خب داستان قدیمیه دیگه . داستان همونطور که گفتم ، تاریخش تاریخ واقعی و من باز رفتم کلی تاریخ خوندم که اگه بخام همشو اینجا بذارم اصلا کی حال داره بخونه ! 

    داستان شمش و طغری

    با خوندن این داستان بازم به این نتیجه که پول حلال مشکلاته رسیدم .

    اولا شمس خودش اقازاده بود و چقد ملک و دارایی داشتن ، پدرشم که اومد شیراز به واسطه اینکه با امیرهای مغول و حکمران شیراز رفت و امد و چاکر و سیاست مدار بود ، تونست پسرشو که میخاست به خاطر عشقش تو شیراز بمونه به همه ی امیران موجود در شیراز معرفی و براش کلی زمین و اینا خرید . از طرفی پسر کو ندارد نشان از پدر ، شمس هم از زیرکی و سیاست چیزی کم از پدرش نداشت و با اینکه 18 سالش بود ولی خیلی زرنگ بود و عدو شد سبب خیر و مال و گنج موروثی که از عضدالدوله بهشون به جا مونده بود رو سر یه اتفاقی پیدا میکنه و کلی با اون پول می تونه اینو اونو بخره و برای خودش اسم و رسمی تو دربار مغولها و جلوی امیرمغولی بدست بیاره . به واسطه ی همون پولها از هر مخمصصه ای جون سالم به در میکرد و حرفش به رو داشت . حتی وقتی ابش خاتون فهمیده بود که شمس عاشق یه مغولی شده میگفت اگه به ایلخانی پول خوبی بده میتونه دختررو به راحتی بگیره . خلاصه درسته زرنگ بود ولی بی مایه فتیره ...! 

    درکل داستان عشقی قشنگی بود ولی این همه تب و تاب عشقشون بعد از شب اول انگار سرد شد و دیگه اون حرارت عشق تو داستان پیدا نبود ،نذاشت حداقل چهاربار باهم بخابن بعد اتش عشقو سرد کنه 😁😶 از طرفی اینکه بعد از چندوقت طغرا ، شمس رو مجبور کرد بره یه زن دیگه بگیره و بعدش هردو زن گفتن برو ابش خاتون که بهت چشم داره؛ رو هم بگیر هم ، خیلی مسخره بود . از طرفی این ابش خاتونی عجب پتیاره ای بود . 😁🤭🙄

    خلاصه اینکه دم عیدی بعد از یه هفته کتاب رو تموم کردم و حالاام که عید شد و برای من که اهمیتی نداره این روز با روز پیش ، چهارشنبه ای مث همه ی چهارشنبه ها . هیچی دیگه میخام سریال جدید شروع کنم . 

    سریال کره ای قمارباز the Royal Gambler  . 

    💜 مطالب پیشنهادی 💜 " لی مینکی " 

     

  • نظرات [ ۱ ]
    • چهارشنبه ۱ فروردين ۰۳