قراره بررسی و تحقیقاتم راجبه موجودیت شیطان دایمون رو براتون بگم : با من همراه باشین :
دمون " کلا قضیه ش جداس " رو نباید با دایمون اشتباه گرفت ، تو این سریال منظور دایمون ها هستن .
تو سریال میگه دایمون از اسم یونانیه دای مای گرفته شده و به معنای در سرنوشت هم مشترک شدن ، و این دایمون ها از ادمی محافظت میکنن و قدیس محافظ هستن .
حالا یخورده بیشتر راجبش بدونیم :
دایمون به معنای "خدا"، "خداگونه"، "قدرت"، "سرنوشت" در اصل به یک خدای کمتر یا روح هدایت کننده مانند دایمون های دین و اساطیر یونان باستان اطلاق می شد. این کلمه از دایمون پروتو-هندواروپایی « تقسیم کننده (بخت یا سرنوشت)» از ریشه *da- «تقسیم کردن» گرفته شده است.احتمالاً دایمون ها به عنوان روح مردان عصر طلایی دیده می شدند که به عنوان خدایان سرپرست عمل می کردند.
دایمون ها الوهیت ها یا روح کمتری هستند، اغلب مظاهر مفاهیم انتزاعی، موجوداتی هستند که ماهیت یکسانی با فانی ها و خدایان دارند، شبیه ارواح، قهرمانان کلاسیک، راهنمایان روح، نیروهای طبیعت، یا خود خدایان . طبق افسانه هزیود، «شخصیتهای بزرگ و قدرتمند باید پس از مرگ بهعنوان دایمون مورد احترام قرار میگرفتند…»
دایمونهای قهرمان مورد احترام با ساختن زیارتگاهها بومیسازی میشدند تا بیقرار و سرگردان نشوند و اعتقاد بر این بود که برای کسانی که به آنها احترام میگذارند محافظت و خوشبختی میدهد.
در عهد عتیق،" قضیه داره مهم میشه " ارواح شیطانی در کتاب قضات و در پادشاهان ظاهر می شوند.
در 1.هفتادگانی " این خودش یه ویکی پدیا ی طولانیه که من دوس دارم اینجا بذارمش که یه وقتی اگه کنجکاو شدین زحمت نیفتین 🙄😀" که برای یهودیان یونانی به زبان اسکندریه ساخته شده است، ángelos یونانی (ἄγγελος، «پیامآور») کلمه عبری mal'akh ترجمه میشه ، در حالی که daimónion (δαιμόνιον؛ (δαιμόνια) که معنای روح طبیعی رو داره . کلمه عبری shedim و همچنین کلمه se'irim را در برخی از آیات و کلمات برای بتها (خدایان خارجی) ترجمه می کند و وجود2.آسمودئوس " اینم داستان داره " را در کتاب توبیت توصیف می کند.
استفاده از daimōn در متن اصلی یونانی عهد جدید باعث شد تا در اوایل قرن دوم بعد از میلاد این کلمه یونانی به مفهوم یهودی-مسیحی روح شیطانی اطلاق شود.
1.سپتوآگینتا یا هَفتادگانی (به لاتین: Septuaginta، در عربی: سبعینیه) نسخهای است از نسخ تورات یا همان تنخ (تناخ) که در قرن سوم قبل از میلاد و در دوران فرمانروایی بطلمیوس دوم فیلادلفوس در مصر، به دستور او، یهودیان اسکندریه کتاب عهد عتیق را به زبان یونانی ترجمه کردند.اغلب به عنوان LXX عدد رومی 70 ،مخفف می شود.
نام این نسخه برگرفته از این روایت است که این کتاب را نزدیک به هفتاد تن از دانشمندان یهودی ترجمه کردهاند. نسخه هفتادگانی با متن عبری تفاوتهایی داشت. مهمترین تفاوتهای آن این بود که کتابهایی در این نسخه وجود داشت که متن عبری آن در دست نبود. این هفت کتاب عبارتاند از طوبیت، یودیت، کتاب حکمت، حکمت یشوع بن سیراخ، باروخ و کتب مکابیان.
نسخه هفتادگانی برخلاف نسخه عبری که دارای ۳۹ سفر است، دارای ۴۶ سفر میباشد. در بین سالهای ۲۰۰ ق. م تا ۱۰۰ ب. م بسیاری از یهودیان و مسیحیان، از این نسخه استفاده میکردند. تا این که در حدود سال ۹۰ میلادی، سران یهود شورایی در شهر جابنه تشکیل دادند و ۳۹ کتابی را که در متن عهد عتیق عبری بود به رسمیت شناختند و اسفار هفتگانه اضافی موجود در ترجمه هفتادگانی را غیرقانونی اعلام کردند. هماکنون، هفت کتاب موجود در نسخه هفتگانه، از اسفار مشکوک عهد عتیق است. تفاوتهای نسخه هفتادگانی با نسخه عبری تنها به این هفت کتاب منحصر نیست؛ سفر دانیال و سفر استر در نسخه هفتادگانی طولانیتر هستند؛ در این نسخه یک مزمور اضافی وجود دارد و دعای منسه که در این نسخهاست در دیگر نسخ یافت نمیشود.
2.آسمودئوس (/ˌæzməˈdiːəs/; یونانی باستان: Ἀσμοδαῖος، Asmodaios) یا آشمودای (/ˈæʃmɪˌdaɪ/; عبری: אַשְמְדּאָי، ʾAšmədʾāy)، شاهزادهٔ دیوها و جهنم است. در اسلام و یهودیت او پادشاه هر دو شیاطین شامل (جن/شدیم) و دمونها (دیو) است.آسمودئوس به عنوان یکی از هفت پادشاه جهنم و عهدهدار یکی از هفت گناه کبیره، نماد و مظهر شهوت است.
در برخی از افسانههای تلمودی نیز از این دیو یاد شدهاست؛ بهطور مثال در داستان ساخت هیکل سلیمان.
در اسلام به نام او تحت عنوان یَأجوج و مَأجوج در قرآن اشاره شده. " اینو مطمئن نیستم ولی فک کنم همینه "
در کتاب دیوشناسی ژاک کولان دو پلانسی تحت نام فرهنگ لغات دوزخی، آسمودئوس با سینهٔ انسان، پای خروس، دم مار، و سه سر (اولی به مانند یک گاو نر، دومی به شکل مردی که آتش از دهانش بر افروخته میشود و سومی یک قوچ) سوار بر شیری دارای بال و گردن اژدها به تصویر کشیده میشود.
اعتقاد بر اینکه ، نام آسمودای از اوستای گرفته شده که aēšma-daēva ، به معنای خشم aēšma و به معنای دیو daēva .
تو کتاب 3.توبیت «آسمودایوس» (Ἀσμοδαῖος) و در تلمود «اشمدای» (אשמדאי) نام برده میشه . در دیوشناسی زرتشتی و پارسی میانه، شکل پیوسته خشم دِو (خشم + دیو) وجود داشت که در آن هر دو واژه همزاد هستن . با اینحال دایره المعارف یهودی 1906 رابطه ریشهشناختی پذیرفتهشده بین «Æshma-dæva» فارسی و «اشمودای» یهودیت را رد میکند و میگه همچین کلمه ای تو فارسی اصلا نیست . همچنین تو اون دایره المعارف اومده که آسمودئوس یا اشمدای «تجلی از تأثیری است که دین ایرانی یا باورهای عمومی ایرانی اعمال کرده است» بر یهودیت داشته است .
چرا ؟ به دلیل داستانی که کتاب توبیت در برگیرنده ی اونه ، که در زیر میگمش : " چون خیلی جالب بود اینم میذارم . "
3. کتاب توبیاس یا کتاب توبیت (یونانی : Τωβιθ عبری: טובי ، טוביה به معنی توف-یه یا خدا خوب است) بخشی از کتاب مقدس است که تنها در نسخه کاتولیک و ارتدوکس وجود دارد...
(کتاب توبیاس داستان یک اسرائیلی از قبیله نفتالی به نام توبیت را بیان کرده که در نینوا زندگی میکرده. او توسط سارگون دوم پادشاه آشوریان در سال ۷۲۱ قبل از میلاد از سرزمین اسرائیل تبعید شده بوده. توبیت توسط پدربزرگ پدریِ خود بزرگ شده بوده است و به پرستش خدا در معبد اورشلیم پایبند مانده بوده و مانند بقیه مردم به پرستش گوسالهٔ طلایی در دان توسط یروبعام روی نیاورده بوده. در زمان تبعید، او سعی داشته تا قوانین خاکسپاریِ یهودی را در مورد اسرائیلیهایی که کشته شده بودند اجرا کند. او در نینوا فردی را که در خیابان کشته شده بود ه دفن میکند. در آن شب در زمانی که او خوابیده بوده، مدفوع پرندهیی بر چشمانش میافتد و او را کور میکند. این مسئله باعث ایجاد دردسر در ازدواجش میشود و او آرزوی مرگ میکند. در این زمان در سرزمین مادها (ایران) زنی جوان به نام سارا نیز درخواست مرگ میکرده. او هفت شوهر قبلی خود را به دست یک شیطان به نام آسمودئوس از دست داده بوده. آسمودئوس در هر هفت ازدواج قبلیِ او قبل از اینکه ازدواج رسمی شود در شب عروسی شوهر او را میکشته. خدا فرشتهٔ خود روفائیل (رافائل) را به صورت یک انسان میفرستد، تا توبیت را آرام کند و سارا را از شیاطین نجات دهد. در ادامهٔ داستان پسر توبیت به نام توبیاه یا توبیاس به سراغ پولی که پدرش قبلاً در سرزمین ماد گذاشته بوده میرود. رافائیل خود را به صورت یک انسان در میآورد و در سفر همراه توبیاس میشود. تحت راهنماییِ رافائیل، توبیاس به سرزمین مادها میرود. در زمانی که توبیاس میخواهد پای خود را در رود دجله بشوید یک ماهی به او حمله میکند و سعی میکند پای او را بخورد. به دستور رافائیل او ماهی را میگیرد و قلب و جگر و کیسه صفرای آن را در میآورد تا با راهنمایی رافائیل به عنوان دارو استفاده کند. بعد از رسیدن به سرزمین مادها رافائیل به توبیاس میگوید که با سارا ازدواج کند زیرا سارا دخترخالهٔ او است. او به توبیاس میگوید که قلب و جگر ماهی را بسوزاند تا شیاطینی را که شوهران سارا را میکشتند دور کند. آن دو ازدواج میکنند، و بوی قلب و جگر ماهی آسمودئوس را تا مصر به دور میراند و رافائیل او را زندانی میکند. پدر سارا که انتظار داشته توبیاس نیز مانند شوهران قبلی بمیرد برای او قبری تهیه کرده بوده. صبح روز بعد، از زنده ماندن توبیاس متعجب میشود و برای او جشنی بسیار بزرگ ترتیب میدهد. توبیاس که به دلیل مسائل عروسی گرفتار میشود، از رافائیل درخواست میکند که پول پدرش توبیت را به او بازگرداند. بعد از جشن عروسی، توبیاس و سارا به نینوا میروند و رافائیل به توبیاس میگوید که کیسه صفرای ماهی را برای بینا کردن پدرش استفاده کند. در این زمان رافائیل به آنها میگوید که او یک فرشته است و به بهشت بازمیگردد و توبیت خدا را ستایش میکند. توبیت به پسرش میگوید که از نینوا خارج شود زیرا خداوند آن را نابود خواهد کرد. بالاخره توبیت در سن بالا روزی پس از به جای آوردن دعا میمیرد. توبیاس بعد از خاکسپاریِ پدر و مادرش، به همراه همسرش به سرزمین مادها بازمیگردد.)
همچنین :
(در فرهنگ اسلامی، آسمودئوس به صخر (صخره) معروف است، که احتمالاً اشاره ای به سرنوشت او دارد که در جعبه ای سنگ زندانی شده و با زنجیر آهن بسته شده و به دریا انداخته شده است.
آسمودئوس در تفسیر آیه 38 سوره 34 قرآن به عنوان شخصیت محوری تبدیل شد: «ما اجازه دادیم سلیمان به وسوسه اغوا شود و بدنی بر صندلی او افکندیم، سپس توبه کرد». اصلش اینه : ما سلیمان را آزمودیم، و بر کرسی او جسدی افکندیم، سپس او به درگاه خداوند انابه کرد.سوره ی ص ایه ی 34 .
And, indeed We did try Sulaiman (Solomon) and We placed on his throne Jasadan (a devil, so he lost his kingdom for a while) but he did return (to his throne and kingdom by the Grace of Allah and he did return) to Allah with obedience and in repentance.
ینی فک کن یه سریال باعث شد من برم 4 صفحه قران بخونم . ال... اکبر ...
و در هرچیزی نشانه ای است برای انان که می اندیشند ...
منظور از جسد همون اسمودئوسه .
بر اساس تفسیر قرآن، «جسد» اسمودئوس است; جنی یا دیو (div) که خود را به عنوان پادشاه معرفی می کند. ابن فقیه و عجایب مخلوقات در عجایب المخلوقات از صخر به عنوان جنی یاد می کنند، در حالی که مفسر قرآن فارسی طبری از وی به عنوان شیطان یاد میکند . دیگران نیز او را به عنوان یک دیو (div) معرفی می کنند، که ممکن است اصطلاح فارسی برای شیطان باشد زیرا هر دو به ارواح شیطانی بدیع اشاره می کنند. سلیمان پس از چهل روز صخر را شکست می دهد و تاج و تخت خود را پس می گیرد و سپس صخر را در صخره ای محبوس در زنجیر آهنی می اندازد و به دریا می اندازد.
قصص الأنبیاء دلایل مختلفی برای مجازات او آورده است. گاهی به دلیل اقدام ناعادلانه قبل از دعوای خانوادگی یا سپردن انگشتر به دست دیو در ازای علم، در حالی که بیشتر منابع (مانند طبری، عمره بن وثیمه، ثعلبی، بن عساکر، ابن الاثیر) به این فکر استناد می کنند که یکی از او همسران مرتکب بت پرستی شدند.
عطار نیشابور این تمثیل را روشن می کند: باید مانند سلیمان پیروز رفتار کرد و شیاطین نفس را به زنجیر کشید و شاهزاده دیو را در صخره ای حبس کرد، قبل از اینکه روح (روح) بتواند اولین قدم ها را بردارد.
در داستان صخر و بولوقیه، شاهزاده جوان یهودی، که در جستجوی آخرین پیامبر (ص) است، گفته میشود که صخر با نوشیدن از چاه جاودانگی که توسط خضر محافظت میشود، به جاودانگی رسیده است. آفرینش جهان توسط خداوند را بیان می کند و قصد خدا از قرار دادن محمد و مجازات کفار را بیان می کند و لایه های مختلف جهنم را بیان می کند و از فرشتگان یاد می کند.)
پس نتیجتا ، دایمون ، آسمودئوسه و یکی از هفت پادشاه جهنمه و نماد شهوته . همچنین وجودش از اساطیر ایران و کتاب اوستا سرچشمه میگیره . و از اوستا و به کتاب های یهودی داخل شده .
تو هر کدوم از کتاب های دین یهود ، آسمودئوس یک جور کاراکتر داره . تو توبیت خدای شهوته و برای شهوتی که نسبت به سارا داشته نمیذاشته ازدواج کنه و تو کتاب های دیگه ام شخصیت های دیگه ای ازش یاد کردن .
که بعد ، این داستان ها که تو کتاب های یهودی هست همونجور که اولش گفتم به دستور یک پادشاهی تو یونان به یونانی ترجمه و اینجوری شده که اسم آسمودئوس به دایمون تغییر کرده و همه فک میکنن که دایمون ها از اساطیر یونان هستن . در حالیکه یونان ششصد هزارتا از این چیزا داره بذار این یکی واسه یهود بمونه .
و می رسیم به سریال و معرفی سریال 🤣 :
داستان سریال اینه :
درمورد وارث یه گروه تجاری بزرگه که اخلاق سردی داره و خیلی مغروره و به همه بی اعتماده و اعتقادی هم به عشق نداره و روزی با یه اهریمن برخورد میکنه که براثر اتفاقی کل قدرت اهریمن به جسمش منتقل میشه و اهریمن مجبوره به خاطر از بین نرفتنش با ازدواجی قراردادی از این انسان مراقبت و محافظت کنه باید دید این رابطه چطور پیش میره و به کجا میرسه ...
زبانم از گفتن جذابیت های بازیگر نقش دایمون قاصره . دختره هم که معلومه اصلا نیازی نی بگم چقد خوشگله . فقط کاش زودتر عاشق شه .
سریالش واقعا جذاب بود برای دو قسمت . حیف شیطان عزیزم زود قدرت هاشو از دست داد . کاش حداقل قدرت اغواکنندگی ش باقی مونده باشه 😁😎.
اسم دایمون یا دمون تو سریال کو وان هه . کو وان به معنای نجات دهنده س . و همونطور که تو داستانایی که براتون تعریف کردم این شیطان نقش نجات دهنده و یاری کننده ی انسانی که بهش می چسبه رو هم داره .
توی سریال این داستان که دایمون یه موجود از اساطیر یهود هست به درستی رعایت شده . مثلا اینجا که من تعجب کردم چرا عبری نوشته شده ،
و الان تو تحقیقاتم فهمیدم و احتمالا شمام فهمیدین که چرا ؟!
فیلیپین 4: 13یکی از این آیات است که توسط پولس نوشته شده است.
همچنین بزرگوار مثلا خیلی اغواکننده س هستن . چون خدای شهوت هستن . حالا ایشالا بیشتر ببینیم از این چشمه ها 😄 .
اینم از معرفی سریال و تحقیقات راجبه سریال . خوندین ؟
هر جفت اسماشم به سریال نمی اومد فک کنم نمیدونستن اسم سریالو چی بذارن . چون نه کاملا اداره ای بود نه کاملا خانوادگی نه کاملا عشقی . قرار در شرکت بهش بیشتر می اومد گرچه .
سریال در مورد رو وون عزیر دل به شدت جذاب و خوشتیپه که تو یه کمپانی لوازم ارایشی کاراموزه ، کمپانیه تو دانشگاه نمایشگاه کار گذاشته بوده و کاراموز جذب میکرده که رو وون اونجا زیرنظر یکی از کارمندای بخش مارکتینگ جذب کمپانی میشه و زیرنظر همون سونبه ،
سونبه ینی کسی که یه درجه از هرکسی که داره به طرف میگه سونبه بالاتره رتبش ، سونبه رو میشه به هرکسی گفت تو اداره سابقه و رتبه ی بیشتری داشته باشه سونبه میگن تو دانشگاه همچنین .
کار یاد میگیره و اینجوری کم کم به سونبه علاقمند میشه ، 2 ساله که زیر نظر سونبه داره کار یاد میگیره کار میکنه و اینا میخاد بهش اعتراف کنه عشقشو ،که می فهمه عه سونبه داره با مدیرتیم مارکتینگ قرار میذاره .
از بالا راست : رو وون ، سونبه ای که نباید اون رژو بزنه 😁 ، خاهر کوچکتر رییس کمپانی که عکاسه ، مدیر تیم مارکتینگ .
و اینجا یه پیچیدگی داستانی به وجود میاد . سمت دیگه ی ماجرا که داستان های عشقی رو وون و سونبه و کارای کمپانی و ایناس ، خانواده ی رو وون هم نشون میده ، رو وون دوتا خاهر بزرگتر داره که وسطی ازدواج کرده و یه بچه ی 5.6 ساله داره ، خاهر بزرگه مزون لباس عروس داره و کارشم خیلی خوبه " اینو با لحن شماعیلزاده بخونین "
خاهر بزرگه ی رو وون .
خاهراش خیلی خوبن ، اینا دوهفته یه بار ، هفته ای یه بار همو می بینن بیرون غذا می خورن باهم حرف میزنن و خیلی رابطه شون قشنگ و خوبه ، من خاهر بزرگه رو خیلی دوس داشتم . خیلی بادرک و شعور بود و پر از ارامش بود و واقعا ادم یه خاهر اینجوری داشته باشه دیگه غم نداره .
خاهر وسطی یجوری بود از اینا که فک میکرد چون زودتر شوهر کرده خیلی حالیشه ، رابطه ی رو وون و خاهر بزرگه بهتر بود از این لحاظ که مشکلاتشون رو بهم می گفتن و مثلا کیو دوس دارم و این حرفا خیلی باهم راحتتر بودن .
سونبه 2 ساله داره با مدیر بخش قرار میذاره ، یه روز تو شام تیمی سونبه میره تو خیابون مدیرو ببینه ، رو وون میره دنبالش و اینجوری متوجه میشه که اینا باهم قرار میذارن ، ناراحت میشه و اینا میره به خاهرش تعریف میکنه ، از مزون خاهرش که داشت می اومد بیرون ، می بینه عه مدیر با یه دختر دیگه دست در دست هم دارن وارد مزون میشن ، اینجا متوجه میشه که مدیره داره خیانت میکنه و سونبه رو اسکل کرده . از اون ور سونبه بدبخت داره برنامه می چینه که راجبه ازدواج با مدیر حرف بزنه ، رو وون نمیتونه اینی که دیده رو تحمل کنه و میگه حتما باید به سونبه بگم ، میره سونبه رو با یه بدبختی میاره مزون تا دختره خودش با چشای خودش ببینه که مدیر داره بهش خیانت میکنه . سونبه میگه چرا اینکارو کردی رو وونم اعتراف میکنه که عاشق سونبه س و نمی تونه ببینه که اون اینجوری داره بازی میخوره . خلاصه می گذره و سونبه و پسره بهم می زنن ...
اینی که تعریف کردم دوقسمت سریال بود .
حالا عروسه کیه ؟! خاهر رییس کمپانی که ،رییس کمپانی عکس پایینه ایس ، درواقع مدیر دوست و همکلاسی از بچگی ، رییس بوده و خاهرشم عاشق دوسته برادرش میشه و چون پولداره فک میکنه میتونه با پول هرچیزیو بدست میاره ، به خاطر مدیر حتی خودکشی هم میکنه تا بالاخره مدیر راضی میشه باهاش قرار و بعدشم ازدواج کنن .دختره واقعا مدیرو دوس داشت ولی مدیر بی لیاقت و خوددرگیر بود .
رییس کمپانی خیلی بامزه بود و خیلی خوشال شدم با خاهر بزرگه رو وون قرار گذاشتن بهم می اومدن .
کاراکترای سریال همشون خیلی خوب بودن . دیگه بیشتر از این تعریف نمیکنم .
سریالش در کل قشنگ بود و حرص در بیارم نبود . دختره یخورده به رو وون نمی اومد ولی دختر خوبی بود ، اینکه یه مدت باهم کات کردن هم به خاطر هر دوشون بود و منطقی بود از نظر من .
سریالی از رو وون نبوده که ببینم و قشنگ نبوده باشه . گفتم این سریالم خیلی معروفه به یه بار دیدنش می ارزه . رو وون واقعا فتبارک ال... احسن الخالقین ، ینی خدا حجت رو بر این مرد تموم کرده . خیلی خوبه . شخصیتش هم خیلی خوبه .
قضیه ی شرکت و کاراشونو اغلب جلو می زدم ولی عجب کمپانی های درست حسابی عجب کارای درست حسابی اصلا ال.. اکبر ... درست حسابی کاراموز میگیرن درست حسابی استخدام میکنن درست حسابی به کاراموز واقعا همه چیز رو از صفر یاد میدن ، نمایشگاه کارشون واقعه واقعا کاراموز رو بر میدارن ،ینی اینارو می بینم افسردگی م بیشتر میشه .
به خدا من دارم تو این ممکلت هدر میشم . هرچی بی سواد و بیشعور و بنگی و لاشی با پارتی و به واسطه ی لاس زدن شون تو شرکت های چس کلاس با حقوقای انچنانی دارن کار میکنن بعد من با این همه دانش دوساله دارم دنبال کار میگردم . خاک تو سر این ممکلت و همه ی شرکت و ادارات کنن .
از بحث دور نشم . اینا سریالای دیگه رو وون هستن که من دیدم :
1. از اول معلوم بود که ممکنه اِن ، کیهو نباشه ، چون کاراکترش تو 15،16 سالگی با 30 سالگی خیلی متفاوت بود . حدس زدم که ممکنه بوگول ، کیهو باشه ولیکن به ما تا 5و 6 نشون دادن که کیهو ،اِنه ، "اِن : ووهاک " از یاداوری خاطرات و بعدم استرس زیادی که بعد از یاداوری بهش دست داد ، حالا ممکنه اینو بذاریم به خاطر ترس و اینکه خاطراتش تو اون خونه با اون انگل بوده یادش اومده، عکسشو چی میگین ؟! رسما روی قیافه ی بچگی کی هو زوم کردن و ووهاک دیالوگ : این منم / رو گفت ، اینا ینی چی ؟ ؟؟؟؟؟؟
2. از همه ی اینا گذشته جثه و هیکل کی هو تو 15 سالگی شبیه ووهاکه یا بوگول ؟! صددرصد شبیه ووهاکه .
3. اصلا همه اینا به جهنم ، " عصاب دارم ولی حرصم میگیره که به شعور مخاطب توهین میکنن تو این سریالای ابشون اونم نه هر سریالی سریال اِن " داشتم میگفتم ، کی بود که میگفت ما اسم هامونو عوض کردیم خانواده مون نابود میشه مجبوریم اینجوری زندگی کنیم نباید بریم اسم های خودمون رو پیدا کنیم و فلان ؟! کی بود ؟ بوگولِ شیربرنج بود دیگه . الان داره می رینه روی حرفی که قسمت قبل زده تو دیقه ی 48 برگشته به اِن میگه دیگه نمیتونم اینجوری زندگی کنم تا کی باید قایم شیم فلان ...🤨🤬خدایی نویسنده چی زده نوشته سریالو ؟
اصلا کلا شخصیت ووهاک و بوگول رو عوض کردن . تا دیروز عنشم نبود که دختره پیدا شده حالا یهو موک ها دوس شد . 🤢
قضیه دریاچه هم معلوم شد چیه ، همونا که اینا اسماشونو قرض گرفتن قرار جسداشون بیاد بالا . و اینا باز باید برن به اسمای گذشته شون .
مسخره مسخره مسخره .
مسخره ترشو بگم ؟! موک ها از کجا فهمید که کی هو ممکنه یکی از این دوتا پسر باشه ؟ از کجا فهمید که بوگول ، کی هوعه ؟ کی داشت بهت اهمیت میداد کی برات خونه جور کرد ؟! کی حتی دنبال کی هو برات گشت ؟بدیهی اش اینکه تو به اونی که داره بهت اهمیت میده علاقه نشون بدی نه اونی که عن حسابت نمیکنه . بعد فلش بک میزنن وقتی برای اولین بار پیدا شده بود تو جزیره لبخند ریز بوگول رو دیده بود ...🙄🤢
اصلا من از اولشم از این دختره خوشم نمی اومد ، حالا اینجا فن نشسته بهش فش نمیدم ولی خیلی شیربرنجه . نمیدونم چجوری انقد معروفه گرچه کره کلا شیربرنج پسنده ، حتی اون مو ره از این خوشگلتره . بعد دیدین هنوز از کاراکتر اوتیسمی ش نیومده بود اون سری تو قسمت قبل بود فک کنم هول شده بود داشت باز مث اوتیسمی ها رفتار میکرد . 어쩐지 همونه که کارگردانه اینو برای اون نقش انتخاب کرده بود ، اصل جنس بوده .
مساله ی دیگه اینکه اصلا تو از وقتی اومدی ینی کار و زندگی و هدف نداری چسبیدی به پیدا کردن کی هو ؟ حالا پیداش کردی خب که چی ؟ ینی تو انقد خجسته و کودن و کبک بودی که تو دهات که بودی نفهمیده بودی بابای کی هو انگل حروم زاده س ؟ حالا باید تو راه پله بشنوی که یارو عوضیه ؟! اصلا تو عقلم داری ؟ انقد انگشت کردی تو سوراخ گذشته ، انقد انگشت کردی بیا اخرشم خودش اواره شد خب چرا جوگیر بازی در میاری هم اونارو انداخته تو دردسر هم خودشو .
حالا همه ی اینا به کنار اِن چرا جوگیر بازی در میاره همش زرتی عاشق میشه . داره خودشو جر میده، چون فهمیده بوگول =کی هوعه نمیخاد دختره بفهمه اینو 🤣 فداش بشم . 😘🥰
این بازیگر بوگول یه ذره حس نداره انگار فقط داره دیالوگ میگه ، اون پسره تو سریال💗 سریال کره ای طلوع ماه در روز 💗 از این بهتر بازی میکنه ،چقدم گوشت تلخه نکبت انگار نه اینگار ووهاک برادرشه مث یه تیکه گوه می مونه اخلاق و رفتارش با برادرش . ایش .
زیاد از روندش تو این دوقسمت راضی نبودم راستش اصلا برام مهم نی موک ها ، خواننده میشه یا نه چون تابلوئه که میشه . رسیدن این دوتا هم کاملا معلومه . ولی اینکه دوتا برادر عاشق یه شیربرنج شن واقعا خیلی دیگه مسخره س تو یه خانواده . باباشم معلومه اخر یهو کشته میشه . قضیه حل میشه . بخام دقیق نگاه کنم خیلی ابکیه . رابینسون کوروزو ریختن تو سریال ، دختره بدون هیچ تغذیه مناسبی و تمرین مناسبی بعد 15 سال صداش صافه صافه تا اومد خوند . سالمه سالمه . عشقشونم اتشین و پابرجا تا اومد دنبال عشق می گرده . داریم سریال می بینیما ولی کامل نی . منطقی بین روابط و وقایع نی . همینجوری به ذهنش اومده رابینسون کوروزوعه کره ای بسازه . حیف اِن تو این سریال . بعد فک کن نقش دوعه . اون شیربرنج پسره نقش یکه . هاه .
اِن N با نام اصلی چا هاک یون عضو گروه ویکس VIXX که ویکس به معنای صدا چهره و ارزش های والا ، که در سال 2012 در کمپانی جلی فیش ، فعالیت خودش را با 6 عضو شروع کرد و هم اکنون ، با 4 عضو که دو عضو با کمپانی قرارداد ندارن ، درحال فعالیت است . " جمله رو 😁" N لیدر گروهه ، لیدر ینی کسی که گروهو رهبری میکنه چهره ی گروهه هرجا میرن اول اون حرف میزنه و این چیزا . "یون"اخر اسمش به ژاپنی اِن تلفظ میشه و به معنای سرنوشته برای همین اسم هنریش اِن هه . اِن یه سال از من بزرگتره و اولین اوپای ثابت من تاکنون در کی پاپ . روی اِن خیلی حساسم .
اِن یه مدت ژاپن زندگی کرده و الانم خواهرش کلا ژاپن زندگی میکنه ، پس نتیجتا اِن ژاپنی فوله . اِن سال 2019 رفت سربازی و بعد از سربازی هم تصمیم گرفت قراردادش با جلی فیش را تمدید نکنه و الان تو یه کمپانی دیگه ای روی بازیگری تمرکز کرده .
به فن های ویکس میگن استارلایت ، پس من یک استارلایتم ^o^ . کلا هر گروهی تو کی پاپ هست برای فن هاشون اسم می ذارن ، کلا اسم خیلی مهمه تو کره . و این خودش یه پست جداگونه میخاد گفتنش . ولش کن .
اِن از هر انگشتش هنر میریزه ، که به تفصیل اینجا میگمشون :
اِن از بچگی میرقصه و تو انواع رقص ماهره/ در بازیگری استعداد زیادی داره/صدای خیلی قشنگه /خیییییییییییییییلی مهربونو خوش قلب و سیاست مدار و زرنگ و تیزه /تو طراحی رقص های گروه شرکت داره و حتی بعضی هاش رو تنهایی طراحی کرده /قبل از شروع به فعالیت هاش با ویکس ، جوایز خیلی زیادی رو تو مسابقه های رقص برده و جاهای زیادی اجرا داشته و یه اجرای خیلی معروف داره که با چشم های بسته میرقصه / در نویسندگی هم جایزه برده /عاشق شیر موزه و همیشه چندین تا شیر موز تو یخچال خوابگاهشون هست /برنامه ی مورد علاقه اش تبلیغات خرید وسایل از تلویزیونه(home shopping)و نگاه کردنشون لذت میبره ، اتفاقا چندوقت پیش هم یه ویدئو جدید ازش اومده بود میگفت همچنان این برنامه هارو می بینه و هرچی بخاد رو از اینجاها می خره /بخاطر رنگ سبزه ی پوستش خیلی ها مسخرش کردن و ان خیلی ناراحت بود..حتی یکی از کارگردان های نور به ان گفته بود که چرا رنگ پوستت اینطوره؟؟!!? ان هم گفته بود مگه من رنگ پوست خودم رو انتخاب کردم؟؟ مگه تقصیر منه؟؟ و خیلی ناراحت بود(و به نظر همه ی استارها رنگ پوست ان خیلی جذابه??)کره ای های کلا شیربرنج پسند هستن . هرکی سفیدتر خوشگلتر حتی شاهد داریم طرف شیته ولی سفیدم میپوشه 😖 /یکی از سرگرمی هاش جمع کردن و درست کردن شمعه ، تو یکی از ویدئوهایی که تو کانال یوتیوبش گذاشته بود شمع درست کرد و به هر کدوم از اعضا شمع هدیه داده بود . / اِن حتی تو سربازی هم کلی تقدیرنامه و ترفیع و مدرک جمع کرده ، تو ارتش مسابقه ی مدت طولانی برای مسواک زدن " همچین چیزی بود فک کنم " بوده که اِن توش برنده شده . " ارتششون بچه بازی نیستا ، خیلی سخت گیرن ولی خیلی برنامه های متنوع برای اینکه به سرباز سخت نگذره دارن " که یکیش همچین مدل مسابقه هاییه . اِن حتی تو سربازی مدرک ارایشگری هم گرفته و موه کوتاه کردن بلده ، میگفت میخاد بیاد موهای دیگر اعضای ویکس رو کوتاه کنه ولیکن هیچ کدوم از اون بی محبت های سست عنصر هم گروهیش همکاری نکردن و این حرف به عمل تبدیل نشد . "
بی محبت سست عنصر هم داستان داره ، همونجور که گفتم اِن خیلی بامحبت و خوش قلب و مهربون و همینجور ازش محبت تراوش میکنه به دیگر اعضا ولی متاسفانه اونا نسبت به اِن اینجوری نیستن ، باشن هم اصلا مشهود نبوده اصلا هیچ وقت و من خیلی شاکیم بابت این مساله و خیلی ناراحت که چرا ویکس اینجورین ، ولی بقیه گروه ها ، هی بذارین بیشتر نگم غصه ام میشه . "
تو ویکس من طرفدار اِن هستم و همیشه تحت هر شرایطی حمایت میکنم ازش و عاشقشم . بقیه ی اعضا می مونه لئو و کن و هیوک ، که به هیوک کلا حسی ندارم ولی لئو رو یه مدت خیلی عاشقش شدم در حدی که البوم ش را خریده بودم . کن هم پسر خوبو با محبتیه ولی به اندازه اِن نه . و حس خاصی ندارم بهش . ولی صداها و هنرشون فوق العاده س . ترکیب صدای لئو و کن اصلا از بهشت میاد . بعضی موقعها گوش میدادم به اهنگاشون میگفتم واقعا جلی فیش چطوری تونسته این همه هنرمند خوش صدا که این هارمونی رو تشکیل دادن رو کنار هم قرار بده و چقد هنرمندانه ، خیلی خوبن . خیلی .
دیگه فک کنم تا همینجا اطلاعات کافی باشه . گفتم چندوقتیه که دارم ازش اسم می برم بدونین اِن کیه .
درباره ی قسمت های 5 و 6 خواننده ی دور افتاده یا خواننده ی جزیره ی خالی از سکنه
متاسفانه خانواده های روانی و انگل زیادن . یکیش بابای روانیه کی هو ، اینکه اِن ، کی بود رو حدس زده بودم و درستم در اومده بود ولی اینکه اون یکی هم برادر خونیش باشه رو نه ، حتی اینکه خونه شون سئول بوده رو هم ، ولی هنوز خیلی چیزا برملا نشده ، اولا اگه جدا شدن چجوری کی هو و بابا روانیه تو جزیره بودن ، ینی مامانه یه پسر رو گرفته و فرار کرده ؟! دو اینکه قضیه رازی که داشتن دوتا برادر باهم حرف میزدن بهمون نشون ندادن چی بود و تو اب چیه که هی داره نشونش میده ؟! کیو کشتن ! ینی کسیو کشتن ؟!
دختره هم یجورایی مث باباهه سیریش و بیشعور و انگلو خودخواهه ، بابا خبر مرگت زنده موندی برگشتی فهمیدی که بابای کی هو هم عوضیه چیکار داری که هی دنبالش میگردی و میخای ببینیش ، طرف خودشو این همه ساله قایم کرده بی سر و صدا داره زندگی میکنه ، این همش هی کنکاش میکنه ،هی انگشت میکنه تو گذشته ، نکبت ...انقد بهش فش دادما ، اصلا وضعیت رو درک نمیکنه ، دهاتی خر نفهم ، خوبه کی هو بدبخت به خاطر این کلی کتک خورد اخرم افتاده بوده بیمارستانا ، یخورده شعور نداره ، یه ذره احساس عذاب وجدانی ، فقط مث گاو از نوجوونیش بدون اینکه سپاسگذار و شرمنده باشه کمک کسی که از خودش بدبخت تر هست رو قبول کرده ش و اونو تو دردسر انداخت که خبر مرگش میخاست خوانننده شه ، سیریش ، ریدم به اون رویات بی عرضه شیربرنج .
حالام انگار نه اینگار بعد 15 سال برگشته بازم همونجور نفهم و گاوه ، 15 سال ، تنها موندی ینی یه بار نشستی با خودت فک کنی که اگه یه وقتی از اینجا رفتم بیرون نجات پیدا کردم مسیر زندگیمو تغییر میدم ، باباممم که مرد راحت شدم ، ینی تو شعورت نمیرسه که کی هو خودشو ممکنه قایم کرده باشه اصلا مرده ، با اون چیکار داری بشین بی سر و صدا، سر خر هم که نداری زندگیتو بکن دیگه حتما باید بری خواننده شی ، مسخره .
انقد گریه کردما ، ریدم به داستان و نویسنده که همیشه از این نقشای بدبختی میدن به اِن ، اه . نمی فهمم اصلا زندگی اون دختره به تو ربطی نداره ، تو خاستی کمکش کنی ولی نشد حالا چرا باید تو احساس پشیمونی و مسئولیت کنی که تو باعث شدی 15 سال تو جزیره گم بشه ، چرا یه مرد باید انقد مرد باشه چرا اِن عزیزم ... آه اشکهام ...!
نویسنده عصبانیه ، همینیه که هست .😁😭
خیلی ناراحتم که تو کامبک پیش رو ویکس ، اِن نیست ، کامبک برام زیاد هیجان انگیز نیست ،انقد منتظر بودم دیگه سرد شدم ... نمیدونم برای بالا رفتن سنه یا به خاطر اینکه ویکس دیگه ویکس قدیم نیست ، ویکس هیچ وقت پشت هم نبودن . اینو بارها گفتم فن های دو اتیشه افراطی غیرمنطقیش همش انکار میکنن . هیچوقت صمیمیت و دوستی و برادری که از بی تو بی حس میکنم از مونستا اکس حس میکنم رو ویکس نداشتن ، شاید چون خودمم همچین ادمی با همچین شرایط زندگی هستم ، به سمت ویکس کشیده شده بودم ؟!
ویکس واقعا افسانه ای بود ، اهنگاش و کانسپتش هیچ وقت خسته کننده نی و نبوده ، هنوزم هر وقت ارور گوش میدم مورمور میشم ، وقتی فنتزی گوش میدم از هارمونی که داره هیجان زده و مفتخر میشم که چقد اینا خوب بودن ، راوی ، راوی خرابش کرد ...راوی حتی پشت سونهو هم نگرفت ، خیلی بی احساس بود . یخورده نسبت به اِن شعور و محبت نداشت برای همین زیاد ازش خوشم نمی اومد . در حالیکه وقتی سونهو اون مشکل براش به وجود اومد اعضای دو شب و یک روز ، غیرمستقیم بهش اشاره کردن ولی راوی هیچی ، راوی غرق در کمپانی و بزرگ کردن کمپانیش بود ، راوی وقتی تو جلی فیش بود خیلی اهنگاش بهتر بودن ، اخرین اهنگی که فوق العاده بود وقتی رفت کمپانی خودش ، راک استار بود ، بعد از اون پس رفت بود به نظرم . اخرشم خودشو انداخت تو منجلاب در رفتن از زیر سربازی . سربازی سخته ، خیلی سخته و خیلی ناعادلانه س ولی خیلیا رفتن و برگشتن و هنوزم دارن کارشونو میکنن ، چرا اینکارو کرد و عقلش از دست داد ، گفتنی نی . تکراریه .
کامبک ویکس با سه تا مین ووکال ، گرچه هایلایت ملودی از شاهکاری دیگه خبر میده ولی کامبک بی اِن برای منی که تو ویکس فقط عاشق اِن هستم ، خیلی غم انگیزه . امیدوارم اِن تو این عرصه و با این سریال که جیگرمو براش کباب میکنه خیلی معروف شه و بترکونه . خیییلی . راستش تو این سریال پارک اون بین زیاد بولد نی ، نمیدونم شاید چون من داستان کی هو برام مهمتره اینجوری فک میکنم ، داستان موک ها " انگار اسمشو از موکا گرفتن " خیلی ساده س ، دختری که دوس داشته خواننده شه ، همین . ولی داستان کی هو چون غم انگیزتره طبیعتا بولدتره و مرموزتر ، مخصوصا که تو این قسمت همش دریاچه رو نشون میداد .
عشق من نگا کن چجوری می خنده گوگولی " قلب های فراوان "
در اخر به غرغرای من که یه فن دو اتیشه اِن هستم توجه نکنین سریالش از سریالای درحال پخش دیگه خیلی بهترتره . حتما امتحانش کنید .
بعدا نوشت :
دیشب حس کردم غرام باعث شده که نسبت به سریال کم لطفی کرده باشم و نسبت به کاراکتر اِن و انتخاب های اِن برای نقش ، اِن خودش ذاتا ادم خیلی خوش قلب و مهربونیه ، از اینا که اهمیتی نداره دیگران باهاش چه رفتاری داشته باشن اون همش مهربونه احمق نیستا ، خیلی خوش قلب و مهربونه و یجوری که اگه ناراخت شه تو خودش می ریزه ، همچین شخصیتی داره . خیلی شوخه خیلی جیگره و خییلی سیاست داره .
در همین راستا هم نقشایی که انتخاب میکنه ته مایه های شخصیتی اون کاراکتر مث خودشن ، مهربونن ، مثلا تو این سریال ووهاک یا کی هو ، زندگی سخت و رویای موک ها رو دید ، به واسطه ای اینکه خودشم همچون زندگیی داشت سعی کرد بهش کمک کنه ، به بعدش فک نکرد ، مثلا می تونست به این فک کنه که خب این دختره فرار کرد رفت اودیشن هم داد اصلا خواننده هم شد بابای عوضی که داره چطور میخاد اجازه بده اون خواننده شه و اجازه هیچی ابروشو میبره ، اونم در حالیکه خانواده خیلی مهمه که پشتت باشه تو همچین صنعتی تا برات ابروریزی درست نکنه . تو با وجود داشتن استرس همچون پدری که نمیتونی درست به فعالیت هات برسی . ادم که انگل باشه انگله حالا ربطی نداره که بهش پول بدی دهنشو ببندی ، مث برادر های هان مونه تو سریال هفت فراری ، انگلن کلا .
خب یه بچه ی خوش قلبی که دوست داره خودش ازادانه زندگی کنه نمیاد این همه دور فک کنه که ،"من خیلی دوراندیش به سمت بیش اندیشی هستم " چیزی که جلو روش هست رو می بینه ، سر همین به دختره کمک کرد . اینم که الانم داره کمک میکنه دقیقا سر همون خوش قلبی و مهربونیه زیادیشه . احساس مسئولیت میکنه که باعث شده دختره رو از جزیره نجات بده حالا میخاد کمکش کنه به ارزوش برسه ، به اون هیچ ربطی نداره هیچی مسئولیت و وظیفه ای نداره ، فقط چون دلش اینجوری میگه اون کارو میکنه . این جور ادما متاسفانه خیلی ممکنه ضربه بخورن از اطرافیان از همکار دوست ، ولی اینا باعث نمیشه که از مهربونی و خوش قلبیشون از مثبت بودنشون از کمک و حمایت کننده بودنشون کم شه .
من متاسفانه همچین ادمی نیستم و وقتیم همچین ادمی رو می بینم و می بینم در مقابل خوش قلبی و مهربونیش جوابش ناسپاسی حرصم خیلی در میاد . دلم خیلی می سوزه .
این روزا خیلی گریه دارم و سر صحنه ای اِن هم خیلی گریه کردم . راستی اولین باری که اِن داد کشید هم نمردم و دیدم ، خیلی جذبه بود . راستش من اصلا از برادره خوشم نمیاد . نمیدونم چرا . یه حالت " من بیشتر می دونم" ی داره که بدم میاد . و به چشم مسخرگی به ووهاک نگاه میکنه که دقیقا همین دلیل اینکه بدم میاد . هرکی با اِن چپ باشه منم چپم . " این وسط فرازیم زدم به زیارت عاشورا 🤦♀️😁"
سریال کره ای و کپشن کره ای و وجود خدا در تک تک لحظات . خدایا شکرت . 🤣🤭