قالب

بهترین سریال های ژاپنی :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۱۰۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهترین سریال های ژاپنی» ثبت شده است

سریال کره ای تصادف با بازی لی مینکی

سریال کره ای تصادف با بازی لی مینکی 

درمورد لی مینکی در نقش چا یون هو که وقتی دانشجو دانشگاه برتر کره بوده تصادف میکنه و باعث مرگ یه زن حامله میشه و  زندگیش تغییر میکنه مدتی به عنوان بازرس بیمه کار میکنه و تمام این مدت با دوچرخه رفت و امد میکنه ، عذاب وجدان هم خیلی داره و خیلی کم حرف و غیراجتماعی ولی دقیق و منظبطه . سر یه پرونده ی کلاه برداری بیمه از کارش استعفا میده و به عنوان پلیس جرایم رانندگی مشغول به کار میشه ... 

سریال در کل خیلی پیچیدگی خاصی نداشت راستش من همون اول متوجه شدم که چایون یو قاتل نی و اون پسرای شاهد قاتل اصلی هستن . ولی الکی داشت کشش میدادن با پرونده های دیگه . سریالش سفارشی بود زیرنظر راهنمایی رانندگی ساخته شده بود . هروقت از یه سریالی انتظارم زیاد میشه اینجوری زاقارت از اب درمیاد 😄 . 


💜 مطالب پیشنهادی 💜 " لی مینکی " 

 

 
  • نظرات [ ۰ ]
    • چهارشنبه ۳۰ خرداد ۰۳

    سریال ژاپنی سرنوشت destiny 2

    سریال ژاپنی سرنوشت destiny  

    درمورد ماساکی با بازی کامناشی و کاناده و دوستای دیگه شونه که تو دانشگاه اشنا میشن و ماساکی و کاناده باهم قرار میذارن ، اونا همشون دانشجوی رشته ی حقوق هستن میخان وکیل و دادستان شن ، دوست مشترکشون یه روز متوجه میشه که پرونده ی بابای کاناده که قبلا دادستان بوده و براش حرف درست کردن  و حالاام مرده ، با بابای ماساکی که حالا وکیل خبره ایه رابطه ای وجود داره ، اینو به اون یکی دوست مشترک که اتفاقا زودتر از ماساکی خوشش اومده بوده میگه و اون دختره میره پیش بابای ماساکی که حالا پسرت داره با دختر فلانی که تو براش پاپوش ساختی قرار میذاره و اینا مشکلی نداری ؟! اخه بگو به تو چه ...خلاصه میاد اینو به ماساکی هم میگه ، تو طول رانندگی تصادف میکنن بیخود و بی جهت و اون دختر فوضوله میمیره . بعد از اون ماساکی ارتباطشو با  دوستاش قطع میکنه و میره گم و گور میشه . 

    بعد 12 سال که کاناده دادستان شده میاد و تازه اون موقع رازها برملا میشه . راز خاصی نبود همین قضیه پاپوش دوختن بابای ماساکی به بابای کاناده بود . خلاصه قضیه حل میشه و میگن همه چی زیرسر نخست ویزره که به وکیله ینی بابای ماساکی اینجوری دستور داده بوده . جالبه اخرش بابای ماساکی مجرم شناخته نمیشه . خلاصه اینا اخرش بهم نمیرسن . پایانش باز بود یجورایی . 

    درکل بد نبود ولی ابش زیاد بود و الکی قضیه رو گنده و مهم نشون میداد درحالیکه چیز خاصی نبود . هیجان نداشت درکل سریالش . مخصوصا بازیگر نقش کاناده از اولش همش مضطرب و اشفته و نگران بود . معلوم نبود چشه . 

    با نامزد جدیدشم ارتباطش انقد سرد و مسخره بود که حد نداشت . 

    فک میکنم سریال جدید کامناشی  جالبتر باشه . اونم معلوم نی چقد طول بکشه سابش . بعدا راجبه اون پست میذارم . 


    💗 مطالب پیشنهادی " ژاپنی " 💗

     

    💗 فیلم ژاپنی عشق را ببین و بشنو  💗سریال ژاپنی ازدواج دروغین ما 💗   سریال ژاپنی چشم های قرمز  💗  سریال ژاپنی هویت  💗   سریال ژاپنی عدالت  💗   فیلم ژاپنی someone   💗  سریال ژاپنی معشوق 💗 سریال ژاپنی سکوت  💗  سریال من سرنوشت تو هستم I'm Your Destiny  💗  سریال ژاپنی اخرین کات یا برش نهایی💗 سریال ژاپنی روزها  💗سریال ژاپنی کاش صد ها بار بهت گفته بودم 💗سریال ژاپنی اولین عشق  💗 فیلم ژاپنی ازدواج شاد من 💗فیلم ژاپنی اگه گربه ها از جهان ناپدید بشن💗 فیلم ژاپنی هیولا monster 💗⚡ معرفی فیلم کره ای و چینی و ژاپنی  ⚡☘ معرفی فیلم ژاپنی  ☘ ☘  سریال ژاپنی سرنوشت 2024 destiny ☘ معرفی فیلم ژاپنی  ☘ ⚡ معرفی فیلم کره ای و چینی و ژاپنی  ⚡ سریال ژاپنی شوگون  ⚡سریال ژاپنی تصرف بیمارستان  و سریال کره ای خانواده استثنایی 1 ⚡

  • نظرات [ ۰ ]
    • چهارشنبه ۳۰ خرداد ۰۳

    سریال ژاپنی کار پاره وقت خانوادگی غیرقانونی 2024 Yamibaito Kazoku

    سلام چطورین ؟! 

     سریال ژاپنی شغل پاره وقت خانوادگی غیرقانونی 2024 Yamibaito Kazoku رو نگاه کردم ، درمورد چند نفر تو رده سنی متفاوت هستن که میرن تا یه شغل پاره وقت غیرقانونی ینی دزدی رو انجام بدن . ولی شکست میخورن و فرار میکنن تو راه با یکی تصادف میکنن و فرار میکنن ، روز بعد به همشون مسیج میاد که عکس طرفی که بهش زده بودن رو توش داشت . این چندنفر تشکیل شده از یه پسر جوون ، یه دختر جوون ، یه زن و مرد میانسال و یه پیرمرد که 47 ؟! تا خلاف تو پرونده ش داشته 😁 طرفی که عکس رو فرستاده شبیه یاکوزاهاس میاد و بهشون میگه که براش یه شغل پاره وقت غیرقانونی دیگه ای انجام بدن و بهشون میگه که از این بعد شما مث یه خانواده میشین ، مادر پدر و پدربزرگ و بچه ها ، اینجوری با همون یه عکس هی ازشون کار میکشه دست اخر پسره و دیگران متوجه میشن که طرف یاکوزاعه ، درواقع پلیسه و داشته با کمک اینا دنبال یه باندی میگشته که پسرش تو این باند گم شده بوده . خلاصه با کمک هم پسررو پیدا و متوجه میشن که کله گنده باند همین پسر مرده س . اخرشم همگی مث یه خانواده پیش هم می مونن و همچنان با پلیس همکاری میکنن . اونم پول خوبی بهشون میداد . پرونده هاشم باحال و خنده دار بودن . خودشونم همینطور . کلا خوب بود . حال عوض کن . 

    شغل پاره وقت خانوادگی

  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۲۸ خرداد ۰۳

    فیلم ژاپنی هزاران گل و یه فیلم ژاپنی دیگه ...

     فیلم ژاپنی هزاران گل A Hundred Flowers

    با بازی ماساکی سودا ، 

    در مورد یه مادره که به خاطر مردی که عاشقش بود و اون مرده هم متاهل بوده یک سال بچه شو ول میکنه میره یه شهر دیگه زندگی میکنه . حالام که پیر شده و الزایمر داره میگیره ، پسرش عن حسابش نمیکنه . اخرشم دیگه دلش می سوزه و عذرخواهی مامانشو قبول میکنه چون دیگه اخرای عمرشو و همه چیو فراموش داره میکنه . فیلم بدی نبود ولی خیلی سکوت بود . 

    A Hundred Flowers

    Golden Kamuy فیلم ژاپنی کامویی طلایی رو هم دیدم با بازی کنتو یامازاکی . زیاد باحال نبود . 

    در اوایل قرن بیستم،سوگیموتو سایچی "جاودانه" ، کهنه سرباز جنگ روسیه و ژاپن، در جریان هجوم طلای پس از جنگ در هوکایدو به نقشه‌ای برخورد می‌کند که به ثروتی در طلای پنهان آینو می‌رسد. او برای یافتن آن هر کسی که از طلا مطلع باشد را می کشد! سوگیموتو در مواجهه با شرایط سخت کوهستان شمالی، جنایتکاران بی رحم و سربازان سرکش ژاپنی، برای زنده ماندن به همه مهارت ها و شانس خود - و کمک یک دختر آینو به نام آسیرپا - نیاز دارد.


    💗 مطالب پیشنهادی " ژاپنی " 💗

     

    💗 فیلم ژاپنی عشق را ببین و بشنو  💗سریال ژاپنی ازدواج دروغین ما 💗   سریال ژاپنی چشم های قرمز  💗  سریال ژاپنی هویت  💗   سریال ژاپنی عدالت  💗   فیلم ژاپنی someone   💗  سریال ژاپنی معشوق 💗 سریال ژاپنی سکوت  💗  سریال من سرنوشت تو هستم I'm Your Destiny  💗  سریال ژاپنی اخرین کات یا برش نهایی💗 سریال ژاپنی روزها  💗سریال ژاپنی کاش صد ها بار بهت گفته بودم 💗سریال ژاپنی اولین عشق  💗 فیلم ژاپنی ازدواج شاد من 💗فیلم ژاپنی اگه گربه ها از جهان ناپدید بشن💗 فیلم ژاپنی هیولا monster 💗⚡ معرفی فیلم کره ای و چینی و ژاپنی  ⚡☘ معرفی فیلم ژاپنی  ☘ ☘  سریال ژاپنی سرنوشت 2024 destiny ☘ معرفی فیلم ژاپنی  ☘ ⚡ معرفی فیلم کره ای و چینی و ژاپنی  ⚡ سریال ژاپنی شوگون  ⚡سریال ژاپنی تصرف بیمارستان  و سریال کره ای خانواده استثنایی 1 ⚡

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۲۴ خرداد ۰۳

    Shopping for Clothes in Tokyo : David Sedaris روایت از دیوید سدریس : انگِ هم

    من دوباره از بی کتابی رفتم سراغ کتاب های داستان همشهری سال های گذشته ، این روایت از دیوید سدریس به نام انگِ هم ، که تو شماره ی 75ام ، ویژه ی نامه ی نوروز 96 ، چاپ شده بود . 

    من نوشته های دیوید سدریس رو خییلی دوس دارم . توشون یه حس خوبو و دلنشینی داره . ادا نیست واقعیه . و واقعا هرکدوم از روایت هایی که برای دیوید سدریس بوده رو چندباری خوندم ، از جمله این روایت ، توش حسی از ازادی و بدون نگرانی بودن وجود داره . همچین حسی بهم میده . وقتی میخونمش حس اینکه تو یه جای ساکت و اروم و قشنگ هستم با یه منظره ی فوق العاده زیبا بهم دست میده . 

    داستان همشهری

    جمله ی " همه ی بعد از ظهر را پیش رو داریم " رو چندین بار خوندمش ، حس خوبی بهم میده . انگار که بعداز ظهر چندساعته و تو اون چندساعت چه کارا که نمیشه کرد . تصور میکنم که تو ژاپن هستم و بعد از ناهاری دلچسب که  با چاپستیک هایی که من میتونم برعکس گرچن خواهر سدریس ، ازشون استفاده کنم ، خورده شده ، منظره ی اروم و تمیز و ژاپنی پیش روم رو نگا میکنم و به اینکه بعدش کجا بریم که بهمون خوش بگذره فکر میکنم . همچین حسی رو موقع خوندن این روایت داشتم . که من بخشیش رو اینجا میذارم . 

    این روایت با عنوان   Shopping for Clothes in Tokyo تو نیویورکر سال 2016 چاپ شده بوده . من زبان اصلیشو خوندم همین تازگی ، و یه چیزی فهمیدم 😁 تو متن فارسی از هیو به عنوان نامزد سدریس یاد شده ولی هیو اصلا زن هم نیست چه برسه که نامزدش باشه . 

    داستان همشهری

    داستان خرید لباس در توکیو  :


    من هیچ وقت نشده که از شهر بروم بیرون و برای هیو سوغاتی نیاورم. او هم همین طور، هر چند اوایل این جور نبود و مجبور بودم تربیتش کنم. هیو ذاتا زیاد آدم خرید کننده ای نیست اما توکیو شاید چون خیلی دور است انگار چیزی را درونش شل می کند. مسئله این است که از خرید کردن خجالت میکشد به نظرم به مادرش رفته که خرید کردن را ولخرجی یا از آن بدتر «غیر جدی» میداند میگوید: "چرا آدم بره فروشگاه وقتی می تونه بره موزه؟"

    اووم، چون تو موزه هیچ گهی نمی فروشن؟

    من و خواهرهایم حس بدی به خرید کردن نداریم و خب چرا داشته باشیم؟ واضح است که داریم سوراخی را در درونمان پر میکنیم ولی مگر همه همین جور نیستند؟ و مگر پر کردنش با کلاه بره هایی به اندازه ی روکش صندلی توالت اگر نگوییم مفیدتر لا اقل سالم تر از پر کردنش با کیک خامه ای یا هروئین نیست؟ «تازه، همه ش هم که واسه خودمون نیست من میخوام برا دوستام کادوی تولد بخرم و هزار تا چیزم واسه پسرخونده م.» این را ایمی در اولین شب تعطیلاتمان سر میز شام گفت.


    داستانی از اوسامو دازای برگ های گیلاس و سوت اسرار امیز
    از آن جا که هر دو از یک قماشیم گفتم " منو که لازم نیس قانع کنی." خرید کردن ربطی به پول ندارد. اگر داشته باشی میروی سراغ برندها و گالری ها نداشته باشی می روی دست دوم فروشی و سمساری ولی هیچ وقت این طور نیست که قیدش را بزنی و به جایش بروی فلان پارک یا معبد یا مرکز فرهنگی که هیچ کوفتی تویش نمی فروشند. عروس مان کتی سر ebay قسم می خورد اما من جنبه ی اجتماعی خرید کردن را هم دوست دارم؛ بیرون رفتن دست زدن به چیزها و حرف زدن با مردم. " منم همینطور " من توی خانه کار می کنم و بنابراین بیشتر روزها به جز هیو تنها مراوده و معاشر تم با فروشنده ها و صندوق دارها است. مشکلم این است که اگر کسی خودش را وقف من کند یا کوچکترین زحمتی به خودش بدهد احساس می کنم باید هر چه می فروشد بخرم مخصوصا اگر این زحمت شامل نردبان یا دسته کلید باشد. آن نقاشی کوچک کلبه خرابه را در چهارمین روز تعطیلات مان برای همین خریدم...

    با این که کار نقاش معاصری است که همیشه دوستش داشته ام وقیمتش هم لابد خیلی منصفانه، عملا برای این خریدمش که صاحب فروشگاه کلید درآورد و قفل قفسه اش را باز کرد. از مغازه که بیرون می آمدیم ایمی گفت: "اگه تو نمیخریدی، من میخریدم."

    با اینکه خریدمان را موقتا مختل میکرد اما چیزی که همگی همیشه در توکیو برایش لحظه شماری میکردیم ناهار بود ، که همیشه بیرون می خوردیم ، معمولا در محلی که همان موقع گذارمان بهش افتاده بود . یکی از اخرین بعدازظهرهای مسافرتمان ، وقتی نشسته بودیم سر میزی در یک رستوران دریایی درشیبویا ، چشم انداختم به ایمی که یک بلوز ورزشی کاپیتال با شتک های خون و تکه های مغز تنش بود و به گرچن به کلاه برس توالتی ، خودم ان روز پراهن سیاهی که ده سانت زیر زانوهایم می امد و مرا مثل عروسک خیمه شب بازی میکرد ، افتتاح کرده بودم . ماها ، من و خواهرهایم ، چشم ها و بینی هایمان مثل هم نیست . جنس موه ها و فرم صورت هایمان هم . اما در ان بعد از ظهر به خصوص ، شباهت خانوادگی واقعا خیره کننده بود . هرکس میتوانست بفهمد که ماها با هم فامیلیم .... غذا حرف نداشت اما چیزی که ناهار را دلچسب میکرد تصور بعدش بود ؛ این که همه ی بعد از ظهر را پیش رو داریم و این به بعد از ظهر می تواند به هرچیزی بینجامد ...


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    💚   یادگیری زبان جدید مث شروع یه رابطه عاشقانه س ...   💚  معرفی کلمه کره ای " 적성에 맞는 일 "  💚   رویابافی در روز روشن  💚  حالت غرقگی 💚 معرفی کتاب  💚 معرفی کتاب دریای حاصلخیزی 💚معرفی کتاب ژاپنی تاوان 💚معرفی کتاب وزن رازها  💚 معرفی کتاب کشتن شوالیه 💚💚 داستان هزار و یک روز   💚سفر انار 💚💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 ☘ داستان ژاپنی از اوسامو دازای  ☘ 

  • نظرات [ ۴ ]
    • جمعه ۱۷ فروردين ۰۳
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |