سریال کره ای بهترین ازدواج  최고의 결혼 

چا کی یانگ ، مجری اخبار ساعت 9 عه ، اون خیلی معروفه ولی اخلاق خشک و سرد و کمی تا قسمتی خشن داره . 35 سالشه و تاحالا با مردی قرار نذاشته " من 🙄 " ولی دوس داره که بچه داشته باشه . اتفاقی با یه پسر دو سال از خودش کوچکتر که اونم اشپزه و تو برنامه های اشپزی همون شبکه اشپز بوده ، اشنا میشه . پسره " پارک ته یون " از قبل به چا کی یانگ چشم داره و حتی خونه شو تو همون ساختمونی که کی یانگ هست گرفته ،ولی از بس مغرور و کمی تا قسمتی بیشعور و مرد سالاره به روی خودش نمیاره که زنه رو دوس داره . اون میره به کی یانگ پیشنهاد همکاری تو یه کتاب میده و کی یانگ هم قبول میکنه اینجوری اشنا میشن و دیگه خلاصه دوست میشنو اینا و بعدش کی یانگ حامله میشه . ولی ته یون نه تنها بچه نمیخاد بلکه نمیخاد ازدواج کنه میگه از بچه متنفر و از مسئولیت پذیری ازدواج بیشتر بدش میاد . به کی یانگ میگه بره سقط کنه ولی اون اینکارو نمیکنه . 

به سختی مقاومت میکنه تا تو شبکه کسی بویی نبره حامله اس ولی حالتهای حاملگی بالاخره لو میره . سونبه ی چا کی یانگ ، جو او چا ، میخاسته نماینده مجلس بشه ولی به دلیل اینکه یه زن ازش به علت ازار جنسی شکایت میکنه نمیتونه کاندید بشه و دوباره برمیگرده شبکه . اون از حامله بودن کی یانگ استفاده میکنه و تهدیدش میکنه که اگه نذاره بیاد دستیار گوینده اخبار کنار کی یونگ بشه به همه میگه که حامله س . وقتی کی یانگ خونریزی میکنه ولی اونه که کمکش میکنه و خیلی نگرانشه . شخصیت بامزه ای داشت گرچه نگاهش به زن عقب افتاده ای بود مث همه ی سنتی ها و مردای عوضی و فرصت طلب بود . 

کی یانگ با پارک ته یون میرن خونه ی ته یون تا خبر حاملگی و ازدواج بدن ولی اونجا متوجه میشه که خانواده ی ته یون به شدت سنتی و امل هستن و حالش بهم میخوره و بعد میگه که ازدواج نمیکنه از اون به بعد رابطه شونو تموم میکنه و پارک ته یون میره به کاراموز زیردست کی یانگ میریزه رو هم تا کی یانگ رو بسوزونه . چقد بچگونه پسره ی بی مسئولیت بی غیرت سست عنصر . با اون خانواده ی داغونش . 

میزنه دختر دومی هم حامله میشه این بار دیگه اینو میگیرتش ولی بچه ی اون سقط میشه . روزی که بچه اش سقط میشه ، بچه ی کی یانگ به دنیا میاد . کی یانگ این مدت به سختی از جایگاهش تو شبکه محافظت میکنه . وقتی همه می فهمن اون حامله س اون کنفرانس خبری میذاره و به همه میگه که اون از اسپرم اهدایی بچه دار شده و میگه که نمیخاد ازدواج کنه و فقط بچه میخاد . خب یه چیز غیرمعمول و نامتعارفیه وقتی که جامعه داره از نه به ازدواج جوونها رنج میبره و برنامه و این چیزا می سازن برای ازدواج و فرزند اوری . کلی انتقاد میشه تخم مرغ پرت میکنن فلان . از اخبار گویی کنار گذاشته میشه و اینا خلاصه بچه شو به دنیا میاره . ولی دردسر بچه که یکی دوتا نی . چطور میتونه هم کار کنه هم بچه داری تازه اونم بچه ای که نه تنها نرمال به دنیا نیومده بلکه خودشم نرمال نی . یجوری بود بچهه . تازه تو مهدکودکم والدین بچها و خود بچه ها با بچه دوس نمیشدن . 

خلاصه بدبختی زیاد میکشه . موقع زایمان که سونبه جو باهاش بود و بیشتر موقعهایی که حالش بد بود هم اون باهاش بود . درواقع سونبه چا کیونگ رو دوس داشت ولی به خاطر غرورش بهش نگفته بود . سونبه با طرفداری الکی از زنای مجرد بچه دار و فمینیست بازی خودشو گنده میکنه . بعدم خودشو به عنوان بابای جایگزین بچه به همه معرفی میکنه . خلاصه اینجور داستانا . 

میگذره و درحالیکه چاکی یونگ بچه رو تو خفا داشت بزرگ میکرد سونبه واسه گنده کردن خودش بچه رو میاره تو یه شو و نمایش میده . اینجوری مادر ته یون بچه رو میبینه و متوجه شباهتش به پسر خودش میشه و میفهمن که این بچه درواقع نوه شونه . زن ته یون برای خودشیرینی میسپاره بچه رو میزدن و میاره خونه پدرشوهر مادرشوهرش . دادگاه و دی ان ای و این چیزا راه می افته و پارک ته یون فقط برای رو کم کنی حضانت بچه رو از کی یانگ میگیره . بچه ای که این همه تلاش کرده بود تا داشته باشتش و کسی نفهمه که بچه ی کیه و ازش نگیرنش اینجوری به راحتی ازش گرفته میشه . مدتی میگذره و سونبه به کی یانگ کمک میکنه که خودشو پیدا کنه . اونو سخنگوی تبلیغاتی خودش تو ستادش میکنه ، اون صادقانه راجبه تصمیمش برای بچه دار شدن بدون ازدواج و قضیه بابای بی مسئولیتش صحبت میکنه و بعد حمایت مردم رو جلب میکنه . 

بچه که مدتی پیش خانواده پدری می مونه از دلتنگی مامانش مریض میشه و ته یون دست اخر بچه رو برمیداره میبره پیش کی یانگ و بهش اجازه میده که هروقت بچه خاست بیاره ببینن همو . اینجوری یه رابطه مسالمت امیز بینشون ایجاد میشه . از طرفی زن ته یون هم طلاق میگیره . و سونبه بالاخره از کی یانگ خاستگاری میکنه . و همه چی به خوبی و خوشی تموم میشه . 

سریال خنده داری بود با معنای عمیق و ریشه ای راجبه زن ها و مادر بودن و شاغل بودن و نگاه پست جامعه مردسالار به زن و مادری . خانواده ی ته یون یه خانواده سنتی چوسانی بودن با ریشه های زیاد . مامانه ته یون رسما مث برده و خدمتکار بود و هیچ ابایی هم نداشت از اینکه اینو به دیگران هم یاد بده . باباش یه مستبد بی فرهنگ و وحشی بود . درواقع مامانش بیشتر باعث شده بود که جو خونه اونجوری باشه . بچه ها هم با اینکه از این وضعیت بدشون می اومد و حتی خاهر ته یون چقد از اینکه زن و مرد برابر نیستن و اینا ناراضی بود با اینحال خود به خود خوی و اخلاق باباشونو داشتن . ته یون که یه خودخواه و سست عنصر بود و دستور صادر میکرد . خاهرشم دست بزن داشت و وحشی بود و برا همین کسی باهاش تاحالا دوست نشده بود . کلا با اینکه پولدار بودن ولی خانواده ی داغونی بودن . 

کل اخبارای سریال حول موضوع زن ها ازدواج و نگاه از بالا به پایین جامعه و مرد ها به زن ها بود . البته که مادر شدن بدون ازدواج مسخره اس و اصلا ادم چرا باید بدون ازدواج بچه دار بشه و کسی که تو اسایش نیست چرا باید بخاد بچه داشته باشه !؟

ولی درکل سریال سعی داشت دغدغه های یک زن مستقل در جامعه ی مردسالار  که بیرون از ازدواج میخاد مادر بشه رو نشون بده .