«رفته بودم تشییع جنازه؛
توی مراسم به یه چیزی فکر کردم
هیچوقت نمیدونیم یه آدم کی میمیره
تجملاتی ترین رفتاری که میتونم تا زنده هستم انجام بدم چیه؟!
کار نکردن با آدم هاییه که دوستشون ندارم
این تجمل گرایی منه. »
🎪 سریال کره ای مُتل کالیفرنیا 🎪
«رفته بودم تشییع جنازه؛
توی مراسم به یه چیزی فکر کردم
هیچوقت نمیدونیم یه آدم کی میمیره
تجملاتی ترین رفتاری که میتونم تا زنده هستم انجام بدم چیه؟!
کار نکردن با آدم هاییه که دوستشون ندارم
این تجمل گرایی منه. »
🎪 سریال کره ای مُتل کالیفرنیا 🎪
این سریال رو به خاطر این ⬇ اوپا که تو سریال 💚سریال کره ای توطئه در دربار 💚 معرفیش کرده بودم ، نگاه کردم . ولی متاسفانه نقش خیلی پررنگی نداشت . ولی نگم از جذابیت و تن صدای نفس گیرش .
اوهوم اوهوم ... داشتم میگفتم ، این سریال یه سریال پزشکی بود ، راجبه بخش پیوند یه بیمارستانیه ، داستان از جایی شروع میشه که دکتر کانگ این کیو رزیدنت سال 4 جراحی ، برای اینکه دکتر زندان بشه از بیمارستان استعفا داده و برای مصاحبه میره زندان . دکتری که رییس بخش بهداری؟ زندانه میگه با این سابقه درخشان چرا اومدی اینجا و اینا ، خلاصه استخدام میشه . چرا باید همچین کاری کنه ؟ معلومه که برای انتقام اومده .
زندانی ایکس " اسمش یادم نی 😶 " قاچاقچی اعضای بدنه و سالها پیش بابای کانگ این کیو رو کشته و تمام اعضای بدنشو فروخته . چرا ؟ چون اولا کارش همینه 😁😐🤪 دوما گروه خونی بابای این کیو گروه خونی خاص و کم و خاصی بوده و تو جهان کم کسی هست که این گروه خونی رو داشته باشه . حالا چی بوده ؟ آی منفی که پروتین نداره بهش میگن : rh-a . کانگ این کیو هم همین گروه خونی رو داره .
سالها پیش اینا وضعشون خیلی بد بوده و از طرفی خاهر کوچکتر این کیو سرطان داشته . باباشون چون پول نداشته ، میره زنگ میزنه به این شماره های فروش اعضای بدن و میخاد کلیه ش رو بفروشه ولی خب همچین طلایی رو که فقط کلیه ش رو در نمیارن کلا کشتنش دیگه .
از بچگی یه دکتری اینارو به فرزندی قبول کرده . همون موقعها هم خاهرش میمیره و دکتره که قیم حساب میشده اعضای بدن خاهررو هم اهدا کرده . این کیو هم به همین دلیل از باباهه شاکیه . خلاصه اون خیلی زرنگ و باهوشه و الان دکتر شده و اومده زندان تا با تجویز داروهایی که به بدن اسیب میزنه قاتل باباشو ،بکشه . از طرفی میخاد ببینه اینا به کی وصلن و باند اعضای بدن رو پیدا کنه . سالهاس فکر و ذکرش همینه . و تا انتقام نگیره راحت نمیشه . داشت این کارو انجام میداد که ،
یه روز که برای کار دیگه ای رفته بود بیمارستان ، یارو تو زندان حالش بد میشه و تو راه انتقال به بیمارستان ، همدستاش فراریش میدن .
داستان همینجوری پیش میره و عمل ها و پیوند ها و کارهای غیرقانونی که تو پروسه ی پیوند بعضی کله گنده ها پیش می یاد رو میاد و همرو کانگ این کیو کشف میکنه . تو این حین هم متوجه میشه که قلب باباش تو سینه ی دکتریه که دختر رییس بیمارستانه . و بالاخره متوجه میشن که همه ی گوه ها زیر سر این مرده س . خلاصه با تلاش و کوشش و همدستی کانگ این کیو و این اوپای موردنظر و تحقیقات رییس بخش پیوند که بابای فعلی کانگ این کیو هست ، باند اعضای بدن دستگیر میشن ، تو این حین هم رییس بخش پیوند توسط همون مرد عوضیه کشته میشه . کانگ این کیو هم مدرک پزشکیش باطل میشه؛ چون برملا میشه که با تجویز دارو سعی داشته یارو قاتلرو بکشه . قاتله هم بالاخره توسط یکی دیگه تو زندان کشته میشه . و انتقام کامل میشه و کانگ این کیو برمیگرده سر زندگی نرمالش .
عنوان سریال هم اشاره داشت به اینکه وقتی بدن رو میبرن برای جراحی و اینا بخیه که میزنن باز ،شبیه صلیب میشه .
جزییاتش خیلی زیاد بود، من خلاصه وار گفتم . البته من زیاد از بازیگر اصلی سریال ینی کانگ این کیو خوشم نمی یاد. نمیدونم چرا اونو کردن نقش اول درحالیکه اوپام هست 😠😁😐 ولی خب دیگه کاری از دستم برنمیاد . سلیقه شون همین قده دیگه . 😁 سریال هیجانی و قشنگی بود . بخش پزشکیش هم باحال بود . بعد مدتها ژانر پزشکی نگا میکردم . واقعا خوب میسازن این ژانر رو . ولی من هنوزم سریال کره ای بیمارستان چونا یا سریال کره ای مغز با بازی شین هاکیون که سالها پیش از تی وی پخش می شد رو دوس دارم . واقعا خیلی قشنگ بود . البته که زبان اصلیشم نگاه کردم و خیلی قشنگ بود . شین هاکیون هم که معرف حضورتون هست ؟ این سریالش 💚سریال کره ای فراتر از شیطان 💚 هم خیلی قشنگ بود .
امروز تا همینجا .
🍀 مطالب پیشنهادی 🍀
💚سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره قسمت های جدید 💚سریال کره ای متحرک 💚سریال کره ای در پس لمس تو 💚اوپاهای مونستااکس💚 مثلث عشقی 💚مقاله درمورد بازی 200 لی مینکی در سریال کره ای لمس پشت تو 💚اهنگ eclipse از گروه رز 💚
یه داستان خانوادگی و ملو و بیس عشق مادری و اینا داشت .
درمورد زوجی به اسم کیم جه سوک و سا جه یونگ که کیم جه سوک پسر رییس کمپانیه و عاشق کارمندش جه یونگ میشه ولی باباهه با ازدواجشون مخالفه ، با اینحال اونا با هر سختی شده ازدواج میکنن و حالا زنه حامله س ، زنه از قضا یه دوست خونه خراب کن داره که از بچگی جه سوک رو می شناسه ، جه سوک رو مست میکنه و باهاش میخابه و حامله میشه . بعدشم با چشم سفیدی و وقاحت تمام میاد تو روی دوستش جه یونگ که حامله هم هست میگه منم از شوهر تو حامله ام . جه یونگ هم نه میذاره نه برمیداره سریع میگه فقط طلاق همینو بس تا بمیریم نمیذارم بچتو ببینی .
بعد از اون قضیه طولی نمیکشه که بچه ی خونه خراب کن سقط میشه ،جه سوک سه ماه بعد با اون خونه خراب کن به اصرار باباش ،ازدواج میکنه . مجبوری چون اون پتیاره وکیل بود و برای مامان جه یونگ پاپوش درست میکنه که این باعث شده بچم سقط شه . واسه اینکه مامانه جه یونگ زندان نیفته ازدواج میکنن . یه اشتباه رو با یه اشتباه بزرگتر می پوشونه .
باباهه از این ادمای سخت گیر و فقط حرف این تو خونه اس و کسی رو حرفش نمیتونه حرفی بزنه س . این زنیکه چون وکیل زرنگی باباهه یخورده بهش بها میده ولی بعدش به گوه خوردن می افته . زنیکه هم بالاخره تور انداخته رو این خانواده به خاطر پول دیگه . منتظر زمانیکه بچه دار شه و یه چیزی بهش بماسه .
میگذره 6 سالی و تو این 6 سال خونه خراب کن بچه دار نمیشه که هیچ یائسگی زودرس هم میگیره . میزنه بچه ای که بین جه یونگ و جه سوک بودش اسمش هیون وو ،سرطان میگیره .
جه یونگ هم چاره ای نداره تا به پدر بچه خبر بده چون به مغزاستخوان احتیاج دارن . خلاصه از هر فامیلی داشتن مغز استخوان میگیرن نمی افته به بچه . دکتر میگه چرا یه بچه دیگه نمیارین ؟!
اینجوری میشه که برای نجات بچه ی اول با اینکه هردو ازدواج کردن مجبور میشن لقاح مصنوعی انجام بدن . شوهر جه یونگ خب سخت بود و اینا ولی به خاطر هیون وو که بچه ی خودش می دونستش تن به این کار میده .طفلک خیلی مرد خوبی بود . زن خونه خراب کن جه سوک اما شرط میذاره که اگه بچه دوم به دنیا اومد ، اونو بدی من بزرگ کنم صداشم در نیاری ،هیچ وقتم نیای سراغش . تو این مدتم ادای حامله هارو در میاره . و بابای خاک تو سر نوه ندیده ی جه سوک رو گول میزنه اینجوری . مادرشوهره و جه سوک می دوننا . باباهه نمیدونه . خلاصه با اوردن بچه خودشو عزیز میکنه و هر گوهی رو به اسم پدرشوهره میخوره .
خلاصه اینجوری میشه که خون بند ناف دومی رو میدن به اولی و خوب میشه حالش .
10 سال میگذره و دوباره بیماری هیون وو عود میکنه و دوباره نیازه که از دومی مغز استخوان بگیرن ، اما این سری مغز استخوانش بهش نمیخوره حالا نمیدونم چجوری و اینا ، یه اهدا کننده پیدا میشه ولی پتیاره میره اهداکننده رو منصرف میکنه که نیاد مغزاستخوان بده . چون با بابابزرگه شرط کرده بودش که اگه مغزاستخوان دومی که الان بچه ی پتیاره حساب میشه به هیون بخوره اون موقع بهت سهام شرکت میدم . خلاصه دعوا و اینا پیش میاد و بالاخره هیون وو خوب میشه .
زن خونه خراب کنه خیلی به تمام معنا عوضی و اشغال و پست فطرت بود . تو هر حالتی از بچه ها سواستفاده میکرد . اصلا بچه میخاست به خاطر سهام . گرچه بچه رو خوب بزرگش کرد و بهش عشق میداد ولی بازم هدفش پول بود . از طرفی همچنان داشت موش دوونی میکرد و دو بهم زنی و خودسر به اسم پدرشوهره یه کارایی میکرد که اصلا بهش ربطی نداشت .
اصلا بچه دومی به اسم اون ثبت نشده بود من نمیدونم چرا الکی نیاز به اجازه اون بود برای مغزاستخوان و اینا ...اصلا به اون ربطی نداشت این موضوع .
هیون وو که بزرگ شد متوجه شد که بابای واقعیش کیه ، چون خودش میدونست بیماریش عود کرده میخاست اخر عمری یه مدتم پیش باباش باشه برای همین رفت خونه باباش . که همگی باهم زندگی میکردن . زنیکه زودتر از همه فهمید که بچه بیماریش عود کرده ولی هیچی نگفت . از طرفی میخاست گروکشی کنه سر سهام و اینا که من نمیذارم بچه دومی مغزاستخوان بده به اولی و از این حرفا . خیلی طمعکار بود و همش از این می ترسید که نکنه اون جایگاهی که با کلک و خراب کردن زندگی دونفر که عاشق هم بودن بدست اورده رو از دست بده . واقعا معلوم نبود فازش چیه چشم نداشت جه یونگ رو ببینه از طرفی که اینجوری بیماری بچه پیش اومد بازم دیدار جه یونگ و جه سوک پیش اومد و هی داشت کرم میریخت . به شدت جنس خراب بود .
چیزی که تو سریال یخورده غیرمنطقی مسخره بود این بود که مرده زن اولی رو که این همه عاشقش بود زود طلاق داد ولی زن دومی رو با اینکه عفریته بود و همش فتنه مینداخت تو خونه و شرکت رو طلاق نمیداد . نمیدونم چه اصراری بود تا اخر باهاش باشه . از طرفی پیرمرده عروس اولی رو به خاطر خانواده سطح پایینش نمیخاست ولی خانواده ی عفریته هم درب و داغون تر بود !
جه یونگ هم یه زن احمق به تمام معنا بود . به نظر من بیشتر از اینکه عشق مادری داشته باشه و اینا مظلوم نما بود و همش غمگین بود . بابا فهمیدیم که بچه ت مریضه ناراحتی ولی دیگه نیازی نی تو زمانیکه بچه سالم شده بازم چهره ی غمگین و افسرده و نگران داشته باشی . خیلی مسخره بود کاراکترش دیگه داشت حالمو بهم میزد . از اینا که تا یکی مریض میشه میره بیمارستان به هر دلیلی زود عزا میگیرن و پیش پیش لباس سیاه می پوشن و همش مراقبن و محتاطن . اه انقد بدم میاد . نمیگم برای بچه ای که سرطان داشت ناراحتیش بی معنی بودا ولی دیگه زیادی عن در ار بود.
حالا انگار هیشکی مادر نشده و هیشکی بچه نداره فقط این داره . از طرفی خودش دستی دستی زندگیشو خراب کرد . اصلا بعد از طلاق حتی زندگیش جهنمتر شد . حتی اون مرد بدبختم پاسوز خودش کرد . زنی که با این سختی با مردی که عاشقشه و مرده هم عاشقشه و به خاطرش از مال و اموالش گذشته ازدواج میکنه نباید به راحتی اونو به یه زن دیگه دودستی تقدیم کنه هرچقدم خیانت کرده باشه . مست کرده حالا شده دیگه . مرد عوضیی که نبود . میتونستی چشم پوشی کنی یا یه مدتی خودتو چس کنی ولی جا رو خالی نکنی برای عفریته ای که اصلا هدفش همین بوده . خیلی زود طلاق گرفت هیچ پولیم نگرفت . اون عفریته ام اومد برا پیرخرفت که دنبال این بود که پسرش برگرده شرکت و نوه میخاست سوسه اومد سر سه ماه ازدواج و تمام .
خیلی شتاب زده همه ش با نقشه ی عفریته خانوم . زندگی همشون خراب شد . اخرشم بالاخره عفریته رو انداختن بیرون و رفت یه گوشه کافی شاپ باز کرد و نشست به کارای خودش فک کنه . اصلام مجازات نشد باید میمرد . 😤😠
جه سوک مرد خوبی بود یه اشتباهش باعث شد که کل زندگیش تحت شعاع قرار بگیره . شاید اگه زن اولیه ازدواج نمیکرد جه سوک بعد از اینکه زن دومی حامله نمیشد بهونه قرار میداد و دوباره بهم برمیگشتن ولی زنه انقد احمق بود که الکی از مرده کینه گرفته بود و این مدتم همش تو عذاب زندگی کرده بود . من نمیدونم تو اگه بچه دار میشدی چرا از شوهر دومی بچه دار نشدی . مسخره .
این داستان کلی سریال بود خیلی جزییات دیگه ای داشت که بخام همشو تعریف کنم خیلی پیچیده میشه .
در کل سریال خوبی بود برای یه بار دیدن . حرص در ار بود ولی جذاب بود . حداقل 4 تا سریال نگاه کردم که همشون رو زدم جلو اصلا باحال نبودن . بالاخره این یکی به نظرم خوب اومد گفتم تا اخر ببینم .
سریالای این مدلی اکثرا کشمکش خانواده و این چیزا توشون هست و همیشه یه نفر نقش منفیه که هر بدی که بگی ازش بر میاد . اینجا فقط کار به قتل و اجیر کردن ادم و اینا نکشید . اکثرا هم فضا یا خونه س یا محلی به اسم شرکت . بد نی برای تنوع ،به شرط اینکه یه جذابیت هایی داشته باشه .
🍀 مطالب پیشنهادی 🍀
💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟 سریال کره ای دروغه همه 💟 سریال کره ای داستان ازدواج بانو پارک 💟پادشاه ابدی 💟 سریال کره ای اودیسه ی کره ای سون او گوک 💟قالب جدید 💟 سریال کره ای بدرخش یا دیوانه شو 💟 سریال کره ای مرد من الهه عشقه 💟 my man is cupid 💟 جمع بندی سریال های در حال پخش که دیدم 💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟تاریخ در سریال کره ای عاشقان ماه و بدرخش و دیوانه شو 💟
واقعا کاش میتونستم حس الانمو براتون بیان کنم . انقد هیجان انقد قلبی اکلیلی پروانه ای . چقد اقا چقد جنتلمن چقد خوشتیپ چقد وای نمیدونم صفت بلد نیستم در وصفش بگم . چرا این بازیگر انقد نقش فرعیه چرا حیف نی ؟!
انقد عاشقش شدم تو این چندسریال و عشقم بهش فوران کرده اصلا چشمم سونگ سونگ هون رو نمیبینه 미안하게 됐어요 어떻게 😄😁 ...
نمیدونم الان داستان رو تعریف کنم یا بذارم نصف ببینم قشنگ راجبه شخصیت اوپا مطلع شم یا نه ؟! نمیدونم حالا که اینجام بذار بگم ...
سریال کره ای می یای باهم شام بخوریم ؟ یا سریال کره ای شام دوستانه ، درمورد یه روانپزشک و یه تهیه کننده ی برنامه های یوتیوبیه که اتفاقی باهم تو ججو اشنا میشن و میرن با هم غذا میخورن ، اسم همو کار همو هیچی نمی دونن . اصلا این چیزارو از هم نپرسیدن فقط از این در و اون در حرف زدن و بعد اینکه اومدن سئول هم بازم اتفاقی کاملا اتفاقی رفتن با هم شام خوردن ، و بین حرف زدن هاشون درمورد عشق اول های هم صحبت کردن .
سونگ سونگ هون در نقش هه کیونگ که روانپزشکه ، خودش تو خونه مشکلاتی داره با مامانش ، و همون قضیه تکراری اسیب هایی که مادر به کودک میزنه . و همیشه با ادم می مونه و فک میکنم حدود 70 درصد بچها از مادرهاشون بیشتر از اینکه دوستشون داشته باشن متنفرن ... و اسیب هایی که مادرا به بچها میزنن اسیب هایی که هیچ وقت خوب نمیشن . یکی به این دلیل که بچه نمیتونه تلافی کنه و نمیتونه راحت و ازادانه متنفرم رو به مادر بگه ... از این جور مسائل ....
با اینحال روانپزشک خیلی قابلیه و معروفه . کتاب هم نوشته . و ازش همش دعوت میکنن از هرجایی که بره برنامه ها ولی اون رد میکنه .
دختره اسمش دوهی و تهیه کننده ی برنامه یوتیوبیه . خیلی معروف شده واقعا یوتیوب ها ...و چقد راحت میتونن هرکاری رو انجام بدن ..هی ...🤦♀️😶🙄
هر دوشون عشق اولشون ترکشون کرده . عشق اول دوهی ، اوپاعه که 5 سال پیش با پیامک خدافظی کرده و بهم زده و گفته داره میره خارج درس بخونه " خبرش 😁🤭" اخه اوپا این چه کاری بود کردی ادم با عشقش با پیامک خدافظی میکنه ؟ البته میدونین به نظر من درس خوندن هم مهمه اونم تو خارج ، ولی بیشعوری که یهو با یکی که دوس بودی با اس ام اس بهم بزنی 😄🤪🤦♀️
دوس دختر دکتر ، یه دختره س که دقیقا معلوم نی چیکاره س ولی عاشق زیاده داره و به همین دلیل خیلی اعتماد به سقفه . هشت سال دوس بودن و دختره یهو بهم زده .
حالا هردوی عشقا برگشتن و میخان دوباره رابطه رو از سر بگیرن ...
اوووم ...نمیدونم ولی خب موقعیت به موقعیت و شخص به شخص فرق میکنه . من شاید قبول کنم مخصوصا اگه اون طرفو دوس داشته بودم و هنوزم دوسش داشته باشم و اون طرف یه لعبتی مث اوپا باشه ، 😄🤭💗 یخورده التماس که کنه قبول میکنم ولی خب میدونین دیگه این سری اونی که رفته و دوباره برگشته رو قبول میکنه اون دست بالا رو داره ،داره ولی ... ولی اگه قرار باشه رابطه رو دوباره شروع کنی نباید قلدر بازی در بیاری براش چون جو بینتون باحال نمیشه بده بستون که نی عشق و رابطه س بخای عن بازی در بیاری اصلا از اول نباید قبول کنی دوباره بهم برگردی ..نمیخای خودتو الاف کنی و عصابتو خورد کنی که ، ها ؟!
منتها یه سری شرطا میذاری که دیگه هوس این گوه خوری ها به سرش نزنه . 😄😎♒
ولی از جنبه ی دکتر و دوس دخترش ، اولا دختره خییلی طلبکاره و فک میکنه چون خاطرخواه زیادداره پس میتونه هروقت رفت بره و بیاد ، و تازه نه با التماس با طلبکاری و گستاخانه رفتار کنه ...تو این کیس باید صددرصد رد کرد .
خیلی باحاله ذوقم مث اوایل کی درامری شدنمه. اینجور سریالا کم پیدا میشن . اوپاااا 사랑해
🤭💗
سریالو دیدم تموم کردم . قشنگ بود . همونطور که گفتم راجبه رابطه ی بین دوهی و روانپزشکی به نام هه کیونگه " سونگ سونگ هون" اتفاقی تو جزیره ی ججو با هه کیونگ اشنا میشه و سرنوشت بار ،هرسری بهم بر میخورن ،بعد قرار میذارن که باهم دوست بشن و برن باهم شام بخورن چون شام دونفره بهتر از شام تنهاییه . کم کم بهم داشتن علاقمند میشدن که xهای هردوشون یهو پیدا میشن و اصرار که بیاین دوباره باهم باشیم .
اوپام که معرف حضورتون هست اکسه دوهیه ، اون به نظر خیلی عاشق دوهیه و تمام مدتی که تو امریکا بودده رو با فکر به دوهی بوده که تونسته دووم بیاره . به نظر خیلی نرماله و اصرارش برای برگشتن بهم دیگه هم کاملا طبیعیه فقط یخورده گستاخانه س 🤪😁 هیچ توضیحی راجبه اینکه چرا یهویی رفته نمیده و عذرخاهی که کره ای ها خیلی بهش پایبند هستن اصلا ریشه و رگ شون بربنای عذرخاهی هست ، نمیکنه . فقط یهویی اومده و اصرار که این سری فرق داره و اینا . ولی دوهی مداوم اونو پس میزنه و براش قیافه میگیره و انگار نه اینگار که این اون بوده که 10 سال پیش به جه هیوک " اوپام" اعتراف کرده که دوسش داره . یه جوری رفتار میکنه انگار جه هیوک کار ناشایستی انجام داده و رفتارش کاملا دشمنی رو می رسونه .
راستش شخصیت دختره خیلی خوددرگیر بود حتی وقتی با هه کیونگ هم بود همش محافظه کار بود بهونه شم این بود که دوتا دوس پسر قبلیش ادمای بیخودی بودن . جالبه اونارو که ادمای بیخودی بودن رو تو مدت زمان خیلی زیاد دوس بودی و نشناختی و ضربه خوردی ، بعد هه کیونگ که از اول رابطه معلومه چقد نرمال و متشخص و جنتلمن هست رو میگی که من برای سومین بار نمیخام ضربه بخورم و این حرفا ؟ درواقع اصلا ادمشناس نیستی . اونی که خوب هستو همون اول متوجه خوب شدنش نمیشی پس رابطه های قبلیت هم همش همینجوری بودی . با جه هیوک خیلی بد رفتار میکرد . می تونست خییلی دوستانه تر باهاش بهم بزنه . بالاخره 5 سال رابطه ی عشق و عاشقی داشتن باهم . هنوز تکلیفش با حسش معلوم نبود که جه هیوک رو میخاد یا نه .
و کاراکتر اوپام که یهویی اونو به یه روانی و کسی که کمبود محبت داره و از سمت خانواده ش تایید نمیشده و مدتها زیرنظر پزشک بوده و عشقش به دوهیی عشق نه و وسواس بوده تغییر دادن . فقط به این دلیل که بالاخره روانپزشک بودن هه کیونگ اونجا یه منفعتی داشته باشه . که من که چیزی ندیدم منفعتشو 😁من این تغییر یهویی کاراکتر جه هیوک رو اصلا خوشم نیومد .
نمیدونم چه احتیاجی بود که جه هیوک رو روانی نشون بدن . کاملا متوجه هستین که چون اوپامه دارم اینو میگم ؟ نه اشتباه نکنین حتی اگه اوپام نباشه هم نظرم دقیقا همینه . 😁😎 من برای اینکه نظرم تک بعدی نباشه و فقط به اوپام توجه نکنم از هر نظر روابط و داستان رو نگاه و بهش فک میکنم ، تو سریال نشون میده که سونبه ی دوهی یهو میاد به جه هیوک میگه تو که امریکا نرفته بودی ، پس اگه امریکا نرفته بود کجا بود ؟ اخر سریال واضحا نشون میده که بابای پولدار جه هیوک بهش میگه بره امریکا اون حتی کارت ویزیت و مدرک که امریکا بوده رو هم داره . بعد از این سوال جه هیوک میاد بیرون دفتر و یه مشت قرص میخوره بعدشم با یکی تماس میگیره که من فقط به خاطر دوهی زنده ام و اینا . بعدش نشون نمیده که تماس دیگه ای برقرار شه یا بره دکتر ...
اخرای سریال برای اینکه تیرخلاصی که جه هیوک ادم درستی نیست رو بزنه نشون میده که اون از اول به دوهی دروغ گفته بوده که فقیره اون از یه خانواده متمول بوده ، درحالیکه اصلا از اون خانواده انداخته شده بود بیرون و درواقع بالفعل فقیر بوده . پس این دروغ نمیشه که ، اخرشم یهو یه گدایی میاد میگه که روانپزشک بوده و به خاطر خبر غلط جه هیوک زندگیش کنفیکون شده و الان گداس و جه هیوک خطرناکه و جو میده و میره . درکل کاراکتر پردازی سریال زیاد قوی نبود .
به نظر من جه هیوک واقعا عاشق دوهی بودش . اون میخاست هرطور شده از سمت پدرش عشق و تایید و تشویق دریافت کنه برای همین اون خبر دروغی رو منتشر کرده بود . و برای همینم یهویی مجبور شده بود بره امریکا . کارش غلط بوده ولی به دوهی چه مربوطه . تو روابط خودشون که همیشه صادق و عاشق بود . زمانیکه کلا از خانواده ش دست کشید و به گفته روانپزشکه نیازی نی حتما از پدرت تاییدیه بگیری تو خودت ببین خودت کی هستی یه ادم باهوش و خوشتیپ که اگه اراده کنه میتونه موفقترین ادم بشه . دقیقاهمون موقع که خودشو از بند خانواده رها کرد حالش رو بهبود رفت . وقتی خوب شده بود معلوم بود که حسش به دوهی عشق بوده . متاسفانه زیاد خوب نشونش ندادن وگرنه بازیش واقعا حرف نداشت .
هه کیونگ ولی یه ادم نرماله که با اینکه اسیب هایی از سمت مادرش دیده با اینحال نرمال بزرگ شده و با اون اسیب ها مقابله کرده و حالا کار و بار خوبی هم داره . اون دقیقا مث کارش که خوب می شنوه و دلداری میده تکیه گاه خوبی برای دوهی میشه . با اینحال با اینکه گفتن روانپزشکه من که چیز خاصی از تبحر تو کارش ندیدم فقط هی میگفتن این معروفه و کارش خوبه و اینا ولی چیزی نشون ندادن که حداقل یه حرف روانپزشکی ای بزنه . فقط خیلی خوشتیپ و خوشگل با لباسای خیلی قشنگ و موقر می اومد می رفت .
درکل سریال از نظر عشقی که بین هه کیونگ و دوهی بود و اون گوگولی و جنتلمن بازی هاش بود خوب بود ولی منطق خاصی در جریان نبود . ولی برای یه بار دیدن قشنگه .
سریالایی که لی جی هون اوپا ،توشون هست و نقش فرعی و تاثیرگذار بوده و من دیدمشون :
💚سریال کره ای رودخانه ای که ماه در ان طلوع کرد 💚
💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟
🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀
🍀 سریال کره ای افسانه ی ابی دریا 🍀
💗🍀شما دارین وبلاگ بیشه زاری غرق در شکوفه نوشته ی آسیه رو میخونین . دویستومین پست مبارک 💗🍀
سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 رو دیدم .
اوپام که تو سریال هتل بزرگ درخشان ، معرفیش کردم ، پسر یه کارخونه دار لوازم زیبایی بهداشتیه که باباش تو وضعیت اغماس ، دوست دخترش هم که خیلی عاشق هم بودن هم تو بیمارستان روانیه و مردنش بهتر از زنده بودنشه .
سریال نشون نمیده جزییات چیه و چه اتفاقی افتاده ، یکی که پایینتر میگم کی ، در نبود اوپا به دوس دخترش تجاوز کرده و اون الان اینجوری شده و متجاوز هم با زد و بند با نبود مدرک و اینا ازاده . تو متن ازش به عنوان متجاوز یاد میکنیم .
یه سرمایه دار پیر و خیلی پولداری هست که بابای همین متجاوزه س ، اون با زد و بند کاری کرده که بابای اوپا به جرم اختلاس و دفترسازی و اینا از ریاست کارخونه ی خودش کنار گذاشته بشه بعدشم کارخونه رو مفت خریده و داده به معشوقه ش تا سرپاش کنه .
حالا چرا این بلا سر باباش اومده معلوم نی . ولی راجبه اتفاق دوس دخترش یه دیالوگ بیشتر گفته نمیشه ، داشته راجبه گندای پیرمرد پولداره تحقیق میکرده که پسرش که زن بازه این کارو کرده .
معشوقه ی یه زن جوون حدود 40 ساله س " داره برف میاد ❄😄💟" اون تو امریکا تو بار کار میکرده ، یه روز تو بار یه زنی بهش پیشنهاد میده که بدن و جوونیش حیفه و بیاد بره زیردست یه اسپانسر ، زن معرفی میکنه به مردای پولدار و پول تو جیب میزنه ، مردا هم از زنا استفاده و پول و ماشین و خونه و اینا میدن بهشون .همچین روابطی تو سریال درجریانه . منظور از عنوان سریال ، اسپانسر هم همینه .
معشوقه هه از 20 سالگی با این پیرمرده بوده و با حمایت اون درس خونده و مدل شده و پولدار و حالاام پیری بهش کارخونه ی یکی دیگرو داده .
حالا اما وضع فرق کرده معشوقهه دیگه نمیخاد اینجوری زندگی کنه میخاد مث ادم ازدواج کنه و بچه دار شه و اینا . اینا یه کمپانی مدلینگ و اینا هم دارن که متجاوزه هم اونجا عکاسه .
کار اوپا هم عکاسی و عکاس معروفی و تو امریکا کار میکرده که حالا که باباش اینجوری شده اومده کره ببینه چه خبره و انتقام بگیره .
اون دلیل اینکه چرا باباش به وضعیت اغما رفته رو نمیدونه ، باباش دوست اون پیرمرده بوده و مدام میره از پیرمرده میپرسه چی باعث شده که همچین اتفاقی بیفته و باباشو به این روز انداخته ...
از طرفی یه ویدئوو وجود داره که از دوربینای خونشون بدست اورده شب حادثه یکی با چوب بیسبال زده تو سر باباش و یه یو اس بی رو از دستش دزدیده و رفته .
تا اخر سریال نشون نمیده یو اس بی چی بود . حتی قاتل باباش هم درست حسابی نشون نداد که دستگیر شده یا نه .
اوپا یجوریی متوجه شده که وضعیت باباش به این معشوقهه ربط داره ، برا همین میخاد به این معشوقهه نزدیک بشه .
داستان سریال حول انتقام اوپا و دوسه نفر دیگه که به خاطر پول میخان اسپانسر داشته باشن و اینجوری به پول برسن و طمع اونها و سواستفاده پولدارا از ادمای گرفتار می چرخه ...
راستش بازیش خوب بودا ولی خیلی سریال اشفته ای بود انگار یه سریال 30 قسمتی رو نصفه کرده باشن خلاصه وار نشون بدن خیلی جزییات رو نشون نمیداد و خیلی چیزا گنگ بود . اخرشم درست حسابی انتقام نگرفت . با متجاوز دوس دخترش اصلا شبیه دشمنا رفتار نمیکرد .
خیلی دل رحم بود تا معشوقهه ادای کسایی که مشکل روحی روانی داره رو در اورده بود تا اینو به سمت خودش بکشونه دلش براش سوخته بود .
ولی نگم از عشقی نگاه کردنش 🥰به دوس دختر بدبختش . خوب شد دختره مرد خیلی بدبخت بود طفلی زنده موندنش اصلا بیهوده بود و عذاب برای پسره . راحت شد مرد .
درکل سریال بیخود و درهمی بود و برای اینکه داستان سرراستی نداشت نمیتونم درست درموردش بنویسم . چون خیلی چیزای گنگی هم وجود داشت . فقط به خاطر اوپام که اسمشو بالاخره یاد گرفتم لی جی هون . lee jihoon نگا کردم سریالو .
و بعدش یه مقاله خوندم که متوجه شدم چرا انقد این سریال درهم بود ، موقع ساختن سریال یه بحثی بین کارگردان و نویسنده به وجود اومده که اخر دعوا کردن و کارگردان و نویسنده سریال عوض شده . بعد نویسنده اومده تو اینستاش گفته که من هرچی می نوشتم میگفتن تصحیح کن و یجوری نامه رو نوشته بوده که باعث سوتفاهم شده که لی جی هون خاسته که این تصحیحات انجام بگیره ، برای همین دوباره لی جی هون اومده تو اینستاش گفته که من کاره ای نیستم و من حتی کارگردان و نویسنده رو شخصا ندیدم و همچین درخاستیم نکردم تاحالا . بعدم گفته که به خاطر دعوای خودشون اسم منو برای سپربلا نندازین وسط . بعد دوباره گفته که به نظرتون درسته که سه هفته قبل از فیلمبرداری بهتون بگن که نقشت عوض شده و باید اون یکی نقش رو بازی کنی الان من اینجا دارم سواستفاده میکنم یا شماها .
برای همین دعواها و عوض شدن نویسنده و کارگردانه که سریال اینجوری تیکه پاره شده بود . خب یهو نسازین دیگه اینجوریه 🙄😄 .
سریال جدید اوپا لی جی هون ، وارث غیرممکن The Impossible Heir هم بالاخره داره پخش میشه و متاسفانه باز نقش فرعیه . 😭 نقش اصلی یکی جون 💚 سریال کره ای می تونم کمک تون کنم ؟ 💚 که من خیلی خوشم میاد ازش و یکیم لی جه ووک 💚سریال کره ای کیمیاگر روح 💚گوگولی عزیزم که اخیرا خبر اومده داره قرار میذاره 😄💗 . سه تا اوپای جیگر تو سریال . متاسفانه سریال 12 قسمتیه . امیدوارم خیلی باحال باشه . اتفاقا همیشه دوس داشتم این دوتا باهم تو یه سریال بازی کنن . ترکیبشون واقعا خیلی باحاله . هردوشون بازیگرای خوب و جذابین و طرز صحبت کردن و اکت منحصر به فردی دارن . همچنین اینکه هردوشون یه نیمچه کیوتی و غدی در کاراکترهایی که تاحالا داشتن ، دارن .
من واقعا همه ی بازیگراشو دوس دارم .
سریال دیگه ای که میخام ازش بببینم سریال کره ای dinner mate شام دوستانه اس . نمیدونم اینجا باید عاشق اوپام باشم یا سونگ سونگ هون فوق جذاب 😄❤
سریالایی که لی جی هون توشون هست و نقش فرعی و تاثیرگذار بوده و من دیدمشون :
تا سریال بعدی و پست بعدی .
سریال کره ای تناقض یک قاتل رو نگاه کردم ، زیاد جالب نبود .
درمورد پسر دانشجویی که اتفاقی به یک قاتل تبدیل میشه و بعد می فهمه کسی که کشته خودش قاتل بوده .
سریال کره ای اهنگ عاشقانه خیالی هم رو به اب رفته و کلا 16 تا زیادیش بود از اول .
سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 2024 Grand Shining Hotel رو قرار ببینم که یکی از بازیگرایی که دوس دارم توش هست ، اسمش نمیدونم چیه ، همون که تو سریال 💚سریال کره ای رودخانه ای که ماه در ان طلوع کرد 💚 ازش خوشم اومده بود . اینجا خیلی لاغر شده با اینحال هنوزم جذابه . یه سریال 6 قسمتیه .
چندروز پیش رفتم کتابخانه ی ملک تو ولنجک و دوتا کتاب قدیمی اوردم یکیش اسمش " جود گمنام " هه . که تا حدودی متوجه داستانش شدم .
جود تو یکی از دهاتای انگلیس با عمه ش زندگی میکنه ، خانواده ش مردن . اون خیلی به تحصیل و مطالعه علاقه داره ولی این واقعیت رو نمیدونه که تحصیل برای افراد طبقه ی پایین جامعه میسر نی " فک میکنم اینجوره چون یخورده که زدم جلو متوجه شدم که نتونسته به هدفش برسه . "
داستان با رفتن معلم اون دهات از اونجا شروع میشه ، معلم داره به یکی از شهرای همون اطراف که پر از دانشگاه و کلیسا هست میره تااونجا درس معلمی و فقهه ؟ 😄 بخونه میخاد کشیش بشه . و به جود ده دوازده ساله میگه که اونم کتاب زیاد بخونه .
جود هم دوس داره زمانی که بزرگ شد به اون شهر بره و معلمی کشیشی کسی بشه ، ولی چون اهی در بساط نداره مجبوره یه فنی یاد بگیره تا ازش پول در بیاره برای همین میره سنگ تراشی یاد میگیره . اون با پولی که بدست میاره کتاب میخره کتابای دینی عهد قدیم و اینا و تنهایی زبان یونانی یاد میگیره تا بتونه کتاب عهد قدیم یا جدید رو به زبان اصلی بخونه .
19 ساله ش که میشه اتفاقی با یه دختر اشنا میشه و مسیر زندگیش رو به گند میکشه . شهوت جلوداره مسیر و هدفش میشه و دختره اویزونش میشه و با گفتن این دروغ که حامله س ، مجبور میشه دختترو بگیره . زندگیشون خوب نمیشه و تازه متوجه ام میشه که دختره بهش دروغ گفته و گولش زده ؛ یه مدت بعد دختره بدون اینکه طلاق بگیره با خانواده ش میرن به استرالیا و جود هم بالاخره موفق میشه بره به اون شهر رویایی تا درس بخونه ولی همینجوری یلخی که نمیشه رفت درس خوند پولم نیازه . قبل اینکه بره به اون شهر عمه ی بهش میگه یه دختر عمه ی دور داره "منظور دختر عمه س ولی از این فامیلای دوره " که تو اون شهر زندگی میکنه و ادم خوبی نی و مواظب باشه باهاش برخوردی نداشته باشه . جود اتفاقی دختر عمه رو می بینه و ازش خوشش میاد ولی نمیره اشناییت نشون بده . من الان اینجاهاشم ....
از این کتاب یه فیلم هم هست .
خود کتاب سال 1895 نوشته شده تقریبا یک قرن پیش 😶😲 ولی این کتابیکه دست منه چاپ دوش برای سال 77عه . تقریبا سی سال پیش . خب کتاب ، داستانش چون یه داستان خیانتیه تقریبا برای همین تو زمان خودش نویسنده شو خیلی توبیخ کردن و اینا که البته از یه نظر درستم میگفتن . راستش منم از رفتار جود خوشم نیومد .
میرفت با دختره لاس میزد ولی تو دلش میگفت این دختر در سطح من نی ، آها واسه لاس زدن خوبه ؟! ولی برای گرفتن نه ؟! خیلی عوضی طوره ...حقش بود که دختره با کلک خودشو بهش اویزون میکنه . بعد از ازدواج متوجه میشه که دختره اصلا از این جنده ها بوده که تو میخانه ها کار میکرده و کلا خانواده ش نابسامانه ...که دیگه دیرشده بوده .
داستان بعدش اینجوری میخاد بشه که جود با دختر عمه هه عاشق هم میشن و با اینکه دختر عمهه شوهر داشته باهم فرار میکنن و باهم زندگی میکنن و بچه دارم میشن . از طرفی هردو متاهلن و از طرفی فامیلن که ازدواج فامیلی هم مجاز نی انگار تو دوره ی داستان . شوهرش از قضا همون معلم جود تو دهاتشون بوده . و اینکه قضیه رو جالب میکنه . برای همین میخام بدونم بعدش روابط چجوری میشه . وگرنه از اونایی نیستم که داستان رو بفهمم و ادامه بدم به خوندن .
از متن کتاب :
" جود فاولی ؛از افرادی بود که صرفا برای این متولد میشوند که پیش از انکه مرگ پایان زندگی بیهوده شان را اعلام کند ، رنج و مشقت بسیار میکشند ."
این جمله خیلی شبیه زندگی منه 🙄🥱😁
" جوانها این روزها زیاد خوش جنس نیستند . یک جرعه از این چشمه و یک جرعه از ان چشمه . دوران ما فرق داشت ."
" جود با احساسی از نفرت و اشمئزاز فکر کرد گرچه این ممکن است تا اندازه ای صحت داشته باشد اما تا جایی که می دانست هستند بسیاری از دختران معصوم و چشم و گوش بسته که به شهرها میروند و چند سال در آنجا می مانند، بدون اینکه سادگی و صفای زندگی خود را از دست بدهند. برخی افسوس، انگار یک غریزه و آمادگی ذاتی به تجمل و خود آرائی در خونشان هست و فقط یک نگاه گذرا ، کافی است که در آرایش و خود آرایی استاد و ماهر شوند."
اینو راس میگه غریب به اتفاق 90 درصد دخترا تو دسته ی دومن .
تا جایی که من از شخصیت جود متوجه شدم اون دوس داره خودشو از اون شهر و دهات رها کنه و زندگی خوبی بسازه به درس و مطالعه علاقه داره و فک میکنه اینجوری میتونه زندگی درست حسابی داشته باشه . رویایش از بچگی تا جوونی همین بود خب درسته که شاید نذارن درس بخونه ولی دیگه نمیتونن بگن که کتابم نخون . میتونست سنگ تراش شه درکنارشم به عنوان سرگرمی مطالعه داشته باشه . چون همش سرش تو کتاب بود از دخترا چیزی نمیدونست و اسیر شهوت میشه و مث دختر ندیده ها رفتار میکنه ، دخترای جلب هم متوجه میشن چه ببوییه برای همین تور میندازن . اون که انقد برای اینده ش برنامه ریخته بود نباید اینجوری زندگیشو خراب میکرد . تقصیر خودشه و درضمن عوضیم بود . همینکه وقتی داشت فکر میکرد دختره سطح پایین و احمقه ولی باهاش می لاسید ، همون فکر تو دام انداختش .
کارما ...! 😁
حالا باید بخونم ببنیم چجوری میشه . بعدا همین پستو اپدیت میکنم .
اپدیت 3 اسفند :
سلام ، کتاب رو خوندم ، از نیمه به بعدش کلا شخصیت جود تغییر کرد و یهویی نویسنده زوری میخاست جود و دختر عمه ی موردبحث رو بهم بچسبونه ، واقعا ازدواج دختر عمهه با اقای معلم بی مورد بود رابطه شون جوری نبود که انگار تیغ زیرگردش باشه برای ازدواج خودش یهو تصمیم به ازدواج با یه مرد حدود 50 ساله گرفت . احمقانه بود کارش . بعدم که ازدواج کرده بود شبا خودش سرگرم میکرد و یا میرفت تو یه اتاق دیگه میخابید . معلمه دیگه از دستش عاصی شده بود و احمقانه ترین کارش اونم از یه ادمی مث معلمه عمرا سر بزنه این بود که دختره برگشت به معلمه گفت من جودو دوس دارم و میخام باهاش فرار کنم اجازه بده من برم وا 😲 اصلا من همینجوری موندم .
تعجبم خیلی بیشتر شد وقتی که دیدم معلمه خودش گذاشته دختره با عشقش فرار کنه هاه ... 어이가 없네 어이가 없어
بعدشم یه جای داستان گفت که زنه جود با یه مرد استرالیایی رفته لندن ولی باز زن جود رو برگردوند و بازم اویزون جود کرد و همین بود که باعث شد دختر عمه بعد از اینکه بچه ام داشتن بذاره و دوباره برگرده پیش معلمه . خیلی قاراشمیش بود داستان .
اخرشم جود و زن اولیه برمیگردن همون شهری که اول بودن و جود هم مریض میشه و میمیره ، روز مرگش زنش با اینکه می فهمه مرده ولش میکنه و میره با یه مرد دیگه تا اتش بازی نگاه کنه وقتی دید مرده گفت مرده شورتو ببرن چرا الان مردی 🤣🤦♀️😲
داستان جالبی نبود . فک میکردم جذاب باشه . نمیدونم چرا به کتابای قدیمی علاقه دارم درحالیکه بعد از خوندن این کتاب به این نتیجه رسیدم که داستان اینجوری که گمنام هست و خیلی قدیمیه دیگه نیارم.
ویرگولمم همچنان از دسترس خارج شده اس .
اگه اینستا دارین یا پینترست منو فالو کنین . لینکش تو تب آشنایی هست .
🍀 مطالب پیشنهادی 🍀
💚 سریال کره ای بی خانمان 💚 سریال ایرانی برف بی صدا می بارد 💚 فیلم سینمایی موقعیت مهدی 💚 سریال ژاپنی روزها 💚 سریال کره ای ایدل مقدس 💚 فیلم سینمایی غریب 💚سریال کره ای رویارویی یا دوست پسر 💚سریال کره ای وکیل طلاق 💚سریال کره ای توطئه در دربار 💚
سریال جدید رو وون ، خوش بحال فنای رو وونه ، خودمم تقریبا فنشم البته . رو وون رو زود به زود میبینن امسال .
احساس میکنم که اخر این سریال خوش نخواهد بود . امپراطور توی سریال یونگسانگون عه که تو سریال کره ای ملکه هفت روزه به طرز فوق العاده ای لی دونگ گان عزیزم ، نقشش رو در اورد و هنوزم تو قلبم جا داره و هروقت به مظلومیت و تنهایی و بدبختیش فک میکنم شرحه شرحه میشه قلبم .
فاجعه ی تاریخی که تو تاریخ کره راجبه دهمین امپراطور لی یون یا یونگسانگون نوشته شده به نظر من همش دروغ محضه . این سریال اینو ثابت کرده و بارها سریالای تاریخی اینو ثابت کردن که تاریخ رو برنده ها نوشتن و به دلخواه خودشون . مخصوصا تو این جور موارد . حالا درهرحال زیاد وارد تاریخ نمیشم چون از حوصله ام خارجه الان و خیلی طولانی و مفصل و با حوصله باید راجب این امپراطور اینجا بنویسم . مث یه رسالته حس میکنم .
سریال راجبه ازدواج و دلال های ازدواجه ، افسانه هست که میگن دلال های ازدواج با یه نگاه می فهمیدن که دختری پسری ، سرنوشت هم هستن یا نه و دختر توی سریال همچین توانایی داره . اون عروسه وزیر اعظمه ، کسی که نه تنها پدرشوهرش یه ادم باسیاست و زرنگ و عوضیه بلکه مادرشوهرشم اینجوریه . حتی شاید بدتر .
شوهرش 5سالیه که مرده ،یه پسر 12 ساله داره و سختگیری های یه عروس شوهر مرده رو و عقب افتادگی و اینا رو نشون داره میده . با اینحال عروسه به سختی ها و محدودیت ها 😄🤦♀️فائق اومده و قایمکی با تغییر ارایش و لباسش به شکل زنای رعیت و این کاره ، میره بیرون و هم خوش میگذرونه هم این کارو انجام میده و برای دخترای مردم شوهر پیدا میکنه . "یکیم کاش برا من پیدا کنه "
رو وون ، یه اشراف زاده ای که تو امتحان دولتی مقام برتر رو اورده و ادم زرنگ و با سیاستیه ولی یخورده خنگ میزنه رفتاراش ، وزیراعظم اونو با ازدواج با دختر امپراطور مهار میکنه ، چون اگه مقام دولتی میگرفت حتما مخالف اون میشد . روز ازدواج عروس میمیره و رو وون میشه داماد امپراطور اونم درحالیکه حتی یه شبم با عروس نگذروند . و اینجوری 8 سال مجرد می مونه درواقع .
وزیر و زنش و فن هاشون ،میخان امپراطور رو تغییر بدن و دست به یکی کردن . کشتن دختر امپراطور هم کار همینا بوده ، حالا میخان ولیعهد رو هم اینجوری دک کنن اونور ، تا اون سست عنصر شاهزاده جین سونگ رو بنشونن رو تخت . رو وون بو برده که شاهزاده خانوم با سم کشته شده .
این وسط خشکسالیه و میگن به خاطر دخترای ازدواج نکرده س ، "بعید نی اینجام همین باشه کو گوش شنوا " از طرفی رو وون تو این 8 ساله هی درخواست فرستاده امپراطور که ازدواجش رو فسخ کنه ، تا بتونه ازدواج کنه خب جوونه طفلک دل داره ...😁
امپراطورم بهش میگه برو دخترای فلان اشراف زاده که خدا زده تو سرشون و شوهر نمیکنن رو شوهر براشون پیدا کن تا ببینم میتونم به درخواستت رسیدگی کنم یا نه .
اینجوری رو وون با دلال ازدواج ینی عروس وزیراعظم اشنا میشه .و داره عاشق اون میشه . یک عشق نافرجام . و یک امپراطوری غم انگیز .
راجبه پایان سریال اینجا نوشتم ⬅ 💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟
🍂💛 مطالب پیشنهادی " رو وون " 🍂💛
🍀 مطالب پیشنهادی 🍀
🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀 سریال کره ای شام دوستانه dinner mate 🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی 🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا 🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you 🍀 دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ 🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀 معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن 🍀
🍂🌨 بیشه زاری غرق در شکوفه در یک نگاه 🍂🌨
🍀 مطالب پیشنهادی 🍀
🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀 سریال کره ای شام دوستانه dinner mate 🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی 🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا 🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you 🍀 دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ 🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀 معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن 🍀
از راست : دختر جاسوسه . شوهر شاهزاده . شاهزاده خانوم . اوپای موردبحث
سریال کره ای " رودخانه ای که ماه در ان طلوع کرد "
نمیدونم دقیقا ماه و رودخانه کجای سریال و استعاره از چه کسی بودن .
داستانش درمورد یه دوره خیالی از پادشاهی گوگوریوعه که امپراطور یه زن جوون از یه قبلیه ای گرفته ، زنه قبلا کس دیگه ای رو دوس داشته که اون شخص از این جنگنجوهای خیلی پرقدرت و معروفه که تو جنگای زیادی پیروز شده ، وزیر وزرای امپراطور خوششون نمیان که چونا: امپراطور ، یه زن داره که دوسش داره و حرفش حرف زنه س . برای همین برای زنه حرف درست میکنن که این با اون شخصه که قبلا دوسش داشته سر و سر داره ، وقتی زنه رفته بوده برای سرکشی به قبلیه ش ، چونا دستور میده برن همرو بکشن ، حالا زنه با دخترش که مثلا یه چیز حدود 14.15 سالشه رفته بوده قبیله ش . دخترشو فراری میده و میگه برو کوه فلان که اون شخصه که الان راهب شده اونجا حضور داره ، خودشونو میکشن . دخترش فرار میکنه میره به کوه میرسه میبینه باباش اومده داره همه ی راهب هارو میکشه . یهو یکی از پشت میگیرتش و بیهوشش میکنه .
دختر جاسوسه
سالها گذشته و دختره تو یه قبلیه ی کوچیکی که دارن قایمکی تو کوه ها زندگی میکنن تبدیل به قاتل شده ،میره اینو اونو میکشه .دختره حافظشو از دست داده ، این قبلیه قاتل تربیت کن ادمای اون وزیره س که همه ی نقشه ها زیر سرشه . تو یکی از ماموریت ها به دختره ماموریت میدن که بره چونا رو بکشه ، دختره نمیدونه چونا ، باباشه که ، میره تو یه مراسمی بوده برای ارامش روح مامان دختره و خود دختره ، که چونا برگذارش کرده بوده ، اونجا میخاد چونا رو بکشه ولی نمیتونه فرار میکنه و خلاصه یه سری اتفاقا می افته و دختره حافظش یادش میاد متوجه میشه عه شاهزاده س . خلاصه میره جایگاهشو بدست می یاره و به لطف ورودش چونا جون تازه ای میگیره و دربار رو میگیره تو دستش .
از اونور داستان دوتا اوپا هستن که دختره رو میخان ، یکیش پسره یکی از جنگجوهایی بوده که تو قبیله ی مامانش بی سر و صدا داشته از مرز دفاع میکرده و سر همون قتل عام که مامانشو کشتن اونم کشته میشه ، دختررو هم همین پسره فراری میده . اینا عاشق هم میشن . یکیم پسر این وزیره س که خیلی اوپاس خیلی اقاس و از بچگی توی قصر به این دختره شمشیرزنی یاد میداده . اینم عاشق دختره س ولی وسطای سریال که میبینه دختره برای خودش شوهر انتخاب میکنه ازش میکشه بیرون و میره عاشق یه دختر اشراف زاده ی دیگه ای میشه که از قضا دختره جاسوسه شیلاس .
اوپا و دختر جاسوسه
داستانش به نظرم خیلی ایراد داشت . اولا عشق این دوتا نقش اصلی اصلا مهم نبود برام و باحال نبود به نظرم . داستان اصلیم از جایی که جنگ دو کشور میخاد رخ بده داشت جذاب میشد و اگه به جنگ و داستانای سیاسی و در کنارش عشق بین دختر جاسوسه و پسر اوپاهه تمرکز میکردن خیلی قشنگتر میشد سریال . انگار اونجایی که میخاد اوج بگیره یهو رهاش میکنن و یهو شخصیت پسره که از وسطای سریال عاشق جاسوسه شده تغییر میکنه و یجوری میخان نشون بدن که این عاشق دختره نبوده داشته ازش استفاده میکرده درحالیکه اصلا اینجوری نبود و موقعیت موقعیتی نبود که نشون دهنده ی این باشه که داره از دختره استفاده میکنه برای منافع خودش . و همچین اتفاقی نیفتادش . اخرای سریال چون پسره و باباش که وزیر بود کودتا میکنن و میخان چونا رو بکشن ، موفق نمیشن و دختر جاسوسه پسسرو بیهوش میکنه و با خودش میبرتش شیلا . تو این مدت خب طبیعی پسره یه عمر برای گوگوریو جنگیده حالا اومده شیلا و خیانت کار شده براش سخت بود و ناراحت .
از طرفی باباش بدست شاهزاده خانومه کشته شده بود و میخاست انتقام بگیره ولی راهی نبود تا بتونه به هدفش برسه ، دقیقا از همینجا یهو شخصیت پسره که این همه عشقش نسبت به دختره قشنگ بود تغییر میکنه و میخان نشون بدن که این اصلا عاشق این دختره نبوده هنوزم عاشق شاهزاده س 🤦♀️😑 خیلی مسخره شدش ، اگه اینجوری نشون میدادن که مثلا پسره چون وطن پرست بودش نخاست تو شیلا بمونه و میخاست برگرده انتقام بگیره ولی به خاطر کشور انتقام رو میذاره کنار و به عنوان یه جنگجوی گوگوریویی با سربازای شیلا می جنگه و کشته میشه چقد قشنگتر میتونست بشه . ولی متاسفانه ریدن تو کاراکترش . حالا این بعد داستان هیچی . توی جنگ شوهر شاهزاده کلی تیر میخوره و میمیره بعدش بیست دیقه ی اخر نشون میدن که پسره زنده شده بود 😮🤨🥴اینجا دیگه قشنگ سریال و زحماتشون رو خراب کردن .
این سریال کلی حاشیه داشت و کلی پخشش عقب افتاده ش . تا اونجایی که میدونم تقریبا کل سریال رو فیلمبرداری کرده بودن که خبر میاد بازیگر نقش شوهر شاهزاده ، تو عکس بالا ، از راست نفر دوم ، که البته الان این عکس بازیگر تعویضیه ولی در کل ، تو مدرسه قلدری میکرده به دیگران و کلی از دستش عاصی بودن همکلاسی ها و اینجوری میشه که بازیگر رو کنار میذارن . سریال 6 قسمتش پخش شده بود که اینجوری میشه . تیم تولید هم میان میگن خب ما بازیگر رو عوض میکنیم و سریع یکیو جاش پیدا میکنن که این پسره که تو عکس بهش اشاره کردم ، بعدشم بقیه سریال رو از دوباره با بازیگر جدید فیلمبرداری میکنن ، ببین چقد زحمت میکشن برای سریال ینی میگم کنسلش نمیکنن بگن خب ولش کن که زحمات بازیگرای دیگه ام هدر شه ، بعد از طرفی وقتی بازیگر رو عوض میکنن باید تمام صحنه هایی که با اون بازیگر بوده ازدوباره فیلمبرداری شه واقعا خیلی کار سختیه . فک کن ینی کیم سوهیون عکس پایینه که نقش شاهزاده داشت دوبار نقششو بازی کرده بود با دوتا ادم مختلف . واقعا خیلی سخته . بعد یه تاخیر سریال با بازیگر جدید پخش شد و ریت موردنظرشونم گرفت و اتفاقا به نظر من که همون موقع دوقسمت اولشو با بازیگر اولیه دیده بودم ، این بازیگر بیشتر به این کاراکتر میخورد تا اون اولیه . اصلا از اولشم باید اینو میذاشتن . بعدش خبر اومد که تیم تولید و بازیگرا بدون دریافت پول اضافه قبول کردن که 6 قسمت اول از دوباره با بازیگر جدیده فیلمبرداری شه . واقعا خیلی زحمت کشیدن سر این سریال همه ی بازیگرا ولی متاسفانه داستانش اونقدری که براش زحمت کشیدن جذاب نبود .
کیم سو هیون در نقش شاهزاده
🍀 مطالب پیشنهادی 🍀
🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 سریال کره ای شام دوستانه dinner mate 🍀💟سریال کره ای میراث خانوادگی 💟جاسوس ادمهای مسحور شده 💟 فیلم ژاپنی هیولا monster 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟 سریال کره ای پولگاسال 불가살 Bulgasal: Immortal Souls 💟 سریال ترکیه ای عطیه هدیه gift 💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 اهنگ از IM MONSTAX 💟 وبلاگ خونی 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرفی کتاب شرکت 💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی 💟 برنامه با حضور گونگ یو
سریالی که این روزا دارم میبینم اسمش هست " این رابطه "یه نیروی" مقاومت ناپذیره " یا " عشق مقاومت ناپذیر "
درمورد هونگ جو عه که کارمند شهرداری و تنها زندگی میکنه ، والدینش مردن ، و تو مدرسه بهش قلدری میکردن و از طرفی تو محل کار هم دوستی نداره معلوم نی چرا همه ازش دوری میکنن . درحالیکه هم خوشگله هم بامزه س . برای همین یخورده عقده ای شده . همیشه تنها غذا میخوره و از تنها غذا خوردن بدش میاد . حاضره کارای همکاراشو انجام بده تا اونو تو جمع حساب کنن . خلاصه بدبختیه .
درواقع منم بیشتر جاها تنها بودم البته این تنهایی بعضی موقعها خودخاسته و بعضی موقعها ناخاسته بوده . ادم تنها باشه بهتر از اینکه با یه مشت کودن و گیج همکلام و همنشین شه . مخصوصا با این ادمای سواستفاده گری مث دور وری های هونگ جو هخون بهتر خودشو براشون بگیره تا اینجوری به عنوان یه نفرت انگیز طرد شده باشه نه کسی که با همه خوبه و مشکلی نداره ولی همه باهاش چپن ...تازه اینجوری احترام بیشتری هم کسب میکنه ...
درواقع ادمایی که با ادمایی مث هونگ جو اینجوری رفتار میکنن همشون از حسودیشونه که اینجوری میکنن حالا به چی حسودی میکنن خدا عالمه ولی صد در صد عاملش حسودیه و خودشون غیرقابل تحملتر و عوضی هم هستن ، همین و بس ....حالا در هر حال ...
هونگ جو داره کارشو انجام میده که یه پرونده ای به وجود میاد و هونگ جو قبول میکنه که بره قضیه رو حل کنه ، توی جنگل یه تیکه زمین شخصی هست که تو اون زمین یه خونه ای که برای شمن بوده معلومه که خیلی از بودنش میگذره ...چون یکی اونجا میمیره مردم اعتراض میکنن که اینو خراب کنین خطرناکه فلان ...صاحب اون زمین "جانگ شین یو "هه ، که خیییییییییییلی خوشتیپه و کامل ، پولدار خوشتیپ تحصیلکرده همه چی دیگه ...جانگ شین یو وکیله اون خونه ام اجازه تخریبشو باید مادربزرگش که شمن بوده بده ، به هونگ جو اینجوری میگه ، هونگ جو میره خانه ی سالمندان که مادربزرگه هست و اجازه تخریب رو میگیره و میره تخریب رو انجام میدن ، زیر زمین یه جعبه پیدا میکنن که مادربزرگه به شین یو میگه که اینو باید بدی به هونگ جو ، صاحب اصلیش اونه ، از این تناسخ و این چیزاس ولی حالا فعلا وارد اون بحثا نشده سریال ...
شما میتونین راجبه ادامه ی سریال را تو این صفحه بخونین :
از طرفی شین یو اینا خانوادگی انگار مرداشون نفرین شدن و سر جوونی یا میمیرن یا بچه دار نمیشن ، همچین چیزی ، شین یو هم مریضه ، تازگی فهمیده ، خلاصه جعبه رو برمیداره میبره میده هونگ جو میگه هرچی توش بود به منم نشون بده . در جعبه خود به خود برای هونگ جو باز میشه ، توش یه دفتر که طلسم های مختلف نوشته شده بود ، بود .
هونگ جو جدی نمیگیرتش ولی چون به یکی از پسرای خوب اداره چشم داره میگه بذار طلسم عشق رو انجام بدم ببینم چی میشه ، از اینورم یه سری مسائل پیش میاد شین یو میاد وکیل شهرداری میشه ، بالاخره شهردای به یه وکیل نیاز داره دیگه ...اینا یجورایی همکار میشن ...بعدش هونگ جو طلسم رو که تو اب خونده بوده میبره تو لیوان اون پسره میریزه که جلسه داشتن ، ولی از شانس پسره راست دسته و هونگ جو لیوانو گذاشته سمت چپ از طرفی شین یو چپ دسته ، اینجوری میشه که طلسم عشق رو شین یو میخوره و اینجوری عاشق هونگ جو میشه ...عشقشم اینجوریه که میدونه نباید این احساس رو داشته باشه ولی قلبش برای دختره پروانه و اکلیل تراوش میکنه ...در حالت پوکرفیسی ولی عاشق، اینجوری کاراکترش ...خودشم تعجب میکنه وقتی متوجه میشه دختره طلسم رو استفاده کرده ، میره دوربین ها رو چک میکنه میفهمه اب رو جای اون پسره ، خودش خورده و برای همین اینجوریه ....و ...
فعلا داستان تا قسمت 6 همین بود ...کش مکش بین این دو که تو بهم طلسم دادی مسئولیتمو قبول کن و دختره هم نه و اینا ...مساله ی مهم اینکه شین یو دوس دختر داره و دختره کیه ؟! دختر شهرداره از طرفی دبیرستان همکلاسی هونگ جو بوده که بهش قلدری میکرده ، و میگه تو دوس پسر منو دزدیدی ...فک کن یه همچین سلیطه ای بعد بفهمه هونگ جو باز دوس پسرشو دزدیده ، چه شود ...
راستش از همون قسمت دو به بعد به این نتیجه رسیدم که " رو وون " اصلا بازیگر مناسبی برای این نقش نبوده ، رو وون خوشگله خوشتیپه ولی بازیش خیلی چطو بگم انگار فقط داره دیالوگ میگه ،فقط یه جاهاییش که دیالوگاش خنده داره ، بامزه میشه وگرنه در تمام مدت پوکر فیس بودنش جذاب نی! بازی نداره میدونی ؟! این نقش رو باید " جون " بازی میکرد ، "جون" خدای پوکرفیس عاشقه ...اصلا وقتی همچین نقشایی بازی میکنه به شدت جذاب و سکشی و وای ال..اکبر این پسر فوق العاده میشد برای این نقش...
حیفش کردن واقعا نقش رو ...جو بو اه هم برای این نقش درکل بد نی خیلی بهتر از روونه ولی چون بامزه س در کل سریالش و داستانشم هنوز به اوجش نرسیده و میگم شاید چیز بیشتری برای نمایش داشته باشه دارم ادامه ش میدم ...چون از چیزایی که نشون داده معلومه که هونگ جو تو زمان چوسان برده بوده و با شین یو ی اشراف زاده عاشق و معشوق بودن ، احتمالا دوس دختره هم سلیطه ی دوران چوسانه ...میخام ببینم قضیه اینا چی بوده و از طرفی اولای سریال نشون داد که یه دست خونی همش شین یو رو لمس میکنه ، خودش حالیش نی یا سریال یادش رفته ^_^ ، از وقتی طلسم رو خورده و اون خونه خراب شده دسته دیگه نمیاد لمسش کنه ...چون جعبه به صاحب اصلیش برگردونده شده ...احتمالا همین هونگ جوی زمان چوسانی شین یو رو نفرین کرده ...حالا باید دید چی میشه ...تا اینجا با اینکه گفتم بازی رو وون خوب نبود ولی قشنگ بود سریالش ....
بعدا نوشت : اولش نظرم این بود که رو وون مناسب نی ولی بعدش نظرم تغییر کرد برای اینکه بقیه نظراتمو بخونین میتونین به پست های مربوط به سریال سر بزنین .
این اهنگشم خیلی قشنگ بود از اینجا گوش بدین :
💛اهنگ متن سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره 💛
این تیکه ش خیلی خنده دار بود ، گفتم عکس گرفتم هدر نره ، اینم بگم ، اینجا رفته بودن که دختره تو شبی که ماه کامله طلسم رو باطل کنه ، تو پارک بودن ، یکی اومد گفت سگم گم شده فلان ، رفتن دنبال سگه بعد اسم سگ بونگ گیله ، شین یو میگه این شبیه بونگ گیل نی شبیه ماکسیموسه .... خیلی خنده دار بود ...
حالا یه فرضیه دیگه که الان یادم اومد اینکه من فک میکنم اینا خانوادگی با زنایی که تو تقدیرشونه ازدواج کنن عمرشون طولانی میشه ، جوون مرگ نمیشن درواقع ، چون باباهه یه وجهه کیوتی داره ولی همچون خانواده ی پولداری بهش نمیاد مامانش اونجوری خنگ باشه ، فک میکنم مامانشم چون تقدیر باباش بوده ازدواج کردن ، احتمالا شین یو هم همینجوری میشه ...درواقع از لحاظ اجتماعی به دختره نمیاد ...
🍀 مطالب پیشنهادی 🍀
💟سریال کره ای میراث خانوادگی 💟جاسوس ادمهای مسحور شده 💟 فیلم ژاپنی هیولا monster 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟
سریال کره ای پولگاسال 불가살 Bulgasal: Immortal Souls 💟 سریال ترکیه ای عطیه هدیه gift 💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 اهنگ از IM MONSTAX 💟 وبلاگ خونی 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرفی کتاب شرکت 💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی 💟