سریال کره ای خورشید را ببلع : ببلع ؟ چرا ببلعه ؟ اصلا چرا اینو اینجوری معنی کرده . خورشید را نشان بده . این معنیشه . 태양을 삼켜라 

کره ای ها این سریال رو یجورایی اسپیناف ⚡سریال کره ای all in⚡ می دونن . منم اولش که شروع شد دقیقا یاد اون سریال افتادم . ولی اون کجا و این کجا . 

کانسپت همون داستان قدیمی جزیره ججو ، کازینو و هتل داری  و ایناس . یخورده داستانش متفاوته و کمی تا بیشتر اب و درهم . 

کیم ایل هون ، مردی که به عنوان تبهکار خطرناک شناسایی و به همراه عده ی زیادی به جزیره ی ججو تبعید شده تا اونجا جاده بسازن . کار با اعمال شاقه . یه پلیسیم هست که نگهبان ایناس و از همون اول با این بدبخت چپ می افته . کیم ایل هون فرصتی گیرش میاد و میتونه فرار کنه ولی پیداش میکنن و اون خودشو از صخره پرت میکنه تو دریا . یه دختر ججویی که با مادرش زندگی میکنه و کارش شنا تو دریا و صدف و اینا از دریا جمع میکنه و اینجوری زندگی میگذرونن . کیم رو بیهوش پیدا میکنه و اونو میبره به غار اون نزدیکی و بهش اب و غذا میبره . اینا رابطه پیدا میکنن و شبم باهم میگذرونن . مدتی بعد پسری که قبلا عاشق این دختره بوده متوجه قضیه میشه و با این فکر که کیم دختر رو گروگان گرفته ، سربازارو باخبر میکنه میان میگیرنش و می برنش . دختر حامله میشه و مادرش پنهانش میکنه و بعدم بچه رو میذاره نوان خانه . اون بچه الان جیسونگه در نقش جانگ وو  . شخصیت به شدت عقده ای بی دلیل دنبال انتقام و خیلی مزخرف . مث همه سریالای دیگه اش که خوددرگیری خاصی داره . اینجا صدبرابر بدتر . بازیشم مزخرف بود . 

جانگ وو با بچه های دیگه ای که باهاشون تو یتیم خونه بوده کارای مختلفی انجام میده . که هیچ کدومشون درامد خاصی نداره و همینجوری زندگی میگذرونن . سر یه قضیه ای کیم ایل هون که الان اسمش رو عوض کرده و اسم و رسمی در کرده و پولدار ججو شده و خونه ی معروفی که تو ججو هست واسه اونه ، رو نجات میده و اینجوری میتونه به دم و دستگاه کیم ایل هون که کازینو و هتل داری و ایناس راه پیدا میکنه . کیم اونو پیش پسر سست عنصرش تو سئول می فرسته و بعد پسرش میزنه یه نفر رو میکشه . جانگ وو قبول میکنه جای پسر کیم بره زندان . اون یک سال میره زندان و وقتی برمیگرده ، کیم عنم حسابش نمیکنه . و اینجوری الکی الکی جانگ وو از کیم و پسرش کینه به دل میگیره و میخاد انتقام بگیره . بعدش یه سری کارای دیگه با دوستاش میکنه و بعدش باز سر قتل یه نفر دیگه که اونم داستان داره ، پلیس منطقه بهش میگه بهتره شبونه فرار کنه تا دوباره برای قتل نکرده دستگیرش کنن . پلیسه کیه ؟ همون پسری که عاشق اون دختر ججویی بود که درواقع مامان جانگ ووعه  . پلیسه بهش میگه که مادر و مادربزرگش کیه . و بعد جانگ وو طی تحقیقاتی متوجه میشه که باباش کسی نیست جز کیم ایل هون و برا همین بیشتر میخاد که انتقام بگیره چون فک میکنه باباش عوضی بوده که به مامانش تجاوز کرده و خلاصه . جانگ وو و دوستاش و یه نفر  دیگه ای میرن امریکا و اونجا الکی الکی کله گنده میشن . بعدشم وقتی برمیگرده یهویی بی مقدمه به دوستاش نارو میزنه و باز میره توو تیم کیم اینا ، اینجا زمانیکه متوجه میشه کیم باباشه . خلاصه داستانای بیهوده و اب و دست اخر الکی الکی کیم ایل هون رو به جرمای واهی که واسه گذشته اش بود دستگیر میکنن . اینجاش از همه جاش مسخره تر بود . دختری وجود داره به اسم سوهیون که جانگ وو و پسر سست عنصر کیم عاشق این شیربرنجن . خونه ای که الان واسه کیمه ، قبلا مزرعه پرتقال خانواده ی سوهیون بوده . سوهیون الکی الکی با جندگی و اینا کله گنده میشه و میتونه به دادستانا بگه که برن کیو بگیرن . سر اون مزرعه مسخره اش دادستانارو میکشونه به سمت کیم . و الکی الکی قضایا 30 سال پیش رو تو بازجویی می کشونن وسط . دست اخر هم وقتی کیم متوجه میشه که جانگ وو پسرشه یهویی انگار روح در بدنش حلول کرده باشه تصمیم میگیره بره سرقبر اون زنه و خودشو بکشه . خیلی بی معنی . 

مشکل سریال اینکه از گذشته ی کیم ایل هون که داستان داره رو زندگیش میگذره و شروع سریال با اونه چیزی نمیگه . چیزی راجبه اینکه کی بوده و چطور دستگیر شده و ایا واقعا تبهکار هست یا نه . ولی بعدها نشون میده که به نظر واقعا ادم بی رحمیه و با قاچاق تریاک و اینا تو ویتنام تونسته پولدار بشه . از خطرناک بودنشم چیزی نشون نمیده . حتی جوری نیست که ادم دلش براش بسوزه . کلا یه داستانی سرهم کرده بودن تا بازم همون بک گراند لاس وگاس و کازینو و اینا رو داشته باشه . به قول خود کره ای ها وقتی ده سال پیش دیدن که آل این با بازی لی بیونگ هان گرفته ، گفتن بذا باز یه همچین چیزی بسازیم به شکل عجیبی این سریال هم ریت خوبی داشته . اولین  سریال که تو افریقا فیلمبرداری شده . حتی اون خونه ای که واسه کیم تو ججو بوده رو واقعی ساختن و میلیاردها واسش خرج کردن . با اینحال به نظر من که سریال بیخودی بود .