قالب

•بیشه زاری غرق در شکوفه •

سریال کره ای قصر تسخیر شده 귀궁

  کانگ چال ، ایموگیهه که بعد از هزارسال تهذیب بالاخره میخاسته تبدیل به اژدها بشه ولی چون یه انسان دیدتش اون سقوط میکنه ، به خاطر همین با انسان ها دشمن میشه و برای دهاتی که توش سقوط کرده بدشانسی و اینا میاره . یه شمن معروف و قدرتمند با نوه اش که اونم تو خونش دیدن روح و ایموگی و اینا ، تو اون دهاتن . اون معلوم نیست چرا همش با این دختره که می بینتش که اسمش یوری یا یاریه ، چپ می افته .سالها میگذره و مادربزرگ یاری تو یه جن گیری و اجرای ایینی مراسمی می افته تو دریا و میمیره . از اون به بعد یاری میره به کار عینک سازی مشغول میشه تا امرار معاش کنه .  درواقع راستشو بخاین اولش نشون داد که ایموگی به چشم یاری وقتی که نوزاد بوده اومده و چون یاری اونو دیده ایموگی سقوط کرده و برا همین ایموگی باهاش دشمنه و هی خودشو اطرافیانشو اذیت میکنه . ولی بعدش داستان عوض شد . نمیدونم حالا من یادم نمیاد یا واقعا اینطور بوده که میگم . درهرحال .

حالا یه نیمه اشراف زاده ای هست به اسم یون گاپ که نقششو یوک سونگجه 💚سریال کره ای قاشق طلایی  💚بازی میکنه . اون امتحان دولتی داده و از دهات رفته پایتخت و الانم پیش چونا ارج و قربی داره .اون بچگیش از یاری خوشش می اومده .  چندوقتی که تو قصر اتفاقای عجیبی می افته و یون گاپ به چونا گفته که دختری میشناسه که مادربزرگش شمن بوده و اون میتونه مشکل رو حل کنه . برا همین بعد سالها برمیگرده دهات و از یاری میخاد که باهاش بیاد قصر تا برای چونا عینک بسازه . انگار تو پایتخت دیگه عینک سازی نیستش 😬😄یاری هم که از یون گاپ ناری خوشش میاد قبول میکنه باهاش بره قصر . منتها یون گاپ به یاری نمیگه که داره یاری رو برای کار دیگه ای میبره قصر و اتفاقات عجیبی افتاده . یجورایی گولش میزنه . کانگ چال هم باهاشون همراه میشه تا نذاره که اینا برن پایتخت حالا دلیلش یادم نیست که چرا کانگ چال نمیخاست بره پایتخت . مدتی تو جنگل دور خودشون میچرخن و بعدش یه سری اشرار که دست نشانده ی یه وزیری که مخالف یون گاپ تو قصر هستش ، به یون گاپ حمله و میکشنش . کانگ چال هم از فرصت استفاده و میره تو بدن یون گاپ و بدنشو تسخیر میکنه . ولی بعدها که میخاد بیاد بیرون نمیتونه . بعدشم قضیه رو یاری متوجه میشه و خلاصه باهم به قصر میرن و به حضور چونا میرسن اینا . و کم کم متوجه این میشن که یه روح کینه ای قدرتمند تو قصر وجود داره که ولیعهد بچه رو تسخیر کرده . و مشغول این کارا میشن . از اونورم روح یون گاپ توسط اون روح قدرتمند بلعیده میشه و دیگه ازش اثری نی . بعدش یاری که فک میکرده مادربزرگشو کانگ چال کشته ، کینه اش نسبت به کانگ چال رو میذاره کنار و باهم متحد و بعدم علاقمند میشن و ته تهش هم ازدواج میکنن . 

عرض کنم که تا قسمت ده رابطه ی کانگ چال و یاری و چونا خیلی باحال و بامزه و خنده دار و دیدنی بود . ولی قضیه روحه و این کینه ی مسخره ش رو خیلی طولش داده بودن و دیگه از حوصلم خارج شده بود . درواقع 16 تا برای سریال زیادی بود . مخصوصا اینکه ماجرای سریال فقط رو همین روحه معطوف بود . اخه مسخره نیست که یه سری ادم رعیت حالا به هردلیلی توسط یاغی های مهاجم کشته بشن بعد بیان از امپراطور کینه بگیرن که تقصیر توعه و هی بخان بیان بگن تو باید از ما عذرهاهی کنی راستش این مساله عذرخاهی تو همچین وضعیتی اولا خیلی کسخلیه و درثانی اخه کدوم امپراطور میاد برای اشتباه اجدادش جلوی اون همه رعیت زانو میزنه و عذرخاهی میکنه ؟ خیلی مسخره و غیرمنطقی بود . نویسنده ها مالیخوییا زدن . بابا ارج و قرب چونا رو نیارین پایین دیگه  . چه وضعشه . تاریخی میسازین درست حسابی بسازین . اونم از اون سریال مسخره ی تاریخیشون که لی بانگ وون رو زن باز و سست عنصر و عقده ای نشون دادن . واقعا نمیدونم چی بگم . 

سریال فقط تا قسمت 10 برام لذت بخش بود بعدش اب شد . 

귀궁

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۱۹ خرداد ۰۴

    سریال کره ای بخشش برای هیچکس mercy for none

    پراتون میریزه اگه بگم که شخصیت منفی و طرح ریز همه ی این قتلا و نقشه ها کی بوده . طولش نمیدم . کسی نیست جز : چو یانگ وو . معرف حضورتون  در این سریالا : 

    💟سریال کره ای کد تروما  💟سریال کره ای بانو اوک  The Tale of Lady Ok💟

    چرا اینکارارو کردش و ملتو به جون هم انداخت ؟! چون باباش ازش نپرسیده بود تو میخای بیای کمپانی رو بچرخونی ؟ میخاست پسرش دادستان درستکار باشه . اینطوری شد که نقشه کشید تا همه چیو به نام خودش کنه و بشه رییس . 

    سو جی ساب در نقش نام گی جون ، یه گنگستره که برای یه سری ادمای کله کنده کار میکرده . سر یه حادثه ای ، اونو با بردین تاندون پاش مجازات میکنن و اون الان تو جنگلا زندگی میکنه . 😁😄🤦‍♀️ با کشته شدن برادرش که تو همون دم و دستگاه یه کاره ایه ، گی جون دوباره به دنیای بزن بزن و بکش بکش برمیگرده تا مصببین قتل برادرش رو مجازات کنه . این بین متوجه رازهای دیگه ای و همچنین اینکه قاتل واقعی و نقشه کش واقعی کی هست میشه ، ولی اینا هیچ کدوم براش اهمیت نداره . خون جلو چشماشو گرفته و تنها چیزی که براش مهمه اینکه قاتل برادرشو بکشه . 

    در کل سریال بدی نبود ولی یخورده هم داستان معمولی داشت . خشونش رو زیاد نشون میداد مثلا چمیدونم چاقو میزدن و اینا دست قطع میکردن اینارو همرو نشون میداد . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۱۸ خرداد ۰۴

    سریال کره ای خورشید را ببلع Swallow the Sun

    سریال کره ای خورشید را ببلع : ببلع ؟ چرا ببلعه ؟ اصلا چرا اینو اینجوری معنی کرده . خورشید را نشان بده . این معنیشه . 태양을 삼켜라 

    کره ای ها این سریال رو یجورایی اسپیناف ⚡سریال کره ای all in⚡ می دونن . منم اولش که شروع شد دقیقا یاد اون سریال افتادم . ولی اون کجا و این کجا . 

    کانسپت همون داستان قدیمی جزیره ججو ، کازینو و هتل داری  و ایناس . یخورده داستانش متفاوته و کمی تا بیشتر اب و درهم . 

    کیم ایل هون ، مردی که به عنوان تبهکار خطرناک شناسایی و به همراه عده ی زیادی به جزیره ی ججو تبعید شده تا اونجا جاده بسازن . کار با اعمال شاقه . یه پلیسیم هست که نگهبان ایناس و از همون اول با این بدبخت چپ می افته . کیم ایل هون فرصتی گیرش میاد و میتونه فرار کنه ولی پیداش میکنن و اون خودشو از صخره پرت میکنه تو دریا . یه دختر ججویی که با مادرش زندگی میکنه و کارش شنا تو دریا و صدف و اینا از دریا جمع میکنه و اینجوری زندگی میگذرونن . کیم رو بیهوش پیدا میکنه و اونو میبره به غار اون نزدیکی و بهش اب و غذا میبره . اینا رابطه پیدا میکنن و شبم باهم میگذرونن . مدتی بعد پسری که قبلا عاشق این دختره بوده متوجه قضیه میشه و با این فکر که کیم دختر رو گروگان گرفته ، سربازارو باخبر میکنه میان میگیرنش و می برنش . دختر حامله میشه و مادرش پنهانش میکنه و بعدم بچه رو میذاره نوان خانه . اون بچه الان جیسونگه در نقش جانگ وو  . شخصیت به شدت عقده ای بی دلیل دنبال انتقام و خیلی مزخرف . مث همه سریالای دیگه اش که خوددرگیری خاصی داره . اینجا صدبرابر بدتر . بازیشم مزخرف بود . 

    جانگ وو با بچه های دیگه ای که باهاشون تو یتیم خونه بوده کارای مختلفی انجام میده . که هیچ کدومشون درامد خاصی نداره و همینجوری زندگی میگذرونن . سر یه قضیه ای کیم ایل هون که الان اسمش رو عوض کرده و اسم و رسمی در کرده و پولدار ججو شده و خونه ی معروفی که تو ججو هست واسه اونه ، رو نجات میده و اینجوری میتونه به دم و دستگاه کیم ایل هون که کازینو و هتل داری و ایناس راه پیدا میکنه . کیم اونو پیش پسر سست عنصرش تو سئول می فرسته و بعد پسرش میزنه یه نفر رو میکشه . جانگ وو قبول میکنه جای پسر کیم بره زندان . اون یک سال میره زندان و وقتی برمیگرده ، کیم عنم حسابش نمیکنه . و اینجوری الکی الکی جانگ وو از کیم و پسرش کینه به دل میگیره و میخاد انتقام بگیره . بعدش یه سری کارای دیگه با دوستاش میکنه و بعدش باز سر قتل یه نفر دیگه که اونم داستان داره ، پلیس منطقه بهش میگه بهتره شبونه فرار کنه تا دوباره برای قتل نکرده دستگیرش کنن . پلیسه کیه ؟ همون پسری که عاشق اون دختر ججویی بود که درواقع مامان جانگ ووعه  . پلیسه بهش میگه که مادر و مادربزرگش کیه . و بعد جانگ وو طی تحقیقاتی متوجه میشه که باباش کسی نیست جز کیم ایل هون و برا همین بیشتر میخاد که انتقام بگیره چون فک میکنه باباش عوضی بوده که به مامانش تجاوز کرده و خلاصه . جانگ وو و دوستاش و یه نفر  دیگه ای میرن امریکا و اونجا الکی الکی کله گنده میشن . بعدشم وقتی برمیگرده یهویی بی مقدمه به دوستاش نارو میزنه و باز میره توو تیم کیم اینا ، اینجا زمانیکه متوجه میشه کیم باباشه . خلاصه داستانای بیهوده و اب و دست اخر الکی الکی کیم ایل هون رو به جرمای واهی که واسه گذشته اش بود دستگیر میکنن . اینجاش از همه جاش مسخره تر بود . دختری وجود داره به اسم سوهیون که جانگ وو و پسر سست عنصر کیم عاشق این شیربرنجن . خونه ای که الان واسه کیمه ، قبلا مزرعه پرتقال خانواده ی سوهیون بوده . سوهیون الکی الکی با جندگی و اینا کله گنده میشه و میتونه به دادستانا بگه که برن کیو بگیرن . سر اون مزرعه مسخره اش دادستانارو میکشونه به سمت کیم . و الکی الکی قضایا 30 سال پیش رو تو بازجویی می کشونن وسط . دست اخر هم وقتی کیم متوجه میشه که جانگ وو پسرشه یهویی انگار روح در بدنش حلول کرده باشه تصمیم میگیره بره سرقبر اون زنه و خودشو بکشه . خیلی بی معنی . 

    مشکل سریال اینکه از گذشته ی کیم ایل هون که داستان داره رو زندگیش میگذره و شروع سریال با اونه چیزی نمیگه . چیزی راجبه اینکه کی بوده و چطور دستگیر شده و ایا واقعا تبهکار هست یا نه . ولی بعدها نشون میده که به نظر واقعا ادم بی رحمیه و با قاچاق تریاک و اینا تو ویتنام تونسته پولدار بشه . از خطرناک بودنشم چیزی نشون نمیده . حتی جوری نیست که ادم دلش براش بسوزه . کلا یه داستانی سرهم کرده بودن تا بازم همون بک گراند لاس وگاس و کازینو و اینا رو داشته باشه . به قول خود کره ای ها وقتی ده سال پیش دیدن که آل این با بازی لی بیونگ هان گرفته ، گفتن بذا باز یه همچین چیزی بسازیم به شکل عجیبی این سریال هم ریت خوبی داشته . اولین  سریال که تو افریقا فیلمبرداری شده . حتی اون خونه ای که واسه کیم تو ججو بوده رو واقعی ساختن و میلیاردها واسش خرج کردن . با اینحال به نظر من که سریال بیخودی بود . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • چهارشنبه ۱۵ خرداد ۰۴

    سریال کره ای اب

    سریال کره ای ایدی من خوشگل گنگنامه : 

    اشاره به منطقه ی گنگنام که همه ی عملای زیبایی اونجا انجام میشه . یه دختری هست زشته و هیچکس دوسش نداره ، خانواده ی معمولی هم داره ، قبل اینکه بره دانشگاه مامانش پول جور میکنه این میره عمل زیبایی میکنه ، میکوبه دوباره می سازه . از این رو به اون رو . با اینحال همچنان اعتماد به نفس نداره و این سری از این میترسه که کسی نفهمه عمل کرده . یا عملش تابلو باشه . حالا من با اینکه خانواده ی معمولی اون همه پولو از کجا اورد و چرا مث سریالای دیگه اه و ناله واسه پول و کار پاره وقت نمیکردن ، کاری ندارم . ولی اومدیمو قیافه تو عمل کردی مغزتم باید عمل میکردی یه خورده عقل تو کله اش نبود . گیج میزد در کل . خلاصه این میره دانشگاه و چا اون وو ی به شدت جذاب بای دیفالت ، اونجا همکلاسی دوران مدرسه اش از اب در میاد و میفهمه که این همون زشته اس . بعد اینا باهم دوست میشنو اینا . رابطه های تو دانشگاه و الکی رفت و امد و دعوا سر خوشگلی طبیعی یا عملی و این چیزا . و این حرف که قلبت زیبا باشه نه قیافه ات . که ...شر خالصه . حداقل واسه کره ای ها . اب خالص . حیف چا اون وو . از اسمش معلوم بود سریال بیخودیه . 

    سریال عشق مقدس 2005 : 

    معلم مدرسه یه بیماری خاصی داره که یهویی غش میکنه می افته . اون یه نامزد دادستان خوشتیپ داره  ،کسی نیست جز خدابیامرز اجوشی در سریال اجوشی من ، 

    معلم میره به مدرسه ی جدید و اونجا با مشکلات بچه مدرسه ای ها دست و پنجه نرم میکنه این بین یکی از اون بچه مدرسه ای ها خیلی جذاب و خاصه ، کیه ؟ کانگتا ی اس ام ، دعوایی و ناسازگار ، از همون اول دانش اموز از معلم خوشش میاد یهویی قسمت 3 معلم هم اعتراف میکنه که از دانش اموز خوشش میاد و قرار نامزدی با دادستان درست حسابی رو بهم میزنه . بعد از اونور دانش اموز دعوایی تو دعوا غیرعمد میزنه دوستشو میکشه میافته زندان . معلم هم براش صبر میکنه سالها . تهش بهم میرسن . خیلی اب و خیلی مسخره بود . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۱۲ خرداد ۰۴

    سریال کره ای با اجازه از محضر دادگاه 변론을 시작하겠습니다

     

    سریال کره ای با اجازه از محضر دادگاه 변론을 시작하겠습니다   

    معنی کلمه ی 변론 یه اصطلاح حقوقیه ،وقتی که وکیل میخاد استدلال هاش و دفاعیه اش رو شروع کنه ، پس درواقع معنی تایتل سریال هست :  من دفاعیه ام رو شروع میکنم . 

    سریال کره ای با اجازه از محضر دادگاه 변론을 시작하겠습니다

    تو سال 1989 لی هی سو توسط پسر کارخونه دار دهات جانگ کی دو؛ نامی ، بهش تجاوز میشه ، اون خودشو میکشه اونم شب قبل عروسیش با مردی که باهاش تو کارخونه اشنا شده بود و دیپلمم نداشته . لی هی سو زیبا و تحصیل کرده بوده و همه ی مردا تحسینش میکردن البته که برای همه تعجب اور بوده که چطور شین جی شیک مرد بی سوادی رو انتخاب کرده ولی خب سواد مهمه یا شعور و انسانیت ؟ بعد از مرگش ، بابای کارخونه دار از این به بعد اسمش پیری در متن ، که ساواکی هست ، شین جی شیک و مردای دیگه ای که ازش حمایت میکردن ، به نظر اونا عضو این حزبای کارگری بودن و معترض به وضع موجود جامعه ی اون موقع ی کره ، به بهونه ی مرگ یهویی لی هی سو ، اون خانواده و شوهر اینده که همون شین جی شیک هست و عده ی زیادی از بی گناهای دیگه ای رو به بهونه ی کمونیست و خراب کار میگیره شکنجه میکنه و بعدم یا کشته میشن یا با روحیه ها و شخصیت های شکسته شده و از انسانیت در اومده از زندان میان بیرون یا خودکشی میکنن یا با فلاکت و بدون اینکه گذشته ای که با ناعدالتی باهاشون رفتار شده رو از یاد ببرن زندگی میکنن . 

    شین جی شیک یکی از همون بازمانده هاس ، پدرزنش به همین بهونه زیرشکنجه کشته میشه ، مادرزنش رو شکنجه میکنن و پسر هفت ساله شون گم میشه . شین جی شیک تو سی سالگی که با بدبختی زندگی کرده حتی یک بار هم اون وقایع تلخ رو فراموش نکرده . مادرزنش فراموشی گرفته و هنوزم فک میکنه پسر هفت ساله ش مدرسه اس . اون پسر هفت ساله رو با یه اسم جدید بزرگ میکنه ، اون پسر هفت ساله الان وکیل شده و درتلاشه تا اینجوری بتونه از راه قانونی انتقام خانواده ش و کشته شده های بی گناه دیگه رو بگیره . ولی تو فکر داماد چیز دیگه ای هست .6 نفر هستن که باعث این وقایع بودن ، که الان هر کدومشون کله گنده های مملکت هستن . 

    یکی از اون شکنجه گرا لی دونگ چول ،  که مدت زیادی زندان بوده و بعد از مصرف زیاد الکل فراموشی گرفته ، رو پیدا میکنه میاره پیش خودش و بهش تلقین میکنه که تو رو شکنجه کردن برا همین اینجوری هستی و مجابش میکنه که برای انتقام خودشو اماده کنه ، اینجوری توسط خود شکنجه گره میره بقیه ادمای عوضی رو به همون روش شکنجه میکنه و بعدم میکشه . 

    نو چاک هی ، دختر یتیمیه که باباش رهاش کرده و مادربزرگشم پیش همین یارو کارخونه دار ساواکی قدیم ،که الان نقش ادمای خوبو داره بازی میکنه پیرسگ ، کار میکنه ،پسر الدنگشم  جانگ کی دو ،موسسه حقوقی داره ،  مادربزرگه اتفاقی نامه ی لی دونگ چول ؟! که به پیرمرده ارسال شده رو ، میخونه و متوجه حقیقت میشه بعدشم مث احمقا میاد میذاره کف دست پیری که رییس تو واقعا فلانی هستی ؟! پیرمرده هم اونو از پله ها هل میده و میکشه بعدشم نوه اش نو چاک هی رو که از همه جا بی خبر بود رو میگیره زیر بال و پرش و حالاام وکیل خبره ای تو همون دفتر وکالت پسرشه .  جانگ کی دو که نمیخاست سهام موسسه رو بده به نو چاک هی ،سر یه اشتباهی  نو چاک هی رو میفرسته همین دهاته و میگه یه سال اینجا بمون بعدش برت میگردونم اینجا میشی شریک ما . نو چاک هی میاد به دفتر وکالتی که برادر زن شین جی شیک ، که اسمشو تغییر داده به جا شی بک ، و با اون همکار میشه . 

    جا شی بک خودشو جای پسر مرده ی یه کفش فروش تو همون دهات جا زده و اسم پسر اونو برداشته . و اینجوری قایمکی زندگی کرده . اون حتی تو خونه ی خودشون ، که الان مامانش مراحل اول الزایمر هست هم خونه اجاره کرده . اون و نو چاک هی پرونده های مختلفی رو حل میکنن و باهم ارتباط  برقرار میکنن . 

    بعدها جا شی بک متوجه میشه که قتلهایی که داره اتفاق می افته زیرسر دامادشونه ، و میره خودشو معرفی میکنه به عنوان قاتل تا این خبر سر و صدا راه بندازه و ابروی پیری ساواکی و جانگ کی دو ی حروم زاده که میخاد نماینده مجلس شه رو ببره . اینطوری میشه که تمام وقایعی که تعریف کردم لو میره و نو چاک هی هم متوجه میشه که این همه مدت  به اشتباه کنار چه حروم زاده ای زندگی میکرده . همه ی عوضیا میمیرن . شین جی شیک بیچاره هم بادفن عشقش تو یه جای خوب ، میمیره در اخر ، و نو چاک هی و جا شی بک تو همون دهات در همون دفتر وکالت می مونن تا حق ادمای ضعیفو از حروم زاده ها بگیرن . 

    درکل سریال قشنگی بود . و خیلی غم انگیز بود داستانش . کلا داستانای این مدلیشون که به اون انقلابشون برمیگرده خیلی غم انگیزه . این سریال روی رمانی با همین اسم ساختن . بازیگر نقش جاشی بک که قبلا تو سریال جنگل مخفی فصل یک هم قاتل بود ، اینجا هم فوق العاده بازی کردش . قیافه اش برای این نقشای اینجوری که پر از درد و خشم و کینه است و درعین حال خونسرد واقعا عالی در میاره . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۱۰ خرداد ۰۴

    خواهران زنده اند언니가 살아있다

     سریال 54 قسمتی خواهران زنده اند언니가 살아있다  این یه سریال بلند با سه چهارتا خانواده س که زندگیشون با یه تصادف در هم تنیده میشه .  

    خواهران زنده اند언니가 살아있다 ...

    اینجوری که ، 

    کیم تل هی دختریه که تو امریکا تو ارایشگاه کار میکنه ، اون تصادفا باعث مرگ یه دختر پولدار میشه که داشت بهش زور میگفت ، از قضا یکی این واقعه رو می بینه و ازش یه عالم پول میخاد . اون به ناپدریش زنگ میزنه تا پولو جور کنه . میاد کره و وقتی می بینه ناپدریه پول نداره ، میره ببینه اون پسری که این سلیطه رو دوس داره ازش بهش چیزی میرسه یا نه . پسره کیه ؟ اوپای ساده و بدبخت من ، لی جی هون معرف حضورتون در سریال های : 💚 سریال کره ای رودخانه ای که ماه در ان طلوع کرد 💚💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀

    لی جی هون علاقمند به گل و گیاه و ایناس ، اون از وزارت کارافرینی وام گرفته تا یه گلی که تو کره نیست رو پرورش بده و داره 5 ساله که رو این پروژه کار میکنه . و کارش بالاخره داره ثمره میده که دوست دختر سلیطه اش از قضیه باخبر میشه و دست رنج اوپا که همانا تحقیقاتشه میبره می فروشه به یه کمپانی بزرگ لوازم ارایشی ، وقتی داشته اینارو می برده توی راه ترافیک و ماشین اتش نشانی و امبولانس و پلیس و اینا بودش ، به صورت موازی ، کانگ هاری دختری که با خاهرش زندگی میکرده و الان شانسا یه پسر خوب و وکیل اومده گرفتتش ، عروسیش بوده ، از قضا پسره دوست اوپاس ، و ماشین باربری اوپارو به عنوان ماشین عروس سوار شدن ،  از اون طرف ، کمپانی بزرگه که گفتم از تحقیقات اوپا باخبر شدن و میخان تحقیقات اینو بدزدن ، چون اوپا بهشون نمی فروشه ، میان ماشین اوپا رو دست کاری میکنن ، اینطوری میشه که عروس و داماد که سوار ماشین بودن تصادف میکنن و داماد خوب الان تو ماشین امبولانسیه که تو ترافیک گیر کرده ، کیم تل هی که می بینه ناپدریش که اونم یه ادم بی دست و پاعه گاز نمیده از ماشین اتش نشانی بزنه جلو میره می شینه پشت فرمون و گاز میده و اینا ،خلاصه باعث تصادف با ماشین اتش نشانی میشه و یه عالم ماشین و ادم بهم برخورد میکنن . ماشین امبولانس هم واژگون میشه و دست اخر داماد بدبخت میمیره و کانگ هاری عروس زنده می مونه . سلیطه خانوم بی توجه به تصادف می دود 😁 میره تا دفتری که دزدیده رو بده به کمپانی کله گندهه ، اینطوری باهاشون قرارداد می بنده و زندگیش از این رو به اون رو میشه . 

    اوپا که بعد از عزاداری برای دوستش فارق میشه یاد دوست دختر شفته ی سلیطه ش می افته و میره خونه و می بینه ای داد جاتره و بچه نی . ولی انقد ساده س متوجه نمیشه که دوس دختره ممکنه دزد باشه ، میره تو جشن رونمایی از محصول جدید کمپانیه  که با دست رنج این تولید شده بوده ، داد و بیداد ولی نمیتونه کار رو به جایی برسونه . 

    حالا اتش نشانی داشته کجا می رفته ؟ خونه زنی به اسم کیم اون هیون که اتیش گرفته بوده و بچه اش توش گیر کرده بود . چرا اتیش گرفته بوده بابای حروم زاده ش که با کونش بازی میکرد شمع روشن کرده و عروسک بچه افتاده رو شمع و اتیش و اینا ، بابای حروم زاده ش خبرنگاره و با دختر رییس کمپانی لوازم ارایشیه که گفتم ، رابطه داره . مردک عوضی . خلاصه اتش نشانی تو تصادف میمونه و نمیرسه واینجوری بچه ی کیم اون هیون میمیره بعدها متوجه میشه که شوهرش باعث اتیش سوزی شده بوده و همون موقع داشته با اون یکی زنه لاس میزده مردک کثافت اشغال . 

    پلیس هم داشته میرفته خونه ی یه بازیگری که یه استاکر مدتها مزاحمش بوده و دست اخر باعث مرگ مادر بازیگر میشه . اینا همگی تو ایستگاه پلیس باهم اشنا میشن و میخان دنبال مصبب حادثه بگردن . و کلی داستان دیگه این وسطا وجود داشتش . 

    عرض کنم که خییلی حرص در بیار بود کمی تا قسمتی اب بود و خانواده ی کمپانی بزرگه یجوری بودن عجیب بود اصن بی دلیل یه زنی رو نگه داشته بودن کنارشون که فتنه ی عالم بود و همه ی گوه ها زیر سرش بود تو خانواده و با اون سلیطه کیم تل هی هم همدست میشه و اصلا نمیدونین می ذاشتی این دوتا زن کل کره رو می خوردن بازم کمشون بود . 

    بد نبود برای سرگرمی . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۹ خرداد ۰۴

    چرا او سو جه ؟! Why Her 왜 오수재인가

    چرا او سو جه ؟! Why Her 왜 오수재인가

    سو جه از اموزشگاه وکالت فارغ التحصیل شده ، ینی دانشگاه نرفته . مث فنی حرفه ای ، اون وکیل تسخیری یه پسر 18 ساله میشه که به جرم تجاوز و کشتن خاهر ناتنی ش دستگیر شده . همه ی شواهد ساختگی هستن و دارن به کیم دونگ گو ی 18 ساله اشاره میکنن. هیچکس بهش اعتماد نداره و اون همه ی امیدشو از دست داده ، سوجه ی جوان که تازه وکیل شده تصمیم میگیره به عنوان وکیل ، به موکلش اعتماد کنه ، کلی دوندگی میکنه تا بتونه بی گناهی پسر رو ثابت کنه ولی در اخر به خاطر اینکه خانواده ی داغون خودش تو یه جرمی دستگیر شدن زیاد اصرار به شواهد دیگه که بررسی نشده نمیکنه و دادگاه رو می بازه . کیم دونگ گو به 10 سال زندان متهم میشه ولی یه سال بعد یهو میان میگن قاتل اصلی پرونده پیدا شده و اون ازاد میشه . میره اسمشو عوض میکنه و با کار و تلاش و با دوتا از دوستاش که تو زندان باهاشون اشنا شده رستوران میزنن ، با اینحال اون هنوز نتونسته بی عدالتی که در حقش شده رو فراموش کنه از طرفی میخاد قاتل واقعی خاهر ناتنی ش رو پیدا کنه . برای همین هنوز هم میترسه که فاش شه که اون قبلا کی بوده و از طرفی میخاد دنبال این قضیه رو هم بگیره و یجورایی تو گذشت هم گیر کرده . اون به سوجه هم علاقمنده . 

    سوجه با بستن این پرونده میتونه بره به شرکت بزرگ همسو و همسو بهش کمک میکنه تا رشد کنه و معروف شه . حالا با رشد و معروف شدنش باعث شده که رودر روی همسو در بیاد نه زیردستش ، برا همین همسو در تلاشه تا هر انگی بهش بزنه تا بتونه اونو پایین بکشه یا که رامش کنه . 

    چرا او سو جه ؟! Why Her 왜 오수재인가

    یه سری داستان های زیادی پیش میاد بعد این وسط هم داستان عشقی سو جه و کیم دونگ گو هم هست که به نظرم اضافی بود . 

    شاید منظور از عنوان اینکه چرا او سو جه این کارارو کرد ؟ یا شاید منظورش چیز دیگه ای بود درهرحال سریال راجبه وکیل او سو جه اس ، با بازی سا هیو جین ، بازیش واقعا فوق العاده بود طرز صحبت کردنش طرز بیان کلمات و نگاه کردنش خیلی خاصو عالی بود . تلفظش محشر بود . خیلی قشنگ میگفت : 양아치 . 

    ولی خب داستان سریال به قول خودش 별로 بود زیاد باحال نبود . خیلی کند میگذشت . یهو تند میشد و ادم خوشش می اومد بعد باز کند میشد . لقمه رو دور سرش پیچونده بود . زیاد رو شخصیت سو جه و کارای شرکت زوم کرده بود . یخورده متراکم بود . پخش و پلا بود . ولی درکل بد نبود . قابل دیدن بود . چون بازیگرای خیلی خوبی داشت که این ضعفارو می پوشوند . بازیگری مث همسو " همسو ی جومونگ "که رییس یه شرکت وکالتی بزرگ و معروف بود و گندای کله گنده ها رو با دور زدن های کاملا قانونی می پوشوند . بازیش خیلی عالیه ولی کاراکتر به شدت کثافت و اشغالی داشت . 😄😬 و خیلیای دیگه از جمله سا هیو جین 🎄سریال کره ای صندوق گونگ یو  트렁크 🎄  . خلاصه هیچی دیگه همین . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۹ خرداد ۰۴

    سریال کره ای روزمرگی رزیدنت ها Resident Playbook

     سریال کره ای روزمرگی رزیدنت ها Resident Playbook  

    راجبه او یی یانگ هه که خانواده اش ورشسکت شدن و اون همچنان مث پولدارا خرج میکنه برای همین کلی قرض بالا اورده ، اون رزیدنت سال دوم ؟! بوده ولی به علتی استعفا داده و الان بیکاره . برادرشوهر خاهرشم رزیدنت سال 4عه و تو بیمارستانشون رزیدنت استخدام میکنن ، اون با زور خاهرش میره اون بیمارستان رزیدنت بخش زنان و زایمان میشه ، داستان در کل روی کارهای بخش زنان و زایمان سختی های رزیدنت ها و دکتر شدن و بی خوابی ها و این بین با تمام سختی همکاری و همدلی و دوستی بین رزیدنت های سال اول و سونبه شون کو دو وون که رزیدنت سال 4 هسته " همون برادر شوهره " . و همچنین استادا که هر کدوم خوبی و بدی های خودشون رو دارن و به هرشکلی میخان به دانشجوها درس یاد بدن حالا یکی با داد و بیداد یکی با خنده و درک بالا و یکی با سختگیری ولی همراه با دلسوزی . 

     او یی یانگ و خاهر و شوهر خاهر و برادر شوهره همگی تو یه خونه زندگی میکنن . فاصله سنی خاهرش با خودش تقریبا خیلی زیاده . باباشونو اصلا نشون نمیده مثلا بوسانه و مامانشون هم مرده . خاهرش بچه دار نمیشه ، راستش زیاد از شخصیت خاهرش خوشم نیومد همش به همه زور میگفت که برین کار کنین خب چرا خودت از کارت که خوب بوده اومدی بیرون ، حالا حامله نمیشی که نمیشی مگه نمیگی کلی قرض داری و اینا بچه رو میخای واسه کجات هی الکی میرفت ازمایش و اینا که بچه دار شه . قیافه ش مث روح بود اجومای شلخته . از این که بگذرم ،  تقریبا خانواده ی متعادل و نرمالی بودن  . او یی یانگ به برادر شوهره چشم داره و بهش علاقمند میشه و بعدش سونبه هم بالاخره وا میده و اینا شروع میکنن به قرار گذاشتن . 

    او یی یانگ درکل خیلی اویزون و همش خابالو و بی انگیزه بودش . تو بیمارستان قبلی وقتی دیده یکی از دکترا داشته پرستار رو دستمالی میکرده دست دکتر رو گاز گرفته و قبل اینکه بره کمیته انظباطی و اینا رفته استعفا داده . ولی کم کم به کارش علاقمند میشه ، همچنین اینکه استعداد دکتری رو داره از خون کم میترسه تو موقعیت های حساس خودشو می تونه جمع کنه و خوب بخیه میزنه و دستای سریعی داره همینا باعث میشه که استادا ازش خوششون بیاد . از قسمت های 7.8 به بعد کاراکترش بهتر میشه مخصوصا اینکه رابطه ی عشقیش که شروع شده بود خیلی گوگولی و قند بودن . کاش رابطه شونو بیشتر نشون میداد . حیف خیلی کم بود . خیلی عسل بود سونبه هه . 

     سریال کره ای روزمرگی رزیدنت ها Resident Playbook

    یکی از استاداشون خیلی خوب بود من به شخصه واسه همچین استادی حاضرم روزها و شبها شیفت برم . بقیه ی رزیدنت های سال یک هم هرکدوم بامزگی های خودشونو داشتن مخصوصا اوم جه ایل که اول خاننده بوده بعد اومده بود دکتر بشه . خیلی شخصیت خوبی داشت . 

    از قند بودن کو دو وون هرچقد بگم کم گفتم . خیلی اقا بود خیلی جیگر بود . بهمم می اومدن با او یی یانگ . 

    سریال تازه میخاست جون بگیره با شروع رابطه ی عاشقانه ی اینا که حیف تموم شد . فقط یه بدیش همین خاهر رو مخ یی یانگ بود و اصرار بیهوده ش برای بچه دار شدن . 

    اولش فک میکردم زیاد باحال نی ولی وقتی با سریال و اتفاقاش پیش میری جذاب میشه . 

    سریال قشنگی بود . از اینا که به یادش می افتی کلی میخندی . از هرکدوم یه خاطره دارم . همه ی بازیگرا خیلی خوبو طبیعی بودن رابطه هاشون خیلی قشنگ و دیدنی بود . واقعا لذت بردم . دیگه نمیدونم چجوری بگم که برین اینو ببینین . 😄

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۲ خرداد ۰۴

    سریال کره ای طلای زغال 탄금 : هونگ رانگ عزیز Dear Hongrang 2025

    چی بگم والا 7 قسمتش که اب بود تا حدودی ، همش در حال ثابت کردن اینکه هونگ رانگ : هون نان ، هست یا نه اونم نه به پدر مادرش بلکه به خاهرش بود . سیریش بود

    انقد خاهرشا . اصلا از نقش جو بو اه اینجا خوشم نیومد . داستان اصلی هم که دزدیدن بچه ها و نقاشی کردن رو بدنشون توسط شاهزاده بود که از همون اول تابلو بود . بعدش اون یارو که بچهارو می دزدید هم شبیه اون ادم خواره تو 🌺سریال ژاپنی گانیبال 🌺 بود . بعدش یهویی کانسپت عشق خاهر برادری و ثابت کردن اینکه من برادرتم یا نه عوض شد تبدیل شد به عشق ، یهویی کیس و اینا . اصلا نچسبید . داستان شکنجه بچها که غم انگیز بود . اینکه سالها شکنجه شده بوده رو بدنش نقاشی کردن و اینا به کنار اینکه این زخم ها هیچ وقت از یادش نمیره از اونم بدتره . همون بهتر که اخرش مرد . طفلک خیلی زجر کشیده بود . اینکه هونگ رانگ واقعی سالها تو همون خونه مرده و دفن شده بود در حالیکه مادره و خاهره این همه سال دنبالش بودن و منتظرش هم خیلی غم انگیز بود . مامانه هر عفریته ای بودش برده ها حقشون بوده که بلا سرشون می اومده . میگن نونو از گدا بگیر بده به شاه همینه دیگه تا به روشون میخندی سریع خودشونو گم میکنن . طفلک اخرش دیوونه شد . اینجاشم که اخرش همون شمن حروم زاده ای که بچه اشو انداخته بود تو چاه داشت ازش مراقبت میکرد هم مسخره بود . سریال هول هولکی بود احساس میکنم . حیف جانگ اوک 😭 هیچی 💚سریال کره ای کیمیاگر روح فصل یک 💚 نمیشه . واقعا تک بود گرچه فصل دو رو ریدن . 🤦‍♀️😫این همه منتظرش بودم ناامید کننده بود . 

    سریال کره ای طلای زغال  탄금: هونگ رانگ عزیز Dear Hongrang 2025

    راستش احساس میکنم که در حق این سریال کم لطفی کردمو متن خوبی براش ننوشتم ولی فعلا چون حسش نی به همین بسنده میکنم که فیلمنامه کشش اینو داشت که یه سریال توپ بشه همچنین بازی بیست جانگ اوک ، ولی متاسفانه انقد درهم و گنگ و خسته کننده و کند میگذشت همه چی و حتی لاولاین یهویی شون مزه شو پروند . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۳۰ ارديبهشت ۰۴

    سریال کره ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)

    سریال کره ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)  با بازی هِری  

    هِری در نقش یو جه ای دختره یه خانواده ی پولدار تا سه نسل دکتره که باید همیشه رتبه ی اول باشه و وارث کلینیک معروف باباش شه  . اون یه خواهر بزرگتر داره که فرقشون یک ساله ، باباشون از بچگی اینارو رقابتی بار اورده و سر این مدل رفتار جه ای که بیشتر به باباش شباهت داره تونسته توجه و علاقه باباش رو بدست بیاره ، خاهر بزرگه بیشتر یجورایی کسخل و بی عرضه اس . چقدم زشت بود بازیگرش اصلا شبیه هری نبود .

    سریال کره ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)

    قضیه در کل اینه : باباش که می بینه دختر بزرگه امیدی بهش نیست و قرار سرافکنده اش کنه تصمیم میگیره به معلم ریاضی مدرسه که طراح سوالای کنکور درس ریاضی شده ، در ازای پیدا کردن دختر گمشده ی معلمه ازش سوالای کنکور رو گیر بیاره ، معلم ریاضی اولش قبول نمیکنه . چندروز قبل از کنکور که امتحانای همینجوری تست و اینا هست ، جه نا دختر بزرگه وقتی میبینه که بازم تو امتحان گند زده میره مدرسه تا نمره اش رو ادیت کنه یا همچین چیزی ، معلم ریاضی مچشو میگیره و بهش میگه که نباید اینکارو کنه و اینا و جنا خودشو به معلم تحمیل میکنه خلاصه اون شب اینا باهم میخابن . اتفاقی موبایل جنا که با ساعتش سینکه میره رو دوربین و از اون کار فیلمبرداری میشه . بابای جنا و جه ای ، مطلع میشه و این دست اویزی میشه تا معلم رو تهدید کنه . دختر معلم رو پیدا میکنه . معلمم سوال کنکور رو میذاره تو کپسول ، کپسولو قورت میده اینجوری می برنش اتاق عمل ، تو اتاق عمل جنا معلم رو میکشه . حالا معلوم نی چرا و معلوم نمیشه که جنا کشته یا بابای جنا ، زن معلم میره شکایت که شوهر من سالم بود و اینا و اینجوری یه شکایت تنظیم میشه . با اینکه سوال ریاضی دزدیده میشه و تو دست جنا بودش ، جنا تو روز کنکور مث کسخلا از جلسه فرار میکنه . و ناپدید میشه . 

    سریال کره ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)

    دختر معلم  سونگ هی که تو یتیم خونه یه شهر دیگه بزرگ شده بودش با موادی ها سر و کار داره و با کارت ملی های قلابی میره دکتر و قرص های روانپزشکی با دوز بالا از اینا که مصرفشون حتما باید نسخه پزشک باشه و اعتیاد اوره ، میگیره میاره میده به یه اوپایی اینجوری پول در میاره خودشم مصرف میکنه و تو یه سال یهو درسش پیشرفت میکنه و دیگه تو مدرسه بهش زورگویی نمیکنن ، از اونورم که باباشو پیدا میکنه میاد سئول میبینه باباش مرده ، و زن دوم باباش تو سالن تشییع جنازه اس و اینا . اون میره به مدرسه جه ای که بهترین مدرسه تو گنگنامه ، با اینکه تو دهات همیشه رتبه ی اول بودش اینجا بعد از تست تعیین سطح نفر 20 ام میشه . تصمیم میگیره دوباره قرص بخوره ولی نمیخاد با اون اوپاعه ارتباط برقرار کنه . از اونورم جه ای همینجوری الکی از این خوشش میاد و باهاش مهربون میشه . جی ای که تو مدرسه رتبه 1 رو داره و یجورایی هم قلدر مهربون مدرسه اس و همه ازش حساب میبرن حتی معلما . خلاصه اینو میبره اینور اونور ، سونگ هی هم اولش مشکوکه و بالاخره تو یتیم خونه زندگی کرده باید حواسش باشه . اشنا میشنو دوس میشن و حتی با هم حمومم میرن . 😶 اینو یادم رفت بگم که جی ای از کلینیک باباش قرص میدزده می فروشه به بچها . 

    جه ای و دوتا دختر دیگه که هردوشون درس خون هستن تو یه گروه مطالعه هستن که تو کلینیک باباشه . اینم برمیداره میبره اونجا و بهش جزوه و اینا میده . سونگ هی که از جی ای قرص گرفته ،  میخونه و این سری هردو رتبه ی یک میشن . همینجوری داستان ادامه داره و رقابت های مدرسه ای و دعواهای دوستانه و کشف راز قتل معلم ریاضی و پیدا کردن جنا و اینا این سریال رو تشکیل میده . تهشم بابای جه ای بازم با همون روش قبلی سوال ریاضی رو کش میره میده به جی ای ، جی ای نفر اول کنکور میشه و دکتری قبول میشه مصاحبه و اینا ، فرداش میره خودشو جنا که باباش پنهانش کرده بود رو از ساختمون پرت میکنه تو اب ناپدید میشه . چقد احمقانه . 🤔😑

    سریال کره ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)

    تا قسمت 10 . 12 جذاب بود سریال . ولی بعدش مسخره شد . اینکه سوالا رو میدزده اینکه باباهه تو اتاق عمل جه ای رو مجبور میکنه عمل رو خودش انجام بده ، اینکه جه ای که انقد خوره ی درس بود و عملا خودشم با باباش همفکر بود و از خاهرش رقت انگیزش خوشش نمی اومد ، یهویی عشق و علاقه به خاهرش پیدا میکنه و میخاد باباشو که قاتل هست رو لو بده و اینده خودشو تباه میکنه . شخصیت سونگ هی هم خیلی بیخود و ذهلسیز بود . خودش معتاد بود و دزد بعد جانماز اب میکشید و این اونو دلداری میداد که اره تقصیر تو نی فلان ،قیافه ش رو عصاب بود . این وسطا مشکلات دخترای نوجوان و جوان و خودارضایی و این چیزا هم بیان میشه که اصلا گفتنش تو سریال جایی نداشت و بیهوده بود . راستش از اونجا که جی ای و سونگ هی رفتن حموم و کیس رفتن من فک کردم ژانر سریال راجبه این چیزاس بعد یهو موضوع عوض شد . صحنه ی حمومو کیسشونم بی مورد بود . مسخره  . 

    بازی هری اینجا خوب بود . گریمشم خیلی خوب بود . از اون قیافه ی دلقک و دریده گی در اومده بود . دیگه چی بگم؟ همینا . 

  • نظرات [ ۲ ]
    • يكشنبه ۲۹ ارديبهشت ۰۴

    امار

    مدتهاست امار نشون داده نمیشه . به نظر این سایت هم داره به رحمت خدا میره . 

  • نظرات [ ۱ ]
    • شنبه ۲۸ ارديبهشت ۰۴

    سریال کره ای دو دو سُل سُل لا لا سُل 2020 Do Do Sol Sol La La Sol

    سریال کره ای دو دو سُل سُل لا لا سُل  Do Do Sol Sol La La Sol

     جونم براتون بگه که ، این سریال رو به خاطر دلتنگی برای جانگ اوک : رو لینک کلیک کنین تا ببینین جانگ اوک کی بود . نگاه کردم . البته که جانگ اوک ایشالا داره با یه سریال تاریخی توپ جدید برمیگرده ولی ایشالا که توپ باشه دیگه . حالا ... 

     

    سریال کره ای دو دو سُل سُل لا لا سُل 2020 Do Do Sol Sol La La Sol

    یهو یادش افتادم گفتم بذا بهش یه فرصت دوباره بدم ،رارا دختر یه مرد پولداره ، چون زنش سر زایمان میمیره و به پیانو علاقه داشته برای دخترش از نوزادی اهنگای پیانو و اینا میذاشته ، رارا هم گریه میکرده مرده فک میکنه دخترش عاشق موسیقیه برا همین از بچگی بهترین استاد پیانو رو برای دخترش میاره خونه تا بهش پیانو یاد بده خلاصه به هر زوری بود این فارغ التحصیلم میشه و باباش بهش میگه نظرت چیه ازدواج کنی ، بعدم قرار ازدواج با یه پسر بچه ننه ی خاک تو سر سست عنصر که به هوای پول اومده رارا رو بگیره رو میذارن ، ازاونور کمپانیش ورشکست میشه و دقیقا تو روز عروسی می افته میمیره . رارا میمونه و حوضش . 😄 مامانه پسره هم کهمیبینه همه چی با مرگ باباهه می پره پسرشو از تو تالار کشون کشون می بره تایلند ناپدید میشن . منشیه باوفای بابای همه چیو می فروشه یه مقدار پولم بهش میده میگه برو خودتو ناپدید کن تا ابا از اسیاب بیفته . اینم با یه تک ماشینش و یه خورده خرت و پرت می ره خونه اجاره کنه که دست اخر سرش کلاه میذارن و بی هیچ پاپاسی میمونه ول معطل . 

    تو اینستا یه نفر هی بهش پیام میده و اون یهویی تصمیم میگیره به حرف اینستایی بره یه دهاتی ، اونجا با لی جه ووک : جانگ اوک ، در نقش جون تصادف میکنه و جون اونو میبره بیمارستان و خلاصه  الله بختکی وقتی می بینه رارا هیچ اهی در بساط نداره بهش پول قرض میده و یجورایی مسئولیت خورد و خوراک و خرجای رارا رو به عهده میگیره . اینا دوست میشنو با همسایه ها اشنا میشه و خلاصه از اینجور داستانا و بالاخره دوستی به عشق می انجامه و یخورده که جلوتر میره داستان بیشتر رو جون چرخیده میشه و اینکه کیه و چرا درحال فراره و مشکوکه و می فهمیم که جون اصلا دبیرستانیه و از خونه فرار کرده . یه سری اب بندی ها و اینا و در اخر جون برمیگرده خونه ولی هنوزم با رارا ارتباط داره تهشم معلوم میشه که سرطان داره میره خارج برای معالجه و در اخر میمیره . 

     

    سریال کره ای دو دو سُل سُل لا لا سُل 2020 Do Do Sol Sol La La Sol

    تا اونجایی که مرد خوب بود ولی یهو 5 دیقه اخر نمیدونم چرا نویسنده مث دیوونه ها زنده اش کرد و برگشت پیش رارا

    سریال بامزه ای بود ولی خیلی اب بود . فقط به خاطر جانگ اوک نگاهش کردم خیلی جذاب و اقا بود . خیلی مهربون بود .ولی خب یه تخته ش هم کم بود . دوستت مرده به بابات چه که قهر کردی فرار کردی ؟!   رارا دیوانه ی خالص بود . خجسته اصلا انگار نه اینگار این ورشکست شده پول نداره یه کاری بکنه چمیدونم کار پاره وقتی بره . مفت مفت میخورد میخابید اصلنم به خودش نگرانی راه نمیداد . بعد اخه تو دهات کی میخاد بیاد پیانو یاد بگیره که اموزشگاه زدش ؟! بازی گو ارا هم اونقدرا باحال نبود تو کل 16 قسمت یجور بود . مث دیوونه فقط میخندید . بعضی جاها بامزه بود ولی دیگه یخورده منطقم باید داشته باشه دیگه . یه تکونی به خودش نمیداد . خلاصه همچین سریالی بود . 

    تا سریال بعد . 

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۴

    سریال چینی نیشهای سرنوشت Fangs of Fortune

     

     

    سریال راجبه دو دنیای اهریمنا و انسان هاس . دنیای اهریمنا که قدرت های خارق العاده دارن و میخان که از اون دنیا بیان به دنیای انسانها و  ازادانه زندگی کنن . منتها یه شرطی شروطی داره ولی خب یه سری از اهریمنا این شرطا رو زیرپا میذارن و باعث میشن که هرج مرج تو دنیای انسان ها به وجود بیاد . از طرفی انسانهایی هستن که از صدتا اهریمن و شیطان بدترن و یه سری اهریمنا رو زندانی میکنن و میخان که قدرت هاشون مث اهریمنا باشه و فرمانروایی کنن و اهریمنا مث سگ زیردستشون باشن و اونایی که تبعیت نمیکنن هم بکشن . 

    داستان از جایی شروع میشه که  بعد از مرگ اتفاقی الهه بای زه که به انسانها و شیاطین حکومت میکرد الهه ی بای زه ناپدید میشه و منجر به هرج و مرج بین اهریمن ها و دنیای انسان ها میشه .

    داستان اصلی راجبه یه اهریمن بزرگ و قدرتمند به نام ژائو یون ژو یا ژائو یین  که درواقع اون پوسته ایه که شرارت های دنیا رو به خودش جذب میکنه ، اون وقتی ماه خونین میشه شرارتش به بالاترین حد خودش میرسه و کنترلشو از دست میده و قتل عامی رو انجام میده بعد که به خودش میاد مث سگ پشیمون میشه و 8 سال تو انزوا خودشو با رعد و برق تنبیه میکنه که چرا اینکارو کرده . اون از اینکه اهریمنه خیلی ناراحته و ارزوشه که بمیره . ولی قبل از اینکه بمیره باید رسالتش رو انجام بده که همانا کمک به ظهور الهه ی جدید بای زه  و درست کردن دیواری که بین اهریمن ها و انسان ها هست که درحال فروپاشیه . 

     

    برای همین ژائو یین به دنیای انسان ها میاد ، تو دنیای انسان ها یه مرکز شکار اهریمن وجود داره که چندین وقته که داره خاک میخوره . برا همین این کارو یه عده ی دیگه که همونطور که گفتم میزنن اهریمنا رو میکشن و ادمای بدین انجام دارن میدن . راس این مرکز شکار اهریمن که مدتیه سوت و کوره ، ژو چن و دختری به نام ون شیائو عه که یه سری قدرت ها داره .

    ژو چن از نسل خاندانیه که پدر و برادرش شکارچی اهریمن بودن و برای صلح بین اهریمن ها و انسان ها تلاش میکردن . اون شمشیری داره که نیروی شرارت رو تشخیص میده و میتونه باهاش اهریمنها رو ضربه فنی و مجازات کنه .

    ون شیائو  الهه ی بای زه اس ولی هنوز نشان مخصوص و قدرت های الهه رو نداره ، اون شاگرد الهه ی بای زه قبلی بوده که کشته شده . اون موقع مرگش قدرتهاشو به ون شیائو میده . 

    مدتیه که یه سری قتل ها رخ میده و هر تازه عروسی کشته میشه . امپراطور نگران این موضوع شده و دستور داده که این دوتا مرکز شکار اهریمن یه کاری کنن .

     

     

     

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     

    ژائو یین میاد به مرکز شکار اهریمن و خودشو تسلیم میکنه و بعد با گذاشتن یه سری شرط شروط میگه که حاضره که به انسان ها کمک کنه تا این پرونده و پرونده های احتمالی بعدی رو باهم حل کنن . گروهی متشکل از ژائو یین ، ون شیائو که الهه ی بای زه اس و  ژو چن که دشمن خونی ژائو یینه که بعدا میگم چرا ،و دو سه نفر نوچه ی دیگه که اصلا نبودنشون تو سریال فرقی ایجاد نمیکرد و اضافه بودن ، باهم میرن تا طی 5 روز پرونده رو حل کنن و باهم یه دوستی و صمیمیتی رو تشکیل میدن . 

     

    همونطور که گفتم وقتی ماه خونین شده بوده ، ژائو یین که شرارتش به بالاترین حد خودش رسیده بوده کنترلشو از دست میده و میره یه قتل عام رو انجام میده ، اون قتل عام کشتن همه ی ادمایی که تو مرکز شکار اهریمن بودن که اعم از پدر و برادر ژو چن بوده . همچنین وقتی الهه بای زه رو میبینه اونو هم میکشه . به خاطر همین خیلی ناراحته و از خودش بدش میاد . اومده که به دست ژو چن کشته بشه  چون فقط ژو چن و شمشیرشه که میتونه اهریمن بزرگ رو بکشه . برخلاف اینکه اینا دشمن خونی هم بودن ولی گروه قشنگی رو تشکیل میدن و کم کم اون دشمنی بینشون تبدیل به دوستی میشه و بعدها وقتی ژو چن طی اتفاقاتی تبدیل به اهریمن میشه ، ژائو یین رو درک میکنه که چطور کنترلی رو خودش نداشته و از اینکه در اخر باید بکشتش خیلی ناراحت بودش . 

     

    خلاصه پرونده های مختلفی پیش میاد که منشا همشون لی لون دوست قدیمی ژائو یین بودش . حالا قضیه لی لون چیه ؟!

     

     

     

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     

     

    لی لون و ژائو یین در گذشته دوستای صمیمی بودن و باهم قرار گذاشته بودن که از سرزمین های اهریمنی محافظت کنن . اونا برای گردش به دنیای انسان ها می اومدن و ژائو یین مصبب این رفت و امد بوده . اون دوست داشته ازادانه به اینور اونور بره و کلا دوست داشت انسان باشه و رفتارهای متناقض زیادی داشت بزرگوار 😆 . طی یه اتفاقی ژائو یین قدرت های یه چوب قدرتمند و معنوی رو جذب میکنه وقتی میاد پیش لی لون میبینه اون یه سری ادمو کشته و در صدده کس دیگه ای رو هم بکشه با همون دستش که چوب قدرتمندو 😁 جذب کرده بوده لی لون رو هل میده و این باعث میشه که اون سمت لی لون بسوزه . چون لی لون پوسته ی واقعیش درخت بوده . بعدشم که الهه بای زه متوجه قتل های لی لون میشه به ژائو یین که باهم رفت و امد داشتن میگه که چاره ای نیست باید لی لون رو مهر و موم کنه و اتفاقا اگه مهر و موم نشه می سوزه و میمیره این مهر و موم باعث میشه زنده بمونه . ولی لی لون با تسخیر اینو اون که شرارت دارن باعث قتل ها و فتنه هایی میشه . که ژائو یین میخاد که اینو بنشونه سرجاش چون از اون قضیه به اینور باهم دشمن شدن  و راهشون جدا شده . 

     

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     

     هرچی جلوتر میده گره های بیشتری و رازهای بیشتری برملا میشه از طرفی الهه بای زه هم طی پروسه ای قدرتهاشو بدست میاره . درواقع نشان بای زه بین دو نفر تقسیم میشه ،همون قضیه یین و یانگه . وقتی الهه بای زه که استاد ون شیائو داشته میمرده و متوجه قتل ها و از خود بیخودی ژائو یین رو میبینه نصف قدرتهاشو به ون شیائو و نصفشو به ژائو یین میده .این قدرت باعث میشه که ژائو یین قدرتمندتر و همچنین باعث شه که کنترلشو از دست نده .  این دو باید بهم علاقمند بشن و ذهن و قلبشون باهم هماهنگ بشه تا اون قدرتهای معنوی و اینا ظاهر بشن و بتونن اون مهم رو انجام بدن . درواقع از ابتدا هم قدرتها و رییس این تشکیلات دونفری بودن و باهم میتونستن قدرتها رو ظاهر و انجام بدن . 

     

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     

     

     کل سریال رو پرونده های مختلف و ارتباط این گروه و مخصوصا این سه نفر شخصیت اصلی میگذره .یه ته مایه طنزی هم تو روابطشون وجود داره که برای بامزه شدنش باحال بود که گنجونده بودن .یجورایی هم قشنگ بود هم  اب بود و خیلی کند میگذشت . خیلی رو قیافه ها زوم داشت بیخودکی  . درکل داستانش جوری نبود که نیاز به 34 قسمت داشته باشه . نصفش اب بود . یه سری باگ ها هم داشت که یادم نمیاد . 

    اما خب باعث شد من با اوپای به شدت جذابی اشنا بشم . گرچه زوم ها بیخودی بودن ولی از حق نگذریم زومای روی ری اکت ها و نگاهای ژائو یین به جا بودن 😆 و خیلی نگاها و ری اکشن های قشنگی داشت . خیلی جذاب بود . و منم تا قسمت 25 فقط به خاطر گل روی این اوپا نگاه کردم سریال بعدش دیگه حوصلمو سر برد  و همرو زدم جلو . 

     

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     

    قسمت 15.16 که اوج داستان بود انقد زوم روی اوپا بود که اصلا داستان داشت از شیرازه خارج میشد . بازی اوپا خیلی خوب بود طلسمهاش خیلی جذاب بود انگشت میذاشت جلو دهنش میگفت رویا طرف میخابید زانو بزن زانو میزدن قسمت اولش واقعا با قدرتهای جادوییش حال کردم که  باعث شد بقیه شو ببینم ولی بعدش خیلی کم از این قدرتها رو نشون دادن و تازه بعدشم انگار یادشون رفته بود این اهریمنه و میتونه از دیوارها بگذره زندانیش کرده بودن 🤣 . درواقع بخام بگم این مدل سریالا همش میگن که اهریمن بزرگ چمیدونم جاودانه ی بزرگ ولی از بزرگی و قدرتمندی فقط اسمشو یدک میکشن ، قسمت اول نشون دادن ژائو یین خیلی قدرتمنده خیلی کاریزما داره و خیلی مقتدره و حرفشو به کرسی می نشونه و همه ازش می ترسن ولی بعدش یهو همه چی عادی شد .  بازی دختره برعکس سریال قبلی که ازش دیدم 🌺سریال چینی افتخار 🌺 فوق العاده بد بود .ینی ماست خالص انقدم سفیدش کرده بودن . قیافه شم کلا تغییر کرده بود الان فهمیدم این همون دختره اس تو سریال تان تای جین هم بودش . اونجاام ایکبیری بود . ژو چن و لی لون هم جذاب بودن ولی زیاد جذبشون نشدم . من اصلا فقط محو ژائو یین بودم . 🥰🤩😎 تصمیم گرفتم برم سریالای دیگه شم ببینم گرچه امیدی به خوب بودنشون ندارم 🤦‍♀️😫😁 . واقعا سریالای چینی تو داستان خیلی ضعیفن . کم پیش یه سریال تا اخر خوب باشه . حیف این همه جذابیت های اوپاها . 

     

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     

    چند عکس از اوپا ببینیم : 

     

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

     سریال چینی نیش های سرنوشت 2024 Fangs of Fortune

  • نظرات [ ۳ ]
    • يكشنبه ۱۵ ارديبهشت ۰۴

    لیست سریالای نصفه نصفه دیده شده

    چون دچار کمبود در سریال کره ای شدم چندتا سریال چینی نگاه کردم که راستش زیاد دوس نداشتم . هرچقد خودمو مجاب کردم ببینم برام جذابیت نداشتن . که لیستشو اینجا میذارم : 

    1. بهار سوزان 
    2. همسر بی همتا 
    3. به عنوان زن به عنوان شوهر 
    4. شورش عشق 
    5. حقیقت 
    6. عشق گمشده در زمان 

  • نظرات [ ۱ ]
    • چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۰۴

    سریال ژاپنی گانیبال gannbibal

     

    راجبه یه پلیس به نام اگاواعه که با خانوادش به یه دهکده ی کوچیک انتقالی گرفته . اون پلیس توانایی تو توکیو بوده ولی سر یه پرونده ای که یه متجاوز کودکان ، دخترشو رو گروگان گرفته بوده ، متجاوز رو میکشه و دخترش یه سری بیماری هایی پیدا میکنه از اینا که لال مونی میگیرن فقط خیره میشن مدل ژاپنی طور 🙄😂 دخترش کسخل بود خدایی . خلاصه اگاوا به این خیال که برن دهکده حال دخترش تو طبیعت و اینا خوب میشه " حالا انگار توکیو کم طبیعت داره " میرن اونجا و از قضا اون دهکده از شهرم بدتر بودش . این دهکده یه دهکده ی عجیب و خلوت و مرموزه . همون ابتدای ورودش یه خیل ادم میان با اسلحه و اینا که یکی تو کوه مرده بیا بریم . میره اونجا متوجه میشه که کسی که مرده به گفته ی اهالی توسط خرس خورده شده ولی جای دندونای انسان رو بدن به جا مونده وجود داره . خلاصه کم کم موارد عجیب غریبی رخ میده . و اگاوا راجبه پلیس قبلی که اونجا بودش تحقیق میکنه و می فهمه که انگار خانواده ی بزرگ گوتو که ریشه دار هستن تو اون دهات ، ادم خوار هستن و از این فرقه ای کسخلان . تحقیق و بزن بزن  و تهدید هایی صورت میگیره از سمت خانواده گوتو ، ولی اگاوا از اینایی نیست که عقب بکشه و بترسه همه رو می نشونه سر جاشون و به مقامات گزارش میده و خلاصه کم کم گره های داستان و ادم خوار بودن اینا از کجا نشات گرفته و چطور شده اینجور شده باز میشه و ادم خواره هم میمیره . و دهات روی ارامش به خودش می بینه . 

    ولی خدایی چه ادمای کسخلی بودن خب از اول قایمککی ادمخوار رو میکشتین خودتونو راحت میکردین دیگه . بعد تازه اخه ادم عاقل وقتی همچون اتفاقایی تو یه جا رخ میده بازم برمیگرده به اونجا ؟ همه چیز که تموم شده بود پلیسه برگشته بود به همون دهات زندگی کنه . عجیبه . 

    درکل بد نبود . اونقدرا ترسناک نبود بیشتر چندش بود . این سریالو به خاطر بازیگر نقش پلیسه دیدم که تو سریال 🌺سریال ژاپنی پناهنگاه لاین 🌺 بود . جذاب بود به نظرم الان که بیشتر دقت کردم جذابیتش برام فروکش کرد . 😆🤔

  • نظرات [ ۱ ]
    • چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۰۴

    سریال چینی افتخار ، شکوه the glory 2025

    بعد از مدتها یه سریال چینی دیدم . 

     سریال چینی افتخار ، شکوه  the glory 2025

     داستان راجبه دختری به اسم هان ین هه که از بدو تولد بهش انگ نحسی زدن و به یه شهر دور پیش دوست دوران تحصیل باباش فرستادنش . اون خانواده هم با دختره بدرفتاری میکنن و وقتیم جوون میشه مرده بهش چش داره ، یه شب که میخاسته عمل شنیعش رو انجام بده ، هان ین هردورو میکشه و بعد میاد پایتخت خونه ی خودشون . 

    داماده خانواده فو یون شی که قبلا قرار بوده با هان ین ازدواج کنه ولی با خاهر اولی ازدواج کرده ، معاون بازرسیه و خیلی معروفه و همه ی مجرمارو گرفته و خاندان های زیادی رو اینجوری به کام مرگ کشونده . اون پرونده ی هان ین و قتل پدر مادر خونده ش رو قبول میکنه ، هان ین میگه که اونارو راهزنا کشتن  . از همون اول داماد بهش مشکوک بود . 

    سریال چینی افتخار ، شکوه  the glory 2025

    اون فک میکرد اگه برگرده به خونه شاید ازش استقبال شه و مادرش و پدرش خوشال بشن ولی از بدو ورود فقط زن دومه که مثلا تحویلش میگیره . از همون اولش خونه اون چیزی که فک میکرد براش نشد و کلی با اینو اونو دسیسه هاشون دست و پنجه نرم کرد . از همون اولم کسی که پنهانی کمکش میکرد فو یون شی بود . از پاپوش درست کردن و به میون اوردن نحسیش بگیر تا بی توجهی و نامهربانی های مامانش . 

    سریال چینی افتخار ، شکوه  the glory 2025

    داستان در کل حول دسیسه های خانواده و زرنگ و باهوش بودن هان ین و مقابله با این سختی هاس . درواقع اون دنبال ارامش و محبت و خانواده داشتن بود ولی دید خانواده ش از مردم غریبه هم عوضی ترن . مخصوصا باباش که سرمنشا همه ی بدبختی های اون و مامانش بود . ینی از این یارو خبیثتر و عوضیتر و وقیح تر ندیده بودم . همچین خودشو به ساده لوحی زده بود فک میکردی این چقد بی عرضه اس نگو همه ی گندا از گور خودش بلند شده بود . 

    سریال چینی افتخار ، شکوه  the glory 2025

    کمی تا قسمتی اب داشت و یخورده الکی کشش دادن کشش داشت تا ببینی چی میشه ولی اونجوری که داستانش یجوری باشه که بگی وای چه داستانی چه عشقی اینا یا یه اثر به یاد موندنی باشه و بخای ری واچ کنی اینطوری نبود .البته  داستانش اینطوری نبود که بخاد عشق رو زیاد بولد کنه چون اصلا دختره وضعیتش اینجوری نبود که بخاد بره عاشق شه و اینا ولی واسه پسره یخورده زیادی چسی اومد . گرچه پسره هم از اول تا اخر اکت خاصی نداشت فقط یه حالت بود ، کاریزما داشتا ولی خب یه ری اکشنی چیزی  . راستش دختره هم گرچه نحسیش حرف و حدیث ساخته ی زن دوم بود ولی هرچی جلوتر میرفت به این نتیجه میرسیدی که واقعا نحسه هرجا پا میذاشت بلوا به پا میکرد .  ولی خب دیگه گفتم بعد از 5.6 تا سریال که ندیده تقریبا دراپ کردم بذا به این دل بدم . تا قسمت 20 جریانش خوب بود بعد یهو شل میشه .  همون قسمت 20 اینا که قرار شد خانوادش اعدام بشن همگی اعدام میشدن هان ین و فو یون شی هم ازدواج میکرد تموم میشد میرفت . در کل بد نبود خوب بود .

    سریال چینی افتخار ، شکوه  the glory 2025

  • نظرات [ ۱ ]
    • سه شنبه ۳ ارديبهشت ۰۴

    سریال کره ای بهترین ازدواج 최고의 결혼

      سریال کره ای بهترین ازدواج  최고의 결혼 

    چا کی یانگ ، مجری اخبار ساعت 9 عه ، اون خیلی معروفه ولی اخلاق خشک و سرد و کمی تا قسمتی خشن داره . 35 سالشه و تاحالا با مردی قرار نذاشته " من 🙄 " ولی دوس داره که بچه داشته باشه . اتفاقی با یه پسر دو سال از خودش کوچکتر که اونم اشپزه و تو برنامه های اشپزی همون شبکه اشپز بوده ، اشنا میشه . پسره " پارک ته یون " از قبل به چا کی یانگ چشم داره و حتی خونه شو تو همون ساختمونی که کی یانگ هست گرفته ،ولی از بس مغرور و کمی تا قسمتی بیشعور و مرد سالاره به روی خودش نمیاره که زنه رو دوس داره . اون میره به کی یانگ پیشنهاد همکاری تو یه کتاب میده و کی یانگ هم قبول میکنه اینجوری اشنا میشن و دیگه خلاصه دوست میشنو اینا و بعدش کی یانگ حامله میشه . ولی ته یون نه تنها بچه نمیخاد بلکه نمیخاد ازدواج کنه میگه از بچه متنفر و از مسئولیت پذیری ازدواج بیشتر بدش میاد . به کی یانگ میگه بره سقط کنه ولی اون اینکارو نمیکنه . 

    به سختی مقاومت میکنه تا تو شبکه کسی بویی نبره حامله اس ولی حالتهای حاملگی بالاخره لو میره . سونبه ی چا کی یانگ ، جو او چا ، میخاسته نماینده مجلس بشه ولی به دلیل اینکه یه زن ازش به علت ازار جنسی شکایت میکنه نمیتونه کاندید بشه و دوباره برمیگرده شبکه . اون از حامله بودن کی یانگ استفاده میکنه و تهدیدش میکنه که اگه نذاره بیاد دستیار گوینده اخبار کنار کی یونگ بشه به همه میگه که حامله س . وقتی کی یانگ خونریزی میکنه ولی اونه که کمکش میکنه و خیلی نگرانشه . شخصیت بامزه ای داشت گرچه نگاهش به زن عقب افتاده ای بود مث همه ی سنتی ها و مردای عوضی و فرصت طلب بود . 

    کی یانگ با پارک ته یون میرن خونه ی ته یون تا خبر حاملگی و ازدواج بدن ولی اونجا متوجه میشه که خانواده ی ته یون به شدت سنتی و امل هستن و حالش بهم میخوره و بعد میگه که ازدواج نمیکنه از اون به بعد رابطه شونو تموم میکنه و پارک ته یون میره به کاراموز زیردست کی یانگ میریزه رو هم تا کی یانگ رو بسوزونه . چقد بچگونه پسره ی بی مسئولیت بی غیرت سست عنصر . با اون خانواده ی داغونش . 

    میزنه دختر دومی هم حامله میشه این بار دیگه اینو میگیرتش ولی بچه ی اون سقط میشه . روزی که بچه اش سقط میشه ، بچه ی کی یانگ به دنیا میاد . کی یانگ این مدت به سختی از جایگاهش تو شبکه محافظت میکنه . وقتی همه می فهمن اون حامله س اون کنفرانس خبری میذاره و به همه میگه که اون از اسپرم اهدایی بچه دار شده و میگه که نمیخاد ازدواج کنه و فقط بچه میخاد . خب یه چیز غیرمعمول و نامتعارفیه وقتی که جامعه داره از نه به ازدواج جوونها رنج میبره و برنامه و این چیزا می سازن برای ازدواج و فرزند اوری . کلی انتقاد میشه تخم مرغ پرت میکنن فلان . از اخبار گویی کنار گذاشته میشه و اینا خلاصه بچه شو به دنیا میاره . ولی دردسر بچه که یکی دوتا نی . چطور میتونه هم کار کنه هم بچه داری تازه اونم بچه ای که نه تنها نرمال به دنیا نیومده بلکه خودشم نرمال نی . یجوری بود بچهه . تازه تو مهدکودکم والدین بچها و خود بچه ها با بچه دوس نمیشدن . 

    خلاصه بدبختی زیاد میکشه . موقع زایمان که سونبه جو باهاش بود و بیشتر موقعهایی که حالش بد بود هم اون باهاش بود . درواقع سونبه چا کیونگ رو دوس داشت ولی به خاطر غرورش بهش نگفته بود . سونبه با طرفداری الکی از زنای مجرد بچه دار و فمینیست بازی خودشو گنده میکنه . بعدم خودشو به عنوان بابای جایگزین بچه به همه معرفی میکنه . خلاصه اینجور داستانا . 

    میگذره و درحالیکه چاکی یونگ بچه رو تو خفا داشت بزرگ میکرد سونبه واسه گنده کردن خودش بچه رو میاره تو یه شو و نمایش میده . اینجوری مادر ته یون بچه رو میبینه و متوجه شباهتش به پسر خودش میشه و میفهمن که این بچه درواقع نوه شونه . زن ته یون برای خودشیرینی میسپاره بچه رو میزدن و میاره خونه پدرشوهر مادرشوهرش . دادگاه و دی ان ای و این چیزا راه می افته و پارک ته یون فقط برای رو کم کنی حضانت بچه رو از کی یانگ میگیره . بچه ای که این همه تلاش کرده بود تا داشته باشتش و کسی نفهمه که بچه ی کیه و ازش نگیرنش اینجوری به راحتی ازش گرفته میشه . مدتی میگذره و سونبه به کی یانگ کمک میکنه که خودشو پیدا کنه . اونو سخنگوی تبلیغاتی خودش تو ستادش میکنه ، اون صادقانه راجبه تصمیمش برای بچه دار شدن بدون ازدواج و قضیه بابای بی مسئولیتش صحبت میکنه و بعد حمایت مردم رو جلب میکنه . 

    بچه که مدتی پیش خانواده پدری می مونه از دلتنگی مامانش مریض میشه و ته یون دست اخر بچه رو برمیداره میبره پیش کی یانگ و بهش اجازه میده که هروقت بچه خاست بیاره ببینن همو . اینجوری یه رابطه مسالمت امیز بینشون ایجاد میشه . از طرفی زن ته یون هم طلاق میگیره . و سونبه بالاخره از کی یانگ خاستگاری میکنه . و همه چی به خوبی و خوشی تموم میشه . 

    سریال خنده داری بود با معنای عمیق و ریشه ای راجبه زن ها و مادر بودن و شاغل بودن و نگاه پست جامعه مردسالار به زن و مادری . خانواده ی ته یون یه خانواده سنتی چوسانی بودن با ریشه های زیاد . مامانه ته یون رسما مث برده و خدمتکار بود و هیچ ابایی هم نداشت از اینکه اینو به دیگران هم یاد بده . باباش یه مستبد بی فرهنگ و وحشی بود . درواقع مامانش بیشتر باعث شده بود که جو خونه اونجوری باشه . بچه ها هم با اینکه از این وضعیت بدشون می اومد و حتی خاهر ته یون چقد از اینکه زن و مرد برابر نیستن و اینا ناراضی بود با اینحال خود به خود خوی و اخلاق باباشونو داشتن . ته یون که یه خودخواه و سست عنصر بود و دستور صادر میکرد . خاهرشم دست بزن داشت و وحشی بود و برا همین کسی باهاش تاحالا دوست نشده بود . کلا با اینکه پولدار بودن ولی خانواده ی داغونی بودن . 

    کل اخبارای سریال حول موضوع زن ها ازدواج و نگاه از بالا به پایین جامعه و مرد ها به زن ها بود . البته که مادر شدن بدون ازدواج مسخره اس و اصلا ادم چرا باید بدون ازدواج بچه دار بشه و کسی که تو اسایش نیست چرا باید بخاد بچه داشته باشه !؟

    ولی درکل سریال سعی داشت دغدغه های یک زن مستقل در جامعه ی مردسالار  که بیرون از ازدواج میخاد مادر بشه رو نشون بده . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۳۰ فروردين ۰۴

    سریال کره ای کارما 2025 Karma

    پارک جه یونگ یه حروم زاده ی شیبله که از بچگی یه روده ی راست تو شکمش نبوده . اون بخاطر قرض و قوله هاش کلی تو دردسره . یه روز باباش تصادف میکنه و میره بیمارستان ، بعدش میره خونه که به برا باباش لباس ببره ، متوجه میشه که باباش بیمه عمر داره و ضی نعفش این نکبته . نقشه میکشه که باباشو بکشه تا به بیمه دست پیدا کنه . این قتل باعث چندتا قتل زنجیره واره دیگه میشه که کشته شده هاش همگی حروم زاده ان . بد نبود ولی اونقدرام هیجانی نبود . شین مینا تازگی چقد قیافه ش اجومایی شده ها . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۲۵ فروردين ۰۴

    سریال کره ای غرور و تعصب pride and prejudice

    هان یو مول دادستان شده تا راز قتل برادرش هان بیول ،که وقتی 6 ساله بوده کشته شده رو کشف کنه . قبل اینکه دادستان شه با گو دونگ چی که دادستان بودش اشنا میشه . اونا باهم دوست میشن و رابطه خوبی داشتن تا اینکه یه روز هان یو مول یه چیزی لای کتاب دونگ چی می بینه که اونو کاملا نسبت به دونگ چی مشکوک میکنه و بعدشم کلا باهاش قطع ارتباط میکنه . 

    هان یو مول کاراموز زیردست گو دونگ چی میشه و باهم کار میکنن . بعدها که هان یو مول نسبت به گو دونگ چی اعتمادشو بدست میاره به گو دونگ چی قضیه برادرشو میگه . بعدش اونا راجبه پرونده ی برادرش تحقیق میکنن و متوجه میشن که همه چی زیرسر بالادستی ها بوده . 

    سریال کره ای غرور و تعصب

    سال 1999 ، دادستانی قرار بوده از این نشست ها با پلیس بذاره که حق تحقیقات ماله کی باشه مث قضیه سریال کره ای جنگل مخفی 2 ، دادستان مو هه مان و دوست وکلیش جونگ چانگ کی ، یه پرونده ی رشوه ی پر سر و صدایی رو حل کردن و خیلی معروف شدن . یه شب اونا تصادف میکنن و باعث مرگ یه زن میشن . پسر بچه ی زن هم اونجا اونور خیابون بوده . این خبر به بالادستی ها میرسه و رییس بزرگ ادم اجیر میکنه تا این پرونده هرچه زودتر لاپوشونی شه و شاهد که پسر بچه س کشته شه . چون ممکن بوده به ضرر مذاکرات تموم بشه این موضوع . هردو نفر دخیل در تصادف نمیخاستن این اتفاقا بیفته و اینجوری برنامه ریزی شده بود که دیگه کاری از دستشون بر نیومده . 

    روزی که قرار شده تا شاهد که یه پسر بچه ی 7 ساله س به نام کانگ سو رو از ایستگاه پلیس بدزدن ببرن خفه ش کنن ، هان بیول که گم شده بوده هم همزمان تو ایستگاه بود اونا اتفاقی بهم برخورد میکنن ، از اتفاق هردو پالتوی زرد پوشیده بودن ، به ادم ربا گفتن بچه پالتوی زرد تنشه . ادم ربا که نمیفهمه کدوم بچه رو باید بدزده هردو رو میدزده . بعدشم اشتباهی به جای کانگ سو ، هان بیول رو میکشه . البته کشته شدن هان بیول توسط ادم ربا انجام نمیشه یه دادستان این کارو انجام میده که بعدها متوجه ش میشن تو تحقیقات . جایی که قرار بود این قتل انجام بشه یه کارخونه ی متروکه بوده که بابای دادستان گو دونگ چی اونجا نگهبان بوده . گو دونگ چی دبیرستانی دقیقا همون روز اومده بوده به باباش سر بزنه که ادم ربا رو درحال خفه کردن بچه ای می بینه ، با میله میزنه تو سر ادم ربا و بچه رو نجات میده منتها اتفاقی می افته و بیهوش میشه وقتی بلند میشه هیچ چیز و هیچکسی اونجا نبوده . ادم ربا رو هم دادستان میکشه . کانگ سو فرار میکنه و بعدها وکیل جونگ چانگ گی اونو به فرزندی قبول و بزرگش میکنه . اون حافظه شو از دست داده . همه ی این وقایع درحالی که هان بیول هنوز توسط ادم ربا کشته نشده بود و یه جا قایم شده بوده . بابای دادستان اتفاقی شب بعد دادستان رو میبینه و متوجه بچه میشه . همون شب دادستان کارخونه رو اتیش میزنه . بابای دادستان دونگ چی نمیتونه بچه رو نجات بده . و اینجوری هان بیول طفلکی زنده زنده تو اتیش میمیره . 

    تهشم همه به سزای اعمالشون میرسن . دادستان دونگ چی و هان یو مول هم بهم میرسن . تا اخر رفتارای کانگ سو جوری بود که میگفتی این هان بیوله و داره اشتباه میکنه . داستانش جالب بود ولی خیلی کش و قوس الکی داشت . مثلا دیگه مرگ ادم ربا اهمیتی نداره که کیه  و چی میشه .مامان و بابای یو مول هم عن بچه دوستی رو در اورده بوده انقد به مرگ پسرشون و عامل قتل و اینا چسبیده بودن که همه زندگیشون اون شده بود و یو مول دیگه خسته شده بود . دادستان مو هه مان هم الکی شبیه مشکوکا بود تا اخر . از کانگ سو هم خوشم نیومد جون میکند یادش بیاد قضیه چی بوده . دادستان دونگ چی هم بامزه و خوشتیپ و مهربون بود . 

    درکل متوسط بود . 

  • نظرات [ ۱ ]
    • شنبه ۲۴ فروردين ۰۴

    سریال در حال پخش کره ای

    واقعا ؟ واقعا هیچ سریال در حال پخش کره ای نی که من ببینم ؟ واقعا ؟؟؟؟؟

  • نظرات [ ۲ ]
    • شنبه ۲۴ فروردين ۰۴
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |