قالب

عکس از سریال گابلین :: • Tony Takitani تونی تاکیتانی •

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عکس از سریال گابلین» ثبت شده است

چیزهایی که نمی‌دانیم

تهیه‌کردن فهرستی از «چیزهایی که نمی‌دانیم» می‌تواند رهایی‌بخش باشد...

نیویورکر . ترجمان . 

...البته واقعیت ماجرا این است که ما از آینده بی‌خبریم. چه کسی در انتخابات ماه نوامبر پیروز می‌شود؟ آیا قرار است به‌خاطر هوش‌ مصنوعی شغل‌هایمان را از دست بدهیم؟ آیا سیارۀ ما قرار است از گرما به جوش بیاید یا فقط کمی گرم‌تر خواهد شد؟ آسمان‌خراش‌ها، گوشی‌های هوشمند و مدارس در سی سال آینده چگونه خواهند بود؟ ما نسبت به این سؤال‌ها در تاریکی مطلق نیستیم؛ می‌توانیم حدس و گمان‌هایی علمی راجع‌به این موضوعات داشته باشیم. اما نکتۀ عجیبی که وجود دارد این است که هرچه گمانه‌زنی‌های ما آگاهانه‌تر باشند، به همان میزان برای ما روشن می‌شود که چه چیزهایی را نمی‌دانیم. دنیل دنیکولای فیلسوف در کتاب درک نادانسته‌ها2می‌نویسد «دانشی که در اختیار داریم تعیین می‌کند که چه مقدار از جهل خودمان را تشخیص داده‌ایم». هر چه بیشتر بدانید، با دقت بیشتری می‌توانید بگویید که چه چیزهایی را نمی‌دانید.

کتاب دنیکولا مدخلی است بر زیرشاخه‌ای در فلسفه به نام «جهل‌شناسی»3، یعنی مطالعۀ نادانسته‌ها. مطابق با دیگر زیرشاخه‌های فلسفه، جهل‌شناسی به نظر انتزاعی می‌آید و شاید حتی کمی متناقض به نظر برسد: اساساً چه معنایی می‌تواند داشته باشد که بگوییم می‌خواهیم چیزی را که نمی‌توانیم بشناسیم مطالعه کنیم؟ و ازآنجایی‌که جهل و نادانی حالتی است که در زندگی روزمره همواره به آن دچاریم، مطالعۀ آن قاعدتاً امری انضمامی و ملموس است، نه انتزاعی. تا حالا شده در کتاب‌فروشی کتابی قطور را به دست بگیرید و، بعد از تورقی کوتاه، آن را به قفسه برگردانید؟ به نظر دنیکولا این کار شما همان «جهل معقول» است، یعنی «تصمیمی آگاهانه یا نیمه‌آگاهانه می‌گیرید که فلان چیز ارزش دانستن ندارد -حداقل برای من، و یا حداقل الان» (او می‌نویسد در جامعه‌ای مملو از اطلاعات، مهارت بسیار مهمی است که بدانید چه موقع باید چنین جهلی را نسبت به موضوعی حفظ کنید). یا تابه‌حال برایتان پیش آمده به دوست خاله‌زنکتان بی‌توجهی بکنید به این خاطر که نمی‌خواستید بدانید فلان کس پشت سر فلان کس چه چیزهایی گفته؟ وقتی تصمیم می‌گیرید خودتان را درگیر این داستان‌ها نکنید، عملاً دارید از «جهل راهبردی» استفاده می‌کند. انتخاب می‌کنید که برخی چیزها را ندانید، چون فکر می‌کنید با این کار حال‌وروزتان بهتر می‌شود. برای مثال، تصمیم می‌گیرید نظرات زیر یک فیلم را قبل از دیدنش نخوانید؛ یا فرایند استخدام‌کردن را طوری پیش ببرید که نام متقاضیان را نبینید. تفاوت بزرگی است بین جهل راهبردی و آنچه دنیکولا آن را جهل «ناخواسته» می‌نامد: «در تصویر نمادین بانوی عدالت، [باید گفت] عدالت کور نیست، چشمانش بسته است»4.

پدر و مادر همسرم جعبه‌ای دارند پر از نامه‌هایی که در طول جنگ جهانی دوم بین پدربزرگ و مادربزرگ همسرم ردوبدل شده، زمانی که پدربزرگ همسرم در نیروی دریایی خدمت می‌کرده است. این جعبه در زیرزمین است و نامه‌های آن را تابه‌حال کسی نخوانده و هیچ‌کس هم قصد خواندش را ندارد. این نشان‌دهندۀ نوعی اهمیت بجا برای حریم خصوصی افراد است. اما به قول دنیکولا، متضمن نوعی «جهل تعمدی» هم هست، یعنی حفظ مداوم و بلندمدتِ یک خلأ معرفتی که می‌توانسته به‌سادگی برطرف شود. جهل تعمدی لزوماً چیز بدی نیست. شاید کار عاقلانه‌ای باشد که، برای پیش‌گیری از زنده‌نگه‌داشتن یک حادثۀ تروماتیک، به‌دنبال فهمیدن جزئیات آزاردهندۀ نیمۀ مجهول آن نباشید. اما دنیکولا نشان می‌دهد که باید نسبت به جهل تعمدی هشیار باشیم، چون در بسیاری از موارد این جهل ناشی از ترس است. «مادری را در نظر بگیرید که آن‌قدر به‌خاطر خدمت سربازی پسرش در عذاب است که تا وقتی خدمت او تمام نشده، از هر صحبتی دربارۀ او حذر می‌کند». یا رأی‌دهنده‌ای را تصور کنید که از خواندن اخبار رسوایی نامزد موردحمایتش خودداری می‌کند. «کسانی که از جهل تعمدی استفاده می‌کنند معمولاً دربارۀ مزایای آن اغراق می‌کنند»، چون در بسیاری از مواقع، دانش راهی برای غلبه بر ترس است.

دنیکولا می‌گوید حتی وقتی جهل و ندانستن انتخاب ما نیست، فارغ از اینکه چه می‌خواهیم و چه می‌کنیم، راهی نداریم جز اینکه با این جهل‌ها و ندانستن‌ها خو بگیریم. ما نسبت به بیشترِ اتفاقاتی که در گذشته رخ داده بی‌خبریم، زیرا علی‌رغم تمام تلاش‌هایی که برای بازسازی آن کرده‌ایم، در جریان سیالِ زمان «جهان‌ها ناپدید می‌شوند». ما نسبت به آینده بی‌خبریم، نه به این خاطر که نمی‌دانیم چه چیزی قرار است رخ بدهد، بلکه به این خاطر که تصورات و ایده‌های لازم را برای درک دانشِ آینده نداریم: «برای مثال، گالیله نمی‌توانست بداند که شراره‌های خورشیدی باعث انفجار تشعشعات می‌شوند»، چون درک مفهوم تشعشع منوط به درک «چهارچوب نظریِ مفاهیمی» است که صدها سال پس از زمانۀ او به وجود آمدند. کلمه‌ای خاص وجود دارد به نام «جهل مرکب» که برای بیان وضعیتی است که آدم‌ها «حتی ندانند که نمی‌دانند». به‌طور کلی، از نظر اگزیستانسیال، همۀ ما در همۀ زمان‌ها در جهل مرکب به سر می‌بریم. فهمیدن این موضوع باعث می‌شود دانستنِ چیزهایی که نمی‌دانی مثلِ گامی به پیش باشد -حتی فرصتی باشد برای فهم چیزها.

دنیکولا می‌گوید یکی از مزایای مطالعۀ جهل این است که می‌توانید آن را تنظیم کنید. شاید بخواهید دربارۀ شغل مادرتان کمتر جهل داشته باشید یا دربارۀ روابط عاطفیِ هم‌خانه‌تان بیشتر جهل داشته باشید. دنیکولا از ما می‌خواهد که مردی را تصور کنیم که به رستورانی جدید رفته و سفارش سوپ داده. سوپ‌های آن رستوران به خوشمزگی معروف‌اند. اما این رستوران دستور پخت عجیبی دارد که متعلق به کشوری است که او هرگز به آنجا نرفته است. این مرد نسبت به غذا حساس است و برای همین شاید دلش نخواهد بداند چه چیزهایی در این سوپ ریخته شده. نکته‌ای که وجود دارد این است که قابل‌قبول‌بودنِ جهل ما به هویت و اهداف ما بستگی دارد. اگر او گیاه‌خوار باشد چه؟ در آن صورت، ممکن است با ندانستن مواد اولیۀ سوپ اصول اولیۀ خودش را زیر پا بگذارد. یا اگر او به برخی غذاها آلرژی داشته باشد چه؟ در این صورت ممکن است جانش به خطر بیفتد. در رمان هِنری جیمز به نام پرترۀ یک بانو5، وارثی به نام ایزابل آرچر از آمریکا به اروپا مهاجرت می‌کند و سپس عاشق مهاجری دیگر به نام گیلبرت اسموند می‌شود و با او ازدواج می‌کند. گیلبرت به نظر آدمی بسیار بانزاکت و حساس است. ایزابل که اعتمادبه‌نفسش تعریفی ندارد و بسیار محافظه‌کار است، کندوکاو چندانی در گذشتۀ اسموند نمی‌کند، مثلاً اصرار نمی‌کند که اسموند نام مادرِ دختر پانزده‌ساله‌اش را به او بگوید. همان‌طور که انتظارش را داریم، کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است و سرانجام معلوم می‌شود اسموند، به تشویق شهبانویی که ازقضا مادر همان بچه است، با او ازدواج کرده تا مال و منال او را بالا بکشد. جهلِ تعمدیِ ایزابل به‌درستی تنظیم نشده بود. هرچند از طرفی هم نمی‌شود همیشه به‌دنبال این باشیم که ببینیم داخل سوپ چه چیزهایی ریخته‌اند.

بعد از اینکه کتاب دنیکولا را خواندم، شروع کردم به نوعی غربالگری چیزهایی که در زندگی نمی‌دانم. فهرستی از سؤالاتِ بی‌پاسخ تهیه کردم -یک فهرست «چیزهایی‌ برای ‌دانستن» مشابه فهرست «کارهایی برای ‌انجام‌دادن». اسم پرستاری که شب‌های پنج‌شنبه و جمعه در خانۀ سالمندانِ مادرم کار می‌کند چیست؟ چه بلایی سر کمرم آمده، چون بعضی‌وقت‌ها که بیدار می‌شوم می‌بینم بالاتنه‌ام کمی به سمت راست خم شده.. اگر دریا چقدر بالا بیاید شهر کوچکی که در آن زندگی می‌کنم زیر آب می‌رود و چه زمانی ممکن است این اتفاق بیفتد؟ بهترین دوستِ کلاس دومم چه سرنوشتی پیدا کرد؟ به دلایلی که نیازی به گفتنشان نیست، این فهرست بدون هیچ حد و مرزی ادامه پیدا کرد. انگار صورت‌بندی این سؤالات به من کمی احساس آزادی می‌داد. داشتم کاری را می‌کردم که دنیکولا آن را «مشخص‌کردن مرزهای چیزهای شناخته‌شده» می‌نامد، و با این کار به خودم این فرصت را می‌دادم تا مرزهای آن را درنوردم.

مارکوس گابریل، فیلسوف آلمانی، در کتاب اخیرش به نام معنا، بی‌معنایی و سوژه6 می‌گوید شخصیت ما تاحدی مبتنی بر جهل است -به این معنی که «اساساً کسی‌بودن و سوژه‌ای‌بودن یعنی دربارۀ چیزهایی اشتباه کردن». شهوداً ما دیدگاهی خلاف این را داریم، یعنی وقتی به خودمان رجوع می‌کنیم، خود را مجموعه‌ای از چیزهایی که می‌دانیم می‌یابیم. اما گابریل خاطرنشان می‌کند که حتی وقتی چیزی را می‌دانید، احتمالاً هم‌زمان می‌دانید که جنبه‌هایی از آن چیز وجود دارند که شما درباره‌شان اشتباه می‌کنید. من اخیراً با این پدیده مواجه شدم وقتی پسرم از من خواست معنای معادلۀ «E=mc۲» را برایش توضیح دهم -همین‌طور وقتی داشتم سعی می‌کردم به او بگویم چطور با مادرش آشنا شدم. به او گفتم «ما داشتیم توی یه آسانسور بالا می‌رفتیم، و شروع کردیم به حرف زدن با هم. بعدش اون پیاده شد. بعداً، خیلی بعدتر، وقتی داشتم با آسانسور پایین می‌اومدم، اون دوباره سوار شد».

این داستان واقعیت دارد، اما قطعاً با کلی ابهامات آمیخته شده. دربارۀ چه چیزهایی حرف می‌زدیم؟ چه چیزی پوشیده بودیم، یا به چه چیزی فکر می‌کردیم؟ قبل و بعدش چه احساسی داشتیم؟ در هر لحظه، حد و مرزی برای به‌یادآوردن و توجه وجود دارد. زندگی کوتاه است و نمی‌توانید همه‌چیز را بدانید، حتی دربارۀ خودتان. اما می‌توانید دست‌کم تا حدی بدانید که چه چیزهایی را انتخاب کرده‌اید که ندانید و چه چیزهایی را قبلاً آرزو می‌کردید که کشف کنید. می‌توانید بفهمید که از چه چیزهایی روی برگردانده‌اید و به چه چیزهایی نگریسته‌اید.

  • نظرات [ ۰ ]
    • سه شنبه ۸ آبان ۰۳

    مصاحبه ی گونگ یو

     

    گونگ یو میگه که درسته که سریال گابلین خیلی ترکوند ولی اون هیچ وقت بعد از اون سریال و یا از اینکه انقد ترکونده و اینا احساس خوشحالی نکرده . نتونسته از اون شادی احساس لذت کنه . خیلی از خودم پرسیدم که چرا همچین حسی دارم و مدتها این سوالو از خودم کردم ولی به جواب روشنی نرسیدم . زمان که گذشت به این فکر کردم که من به قلب خودم و احساس خودم گوش نمیکردم . میگه کلا هیچ وقت احساس خوشالی نکرده . کلا ادمی نیست که بگه عه این اینجوری شد پس خوشحالم . هیچ وقت بیان نمیکنه از کلمه خوشحالی استفاده نکرده . میگه که تا یک سال کاراکتر کیم شین باهاش مخلوط شده بوده . درش دفن شده بوده . میگه بازیی که من میکنم با بازی کسی دیگری متفاوته . چون طرز نشون دادن کاراکترها متفاوته . برا همین کاراکتری که من بازی میکنم به من می چسبه و بعد من متوجه نمیشم که الان اینی که هستم اون کاراکتره یا من واقعی هستم . ولی در اون زمان اینطور نبودم که این احساس رو بروز بدم درواقع نتونستم با احساساتم روبه رو بشم و به اونها نظمی بدم برای همین همه چیز روی هم انباشته شد ، از طرفی چون همه خوشحال بودن و افراد خیلی زیادی سریال رو دوس داشتن و در معرض دید زیادی بودم . کاراکتر کیم شین کاراکتر خیلی اسیب پذیری بود برای همین همونقدر که اسیب پذیر بود غم انگیز هم بود . 

     

    گابلین

     

    🍂 پست مرتبط 🍂

     

    🍂 سریال کره ای نگهبان خدای بزرگ و تنها 🍂

    🍂 سریال کره ای گابلین 🍂

    🌺سریال کره ای گوبلین خدای تنها و درخشان  🌺 

    🌺عکس از سریال کره ای گابلین  🌺

  • نظرات [ ۱ ]
    • چهارشنبه ۴ مهر ۰۳

    برای دهمین بار فیلم کره ای قطاری به بوسان Train to Busan

    هیچ تاکید میکنم هیچ فیلم و سریال زامبی ای نمیتونه جای قطار بوسان رو بگیره . این فیلم محشر بود . یه اثرهنریه که همه چی توش داره ، ترس ، غم ، دلهره وحشت . واقعا عالیه . 

    فیلم کره ای قطار بوسان

  • نظرات [ ۱ ]
    • يكشنبه ۱۴ مرداد ۰۳

    یک شعر زیبا یک اهنگ زیبا

     " منو ببوس

    لبهای سوزانت رو بده بهم

    نگاهی ملایم و محکم

    عطرش در باد می مونه

    در گوشم حرفای عاشقانه زمزمه کن

    باور دارم تو سرنوشت منی

    تو زیباترین منظره ی سفرمی

    بهار در برابر جذابیتت رنگ می بازه

    با تکیه به شونه ات رویاها به حقیقت می پیوندن

    بیا باهم به سوی ناشناخته های دور پرسه بزنیم

    در انتظار اسمون صاف بعد باریدن بارون

    تو اخرین ارزوی منی

    مهتاب روشن

    به ارومی امواج لطیف گندم رو نوازش میکنه

    وتصویری از عشق رو می بینیم

    ناامیدی د رهمه جا اجتناب ناپذیره

    پیج و خم وجود داره

    ولی تو همچنان منو ببوس ! "

    سریال کره ای گابلین

    ترجمه ی یکی از او اس تی های سریال چینی در بهار عاشق خواهم شد ⚡ سریال چینی در بهار عاشق خواهیم شد ⚡ . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۱۸ خرداد ۰۳

    زندگی هر ادمی یک حماسه است .

    چند عکس بهاری 

    عکس بهاری

    این روزا هوا خیلی خوبه . نسیم بهاری ، که البته باده تا نسیم 😁 شکوفه های درختا ، وقتی باد میاد و شکوفه های تازه ی درختارو تو هوا پراکنده میکنه واقعا منظره ی قشنگ و هیجان انگیزیه برای من . من خیلی ناراحتم خیلی ناامیدم خیلی بی پولم خیلی پوچم . هرروز با این فکر که امروز چیکار کنم بیدار میشم . گاهی تو سکوت شب وقتی دارم سریال میبینم یهو فکرای متفاوتی به ذهنم میاد . خیلی مشکلات دارم مث همه ی ادما که هرکسی به نوبه ی خودش مشکلات خودش رو بزرگ میدونه . من هم همونطورم . نقطه ی امید یا روشنی تو زندگیم نیست . هرروز مث همه .

    داستان همشهری

    با اینحال گل ها رو دوست دارم . بهار رو دوست دارم . بارون بهاری ، رعد و برق که دلم براش تنگ شده بود رو دوست دارم . شکوفه های نو رسیده ی درختا که تو هوا می رقصن رو دوست دارم . کتاب ها رو دوست دارم . برعکس سالهای خیلی دورتر که به اینترنت دسترسی نداشتم تا وقتی کتابی میخونم راجبه اون مکان اون غذا اون نویسنده تحقیق کنم ، رو دوست دارم . از خوندن داستان های تکراری خسته نمیشم . از دیدن شکوفه ها و هزاران عکس تکراری ازشون گرفتن خسته نمیشم . از دیدن اسمون ابی که ابرهای سفید بزرگ توش اینور اونور میرن سیر نمیشم . از دیدن درختای سبز تازه جوونه زده ... از شنیدن صدای پرنده ای که گه گاهی می خونه و صدای دلنشینی داره و اسمشو نمیدونم ، هربار دنبال صدا میگردم ولی نمی بینمش . 

    داستان همشهری

    از شنیدن اهنگای تکراری خسته نمیشم . هنوزم اهنگای ایرانی خیلی قدیمی گوش میدم و می رقصم . رقصیدن رو دوست دارم . حتی اگه مسخره بازی باشه . من اینجوری شادی میکنم . 

    از دیدن سریال کره ای . از اینکه یه کلمه ی جدید که حفظ کرده بودم رو تو سریال می شنوم و می فهمم خوشال میشم . دوباره میخام زبان کره ای خوندن رو شروع کنم . زبان کره ای خوندن رو دوست دارم . 

    عکس بهاری

     خوندن وبلاگ ها و زندگی های دیگران رو دوست دارم . و خیلی چیزای دیگه که ممکنه الان یادم نباشه . 

    همینجوری اینا یادم اومدن و نوشتمشون ، میخاستم دوباره به خاطر چندتا دوستی که تو ویرگول داشتم دوباره تو ویرگول ثبت نام کنم هم زورم اومد هم منصرف شدم . ولی خب دلم برای اون دوستم که نوشته های خوبی داشت و فک کنم جنوبی بود تنگ شده بود . خیلی قلم خوبی داشت اگه برم ویرگول به خاطر اون میرم . گرچه میشه صفحه شو بوکمارک کنم برم بخونمش ولی چون نمیتونم نظری بدم یه حس یجوری بهم دست میده . یه چیزی میخونم باید حتما اظهار نظر کنم . از واجباته برام . البته که اونم اگه دلش میخاست میتونست همین کارو با وبلاگ من بکنه ولی خب زوری که نی . 🙄🤦‍♀️😐 سایت اقای دست انداز رو هم بوکمارک دارم ولی راستش چون دیگه حوصله خوندن مسائل جامعه و سیاست رو ندارم نمیخونمشون . 😶🙄 

    این سریال جدیدی که قرار شروع کنم ببینم : اسمش هست به کره ای :

    سون جه رو بردار و بدو " منظور از بردار ینی بزن زیربغلتو بدو " 

    به انگلیسی میشه دونده ی دوست داشتنی Lovely Runner 2024 

    درمورد سون جه اس که ایدله ولی به خاطر سختی های این صنعت ،خودکشی میکنه ، و این دختره یه معلولیتی داره و فن سون جه س و سون جه بهش نیرو و امید به زندگی میده ،بعد از شنیدن خبر خودکشی اوپاش ، اون یه روز معجزه وار به 15 سال قبل میره و اینبار تصمیم میگیره که بره و از خودکشی ایدل محبوبش جلوگیری کنه . 

    دونده دوست داشتنی Lovely Runner 2024

    خب میرسیم به ادامه عکسای بهاری : 

    عکس بهاری

    عکس بهاری

    امروز تا همینجا تا پست های بعدی . 


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

     

    💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟 سریال کره ای دروغه همه 💟 سریال کره ای داستان ازدواج بانو پارک  💟پادشاه ابدی  💟 سریال کره ای اودیسه ی کره ای سون او گوک 💟قالب جدید 💟 سریال کره ای بدرخش یا دیوانه شو  💟 سریال کره ای مرد من الهه عشقه 💟 my man is cupid 💟 جمع بندی سریال های در حال پخش که دیدم 💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟تاریخ در سریال کره ای عاشقان ماه و بدرخش و دیوانه شو  💟

  • نظرات [ ۱ ]
    • پنجشنبه ۲۳ فروردين ۰۳

    سریال کره ای گابلین 쓸쓸하고 찬란한 도깨비

     


     지은닥 : 아쩌씨 지금 내 머리카락 쳤어요 ?

    아 ... 그러니까 가슴에 검이 꽃히지 , 사람이 이런 게 꽃히는 데는 다 이유가 있다니까요 .

     ? 도깨비 : 너 어떻게 사람 아픈 데를 콕콕 찔러? 사이코패스야?

    지은닥 : 아쩌씨는 뭐 ! 처음부터 안  그랬는 줄 알아요 ? “ 너 도깨비 신부 아니다 “ “ 소문에 살지 말고 현실에 살아라 “

    자기는 뭐 , 콕콕 안찌르고 되게 푹신푹신했는 줄 아나 봐.

    도깨비 : 너 위해서 얘기한 거잖아 ! 너 위해서 !

    지은닥 : 나 위할 거면 , 남친이나 내놔요 ! 알바 , 이모네, 남친 !

    무슨 수호신이 이래 ? 안 이뤄젔잖아요 남친 !

    도깨비 : 여기 있잖아 네 남친

    지은닥 :여기 어디요 ? 여기 어디 ?

     도깨비 : 여기 !!! 네 앞의 나 !!!

     


     

    سریال کره ای گابلین 쓸쓸하고 찬란한 도깨비

     

    جی اون تاک : اجوشی الان موهامو کشیدی ؟ آ.. برا همینه که یه شمشیر تو سینت فرو رفته ...حتما دلیلی داشته که اینجوری شدی ...

    گابلین : چطور میتونی رو نقطه ضعف مردم دست بذاری و نمک بپاشی رو زخمشون ؟ سایکوپسی ؟ 

    جی اون تاک : خودت چی ، فکر کردی خودت از اول رفتارت درست بوده ؟ " تو عروس گابلین نیستی ، تو شایعه ها زندگی نکن ، تو واقعیت زندگی کن " خودت حتما فک کردی که خیلی ادم نجیب و مهربونی بودی ...

    گابلین : به خاطر خودت اون حرفارو زدم ... به خاطر خودت ...

    جی اون تاک :اگه به خاطر منه یه دوست پسری چیزی بهم بده ...کار نیمه وقت ، خانواده خالم و دوست پسر ...چجور نگهبانی هستی ؟ براورده ش نکردی دوست پسر رو ...

    گابلین : دوست پسرت همینجاست ! 

    جی اون تاک : اینجا کجا کجا ...؟!

    گابلین : همینجا جلو روت ، من ! 

     

     

     

    💗 مطالب پیشنهادی " ژاپنی " 💗

     

     

     

    💗 فیلم ژاپنی عشق را ببین و بشنو  💗سریال ژاپنی ازدواج دروغین ما 💗   سریال ژاپنی چشم های قرمز  💗  سریال ژاپنی هویت  💗   سریال ژاپنی عدالت  💗   فیلم ژاپنی someone   💗  سریال ژاپنی معشوق 💗 سریال ژاپنی سکوت  💗  سریال من سرنوشت تو هستم I'm Your Destiny  💗  سریال ژاپنی اخرین کات یا برش نهایی💗 سریال ژاپنی روزها  💗سریال ژاپنی کاش صد ها بار بهت گفته بودم 💗سریال ژاپنی اولین عشق  💗 فیلم ژاپنی ازدواج شاد من 💗فیلم ژاپنی اگه گربه ها از جهان ناپدید بشن💗 فیلم ژاپنی هیولا monster 💗مصاحبه ی گونگ یو 

     

     

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۱۹ اسفند ۰۲

    درمورد برنامه ای که گونگ یو مهمونش بود

    یه کانال یوتیوب هست که واسه یو جه ساپ ، یوجه ساب هستو دوتا کمدین دیگه که اسماشونو حفظ نکردم 🤣 گونگ یو رو به سختی پیدا کرده بودن دعوت کرده بودن خیلی جو صمیمی و خیییییلی قشنگ بود حرفای معمولی از زندگی اتفاقاشون حساشون ، بعد گونگ یو یهو سوالای باحال می پرسید یه جور تیپ سوالایی که همه برای رعایت ادب و بدیهی شمردن نمی پرسن ، چرا اسم برنامه اینه ، اینجا کجاعه “منظور استدیو “چجوری استفاده میشه توش می خابین؟ رو به جه ساپ برای خودته؟! 🤣 خیلی موقعیت های خنده دار کیوتی بود ،گونگ یو واقعا عالیه .

    بعد میگفت وقتی گابلین اونقد ترکوند شاید برای بقیه عجیب باشه من هیجا نگفتم اینو ، با خودم گفتم شاید بگن از شکم سیریه و میخاد پز بده ، ولی من حس پوچی داشتم نمیدونم چرا حس میکردم باید برم برای خودم باشم تا بتونم دوباره خودمو پیدا کنم و جمع کنم ، من راستش حسشو درک نکردم ولی شاید بعدا درکش کنم .
    از هر دری دیگه ،اصلا بدون هیچ مقدمه ای هیچ موقعیت معذب کننده ای ، هرکی حد خودشو میدونه خیلی بااحترام اصلا حذ میکنم می بینمشون ، ورزش چی میکنی ، عه هیونگ موقع کرونا اینجوری ورزش میکرد ، و ورزش چقد تبدیل به یک فرهنگ شده براشون ، همینه که جه ساپ خودش نزدیک پنجاه سالشه و انقد خوب مونده . ماهی گیری میکنه گونگ یو درمورد این چیزا …خیلی حرفای دیگه هم زدن که خیلی باحال بود ولی همش یادم نمونده .
    خیلی قشنگه خیلی حس خوبی داد برنامه ش بهم و برای همین چتر شدم رو کانالش 🤣. حیف بود اینو اینجا نگم .

    امشب برای دومین بار نگاهش کردم ، اخرای برنامه کمدین سوم زودتر رفت چون برنامه ی دیگه ای داشت ، بعد گونگ یو و جه ساپ و اون یکی مونده بودن ، سه تاشونم برای یه کمپانین ، بعد تو خلال برنامه از اولش کلا یه نقاط مشترک هیونگ دونسنگی پیدا کرده بودن ، یهو جه ساپ گفت عه اصلا ما هممون برای یه کمپانی هم هستیم اینجاام نقطه مشترک هیونگی دونگسنگی 🤣🤣🤣💗💗💗 عالی عالی … اینجوری که تعریف میکنم بی مزه س وقتی می بینی برنامه رو متوجه باحالیش میشی . 😁
    میدونی برنامه هاشون خسته کننده نی یک ساعت و نیمه و همش حرفای باحال میزنن باهم خوش می گذرونن واقعا ، ترکیبشون خیلی باحال بود . و همشون واقعا یه کمدین واقعی هستن که بدون لوده بازی و مسخره کردن بی ادبانه دارن کار میکنن و واقعا طناز هستن .
    ادم لذت میبره می بینتشون .
    جدیدترین برنامه ش برنامه ای که به سختی این بار هم تونستن زوج گابلین و فرشته مرگ رو بیارن و این برنامه هم انقد باحال بود که حد نداره .
    دیگه راجبه این حسش نی تایپ کنم . خییییلی باحال بود .


    لینک کانال برنامه:

    https://youtube.com/@ddeunddeun?si=zV-FuA9oDfZZAbBX


  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۷ اسفند ۰۲

    سریال کره ای گوبلین : خدای تنها و درخشان

    بالاخره سریال کره ای گوبلین یا گابلین یا خدای تنها و درخشان گابلین رو برای 4 مین بار دیدم تموم کردم .
     

    سریال کره ای گابلین
     

     
    خیلی قشنگ بود هر لحظه ای لذت بخش بود ، کمدیش فوق العاده اس . مناظر توی سریال حرف ندارن . دیالوگا عالین . داستان جذاب . هرچقدم تو پست قبلی گفتم که اگه اینجوری اونجوری ولی با اینحال خیلی خوبه . عاشقانه ش عالی کیوت . ینی یه سریالی که میشه بارها نگاهش کرد و لذت برد .
     

    سریال کره ای گابلین
     

    فک نمیکنم کسی داستان گابلین رو ندونه ، من به طور خلاصه میگم :
    گابلین ، اسمش کیم شین ، فرمانده ی ارتش گوریو " گوریو و گوگوریو فرق دارن " که بعد از جنگهای طولانی وقتی به کشور برمیگرده به جای افتخار ، توسط امپراطور حسود و عقده ای و معلم عوضیش متهم به خیانت میشه و کشته میشه ، کیم شین شمشیرش تو زمین جا مونده ، خدمتکارش و نوه ش میان براش سالگرد بگیرنو و دعا بخونن یهو کیم شین به فرمان خدا زنده میشه و تبدیل به گابلین میشه ، خداهه میگه به خاطر دعاهای ادمایی که تورو دوست داشتن و خون کسایی که روی دستاته این هم مجازاته هم پاداش .تنها کسی که میتونه به عمرت خاتمه بده عروس گابلینه که با بیرون کشیدن شمشیر از بدنت تورو به خاکستر تبدیل میکنه . گابلین قرن ها زنده می مونه و تو نهمین قرنی که زنده اس یه زن حامله رو نجات میده ، دختر اون زن میشه عروس گابلین .
     

    سریال کره ای گابلین
     

     
    از اونجا که بچه باید میمرده ولی نمرده تبدیل به روح گمشده میشه و فرشته ی مرگ همیشه دنبالشه . بعد چون عروس گابلینه توانایی دیدن روح هارو پیدا میکنه . همینجوری زندگی میکنه تا مادرش باز تصادف میکنه و این سری میمیره ، بچه میره پیش خاله ی تناردیه ش زندگی میکنه تو همین اثنا تو تولد 19 سالگیش با فوت کردن شمع ، گابلین رو فرامیخونه . گابلین میاد و خلاصه اینا اشنا میشن و تو این دیدار ها بالاخره 🌺 شکوفه های عشق شکفته میشه 🌺 و اینا ...
     

    سریال کره ای گابلین

    کیم شین قلب مهربونی داره و همیشه سرباز وفاداری بود و هیچ وقت از اینکه توسط صاحبش ینی امپراطور کشته شده گله و شکایتی که به نظر بیاد از کینه س ، نکرده . اون سرنوشتشو قبول کرده ولی بیشتر از اینکه این زنده موندن طولانی رو یه پاداش بدونه ، یه مجازات میدونه و میخاد بمیره ، از طرفی وقتی با عروسش اشنا میشه و عاشق میشه میخاد زنده بمونه ، این تقابل بین زنده موندن و باید مردن ، حسایی بود که گونگ یو اونو فوق العاده در اورده بود . از طرفی این واقعا بی انصافی بود که بعد از دیدار با اولین عشق تو این 900 ساله ، بمیره .
    واقعا پایانش منو زیاد راضی نکرد با اینکه بارها دیدمش ، نمیدونم چه نیازی بود جی اون تاک رو بکشن دوباره تناسخ بشه . میتونستن یه کاری کنن دوباره خداهه بیاد بگه این پاداش تمام کارای خوبیو که تو این 9 قرن کردی و یه عالم بنده ی منو دستشونو گرفتی و نجاتشون دادی . خداشون خیلی خوددرگیر بود انگار با گابلین دشمنی داشت . نامرد .
    ولی اینکه بعد از 9 قرن این سه نفر که سرنوشتشون بهم متصل بود باهم روبه رو شدن ، حتی هم خونه شدن ، فرشته مرگ و گابلین که متضاد هم بودن و از طرفی تو گذشته هم فرشته ی مرگ امپراطور بود و کسی که کیم شین رو کشته بود ، و خاهر کیم شین ، و یه طرف دیگه جی اون تاک . کاش نشون میدادن که جی اون تاک تو گذشته کی بوده . و دوک هوا هم شیرینی و کیوتی خاصی خودشو داشت .

    سریال کره ای گابلین

    عکسهایی از محل فیلمبرداری گابلین ، واقعا خیلی قشنگه . اینجا همونجایی که گابلین با جی اون تاک اولین بار کیس رفت ، و عروسی کردن . 
    سریال کره ای گابلین
    سریال کره ای گابلین
    سریال کره ای گابلین
    سریال کره ای گابلین
  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۱۵ مهر ۰۲

    سریال کره ای گابلین خدای تنها و درخشان

    گابلین همش تو گذشته مونده بود . اصلا از جهات دیگه به اتفاقی که براش افتاده بود نگاه نمیکرد خودشو از این بابت که باید اول پاک جونگ وان رو میکشتم اون بود که باعث شده بود په های جوان چشم و گوشش بسته شه ، پادشاه قبلی اونو به من سپرده چرا باید بدمش زیردست پاک جونگ وون عوضی ...اصلا اینارو نمیگفت ...به خاطر وفاداری کورکوارنه ش و برده وارانه ش بود که به این مصیبت دچار شده بود . سوال نمیکرد کنکاش نمیکرد ...همون جوری که بود قبول کرده بود ... په های جوون کسی دورش نبود تا نجاتش بده میدونست  دارن بهش سم میخورونن ولی جرات نداشت به کسی بگه که  بیاین منو از دست از شیطان نجات بدین . تو بزرگ بود باید کمکش میکردی . نمیشه په ها رو مقصر دونست . 

     

    🍂 پست مرتبط 🍂

     

    🍂 سریال کره ای نگهبان خدای بزرگ و تنها 🍂

    🍂 سریال کره ای گابلین 🍂

    🌺سریال کره ای گوبلین خدای تنها و درخشان  🌺 

    🌺عکس از سریال کره ای گابلین  🌺

    مصاحبه ی گونگ یو 

     

    از طرفی خدایی  که تو سریال نشون داد راستش به نظر مسخره و غیرواقعی بود ولی فک کنی خدا واقعا همینجوری مسخره و غیرواقعی کاراشو میکنه و معلوم نی با خودش چندچنده ...خب گابلین تو قسمت 13 شمشیر رو اورد بیرون پارک جونگ وون رو کشت و تمام و مرد باید می مرد کاملا و دوباره تناسخ میکرد که چی خب مرد همه یادشون رفت که اون کی بوده بعد که ابا از اسیاب افتاده دوباره اومده ، دوباره همه یادشون میاد که این کی بوده و اینا ...بعد که دوباره داشتن باهم عشق میکردن و تازه بهم رسیده بودن یه سال نشده بازم دختره مرد ... رسما بی انصافیه . دور باطله رسما ...در ضمن چرا خدا همیشه طرف ظالمه ؟! پارک جونگ وون چرا تاحالا پرسه میزده؟ و اگه دلیل 900 سال زنده بودن گالبین دوباره کشتن پارک جونگ وون بوده چرا مثلا یه کاری نکردن با کشته شدن اونو شمشیرشو بیرون اوردن همه ی روح های بد و شیطان ناپدید شن ؟ میدونین حس میکنم همچین اتفاق مهمی رو تو 20 دیقه کمتر نشون دادن واقعا بی انصافی بود در حق گابلین ...باید اتفاق مهیج تر اتفاق بزرگتر نه که فقط 12 قسمت سر در اوردن شمشیر باشه بعدشم برای کشتن اون عوضی که مرده بودش مصرف شه . خدا خودش خبرمرگش اون عوضی رو میکشت دیگه . از اینورم که باز اومده با عشقش زندگی جدیدی رو شروع کنه ، زد عشقشو کشت ...واقعا به قول خودشون  억울하네요 😖 بعد مگه نگفت خداهه که اسم و خاطرش از ذهن همه ی ادمایی که می شناخته پاک میشه ؟! خب طبیعتا اسمش باید از وصیت نامه های خاندان یو که این همه سال میگفتن کیم شین ناعری ، یه روز با بارون و شعله ی ابی میاد ، باید حذف میشد دیگه ... 

    قیافه ی گابلین وقتی میبینه من دارم میگم سریالش افسانه ای و قشنگه ولی باز دارم میگم مسخره و غیرمنطقیه :

     

    سریال کره ای گوبلین

    ولی اخه با همه ی اینا چرا انقد قشنگه ؟! آه ! 

     

    سریال کره ای گوبلین

     


    مخاطبین موبایل فرشته ی مرگ : گابلین ، عروس گابلین ، سانهی نه سانی 

     

    مخاطبین موبایل فرشته ی مرگ

     


    🍂🌨   ‌ بیشه زاری غرق در شکوفه در یک نگاه    🍂🌨

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۱۳ مهر ۰۲

    سریال کره ای گابلین 도깨비

    پاییزه ...تو پاییز باید چه سریالی دید ؟ الزاما سریال کره ای گابلین .
    سریال کره ای بین ها از نظر من به دو دسته تقسیم میشن : یا گابلینو دیدن و عاشقش شدن یا گفتن این هیچی نداشت بیخود بود فلان .
    دسته دوم از نظر من باید برن تو دیوار . همینه که هست . من مث جمهوری اسلامی زورگو هستم .
     
    도깨비
    بنابراین پاییز باید حتما یه دور گابلین دید و از زیبایی بصری که تو سریال هست ، زیبایی داستانی ، زیبایی روابط و خیلی چیزای دیگه که تو گابلین پیدا میشه لذت فراوان برد . در همین راستا این پاییز منم نشستم برای 4 مین بار گابلین نگا کردن رو شروع کردم . و چندتا هم عکس ازش ساختم و خاهم ساخت . چون خیلی قشنگه .
    ینی واقعا چطوری میتونن یه سریال بسازن که 4 بار نگا میکنی بازم کیف میکنی بازم لذت می بری ، بازم میخندی ...اصلا اعجوبه ان .
     
     
    علاوه بر خود سریال که پرفکته اهنگ های سریال یا همون او اس تی هاشم فوق العاده قشنگن . اصلا این سریال افسانه ایه و تکرار نشونده . گابلین یک مکتبه . انقد که خوبه .
     
     
     

     🍂🌨   ‌ بیشه زاری غرق در شکوفه در یک نگاه    🍂🌨   

     

     

     
     
    یکی از جالبترین و غم انگیزترین و تراژدی ترین روابط رو داشتن این دوتا ...
     
    도깨비
     
    با اینکه به نظر هیچی نی ولی من تو این صحنه داشتم پروانه و اکلیل توامان تراوش میکردم ...
     
    도깨비
     
    یکی از قشنگ ترین نگاه های اجوشی ...وقتی حواسش نی داره علاقمند میشه ... خدایی گونگ یو قیافه ی خاصی نداره چجوری انقد جذابه !؟
     
    도깨비
     
    یکی از زیباترین صحنه ها ...میدونین لوکیشن های گابلین الان تو کره چقد معروفه و توریست داره ؟! نه تنها این سریال بلکه هر سریالی که خیلی میترکونه ...نمونه ش سریال سونات زمستان ...
     
     도깨비
    اولین دیدار ....
     
     
     
    اولین جذب ..
     
    도깨비
     
    عاشق شد تموم شد رفت ...یه دختر 19 ساله داره ازش محافظت میکنه ... ری اکشن کسی که 300 ساله تنهاس و منتظر مردن و هرچی فک میکنه عقلش قد نمیده که چی شده بود و چرا و تقصیر کی بود ... و بارها همش وقایع رو مرور میکنه ... 
    도깨비
     
     
    도깨비
     

     

    قبول دارین هر دوشون خیلی سرنوشت غم انگیزی داشتن ؟! شرحه شرحه ام براشون ...
    도깨비
     
     
  • نظرات [ ۲ ]
    • جمعه ۷ مهر ۰۲

    سریال ژاپنی و کره ای ها باهم چه تفاوتی هایی دارن ؟!

    سریالای ژاپنی برعکس سریالای کره ای خیلی ساده ان .

    مثلا سریالای کره ای حتی اون اب ترینش هم بازم تو میتونی ما به ازای اون کاراکتر رو تصور کنی که ممکنه باشه . برای اون کاراکتر شخصیت سازی شده ، دیالوگا واقعی ترن و با دنیای واقعی میخونن .

    Kazuya Kamenashi
    Kazuya Kamenashi

    تو ژاپن املاکیا برای اجاره خونه اینجوری نقشه خونه رو دارن با توضیحات راجبه اون خونه و ایرادی که ممکنه داشته باشه  .
    تو ژاپن املاکیا برای اجاره خونه اینجوری نقشه خونه رو دارن با توضیحات راجبه اون خونه و ایرادی که ممکنه داشته باشه .

    ولی ژاپنی ها کلا خیلی ساده ان هم از لحاظ نشون دادن کاراکتر ها و هم دیالوگ ها . فرض کنین این سریال رو کره ای ها می ساختن کلی راجبه اینکه چرا این کاراکتر مرد این کارو میکنه و اون حرفو میزنه پس زمینه میساختن جور یکه تو درک میکردی اها به این دلیل این اینجوریه واو چه ادم مثلا جالبی ... ولی ژاپنی ها برعکسن ، به معنای واقعی کلمه واقعا ساده ان ... یه مرد ساده که تا خدا بهش میگه این دختترو سرنوشتته برو باهاش دوس شو و سر یه سال بچه دار شو ، اقدام میکنه و میخاد با دختره رابطه برقرار کنه در ساده ترین روش های ممکن ... انقد ساده و قشنگ و صادق که ادم میگه چرا همچین ادمی ساده و بدون هیچ پیچیدگی بدون هیچ دودوتا چهارتایی واقعا وجود ندارن ...نه که خنگ باشه و کارای احمقانه کنه ها ... اونجوری نه . نمیدونم باید چجوری وصفش کنم . ولی گاهی اینجور سریالا به دلم می شینه . بامزه س .

    در مقابل سریالای کره ای ، به عنوان مثال این سریال نگاه ها ری اکشن ها کارایی که انجام میشه حرفایی که زده میشه مث یه زندگی واقعیه ...حتی اگه اون کاراکتر ما به ازای خارجی نداشته باشه .

    چرا همه تو مرغ میخان رونش رو بخورن ؟! اینجاام سر رون دعوا بود 😁
    چرا همه تو مرغ میخان رونش رو بخورن ؟! اینجاام سر رون دعوا بود 😁

    سریال touch behind you
    سریال touch behind you

    💗 مطالب پیشنهادی " ژاپنی " 💗

     

    💗 فیلم ژاپنی عشق را ببین و بشنو  💗سریال ژاپنی ازدواج دروغین ما 💗   سریال ژاپنی چشم های قرمز  💗  سریال ژاپنی هویت  💗   سریال ژاپنی عدالت  💗   فیلم ژاپنی someone   💗  سریال ژاپنی معشوق 💗 سریال ژاپنی سکوت  💗  سریال من سرنوشت تو هستم I'm Your Destiny  💗  سریال ژاپنی اخرین کات یا برش نهایی💗 سریال ژاپنی روزها  💗سریال ژاپنی کاش صد ها بار بهت گفته بودم 💗سریال ژاپنی اولین عشق  💗 فیلم ژاپنی ازدواج شاد من 💗فیلم ژاپنی اگه گربه ها از جهان ناپدید بشن💗 فیلم ژاپنی هیولا monster 💗

  • نظرات [ ۳ ]
    • شنبه ۱۸ شهریور ۰۲