قالب

بهترین سریال های کره ای :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۱۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهترین سریال های کره ای» ثبت شده است

سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

سریال کره ای قمارباز تو دوره ی امپراطور سوک جونگ  پدربزرگ ولیعهد سادو می گذره .تو  صفحه ی سریال 💚 سریال کره ای نقاش باد ها  💚 مفصلا راجبه ولیعهد سادو Crown Prince Sado توضیح دادم .  سریال راجبه شورشی به اسم ای اینجوا ،  که شخصی به همین اسم که از جناح سورون بوده ؛سردسته اش بوده .

همه ی خانواده ای این جوا به دستور امپراطور کشته شدن  و اون میخاد انتقام بگیره ، درهمین راستا ؛ زنی به اسم پوک سون آ " این کلمه ینی هلو " رو که خدمتکار کاخ بوده با نقشه جلوی امپراطور سوک جونگ قرار میده و امپراطور عاشق اون زن میشه .

ولی اون زن ، شوهر داره و شوهرش قمارباز قهاریه . درواقع اشراف زاده بوده ولی از اشراف زادگی براش فقط اسمش باقی مونده . امپراطور که عاشق این زن شده میره با این مرد قمار بازی میکنه و دست اخر مرده برای اخرین بار که میخاد شرط ببنده زنشو پیش میکشه و میگه رو زنم شرط میبندم . اینجوری میشه که زنش میشه زن امپراطور . خلاصه بعد از 6 ماه زن یه پسر به دنیا میاره ولی چون براشون غیرقابل قبول که یه بچه 6 ماهه به دنیا بیاد و سالم و زنده باشه، زن مجبور میشه اون بچه رو بفرسته پیش شوهر قبلیه ، چون میدونه که این بچه ، بچه ی امپراطور نی . امپراطورم خودش شک میکنه به این موضوع . میگذره و باز بچه دار میشه و این بار شاهزاده یون این گون ،" بابای ولیعهد سادو "  به دنیا میاد . 

پسری که بیرون فرستاده اسمش بک ده گیله . اون خیلی شانس داره و خط عمریش بلنده و تو طالعش هست که امپراطور میشه .

ای این جوا این رو دست اویز و میخاد اون پسر رو به امپراطوری برسونه ولی دست سرنوشت بک ده گیل و برادر شاهزاده ش رو روبه روی هم قرار میده و اونا باهم دوست و میخان باهم ای این جوا رو بگیرن . چون اون یه خیانتکاره . 

این داستان سریال بود . 

حالا بیاین نگاهی به تاریخی که داستان سریال درش میگذره بندازیم : 

شورش ای "یی" این جوا ، 이인좌의 난을 ، ای این جوا کی بود و چه کرد ؟!

ای این جوا ، نسل نهم از پسر چهارم امپراطور سجونگ بوده . اون تو دسته ی سورون ها " زمان چوسان کلا درباریا دوتا جناح داشتن سورون و نورون " ولی افکارش با نورون ها هم همسو بوده . اون  نقشه ی خیانت کشید و این دوجناح رو باهم متحد کرد ولی دست اخر خیانتش شکست خورد و اعدامش کردن . بعدها اسم اون رو از شجره نامه ی خانوادگی شون حذف کردن . درواقع وقتی اعدام شده 34 ساله بوده . ولی تو بیشتر سریالا به دلیل اینکه اون سردسته ی خیانتکاراس و مغز متفکره پیر نشونش میدن . که اصلا خب چه ربطی داره مگه هرکی مغز داره ، پیره ؟ 

این شورش سومین شورش بزرگ در زمان چوسانه . وقتی ولیعهد  کیونگ جونگ پسر اول امپراطور سوک جونگ که تو سریال نشون داده میشه ، یهویی میمیره ، این نظریه که توسط برادر ناتنی ش ، یانگ جو یا یونگ جو ، در سریال با بازی یئو جین گو ⬇ ، مسموم شده از سمت ای این جوا نشات و بزرگ میشه و اینجوری میشه که نقشه ی خیانتی که سالها کشیده بود رو عملی میکنه . با اینحال یانگ جو این شورش رو سرکوب و 50 سال فرمانروایی میکنه . و عمر به تخت نشستنش از بقیه ی امپراطور های چوسان بیشتر بوده .

 سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

هنگامی که پادشاه یانگ جو  پس از مرگ کیونگ جونگ به سلطنت رسید، جناح سورون به شدت توسط جناح نورون که قدرت را به دست گرفته بود  تضعیف شد. در نتیجه، گروه سورون که بیرون رانده شد، سوء ظن شدیدی را در مورد مرگ مرموز کیونگ جونگ ایجاد کردند  و این تصور که یانگ جو ، کیونگ جونگ را مسموم کرد، به تدریج گسترش یافت. و در نهایت، او طرحی را برای سرنگونی دولت به نام انتقام پادشاه کیونگ جونگ ،  آغاز کرد.

یانگ جو  پادشاهی بود که به مدت 52 سال حکومت کرد، یعنی یک دهم از 500 سال سلسله چوسون.

حالا قراره ببینیم که "سوک جونگ " کی بوده .

سوک جونگ که ایشون ⬇ نقششو در سریال کره ای  قمارباز بازی کرده ، 12سالگی بعد از مردن پدرش به تخت می شینه . اینکه یه پسر 12 ساله به تخت بشینه اولین بار در تاریخ چوسان اتفاق افتاده . چون پسرا در اون زمان 15 سالگی بزرگسال حساب میشدن و مادر و مادربزرگش زنده بودن و میتونستن نایب السلطنه بشن ولی اون به تخت نشسته و درباریان هم به شکل عجیبی اینو پذیرفتن . اون تنها پسر بود و برادر دیگه ای از مادر دیگه ای نداشت . همچنین به واسطه ی رابطه ی خوبش با جناح نورون تونست سریع به تخت بشینه .

 

سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

 

سوک جونگ شخصیتی تندخو و بی رحم و خونسرد  داشت و پادشاهی بود که در طول 46 سال سلطنت خود از قدرت سلطنتی بسیار قوی در روابط خارجی بی شماری برخوردار بود. سوکجونگ دارای چهار ملکه بود که از این بین دومین ملکه ، ملکه اینهیون، و سومین ملکه جانگ اوک جونگ یا جانگ هی بین ،  بود. برخلاف سایر پادشاهان، او به دلیل استفاده فعالانه از همسرانش به عنوان راه حلی برای مسائل سیاسی شناخته شده است.

یکی از مهم‌ترین سیاست‌های او برای ارتقاء سطح حکمرانی و تقویت اختیارات خودش، عوض کردن مداوم جایگاه دو جناح سیاسی غالب (جناح‌های موسوم به غرب و جنوب) در راس قدرت بود؛ سیاستی که در تاریخ کره از آن به عنوان «هوانگوک» یا «چرخش دولت» تعبیر شده است. او در دوران سلطنت خود اجازه نداد که یکی از جناح‌ها به طور کامل بر همۀ امور مسلط شود تا بتواند سررشتۀ اصلی قدرت را در دست بگیرد.

سلطنت سوک جونگ رو با امپراطور یونگسانگون  연산군 مقایسه کردن . از لحاظ تندخویی و حذفیات مخالفان . گرچه میگن که سوک جونگ خیلی قدرتمندتر از یونگسانگون بوده .

ملکه این هیون و ملکه جانگ اوک جونگ دوتا از ملکه های مهم سوک جونگ بودن که اون برای حذف درباریانی که باهاش مشکل داشتن از اونا  استفاده میکرد . و بعد هم که می دید اونا زیادی قدرتمند شدن مجازات شون میکرد . حتی گفتن که خود سوک جونگ بوده که پسرش ولیعهد کیونگ جونگ رو مسموم و کشته چون می ترسیده اون مثه یونگسانگون بشه و بعدها بخاد برای انتقام مادرش که کشته شده بود ، تو قصر حمام خون راه بندازه .

کلا دوره ی سوک جونگ دوره ای بود که هرسری به یه جناح غش میکرد یه سری طرف نورون ها رو میگرفت و اونارو تحریک میکرد تا مخالفین سورون رو بکشن و یه سری سمت سورون غش میکرد و میذاشت اونا این سری نورون ها رو بکشن و اینجوری مخالفاشو سرکوب میکرد . و جامعه یجوری شده بود که همش تو شک و خیانت و لو دادن هم و خون رو با خون شستن زندگی پیش میرفته .

وقتی زن اول سوک جونگ میمیره ، ملکه این هیون که اون موقع 14 ساله بوده و نسبش به نوه ی امپراطور سونگ جونگ میرسه ، ملکه ی سوک جونگ میشه ولی از اونجا که سوک جونگ ،صیغه جانگ اوک جونگ رو هم داشته وقتی ازش بچه دار میشه و کیونگ جونگ به دنیا میاد و ولیعهد میشه ،  اونو به مقام ملکه ای می رسونه و این هیون رو مقامش پایین میاره . این کار با مخالفت نورون ها روبه رو میشه و میگن که ملکه هنوز جوونه و شاید به زودی اونم بچه دار شه و اینا ،  ولی سوک جونگ همرو حذف میکنه . 

بعدشم ملکه این هیون و خانواده ش رو تبعید میکنه . بعد 5 سال سوک جونگ از کارش پشیمون میشه و درصدد میشه تا این هیون رو به جایگاهش برگردونه . این هم یه واقعه ی جداگونه ای داره . از اون طرف چون یه صیغه جدید پیدا کرده صیغه چوی سوک بین ، که تو سریال اول اسمش پوک سون آ بود ، و اون صیغهه از علاقمندان ملکه اینهیونه ،درواقع اون یکی از خدمتکارای خانه زاد ملکه اینهیون بوده که باهاش به قصر اومده بود ، سر یه مسائلی به اون سمت غش  و ملکه جانگ رو میذاره کنار ، وقتیم ملکه اینهیون رو برمیگردونه ؛از اونجا که نمیشه دوتا ملکه باشه ، میخاد بازم ملکه اینهیون ملکه باشه که بازم دعوا پیش میاد که ینی چی نمیشه مادر ولیعهد ،ملکه جانگ اوک جونگه و فلان  . یک عالم کشت و کشتار این وسط رخ میده و دست اخر ملکه اینهیون ، ملکه میشه .

 پنج سال بعد و در سال ۱۶۹۴، حزب جنوبی نقشه تصفیه سیاسی دیگری را بر علیه حزب غربی کشید و آنها را به توطئه برای بازگرداندن ملکه اینهیون عزل شده متهم کرد. این درحالی بود که سوکجونگ از غزل ملکه اینهیون پشیمان شده بود و بانو سوک از خاندان چوی (بانو چوی) را که متحدی برای ملکه اینهیون و حزب نورون بود، مورد لطف قرار می داد. سوکجونگ که از اقدام حزب جنوبی برای پاکسازی سیاسی غربی ها عصبانی شده بود، ناگهان اقدام به تصفیه سیاسی جنوبی ها و برگرداندن حزب غربی به قدرت نمود. حزب جنوبی دیگر هرگز نتوانست بعد از این واقعه که گاپسول هوانگوک نامیده می شود، خود را احیا کند. سوکجونگ ملکه جانگ را تا عنوان بانو جانگ هوی بین تنزل رده داده و مجددا ملکه اینهیون را منصوب کرد. بانو جانگ سرانجام به دلیل نفرین ملکه اینهیون که به مرگ او انجامید، با سم اعدام شد. حزب سورون از ولیعهد هویسو (یی یون) که پسر بانو جانگ بود حمایت می نمود در حالیکه حزب نورون از پسر بانو چوی، شاهزاده یونینگ (یی گئوم) که بعدها با عنوان پادشاه یونگ جو به تخت نشست، حمایت می کرد. ملکه اینهیون و ملکه این وون که به تازگی منصوب شده بود، بدون فرزند بودند.

مامان امپراطور یانگ جو ، خدمتکار قصر بود.  چون سوک جونگ می بینه که اون به ملکه اینهیون خیلی علاقه نشون میده ازش خوشش میاد و صیغه ش "صیغه سوک بین " میشه .اتفاقا تو سریالم پوک سون آ با گذاشتن کفش و گل جلوی قصر ملکه اینهیون بوده ش که امپراطور رو می بینه .  اونو به اسم دونگ یی ، هم می شناسیم . گرچه من سریال دونگ یی رو ندیدم . بالاخره نفهمیدم این دونگ یی ؟! یا اونی که تو سریال سراستین قرمز بود . ؟!

خلاصه ،امپراطور یانگ جو همیشه برای اینکه مامانش خدمتکار بوده مورد تمسخر و اینا قرار می گرفته . و اگه کسی تو قصر راجبه مادرش چیزی میگفت اینو به منزله ی توهین تلقی میکرده . ملکه این وان ،ملکه ی سوم سوک جونگ ،" اینهیون میمیره "  یانگ جو رو به فرزندی قبول میکنه و درواقع چون اون اینکارو میکنه اون میتونه گزینه ی بعدی برای امپراطوری شه وگرنه مامان خدمتکارش رو دست اویز میکردنو بازم سورون و نورون اشوب به پا میکردن .ملکه این وان خیلی از یانگ جو دفاع میکنه تو دوره ی سلطنتش . 

یانگ جو وقتی امپراطور میشه تقریبا مث پدرش و امپراطور یونگسانگون ، میزنه هرکی زر مفت می زده رو میکشته ، اون مث پدرش تندخو بوده ، بعد از اینکه اشوب های ای این جوا و سورون ها رو میخابونه ، و پسرش تو بچگی ، تو همین اشوب ها  کشته میشه . اون از قبل هم تندخوتر میشه . بعد از اینکه تو 40 سالگی دوباره بچه دار میشه که پسرش سادو منظورمه ، با سادو بدرفتاری میکنه به عللی که تو پست، سریال کره ای نقاش باد ها توضیح دادم . دست اخرم که اگه سریال کره ای سراستین قرمز رو دیده باشین نوه اش ولیعهد میشه و الی اخر . 

تاریخی که تو سریال نشون میده و شورشی که ازش یاد کردم درواقع تو دوره ی امپراطور یانگ جو اتفاق افتاده ولی تو سریال از دوره ی سوک جونگ نشون میده کینه توزی رو تا  یانگ جو . راستش سریالش خییییییلی اب بود و زیادم جذاب نبود... من بیشتر به خاطر یئو جین گو نگاهش کردم . از نقشای امپراطور هایی که میزنن می کشن و اینا خوشم میاد . این ینی امپراطور! به نظرم .

برگشت به وزیره گفت فلانی دیگه نمیخام قیافتو ببینم . یارو گفت ینی میگی دیگه نیام قصر ؟! گفت نه میخام اعدامت کنم . 😁 خیلی باحال بود . 

☘ مرتبط با این سریال ☘

☘ سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق  ☘

 سریال کره ای مرد ملکه اینهیون ☘ 

به نظر من کسی که شورشی هست و ذهن خیانتکار رو داره رو باید تو نطفه خفه کرد . این امپراطورم اینجوری بوده . ولی خب چون زن بارگی نکرده و انتقام مامانشو نگرفته اسمش بد نشده . ولی اون یونگسانگون نگون بخت چون انتقام مامانشو داشته میگرفته اسمش تو تاریخ بد در رفته . ریدم به تاریخ نویساشون. اتفاقا تو این سریالم یانگ جو تاریخ نویسارو اورد و گفت هرچی من میگم رو بنویسین . قانون منم . قانون ینی امپراطور . 

شورشی و خیانتکار که تو سریال می سازن دیگه عن خباثت رو در میارن . طرف این همه خیانت کرده، توام امپراطوری مگه دوره ی معاصره که دنبال محاکمه کردن هستین بزن زود بکشش دیگه ،هی دست دست میکردن . خیلی مسخره و اب بود .

وقتی امپراطور ادم فرستاد ای این جوای عوضی رو  بکشن ، برگشته میگه امپراطور ادم فرستاده یه ادم معمولی رو بکشن ؟! بعد که نتونست بکشه خودش پاشد رفت یکی از پسرای امپراطور که تو بیرون قصر زندگی میکرد رو کشت . مسخره . بعد هیشکیم پی اشو نگرفت که شاهزاده چی شد مرد ...تا اخر مردک زنده بود .

دیگه عصابمو بهم ریخت همشو زدم جلو . اخه عوضی بازی ام تا یه حد . وقتی نمیتونی داستان رو تا ته جذاب پیش ببری اولا گوه میخوری 24 قسمت درست میکنی دوما تاریخ رو درست حسابی درست کن که وقتی زدی شورشی رو تو قسمت 20 که هنوز امپراطور اولیه زنده س کشتی ، اشتباه تاریخی پیش نیاد تو سریال که مردم کسخلتون بیان بگن عه فلانی تو دوره ی امپراطور سومی مرد چرا اینجوری ساختین و فلان . 

یئو جین گو خیلی خوب بازی میکنه نقشای این مدلی رو ،اوایل خییلی هول بود با اینحال چون شبیه امپراطور بود خلق و خوش ، امپراطورم ازش خوشش می اومد و خیلی بهش بها داد . زرنگ بود ولی باید زرنگیش رو میگرفتی و صیقل میدادی و بهش میگفتی اینجوری انجام بدی بهتره . 

پرنس اسیا ⬇ که معرف حضورتون ممکنه باشه جانگ کیونگ سوک ، هم بازی یه دست و خوبی داشت ولی نقشش خیلی مسخره بود .

سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

هوا برش داشته بود که میتونه امپراطور بشه. وقتی به گدا و رعیت هی برسی و بهشون نون بدی خب معلومه از تو خوششون میاد دیگه . امپراطور که نمیتونه بیاد دونه دونه تو دهن رعیت نون بذاره ،یخورده خودشونم باید تلاش کنن یا نه . یه مشت سست عنصر قمارباز بودن مردم ، هی قمار میکردن می باختن بعد مجبور میشدن خودشونو برده ی اون کله گنده هایی که قمارخونه رو اداره میکنه بشن ، بعدشم مینداختن تقصیر امپراطور . 

امپراطور " سوک جونگ " هم خیلی شخصیت زرنگ و تیزی داشت . اولین باره که از نقش این بازیگر تو یه سریالی خوشم میاد . طرز حرف زدنشم خیلی باحال بود . من حتی به خواجه هاشم چشم داشته شدم . 🤪😄🤦‍♀️

اصرار بی جای ای این جوا به پسر امپراطور بودن بک ده گیل و اینکه تا اخر زنده نگه داشته بودنش خیلی عصاب خورد کن  بود . مخصوصا اونجا که محافظ امپراطور نتونست ای این جوا رو بکشه ولی اون رفت شاهزاده رو کشت انقد مسخره بود که حد نداشت . شاید  اگه همین موارد رو بدون اب بندی و صحنه های اضافی قمارکردن و ادمای مختلف که تو قمار دست دارن و غیره می ساختن سریال تاریخی باحالی میشد ولی خب نشده بود . بااینحال چون نمیتونم جلوی کنجکاویم رو بگیرم چندصفحه ای تاریخ خوندم . که خلاصه ش رو براتون گذاشتم . 

سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

این منم ، وقتی میخام تاریخ بخونم . 

🍀🍀🍀

امروز تا همینجا . 


🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

💚 سریال کره ای کیمیاگر روح فصل دو 💚 سریال کره ای می تونم کمک تون کنم ؟ 💚 سریال کره ای تاریخ اسیدال یا ارتدال  💚سریال کره ای کیمیاگر روح فصل یک 💚 اهنگ کره ای HANDSUP  از گروه قدیمی BAP 💚سریال کره ای ممنوعیت ازدواج 💚معرفی کتاب وزن رازها  💚 معرفی کتاب کشتن شوالیه 💚سریال کره ای کیمیاگر روح 💚سریال کره ای قاشق طلایی  💚

 

 

  • نظرات [ ۵ ]
    • پنجشنبه ۹ فروردين ۰۳

    سریال کره ای وارث غیرممکن The Impossible Heir 로얄로더

    سلام من اومدم با یه پست جدید با یه سریال کره ای جدید .

    سریال کره ای وارث غیرممکن The Impossible Heir  로얄로더

    ببینین کی اینجاست ؟ بله لی جه ووک که در سریال  💚 سریال کیمیاگر روح فصل دو 💚  نقش جانگ اوک رو به زیبایی فوق العاده ای ایفا کرد حالا در سریال ، چی بود اسمش ؟ اها سریال کره ای وارث غیرممکن The Impossible Heir  로얄로더 ، نقش هان ته او رو داره . هان ته او یه بدبخت بیچاره ای که باباش حروم زاده س ، مامانش رفته خودشو راهب کرده و از دست باباش قایم شده و خودشم رفته تو یه کوره دهاتی اونجا قایم شده. حالا دقیق نفهمیدم باباش چی شد .

    ولی خودش میره مدرسه تا سال اخر رو تموم کنه و با کانگ این ها پولدار اون دهات که فرزند نامشروع یه یاروی خیلی پولدار تو سئول هست ، اشنا میشه و یه اتفاقایی می افته و اینها و ته او باهم دوست میشن . اینها از هوش و زرنگی ته او میخاد استفاده کنه تا بتونه خودشو وارد دم و دستگاه باباش کنه . اون از ارث محرومه و تو کمپانی هم نمیتونه وارد بشه ولی پول و هرچی بخاد تو دست و بالش گذاشتن . اره خب اینجورین کره ای ها از پول دریغ نمیکنن . حتی اگه بچه رو نخان . خلاصه . زمان میگذره و بزرگ میشن و ته او داره تو یه خونه ی بالاپشت بومی معروف تو سریالای کره ای زندگی میکنه که ساختمون رو به روش هم یه دختر زندگی میکنه .

    دختره کیه ؟ یه شیربرنج خالص . داستان از اینجا به سمت زاقارتی پیش میره . 

    ته او با یه هکر نابغه که انگار کره ی شمالیه رابطه داره و هراطلاعاتی بخاد براش جور میکنه طرف . از طرفی این خیلی زرنگه و از همه چی سر در میاره . یه طرح داده برای کمپانی بابای اینها ، و اون طرح خیلی طرح خوبیه و تو فکر هیشکی جز هان ته او نرسیده و خلاصه یجوری اب تو اب وارد دم و دستگاه بابای اینها میشه . دختره هم همینطور . بعد اینا مثلا عاشق همن . چیه چیه دختره مامانش عوضیه و قرض بالا میاره ، شرخرا میان دانشگاه دختترو کتک و اینا قهرمان عاشق پیشه هان ته او وارد دعوا میشه و از دختره دفاع میکنه و بعد عاشق هم میشن . 🙄😶 انقد عشقشون مصنوعی و اصلا دیده نمیشه منو یاد سریال ایرانی ها می ندازه گاهی . خیلی نچسبه دختره . خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلیییییییییییییییییییییییییییییلی. 

    خلاصه باز یه سری اتفاقات اب تو اب می افته و اینها رو به عنوان پسرش قبول میکنه یارو؛ و وارد خونه و دم دستگاه میشه . بعد اها اینو نگفتم ، اینها می بینه که ته او از اون شیربرنج خوشش میاد میره با شیربرنج یهویی کیس 😘 میره و شیربرنج هم با کله افتاده تو کندوعسل چرا پس بزنه خلاصه اینا عروسیم میکنن ولی از اونور قلبش فقط با ته او عه . 🤢 

    اوپام لی جی هون که تو سریال   💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرف حضورتون شد ،  پسر دوم باباهه س . که خیلی موفق بوده و اینا نمیدونم چی به چی میشه ؛ ته او پته شو می ریزه رو اب و باباهه پسرشو میذاره کنار . مسخره مسخره . مردک عوضی مال و اموالت رو نمیخای بدی به بچه هات به کی میخای بدی ؟ به یه پسر عوضی گدا گودوله و یه دختر پتیاره که فرسنگ ها با تو غریبه س ؟ حقته همچین ادمایی بیان تلکتون کنن . حروم زاده ها . همچین ادمایی واقعا وجود دارنا .

    سریال کره ای وارث غیرممکن The Impossible Heir  로얄로더

    هربلایی سرشون بیاد حقشونه ولی مشکل اینجاست که این بچها هستن که خیلی ضربه می بینن و از مال موروثی که حق خودشونه کنار گذاشته میشن و چقد این سوزش داره که بابای خودت مالشو به تو نده بده به یه حروم زاده ی دیگه . مکررا فش به این خانواده ها . 

    خلاصه اینها متوجه میشه که ته اوه و زن شیربرنجش باهم جیک تو جیکن تا رختخواب 🤬، نمیدونست ممکنه تا اینجاها حروم زاده باشن . میرینه به زنش و پاپوش قتل برای ته او درست میکنه و میندازتش زندان . بعد حالا باباهه انگار پسر خودشه ته او ، میخاد اونو از زندان بکشه بیرون . 😶انگار اصلا کارمند دیگه ای و سگ دیگه ای نداشته تو اون دم و دستگاهش فقط ته او باعرضه بوده . مسخره . مسخره . 

    من از قسمت 6 به بعد نمیخاستم دیگه ادامه شو بدم چون خیلی سریال اب و داستانش خیلی درهم و مسخره س . ولی این صحنه ی حالگیری اینها از اون دختره ی پتیاره ی شیربرنج خیلی سکشی و باحال بود نمیشد از دستش بدم 😄🤦‍♀️ . 

    اصلا من نمیدونم نقش اوپام تو این سریال چیه دقیقا ؟ حیف شدن همه ی اوپاها تو سریال . چه لی جه ووک ، چه لی جون یانگ 💚 سریال کره ای می تونم کمک تون کنم ؟ 💚 چه لی جی هون .

    مرکز اصلی ریدمونیه سریال وجود یه دختر شیربرنج با نابازیگری خالصه . انگار از تو کوچه اوردنش . بازیگر وقعا قحط بود ؟ شاید اگه داستان عشقی قابل لمس تر و بازی بازیگر چشمگیرتر بود انقد وجود داستان درهم و مسخره ش تو چشم نمی اومد . 

    مسخره ترش اینکه ته او تو قسمت 8 با دختر شیربرنجه که فقط به فکر منافع خودشه ریخته روهم ، اونم از تو زندان ، میگه من میخام تورو بکنم صاحب دم و دستگاه بابای اینها . هه .

    اره ... اون کله گنده ای که وزیر جابه جا میکنه چقد بدبخت و ذلیل و خاک تو سر و بی عرضه اس که تو گدا گودوله بیای یه پتیاره کون نشسته رو بکنی رییس دم و دستگاهی که ساخته و حتی به پسراشم نمیده . واقعا این داستانای متوهمی رو مواد میزنن می نویسن ؟ خب بازیگرارو حیف نکنین . واقعا چقد خوشال بودم به خاطر همبازی شدن این پسرا با هم .

    یخورده منطق داشته باشین . کسی که وزیر جا به جا میکنه چه احتیاجی به همچین ادمی سطح پایینی داره ؟ و چجوری میشه که همچون ادم سطح پایینی بیاد کسی که وزیر جابه جا میکنه رو بذاره کنار و یه زن که حتی نشونه ای از زرنگی و زحمت کشی توش نیست رو بکنه رییس ؟ دختره فقط دنبال پوله . حتی برای بدست اوردنشم زحمتی نکشید تا دید پسر پولداره میخادش سریع پا داد . چقدم افاده میاد . پتیاره . 

    کاش یخورده بیشتر کتکش بزنن . دلم خنک شه .  ایش شیبل . 

    سریالو دیدم تموم کردم ینی یک حال بدی دارم که حتی با استفراغم 🤢درست نمیشه این حال بد . خیلی اشغال بود سریالش . اب خالص . عوضی ترین ادم سریال ته اوه بود که اومد شد رییس شرکت . واقعا اشغال بود . از همه سواستفاده کرد یه ادم انگل عوضی که از اینها برای بالا اومدن خودش استفاده کرد . با زن اینها ریخت روهم هرجور کثافت کاری رو کرد و بعدم یهویی شد دشمن اینها . انگار اون چیکار کرده بود باهاش .خیلی شخصیت کثافتی داشت . من گفتم اخرش باباش که از زندان اومده بیرون میاد حالشو میگیره بازم برمیگرده به همون کثافت خونه ای که لیاقت خودشو و اون پتیاره عاشق دل خسته اش بود ، مثلا که چی بازم باباشو نشون دادن  اصلا مردن ننه ش چه سودی تو سریال داشت ؟ فوق العاده حال بهم زن بود . اعتراف میکنم یکی از حال بهم زن ترین سریالای کره ای بود که دیدم . واقعا خاک تو سر نویسنده و عوامل سریال . با همچین سریال اشغالی . حیف جون . حیف جانگ اوک . 

    پست بعدی احتمالا زنگ تاریخ کره ؛ باشه . 


     

    💜 مطالب پیشنهادی 💜 " لی مینکی " 

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۶ فروردين ۰۳

    مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure

    مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure ،درمورد خودش در این روزها و البوم جدیدش به نام  off the beat

    با تایتل LURE 유혹 که 15 فروردین قراره منتشر شه .

    اول مصاحبه ؛ مصاحبه کننده راجبه اسم تایتل ترکش و اسم مجله اشاره میکنه و آی اِم میگه که منم خیلی تعجب کردم و خیلی جالب بود همچین شباهتی . اسم مجله به معنی جذابیت و اسم تایتل به معنی وسوسه یا طعمه اس . 

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    من همه ی مصاحبه رو ترجمه نکردم فقط جاهایی که جالب توجه بود رو میذارم . واقعا خوندن مصاحبه خیلی وقت گیر و خیلی نفسگیر و خسته کننده س . 😄 چون من مصاحبه رو به کره ای بلند میخونم که مثلا روخونی م خوب بشه ولی وقتی بلند میخونم گاهی نمی فهمم جمله رو و دوباره باید بخونمش . همچنین خیلی از کلمه ها رو متوجه نمیشم چون تو مصاحبه ها سعی میکنن از کلمه های سطح بالا استفاده کنن و مثلا یه جمله رو به دوشکل متفاوت میگن که برای من که هنوز تو دوره ی بیگینر گیر کردم فهم اون همه جمله کنار هم سخت میشه ، گاهی یک عالم کلنجار میرم که جمله به جمله و کلمه به کلمه جمله رو بفهمم بعد می بینم از اولشم همون معنیی که در اوردم درست بوده و با خودم میگم خب چرا اخه انقد پیچیده باید حرف زد 😁بعدشم  باید هم معنی کلمه رو پیدا کنم و درکنارش یه جا بنویسم که بعدا حفظش کنم . برای همین هم یادگیریه هم خوندن . خلاصه اینجوری میشه که یه مصاحبه با چندتا سوال ساده که میتونستم بندازم ترنسلیت از صب تا ظهر وقتمو ؟ وقت که چیزی نی زیاده ، جونمو میگیره 🤦‍♀️😄 .  

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    از آی اِم پرسیدن که وقتی داشتی فعالیت سولوت رو شروع میکردی برای تصویری که میخای ارائه بدی برنامه ریزی هم کردی ؟

    اون میگه اصلا اینطور نی . من هیچ وقت به اینکه چطور به نظر برسم یا قیافه و اینا برنامه ای نریختم . اهنگ رو چون دوست دارم ، انجام میدم . ادمی به اسم آی اِم همچین چیزیو احساس میکنه ، نشون دادن اینکه همچین جنبه ای " نگاهی "  هم وجود داره ، فقط به این چیزا فک میکنم . برای همین وقتی میخام ترکی رو معرفی کنم خیلی زیاد و طولانی درموردش توضیح نمیدم .

     

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    چون نمیخام اهنگ درون یه توضیح زندانی بشه و فقط به اون معنی شنیده بشه . میخام ادمها با حس خودشون اون اهنگ رو بشنون ،همونطور که قلب شنونده رو لمس میکنه اونجور که خودشون احساس میکنن . البوم این بار ، هم امیدوارم با سلیقه ی خودشون ازش لذت ببرن .

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    عکساش خیلی قشنگن فقط حیف سیاه سفیدن . 🙄😁💗

    زمان هایی هست که تنها هستم و بی کمک . اون زمان ها انقد کار میکنم تا جمله ی " بالاخره تموم شد " رو حس کنم . مث یه تونل که نمیدونی کی تموم میشه وقتی مداوم کار میکنم از خودم سوال می پرسم . چون همه چیز به خودم بستگی داره گاهی تو یه حس مبهم گیر میکنم و حس ناراحتی و اینکه یه چیزی درست نیست رو میکنم .چون  اگه از خودم راضی باشم میتونم این کار رو ادامه بدم . 

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    من فک میکنم دارم کارمو با جدیت و وفاداری انجام میدم . من اینجوریم که وقتی کاری رو انجام میدم دنبال دلیل براش نیستم . فک میکنم اون رازشه . سنم که بالا میره تا زمانی که بمیرم انگیزه ی بی دلیل دارم و میخام اشتیاقم رو نگه دارم . من از خودم خاسته های زیادی دارم و طمعمم هم بالاس برا همین فک میکنم این ممکنه . " که به خاسته هاش برسه . "

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    من هیچ وقت رویایی نهایی رو تصور نمیکنم . چون حس میکنم زندگی میکنم به خاطر اینکه به منه بهتری تبدیل بشم .

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    به اینکه بدن سالم در داشتن روح و ذهن سالمه اعتقاد دارم . از 24.25 سالگی که ورزش رو شروع کردم ورزش باعث شد که فکرای بیخودی ناپدید بشن . همینجوری که داشتم بدنم رو می ساختم ، بدن خوبم دهن به دهن چرخید و باعث شد من لباسمو در بیارم و اینجوری شد . 😊

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure


    🍀  پست های پیشنهادی 🍀

    💚معرفی اوپا 아이엠  💚

    💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟

    💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۳ فروردين ۰۳

    عیدمبارکی و معرفی کتاب داستان شمس و طغری

    سلام عیدتون مبارک .

    کتاب خوندم .

    داستان : شمس و طغری 

    این یه رمان قدیمیه که داستانش تو قرن 7 ام و زمانیکه مغول ها به ایران حمله و ایران رو تحت تملک خودشون داشتن ، میگذره . تاریخ توی داستان کاملا واقعیه و خیلی باحال بود . 

    داستان توی شیراز میگذره که اون زمان ها ، با وجود حمله ی مغول ها ، چون حکمران شیراز قبول خراج به مغول ها میکنه ، برای همین شیراز از گزند وحشی بازی های مغول ها در امان می مونه و روز به روز پیشرفت میکرده .

    داستان اصلی راجبه پسری به اسم شمس که از نژاد آل بویه اس و نسبش به عضدالدوله می رسه ، شمس و پدرش که از خان های فیروزاباد شیراز ، هستن ، برای اینکه به پیشواز فرستاده ی مغول بیان به شهر شیراز اومدن ، شبی که شمس تازه به شهر وارد شده بوده ، تو خونه ی یکی از فرمانده های مغول که تو شیرازه اتش سوزی میشه و شمس برای نجات طغری دختر فرمانده مغولی  ؛ جون خودشو به خطر می ندازه . این فداکاری همان و فالینگ لاو شدن  این دو به هم همانا . 

    ولی عشق و هزار مشکل ، اول اینکه مغول ها بهشون ممنوع کرده ازدواج با ایرانی ها رو ، و این مهمترین مشکل بین این دوعه که یک عالم سفر و هزینه به وجود میاد تا اینا بهم برسن . 

    این وسطا هم با ابش خاتون اتابک ، که از باقی مونده ی نسل حکمران شیراز بوده و بعد عروس مغولا میشه و بعدشم از طرف مغولا به عنوان حکمران شیراز باقی می مونه اشنا میشیم . 

    داستان عشقی که با تاریخ امیخته شده و تاحدودی جذاب بود از لحاظ تاریخی بودنش و تا حدودیم قشنگ بود . ولی یه اب هایی داشت که خب داستان قدیمیه دیگه . داستان همونطور که گفتم ، تاریخش تاریخ واقعی و من باز رفتم کلی تاریخ خوندم که اگه بخام همشو اینجا بذارم اصلا کی حال داره بخونه ! 

    داستان شمش و طغری

    با خوندن این داستان بازم به این نتیجه که پول حلال مشکلاته رسیدم .

    اولا شمس خودش اقازاده بود و چقد ملک و دارایی داشتن ، پدرشم که اومد شیراز به واسطه اینکه با امیرهای مغول و حکمران شیراز رفت و امد و چاکر و سیاست مدار بود ، تونست پسرشو که میخاست به خاطر عشقش تو شیراز بمونه به همه ی امیران موجود در شیراز معرفی و براش کلی زمین و اینا خرید . از طرفی پسر کو ندارد نشان از پدر ، شمس هم از زیرکی و سیاست چیزی کم از پدرش نداشت و با اینکه 18 سالش بود ولی خیلی زرنگ بود و عدو شد سبب خیر و مال و گنج موروثی که از عضدالدوله بهشون به جا مونده بود رو سر یه اتفاقی پیدا میکنه و کلی با اون پول می تونه اینو اونو بخره و برای خودش اسم و رسمی تو دربار مغولها و جلوی امیرمغولی بدست بیاره . به واسطه ی همون پولها از هر مخمصصه ای جون سالم به در میکرد و حرفش به رو داشت . حتی وقتی ابش خاتون فهمیده بود که شمس عاشق یه مغولی شده میگفت اگه به ایلخانی پول خوبی بده میتونه دختررو به راحتی بگیره . خلاصه درسته زرنگ بود ولی بی مایه فتیره ...! 

    درکل داستان عشقی قشنگی بود ولی این همه تب و تاب عشقشون بعد از شب اول انگار سرد شد و دیگه اون حرارت عشق تو داستان پیدا نبود ،نذاشت حداقل چهاربار باهم بخابن بعد اتش عشقو سرد کنه 😁😶 از طرفی اینکه بعد از چندوقت طغرا ، شمس رو مجبور کرد بره یه زن دیگه بگیره و بعدش هردو زن گفتن برو ابش خاتون که بهت چشم داره؛ رو هم بگیر هم ، خیلی مسخره بود . از طرفی این ابش خاتونی عجب پتیاره ای بود . 😁🤭🙄

    خلاصه اینکه دم عیدی بعد از یه هفته کتاب رو تموم کردم و حالاام که عید شد و برای من که اهمیتی نداره این روز با روز پیش ، چهارشنبه ای مث همه ی چهارشنبه ها . هیچی دیگه میخام سریال جدید شروع کنم . 

    سریال کره ای قمارباز the Royal Gambler  . 

    💜 مطالب پیشنهادی 💜 " لی مینکی " 

     

  • نظرات [ ۱ ]
    • چهارشنبه ۱ فروردين ۰۳

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

     

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump 


    اسلامپ ینی وضعیت عملکرد ضعیفی که برای مدت طولانی ادامه پیدا کنه .

     

    سریال راجبه پارک شین هه در نقش کیم هانول که رزدینته و استادش هی بهش کار میده و‌ زور میگه و برای دیگران مقاله و پایان نامه می نویسه و یه روزم استراحت نداره و پدرش در اومده ، اون از بچگی خیلی درس خون بوده و هدفش دکتر شدن بوده ولی حالا که دکتر شده تقریبا ،از خستگی داره میمیره ، و هرسری که تو دوران دبیرستان از تفریح و هرکاری که باعث شده از درس عقب بمونه ، دست کشیده به خودش گفته که عوضش دکتر میشه و یه نفس راحت میکشه و خوشحال میشه ، ولی الان نه تنها خوشال نی بلکه خیلی خسته اس و به هیچیش نمیرسه .

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    یه روز تو خیابون غش میکنه و میره کبد؟ یه جایی هست اسمش یادم رفت عمل میکنن در می یارن ؟! ، اونجارو عمل میکنه ، ولی فرداش بالافاصله میره سرکار و برای کار نکرده مجبور عذرخاهی کنه ، از طرفی بالاخره تصمیمشو گرفته و رفته روانپزشکی و بهش گفته تو افسرده ای و باید از کارت کناره بگیری، دچار فرسودگی کار شدی ، قضیه عذرخاهی اجباری هم مزیدی بر علت میشه و طاقتش تموم میشه و میرینه به استادش و از بیمارستان میاد بیرون و فک میکنم تعلیق میشه . اینجوری بیکار میشه. میاد خونه میره طبقه ی بالا پشت بوم مشروب بخوره می بینه عه همکلاسی دوران دبیرستانش اونجاس .

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump
    همکلاسی دوران دبیرستان هیونگ شیک در نقش جانگ وو ،عه، که دکتر زیباییه و خیلی موفق و پولدار بوده ولی به خاطر اینکه یه مریض خارجی زیردستش میمیره ، دادگاهی میشه و همه چیش رو از دست میده . اینجوری میاد یه خونه ارزون بالا پشت بوم و اونجا هانول همکلاسی دوران دبیرستانشو می بینه .
    هرکدوم تو وضعیت سخت و شکست هاشون و ناراحتی هاشون همو می بینن و کم کم باهم صمیمی میشن و عاشق هم میشن .
    سریال با نشون دادن پرونده ی مردن مریض خارجی جانگ وو و بیکار شدن هانول و سونبه ای که هردوشون باهاش رابطه دارن و ازش ضربه خوردن پیش میره .

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump
    این بین ، رابطه ی کیوت و قشنگ هانول و جانگ وو ، و شخصیت روشن و مثبت و قوی جانگ وو خیلی دیدنی کرده سریالو و واقعا یکی از بهترین سریالایی که پارک شین هه این مدت بازی کرده س . هم از لحاظ داستان و جذابیت هم از لحاظ بازی خودش .

    واقعا بعد از ازدواج احساس میکنم باری روی دوشش بوده و راحت نبوده و این بار از دوشش برداشته شده انقد راحت و معمولی و خوب بود که حد نداره . چه تو بازی چه تو مصاحبه ها و برنامه هایی که باهم رفتن .
    هیونگ شیک هم دقیقا همین شخصیت شوخ و راحت و باحال و بامزه و مثبت و جو راحت کن که خودش داره ، رو تو سریال داره . با وجود خانواده ی عوضیی که داره تو سریال ،با اینحال خیلی شخصیت خوبی داره و با انرژی مثبت تونسته به سختی خانواده ش غلبه کنه . البته اینجوریم نیست که خجسته باشه و مسخره .

     

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump
     

    هانول هم کلا شخصیت دشوار و پیچیده ای نداره ، یه. دختر معمولیه که فک میکرده اگه خیلی درس بخونه و به شغل خوب داشته باشه خوشبخت میشه و خانوادشم ازش راضی . بامزگی خاص خودشو داره و از این درس خونای عن نیست خلاصه .
    سریال قشنگ و باحالی بود . البته اب های خاص خودشو داره . بعضیا میگن بار سریال رو هیونگ شیک به نظر من اینجوری نی ، دوتاشونم خیلی خوب بودن گرچه شخصیت باحال هیونگ شیک باعث شده بازیگر روبه روش حتی بهتر باشه کارش .به نظر من شیمی خیلی خوبی داشتن . 

    من زیاد شخصیت های فرعی رو نگا نکردم ، مثلا این دوست جانگ وو و دوست هانول ، دوست جانگ وو قابل تحمل بود بامزه بود ولی واه واه دوست هانول انقد حال بهم زن بود که حد نداره ذهلم میره ازش . خیلی روعصاب بود . من اون می اومد میزدم جلو . 😁


    دیگه اینکه ، همین دیگه برین ببینین .خیلی قشنگ بود . 

      عکسای قسمت اخر سریال : 

    خیلی قشنگن عکساشون ، از این تیپ عکسا خوشم میاد . 

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

     

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    پارک شین هه تو مصاحبه اش میگفت که این سریال رو وقتی فیلمنامه ش رو خوندم دیدم چقد با زندگیی که داریم می گذرونیم شبیه ، از اونجا که خودم بازیگرم و با ادمای زیادی ارتباط دارم زمان هایی هست که مث کیم هانول در سریال نتونسته باشم جوابی که درخور موقعیت هست رو بدم و اونو در خودم دفن کردم . کیم هانول هم همیشه در درونش حرفهایی داشت که نمیتونست در خور موقعیت جواب کسی رو بده و اینا همه در وجودش جمع شده بود و داشت سختی میکشید . من به این شخصیت احساس تعلق پیدا کردم . هرکسی ممکنه وضعیت رکود رو تجربه کنه . ادمهایی هستن که در ظاهر سرحال هستن و چیزیشون نی ولی در درون دارن وضعیت سختی رو می گذرونن .

    این داستان غلبه بر اون سختی با ادمهای اطرافت و یا ساختن عادت های کوچیک برای اینکه قدرت بدست بیاری تا بر اون مشکلات غلبه کنیه و نه اینکه اون زمان رو به عنوان یه واقعه ی بزرگ در نظر بگیری و بخای زوری بهش غلبه کنی . 

    از اونجا که این روزا در جامعه ما ، رفتن به روانپزشکی یه جو اجنتنابی شده ما سعی کردیم تو این سریال این پیش داوری رو کاهش بدیم . 

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    مصاحبه ش طولانیه به مرور بقیه شو میذارم  . 

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    مخصوصا اینو خیلی دوس دارم . 😎💗 

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    تو سریال دیالوگ خوب خیلی زیاد بود که نتونستم همرو بنویسم . ولی اینا رو چون به کره ایشون رو نوشتم اینجا می ذارم . 

    قسمت اخر هانول گفت که من تصمیم گرفتم به اینکه شانس من ، ممکنه فردا یا در جای دیگه ای منتظر من باشه ایمان بیارم . 

     یه جادیگه بود که رفته بود روانپزشکی ، به دکتره میگفت اینا همه اومدن اینجا تا خوب بشن ؟ و واقعا خوب شدن چیه ؟ ینی میخان شاد بشن ؟ 

    دکتر گفت نه ، اینکه بدبختی ها و بدشانسی های زندگیت رو قبول کنی و وقتی دوباره پیش میاد بگی اشکال نداره و دوباره سرپا شی و به این ایمان بیاری که میتونی اونارو تحمل و پشت سر بذاری . 

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

     

    💚 سریال کره ای بازگشت  💚  اهنگ کره ای شستشوی قلب کیوهیون سوپرجونیور  💚  سریال کره ای سلبریتی 💚   سریال چینی خون جوانی  💚  معرفی اهنگ the rose back to me 💚 سریال کره ای از گور برخاسته💚  سریال کره ای گل شیطان  💚 

  • نظرات [ ۲ ]
    • پنجشنبه ۲۴ اسفند ۰۲
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |