قالب

سریال کره ای 💜 :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۲۰۵ مطلب با موضوع «سریال کره ای 💜» ثبت شده است

سریال کره ای لمس پشت تو یا در پس لمس تو

 
لمس پشت تو ینی چی ؟! ینی به باسن موردنظر مردم دست میزنه ...منحرف نیست خیر ..الان میگم ...
 

سریال کره ای لمس پشت تو

 
سریال درمورد یه پلیسیه که سر یه پرونده ای یه اشتباهی میکنه و برای همین منتقل میشه به یه شهر خارج از سئول .
🍂💛‌ مطالب پیشنهادی 🍂💛  

🌺مقاله درمورد بازی 200 لی مینکی در سریال کره ای لمس پشت تو  🌺

🌺 نظر پایانی درباره ی سریال کره ای لمس پشت تو 🌺

سریال کره ای لمس پشت تو

 
راستش دقیقا نمیدونم کره چه قدریه ولیکن تو نقشه هم که نگاه کنین یه چیزی اندازه تهران و کرج باهمه فک میکنم ، و تو یه هفته میشه همه ی شهراشو بگردی ...مثلا دورترین شهرش بوسانه که تا اونجا با قطار سریع السیر کمتر از 3 ساعت راهه ...برای همین وقتی تو تعریفام میگم از سئول رفته یه شهر دوری شما فک کنین از اسلامشهر میخان برن تجریش به عنوان مثال ...اینجوریه فاصله هاشون . حالا خلاصه خاستم این رو هم گفته باشم که اگه یه وقت کسی کنجکاو بود اطلاع داشته باشه .
داشتم میگفتم درمورد یه پلیسی به اسم " جانگ یول " که منتقل میشه یه شهر دیگه ای ، اون شهر یخورده روستایی و کوچیکه و پرونده های بزرگی توش رخ نمیده ، مثلا این گلابی اونو میدزده این مدلی .جانگ یول بدو ورودش متوجه عجیب بودن اهالی روستا میشه و کیوتی خاص خودشو داشت ... تو کلانتری همش دنبال پرونده ای بود که حلش کنه و باعث شه دوباره برگرده سئول ...

سریال کره ای لمس پشت تو
 

 
تو اون شهر یه دختری هست که دکتر دامپزشکه ،و دامپزشکی داره ، درواقع پدربزرگشم دامپزشکه و همونجا رو یخورده خوشگلش کرده حالا اون اونجارو میگردونه ...اسمش هست " بونگ یه بون " بونگ یه بون مادرش خبرنگار بوده و یهویی خودکشی میکنه از اون موقع اون میاد به این روستا و با پدربزرگ و خاله ش زندگی میکنه . پدربزرگه چون با ازدواج مامانش مخالف بوده اصلا با یه بون حرف نمیزنه مث برج زهرمار می مونه یه کلام . خیلی ام وجودش تو سریال بی فایده بود .


سریال کره ای لمس پشت تو

 
بون یه بون ، دوستی داره که خیلی کیوته اسمش هست "اوک هی " اوک هی زبان فرانسوی بلده و دوس داره بره فرانسه ولی علاوه بر اینکه دانشگاه هم نرفته الان تو سوپری باباشون کار میکنه . خیلیم بامعرفته و خدا بده از این دوستا . تو مدرسه قلدر مدرسه بوده و نه از اون قلدرا از اینا که به دیگران کمک میکنه ...خییییییلی بامزه اس و اصلا یه بار سریال رو دوش این شخصیته . " تو کره ام تازگی اسمایی که اول اخرش یکیه داره مد میشه "
 

سریال کره ای لمس پشت تو

 
یه شخصیت مرموز دیگه تو سریال هست که اونو " سوهو " اکسو بازی میکنه و از سئول اومده اونجا تو سوپری کار پاره وقت میکنه با اینکه از دانشگاه ملی " کره " فارغ التحصیل شده .
اینا شخصیت های اصلی سریالن ...روستا در کل خیلی روستای جالب و بهتر بگم فان و کیوت و باحال و سرزنده ایه ...موقعیت های خیلی کیوت و خنده داری هست تو سریال نه خنده زورکی و کیوت الکی واقعا فوق العاده س و اصلا یک لحظه خسته کننده نشده تا قسمت 12 .

سریال کره ای لمس پشت تو

 
حالا ...قضیه لمس پشت تو چیه ؟!
یه روز یه بون میره خونه ی یکی از روستایی ها تا به گاوش که حامله س سر بزنه ، اون روز اتفاقا بارش شهاب سنگه ، لحظه ای که بون یه بون دستش روی باسن گاوه و دست اجوشی که صاحب گاوه روی پا گاو شهاب سنگ میباره و یهو نورانی میشه همه جا ، از همون موقع بون یه بون وقتی به باسن کسی دست میزنه توانایی دیدن گذشته افراد رو پیدا میکنه ...

اولش این کارو روی حیوانات انجام میده و بعد کم کم روی ادما هم تستش میکنه ...توی یکی از تستاش که روی حیوانات بودش متوجه میشه که اون حیوون یه صحنه از یه اتفاقی رو دیده که یه اجوشی مزرعه داری به اجوشی مزرعه دار دیگری ضرر زده ، و تو باغش افت کش ریخته و محصولاتش خراب شدن همه ، و افت کشارو تو باغش دفن کرده ، بون یه بون اینو میبینه و پامیشه میره اونجا ، از قضا اون پرونده دعوا اون دو اجوشی کشیده شده بوده به کلانتری محل که جانگ یول اونجا الان پلیسه ، اونم داره رو این پرونده تحقیق میکنه ، میره باغ و بون یه بونو اونجا میبینه و بهم برخورد میکنن و بهش میگه چطوری فهمیدی ، بون یه بون قضیه رو تعریف میکنه ولی جانگ یول باور نمیکنه ...خلاصه میگذره یه اتفاق دیگه می افته و سر اون اتفاق جانگ یول باور میکنه که یه بون همچین توانایی داره و ازش میخاد که تو حل کردن پرونده ها کمکش کنه ، تا اون بتونه با حل کردن پرونده ای برگرده به سئول ...

سریال کره ای لمس پشت تو

 

 
تو همین اثنا یهو یه پرونده قتلی به وجود میاد تو روستا و یه دختری رو تو اون روستا می کشن ، از این جا داستان سریال یخورده جون دارتر و هیجانی تر میشه و جانگ یول و یه بون و با کمک اوک هی و اجوشی که گاو داشت با همکاری هم میخان قاتل رو پیدا کنن ...اینجوری اینا هی باهم معاشرت میکنن میرن میان و تقریبا همو می شناسن و خیلی موقعیت های خیلی باحالی خیلی خنده داری که اصلا وصف ناپذیره پیش میاد ...

سریال کره ای لمس پشت تو

 

🍂همه ی مطالب در یک نگاه 🍂

 🍂🌨   ‌ بیشه زاری غرق در شکوفه در یک نگاه    🍂🌨

 
لی مینکی بازیگر جانگ یول هست که یکی از اولین اوپاهای من تو کی دراماس ، یه بازیگر بی حاشیه و ساکت و سریالای محشر ، بازی بیست ، هر نقشی بازی میکنه تو اون نقش عالیه ، هر سریالی بازی کرده اون سریال از اول تا اخر بدون یک لحظه جلو زدن ، فوق العاده عالی بوده ، تقریبا سریالی نبوده که ازش ندیده باشم و اتفاقا از بازیگرایی که پارتنرای خوبی هم داشته .

 سریال کره ای لمس پشت تو

 
اینجا یه بون به جانگ یول میگفت که تو تایپ ای ام دی پی ات IMDP?!، تی T داره ، سایکوپسی .😁لازم به ذکره تایپ لی مینکی ESTJ...
 

 سریال کره ای لمس پشت تو

اینجا هم هان جی مین که بازیگر توانایی ولی من زیاد ازش خوشم نمیاد فوق العاده بازی کرده ، بون یه بون با اینکه تقریبا 35 سالشه ولی هنوزم سرزندگی و کیوتی 20 ساله ها رو داره ، مخصوصا وقتی سوهو رو میبینه فوق العاده کیوت و بامزه میشه ...
 

سریال کره ای لمس پشت تو

 

 
لی مینکی تو مصاحبه اش گفته که همیشه دوس داره نقشای متفاوت بازی کنه ، " چیزی که قبلا امتحان نکرده و جدید باشه "

 

لی مینکی بازیگری که من نگاهاشو خیلی دوس دارم ، تو این سریالم از قسمت اول تا الان که معلومه یه حسی به یه بون پیدا کرده تغییر نگاهاش خیلی مشهود و ریزه ، این اهمیت دادنش این نگاه نگرانش ، واقعا رابطه این دو تو سریال خیلی قشنگه و از صد تا صحنه ی کیس مسخره و ابکی بهتر و لذت بخش تره .
سریال هنوز قسمت 12 و با اینکه به نظر میاد داستان خاصی رو دنبال نمیکنه و با کمک کسی که روانسنجه و توانایی فوق العاده داره ، دنبال حل کردن پرونده های پلیسین ولی خیلی جذابه ، سریالای این مدلی زیادن که مثلا یکی از این توانایی ها داره و باهاش پرونده حل میکنن مثلا چندماه پیش سریال " طرح " رو نگا کردم که خب از لحاظ ژانر با این سریال متفاوت بود ولی تقریبا همین موضوع بود ، ولی اصلا جذابیت نداشت . و روانسجی اش هم خیلی مسخره بود .
این سریالم شاید از اسمش به نظر بیاد که منحرفانه و مسخره س که هی بره به باسن اینو اون دست بزنه ولی وقتی نگاهش کنین می فهمین که چقد باحال و جذابه .حالا باید دید که چند قسمت بعدی رو قراره چجوری تمومش کنن . امیدوارم حق مطلب راجبه این سریال رو خوب ادا کرده باشم . فک کنم بیش از ده دفعه گفتم که خیلی قشنگه . 😁💚
  • نظرات [ ۱ ]
    • جمعه ۳۱ شهریور ۰۲

    سریال کره ای " moving" متحرک

    سریال کره ای " moving" متحرک
     
     سریال کره ای " moving" متحرک

     
    این سریال خیلی سر و صدا کرده بود ، من هی منتظر شدم تموم شه بعد ببینمش . ولی اصلا خوشم نیومد . خیلی مسخره بود .اگه تخیلی دوس دارین میتونین ببینین ولی من که هیچ خوشم نیومد .
     

     🍂🌨   ‌ بیشه زاری غرق در شکوفه در یک نگاه    🍂🌨

     
    داستان اینکه یه سری افراد هستن که برای امنیت ملی کار میکنن ،و یه سری توانایی های خارق العاده دارن ، فراانسانی بهتر بگم . حالا اینکه اینا چجوری ساخته شدن رو راستش من از قسمت ده زدم قسمت 20 ببینم اخرش چی میشه ، نفهمیدم ...مثلا یکیشون دیدش خیلی خوبه مث عقابه یکی اصلا نمیمیره هرچی بکشیش ، یکی تو اسمون پرواز میکنه از این چیزا . بعد اینا واسه یه پروژه ای ساخته شدن بعد که پروژه تموم میشه میرن هرکی پی کار خودش . بچه دارم شدن . و مواظبن که لو نرن ، بچه هاشونم مث خودشونن . پرواز میکنن تو اسمونا و کشته میشن نمیمیرن از این چیزا ... بعدش یهو از امریکا ادم می فرستن این ادم فراانسانی کره ای رو بکشن ، میگن فقط امریکا باید داشته باشه ...از اونورم کره شمالی یکیو می فرسته خلاصه دعوا در میگیره و اینا ...الی اخر ...
    یه فیلم ژاپنی هست چندسال پیش من نگاه کردم " آجین " تاکرو ساتوه بازی کرده ، تقریبا مث این فیلمه بود .

  • نظرات [ ۱ ]
    • جمعه ۳۱ شهریور ۰۲

    سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره destined with you

    سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره
     
    🍂💛‌ مطالب پیشنهادی 🍂💛
    هفته به هفته این سریال یهو یه جای هیجانی تموم میشه و قسمت بعدی یهو یه صحنه ی دیگه ای نشون میده ...اون هفته تا جایی تموم شد که رفت جلوی در گل فروشی اون یارو عوضیه که داره اینارو طلسم میکنه ...بعد یهو نشون داد تو بیمارستانه ...نشون نداد که چجوری افتاد بیمارستان ...بعد یهو گفتن به خاطر مریضیشه بعدش یهو بیدار شد گفت زندگی گذشته ش یادشه ...نکنه چون من نسخه نتفلیکس دانلود نکردم اینجوری نشون داد ؟!درهرحال خیلی جذابه .دقیقا زمانی که هردوشون به عشق اعتراف کردن و بعدشم تصمیم گرفتن رابطه شونو علنی کنن بدون توجه به حرف دیگران یهو اینجوری شد ...و منی که به خودم دلداری میدم این سریاله ! قرار بهم برسن! این سریاله ! فقط 6 قسمت مونده! ...واقعا مدتهای زیادی بود به خاطر سریالی هیجان زده نشده بودم . یکی این سریال یکیم سریال لمس پشت تو ...
    قراره بعدا بیام راجبه سریال کره ای " لمس پشت تو " حرف بزنم ...

  • نظرات [ ۴ ]
    • جمعه ۳۱ شهریور ۰۲

    سریال کره ای مدت زیادی رو منتظرت بودم Longing for You

    سریال کره ای مدت زیادی رو منتظرت بودم یا مشتاق دیدار :
    من متوجه نشدم دقیقا منظور از عنوان سریال چی بود ، تو سریال یه اشاره ای بهش میشه ولی بازم اونقدرا معنی به خصوصی نمیداد با توجه به محتوای سریال .
     

    سریال کره ای خیلی وقته منتظرت بودم

     
     
    داستان سریال راجبه کارگاه اوه جین سانگ ، که تو یه شهر کوچیک پلیسه ، یه برادر کوچکتر داره و با مامانشون زندگی میکنن .و با رخ دادن قتلی تو شهرشون زندگی شون تحت تاثیر قرار میگیره ...

    حالا از اینور توی سئول قتلی رخ داده و مدتهاس که مضنونش کسی که ، پسر نماینده مجلسه و بارها به عنوان مضنون ازش بازجویی شده ولی هر سری با داشتن شاهد و دلیل ازاد شده . بعد از مدتها از قتل اولی ،یه قتل دیگه به همون طریق رخ میده و دوباره سر و صدا راه می افته که چرا پس قاتل رو پیدا نمیکنین و این حرفا ...

    🍂🌨   ‌ بیشه زاری غرق در شکوفه در یک نگاه    🍂🌨

    دادستان چا یونگ وو و دادستان یونگ جو مسئول پرونده قتل های سریالی میشن و یه تیم ویژه تشکیل میدن برای اینکه بکوب روی این پرونده کار کنن ،تو اثنای تحقیقات روی قتل دومی ، قتل سوم این سری تو شهری که کارگاه اوه جین سانگ هست رخ میده ، رو این حساب دادستان ها میان به اون شهر و میخان پرونده رو ببرن سئول که اوه جین سانگم میگه منم باید سرجهازی ببرین 😁اینجوری میشه که جین سانگ هم میاد تو تیم ویژه تحقیقات ، تو تحقیقات متوجه وجود یه چاقوی گرون قیمت برند میشن که قاتل با این چاقو قتل هاش رو انجام میداده ، تو سرنخ ها ، متوجه میشن که برادر کارگاه اوه جین سانگ که تو شهرشون اشپزه و رستوران معروفی داره ، از این چاقوی گرون استفاده میکنه .
     

    دادستان چا برادر جین سانگ رو به عنوان مضنون دستگیر میکنن و یک سری مدرک هم مبنی بر اینکه این پسره مشکوکه از تو گوشیش پیدا میکنن . جین سانگ ناراحت و عصبانی میشه که چرا برادر منو گرفتین و اون بی گناهه و قاتل داره تو شهر به خاطر کله گنده و پولدار بودنش راه میره و فلان ...خلاصه از اوه جین وو ، برادره اوه جین سانگ ، بازجویی میکنن که این چاقو رو از کجا خریدی و این عکسا که از پای زنا گرفتی چیه تو گوشیت ...تحقیق میکنن می فهمن که جین وو بی گناهه و عذرخاهی و اینا ...میگذره از این موضوع و قاتل واقعی قتل دومی پیدا میشه درحالیکه خودشو کشته بوده و نتیجه میگیرن که قاتل همین بوده و پرونده بسته میشه .
     
     
    دادستان چا از یونگ جو خوشش میاد و یونگ جو و جین سانگ هم دوستای بچگی هستن که تو یه شهر بزرگ شدن و مادراشون باهم دوستای صمیمی هستن ...تو این پرونده جین سانگ ترفیع میگیره و تو همون سئول میمونه ...
     

     
    دادستان چا خانواده اش از این خانواده های خیلی پولدار هستن و بیمارستان معروفی هم دارن ، مامانشم دکتره ، بیمارستان شون محل معالجه ی یه عالم سیاستمدار بوده و تو این معاشرتا راز هایی هم رد و بدل میشه و از طرفی پارتی بازی ها و رشوه هایی هم صورت میگیره . خلاصه مامانش همچین ادمیه . از این طرف دادستان چا با بیماری قلبی مادرزادی به دنیا اومده و چندین تا عمل تا حالا داشته که موفق نبوده ، مگه اینکه قلبی بهش داده بشه که از فک و فامیل و خون خودش باشه . سوالی که برام به وجود میاد اینکه مگه برای پیوند قلب نباید خون ها هم تطابق داشته باشن ؟! چون دیگه بحث خیلی پزشکی من تحقیق نکردم . حسش نبود ...
     

     
    من اولش که خانواده دادستان چا رو نشون میداد میگفتم خب فهمیدیم دیگه اینا پولدارن و بیمارستان دارن چه ربطی به قاتل و داستان سریال داره ، حس میکردم زیاد روش زوم شده ولی وقتی داستان جلوتر میره متوجه میشین که درواقع داستان درباره خانواده ی دادستان چاعه . حالا باید با یه کاراکتر دیگه اشنا بشیم :
     

     
    پارک کی یونگ خبرنگار جنایی ، و از این خبرنگارایی که مستقر تو دادستانیه ،پارک کی یونگ از بچگی تو خونه ی دادستان چا اینا بزرگ شده ، گویا مامانش معتاد بوده و به علت بدسرپرستی ، مامانه چا به سرپرستی قبولش کرده ...ولی مامان چا از روی مهربونی و خیرخواهی این کارارو نکرده ...راز بزرگی هست که وقتی به قسمتای 10 اینا میرسین برگ ریزونه ...🍂🍁🌿🍀🍃🌪
     

    یه مدت از انتقال جین سانگ میگذشت که خبر میاد برادرش تصادف کرده ، یونگ جو و چا میرن پیش مامانش که برادر جین یانگ که همکارمونه اینجوری شده اوژانس جایی قبولش نکرده ! بیاریمیش بیمارستان خودمون ، مامانش اولش فیس میذاره ولی با یخورده اصرار بیشتر قبول میکنه ، جین وو رو میارن بیمارستان و عمل میکنن ولی مرگ مغزی میشه و جین سانگ و مامانشم قبول میکنن اعضاشو اهدا کنن ، چون خود جین وو هم از قبل برگه شو پر کرده بوده که میخاد اعضاش اهدا شه .
     

     
    تو همین اثنا که جین وو هنوز بیمارستان بود و خبر مرگ مغزی هنوز نیومده بود ، به دادستان چا ترفیع اینکه بره امریکا اموزش رو میدن و اونم با اصرار مامانش قبول میکنه که بره ، یک سال میگذره و وقتی برمیگرده خیلی سر حالتر و خون گرم تر شده بود ...همه تعجب میکنن که این یک سال تو امریکا چه به دادستان چا ساخته ، درحالیکه اون قبل اینکه بره امریکا پیوند قلب کرده بود ...همون جا شصتم خبردار شد که یه خبریه ...😉
     

     
    یه سری پرونده ها به وجود میاد و متوجه میشن که قاتل سریالی که از اول داستان دنبالش بود اونی که خودکشی کرده نیست ...اینجوری میشه که دوباره پرونده رو باز میکنن و تیم ویژه تشکیل میشه ...تو خلال تحقیق ، یه ناشناس به جین سانگ ویدئویی می فرسته که دارن جین وو رو میکشن و درواقع اون با تصادف نمرده بلکه کشته شده ...و اونجا بود که جین سانگ دنبال قاتل برادرش هم می افته ...و یه سری سر نخ ها میرسه که شوکه کننده بودن ...
     

     
    حالا زمانی که من باید داستان رو از اخر به اول تعریف کنم ، چون پیچش سریال یجوری بود که یهو همه چیز وارونه شدش :
     

     
    همونجور که گفتم دادستان چا یونگ وو خانواده پولدار و اشرافی داره و مامانش رییس بیمارستانشونه ، بیمارستان اونها یکی از معروفترین بیمارستان ها به شمار میره و کله گنده ها اونجا رفت وامد دارن ، درواقع چا یونگ وو نسل چهارم یه خانواده اشرافی و اینکه به سادگی بذارن بمیره درحالیکه مامانش دکتر خب براشون به غیر از افت، ناراحتی و افسوس زیادی به همراه داشته ، برای همین مامانه اومده یه پروژه راه انداخته تو بیمارستان ، اسم پروژه رو گذاشته " زندگی دوباره "...
     
    نمیدونم ، ممکنه کتاب " هرگز رهایم مکن " کازوئو ایشی گورو رو خونده باشین یا نه ولی تو اون کتاب یه یتیم خونه ای بودش که بچهای بی سرپرست رو اونجا به بهترین نحو بزرگ میکردن و از هر لحاظ بهشون می رسیدن مخصوصا سلامتی ...درواقع بچها رو بزرگ میکردن و بعدم وقتی به سن موردنظر میرسیدن اونارو برای اهدای اندام هاشون می فرستادن بیمارستان ، مثلا کلیه کبد هرچی که میشه اهدا کرد ، و اندام های اهدایی رو به پولدارا یا اشراف زاده میدادن ...
     

     
    فک میکنم حدس زده باشین که پروژه ی " زندگی دوباره " مامان چا یونگ وو چی بوده باشه ؟! دقیقا همین پروژه رو داشت انجام میداد منتها بدون خبر داشتن اهدا کننده ها ، مثلا یکی می اومد بیمارستان ازمایشی چیزی میداد اینا چک میکردن که با فلان سیاستمدار می خوره یا نه طرفو یه بلایی سرش می اوردن که بتونن به اندام هاش دسترسی پیدا کنن ، خلاصه دقیقا همین بلا رو هم سر جین وو اورده بودن ، حالا اصلا جین وو کی بود ؟!
    همونطور که گفتم حتما باید قلب کسی به یونگ وو پیوند میشد که هم خونش باشه ، از قضا بابای یونگ وو جوونی هاش چشمش زیادی هرز می رفته و هرجا یه بذری کاشته بوده ، یکی از اون بذرها همانا جین وو بوده ...
    مامان جین وو بعد از اینکه بچه دار میشه ، یه مدت میره شهری که مامان جین سانگ هست و اونجا پیش اون کار میکرده بعد یه مدت غیبش میزنه و جین وو رو مامان جین سانگ بزرگ میکنه ، مامان یونگ وو از اینکه شوهرش همچین ادمی و با زنای مختلف هست رو میدونسته و قایمکی مامانه جین وو رو با پول ازش دور میکنه ، خب مامانه هم جوون بوده و هنرمند ،می فرستنش فرانسه و میگن دیگه برنگرد کره و همش ساپورتش میکردن ، بچه شو رها میکنه .

     
    درواقع اینا همش دام و برنامه ریزی برای اهداف بزرگتره ...جین وو پیش اون خانواده تو یه شهر ساحلی بزرگ داشته میشده ،اینجا پرانتز باز کنم که مامان یونگ وو با همکاری یکی از زیردستانش که شخص خیلی متبحری بوده و قبلا ارتشی بودش ، این برنامه ها رو می ریخته ...یه دکتر اشنا هم می فرستن تو اون شهر که مداوم برنامه روزانه و سلامتی جین وو رو زیرنظر بگیره و به اینا گزارش بده ...
    اینجوری بوده که تو یه مقطعی دیگه میگن خیله خب حالا هم اهدا کننده امادگی اهدا داره و هم گیرنده ، همون شخص زیردست رو تو یه روز بارونی می فرسته سروقت بنده خدا جین وو و به قصد کشت می زنتش ... جین وو رو که میارن بیمارستان و عمل میشه درحال بهبود بودش ولی مامان یونگ وو میره از دستگاه جداش میکنه تا بمیره و بتونه قلبش رو بده به پسرش ...رسما یکی رو میکشن تا قلبش رو زوری بدن به یکی دیگه ... اینجوری میشه که یونگ وو بدون اینکه بدونه اهدا کننده قلبش کیه ، عمل میشه و تو امریکا بهبود پیدا میکنه و برمیگرده کره ...
     

     
    پارک کی یونگ هم یکی از همین پسرا بوده ، پارک کی یونگ وقتی مامان واقعیش میمیره از دوست صمیمی مادرش می شنوه که قرص هایی که مامانش می خورده باعث اعتیاد و مرگش بوده ؛ اون تحقیق میکنه و متوجه میشه که قرصایی که مامان یونگ وو به مادرش میداده اعتیاد اور بوده ، به این فک میکنه که چرا مامان یونگ وو باید مامان اونو بکشه ؟!
    یه روز که اتفاقی به اتاق خالی مامانه داخل میشه تو لپ تاپش نتایج ازمایشی رو میبینه که تو قسمت اهدا کننده اسم خودش نوشته شده بوده و تو گیرنده اسم یونگ وو ، ازمایش دی ان ای میگیره و متوجه قضیه میشه ...پارک کی یونگ طفلک تنهایی به این همه حقایق تلخ پی برده بود ...تو تحقیقاتش متوجه میشه که کسی دیگه ای هم برای این اهدا وجود داره و اون جین وو بوده، راجبه جین وو تحقیق میکنه و متوجه میشه که اونم برادرشه ...اون نقشه میکشه تا جین وو رو قاتل نشون بده تا اینجوری جین وو بیفته زندان تا مادر یونگ وو نتونه نقشه های شومشو اجرا کنه ...خودش از قضا به خاطر داشتن هپاتیت بی از صف اهدا کننده ها خارج شده بوده ...ولی وقتی جین وو به عنوان مضنون دستگیر میشه جین سانگ اونو از مضن اتهام مبرا میکنه ...و اینجوری میشه که نقشه های مادره رو روال پیش میره ...

     
    جین سانگ تو تحقیقات به این نتایج میرسه و متوجه این حقیقت تلخ میشه ، تو تحقیقات به پارک کی یونگ خبرنگار هم شک میکنن و درموردش تحقیق میکنن و وقتی خونه شو میگردن متوجه اثار جرم میشن ، پارک کی یونگ فرار میکنه و تو فرار زیردست مامانه یونگ وو می دزدتش و علی رغم اینکه رییس ینی مامان یونگ وو گفته بوده بکشش ، اونو تو یه خونه ای زندانی میکنه ...
     

     
    جین سانگ ، کی یونگ رو پیدا میکنه و کی یونگ همه ی حقایق رو میگه ...یونگ وو نمیخاست حقیقت رو قبول کنه که مادرش همچین ادمی و اینجوری نقشه کشیده تا قلب کس دیگه ای بدزده ، دست اخر دوربینی که توی اتاق جین وو تو بمیارستان بود رو نشونش میدن و متوجه میشن که تیر خلاص رو خود مامانه زده که باعث مرگ جین وو شده ...
    یونگ وو از اینکه برادرشو اینجوری از دست داده بود خیلی ناراحت میشه و از اینکه کی یونگ به جای اینکه وقتی حقیقت رو فهمیده بود به اون نگفته بود ناراحتتر ...خلاصه همه رو به دادگاه میکشونن و به سزای اعمالشون میرسن ...مامانه چشم سفید و وقیح بود و جرمش رو قبول نمیکرد و فک میکرد چون مادره پس حق داشته که این کارارو بکنه از طرفی پروژه ایکه به راه انداخته بود لو رفت و معلوم شد که چندین نفر دیگه رو هم اینجوری روشون نقشه کشیده بودن .... دست اخر تو دادگاه اعتراف کرد ...ولی اصلا حس شرمندگی و عذرخاهی و پشیمونی نداشت ...خیلی نفرت انگیز بود ...قاتل ...!

    تو این قضایا یکی از مقصرین اصلی بابای یونگ وو بود بس که سست عنصر بود همه کاراررو سپرده بود به زن عفریته ش و اونم اینجوری همه ی پسراشو برای پسر خودش سلاخی کرده بود ، درسته خیانت کار قبیحی ولی درهرحال این حق رو به زن اصلی نمیده که بره پسرای دیگه رو برای پسر خودش بکشه ، اونم با همچین نقشه های دقیقی ...هردو مادر بچها رو هم دک کرده بود به شکلی تا اگه یهو مردن کسی صاحب در نیاد ...مامان کی یونگ رو کشته بود ، مامان جین وو رو هم با پول خریده بود ، درسته مامان جین وو به خاطر پول بچه شو رها کرده بود ولی دلیل نمیشه که یکی بیاد بزنه بکشتش که ...خیلی ادم نفرت انگیزی بود از این زنایی که فک میکنن خیلی می دوننن و میخان رو بقیه سوار بشن و یجوری از بالا حرف میزنن و بقیه رو حساب نمیکنن اعتماد به سقفن ...حالم بهم میزد زنه ...این بازیگر همه جا اینجوری نفرت انگیز بازی میکنه ...
     

     
    درکل خییلی سریال قشنگی بود من فک نمیکردم سریالش انقد خوب باشه به خاطر نا این وو و بقیه بازیگرا زیاد بهش چشم نداشتم یهو از بی سریالی گفتم ببینم این چیه ...راستش نااین وو زیاد جذاب نی ولی تو این سریال به یه سری جذابیت هاش پی بردم ...خییلیا از بازیش بد گفته بودن ولی به نظرم ایرادی نداشت ...ایرادی هم اگه بود بیشتر به خاطر طرز نوشته شدن اون کاراکتر بود ، کلا یجوری بود سریالش که انگار احساسات رو زیاد دخیلش نکرده بود و اون احساس های همیشگی تو سریالا کره ای که مثلا یکی میمیره خودشوو جر میدن گریه میکنن و افسردگی و خشم و کینه و اصرار بر اینکه نه این کشته شده ، اینجور چیزای همیشگی توش نبود ...
     

    به نظر من تنها کسی که بازیش ایراد داشت یونگ جو بود ، این بازیگر نه تنها بازی بلکه قیافه ام نداره ...فک کن با ارایش اینه بی ارایش چی میشه ...جای شکرش باقیه خوش هیکله ...☘🙄 شاید تو سریالای گذشته ش بازی خوبی رو نشون داده بوده ولی اینجا هیچی همه جا یجور بود ، وقتی دزدیده بودنش وقتی به یه موضوع هیجانی میرسید وقتی به حقیقت رسیدن اصلا وقتی دادستان چا بهش گفت بیا ازدواج کنیم ...همه جا یه قیافه و ری اکشن داشت ...درسته برای نااین وو گفتم که شاید به خاطر کاراکترشه ولی کاراکتر یونگ جو رو اصلا انگار هیچیی براش ننوشته بودن فقط گفته بود تو دادستانی این دیالوگا رو بگو ...صفر صفر ... با اینحال تو جذابیت داستانی سریال تاثیری ان چنانی نذاشته بود بازی ها ...شاید تو این برحه برای من اینجوری بود شاید یه وقت دیگه میدیدم منم اذیت میشدم ...ولی اینجوری نبودم خدا رو شکر ...

     
    فک میکنم سریالی که کمتر تو درحال پخشی ها دیده شده باشه ...او اس تی خیلی قشنگی هم داشت که بهتون پیشنهاد میکنم حتما گوش کنین از اینجا :
     
     
    اهنگ : 
     
  • نظرات [ ۳ ]
    • پنجشنبه ۳۰ شهریور ۰۲

    سریال کره ای هیولا یا فراتر از شیطان

    امروز اومدم تا بهتون یه سریال فوق العاده رو معرفی کنم . نمیشه اسمشو گذاشت معرفی البته ، چون بعد معرفی انتظار داری دیگران هم برن اونو ببینن من همچین انتظاری ندارم . چون میدونم هنوزم خیلیا نسبت به سینما و تی وی کره گارد گیری خاصی دارن . 😁

    حالا بگذریم ، بذارین جرات کنم و بهتون بگم که این سریال فوق العاده ترین سریال تو ژانر خودشه با یک بازیگر بی نظیر که از نظر من بهترین بازیگر کره اس . نفسگیر عجیب رازالود گنگ گاهی . واقعا از شبکه ی "جی تی بی سی " انتظار همچین سریالی رو نداشتم . گرچه "شین هاکیون" که به خدای بازیگری شهره اس (فامیلی بزرگوار "شین" به معنای خداس )توش ایفای نقش کرده از هرلحاظ خوب بودن این سریال را میتونه تضمین کنه . البته برای ادمی مث من نه چون حتی اگه عزیزی مث شین هاکیون هم توش بازی کرده باشه و سریال خوبی نباشه ادامش نمیدم 🙄😁.

    اسم سریال هست به انگلیسی : " فراتر از شیطان " به کره ای " هیولا " کره ای ها اغلب وقتی یه شخصی خیلی شرور و شیطان صفت باشه ،مثلا بیشتر به قاتل ها میگن هیولا .

    روی پوستر نوشته : " هیولا کیه ؟!" واقعا هیولا تو این سریال کی بود ؟ من هم با اینکه یک بار در زمان پخش این سریال رو دیدم نفهمیدم هیولا کی بود . الان که بعد از یک سال تقریبا دارم ری واچش میکنم متوجه نشدم هیولا دقیقا چه کسیه . بذارین راجبه کاراکتر نقش اول بگم :

    ای "یا لی" دونگ شیک ، پلیسه در یکی از شهرای کوچیک نزدیک سئول ، اون تو جوونیش خاهر دوقلوش را از دست داده ،خاهر دوقلوش کشته شده و جسدش بعد از 20 سال هنوز پیدا نشده . همون روز که این اتفاق افتاده دختر دیگه ای که همسن دونگ شیک و خاهرش بوده کشته شده پیدا میشه ،دختر را انگشتاش را قطع کردن و اونو جلوی در خونه ی لی دونگ شیک گذاشتن . صبح وقتی خانواده دونگ شیک انگشتارو میبینن فک میکنن اینا انگشتای دختر خودشونه درحالیکه دونگ شیک اصرار داره که اینا انگشتای خاهرش نیست . خلاصه سر صحنه ی قتل دوم یکی از وسایل دونگ شیک پیدا میشه و بازرس اونو به عنوان مضنون به قتل دستگیر میکنن . ولی الان سالها گذشته و معلوم شده که دونگ شیک هیچکاره بوده و خب الان پلیس هم شده . ولی تو اون شهر هراتفاقی می افته دونگ شیک نفر اول مضنونینه . چون هنوز قاتل اون پرونده پیدا نشده . واقعا خیلی وضعیت بغرنج و ناراحت کننده ایه نه ؟!

    چیزی که تو این سه قسمت به ذهنم اومد از شخصیت دونگ شیک اینه که واقعا یه ادم چطور میتونه وقتی که مضنون به قتل شناخته شده انقد خونسرد خودشو نشون بده . از هر لحاظ دونگ شیک یه بدبخت مظلوم به تمام معنا بود ،جوری که حتی اطرافیانشم از اینکه مداوم اتفاقاتی می افتاد که اونو تو مظن اتهام قرار میداد ناراحت و عصبانی میشدن . نمیدونم این حس رو داشتین یا نه ، در حقتون بی عدالتی زیادی شده غم عمیقی دارین ولی به دیگران از ته دل و با گشاده رویی کمک میکنین ، دونگ شیک همچین ادمی بود برای یه بچه ی اوتیسمی که گم شده بود توی بارون 6 ساعت ایستاده بود و با لبخند به لب تا خانوادش بیان ببرنش ، یه همچین ادم خوش قلب و مهربونی چطور میتونه خاهر خودشو کشته باشه ؟! و اصلا چرا پلیس اونو مضنون به قتل خاهرش کرد ؟ حتی زمانی که جوون بود هم به نظر نمی اومد شخصیت شروری داشته باشه . درواقع دونگ شیک شخصیت به ظاهر ساده ولی پیچیده با حسایی که باید خیلی سعی کنی درکش کنی،داره .

    بازرسی که تو صحنه قتل یکی از وسایل دونگ شیک را پیدا میکنه درموردش میگه " اون هرکاری میکنه میخاد غم عمیقش را برطرف کنه "

    تو جوونی مضنون به قتل شده ،پدرش مرده ، مادرش تو بیمارستانه و جسد خاهرش هنوز بعد 20 سال پیدا نشده . همچین ادمی اونم بعد اینکه همه ی شهر بهش به عنوان قاتل نگاه میکنن و هرقتلی میشه اول میرن سراغ اون تو تمام این سالها تمام این بی عدالتی هایی در حقش شده را بدون اینکه شرور شه بدون اینکه پرخاشگر شه با رفتارهای دیگه ای داره بروز میده . این شخصیت پر پیج و خم را هیچکسی غیر از شین هاکیون نمیتونست اینجوری در بیاره . با من همراه باشین تا بقیه سریال و نظراتم رو اینجا باهاتون به اشتراک بذارم .

    ادم چقد میتونه خبیث باشه !؟واقعا انتهایی نداره خباثت انسان . بزنی یک نفرو بکشی یک خانواده رو عذادار بکنی تا سالها و حتی جسدمرده رو هم برنگردونی و یه هینت هم غیرمستقیم ندی که جسد کجا ممکنه باشه . سالها عذاب و غم عمیق کهنه . ای دونگ شیک ی که نمیدونه از کجا راهو کج رفته چیکار کرده که زندگی خودشو خانوادش به اینجا کشیده شده. بعد دقیقا ادمای اطرافش مسبب این واقعه بودن و هنوزم بی دلیل داشتن باهاش دشمنی میکردن .یه دالان پیچیده و پر پیچ و خم از ادمای هیولا تو این سریال بودن .

    ای دونگ شیکی که پلیس بود ولی وقتی انگشتای قطع شده ی دختر جوونی که می شناخت را تو خونه خود دختر پیدا میکنه و می فهمه تو این همه مدت قاتل کی بوده ، ولی انگشتارو جابه جا میکنه ،"این جرمه که جسد رو جابه جا کنی " زمانی که به این فک کرد که اگه الان زنگ بزنم پلیس بازم قاتل را تبرئه میکنن و بازم جسد خاهرم و اجساد دیگه پیدا نمیشن و فقط قاتل وقیح تر میشه .و انگشت هارو جابه جا میکنه تا به موقع ازشون استفاده کنه دنبال جسد میگرده ولی پیدا نمیکنه . درحالیکه اگه زنگ میزد پلیس ممکن بود دختره همچنان زنده بمونه گرچه به نظرم مردنش بهتر شد .

    هیولای اصلی کسی نیست جز ایشون ، میپرسی ادم بکشیم ؟تو سالهاس داری ادم میکشی زمانی که پسرت جسد خاهر دونگ شیک رو زیر گرفت و به تو زنگ زد ، زمانی که تو جسد رو سپردی به کسی دیگه و زمانی که کلید مزرعه تو دادی به قاتل و تو این 20 سال میدونستی که کی قاتله و دم نزدی به خاطر جایگاهت . به خاطر پسر سست عنصرت . واقعا اصلا از خبیث بودن زیاد ادم دیگه نمیدونه چی بگه . خودشونم نمیدونستن چی باید بگن . ادم لال میشه .

    هیولای بعدی که خودشو به کودنی و لکنت زبان زده تا دیگران بهش ترحم کنن و بهش اعتماد کنن و اینجوری از دیگران سو استفاده میکرد . کسی که دختری که خودش بزرگش کرده بود را زنده زنده انگشتاشو قطع کرد و بعدم زنده دفنش کرد ،کنار کیمچی ها . هه . بعد کیمچی هارم میبرد میداد به همسایه ها بخورن 😵😡🤮😱

    کسی که 20 ساله از قبل خانواده دونگ شیک به نون نوا رسیده بود ولی 20 ساله راجبه اینکه جسدش کجا میتونه باشه چیزی نگفت . روانی به تمام معنا 미찬 새까

    یکی از بهترین بازی های یئو جین گو ی جوان که از بچگی تو تی وی کره اس ، این سریاله . از بازی بی نظیرش هرچقد بگم کم گفتم . میشه گفت کاراکترش نمود جوانی لی دونگ شیک ولی با شخصیت معترض و عجول بودش . کسی که از بی عدالتی زود عصبانی میشه و میخاد سریع به نتیجه برسه از راه قانون ولی با دونگ شیکی که قانون ایراد دارشون دستش اومده اختلافات زیادی دارن . ولی بعد به یک زوج همکار عالی تبدیل میشن . یکی از کسایی که غیرمستقیم به پیدا کردن راز قتل های زنجیره ای و حتی قاتل خاهر دونگ شیک کمک شایانی کرد .

    شخصیت پیچیده ای دونگ شیک و سر راست هان جی ووون ،تضاد این دو واقعا عالترین بخش سریاله .

    ینی بعد از اینکه دونگ شیک جسد خاهرش و قاتلشو پیدا کرد تونست به ارامش برسه ؟ ولی من با حرف جه یی که داشت به دونگ شیک این جمله رو میگفت موافقم ،از یه جایی به بعد غم و اندوه برای عزیز از دست رفته از بین میره فقط غمی که برای بی عدالتی میکشه می مونه ، اون فقط میخاست همه چیز تموم شه . میخاست دیگه دیگران بهش نگن قاتل . اونم دوس داشت با خانوادش شاد زندگی کنن . شاید اگه فقط خاهرش میمرد به مرگ طبیعی یا با تصادف خانوادش اینجوری بهم نمیریخت . شاید اگه بازرسی که به ناحق اونو به جرم قتل خاهرشو دختر دیگه ای گرفته بود ،این کارو نمیکرد میشد اینطوری زندگی کنن . ولی متاسفانه همه چیز خراب شد ...

    همه ی زندگیش تحت شعاع این واقعه قرار گرفت و هیچوقت نتونست معمولی باشه . طفلک خیلی بدبخت و تنها بود . واقعا خیلی براش گریه کردم . سریال را دوروزه تموم کردم .


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۱ ]
    • دوشنبه ۲۷ شهریور ۰۲

    سریال کره ای عشقم اهل ستاره هاس

    اگه بخام دقیق محاسبه کنم از سال 2015 کی درامر شدم و بعد از سریال " پنیر در تله " فن " پارک هه جین " شدم . بعد از اون رفتم سریالا و فیلمای دیگه ای ازش را نگاه کردم . واقعا بازیگر فوق العاده ایه ، از اولین سریال هاش بگیر تا اون سال که من داشتم تو کاراکتر "یوجونگ" میدیدمش همیشه کاراکترای عالی داشته و بازیش 100هه . بازیگری که همه نوع ژانر رو امتحان کرده .

    ولی از همون موقع مقاومت عجیبی تو دیدن سریال " عشقم اهل ستاره اس " داشتم 😁😁 شنیده بودم "هه جین " اینجا نقشش خوب نی و خیلی ذلیله و سریالش مسخره س و اینا . خودمم وقتی یه تیکه هایی ازشو میدیدم میگفتم اخه چرا هه جین همچین نقشی داره . خلاصه چون دوس نداشتم اشک و شکست اوپامو ببینم این سریالو نمیدیدم . ولی دیگه مقاومت رو گذاشتم کنار و تصمیم گرفتم نگاهش کنم . واقعا چرا همش مقاومت میکردم ؟!

    " عشقم اهل ستاره اس " یا " کسی که از ستاره اومده " :

    سریال کره ای عشقم اهل ستاره هاس

    سریال درمورد "کیم دوجین"عه که 400 سال پیش از یه ستاره ای با دوستای دیگه ش برای تحقیق راجبه زمین به زمین اومده بودن تو این بین کیم دوجین فضایی به یه انسان کمک میکنه و کمکش با نمک نشناسی پاسخ داده میشه برای همین نمیتونه به موقع به دوستاش ملحق شه و به ستاره اش برگرده . سریال از اینکه چرا ستاره ای ها میخاستن راجبه زمین تحقیق کنن یا جزییات اینکه ستاره هه اسمش چیه و اینا نمیگه چون اصلا نیازی نی ،این یه سریال عشقی راجبه کیم دو جین فضایی و یه انسانه . خلاصه از اون موقع 400 سال میگذره و کیم دوجین از اون موقع به هیچ ادمی کمک نمیکرده که اتفاقی همون دختری که 400 سال پیش بهش کمک کرده بود رو باز میبینه ،دختره اسمش "چو سونگ هه " تو زمان مدرن بازیگره و همسایه اشه . خلاصه یه سری اتفاقات می افته و اینا عاشق هم میشن . و سریال راجبه عشق اینا و جزییات دیگه ایه که تو 20 قسمت رخ میده .

    پارک هه جین اینجا اسمش " هی کیونگه " اون از یه خانواده ی پولداره ، از دبیرستان همکلاسی چو سونگ هه اس و عاشقشه و براش هرکاری میکنه ،حدود 12 ساله که داره عشقش را به هر طریقی ابراز میکنه و جواب منفی از چو سونگ هه میشنوه .

    چون سونگ هه خودش میگه مرد ایده ال از نظرش اینه که کسی باشه که ازش مراقبت کنه در هر شرایطی و همیشه دوستش داشته باشه و تا ابد باهاش بمونه ، ولی عشق هی کیونگ را مداوم رد میکنه واقعا این ظالمانه نی ؟ هی کیونگ هندسام و پولداره تازه اون شرایط اخلاقی یا ایده ال را هم داره پس چرا باید همش رد شه ؟! ینی تو این 12 سال یه بارم به چشمت به عنوان مرد نیومده ؟! خیلی بی رحمانه س من اصلا قبول ندارم همچینن چیزیو . طفلک اوپام حتی براش داشت میمرد ولی بازم برگشت گفت ببخشید من هیچی ندارم تو پاسخ محبتت بدم .

    سریال کره ای عشقم اهل ستاره هاس


    🙄😑😑 بعد اون موقع یه ادم فضایی از راه نیومده عاشق اون شد . 😣 ولی خب من با اون دید غیرمنطقی و اینکه اه چرا باهاش این رفتارو داره و فشش بدم نگاه نکردم چون اینجوری کل سریال برام زهر میشد . دختره واقعا بامزه و خوش قلب بود اتفاقا خیلیم دلش میسوخت که هی کیونگ این همه ساله الافشه ولی خب میخاست فقط دوست بمونن . اخراش دیگه من نگاهم به عشق هی کیونگ یجوری بود که فقط دوسش داره و براش همه کار میکنه حتی اینم پذیرفته بود که اینکه اون یه طرفه عاشقشه دلیل نمیشه دختره زوری عاشقش شه چون دوست داشتن که زوری نمیشه و همینجوری چون خودش دلش میخاست پیش دختره بود و همراهیش میکرد .


    بعدها برای اونم فرصت بهتری به وجود می اومد و کسی پیدا میشد که بهش عشق بده . پارک هه جین اینجا هم واقعا بازی تک و عالیی داشت انصافا بازیش از نقش اول که ادم فضاییه بود خیلی بهتر بود . کیم سوهیون که نقش ادم فضایی را داره ، درسته هندسامه ولی غیر اینکه خیلی خوب گریه میکنه و خوب کیس میره واقعا بازی چشم نوازی نداره .

    تو کل 20 قسمت مداوم یه نگاه را داشت ، یه ری اکشن، عصبانی کینه ای ناراحت عشق همش یجور بود . تو این همه سال هم بازیش تغییر نکرده ولی هه جین واقعا وقتی بازی های قدیمش را نگا میکنم میبینم چقد پیشرفت داشته . با اینحال کیم سوهیونم الکی کیم سوهیون نشده ،میشه گفت همچینم بی تاثیر نبوده تو سریال اینکه بتونی تو کل 21 قسمت قیافه ی پوکر داشته باشی و بدون اینکه قیافت تغییر کنه عشق بورزی خودش یه نوع بازیگری .اینکه میگم زیاد چشمگیر نی خب سلیقه اس اولا دوما در برابر پارک هه جین به نظرم حرفی برای گفتن نداره با اینحال تو سریال با همون قیافه پوکر و بی حالتش صحنه های بامزه ای رو خلق میکرد . پشت صحنه هاشو که نگا میکردم کیم سوهیون از همه بیشتر میخندید 🤣🤣 همچنین از نوع بازی های احساسی و گریه هاش میشه فهمید چقد احساساتیه . تو همه ی سخنرانی های جوایزاش کلی گریه کرده .

    کیم سوهیون برای این سریال کلی جایزه گرفته و با محبوبیتش بیش از پیش افزوده شده .

    سریالش در کل هم داستانش قشنگ بود و هم بازیگرا توش خوب بودن . از طرفی گره موجود تو سریال و وجود یه قاتل هم تو سریال به جذاب شدنش بیشتر کمک کرده بود ، چون بالاخره همین که 20 قسمت فقط کشمکش عشق بین دوزوج و التماس های یه عاشق خسته را ببینی لطفی نداره . این سریال علاوه بر اینکه تو کره خیلی بیننده داشته تو چین و کشورای دیگه هم خیلی سر و صدا کرده بوده و نودل ها و مرغ سوخاری و حتی لوازمی که چون سونگ هه ازشون استفاده میکرد فروششون چندین برابر شده بود .

    بیاین با قاتلمون اشنا شین که خودشم تو پشت صحنه اذعان داشت که هیچ دلیلی برای قتل نداره و همینجوری قاتله 🤣 شین سونگ روک ،بیشتر جاها نقش منفی داره ولی بازم جذابه ، اینجا هم نقش قاتل داشت و واقعا خیلی عوضی بود . از همه ی نقشای منفیش اینجا عوضی تر بود . من میخاستم کیم دوجین بزنه بکشتش ولی حیف کشته نشد . به نظرم جای اینکه نشون بدن تو زندانه نشون میدادن خودکشی کرد خیال بیننده راحتتر میشد 🙄🤣. و وجودش تو سریال باعث شد سریال جذابتر و باحالتر شه .

    درکل از دیدن سریال خیلی لذت بردم هم خنده داره بود هم قشنگ ، سریال تو اون سال ،2014 خیلی ریت گرفته بوده و هردو بازیگرای نقش اصلی سریال جایزه هم دریافت کردن . اگه سریال عشق کمدی دوس دارین حتما پیشنهاد میکنم نگاهش کنین چون خیلی قشنگ بود .


    این یکی از دوستای چون سونگ هه بود پسرای دورش را که نگاه میکرد براش میمردن ،بهش میگفت تو چقد خوش شانسی 😂 بامزه بود دوستش .

    واقعا هم خیلی خوش شانس بود دختره .

    تو یه صحنه هی کیونگ کل شهربازی را اجاره کرده بود که اونجا دوباره از چو سونگ هه خاستگاری کنه طفلک 🥰😔 اوپای رومانتیکم . نمیدونم چرا همیشه عشقاشونو تو جاهای اشتباهیی صرف میکنن .


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۲۷ شهریور ۰۲

    سریال کره ای پاییز در قلب من

    بعضی ادما اگه به جایی نمیرسن "هرجا" تقصیر احمقی خودشونه . خوش قلبی و مهربونی رو با احمق بودن نباید اشتباه گرفت . مدیرداخلی هتل چون فهمید رییس هتل چشمش "تو "(منظور این دختره ) رو گرفته برات تو بخش حرف درست کرد و اخراجت کرد بعد حالا که رییس ،مدیر رو تنزل رتبه داده چون فهمیده این کارش از حسودی و ناعادلانه بوده ،داری میگی که این کارش اشتباه بوده ؟ احمق کار تو اشتباهه که وضع خونتون اونجوریه و فقط لنگ این کار بودی و داشتن با بی انصافی ازت میگرفتن . همینجوری احمقی که نتونستی جایگاهتو تو خونه اولی که بودی حفظ کنی و سریع کنار کشیدی .

    پاییز در قلب من

    ادمی که هیچی از خودش نداره و نمیتونه خودشو از جهنمی که توشه بکشه بیرون وقتی کسای دیگه ای دارن بی منت و با محبت بهش نزدیک میشن و میخان دستشو بگیرن رو پس میزنی و فک میکنی اینجوری خیلی قوی به نظر میای . همچین ادمی یه احمقه اگه به دستایی به سمتش میاد اونم تو اون وضعیت نه بگه و پسشون بزنه مثلا میخای چیو نشون بدی ؟! غرور ؟واقعا تو این وضعیت غرور ارزشمنده؟!

    .........

    اینا نظراتم راجبه شخصیت "عین سو" ی سریال "پاییز در قلب من " گاهی پاییز فصل به این قشنگی معانی غمگینی را در کتاب ها و اشعار تداعی میکنه اینجا هم همین را معنی را داشت . واقعاهم یه سریال به شدت غم انگیز بود . این سریال را اولین بار معلم زبان کره ای مون 4 هفته پیش بهمون معرفی کرد و میگفت هیج جا نمیتونین پیداش کنین خیلی قدیمیه . 😁😁نمیدونست ما ایرانیا به همه چی دست پیدا میکنیم 🤣 قرار بود بنده خدا بقیه داستان را هفته بعد تعریف کنه که بعضی اشرار نذاشتن 😑 .

    پاییز در قلب من
    از راست : سونگ سئونگ هون در نقش برادر ناتنی "عین سو ".سونگ هه کیو در نقش "عین سو ". وون بین "عاشقه عین سو "

    از اون موقع دست دست میکردم برای دیدنش امروز دیدم تمومش کردم چون خیلی غم انگیز و عصاب خورد کن بود رو دور تند دیدمش . برای همین امروز تموم شد .

    سریال کره ای پاییز در قلب من ،  راجبه یه خانواده ای که دخترشون تو بیمارستان اشتباها تعویض میشه و اونا بعد 14 سال اینو میفهمن ولی احمقی پدرخانواده که خیلی به خون اهمیت میداد باعث شد زندگیشون کلا 180 درجه تغییر کنه . از همین جا بگم اسم دختره "عین سو "عه . پدر خانواده میره دنبال دختر واقعیش میبینه تو یه خانواده درهم و فقیر بزرگ شده و ادب و نزاکتم هیچ . مادرخانواده راضی نمیشه دختری که این همه مدت با عشق بزرگش کرده رو به خانواده اصلی بده و دختر اصلیش را نمیخاد . درسته شاید برای اون دختر واقعی هم ادم ممکنه دلش بسوزه ولی دختر واقعی انقد فش رکیک بود که واقعا باید با گیوتین سرشو میزدی از همون بچگی رومخ بود . حتی تو مدرسه هم با اینکه این قضایا هنوز برملا نشده بود با "عین سو" دشمن بود .حسود عقده ای خاک تو سر . همین پیش زمینه هم باعث شد وقتی فهمید جاش با "عین سو " عوض شده اون دختر معصوم کودن ساده را از خونه خودش فراری بده و بره پیش مادر واقعیش که فقیر و بی فرهنگ بود . خانواده پولداره که "عین سو " را بزرگ کردنم به راحتی رهاش میکنن "چقدم دوسش داشتنا حالا! مسخره ☹😤" و میرن امریکا .این بدبخت که لای پر قو بزرگ شده بود میمونه و یه خانواده درهم با یه برادر دزد چاقو کش . طفلک نه درس نه اینده .حالاام تو هتل خدمتکار بود که رییس هتل عاشقش میشه "رییس هتل وون بینه" این بین برادر ناتنی اش که 14 سال باهم زندگی کردن رو میبینه و سلام و اینا یهو میفهمن عه عاشق همن 😶🤣برادره هم نامزد داره .

    خلاصه اینجا این پیچش ها به وجود میاد و خانوادهه که بزرگش کرده بودن میان میفهمن اینا عاشق همن و میگن ابدا امکان نداره شما خاهر برادرین ...بابا دست بردارین این فیلماتونو مگه واسه ی خون نیفتادین دنبال اون دختر خونی فش رکیکتون . حالا دختر خونیه وای وای حالام که بزرگ شده بازم نمیتونه "عین سو " رو تحمل کنه . ینی حسودی به چیزی داشتن و نداشتن شخص ربطی نداره وقتی نسبت به یکی حسودی و عقده حقارت داری ربطی به این موارد نداره کلا وقتی هیچی نداشته باشه هم حسودیت میشه و میمیری از اینکه دیگران با اینکه اون شخص هیچی نداره بازم دورشن و دوسش دارن . خلاصه این هی اذیت اینا . دست اخر معلوم میشه طفلک "عین سو " سرطان داره و بله قسمت 16 هم میمیره . و بعدشم برادر ناتنیش که عاشق هم بودن ، برمیگرده به همون مکانیکه قبلا "عین سو " تصادف کرده بود و اونم اونجا تصادف میکنه میمیره . از این نظر دوسش داشتم اخرشو وقتی دونفر اینقد عاشق همن یکیشون بمیره واقعا زندگی برای نفر دیگه خیلی سخت میشه پس همون بهتر جفتشون بمیرن . واقعا اخه چرا باید همچین سریال ناراحت کننده ای رو ببینم چرا 😭

    선생님 대제 이게 무슨 드라마였어요 ?! 진짜 짜증나게만 만들었어요 .

    بعد خیلی روعصابش اینکه خانوادهه این همه دختترو دوس داشتن بعد یهو پامیشن میرن امریکا اگه خیلی دوس داشتین زوری برمیداشتین میبردینش میزدین تو دهن دختر خونی فش رکیکتون میگفتین ما اینو بزرگ کردیم نمیتونیم رهاش کنیم . ننه شم که راضی بود . اونم میبردین به یه جایی میرسوندین طفلیو نه که وسط نوجوانی و تازه میخاد به عرصه برسه زرتی رهاش کردین . بعد که طرف بزرگ شده به قول چی دوتاام هندسام عاشقش شدن میخان باهاش ازدواج کنن میگن ما میخایم "عین سو " رو به فرزندخوندگی بگیریم !😶😑 الان اخه ؟طرف 20 سالشه . چرا اون موقع که 14 سالش بود نکردی . واقعا خانوادهه زندگی دختررو نابود کردن . اخرشم که مریض شده بود کسی نمیدونست میخاست فقط 2 ماه بتونه با عشقش زندگی کنه هی نمیذاشتن . طفلی . خیلی بدبخت بود ولی خب کودنی خودش را هم همونجور که گفتم نمیشه نادیده گرفت . چون خودش انتخاب کرد برگرده پیش خانواده واقعیش .

    این سریال برای سال 2000عه . الان 22 سال از اون موقع گذشته و چندتا وبلاگ کره ای که میخوندم بعضی بیننده ها هنوزم دوسش دارن برام عجیبه 🤣 سریال قشنگی میشه گفت بود ولی اینکه بعد 20 سال با این مضمون رو دوباره ببینی و بگی خوب یخورده یجوریه . این سریال اون موقع ها ریت 46 را گرفته بود و میشه گفت تمام کره این سریال رو تماشا کردن و همچنین کشورهای خارج رو هم نباید نادیده گرفت .

    خلاصه اینم از پست امروز و سریال امروز . امروز تا همینجا ...


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۲ ]
    • دوشنبه ۲۷ شهریور ۰۲

    سریال کره ای "اوه مای ونوس "

    سریال کره ای  "اوه مای ونوس "

    سریال کره ای اوه مای ونوس

    این سریال برای سال 2015عه شبکه ی کی بی اسه . راجبه یه دختریه به اسم کانگ جو ئین که توی شهرشون به خوشگلی معروفه و همه ی همکلاسی ها و هم مدرسه ای ها دوس دارن باهاش دوست بشن . پسرا طبیعتا . واقعنم خوشگله . بعد تصمیم میگیره که وکیل شه و برای همین شروع میکنه به خیلی درس خوندن ، تو زمان درس خوندن برای کنکور و بعد از اینکه دانشگاه قبول میشه و زمان دانشجویی ، خیلی چاق میشه . الان سالها گذشته و به هدفشم رسیده ولی دوس پسرش که 15 ساله باهاش دوسته به خاطر چاقی دختره ازش جدا میشه و درواقع یجورایی از چشم هم افتادن .و میره با دوست دوران دانشگاه دختره که الان رییس دختره س میریزه رو هم . دختره از این ادمایی که وقتی تصمیم بگیره تا تهش میره . وقتی میبینه اینجوری شده تصمیم میگیره بره لاغر کنه . درواقع چندین بار این تصمیم رو گرفته ولی هرسری با شکست منتهی میشه ولی این سری اتفاقی با یه مربی بدن سازی خیلی معروف اشنا میشه .

    مربی بدن سازیه درواقع وارث یه خانواده پولداره که با قاشق طلا تو دهنش به دنیا اومده ولی به دلیل یه بیماری نادر استخوان از بچگی همش تحت درمان و توانبخشی و اینا بوده و توی خارج به این رشته رو اورده . و الانم تقریبا درمان شده . اون به این دیدگاه که ورزش و غذای سالم سرلوحه زندگی سالمه اعتقاد داره و میگه سکشی بودن مهم نیست ، ولی بزرگوار خودشون بسی سکشی هستن . کانگ جو ئین را میبره دکتر و میفهمن که درواقع کم کاری تیروئید داره (مثلا دختره چون همش باکار سرش شلوغ بوده وقت نمیکرده بره دکتر ازمایش بده و حواسش به بدنش نبوده درواقع یه سری علائم هم داشته ولی توجه نمیکرده فک میکرده از قرصای لاغرکننده ای که میخوره 😄 اینجاهاشو با این توجیهات میتونین ازش بگذرین ) خلاصه تحت درمان قرار میگیره و با کمک و تحت نظر اون مربی وزن کم میکنه و اینا تو این پروسه کم کم بهم علاقمندم میشن .و قرارم میذارن این بین اقای مربی باید به جایگاه والای رییس بودن کمپانی خانوادگی شون برگرده و توی کمپانی دشمنایی داره که از قضا فامیل هستن .همه جا فامیل دشمنه ادمه نه غریبه . نکته ی ظریفیه . خلاصه اونا یه سری موش دوونی میکنن و باعث میشن این بدبخت دوباره تصادف کنه و پاهاش این سری جفتش بشکنه ولی ایشون به عشق کانگ جی ئین میره خارج و انقد توانبخشی و اینا انجام میده که سرپا میشه و برمیگرده و ازدواجم میکنن ، به کوری چشم دشمن مال و اموالشم پس میگیره .

    اون قسمتی که این طفلی تصادف میکنه و باز فلج میشه خیلی غم انگیز بود .ولی درکل سریال خیلی کیوت و باحال و حال خوب کنی بود . یه سری ابهای مرسوم هم داره که با زدن جلو میتونین ازشون چشم پوشی کنین . رابطه ی اقای مربی و کانگ جو ئین خیلی قشنگ بود .درواقع سریالش پیامی راجبه سلامتی و ورزش کردن هم داره درونش که حتی اگه نمیتونین حرفه ای ورزش کنین پیاده روی که اسونو ارزون هست را انجام بدین یا گاهی برای چند دقیقه ام شده نرمش کنین . و سعی کنین غذای سالم بخورین و سالانه ازمایش هم بدین تا از سلامتیتون مطمئن شین . منظورش این نبود که چون کانگ جو ئین چاقه پس خوب نی . اینو میگم که بعضیا فک نکنن اومده تبلیغ لاغری و باربی بودن کرده .

    اصلا من هیچ سریال از بازیگر نقش کانگ جو ئین ،اسمش شین مینا س ، ندیدم که بد باشه همیشه سریالاش پر از حس خوب و امید و کیوتی و قشنگیه . خیلی دلنشینه کلا هم طرز حرف زدنش هم بازیاش و کاراکترایی که داشته تاحالا نشون دهنده پرانرژی بودن و مهربونی و کیوتی ذاتیش داره . بیخود نی کیم وو بین دوس پسرش در عالم واقع بعد سالها تحت درمان بودن برای سرطانش ،خوب شد و دوباره به صنعت فیلم و سریال برگشت . ادم وقتی یه همدل و همنشین خوب و مهربون و بامحبت و امیددهنده مث شین مینا داشته باشه بر هرمشکلی میتونه فاعق بیاد . قسمت همه بشه ایشالا . بلند بگو آمین .

    تو این سریال نزدیک به 10 قسمت کانگ جو ئین چاق بود ، صورت و هیکل شین مینا همش فیکه و براش با گریم ساختن و اینکه بازیگر قبول کنه همچین نقشی رو قبول کنه با اون همه لباسا و گریم سنگین و توی بازیش خللی ایجاد نکنه ،واقعا خیلی زحمت داره و نشون دهنده ی توانایی بازیگره . برای هرقسمت نزدیک 3 ساعت فقط صورتش گریم میشده . 😑

    بذارین از بازی و نقش اقای سو جی ساب در نقش اقای مربی بگم ،من اول اول سو جی ساب را تو فیلم همیشه شناختمش و خب اونجا اولا فیلم بود دوما اوایل کره لاور شدنم بود چیز زیادی نمیدونستم ، دوس داشتمش . بسی هندسام بود تو اون فیلم . بعدش مقاومت رو گذاشتم کنار و ازش سریال " تریوس پشت سر من " را دیدم ، بزرگوار انقد تو این سریال یبس و بازی یخی داشت اصلا از چشمم افتاد ،البته فیلماشو دنبال میکردم 🤣 با اینحال نظرم راجبش همون بود که بود ،واقعا چجوری سو جی ساب انقد معروفه ؟! واقعا بازی خاصی نداره . چشاشم که ریزه . کره ای ها چشم درشتارو دوس دارن . عجیبه . بعدش مقاومت را باز گذاشتم کنار و ازش سریال "روح " رو دیدم بد نبود اونجاام ولی بازم نظرمو جلب نکرد 😁 ولی واقعا اینجا تو این سریال خیلی خوب بود من فک میکنم یکی از دلایلی که تو اون سریال "منظور تریوس پشت سر من " انقد بیخود بود یکی به دلیل پارتنرش بود دو به دلیل کاراکترش . که خب کاراکترشو میتونستن یخورده نرمتر و باحالتر بکنن که نکردن ولی پارتنرش وای وای . بذارین راجبه اون سریال چیزی نگم . 😫

    تو این سریال هم بازی خودش خوب بود هم کاراکترش باحال بود همچنین قاطی شدن اینا با حضور شین مینای کیوت را در نظر بگیرین شما ،اصلا محاله خوب نشه . واقعا دوس داشتنی بودن .

    بعد حضور همچین عروسی تو یه خانواده خشک و غم زده ای مث خانواده اقای مربی واقعا نیاز بود و کلا روح به اون خونه و خانواده می بخشه .

    خلاصه که خیلی سریال باحالی بود شماام برین ببینین حال کنین .


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۲۶ شهریور ۰۲

    سریال کره ای آن سو : یوندر

    سریال کره ای  " آن سو : یوندر"

    سریال آن سو
    سریال آن سو

    از موضوع سریالش خوشم نیومد .گرچه پیامی توش داشت که مث پیامهای همه ی سریالای این مدلیه ولی خب خیلی فضای غم زده و مستاصل و افسرده کننده ای داشت . سریال تو سال 2032 میگذره زمانی که خودکشی خودخاسته قانونی شده و هرکی سرطانی چیزی داره میتونه خودشو بکشه . اینجا یه زوج به ظاهر خوشبخت هستن که مثلا خیلیم عاشق همن ولی من که این عشق رو حس نکردم . بعدش یه سازمانی هست که دکون باز کرده ،اومده از مردمی که یکی از عزیزانشون مرده سو استفاده میکنه ،چجوری اینجوری ، میگه که اون مرگی که شما همه تصور میکنین و اون بهشت بعد از مرگ رو که کسی ندیده ، من یه دنیای جدید درست کردم اسمشو گذاشتم "آن سو " که با خاطرات شما و یا اون شخص که داره میمیره بازسازی شده ، و اون ادمه که میمیره بعدش میره توی اون دنیا "آن سو " .

    شین هاکیون
    شین هاکیون

    اولا اصلا چرا بعد از مرگ هم بازمانده باید متوفی رو ببینه ؟! خب شاید دوس نداشته باشه دوباره تو اون دنیا هم با اون شخص باشه حالا هرچقدم همو دوس داشته باشن . بالاخره بعد از مرگ درای جدید و زندگی جدید برای بازمانده شروع میشه . چرا ادم نباید فرصتشو یا شانسشو برای زندگی جدید با شخص جدید امتحان کنه . وقتی یکی میمیره خب مرد دیگه باید همه چیزو گذاشت کنار حتی خاطرات هم به مرور محو میشن . ینی چی که اونایی که میخان بمیرن یا به علتی مردن میان زوری میگن منو به یاد داشته باش یا چمیدونم بیا باز تو این دنیا زندگی کنیم خیلی مسخره س این موضوع . حتی کار این زنه تو سریالم خیلی مسخره و خودخواهانه بود داری میمیری خب به مردنت برس چرا شوهرتو میندازی تو زحمت .

    شوهری که زنش مرده .
    شوهری که زنش مرده .

    درواقع تو اون دنیا زمانی وجود نداره فقط خاطرات گذشته متوفی و یا خاطرات تصور شده از اون شخص که مثلا دوس داشته با شوهرش ،دخترش هرکیش داشته باشه را تو یه چیپ میذارن و مثلا یجوری ماوراییه اینجاهاش ،بعد انقد واقعی ، بازمانده جو گیر عذادار فک میکنه واقعیه و بعضی هاشون هم برای اینکه بتونن تو اون توهم زندگی کنن خودکشی هم میکنن . درواقع اون توهمه متوفی به بازمانده ش میگه بیا اینجا با هم زندگی کنیم و طرف خودکشی میکنه .درواقع سازندهه میخاسته امار خودکشی رو زیاد کنه و اینجوری پول بزنه تو جیب . خب این بین کسایی هم هستن که میدونن همچین چیزی دروغه ولی بازم طرف بالاخره خانوادشه دیگه قبول میکنن و میرن به دنیایی که توش همش تکرار جریان داره همه چیز شادی ارامش جریان داره . و خب گول این ظواهر رو میخورن .

    این پیامای زنه به شوهره هم خییلی روعصابم بود هی ایمیل میزد
    این پیامای زنه به شوهره هم خییلی روعصابم بود هی ایمیل میزد "چقد سیریش بود واقعا 😆" به شوهره میگفت من اینجام . خب لعنتی اسم اونجا چیه . ینی چی من اینجام .

    نمیدونن که بابا اگه میخای مردنت را زیبا طراحی کنی نکته ی بسیار مهم اینکه اولا باید پول داشته باشی دوما با پول اعمال خوب انجام بدی بیمارستان بسازی مدرسه بسازی به مستضعفین کمک کنی با خانواده ات رفتار خوبی داشته باشی مردم ازاری نکنی مثلا ساعت 12 نیای تو کوچه ی مردم داد بزنی مرگ بر دیکتاتور درحالیکه خودت دیکتاتوری که داری مردمو زور میکنی صداتو بشنون . خب ؟! این کارارو که بکنی نماز و قرانم بخون مرگت زیبا میشه .

    سوالی که پیش میاد اینکه اگه تو سال 2032 علم و تکنولوژی و ازادی انقد زیاد شده باشه که مثلا بتونی با موبایلت اونجوری کار کنی یا بری تو یه بعد دیگه ای از دنیای چمیدونم مردگان ، چجوریاس که برای سرطان هیچ درمانی پیدا نشده ؟اونم سرطان قلب . درحالیکه الان خبرش اومده که دارن برای سرطان هم واکسن میسازن .

    موضوعش ممکنه مغز یه سری هارو درگیر کنه ولی برای منو که نکرد . حتی ناراحت کننده هم نبود یه سریال معمولی با بازی شین هاکیون بود فقطم به خاطر اوشون و کارگردانش سر و صدایی به پا کرد . من اوایل فک میکردم باحال باشه منتظرش بودم و بعدشم ناراحت بودم از اینکه چقد کمه تعداد قسمتهاش و زمانش ولی الان که دیدم ،به این نتیجه رسیدم همینم زیادیش بود تازه من جلو هم زدم . 🙄😄

    پیامشم این بود که خاطرات فقط تو اون لحظه قشنگن و ارزشمند خانده میشن چون تبدیل به خاطره میشن ،خاطرات زمانیکه ازاردهنده بشه یا نذاره تو در جدیدی رو به روی زندگیت باز کنی یا شانس جدید زندگیت رو دور بندازی بی ارزش هستن و تبدیل به سوهان روح میشه . این خارجی هایی که راجبه این چیزا سریال میسازن برن یخورده زندگی بعد از مرگ بخونن ،زندگی بعد از مرگ واقعی را سریال کنن انقده جذاب میشه ها .

    아름다운 기억이 소주한 것은 그 순간이 다시 돌아오지 않기 때문입니다 .

    دلیل ارزشمندی خاطرات زیبا اینکه اون لحظات دیگه برنمیگردن .


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۲۶ شهریور ۰۲

    سریال کره ای سونات زمستان یا زمستان سوناتا

    درمورد سریال و داستانش بعدا یه پست جداگونه میذارم . فعلا نیاز بود نظراتم تا اینجا رو بگم . واقعا دیگه نمیشد صب کنم 😁

    ............. سریال سونات زمستان یکی از سریالای قدیمی کره اس که توضیحاتش رو تو پست بعدی میگم : 

    خدایا چطور ممکنه یکی 20 سال پیش انقد هندسام بوده باشه ؟! اوتوکه چینجا .

    کانگ جونگ سانگ در سریال سوناتای زمستان
    کانگ جونگ سانگ در سریال سوناتای زمستان


    اصلا وقتی لبخند میزنه صورتش میدرخشه .

    کیم سانگ هیوک
    کیم سانگ هیوک

    اینکه یکی باشه که همیشه طرفت باشه و کنارت خوبه ولی سوال اینجاست که تو اونو دوس داری یا نه وگرنه بودن اون کنارت حتی اگه تو هی بهش بگی متاسفی که اونو تو قلبت نداری و همش این حسو داشته باشی یجوری نی ؟! اون طرفم داره هدر میشه . طفلک خیلی اقا و باوقار و باشخصیت و باشعور و کلا دیگه همه چی تمومه با یه عشق اشتباهی داره فقط تا قسمت 20 هدر میره احساسات و عمر و تلاشش . میدونم 😆😭 اقا بیا اینجا . 제가 잘해줄게요

    فتنه ی سریال
    فتنه ی سریال


    واقعا با خودش چندچنده این دختره از دبیرستان به یوجین حسودی میکرد "عکس یوجینو نذاشتم هنوز " این پسره هم که تو دبیرستان اب پاکی رو ریخت رو دستش . حالاام که نمیدونم والا یکی شبیه اون پسره دبیرستانی س یا خودشه حافظشو از دست داده چیه . هنوز معلوم نی قسمت 5م . با اینحال یکیو پیدا کردی خودتو چسبوندی بهش دردت چیه ؟! طرف شبیه همون پسر دبیرستانیه بوده که حالتو گرفته و رفته با یوجین ، حالا خودت پسررو اوردیش به دختره معرفیش کردی گفتی این دوست پسر منه ، بعد هی هم دختره رو جلوی دوس پسره خراب میکنی که این دختره نسبت به من عقده ی حقارت داره ، نمیدونم به دوست پسرای من همیشه چشم داشته می اومده بُر میزندتشون ، کی به کی میگه واقعا اینو ؟! اونی که از حسودی اینکه یه پسر خوب همیشه دور یوجین بود ولی یوجین عاشق یکی دیگه شد و داشت از حسودی میمرد که دوتا پسر عاشق یوجینن تو بودی . حقیر که تویی . این همه مال و منال و موفقیت و یه دوس پسر جذاب که چسبیدی بهش دیگه به چی اون دختره حسودی میکنی و اصلا هدفت چیه که پسررو دستی دستی خودت اوردی به دختره نشون میدی میگی ماله منه بعد هی هم جلوی پسره میگی این دختر بدیه که یه وقت پسره هوا برش نداره بره سمت اون ،فازت چیه واقعا . و همش داره از زبون دختره حرفای دوبهم زنی به پسره میزنه که اونو تو نگاه پسره بد و پسرباز نشون بده ،یا کسی که نامزد داره ولی به پسرای دیگه چش داره 🙄😶🤐 خب اصلا نمی اومدی خودتوو به دوستای دوران دبیرستان نشون بدی کرم دارین اصلا هی میاین به دوستای دبیرستان میچسبونین خودتونو ؟! جلل الخالقا .

    البته خب یه همچین اوپای جذابی بایدم این همه براش جنگ باشه 😁 فتبارک ا..
    البته خب یه همچین اوپای جذابی بایدم این همه براش جنگ باشه 😁 فتبارک ا..

    من فقط موندم چه اصراریه که موهاشو اون رنگی کردن مثلا متفاوت بشه بعد هم تنش لباسای قهوه ای میکنن واقعا چرا اون موقع اینجوری مد بود؟!🤣

     سریال سونات زمستانی زمستان سوناتا یوجین مورد بحث
    سریال سونات زمستانی زمستان سوناتا یوجین مورد بحث

    🌺 پست های پیشنهادی 🌺

    🌺 بازبینی سریال سونات زمستانی 🌺

    خب راجبه کاراکتر یوجین ،باید بگم خیلی مهربونو ساده س و نمیخاد دل کسی بشکنه ، از طرفی به قول جونگ سانگ "الان دیگه معلوم شد پسره جونگ سانگه ،الکی داشتن گولم میزدنا 😄" اینکه انقد مهربون باشی دیگران را دچار معذب بود اشتباه انداختن این چیزا میشی ، اول اینکه طرف نمیدونه با این همه مهربونی تو بهت چی بگه و کاراتو چجوری هضم کنه دوم اینکه ممکنه فک کنن باعث سوتفاهم شن . همین خصلتش باعث شده این همه ساله نتونه به سنگ یان نه بگه . و تا ازدواج دارن پیش میرن در حالیکه اصلا سانگ هیوک رو به عنوان مرد نمیبینه ، این همه ساله دست همم نگرفتن چه برسه به کیس ،اصلا نمیتونه باهاش حرف بزنه چون میترسه ناراحت شه خب این چه رابطه ی مسخره ایه . یا رومی روم یا سنگی سنگ . حالاام که فهمیده از جونگ سانگ جدید خوشش میاد و میخاد با پسره کات کنه و ازدواجو بهم بزنه یه عالم مشکل پیش روعه . خانواده خودش خانواده پسره ،خود پسره دست بردار نی . خلاصه اینکه با اینکه تقصیر خنگی خودشه که مرزهاشو مشخص نکرده ولی خیلی داره بهش سخت میگذره و یه عالم بار روی شونه شه از طرفی تصمیمم نمیتونه بگیره . پووف . راستشو بخای سانگ هیوک هم داره از این رفتار دختره سواستفاده میکنه و خودشو تحمیل میکنه ،زوری زوری که ازدواج نمیشه . گرچه دختره این مدت باید تکلیف پسررو روشن میکرد ولی نکرد ،ولی این مدتم که باهم بودن یه بارم درست حسابی به پسره اهمیت نمیداد این چه قرار ازدواجیه که مثلا یه بارم یه شالگردن برای پسره نبستی ، بعد جونگ سانگ از راه نرسیده داره براش شال گردن میبنده . خب کارش درست نی دیگه .

    واقعا یه رنگ مو و استایلش چقد تو قیافه ی ادم تاثیر میذاره ها  لامصب تو هر جفتشم به شدت هندسامه  سریال سونات زمستانی زمستان سوناتا
    واقعا یه رنگ مو و استایلش چقد تو قیافه ی ادم تاثیر میذاره ها لامصب تو هر جفتشم به شدت هندسامه سریال سونات زمستانی زمستان سوناتا

    واقعا کنجکاوم ببینم مامانه جونگ سانگ چرا اینکارو کرده 🤔🤨


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۲۶ شهریور ۰۲

    سریال کره ای سونات زمستان : معرفی سریال

    خب میرسیم به معرفی این سریال زیبا و خاطره انگیز برای من به دلایلی که بعدا میگم :

    قبلا تو پست «سونات زمستان ۱» راجبه قسمتای اول سریال نظرامو گفتم ،حتما اون پستارو هم نگا کنین .


    اول بذارین معرفی کنم :

    از راست یوجین .کانگ جونگ سانگ یا لی مین هیوک ،سانگ هیوک .دوست دوران دبیرستان که خودشو چسبونده به  لی مین هیوک
    از راست یوجین .کانگ جونگ سانگ یا لی مین هیوک ،سانگ هیوک .دوست دوران دبیرستان که خودشو چسبونده به لی مین هیوک

    سریال سونات زمستان یا اهنگ عاشقانه ی زمستان : 

    این سریال دومین سریال از سری "تترالوژی عشق بی پایان" ساخته ی یه تهیه کننده ای "اسمش مهم نی " که از سال 2002 شروع شده تا 2006 . درواقع من اولین سری رو هم دیدم بدون اینکه بدونم

    سریال "پاییز در قلب من " که پستشو گذاشته بودم .


    سریال کره ای سونات زمستان
    سریال کره ای سونات زمستان

    خلاصه بدون اسپویل :

    سریال راجبه "کانگ جونگ سانگ " دانش اموز دبیرستانیه که از سئول به یه شهر دیگه انتقالی میگیره و هدف پنهانی پشت این انتقالیشه اونجا با یوجین و سانگ هیوک که دوست دوران بچگین اشنا میشه و از همون اول با سانگ هیوک چپ می افته به خاطر همون دلیل که پایینتر میگم ، و چون میبینه سانگ هیوک چسبیده به یوجین میره با یوجین طرح دوستی میریزه ولی درواقع ازش خوششم اومده . خلاصه اینا چندوقت باهم دوست میشن و بهم علاقمند میشن ولی یه روز خبر میاد که کانگ جونگ سانگ مرده ،ده سال از اون قضیه میگذره و یوجین یه روز تو خیابون مردی رو میبینه که خیلی شبیهه کانگ جونگ سانگه و قصه از اینجا شروع میشه ...

    بقیه خلاصه با اسپویل : 

    درواقع کانگ جونگ سانگ انتقالی گرفته به اون شهر چون باباش تو دانشگاه اون شهر استاده ، میخاد بره که باباشو ببینه ،اون یه عکس از فردی که فک میکنه باباشه داره ،و اون فرد بابای سانگ هیوک بودش 😄 برا همین با سانگ هیوک چپ بود ، ولی وقتی کپی عکسی که دستش بود را تو البوم خانوادگی یوجین میبینه فک میکنه ممکنه باباش ،بابای یوجین باشه و در اینصورت اونا خاهر برادر میشن ، برای همین دچار سوتفاهم میشه و میخاد با یوجین کات کنه ...

    "اینجا یه چیزی بگم سوتی سریال مامان جونگ سانگ یه زمانی عاشق بابای یوجین بوده حالا به دلایلی بهم نرسیدن و طبیعتا مامانه یوجین باید از اون زن خوشش نیاد چرا عکسی که توش زنه بازوی شوهرشو گرفته رو این همه سال تو البوم خانوادگی نگه داشته ؟" "

    و بعد سر قراری که باهم گذاشته بودن نمیره و تصمیم میگیره با مامانه برن امریکا ولی نصفه راه پشیمون میشه که دختترو اونجا کاشته ، میدوه میره که ازش خدافظی کنه ولی تصادف میکنه ، فرداش که یوجین میره مدرسه میفهمه که کانگ جونگ سانگ مرده و شوک بهش وارد میشه و اینجوری میشه که ده سال به یاد جونگ سانگ میمونه و البته تو این ده سال قرار شده با سانگ هیوک ازدواج کنه ولی بعدا یهو یه نفرو تو خیابون میبینه که عینهو کانگ جونگ سانگه ، دوباره مجنون میشه ، چندروز بعدش دوست دوران مدرسه شون که از فرانسه اومده دوس پسرشو میاره به اینا معرفی میکنه همه دهناشون باز میمونه از شباهت دوس پسره که اسمش لی مین هیوکه با جونگ سانگه فقید ، خلاصه اینجوری میشه که بازم دفتر عشق این دو شروع میشه و یوجین دوباره عاشق لی مین هیوک که خیلی شبیه کانگ جونگ سانگه فقیده میشه ،درحالیکه نمیدونه که این طفلک خود جونگ سانگه و حتی خود مین هیوک هم خبر نداره که همونیه که یوجین عاشقشه . خیلی قشنگه نه ؟ و سریال 20 قسمت طول میده تا اینارو بهم برسونه .

    سونات زمستان
    سونات زمستان

    یخورده راجب کاراکتر کانگ جونگ سانگ یا لی مین هیوک :

    قسمت 14 : یوجین شی ،من جونگ سانگم !  همون کانگ جونگ سانگی که ده ساله عاشقشی !
    قسمت 14 : یوجین شی ،من جونگ سانگم ! همون کانگ جونگ سانگی که ده ساله عاشقشی !

    کانگ جونگ سانگ :

    شماها همگی تو کلوپ پخش بودین ،درسته ؟! شنیدم یکی دیگه ام بوده ، آ.. کانگ جونگ سانگ ، به نظر میاد با اون دوست "منظور کانگ جونگ سانگ " صمیمی نبودین ، حتی اسمشم نمیارین ... ادم مرده ؟! شما که حتی به مراسم خ

    اکسپاریشم نرفتین ،چطوری مطمئنین مرده ؟ هیچ وقت به این فک نکردین که اون ادم ممکنه تصادف کرده باشه و حافظشو از دست داده باشه و بعد اسمشو عوض کرده باشه ؟ بعد از اینکه منو دیدین حتی یه بارم همچین فکری به ذهنتون خطور نکرد ؟! اینکه من کانگ جونگ سانگ باشم حتی یه بارم بهش فک نکردین ؟

    به نظر میاد واقعنم اینطور به نظر میاد که هیشکی با کانگ جونگ سانگ صمیمی نبوده ، اون تنهای تنها بوده و تنها کسی که این مدت به فکرش بوده فقط یوجین بوده اونم به این واسطه که دوسش داشته . چه حسی داره وقتی حافظتو از دست داده باشی بعد خود گذشته ت رو بشناسی و بفهمی یه نفر ده سال فکر و ذهنش تو بودی ؟! تو در حال زندگی خودت بودی و اصلا نمیدونستی اون ادم وجود داره و اون ادم مدام با خاطرات تو زندگی میکرده . غم انگیزه .

    علاوه بر اینکه چهره ی مردونه و مصمم و اقایی داره یه چهره ی معصوم و بچگونه و کیوتی هم داره . فتبارکا....
    علاوه بر اینکه چهره ی مردونه و مصمم و اقایی داره یه چهره ی معصوم و بچگونه و کیوتی هم داره . فتبارکا....

    یه داستان کوتاه بود که جونگ سانگ اولین بار که یوجین رو دید بهش گفت خیلی قشنگ بود کره ایشو مینویسم قشنگه . معنیش این میشه که یه نفر میره به کشور سایه ها و مردم اونجا به این ادم عادت نمیکنن چون نااشنا بوده ، برای همین طرف همیشه تنها میمونه .

    그림자 나라에 간 사람이 있었어요 , 그런데 거기에서는 아무도 이 사람한테는 익숙하지 않았어요 . 그래서 외로웠어요 .

    جونگ سانگ چون تنها بود و دوست خاصی نداشت برای همین این داستان رو به یوجین تعریف کرد ینی داشت بهش میگفت که تو نظر دیگران من ادم عجیبیم و در واقع خودش را اون ادمه که تو کشور سایه ها داره زندگی میکنه معرفی میکنه . اوپام ☹ برای همین کسی بهم نزدیک نمیشه و تو اولین نفری هستی که باهام در دوستی را باز کردی و این خیلی برای هردوشون ارزشمند بود . برای یوجین که با اینکه سالها یه دوست مذکر داشت که همیشه هواشو داشت و دوسش داشت قایمکی ،ولی اون منتظر عشق و شاهزاده اسب سفید خودش بود ،منتظر قسمت خودش ،هیچ وقت به سانگ هیوک به چشم مرد نگاه نکرده بود ،حتی وقتی اون همه سال باهم قرار میذاشتن و میخاستن ازدواجم کنن . انقد که بهم چسبیده بودن و از اون طرف انقد که یوجین تو گذشته و خاطراتش با جونگ سانگ و اینکه عشقی که تازه پیدا کرده یهویی ناپدید شد غرق بود نتونسته بودن زندگی جدید با ادم جدید رو شروع کنن . برای همین یجورایی بای دیفالت باهم مونده بودن .

    سونات زمستان
    سونات زمستان

    کانگ جونگ سانگ به خاطر شرایطی که داشته تو بچگی و نوجوانی مداوم افسرده و تنها و بلاتکلیف و اینکه نمیدونست کیه و چیه و باید چیکار کنه ،همچین شخصیتی داشت ،انگار کل زندگیش بند این بود که بدونه پدرش کیه وقتی بفهمه پدرش کیه میتونه به خودش فک کنه . نمیدونم این حسو تجربه کردین یا نه ولی من خیلی جونگ سانگ رو درک میکردم . 🙁😓 ولی بعد تصادف و اون کاری که مادرش کرده بود یه ادم سرراست و تکلیف روشن و مطمئن و شوخ و شنگ و به شدت جذاب و پر از شور و شوق زندگی شده بود . بعد از اینکه فهمید کی بوده و چی به سرش اومده شخصیت هاش قاطی هم شد یخورده کانگ جونگ سانگ بود یخورده لی مین هیوک . مخصوصا وقتی عاشق یوجین شد کلا زندگیش تغییر کرد . کلا عشق همینجوریه مخصوصا با ادمایی با زندگی های پیچیده .

    سونات زمستان
    سونات زمستان

    برای من سریال تا قسمت 14 خیلی هیجان داشت و خیلی دوسش داشتم جوری که چندین بار بعضی از صحنه هاشو دیدم . جونگ سانگ چه وقتی جونگ سانگ بود چه وقتی مین هیوک فوق العاده مرد عالیی بود ، دوتا از صحنه هاشو خیلی دوس داشتم که تو اینستا میخام بذارمش ،اینکه با دیدن یوجین که انقد غرق در عشق گذشته شه سعی داشت اونو به زندگی برگردونه و دوباره سرزنده ش کنه وقتی که فهمیده بود شبیه عشق گذشته ی یوجینه اونو برده بود همون جایی که یه زمانی یوجین با جونگ سانگ اولین قرارشونو گذرانده بودن بهش میگفت : نگاه کن ،اطرافتو نگاه کن ،اینجا انقد زیبا و دلپذیره ولی چیزی که تو داری میبینی چیه ؟! جز خاطرات چیزی نی درسته ؟ جز خاطرات غم انگیز هیچی نمیبینی . تا کی میخای اینجوری با خاطرات یه ادم مرده زندگیتو بگذرونی ،اینجارو نگاه کن ببین چقد زیباست ،اون میخاست به یوجین بفهمونه زندگی همچنان جریان داره . طفلک نمیدونست اونی که یوجین انقد شیفته و عاشقش بوده خودش بوده 😭😢 من خیلی اون حرفاشو دوس داشتم .

    یه صحنه ی دیگه ایم بود که وقتی تو تله کابین بالای کوه گیر افتاده بودن باز یوجین ذل زده بود بهش که خاب بود بلند شد دوباره قیافه کلافه هارو گرفت بهش گفت اونی که انقد عاشقشی اگه الانم زنده بود همینجوری عاشق هم می موندین ؟! یوجین شی چون اون ادم مرده انقد عاشقش موندی ؟! چون دیگه تو این دنیا نی ، یخورده فک کن و ببین این عشقه یا وسواس ؟! تو بهم گفتی که من نمیدونم عشق چیه ولی اینی که من دارم از رفتار تو میبینم هم عشق نی . اینکه به یه ادم مرده فک کنی عشق نی .

    خیلی این دیالوگاشو دوس داشتم .

    مجسمه ی کانگ جونگ سانگ و یوجین هنوزم تو شهری که توش این سریال فیلمبرداری شده هست .
    مجسمه ی کانگ جونگ سانگ و یوجین هنوزم تو شهری که توش این سریال فیلمبرداری شده هست .

    🌺 پست های پیشنهادی 🌺

    🌺 بازبینی سریال سونات زمستانی 🌺

    به نظر من دختره فقط تو گذشته گیر کرده بود حتی وقتی که مثلا بهم رسیدن و مشکل خانواده ها و اقای نامزده ینی سانگ هیوک حل شده ،"به نظر میاد دردشون برای مخالفت فقط این بوده که این پسریه که شبیه عشق گذشته بوده ،حالا که طرف عشق گذشته هه اس پس مشکل حله حالا میتونین باهم برین .هه خنده داره ." با اینحال مداوم باهم درمورد همون چندصباحی که تو گذشته بودن حرف میزدن فلان موقع یادته رفتیم کوه فلان موقع یادته معلم تنبیه مون کرد ، تاکی قرار راجبه گذشته حرف بزنین . الان چی دوس دارین کی هستین چه خصوصیاتی دارین . دختره که صددرصد هیچ تغییری نکرده . فقط تو گذشته و خاطرات مونده . پسره این همه تغییرات کرده و حالا حافظشو به دست اورده نصفه نیمه و کنجکاوه قبول ولی تا کی ....من نمیدونم چه احتیاجیه هی راجبه ده سال پیش حرف بزنن خب یادش نمیاد بنده خدا اوپام .انقد این یاداوری و عشق و عاشقی بعدشو کش دادن ،بعد حالا همه ی اینا هیچی ،با اینکه بهم رسیده بودن بازم غمگین بود دختره . من واقعا درکش نمیکردم . انقد این کش مکش و مادر دختره قبول نمیکرد . مادر جونگ سانگ هم اخه معلوم نبود مرگش چیه 🙄😄طفلک پسره 30 سالشه خب بهش بگو باباش کیه دیگه چرا انقد قایم میکنی . حالا تو به عشقت نرسیدی این بدبختم نباید برسه . الکی گفتش شما خاهر برادرین باز ازهم جداشون کردن . یه مدت این مامانش موش دوونی کرد بعدشم که خود باباهه فهمید این پسرشه و رفت بهش گفت تو پسر منی این همه مدته منتظر این بود که بشنوه باباش کیه اصلا ذوق نکرد بیشتر دچار سردرگمی و ناراحتی شد که پس چرا مامانم دروغ گفته و منو یوجین را جدا کرد اینهمه دقمون داد .طفلکی ها .

    نظرم راجبه پایان سریال : به نظرم تو اینجور سریالا پایان بندی خیلی مهمه : 

    درکل بخشای رسیدن این دونفر بهم رو انقد کش دادن که موضوعات فرعی که پایه ی سریال بود مثلا اینکه باید می فهمید باباش کیه و خب یه ذوقی چیزی برای بابا دار شدنش ،یا بهم رسیدن این دونفر رو انقد هول هولکی و بد تموم کردن که واقعا نگم تمام لذت چون بی انصافیه ولی حالم خیلی گرفته شد . اخرش معلوم میشه جونگ سانگ تومور داره بعد اینکه میفهمه یوجین خاهرشه میخاد بره امریکا که دیگه یوجین رو نبینه یوجینم قرار شد دوباره با سانگ هیوک ازدواج کنن برن فرانسه ،رفتن با هم خدافظی اخر رو هم کردن به یوجین گفت دیگه همونبینیم بیا فقط همون دیدار اخر برامون خاطره بمونه . بعدش سانگ هیوک فهمید این تومور داره رفت
    به یوجین گفت قضیه را رفتن فرودگا دنبالش ولی هواپیما پریده بوده بعدش به یوجین بلیت نیویورک خرید داد گفت برو دنبال جونگ سانگ ولی چرا یوجین نرفت پیش جونگ سانگ ؟اینا این همه عاشق هم بودن تو بدی و خوبی ،از اون طرف جونشون برای هم در میرفت چرا وقتی فهمید جونگ سانگ احتمال مرگش هست نرفت دنبالش خب این چه عشقیه ؟ده سال خودتو اون سانگ هیوک بدبخت رو دق دادی حالا که راها همه بازه و همه راضی نرفتی دنبال عشقت ؟! اونم درحالیکه مریضه . واقعا اینجاشو دوس نداشتم . اصلا منطقی نبود و با روال سریال و کاراکترایی که از این دو بهمون نشون دادن جور در نمی اومد . اخر اخرش بهم رسیدن ولی این موضوع واقعا رو دلم مونده . حتی من ترجیح میدادم واقعا خاهر برادر در بیان یا جونگ سانگ بمیره ولی اینجوری تمومش نکنن . به نظرم همه ی اینا به این دلیله که به خاطر ریت و پر کردن هر قسمت یک ساعته و خب طرفدارای سریالای این مدلی که هی سنگ اندازی بین دو عاشقه ، زیاده ، انقد این موضوع را کش میدن تا بیننده رو دنبال خودشون بکشونن در حالیکه به اندازه ی کافی بازیگر و داستانش جذابیت داشت که بتونن با موضوعات دیگه ای 20 قسمت رو پر کنن . ولی همش با قهر و اشتی و غم و گریه و فلان هی کشش دادن و دقیقا جایی که باید این دوتا بهم برسن نابودش میکنن داستان و شخصیت ها رو . واقعا نمیدونم چرا همیشه یجوری باید برینن تو ته سریال . ولی خب میگم با همه ی اینا واقعا سریال قشنگی بود . با اینکه برای 20 سال پیشه و خب ابهای مرسوم رو هم نادیده نمیگیرم ولی درکل دوسش داشتم حال و هواشو . و مخصوصا بازیگر نقش کانگ جونگ سانگ فوق العاده جذاب و نفسگیر بود .

    سونات زمستان
    سونات زمستان

    حواشی سریال : 

    حالا بذارین از جستجوهام راجبه حواشی سریال بگم که اوه تمومی نداره از این سریال گفتن 😁

    همونجور که گفتم سریال سال 2002 پخش میشده ، و همون موقع از همون قسمتای اول کلی طرفدار پیدا کرده جوری که حتی پلیس های گشت اطراف یا کسایی کهتو بیمارستان و هتل بودن همه دور بازیگرای این سریال جمع میشدن تا ازشون امضا بگیرن . این سریال یجورایی نقطه عطف زندگی بازیگر نقش کانگ جونگ سانگ هم حساب میشه ، معروفیت ایشون انقد زیاد شده در طی پخش و حتی بعد از پخش و سالهای بعدش که بزرگوار تبدیل به ثروتمندترین سلبریتی کره در سال 2006 شناخته میشده . و تا جایی که سهامش تو کمپانی انقد زیاد میشه که الان شده رییس کمپانی و داره کمپانی را اون میگردونه .در طول فیلمبرداری و بعد از اون فنها می اومدن پیش بازیگرا و امضا و بغل میگرفتن و بازیگرا با روی باز بهشون خوش امد میگفتن . فک کن تو اون سرما و برف بازی کنی و خسته و بعد فن سرویسم بدی واقعا اینا انسان نیستن فرشته ان . نه تنها توی کره خیلی ترکونده بلکه تو ژاپن حتی از کره هم بیشتر ترکونده سریال ، این سریال برای اولین بار تو شبکه ی ملی ژاپن پخش شده به زبان کره ای ،ممکنه بدونین کره و ژاپن باهم اختلاف داره ولی همچین اتفاقی تا اون زمان اصلا سابقه نداشته ،نخست وزیره وقت اون موقع ژاپن تو مصاحبه ای گفته بود کانگ جونگ سانگ حتی از اونم معروفتر و محبوبتره تو ژاپن ، طرفدارای کانگ جونگ سانگ زنای 40 به بالا بودن ،بیشتر کسایی که خانه دار هستن و سریال رو دنبال میکردن ، به کانگ جونگ سانگ لقب پادشاه لبخند دادن ، خدا خدا ین و وون ، برای هر قسمت پخش و تبلیغ های سونی و عینک پول از ژاپن عزیز پول به جیب اوپای بزرگوار رفته .

    اثر دست کانگ جونگ سانگ و یوجین تو خیابونی که شب کریسمس قرار داشتن
    اثر دست کانگ جونگ سانگ و یوجین تو خیابونی که شب کریسمس قرار داشتن

    تو سال 2004 که اوپا برای اولین بار به ژاپن سفر کرده میلیون ها طرفدار توی فرودگاه و بیرون و حتی توی هتلی که قرار بوده بره منتظر ورود اوپا بوده ،حدود 200 خبرنگار از به زمین نشستن هواپیماش "فیلمشو که میدیدم یاد امام خمینی می افتادم 🤣🤣🤣🤣" تا زمانی که میره هتل و بعد برنامه غیره فیلم گرفتن بیش از 300 پلیس اومده بود فرودگاه برای اینکه جمعیت رو کنترل کنن ، اوپا خودش از این همه جمعیت دهنش باز مونده وای فیلمش خداس لینکشو میذارم فقط باید ببینین . زمانی که میخاسته بره برای برنامه ای که دعوت بوده و فنا هم اونجا بودن ، بیرون هتل یه عالم فن بودن و بعضی هاشون وحشی بازی در اوردن اومدن جلوی ماشین اوپا و حدود 10 .20 نفر زخمی شدن ،ساعتها ایستاده بودن تا روی ماه اوپا را ببینن ، خوش به سعادتشون . اوپا انقد از اینکه این تعداد ادم به خاطرش زخمی شده بودن ناراحت شده بوده که توی برنامه میگه که شاید اون مغرور شده که این اتفاق افتاده ادم چقد فروتن اخه ، عذرخاهی میکنه و ابراز نگرانی برای کسایی که زخمی شدن ، و حتی اشکم میریزه و تو طول برنامه نمیتونه لبخند زیبای بهشتیش رو به ملت نشون بده انقد ناراحت بوده . رسانه های ژاپن میگن اون خود خوده کانگ جونگ سانگه انقد اقاس .

    تابلوی کنار خیابون : محل فیلمبرداری سریال سونات زمستان
    تابلوی کنار خیابون : محل فیلمبرداری سریال سونات زمستان

    سونات زمستان
    سونات زمستان

    مکانهایی که این سریال فیلمبرداری شده اون شهر کنار دریاچه ،مدرسه و جنگله و خیابونه که محل قرار جونگ سانگ و یوجین بوده ، خونه های این دونفر همشون محل های توریستی شدن برای اولین بار همچین اتفاقی افتاده بوده ،سیل جمعیت از ژاپن می اومده کره فقط به خاطر این سریال و محل های فیلمبرداری و تا اون مدرسه ههرو نمیرفتن ول کن نبودن . همین الانشم تو اون مکان مجسمه ی سریال هست و هنوزم سریال و اون بازیگر تو دل همه ی فنهاش جا داره . خلاصه که شاید از نظر من یه جاهاییش ایراد داشت ولی فن 20 سال پیش ایراداشو ندیده مجون و شیفته ی اوپا و سریال شده بود و این همه سر و صدا کرده بود .

    مجسمه ی یوجین و کانگ جونگ سانگ تو خیابونه که قرار گذاشته بودن .
    مجسمه ی یوجین و کانگ جونگ سانگ تو خیابونه که قرار گذاشته بودن .

    شما میتونین تو این لینک قضایعی که گفتم رو هم ببینین خیلی باحاله :

    https://youtu.be/Kq_PjDztBqY

    سونات زمستان
    سونات زمستان

    دیگه هرچی میخاستم بگمو تقریبا گفتم . حالا ایشالا تا اینجا خونده باشین . 😁

    اها راستی یه موضوع مهم یادم رفت بگم که نقطه ی اغاز جدید برای سریال دیدن هام حساب میشه و ازش خیلی خوشحالم . این سریال زیرنویساش زیاد باحال نبود و علاوه بر اون سینکم نبود من یکی دو قسمت اولو دستی با بدبختی سینک کردم ولی بازم اونجوری که باید نبود . قسمتای بعدی زیرنویس مشکل داشت و تو اون برنامه ای که میشد سینک کنمش باز نمیشد برای همین کلا از خیر زیرنویس گذشتم و بی زیرنویس نگاهش کردم و بعد فهمیدم من همش متکی به زیرنویس بودم و دقیق به جملات توجه نمیکردم ، میتونم به ضرص قاطع بگم 70 .80 درصد سریال رو کامل متوجه شدم با اینکه خیلی تند تند حرف میزدن مخصوصا اوپا اصلا واضح صحبت نمیکرد و یه سری کلمات را نمی فهمیدم و خب کلا یجوری که وقتی نمیفهمی کلمه چیه نمیتونی بنویسیش تا معنیشم پیدا کنی ولی تو بقیه جمله متوجه فحوای کلام میشدم ، به نظرم واقعا خیلی کمک کننده س دیدن بی زیرنویس باعث میشه گوشت تیز بشه نسبت به دیالوگ ها و حداقل اونایی که تا حالا خوندین و بلدین را کاربردشو بیشتر یاد بگیرین و تکرار کردنش طبیعتا خیلی تاثیرش بیشتره من حتی بعضی جاهاشو مینوشتم همون دوجایی که تعریف کردم خیلی دوس داشتم رو نوشتمش . 😄🥰 من همیشه دوس داشتم زبان کره ای رو یاد بگیرم تا بتونم سریال رو بی زیرنویس ببینم و اهنگارو بفهمم و باهاشون تکرار کنم کلا از طرز صحبت کردنشون لحنشون و اون حالت ملایم و مودبی که این زبان داره خیلی لذت میبرم و برای همیناش بود که خیلی دوس داشتم بتونم اونجوری حرف بزنم . واقعا یکی از کارایی که تو تمام عمرم کردم و دارم ازش لذت میبرم همین یادگیری زبان کره ایه . اگه زودتر خیلی زوتر مثلا 15 سال پیش مث دخترای الانی فن کره میشدم و میرفتم سمت یادگیری زبان شاید الان خیلی موفقتر بودم . حداقل چیزیکه دوس داشتمو خونده بودم و براش تلاش میکردم و بعد بیکار می بودم نه که یه عمر مهندسی بخونم و بیکار باشم . خلاصه که حتی اگه سنتون بالاس ولی چیزیو دوس دارین حتما برین دنبالش حداقل تو این همه سختی و بدو بدو و ناعدالتی و غیره ادم باید یه چیزی داشته باشه که پناهگاه امنش باشه و ازش لذت ببره . اگه میتونین البته ، برای منم این فرصت طلایی به لطف یکی از دوستام که بهم گفت همچین امکانی رایگان هست پیش اومد . وگرنه اگه به پول بود که طبیعتا خب زودتر میرفتم ولی پول نداشتم . بعد به کلاس زبانای بیرون هم علاقه ای نداشتم . 😁 خلاصه اینجوری .


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    💟سریال کره ای میراث خانوادگی 💟جاسوس ادمهای مسحور شده 💟 فیلم ژاپنی هیولا monster 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟 

     سریال کره ای پولگاسال 불가살 Bulgasal: Immortal Souls  💟 سریال ترکیه ای عطیه هدیه gift 💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟 وبلاگ خونی 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  💟

  • نظرات [ ۱ ]
    • يكشنبه ۲۶ شهریور ۰۲

    سریال کره ای قاشق طلایی

    سریال کره ای قاشق طلایی

    سلام چطورین . من بالاخره وقت کردم این سریال رو ببینم .حقیقتا انتظار نداشتم انقد جذاب باشه از همون قسمت یک . واقعا یه سریال از همون قسمت یک جذابیتش را نشون میده اگه نتونه از همون قسمت یک بیننده را جذب کنه به نظرم یخورده با شکست مواجه شده . چون خیلیها از جمله خودم با دیدن یه قسمت راجبه اینکه ادامش را ببینین یا نه تصمیم میگیرن . گاهی هم پیش میاد که به سریالا فرصت بدم و تا 4.5 قسمت رو ببینیم ولی این در زمانیه که یکی از بازیگرای خیلی موردعلاقم توش بازی کرده باشه . گرچه کلا سریال دیدن متغیرهای خیلی زیادی درش دخیله از خود سریال بگیر تا حال درونی بیننده .

    سریال کره ای قاشق طلایی

    از زمانیکه معلوم شد #یوک_سونگجه در این سریال قرار بازی کنه همش منتظر بودم و خبراشو رصد میکردم . این اولین نقش اول یوک سونگجه است و از تلاشهاش کاملا معلوم بود که خیلی برای این نقش تلاش کرده و واقعا به نحو احسن انجامش داده .

    این سریال را از روی یک وبتون خیلی معروف ساختن و ممکنه یه سری چیزاش تو سریال متفاوت باشه . قاشق طلایی ، داستانش راجبه " لی سین چانه " که خانواده فقیری داره و داره با کار کردن توی سوپرمارکت و کتک خوردن از قلدرها و پولدارای مدرسه پول جمع میکنه . و هونگ ته یونگ که به یکی از مرفه ترین طبقات جامعه تعلق داره . سین چان یه روز تو راه مدرسه به یه فروشنده ی دوره گرد برمیخوره که داره یه قاشق طلایی سحر امیز می فروشه که ادعا داره اگه سه بار با اون تو خونه ی یه پولدار غذا بخوره جاش با اون عوض میشه به این شرط که شجاعت اینو داشته باشه که بتونه خانوادش را رها کنه . تو قسمت دو سین چان اینکارو تونست با زحمت انجام بده و الان جاش با ته یونگ عوض شده . ولی قضیه جالبیش اینجاست که هردو میدونن که خانواده هاشون تغییر کرده . و این چالش داستانه که سریال را جذابترش میکنه .

    سریال کره ای قاشق طلایی

    تو این دوقسمت بازی یوک سونگجه خیلی خوب بوده و حتی بازی بازیگر ته یونگ هم خیلی دوس داشتم . و یه کیوتی توش هست که دوس داشتنیش کرده . واقعا کنجکاوم بدونم قسمت های بعد چی میخاد بشه .

    ولی تو این دوقسمت چیزی که به ذهنم اومد این بود که سین چان با اینکه مشکلات خیلی زیادتری نسبت به ته یونگ داره به خاطر فقرش و دردسرایی که تو خانواده و زورگویی های توی مدرسه هم با اینحال خیلی قویه و چشمش به اینده شه تا بتونه هرجور شده اینده شو تغییر بده . ولی ته یونگ با اینکه مشکلات خاصی نداره و مرفه زندگی میکنه و دغدغه طبیعتا غیر درس خوندن نباید نداشته باشه با اینحال از طرف پدرش و سرزنش هاش مداوم تپش قلب داره و استرس و قرص میخوره و تا تقی به توقی میخوره اون حالت بهش دست میده .

    با اینحال طفلک اصلا بدجنس نبود مجبور شد که اون کارو با سین چان بکنه . حالا منتظرم ببینم با تغییر خانواده هاشون حالا که سین چان تبدیل به ته یونگ شده پدرش این سری چه نقشه هایی برای پسرش داره . چون تو قسمت دو که خیلی جا خورد از رفتار سین چان . باید دید این هفته چی میشه .

    سریال کره ای قاشق طلایی

    نظرم بعد از دیدن سریال : 

    سریال کره ای قاشق طلایی رو دیدم تموم کردم . از اولم به این بابای هوانگ ته یونگ شک کرده بودم که چطوری انقد خونسرد و بی تفاوت و مشکوکه . نگو از اولم میدونسته که لی سین چان جاشو با هوانگ ته یونگ عوض کرده . خیلی نقش بیخودی داشت خوشم نیومد ازش تو این سریال .

    اینکه یه طمعکار هم اومد و جاشو با لی سین چانی که هوانگ ته یونگ شده بود عوض کرد هم جالب بود نمیشد نقش اولو بکشن که . در کل سریال خوبی بود ولی من زیاد از روندش خوشم نیومد باگ خیلی زیاد داشت که اخراش خودشو نشون داد ، یکی اینکه اگه با استفاده از قاشق طلایی تو زندگیتو عوض میکنی با کس دیگه پس هر ادمی که تورو میشناخته تورو با عنوان جدیدت میشناسه نه اون قدیمیه چجوریه که یه همچین چیز غیرممکنی را یهو همه باورشون میشه مخصوصا دختره ، در جیک ثانیه متوجه شد که سین چان جاشو با هوانگ ته یونگ عوض کرده . اصلا از دیدگاهای دختره و خانواده کودن سین چان خوشم نمی اومد .خانواده سین چان که احمق بودن و چسبیده بودن به غرور کاذبشون اگه کمکای سین چان نبود همون مغازه و خونه رو نداشتن وضعشون از قبلم بدتر میشد . از صدقه سری اون تازه یخورده وضعشون از اسفناکی در اومده بود . دختره هم عقل نداشت . همش به سین چان میگفت برگرد به خود واقعیت اخه چرا اون دیگه تو این سالا به عنوان ته یونگ زندگی کرده و تونسته از استعداد و تواناییش درستی استفاده کنه چرا باید برگرده به همون سین چان بیکار و بدبخت .

    سریال کره ای قاشق طلایی
    من با این حرف یارو هم موافقم . همه چی پوله حتی خدا هم پول پرسته .

    سین چان حتی اگه جایگاه واقعیش بود صددرصد می اومد زیردست ته یونگ کار میکرد و پیشرفت میکرد . چون زرنگ بود همونجور که بازم جاش با یه باغبان عوض شد و تونست کلی سرمایه جمع کنه و موفق شده بود . سین چان تو خانواده خودش همش عقب کشیده میشد ، به خاطر غرور کاذب خانوادش نمیتونست کاری که دوس داره رو انجام بده ،برا همین که نخاست برگرده به اون جایگاه . یه جای دیگه ش که دوس نداشتم تو داستان این بود که سین چانی که تونسته بود خانوادشو رها کنه چطور نمیتونست دختترو ول کنه اینجاشم خیلی مسخره بود کسی که این کارو میکنه طبیعتا خانواده ارجحتر وقتی خانواده رو ول میکنی دیگه عشق چه معنیی داره . یه چیز دیگه ای دوس نداشتم این بود که همش میخاست شعار بده که پولدار شدن خوب نی حالم از این شعار مسخره بهم میخوره . جالبیش اینجا بود که ته یونگ واقعی وقتی فهمید بابایی که به عنوان بابا تاحالا میشناخته باباش نی اصلا شوک زده نشد . یا نگفت که چرا بابامو کشتی و فلان . اون داد و بیدادش تو اون صحنه هم بیشتر به خاطر بابای سین چان بود . سنگ اونو بیشتر از بابای خودش به سینه میزد .

    سریال کره ای قاشق طلایی

    ممکنه به قول سریال سین چان در حال مجازات شدن بوده باشه ولی به نظر من اینجوری خیلی براش بهتر شد ، اولا وقتی جای خودشو عوض کرد و باباش فهمید "اینجاشم اصلا خوشم نیومد اصلا این بابای سست عنصرش انقد بدم می اومد اینکه الکی میخاست خانواده فقیرشو خوشال نشون بدن ذهلم میرفت " خب خجالت زده شد و بعدشم که باباش به خاطر اون کشته شد ،خب اینجوری همش در حال سرزنش خودش بود که بابام به خاطر من مرد ، در ثانی خیلی سال گذشته بود و دیگه جایگاه خودشو به عنوان سین چان از دست داده بود حتی دیگه نمیخاست ته یونگ باشه ولی نمیخاست به سین چان بودنشم برگرده . چون همه زحمتای این همه سالش و سختی هاش عملا پوچ میشد . از طرفی وقتی رفته بود خونه شون به پوچی رسید که الان نه سین چانم نه ته یونگ اینکه نزدیکترین فرد زندگی هم بابای ته یونگ هم بابای خودش فهمیدن که این متعلق به این خونه و خانواده نی خب برای ادم خیلی سختتره تحملش تا اینکه فقط خودت بدونی که کی هستی و چیکار کردی . برای همین اینجاشو که به عنوان یک نفر سوم دیگه به زندگی برش گردوندن خیلی کار خوبی بود . چون واقعا هم حقش نبود که بمیره و یا مجازات باشه اون حتی وقتی پولدارم شد اولا به فکر خانوادش بود که همش به اونا کمک کنه و یه جورایی به خاطر اونا اون کارو کرد دوما هیچوقت خانوادشو فراموش نکرد . و مفت خوریم نمیکرد وقتی پولدارم شد همش درحال تلاش بود فقط به عنوان یه جوون با استعداد به جایگاهیی که حقشه رسیده بود . به قول بابای ته یونگ الماس اگه تو جای نامناسب باشه ارزش خودشو از دست میده . ته یونگ واقعی از اولم ادم شل و ول و بی برنامه ای بود کسی که هدفی نداره و باری به هرجهت داره دراز دراز با نقاشی کشیدن زندگی میکنه . پس اگه جایگاهش بده به یه ادمی مث سین چان خب چی میشه . نه ؟! به نظر من که اینجوری همه چیز متعادل میشه . تازه همونجور که گفتم انقد با عرضه و با تلاش و با استعداد بود که حتی با باغبونی هم تونست خودشو بکشه بالا . این نشون میده سین چان تو جای نامناسبی به دنیا اومده بود . اگه اینکارارو نمیکرد صددرصد هرز میرفت .

    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۴ ]
    • يكشنبه ۲۶ شهریور ۰۲

    سریال کره ای کیمیاگر روح فصل یک

    سریال کره ای کیمیاگر روح
    سریال کره ای کیمیاگر روح

    جانگ اوک چقد زرنگ و تیز بود ، خیلی طفلی و مظلوم و ساده و رنج کشیده و تحقیر شده بود ولی هیچوقت از تلاش دست برنداشت ، با چیزایی که داشت میتونست همونجور که میگفتن هیچ کاری نکنه و زندگی ارومشو بگذرونه ولی تا به اون هدفش نمیرسید همش یه چیز کم بود و ازارش میداد . اگه به اون هدف نمیرسید تمام تحقیرها و حرفای زشتی که مصببش بابای طمعکار و سست عنصرش بود ، بیشتر ازاردهنده میشد بیشتر خار میشد ، انگار که اون حرفا واقعی باشن درحالیکه نبودن ، میخاست با موفقیتش و نشون دادن خودش به اونایی که اونجوری تحقیرش میکردن بگه من بی پدر و مادر و تمام اون حرفا ،منه تنها ، اینم . اره اونارو میگفتین ولی همچنان خار بودم تو چشماتون و مداوم خار میکردین تو‌ قلبم ولی الان به موفقیتی که خاستم رسیدم تا حداقل هم دهنا بسته شه هم اکه حرفیه و حسادتی و خاری تو چشم حسود هست بیشتر باشه .

    کیمیاگر روح
    کیمیاگر روح

    دقیقا مث نا هی دو که میگفت میخاست از تراژدی طنز بسازه جانگ اوکم اونجوری بود ناراحت بود درونش متلاطم بود ولی مسخره بازی در می اورد . 😭🥰🙂

    فک کنین اگه میتونستین روحتونو به یه بدن دیگه انتقال بدین چی میشد !؟ چیکار میکردین !؟ دقیقا یه چیزی مث قاشق طلایی فقط این اسرار امیزتر و خیلی جذابتر از اون سریال بود . خیلیا .


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۲۶ شهریور ۰۲

    سریال کره ای ممنوعیت ازدواج

    اسم اهنگ هست : چطور فراموشت کنم ؟!
    اسم اهنگ هست : چطور فراموشت کنم ؟!

     

    یه اهنگ قشنگ با معنی فوق العاده زیبا و با صدای فوق العاده قشنگ و سئو اونکوانگ .شی عزیزم اوردم براتون خیلی قشنگ خونده اهنگو . قشنگ بازگوی شخصیت سریاله .

    سریالی که این روزا میبینم اسمش هست "ممنوعیت ازدواج" :

    سریال کره ای ممنوعیت ازدواج
    سریال کره ای ممنوعیت ازدواج

    تو دوره ی چوسان و قبلتر حتی، وقتی ولیعهد یا شاهزاده یا امپراطور میخاسته ازدواج کنه یه دوره ای را ممنوعیت ازدواج میذاشتن تا دخترای خوشگل مجرد برای امپراطور و ولیعهد یا شاهزاده بمونه کنار 😁 . این سریال راجبه امپراطوریه که هفت سال پیش وقتی ولیعهد بوده زنشو کشتن و به عنوان خودکشی جا زدن و برای همین پدرش که اون موقع امپراطور بوده ممنوعیت ازدواج گذاشته تا پسرش دوباره ازدواج کنه . حالا هفت سال گذشته و ولیعهد امپراطور شده ولی هنوز ازدواج نکرده ، یا بهتره بگم نشده بکنه . چون هرسری خاسته ازدواج کنه طرفو زدن همونجوری کشتن .اونم داره با یکی از افراد مورد اعتمادش دنبال کسایی که پشت پرده این ماجرا ها هستن میگرده . تو این مدت مردم هم خسته شدن و میخان ازدواج کنن ولی نمیتونن و هرکی قایمکی ازدواج کنه رو هم میگیرن میندازن زندان . ینی چی که امپراطور زن نداره بعد شما میرین ازدواج میکنین ؟! 😄 تو این مدت هم امپراطور همش خاب ملکه فقید را میبینه و به یاد اون داره زندگی میکنه . یه روز که با لباس مبدل رفته بود بیرون با دختری که ادعا میکنه روح میبینه اشنا میشه اونو مییارن قصر تا اگه روح ملکه رو میبینه پیامی چیزی داشت به امپراطور بگه ، و اینجوری قرار داستان ادامه پیدا کنه ببینم به کجا میرسه .کیوت و خنده دار و غمگین هم هست .

    او اس تی پارت یکش را سئو اونکوانگ از "بی تو بیBTOB" خونده . اونکوانگ تو اینستاش نوشته بود دوس داشته همیشه اهنگ با مدل تاریخی را امتحان کنه و از اینکه این فرصت پیش اومده خیلی خوشاله . این اهنگ را با مدل تاریخی خوندتش . خییلی قشنگه .

    اهنگ رو از اینجا بشنوین با معنی که گوش بدین خیلی حس خوبی داره ...

    💚♒او اس تی سریال کره ای ممنوعیت ازدواج ♒💚

    این معنی اهنگه .

    حتی ماه هم تو این شب به خاب میره

    به کجا این چنین شتابان میروی

    "به کجا این چنین با عجله میروی ؟!"

    بدون حتی یه کلمه ، به جای دوری اینجارو ترک میکنه، شب

    به کجا اینجوری با عجله میروی

    به شکل احمقانه ای من هنوزم "تو" را حتی برای یه لحظه ام نتونستم

    رها بکنم

    من متاسفم همش تقصیر منه

    حتی برای یه لحظه ام شده برگرد پیشم

    چطوری تورو فراموش کنم

    چطوری تورو پاکت کنم

    هرشب به خابم بیا ، منو ازارم بده

    چطور میگی که فراموشت کنم ؟!

    روزی که گلبرگهای گل پرپر میشوند هم

    روزی که باد سرد می وزه هم

    نگران جایی هستم که عشقم هست

    نمیتونم به خاب برم ...

    اون راهی که عشقم میره

    منم میخام همراهش برم

    راه میرم و راه میرم نمیتونم بهش برسم

    یه روزم ارامش ندارم

    حتی یه لحظه ام فراموش نمیشه کرد

    من متاسفم همش تقصیر منه

    دوباره برگرد پیشم

    یه بار دیگه منو در اغوش بگیر...


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۲ ]
    • يكشنبه ۲۶ شهریور ۰۲

    سریال کره ای کیمیاگر روح : جانگ اوک چرا زنده شد ؟ فصل یک

    من بعد از دوبار دیدن سریال کیمیاگر روح هنوزم سوالایی دارم که برام پاسخ داده نشده . شاید هدفشون همینه که یه اسرارامیزی در سریال وجود داشته باشه تا بتونه مغز مخاطب را به خودش مشغول کنه . " من با جان و دل این مشغولیت را میپذیرم و دوست دارم . " من اول یه شرح وقایع بگم بعد برسیم به سوالا و فرضیه هایی که من بهشون رسیدم بعد از دومین واچینگ سریال .

    خب سریال در مورد یه کشور تخیلی و افسانه ای که همونجور که قسمت یک هم بهش اشاره میکنه :

    " نیروی اسمان برباد، ابرها و باران حکومت میکنه این نیرو به زمین رسید و تبدیل به نیروی قدرت مندی شد و کشوری که کنار دریاچه گیونگ چون ده هو ساخته شد دریاچه ای که نماد اون نیروئه اسم اون کشور به خاطر اون دریاچه ده هو بود ..."

    سریال کره ای کیمیاگر روح
    ناکسو و جانگ اوک تو قسمت 20

    پس دریاچه هه حاوی نیروی قدرتمندیه ، از اون سرزمین یه سری ادما بر اومدن که تونستن بر نیروی این دریاچه فاعق بیان و بهشون میگفتن جادوگر . این جادوگرا نیروهای مختلفی داشتن و وجودشون دقیقا برای کشور معلوم نی چه منفعتی داره 😁 ولیکن یکی از این جادوها جادوی عوض کردن روح ادما باهمه . بعد یکی از بهترین جادوگرا که با ستاره شاهی به دنیا اومده این جادو رو ممنوع میکنه . این جادو توسط "سنگ یخ منظورشون تگرگه احتمالا " انجام میشه . حالا این تگرگ از کجا اومده ،تو یه جای سریال میگه که همینجور برف می اومده و همه ی برفا اب شدن ولی یکیشون اب نشده استاد بزرگ که گفتم بهترین جادوگر میان با جادو اینو از بین ببره که میبینه این نیروی خارق العاده ای داره خلاصه کشف میکنن که این تگرگه خیلی چیز باحال و فوق العاده ای و نیروی اب و اتش و خلاصه همه نیروهای زمین و فرازمینی توش خلاصه شده و هرکی بهش مسلط شه نیروی خیلی زیاد میگیره ولیکن میفهمن که کسی نمیتونه به این نیروی زیاد مسلط شه و درواقع این یه ازمایش الهی همچین چیزیه . خلاصه استاده بزرگ چون می فهمه با این میشه روح جابه جا کرد به این نتیجه میرسه این توی شهر هرج و مرج راه میندازه ، برای همین اونو ممنوع میکنه و بعدشم اون تگرگ را نابودش میکنه . یه جایی مخفی بوده حالا متوجه نشدم دقیقا کجا . حالا یکی از این سنگ یخ ها توی انبار اسرارامیزه خانواده جین هه که دخترش از بچگی کور بوده ولی عوضش نیروی خیلی زیادی داشته طوری که از همه ی جادوگرای اون زمان سرتر بوده ،" حالا این دختره چجوری به دنیا اومده دقیقا با همین نیروی سنگ یخ به دنیا اومده . "خلاصه نیروش مورد سو استفاده یه یاروی بیشعوری قرار میگیره و میبرنش تو دریاچه تا سنگ یخ رو پیدا کنه سنگ یخ رو که پیدا میکنه هولش میدن تو دریاچه و از اون موقع حافظشو از دست میده ولی همچنان یه سری نیروهای پنهانی داشته . و به عنوان نوه ی یه پیرزن معمولی فقیر به زندگیش ادامه میده . اسمش هست مودوک .

    سریال کره ای کیمیاگر روح
    مودوک

    ولی خب همینجوری نمیمونه یه دختری که اسمش ناکسوعه و خیلی قدرتمنده و اتفاقا اونم داره توسط همون یارو بیشعوره موردسواستفاده قرار میگیره و میره از جانب اون ، اینو اون میکشه تو یه نبرد که میخاستن بکشنش ، زخمی میشه ،میره که روحش رو با یه دختری جابه جا کنه ،ولی به شکل اسرار امیزی روحش با مودوک جابه جا میشه . برای همین ناکسوی قدرتمند میره تو یه بدن ضعیف و کور و اونجا زندانی میشه . بعد اینکه روحشون جابه جا میشه مودوک بینا میشه .پس الان توی مودوک روح ناکسو هست . درست ؟ اون الان فروخته شده به گیسانگ خونه ای ولی موقع فرار ارباب زاده ی زرنگی به اسم جانگ اوک گیرش می ندازه و سریع متوجه اینکه اون یه کیمیاگر روح "ینی روحش عوض شده " میشه بعد یه درگیری هم متوجه میشه اون فنون جنگیدن بلده پس یه ادم معمولی نی . خلاصه اینا اینجوری باهم اشنا میشن ...

    سریال کره ای کیمیاگر روح
    ناکسو " من از بازیگرش خوشم نمیاد خیلی شیربرنجه "

    خب من همه جزییات رو نمیگم دیگه هرکی دیده میدونه من میخام چیزایی که بهشون رسیدم رو الان بگم :

    سوال اینجاست اون دختره که اسمش مودوکه و دختر خانواده قدرتمند جینه ، چجوری اومد با ناکسو روحش عوض شد ،ناکسو مطمئنا یه نفر دیگه رو برای هدفش در نظر گرفته بود و مودوک خیلی از اون مکان دور بود ،ایا نیرو هایی که حس میکرد باعث این مورد شده بود ؟ یا سنگ یخ اونو به اون مکان سوق داده بود ؟ مودوک حتی وقتی مدتها از تعویض روح گذشته بود تو مواقع حساس به کمک ناکسو یا جانگ اوک می اومد . از نظر من مودوک خیلی هوای جانگ اوک رو داشت و اون بود که تو موقعیت های حساس نجاتش میداد . سوال اینجاست چطوری ؟مگه بعد تعویض روح ،روح اولی نابود نمیشه ؟! پس چطوری هنوزم تو بدنش وجود داره ؟

    سریال کره ای کیمیاگر روح
    مودوک که روح ناکسو رفته توش

    مورد دیگه ای که بعد از دیدن قسمت 19 بهش رسیدم این بود که وقتی مادره ینی رییس خاندان جین اومد مودوک رو بکشه ،پس درواقع میشه نتیجه گرفت که مودوک واقعی همون لحظه مرد خاطرات بچگی و غیره یادش اومد مادرشو شناخت و توسط مادرش کشته شد . و سنگ یخ درواقع نرفت توی ناکسو سنگ یخ و نیروی زیادی که داشت باعث شد ناکسو تو بدن مودوک زنده بمونه و چون مودوک مرده بود تونست نیروش رو بدست بیاره . ینی در واقع چون روح مودوک هنوز تو بدنه وجود داشت اجازه اینکه نیروهای ناکسو نمود پیدا کنه رو نمیداد . و اون بود که باعث شده بود ناکسو تبدیل به سنگ نشه . بعد اینکه مرد ناکسو خودش شد تازه .تازه این مورد هم که چرا ناکسو با وجود داشتن سنگ یخ " که گفتم نداشتش " وحشی شده هم حل میکنه . پس با این تفاسیری که گفتم اینکه بازیگر نقش مودوک تو فصل دو نباشه منطقیه . سوال دیگه ای که انتظار دارم فصل دو برام حل کنه اینکه کی ناکسو رو از اب کشید بیرون و نجات داد ؟! و چجوری دوباره به بدن خودش برگشته ؟مگه بدنشو نسوزوندن ؟اگه اینکه زنده موندنش را با نیروی موجود تو دریاچه توجیه کنیم کی از اب کشیدش بیرون . 🤨

    سریال کره ای کیمیاگر روح
    وقتی جانگ اوک می فهمه که مودوک همون ناکسوعه

    پست های مربوط به کیمیاگر روح رو از اینجا و از اینجا میتونین بخونین :

    💚سریال کره ای کیمیاگر روح فصل یک   💚 سریال کیمیاگر روح فصل دو 💚 سریال کره ای کیمیاگر روح فصل دو 💚

    بعدشم چون سنگ یخ رو اون دختره ی کودن بهش دست زد نیروش تشعشع پیدا کرد و به اسمون رفت و خلاصه قاطی پاتی شده بود و نیاز بود که این نیرو رو یکی جمعش کنه . فکرا و ذهنیت های خودشون از سنگ یخ ،به نظر من ها ، این بود که این سنگ یخ اگه نیروت رو بهش بدی نیروت تموم میشه و سنگ یخ هم نابود میشه ،البته که اینطور بود چون هرکی میخاست از اون سد دفاعی که توسط سنگ یخ به وجود اومده بود بگذره نیروش تحلیل میرفت . ولی درواقع سنگ یخی که بهش دست درازی شده بود منتظر صاحب اصلیش بود تا بتونه شکوفا شه و به حالت عادی برگرده . قسمت 19 که جانگ اوک که ستاره پادشاهی داشت وقتی اومد با نیروش سنگ یخ رو که سد ساخته تو زمین رو نابود کنه در واقع سنگ یخ رفت تو وجود جانگ اوک . جایی که بهش تعلق داشت . اینو از اونجایی میگم که تو تیزر فصل جدید جانگ اوک داره رو به کسی میگه ، میخاد سنگ یخ رو از وجودش نابود کنه و اون کس هم داره بهش میگه اگه اینکارو کنی میمیری . حالا با این تفاسیر پس جانگ اوک به خاطر وجود سنگ یخ در درونش بوده که نمرد و از اتیش زنده اومد بیرون . اولا جانگ اوک دارای ستاره پادشاهیی در اون زمان بود و مردنش اینجوری ممکن نبود . دوما خودشون تو سریال گفتن که جانگ اوک عنصرش ابه پس میشه اینجوریم حساب کرد که چون عنصرش اب بوده تونسته از اتیش بیاد بیرون . دوما با فداکاری که کرد پس نشون داد که محقه که از ستاره پادشاهی بودنش استفاده بکنه . ینی میتونه بره قشنگ بشینه امپراطور شه . چون از ابتدای سریال هم کاملا معلوم بود که جانگ اوک چقدر خارق العاده س و چقد زود به همه مراحل جادوگری مسلط شد و از همه اونا که بگذریم خیلی تیز و زرنگ و خوش قلب بود . واقعا در حق جانگ اوک و مودوک و ناکسو حتی خیلی بدی ها کردن . و جانگ اوک فصل جدید یه کاراکتر کاملا متفاوت از فصل یکه . اون انتقام جو شده و همرو میخاد بکشه . البته امیدوارم اینطور باشه . از تیزرها که این معلومه . چون هرچقد مهربونی و گذشت میکرد دیگران بیشتر سوارش میشدن و فک میکردن میتونن بهش مسلط شن . اینکه یه چهره جدید از جانگ اوک در این فصل ببینم واقعا هیجان زده ام میکنه و به شدت منتظر روزیم که پخش شه .

    سریال کره ای کیمیاگر روح
    جانگ اوک میگفت حلقه نیازی نی من همیشه اینجوری دستتو محکم میگیرم 🤧

    واقعا سریال خیلی قشنگ و ارزشمندی بود برام .


    حالا که تا اینجا اومدین بذارین اهنگ قشنگ سریال را هم براتون بذارم . خیییییییییییلی قشنگه . هروقت اهنگ پخش میشد مورمور میشدم اصلا فوق العاده س ....معنیش قشنگ بازگوی جانگ اوکه :

    سریال کره ای کیمیاگر روح
    زخمها به ردپاهای زیبا بدل میشن

    پرتوی تاریکی که تو قلبمه ... میبره و خراش میده و میگذره ...اون چیزی که همیشه منو به گریه میندازه و دیوونه میکنه و من نمیتونم در اغوششون بگیرم ...دردای منه ...اما بالاخره تورو پیدا کردم ...نگاه نافذ زیبای تو "منظور مودوکه 🥰😭"...مثل گل و افتاب در قلب من شکوفه داد و رشد کرد "چقد زیبا تداعی کردن" ...من همیشه با تو خواهم بود عزیزم ...هیچوقت تنها نخاهی موند ...لطفا همیشه درکنارم بمون ...زخمها به ردپاهای زیبا بدل میشن .......... تورو میبینمت که درون فصلهای سرد هم میشکفی، درون تو عزیزم ....


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    💟سریال کره ای میراث خانوادگی 💟جاسوس ادمهای مسحور شده 💟 فیلم ژاپنی هیولا monster 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟 

     سریال کره ای پولگاسال 불가살 Bulgasal: Immortal Souls  💟 سریال ترکیه ای عطیه هدیه gift 💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟 وبلاگ خونی 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  💟 برنامه با حضور گونگ یو  

  • نظرات [ ۱ ]
    • شنبه ۲۵ شهریور ۰۲

    سریال کره ای تاریخ ارتدال یا آسی دال

    ادیت شده در : 6 اردیبهشت :

    این سریال رو همین چندوقت پیش برای دومین بار دیدم و دومین بار حتی بیشتر لذت بخشتر و هیجان انگیزتر بود . یه چیزی که بهش پی بردم پایینتر در مورد داستان سریال توضیح داده بودم که یه پیرزنی بود که رفته به یه سرزمین دیگه و اموزه های دینی ش رو نسل به نسل منتقل میکرده ، فک میکنم اون پیرزن یا حداقل شوهرش ! یه نئوتال بوده باشه اگه نه چرا اون تو پیش بینی هاش و دعاهاش درمورد اینکه فرد برگزیده ای که قرار بیاد یه ایگوتیه ، گفته ؟! امیدوارم فصل دو این جور سوالها رو برامون باز کنه . گرچه همینجوریم بدون باز کردن این حقایق سریال به اندازه کافی جذاب و فوق العاده است .

    🍂💛‌ مطالب پیشنهادی 🍂💛 

    💚   شمشیر ارامون  💚

    خب نوبتیم باشه نوبت سریالی که خیلی سر وصدا کرده بود و من الان دیدمش بعد دوسال . اونایی که دیده بودن میگفتن شبیه بازی تاج و تخته ، منم قسمتای یک و دو رو میدیدم همین فکرو میکردم . فضاش و اینکه دنبال قدرت بود و بازی قدرت بود شبیه اون بود . البته من بازی تاج و تخت را ندیدم چندتا صحنه شو تو اینستا دیده بودم و بیشتر ازش شنیدم تا ببینم .

    اجازه بدین معرفی کنم : تاریخ ارتدال یا آسی دال

    سریال کره ای شمشیر ارامون

    این یه سریال تاریخی تخیلیه که تو دوره برنز میگذره ، و روایتگره اولین امپراطور کره ،چوسان قدیمه که قبیله گری را نابود و امپراطوری را پایه گذاری میکنه . اون امپراطوری که گفتم هنوز مطمئنا ثابت نشده که واقعا وجود داشته یا نه ولی اسمش بوده " تانگون " که بهش میگفتن پسر خرس یا خدای بهشت . این دوره را بهش میگن "گوجوسان" و تو قرن هفتم تو تاریخ چین یاد شده برای همینم هست که کره ای ها به این باورن که این پادشاه وجود داشته گرچه وجودش اثبات نشده .

    اتفاقا اسم شخصیت اصلی سریال هم "تاگون"هه .😁

    داستان سریال راجبه یه کشوریه که بهش میگن آسی دال ، توش قبلیه های متفاوتی وجود داره ،و سه تا از قبایل که قدرتمندترین هستن باهم متحد شدن و دارن کشور را اداره میکنن ولی اسم کشور روی اون محدوده حکمرانیشون نذاشتن هنوز نمیدونن کشور و امپراطور و اینا چیه .فقط بهش میگن آسی دال .

    این سه تا قبیله تشکیل شده است از :

    قبیله ای که راز کار با برنز رو میدونه و سلاح میسازه ،قبیله ای با خدایان اسمانی حرف رد و بدل میکنه و کاهن هستند و قبلیه ای که قبلیه گشایی میکنه تا محدوده حکومت را گسترش بده . سردسته این سه همین اخریه که قدرتمندتره و بقیه از فرمان های اون پیروی میکنن . اینا همه انسان هستن .

    راجبه فصل دوم این سریال میتونین از این لینک مطالعه کنین : 

    💚   شمشیر ارامون  💚 

    سریال کره ای شمشیر ارامون

    حالا توی جنگل یه نوع دیگه بشر هم وجود داره که قدرت های خیلی بیشتری از بشر داره و رنگ خونشون ابیه و قیافه هاشونم فرق دارن بهشون میگن " نئوتال" یا همچین چیزی . اون قبیله که گفتم قدرتمنده با نقشه پسر رییس قبیله ینی تاگون ،میان نقشه میکشن و این نئوتال ها را نابود میکنن ، برای این امر یه کاهن را میفرستن تو جمع اینا با یه سری هدایا که اونا سمی بودن، کاهن که یه زنه عاشق یکی از این نئوتال هاست خلاصه یه دوقلو ازشون به جا می مونه ...الان این بچها دورگه هستن اسمشون میشه "ایگوتی" اینا خون بنفش داره چون مادرشون انسان بوده پدرشون نئوتال . که یکیش میمونه دست مادر و یکی را پدر میبره لای بوته ها قایم میکنه تا بره بجنگه که کشته میشه و بچه را همین پسر رییس قبلیه پیدا میکنه و زنده میذارتش و بزرگش میکنه ، چرا چون خودشم ایگوتیه .

    سریال کره ای شمشیر ارامون
    نئوتال :پدر دوقلوها

    سریال کره ای شمشیر ارامون
    ایگوتی : یکی از دوقلوها اسمش ایسامه .

    این بنده خدا تاگون ،بارها توسط پدرش شکنجه و به قتل تهدید میشده و همش به جنگ و قبلیه گشایی فرستاده میشه خلاصه خیلی کاراکتر بدبختی داشت . کسی که همش از این که یه ایگوتیه ترسونده شده و شرم میکنه از اینکه ایگوتیه و هرکسی رازشو میفهمه میکشتش و فقط یه همدم و همراز داره که اونم دختر رییس قبلیه ای که راز برنز و ساخت سلاح رو میدونه . اینا هم عاشق همن هم با هم نقشه های سیاسی میکشن هردوشونم از سمت پدرهاشون مورد سواستفاده قرار گرفتن برای همینم بیشتر بهم نزدیک شدن و خیلیم باهم مچن ولی از طرفی رغیب سیاسی هم میشن چون هرکی دوس داره خودش بشه رییس قبایل .

    سریال کره ای شمشیر ارامون
    پسر رییس قبیله که کشورگشایی میکنه و خودشم ایگوتیه . اسمش تاگونه

    خلاصه جونم براتون بگه که 200 سال پیش یه پیرزنی بوده که کاهن بزرگ بوده اون کاهن بزرگ یه پیشگویی کرده اینکه یه روزی فرستاده خدا که از بین شماس و برگزیده س میاد و نجاتتون میده و به راه راست هدایت میکنه ولی اون شهر رو ترک کرده به یه شهر خیلی دور که دسترسی بهش غیرممکنه ولی اموزه های خودش را در قالب یه سری رازهایی به نسل خودش منتقل کرده تا اگه یه وقت دوباره نسلش به اون شهر ینی آسی دال برگشتن بتونن اینکه از نواده های اون هستن را اثبات کنن .نواده اش الان این دختره س . این دختره و دوقلوها هرسه تو یه روز به دنیا اومدن و سرنوشتتشون بهم متصله و خاب همو میبینن .

    سریال کره ای شمشیر ارامون
    تانیا : کاهن بزرگ

    تانیا و همشهری هاش بی خبر از پیشگویی و قبیله های دیگه ای زندگیشونو میکردن که مادر ایسام و ایسام به اونجا کوچ میکنن ،تانیا خاب اونارو میبینه میاد به استقبال شون یجورایی ، مادره نرسیده به شهر میمیره و به ایسام میگه تو منو گول زدی برگرد به شهرت و ایسام را به اسم دیگه اس صدا میکنه . ایسام میمونه تو قبیله تانیا و اونجا بزرگ میشه ،تو این سریال انسان ها فقط اگه کاهن باشن میتونن خاب ببین ، و ایگوتی ها ، ایسام که ایگوتیه توی خابش اون یکی قل خودشوو میبینه و فک میکنه خودشه ،از طرفی قلش تو آسی دال که پنهانی و در خفا و مث یه زندانی تک و تنها بزرگ داره میشه هم خاب اونو میبینه . تانیا هم خاب اونو میبینه اینکه چقد تنهاس و دوس داره ازاد بشه . خلاصه تانیا و ایسام بهم دلبسته میشن ولی کاهن بزرگ شهرشون به ایسام میگه تو مال اینجا نیستی و باید اینجارو ترک کنی .

    سریال کره ای شمشیر ارامون
    سایا :قلی که تو شهر داره بزرگ میشه

    سریال کره ای شمشیر ارامون
    ایسام

    یه روزی مث همه ی قبیله گشایی ها تاگون و همراهانش به شهر تانیا حمله میکنن یه سری کشته میشن و ایسام هم سوار بر اسبی که پیشگویی شده که اسب تندرو و باهوشی و هرکی سوارش شه اون فرد برگزیده س از دست سربازا فرار میکنه تانیا و بقیه رو به آسی دال میارن تا به بردگی بگیرن توی راه کاهن بزرگ شهر تانیا اینا میمیره و بهش میگه این علامت را به خاطر بسپار و هرچه که تاحالا اموختی را یه روزی به دردت میخوره . ایسام خودشو به شهر میرسونه تا تانیا و همشهری هاش رو نجات بده ،رییس قبیله که پدر تاگون هست را گروگان میگیره تاگون برای تبادل میره ولی تاگون همیشه دنبال فرصتی بوده تا پدرشو بکشه برای همین چه فرصتی از این بهتر ...پدر را میکشه و میندازه گردن ایسام ،ایسام باز فراری میشه . تانیا به عنوان خدمتکار سایا گمارده میشه و میفهمه که کیه و قضایا تو این شهر چجوری میگذره . این بین متوجه میشه که سایا قل دیگه ی ایسامه ولی چیزی نمیگه . تاگون به دنبال سرکوب کاهن بزرگشون دنبال نسل کاهن بزرگ 200 سال پیشه ، و بعد متوجه میشه تانیا اون فرده ، خلاصه تانیا به عنوان کاهن بزرگ آسی دال به منصب میشینه تا به قدرت برسه و بتونه ایسام را پیدا کنه و همشهری هاش را از گزند حفظ کنه . و تاگون بعد از جنگ و کشتار زیاد قبایل را نابود و خودش را امپراطور مینامه . این بین ایسام تو یه قبیله ای به عنوان کاهن بزرگ اونجا شناخته شده و اون قبیله را باهم متحد کرده . حالا تاگون امپراطور قرار به قبیله ی ایسام لشکرکشی کنه . که بقیه ش قرار سال بعد پخش بشه .

    سریال کره ای شمشیر ارامون
    تانیا :کاهن بزرگ

    این خلاصه ی داستان بود . درکل جذاب و قشنگ بود یه جاهاییش کند میگذشت ولی اتفاقات درش تند تند رخ میداد .به شکل عجیبی سه روزه 18 قسمت را تموم کردم . نفسگیر 😄 به نظرم از لحاظ داستانی شباهتی به تاج و تخت نداشت . بالاخره همه ی سریالای تاریخی بازی سر قدرت و به تخت نشستنه دیگه . بازی سونگ جونگی در دونقش خیلی خوب بود در نقش ایسام به عنوان کسی که خیلی صادقه و مهربونه و وفادار و بخشنده س بود ، کسی که هیچی نمیدونه ولی به دلیل اینکه ایگوتی بود از اوشم تفکراتش و سطح یادگیریش با انسانهایی که باهاشون بزرگ شده بود متفاوت بود همش دنبال چالش بود و راحت کردن زندگی ،مثلا توی اون شهر حیوان ها را اهلی نمیکردن ولی اون میخاست اسب اهلی کنه یا رقص اساطیری کاهن بزرگ را که به تانیا یاد میداد را خیلی زودتر از تانیا که جانشین بود یاد گرفته بود . حتی وقتی به شهر اومد با اینکه هیچوقت شهر ندیده بود سریع باهمه چی اخت پیدا کرد و همه چیو یاد گرفت نمیدونست نقشه کشیدن چیه ولی نقشه میکشید که از طریق فلانی فلانی را بکشه . ولی این بخشنده بودنش که همش اینو اونو میبخشید کار دستش میداد و حتی اینکه خودشو قاطی قبلیهه کرد رو هم دوس نداشتم .

    از اون طرف در نقش سایا کسی که تنها بزرگ شده بود و با کتاب خوندن و گوش وایسان خودش خودشو اموزش داده بود تا تو اون شهری که دست کمی از جنگل نداره زنده بمونه خیلی متفاوت بود خونسرد و زرنگ و تیز . خیلی کاراکترش تو نقش سایا رو دوس داشتم . من همش دنبال لاولاین تانیا و سایا بودم حیف پیش نیومد .

    چیز دیگه ای که توی سریال برام جذاب بود این قضیه دینشون بود ، اولا که سریال یه جاهاییش تو کشور برونئی ساخته شده و احتمالا همونجاهایی که قلعه سنگی داره و اینا .تورخدا میرن چه کشورایی سریال میسازن من تاحالا اسم این کشورم نشنیده بودم . 😄 و منو خیلی یاد اورشلیم مینداخت و داستان دین شون هم منو یاد قضیه یهودی ها و مسیحیی ها مینداخت . قبیله ای که اول گفتم ،کاهن بودن از خون اصلی کاهن بزرگ 200 سال پیش نبودن ، اون کاهن یه سری اموزه ها داشته که کاهن الانی اونارو منع کرده بود و هرکی که به اون اموزه ها دعا میکرد را میکشتن . برای همین کسایی که به اون اموزه ها علاقه داشتن و میخاستن اونجوری دعا کنن مث حواریون میرفتن تو غار و اونجا دعا میکردن . سایا هم یکی از حواریون بود اون میگفت وقتی با این دین اشنا شده حس خوبی بهش دست داده و از تنهایی در اومده و از خودش به عنوان یه ایگوتی خجالت نمیکشه . خلاصه این تیکه ش منو یاد این قضیه یهودی ها و مسیحیا انداخت که جالب بود . از طرفی کل اون شهر هیچ شباهتی به چوسانی که همیشه تو سریالا هست نداشت . قلعه ها خونه ها منو یاد اورشلیم و سریالای اینجور یکه دیدم مینداخت . شاید مثلا از روی اون الهام گرفته بودن !

    همه ی اینا باعث این سوتفاهم که این سریال شبیه سریال امریکاییه میندازه . ولی روابط و تمیزی نگاهها حتی و نبودن هیچ بِد سینی ، نشون میده که مطمئنا این یه سریال کره ای خوش ساخته .

    یه چیز دیگه که یادم رفت بگم این بود که کاهن 200 سال پیش پیشگویی کرده بود که برگزیده ای که قرار بیاد یه ایگوتیه .و از طرفی این سه نفر ینی تانیا و ایسام و سایا قرار دنیا را کنفیکون کنن . تانیا زنگ ،ایسام شمشیر و سایا اینه پیشگویی شده . و معنی هرکدوم چی میتونه باشه گفته نشده . گرچه میشه حدس زد . برای همین سایا که درواقع پسر تاگون حساب میشد ، اصرار داشت که تاگون به همه اعلام کنه که ایگوتی هستن ولی اون امتناع میکرد . درهرحال کاملا معلومه که اون برگزیده ایسام بود . تو فصل جدید متاسفانه سونگ جونگی دیگه نی و نقش ایسام را لی جونگی که البته اونم بازیگر خیلی خوبه قرار ایفا کنه . از شناختی از لی جونگی بازیش دارم فک میکنم برای این نقش مناسب نباشه البته که تا سریالو نبینی نمیشه نظر داد ولی کاراکتر ایسام و سایا یجوری بودن که به یه ادم خونسرد با چهره ای مرموز و سرد احتیاج داشت . لی جونگی چهره و بازیش پر از ری اکشنه چیزی که این کاراکتر به نظر من بهش احتیاج نداره . حالا باید دید که چی میشه فصل بعدی . این جورسریالای تاریخی این مدلی نمیشه پیش بینی کرد که اخرش چی میشه چون تاریخ که ته نداره . برای همین امیدوارم پایان خوبی براش رقم بزنن .

    سریال کره ای تاریخ ارتدال اسی دال
    لی جونگی در نقش ایسام

    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۲۵ شهریور ۰۲

    سریال کره ای میتونم کمکتون کنم ؟! یا کارِ خونه فقط صد وون

    سریال " میتونم کمکتون کنم ؟!" یا کارِ خونه فقط صد وون .

    سریال میتونم کمکتون کنم
    سریال میتونم کمکتون کنم

    " لی جون یان یا به اختصار : جون :اسم بازیگره " دکتر بوده ، یه شب که قرار بوده با برادرش برن ستاره ها را ببین ،براش تو بیمارستان کار پیش میاد و دیر میره خونه به برادره زنگ میزنه میگه بیا بیمارستان از اینجا باهم بریم . برادره تو راه تصادف میکنه میمیره . سوال اینجاست چرا برادره تو خونه تنها کنار جون که رزیدنته و همش باید بیمارستان باشه زندگی میکنه ؟! و ایا برادره شعور نداره بدونه اقای دکتر جذاب سرش شلوغه ؟!و چرا جون بهش گفت تو شب بارونی که تصادف زیاده بیا بریم ستاره ببینیم ؟! خب تو شب بارونی ستاره رو چجوری میخای ببینی ؟! خلاصه از اون موقع جون از دکتر بودن استفعا داده و الان کار دیگه ای میکنه که بعدا میگم .

    سریال میتونم کمکتون کنم
    "جون " هستن

    از اونور این دختره که اسمش تو سریال یادم رفت "هِیری: اسم بازیگره " قبلا بازیکن تنیس روی میز بوده پاش میشکنه همچین چیزی اون کارو میذاره کنار چون دیگه نمیتونه با اون پا تنیس بازی کنه . میره یه جا که استخدام دولتی شه . تو اداره ی مرده شور خونه که همه ی کارای مرده ها را انجام میدن ، کار پیدا میکنه .اینم مرده شوره مثلا .

    سریال میتونم کمکتون کنم
    هیری هستن

    وقتی میخاد اولین مرده رو کار شستشو و اینارو انجام بده " شستشو که با دستمال تمیز میکرد بعد لباس مرگ بهشون می پوشوند لباسای مخصوص مرده هاشونو . " طرف زنده میشه . مردهه کیه ؟ همون برادرِ جون . این کپ میکنه میترسه فرار میکنه این مرده ی سیریش "زنده ام بود سیریش بود توله سگ 😒" مدتها میاد دنبالش . هیری عموش راهبه تو کلیسا میره پیش اون ،اون میگه این تقدیره تو باید 15 تا ؟! انقد وقفه افتاد بین دیدن سریال جزییات یادم نمونده خلاصه کمتر از 20 بود فک کنم ، بشوری تا دیگه روح متوفی رو نبینی . هیری هم تصمیم میگیره به دور از چشم باباش که قدغن کرده بود نره سمت اون کار و بره بشینه برای ازمون خدمات دولتی درس بخونه .میره اون کارو میکنه و یه سری خاسته های اخر این مرده ها که دست از دنیا نمی شورن "نیست من میشورم 🤗🙄" را انجام بده . این بین یهو با جون اشنا میشه چجوری اینجوری :

    جون و داییش یه شرکت تاسیس کردن سایت و اپ و اینا همه دارن خورده کارای مردمو انجام میدن خدمات منزل همچین چیزی . مثلا یکی زورش میاد اشغال تفکیک کنه بندازه اشغالی میرن انجام میدن یا بچه میبرن مدرسه یا به جای بابای بچه میرن مدرسه یا به جای فامیل مرده میرن مجلس ختم . از این کارای پاره وقت تو کره زیاده . خلاصه هیشکی بیکار نمیمونه مث ایران 😤 دزدم ندارن مث یه سری کارای کاذب که تو ایران باب شده نگم الکی عصابم خورد میشه . خیر نبینن فقط .

    خلاصه . یه روز یکی میمیره و طرف دنبال پسرش بوده میخاسته برای اخرین بار ببیننتش سالها بوده ندیده بوده ، هیری میره دنبال اون پسره بگرده یارو مردهه خاسته ش این بوده ، یهو میبینه جون اومده مراسم ختم همین مردهه فک میکنه این پسره س . خلاصه اینا اینجوری اشنا میشن اولش یخورده نفهم بازی و چسب بازی هیری عصابمو خورد کرد ولی بعدش ادم شد خداروشکر . 😁

    سریال میتونم کمکتون کنم
    یکی از کارایی که تو شرکته میکردن

    خلاصه جونم براتون بگه هیری مرده میشست و ارزو براورده میکرد و "جون" کار نیمه وقت ، بعد یهو یه روز جون اتفاقی می فهمه که هیری روح میبینه بعد دیگه اینا رابطه شون عمیقتر میشه و کار به قرار مدار میرسه . همین ریتم را پیش گرفته بود که سریالای جذابتر دیگه اومدن و نذاشتن من بقیه سریال را ببینم 😁 فقط یه تیکه هایی تو اینستا دیدم که بابای هیری طفلی مرد و اونم ترتیب شستنشو خودش داد و فرستادش بهشت . طبیعتا باید از اون کار می اومد بیرون چون جوونم بود و خوبیت نداشت بعد مردم دید خوبی نداشتن نمیتونست قرار بذاره پسرا چندششون میشد نکبتا . ولی خب معلوم بود که قرار نی از اونجا باید بیرون چون سریال پیامش این بود که مرده شور بودن شغل بدی نی . دست اخرم با جون قرار میذارنو طبیعتا بعدشم ازدواج میکنن .

    سریال اروم و یکنواختی بود . این بین ماجراهای خیلی ریزی هم بود ولی اونقدرا جذاب نبود . من بیشتر به خاطر بازیگراش تا همونجاام دیدم . چندتا سریال قبلی که از جون دیده بودم جذاب و باحال بود سریالشم قشنگ بود خدایی ولی این زیاد تعریفی نداشت . جالبه هیری برای این سریال جایزه هم گرفته 😆🙄 . خلاصه گفتم هدر نشه یه پست ازش بذارم .


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۲۵ شهریور ۰۲

    سریال کره ای کیمیاگر روح فصل دو انتقاد

     کیمیاگر روح فصل یک
    کیمیاگر روح فصل یک

    باید میذاشتن این سریال همینجا تموم میشد . میخاستم پستو بذارم اینستاگرامم ولی هرکاری کردم اصلا وصل نمیشه .ینی قشنگ قشنگی های فصل یک هیجان و اون کنجکاوی و خنده و حال خوبی که فصل یک میداد بهم فصل دو رید بهش قشنگ . قسمت هفت رسما اب بود قسمتای قبلیم . ینی همش داره یجوری پیش میره که هیچی هیجانی برام نداره . حوصله سر بر و عصاب خورد کن . همش بهونه جور میکنن که جینمو رو زنده نگه دارن حالا انگار چه خری هست و چه کاراکتر تاثیر گذاریه . و اون خاهر عفریته ش که از فصل اول از دماغ فیل افتاده بود و معلوم بود دخترشو فقط برای نیروهای خارق العاده ای که داره میخاد و نه چون بچشه . پارک جین که فازش با خودش معلوم نی از فصل اول هم همینجوری بود میدونست دوستش ینی بابای جانگ اوک ، چه گوهی خورده ولی همش خودشو به ندونستن میزد . حالام تو فصل دو جانگ اوک اون همه نیرو داره ولی رییس اون بخش اسمش چی بود ؟! اونجا نشده عجیب نی ؟ چرا چون با نیروی سنگ یخ زنده س .انگار مجرمه . خب مگه دست خودش بوده که سنگ یخ رفته توش ؟! یا مگه خودش خاسته با ستاره پادشاهی به دنیا بیاد . بازم بعد از زنده شدنش سرزنشش کردش و اشکش در اورد که خفه شو همینجوری زندگی کن. چرا ؟ چرا باید وقتی حقشو خوردن اینجوری زندگی کنه ؟! چرا نباید حقشو بگیره و نباید حرفشو بزنه ؟!چرا نباید انتقام بگیره ؟! به خاطر اون جهان مسخره قلابی که ساختین . خودتونم میدونین چقد هرج و مرج بازم نمیذارین اون کسی که به قول خودتون اومده تا نجات دهنده باشه کاری انجام بده .تا خونی ریخته نشه و جنگی صورت نگیره هییچی درست نمیشه . جانگ اوک رسما شده بود قسمتهای اول سگ شکارچی قصر و جینمو . ولیعهد شیربرنج که رسما عروسک جینموعه . اون فصل اونجوری باعث شد ناکسو کشته شه این فصل بازم میخاد پشت جینمو رو بگیره تا جانگ اوک رو بکشه . مسخره . درواقع نقش اصلی این سریال مث سریالای اب 10 سال پیشی یه نقش منفی عوضیه که هیچ جوره نمیمیره و مدام داره عصاب بیننده رو خراب میکنه اسمشم شده هیجان سریال .وقتی نمیتونی سریال را نه با نقش منفی و زورگویی پیش ببری ینی سریال ارزش دوفصلی شدن و سی قسمتی شدن را نداره عزیزم 16 تایی بساز بره . وقتی طمع میکنی همین میشه . یا اون یارو اقای لی کنفی که یهویی هرجایی از ناکجا اباد ظاهر میشه از قسمت دو تا 6 داشت میگفت روح بویون مرده و روح ناکسو زنده س و اگه قدرتش بیاد حافظشم میاد و میفهمه که ناکسوعه حالا قسمت هفت میگه روح بویونم هست خابه "خنده داره اصلا " روح بویون بیدار شه ناکسو ناپدید میشه . خب الان این ینی چی ؟ینی یهو دیدن اگه بازم ناکسو رو بیارن درهرحال نقشش را با مرگ نوشتن باید بمیره تو داستانم منطقیش اینکه بمیره . قبول پس چرا بازیگرو عوض کردین ؟هدفتون از تغییر بازیگر چی بود ؟ و اگه قرار نی اینا بهم برسن فصل دو چه ارزشی داره میذاشتین با همون خاطرات خوش فصل یک و مرگ هر دو نقش اصلی تو یادمون می موندش نه که فصل دو بسازی دریا رو بریزی توش . برینی تو خاطرات فصل یکمون . کاش فصل دورو شروع نمیکردم از اولم وقتی فهمیدم فصل دو دار شده حس شوم اینکه میرینن به اخرش بهم مستولی شده بود که به یقین رسیدم .واقعا انقد قسمت هفت الکی پیچیده و با لج و‌لجبازی اون عفریته خاندان جین عصابمو ریخت که کیس اخر قسمت هفت هم برام اصلا مزه نداشت .

     پست قبلی کیمیاگر روح فصل دو : 💚 سریال کیمیاگر روح فصل دو 💚


     

    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

     

    💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟 سریال کره ای دروغه همه 💟 سریال کره ای داستان ازدواج بانو پارک  💟پادشاه ابدی  💟 سریال کره ای اودیسه ی کره ای سون او گوک 💟قالب جدید 💟 سریال کره ای بدرخش یا دیوانه شو  💟 سریال کره ای مرد من الهه عشقه 💟 my man is cupid 💟 جمع بندی سریال های در حال پخش که دیدم 💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟تاریخ در سریال کره ای عاشقان ماه و بدرخش و دیوانه شو  💟

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۲۵ شهریور ۰۲

    سریال کره ای کیمیاگر روح فصل دو

    قدرت بازیگری مث جونگ سومین رو توی فصل یک سریال کیمیاگر روح ، اوایل پخش نادیده گرفته بودم ولی خیلی زود فهمیدم اشتباه میکردم .

    جونگ سومین هستن ایشون در نقش مودوک
    جونگ سومین هستن ایشون در نقش مودوک

    با اینحال توی فصل دو ایمان اوردم قدرت بازیگری و توانایی جونگ سومین بود که تونسته بود همزمان هم ناکسو باشه هم جین بویون با نام مودوک . ناکسو یا جین بویون بدون جونگ سومین بدون کالبد بود . شاید از لحاظ صدا دوبازیگر شبیه هم بودن ولی صلابت و کاریزمایی که جونگ سومین داشت بازیگر جدید نتونست درش بیاره . بالاخره جونگ سومین سونبه س و بازیگر جدید یه تازه کار که معلوم نی چجوری نقش یک گرفته .

    کیمیاگر روح
    کیمیاگر روح

    حتی خود بازیگر جانگ اوک هم بعد بازی تو نقشای فرعی زیادی تونسته اینجا نقش یک بگیره و نشون بده که لیاقت و توانایی بازی تو نقش یک را داره . فصل دو یک عالم اب داشت . اصلا گفتنی نیستن . قسمت نه و ده فوق العاده دریا بود . داشت غرق میشد سریال که تموم شد . 😅🤦🏼‍♀️😒 قسمت یک و دو فصل دو قابل قبول بود ولی انتظار نداشتم به سمت اب بره . احساساتی که جانگ اوک تو دوقسمت اول داشت فوق العاده قشنگ بودن تصور کنین عشقش اومده یهویی کشتنش و اون نمیدونه دلیلش چیه بعد گفتن عشقت وحشی و بعد سنگ شده و مرده بدون اینکه جسدش رو ببینه این واقعیت که مودوک مرده رو باور نکرده و هنوز براش عذاداری نکرده و به شدت ناراحت و ناامیده و بی انگیزه اس و میخاد بمیره .

    کیمیاگر روح
    کیمیاگر روح

    بعد قسمت نه می فهمه اونی که عشقش بوده با قیافه جدید رو به روش بوده ، باید چه ری اکشنی داشته باشه؟! باید خوشال و ناراحتی توامان داشته باشه که چطور عشقشو جلوی چشمش نشناخته و بدوه بره بگه سانسنیم “استاد” و بغلش کنه و گریه و اینا که چرا منو کشتی چی شد اینجوری شد یا هر دیالوگ دیگه ای . ولی عوضش چیکار میکنه؟! مث بت وایمیسه جلوی عشقشو میگه برای ابد دوتامون بمونیم تو این جنگل ارواح یا بریم !؟ بیا خودمونو به اون راه بزنیم که تو همون عشق منی که سه سال برات عذادار بودم و فلان . اخه چرا!؟ بعد با اون بازی افتضاح . فک کنین جانگ اوک با اون کاراکتر عجول و طفلکیی که داشت چطوری میتون اینجوری بگه!؟ افتضاح ینی ریدن توی کاراکتر . انقد فصل دو بد بود با خودم گفتم بهتر جونگ سومین نبود . چرا باید تو یه اثر بی ارزش باشه همین که باعث شد تو فصل یک باشه و فصل یک را عالی کنه کافی بود . اب دیگه ی سریال باعث زندگی و خانواده ی ناکسو جینمو بود بعد ناکسو انقد راحت میکشتش . افتضاح . بعد باز زنده میکننش بعد قسمت نه نشون میدن پارک جین و کیم دوجو مردن تابوت هست همه گریان بعد قسمت ده اصلا خبری از تابوت نی . و همه زنده ان . وای ولیعهد که زوری پادشاهش کردن اصلا یه کاراکتر اضافی . ینی همه ی صحنه های ولیعهد اضافی بود . الکی که لاکپشت انداخته بودن تو سریال که یک ساعت اپیزود جمع شه بس که داستانی نداشتن بگن . ینی داشتن میشد بشه ولی نکردن. موضوع جدید پرنده اتشین مسخره که برای جذابتر شدن اصلا جذاب نبود و اب خالص بود همچین پرنده ای که میگن دنیا رو نابود میکنه زرتی با یه تیر کشته میشه . وای کاراکتر اضافی جین بویون و اون دختره ی کور فوق العاده عصاب خورد کن و اضافی . حالم از اون دختره کاراکتره که هی می اومد امر و نهی میکرد و ادای باعقل و درایتا رو در می اورد بهم میخورد از فصل یک حتی . نکبت سو استفاده گر .با چی تونستن مخاطب جمع کنن !؟ با کیس های عمیق بین جانگ اوک و بازیگر شیربرنج جدید . 🤦🏼‍♀️😩

    فصل یک عالی بود واقعا داشتم فک میکردم میتونه جای گابلین رو بگیره ولی طمع و کاستی های نویسنده ها باعث شد ریده شه توی سریال . میذارم فصل یک با قشنگی هاش برام بمونه خاطره با اون او اسی تی زیبای فراموش نشدنیش . هنوزم هیچی نتونسته جای گابلین رو بگیره .

    کیمیاگر روح
    کیمیاگر روح

     پست بعدی کیمیاگر روح فصل دو : 💚 سریال کیمیاگر روح فصل دو 💚


     

    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۲۵ شهریور ۰۲

    قسمت 7 و 8 سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیر

    شت .... چرا این سریال این رابطه  مقاومت ناپذیر ،  اینجوری یهو دارک شدش ...بذارین  من ادبو میذارم کنار : از اولم از قیافه ی پتیاره ی دوست دختر شین یو معلوم بود چه عفریته ایه ...پشت سر داره با صد نفر می لاسه ، بعد حالا میخاد با یه پسر افتاب مهتاب ندیده ازدواج کنه ایکبیری مارمولک ... اینکه قضیه بین شین یو و هونگ جو ساید خیانتی داره زشت هست ولی شین یهو قبل اینکه دلش برای هونگ جو بلرزه داشت با دختره سرد رفتار میکرد و میگفت که بیا ازدواج نکنیم و اینا ...دختره خودشو چسبونده ... معلوم نی دنبال چیه ...خوبه خودشون پول و پله دارن ...با اون قیافه ی سلیطه ش ...این هونگ جو هم راستش حرصمو د راورد مث ماست وایساد اون سلیطه به خاطر هیچ پوچ بهش سیلی بزنه ...خب توام یکی بزن دست نداری یا چلاغی ؟! شیربرنج بازی این کاراکترا حرص منو در میاره ...میخای مث ادم بگو میخام ولی اول تکلیفتو با اون سلیطه روشن کن بعد ... زودم خود سلیطه رفت تو اداره رو کرد که دوس دختر شین یو عه که همه دندون طمعو بکشن ...واه واه ... تشت رسواییش ایشالا می افته زمین ...دلم خنک میشه ... 

    کاش زودتر میرفت تو قسمت تاریخی ش می فهمیدیم چی به چی شده ...این دوقسمت تغییر کاراکتر شین یهو از کیوت به عاشق دل شکسته خیلی خوب بود و یهویی بود ... مخصوصا موهاشو اونجوری میزنه جلو و نگاهاش اونجوری به قول خودش اونجوری نگاه نکن 설레게 하니 ... رو وون چجوری انقد خوش قیافه س خییییییییییییییییییییییلی دیگه پرفکته اخه چرا یه مرد باید انقد پرفکت باشه قیافه استایل قد طرز نگاه بعد اخلاق شخصیت واو واقعا حیف نی این فقط برای یه نفر باشه ؟! 😁💚 

    وای واقعا چجوری تا قسمت بعد صب کنم اونم هفته بعد چهارشنبه ... تازه جای مهمیم تموم شده اصلا چرا تنهایی رفت اونجا پیش یارو روانیه ..من فک کردم رفته به اون پسره " اسمش یادم رفت " بگه که بیا باهم بریم یه جا ... ولی خب لازم بود بالاخره یه جا بیهوش شه که زندگی گذشته ش یادش بیاد دیگه ... اگه اینطوری شه مث سریال " از همین الان وقت نمایشه " پارک هه جین میشه ...اونم یه مدت بیهوش شد بعد تو بیهوشی زندگی گذشته ش یادش اومد ...امیدوارم این قضیه دوس دختر سلیطه شو زودتر جمع کنن حالم ازش بهم میخوره ... 

    تورو خدا ببینین چی ساختن ...ادم فک میکنه ترنی چیزیه ، پله س ...یه پله ی ساده ی نورانی ...

    🍂 او اس تی سریال این رابطه مقاومت ناپذیره  به نام  I'll Hold You Tight  🎈که خیلی قشنگه ، کاش رو وونم برای سریال یه اهنگ بخونه  . " اهنگ تو گوگل درایو و فیلتر هم نیست میتونین هم بشنوین هم دانلود کنین " 

    مرتبط با این سریال  : 
     

     

     

    حالا که فهمیدم درایو فیلتر نی ، قبلا فک میکردم فیلتره اخه 🤦‍♀️🙄 بای دیفالت 😁 میتونم اینجا برای هر سریال او اس تی که از همه قشنگتر بود به نظرم رو شیر کنم . 💚 

     


    🍂🌨   ‌ بیشه زاری غرق در شکوفه در یک نگاه    🍂🌨

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۲۵ شهریور ۰۲
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |