قالب

•بیشه زاری غرق در شکوفه •

سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره

سریالی که این روزا دارم میبینم اسمش هست " این رابطه "یه نیروی" مقاومت ناپذیره " یا " عشق مقاومت ناپذیر "

سریال عشق مقاومت ناپذیر
سریال عشق مقاومت ناپذیر

درمورد هونگ جو عه که کارمند شهرداری و تنها زندگی میکنه ، والدینش مردن ، و تو مدرسه بهش قلدری میکردن و از طرفی تو محل کار هم دوستی نداره معلوم نی چرا همه ازش دوری میکنن . درحالیکه هم خوشگله هم بامزه س . برای همین یخورده عقده ای شده . همیشه تنها غذا میخوره و از تنها غذا خوردن بدش میاد . حاضره کارای همکاراشو انجام بده تا اونو تو جمع حساب کنن . خلاصه بدبختیه .

درواقع منم بیشتر جاها تنها بودم البته این تنهایی بعضی موقعها خودخاسته و بعضی موقعها ناخاسته بوده . ادم تنها باشه بهتر از اینکه با یه مشت کودن و گیج همکلام و همنشین شه . مخصوصا با این ادمای سواستفاده گری مث دور وری های هونگ جو هخون بهتر خودشو براشون بگیره تا اینجوری به عنوان یه نفرت انگیز طرد شده باشه نه کسی که با همه خوبه و مشکلی نداره ولی همه باهاش چپن ...تازه اینجوری احترام بیشتری هم کسب میکنه ...

درواقع ادمایی که با ادمایی مث هونگ جو اینجوری رفتار میکنن همشون از حسودیشونه که اینجوری میکنن حالا به چی حسودی میکنن خدا عالمه ولی صد در صد عاملش حسودیه و خودشون غیرقابل تحملتر و عوضی هم هستن ، همین و بس ....حالا در هر حال ...

هونگ جو
هونگ جو

هونگ جو داره کارشو انجام میده که یه پرونده ای به وجود میاد و هونگ جو قبول میکنه که بره قضیه رو حل کنه ، توی جنگل یه تیکه زمین شخصی هست که تو اون زمین یه خونه ای که برای شمن بوده معلومه که خیلی از بودنش میگذره ...چون یکی اونجا میمیره مردم اعتراض میکنن که اینو خراب کنین خطرناکه فلان ...صاحب اون زمین "جانگ شین یو "هه ، که خیییییییییییلی خوشتیپه و کامل ، پولدار خوشتیپ تحصیلکرده همه چی دیگه ...جانگ شین یو وکیله اون خونه ام اجازه تخریبشو باید مادربزرگش که شمن بوده بده ، به هونگ جو اینجوری میگه ، هونگ جو میره خانه ی سالمندان که مادربزرگه هست و اجازه تخریب رو میگیره و میره تخریب رو انجام میدن ، زیر زمین یه جعبه پیدا میکنن که مادربزرگه به شین یو میگه که اینو باید بدی به هونگ جو ، صاحب اصلیش اونه ، از این تناسخ و این چیزاس ولی حالا فعلا وارد اون بحثا نشده سریال ...

سریال عشق مقاومت ناپذیر
جانگ شین یو

شما میتونین راجبه ادامه ی سریال را تو  این صفحه بخونین : 

💗 سریال کره ای دلال ازدواج 💗

💗 سریال کره ای در حال پخش  💗

از طرفی شین یو اینا خانوادگی انگار مرداشون نفرین شدن و سر جوونی یا میمیرن یا بچه دار نمیشن ، همچین چیزی ، شین یو هم مریضه ، تازگی فهمیده ، خلاصه جعبه رو برمیداره میبره میده هونگ جو میگه هرچی توش بود به منم نشون بده . در جعبه خود به خود برای هونگ جو باز میشه ، توش یه دفتر که طلسم های مختلف نوشته شده بود ، بود .

هونگ جو جدی نمیگیرتش ولی چون به یکی از پسرای خوب اداره چشم داره میگه بذار طلسم عشق رو انجام بدم ببینم چی میشه ، از اینورم یه سری مسائل پیش میاد شین یو میاد وکیل شهرداری میشه ، بالاخره شهردای به یه وکیل نیاز داره دیگه ...اینا یجورایی همکار میشن ...بعدش هونگ جو طلسم رو که تو اب خونده بوده میبره تو لیوان اون پسره میریزه که جلسه داشتن ، ولی از شانس پسره راست دسته و هونگ جو لیوانو گذاشته سمت چپ از طرفی شین یو چپ دسته ، اینجوری میشه که طلسم عشق رو شین یو میخوره و اینجوری عاشق هونگ جو میشه ...عشقشم اینجوریه که میدونه نباید این احساس رو داشته باشه ولی قلبش برای دختره پروانه و اکلیل تراوش میکنه ...در حالت پوکرفیسی ولی عاشق، اینجوری کاراکترش ...خودشم تعجب میکنه وقتی متوجه میشه دختره طلسم رو استفاده کرده ، میره دوربین ها رو چک میکنه میفهمه اب رو جای اون پسره ، خودش خورده و برای همین اینجوریه ....و ...

سریال عشق مقاومت ناپذیر
سریال عشق مقاومت ناپذیر

فعلا داستان تا قسمت 6 همین بود ...کش مکش بین این دو که تو بهم طلسم دادی مسئولیتمو قبول کن و دختره هم نه و اینا ...مساله ی مهم اینکه شین یو دوس دختر داره و دختره کیه ؟! دختر شهرداره از طرفی دبیرستان همکلاسی هونگ جو بوده که بهش قلدری میکرده ، و میگه تو دوس پسر منو دزدیدی ...فک کن یه همچین سلیطه ای بعد بفهمه هونگ جو باز دوس پسرشو دزدیده ، چه شود ...

شین یو
شین یو
سریال عشق مقاومت ناپذیر
هونگ جو

راستش از همون قسمت دو به بعد به این نتیجه رسیدم که " رو وون " اصلا بازیگر مناسبی برای این نقش نبوده ، رو وون خوشگله خوشتیپه ولی بازیش خیلی چطو بگم انگار فقط داره دیالوگ میگه ،فقط یه جاهاییش که دیالوگاش خنده داره ، بامزه میشه وگرنه در تمام مدت پوکر فیس بودنش جذاب نی! بازی نداره میدونی ؟! این نقش رو باید " جون " بازی میکرد ، "جون" خدای پوکرفیس عاشقه ...اصلا وقتی همچین نقشایی بازی میکنه به شدت جذاب و سکشی و وای ال..اکبر این پسر فوق العاده میشد برای این نقش...

سریال عشق مقاومت ناپذیر
لی جون یانگ ملقب به جون ...

سریال عشق مقاومت ناپذیر
سریال بگذار شوالیه ات باشم از جون فوق العاده قشنگه

حیفش کردن واقعا نقش رو ...جو بو اه هم برای این نقش درکل بد نی خیلی بهتر از روونه ولی چون بامزه س در کل سریالش و داستانشم هنوز به اوجش نرسیده و میگم شاید چیز بیشتری برای نمایش داشته باشه دارم ادامه ش میدم ...چون از چیزایی که نشون داده معلومه که هونگ جو تو زمان چوسان برده بوده و با شین یو ی اشراف زاده عاشق و معشوق بودن ، احتمالا دوس دختره هم سلیطه ی دوران چوسانه ...میخام ببینم قضیه اینا چی بوده و از طرفی اولای سریال نشون داد که یه دست خونی همش شین یو رو لمس میکنه ، خودش حالیش نی یا سریال یادش رفته ^_^ ، از وقتی طلسم رو خورده و اون خونه خراب شده دسته دیگه نمیاد لمسش کنه ...چون جعبه به صاحب اصلیش برگردونده شده ...احتمالا همین هونگ جوی زمان چوسانی شین یو رو نفرین کرده ...حالا باید دید چی میشه ...تا اینجا با اینکه گفتم بازی رو وون خوب نبود ولی قشنگ بود سریالش ....

بعدا نوشت : اولش نظرم این بود که رو وون مناسب نی ولی بعدش نظرم تغییر کرد برای اینکه بقیه نظراتمو بخونین میتونین به پست های مربوط به سریال سر بزنین . 

سریال عشق مقاومت ناپذیر
سریال عشق مقاومت ناپذیر

این اهنگشم خیلی قشنگ بود از اینجا گوش بدین : 

💛اهنگ متن سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره 💛

این تیکه ش خیلی خنده دار بود ، گفتم عکس گرفتم هدر نره ، اینم بگم ، اینجا رفته بودن که دختره تو شبی که ماه کامله طلسم رو باطل کنه ، تو پارک بودن ، یکی اومد گفت سگم گم شده فلان ، رفتن دنبال سگه بعد اسم سگ بونگ گیله ، شین یو میگه این شبیه بونگ گیل نی شبیه ماکسیموسه .... خیلی خنده دار بود ...

حالا یه فرضیه دیگه که الان یادم اومد اینکه من فک میکنم اینا خانوادگی با زنایی که تو تقدیرشونه ازدواج کنن عمرشون طولانی میشه ، جوون مرگ نمیشن درواقع ، چون باباهه یه وجهه کیوتی داره ولی همچون خانواده ی پولداری بهش نمیاد مامانش اونجوری خنگ باشه ، فک میکنم مامانشم چون تقدیر باباش بوده ازدواج کردن ، احتمالا شین یو هم همینجوری میشه ...درواقع از لحاظ اجتماعی به دختره نمیاد ...

سریال عشق مقاومت ناپذیر
سریال عشق مقاومت ناپذیر
سریال عشق مقاومت ناپذیر

سریال عشق مقاومت ناپذیر


🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

💟سریال کره ای میراث خانوادگی 💟جاسوس ادمهای مسحور شده 💟 فیلم ژاپنی هیولا monster 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟 

 سریال کره ای پولگاسال 불가살 Bulgasal: Immortal Souls  💟 سریال ترکیه ای عطیه هدیه gift 💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟 وبلاگ خونی 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  💟

 

  • نظرات [ ۲ ]
    • جمعه ۱۷ شهریور ۰۲

    سریال کره ای " باد و ابر و باران " 바람과 구름과 비 Kingmaker: The Change of Destiny

    سریال کره ای  " باد و ابر و باران " 바람과 구름과 비 Kingmaker: The Change of Destiny  یا " امپراطور ساز _کینگ میکر : تغییر سرنوشت "

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    سریال در زمان 25 مین امپراطور چوسان روایت میشه ، تو این زمان خاندان کیم بیش از 60 ساله که رو دولت احاطه دارن و امپراطور نقش مترسک رو داره . خاندان سلطنتی " لی " ها نسلشون تقریبا منقرض شده و اگرم کسی بوده که ریشه مستقیم از امپراطورهای قبلی بوده از ترس جونشون با بدبختی و فلاکت تو دهاتا زندگی میکردن . امپراطور قبلی که میمیره ، همین خاندان کیم میرن از دهات این امپراطور رو برمیدارن میارن میکنن امپراطور ، طرف تو دهات هیزم جمع میکرده و کشاورز بوده ، وقتی میاد امپراطور میشه 19 سالش بوده . ملکه مادر هم یکی از اعضای همین خاندان کیمه ولی با اونا مخالفه . خلاصه این بعد تاریخی ش بود .

    سریال کره ای باد و ابر و باران
    شاهزاده هواریون یا بونگ نیان

    سریال راجبه شاهزاده خانوم " هواریون یا بونگ نیان " هه که توانایی خواندن چهره ی افراد و گفتن دقیق سرنوشت اونها رو داره . شاهزاده قبلا تو شهر مرزی که دریا هست با مادرش زندگی میکرده ، مادرش شمنه .درواقع دختره از زمان تولد توانایی دیدن سرنوشت افراد از روی چهره شون رو داره و اگه بهشون دست بزنه هم کارایی که قبلا کردن رو میتونه ببینه . ولی مادرش بهش هشدار داده بوده که هیچوقت این توانایی رو با کسی درمیون نذازه و فاشش نکنه وگرنه تو دردسر می افته .

    سریال کره ای باد و ابر و باران
    چه چانگ جونگ

    یه پسر اشراف زاده ی یبسی هم هست که از این دختره خوشش میاد ولی به جای اینکه مث ادم محبت کنه میخاد زوری دختررو بدست بیاره . بونگ نیان و پسر یکی از اشراف زاده ها که اسمش "چه چانگ جونگه "باهم اشنا میشن و قرار میذارن ، اون پسر یبسه که اینو میبینه از حسودی و خباثتش میره لو میده که شمن زیر خونه ی فلان اشراف زاده دعا دفن کرده ، و میگه که اون خاسته اون خانواده رو نفرین کنه . میرن مامان دختترو میگیرن و میبرن پیش حاکم شهر ، حاکم شهر کیه ، " تسو " تو جومونگ بود ؟! اون حاکم شهره و یکی از پسر های خاندان کیمه . کیم چند و چون ماجرا رو می فهمه که شمن توانایی چشمگیری تو پیش بینی داره ، از اون طرف دختره میاد میگه :

    " نه مامانم نیست و من بودم که پیش بینی میکردم . امشب تو ساعت 11 قرار بمیری چهره ات تاریکه و سایه مرگ روت نشسته ." کیم میخنده و میگه خیلیه خب اگه ساعت 11 اتفاقی افتاد که من در معرض مرگ بودم حرف تو درسته و من مادرتو ازاد میکنم تا اون موقع باید اینجا بمونین .

    ساعت میشه 11 قاتلای اجاره ای حمله میکنن دختره از کیم محافظت میکنه و میگه دیدی گفتم ،خیلیه خب حالا مامانمو منو ازاد کن . کیم میگه عمرا ، من تورو نگه میدارم و از این به بعد باید برای خاندان کیم این پیشگویی هاتو انجام بدی .

    سریال کره ای باد و ابر و باران
    کیم

    لو دادن خودش و تواناییش همانا و تا سالها زندانی و اسیر دست خاندان کیم شدن همانا. تو همین اثنا یهو راز تولد دختره هم فاش میشه ،مادر دختره که میبینه دخترشو اینا اسیر کردن میره پیش امپراطور و میگه من از تو یه دختر دارم اینا دزدیدنش ، همونجور که گفتم امپراطور تا 19 سالگی ادم معمولی بوده پس جای تعجبی نیست که بچه هم داشته می بوده . شاهم از اونجا که از خودش اختیاری نداره میگه دخترت تو خونه اینا بزرگ شه خوبه یا تو بیابونا . اینجوری میشه که شاهزاده خانوم 10 سال تو خونه ی خاندان کیم اسیر بود و براشون چهره خانی میکرد که این یارو به نفع شما نی اون یکی به نفع شما کار میکنه از این جور چیزا .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    اینم اضافه کنم که ، تو این سریال داستان اینجوری که خیلی به سرنوشت تولد و طالع بینی و این چیزا اهمیت میدن . چه چانگ جونگ تو سرنوشتش هست که یه مرد بزرگ بشه و تا مقام های بالای حکومتی پیش بره و کشور رو به امن و امان برسونه . ولی پدرش اینو از دیگران مخفی میکنه که پسرش تو چه روزی و ساعتی به دنیا اومده چون همچین طالعی فقط طالع یه امپراطور میتونه باشه .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    نوجوونی دختره خیلی نقشش روعصاب و پرمدعا بود ولی خوشبختانه بزرگیش هم خوشگل بود هم کلا تغییر کرده بود شخصیتش .

    طرف دیگه ی داستان "چه چانگ جونگه" که داره تو همون شهر همراه باباش تجارت میکنه و اینا ، کیم الان یکی از وزیرای کله گنده بود یه روز برمیگردن به همون شهر مرزی ، قضیه اینکه یه عالم طلا قرار از اون شهر بفرستن به پایتخت و بابای چانگ جونگ هم مسعول این کاراس و خود چانگ جونگ هم کمک باباشه . کیم نمیخاد اون طلاها بره به خزانه امپراطوری میخاد خودشون برشون دارن ، برای همین به بهونه ی سر زدن به اون شهر و بعدشم ازدواج سلطنتی شاهزاده و پسر ارباب چه ، ینی چانگ جونگ میخاد حرکت کشتی رو عقب بندازه، ولی بابای چانگ جونگ لجباز تر و درستکارتر از این حرفای که به حرف کیم گوش بده میخاد هرجور شده همون روز کشتی رو راهی پایتخت کنه .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    که کیم قضیه ازدواج رو میگه که ارباب مخالفت میکنه ولی چانگ جونگ که شب قبل شاهزاده رو دیده و فهمیده که همون عشق جوونیش بونگ نیانه به پدرش میگه حتما میخاد با شاهزاده ازدواج کنه . تدارکات ازدواج رو میچینن و همون روزم کشتی حرکت میکنه ولی کیم که نقشه کشیده تا پولارو با مواد محترقه جابه جا کردن ، کشتی راه نیفتاده و منفجر میشه و چانگ جونگ هم مراحل ازدواج رو انجام نمیده و میره ببینه چه خبر شده . خلاصه باباشو به جرم خیانت میگیرن و ازدواج هم بهم می خورده . اینجوری باباش به خیانت متهم میشه و توسط همون پسر یبسه کشته میشه ، خودشم میره تو کوه ها و طالع بینی و ستاره شناسی یاد میگیره و برمی گرده شهر و اوازه ی درست پیش بینی کردنش تا قصر هم میره .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    سریال کلا روی چهره خوانی و دیدن طالع مردم و اشراف زاده ها تمرکز داره و تو بطنش تاریخ هم وجود داره . تو همین دوره شاهزاده هیونگ سونگ که یکی از شاهزاده های ریشه اصلی امپراطورای چوسانیه ،به این خاطر که خاندان کیم به خودشو خانوادش اسیب نزنن خودشو به کودنی و می خوارگی و این جور کارا زده . هیونگ سونگ با چانگ جونگ اشنا میشه و میخاد توسط اون خودشو به امپراطوری برسونه . چانگ جونگ تو چهره ی پسر هیونگ سونگ امپراطور بودن رو میبینه و به همه میگه که این امپراطور بعدی چوسانه .

    هیونگ سونگ از پیش بینی های چانگ چونگ و بعدشم شاهزاده استفاده و پسرشو به امپراطوری می نشونه و به مرور خاندان کیم رو نابود میکنه .

    سریال کره ای باد و ابر و باران
    پسر هیونگ سونگ که امپراطور میشه . 26 مین امپراطور چوسان

    این بین قضیه عشقی شاهزاده و چانگ جونگه . شاهزاده که سالها اسیر دست خاندان کیمه بالاخره میتونه خودشو از دست اونا خلاص کنه و میره پیش چانگ جونگ و باهم ازدواج میکنن و مدتی زندگی میکنن ،ولی هیونگ سونگ که به قدرت رسیده از محبوبیت شاهزاده و چانگ جونگ خوشش نمیاد ، از طرفی میخاد شاهزاده رو بیاره پیش خودش تا از توانایی پیشگویی هاش برای خودش و امپراطوری پسرش استفاده کنه یه شمنی بهش گفته که قدرت های این شاهزاده خییلی زیاده .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    سر همین چیزا حمله میکنه به مکانی که چانگ جونگ و طرفداراش هستن و یه عده کشته و چانگ جونگم یه تاجری با یه کشتی به خارج می فرسته تا زنده بمونه . اینجوری باز شاهزاده اسیر میشه و با تریاک و اینا باعث شدن حافظشو از دست بده و فقط برای اونا پیشگویی کنه . معلوم میشه که این مدت شاهزاده بچه دارم شده و بچه شو داده مادرش بزرگ کنه . چانگ جونگ بعد یه مدت زندگی تو انگلیس دوباره به کره برمیگرده و این سری میخاد که بر علیه خودکامگی های هیونگ سونگ بجنگه .

    خلاصه زن و بچشو نجات میده و اخرش از جنگیدن بی نتیجه خسته میشه و زن و بچه و طرفداراشو می فرسته سمت روسیه . " اون موقع تو اون برحه تاریخی کره به جای اینکه به ژاپن یا چین بچسبه میخاست بچسبه به روسیه . " میرن با هم اونجا زندگی میکنن . چون دیگه نمیتونستن تو کشور خودشون بمونن هیونگ سونگ نمیذاشته یه نفس راحت بکشن .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    در کل سریال قشنگی بود . یخورده اتفاقایی که توش می افتاد بی توجیه بود مثلا اینکه دختره یهو شاهزاده شده بعدشم به جای اینکه تو قصر باشه رفت خونه ی خاندان کیم به نظرم خیلی غیرمنطقی بود . یه دختر جوون شاهزاده هم باشه و تو خونه ی افراد غریبه باشه ؟! عجیب بود .

    از طرفی اخرشو هم یخورده کش دادن و دیگه چانگ جونگ زیادی داشت خودشو برای عدالت و این چیزا میکشت ، از لحاظ عقل سیاسی و زرنگی درحد هم بودن زن و شوهر ، دختره یه کودن بازی هایی داشت که قابل اغماض بود چون کلا دختر خوبی بود همیشه عاشق چانگ جونگ و حامیش بود . کودنی مهمشم این بود که لو داد چه توانایی داره و زندگیش همش تو اسارت یه مشت ادم سواستفاده گر عوضی بود . خیلیم خوشگل بود و صداش خیلی ملایم و با ارامش بود . کلا از بازیگرش خوشم اومد .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    پارک شی هو هم که بازیگر معروفیه و نیازی به گفتنش نی . تو یه مصاحبه ای میگفت وقتی این سریالو بهم پیشنهاد دادن یاد سریال " مرد شاهزاده خانوم " که نه سال قبل این سریال بازی کرده بود و داستان مشابهی داشته افتاده . و گفته بعد این همه سال نباید یه چیزی باحالتر بهم پیشنهاد بدن 😄 .

    من اون سریالو ندیدم ولی اینو دوس داشتم هم تاریخی و سیاسی ش قشنگ بود هم عشقشون .

    دیگه اینکه متوجه نشدم اخرش اسم کره ای اش که " باد و ابر و باران " ینی چی . اسم انگلیسیش بیشتر بهش میخورد .


    🍂💛‌ مطالب پیشنهادی 🍂💛 

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

     

     

  • نظرات [ ۱ ]
    • جمعه ۱۷ شهریور ۰۲
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |