هشتمین سالگرد پخش سریال کره ای گوبلین ، گابلین مبارک .
🥰 مطالب پیشنهادی 🥰 " گابلین "
هشتمین سالگرد پخش سریال کره ای گوبلین ، گابلین مبارک .
🥰 مطالب پیشنهادی 🥰 " گابلین "
سلام من تونی تاکیتانی شدم . از اسمم خسته شدم . دنبال یه اسم ساده یه حرفی میگشتم تا یه جمله ولی چیزی به ذهنم نرسید . اسمی که تو ذهنم بود به موضوع وبلاگ نمیخورد ینی . واسه همین تونی تاکیتانی رو برگزیدم .
تونی تاکیتانی اسم داستان کوتاه هاروکی موراکامیه و در مورد شخصی به همین اسمه و زندگی خودش و یه خورده هم پدرش . داستان قشنگی بود و کمی غمگین کننده تهش حس ناامیدی و ناراحتی باقی می مونه . یه جور حسی پوچی هم بذارین تنگش . درواقع اغلب داستان های موراکامی اخرش همچین حسی رو به ادم القا میکنن . داستان اخیرش که چندهفته پیش تو یه جایی فک کنم تو لندن ؟ خونده بودش رو از نیویورک تایمز سیو کردم و هنوز نخوندمش . شاید اگه مضمون رو متوجه شدم اینجا بذارمش . داستانش راجبه یه دختریه و موراکامی گفته که جوری نوشتتش که بتونه اونو جلوی جمع بخونه . نوشتارش مدل جمع خونیه . روایت وار فک میکنم . این کار رو برای یه کار خیر کرده . برای یه کتابخونه ای تو ژاپن میخاستن پول جمع کنن که موراکامی پیش قدم و خلاصه از ملت پول گرفتن که برن بشینن داستان موراکامی رو با خوانش خود موراکامی گوش کنن که خب منم اونجا بودم شاید این پولو میدادم میرفتم . قبلا از داستان های موراکامی خیلی خوشم می اومد . ولی وقتی سالها رو هم تلنبار و عمر همینجور میگذره نظرم راجبش تغییر کرده . الان اونطورا راجبش وسواس ندارم . ولی کاراشو دنبال میکنم البته اگه مفت باشه . 😑🙄 این داستانشم با ترفند از نیویورک تایمز سیو کردم . ینی چی که نیویورک تایمز پولیه . لوچ .
اخیرا یه سریال دیدم اسمش بود سریال کره ای یک بار دیگر از این سریالای 100 و خورده ای قسمتی خانواده گی . اب خالص بود . 5 قسمت اول ، بعد قسمت 20 نصفه ، بعد قسمت 50 و بعدشم 99 ؟ اینا بود دیدم و مزخرف بود .
سریال جدید در حال پخش شین هاکیون سریال کره ای The Auditors 2024 حسابرس ها رو هم 4 قسمت نگا کردم از موضوعش خوشم نیومد همش راجبه حسابرسی از شرکت ها و ایناس .
دیگه اینکه یه سریال قدیمی دارم می بینم که قشنگه . به نسبت سریالای الان خیلی بهتره . ولی خب یه سری باگا داره که انگار خودشونم فراموش کردن که اول فیلم قضیه چی بود بعد چی باید بشه . ولی با اینحال داستانش جذابه . بعدا معرفیشو میذارم .
تو ذهنم افتاده بود اینجارم پاک کنم و دیگه ننویسم . فقط یه لحظه از ذهنم گذشت . ولی خب حالا ببینم چی میشه . شایدم عملی کردم شایدم نه .
بالاخره :
پسر و مرغ ماهیخوار(Boy and Heron)
ماجرای انیمیشن پسر و مرغ ماهیخوار دربارۀ پسری به نام ماهیتو(Mahito) است که مادرش را بر اثر یک آتشسوزی از دست میدهد. مادر و زنی که نماد سرزمین است، گویی این بچه سرزمین و هویتش را از دست داده و در آتش سوخته و حالا دنبال مادرش میگردد. صدای آژیر اولیه فیلم و ترکیبش در بستر مکانی ژاپن و آتش چیزی جز جنایت هستهای هیروشیما و ناکازاکی را به یاد نمیآورد که طی آن آمریکاییها با این استدلال که مانع مرگ انسانهای بیشتری شوند، 220 هزار انسان را به قتل رساندند. در حالی که تقریبا جنگ تمام شده بود و گویی آمریکاییها بیشتر دنبال آزمایش بمب اتم در یک آزمایش بزرگ انسانی بودند.
ماهیتو پس از آنکه مادرش را در آتشسوزی از دست میدهد پدرش با خالهاش ناتسوکو(Natsuko) ازدواج میکند و ناتسوکو حامله و صاحب فرزندی در شکم است. در انیمه پسر و مرغ ماهیخوار تأکید بسیاری بر وجوه فرهنگی اصیل ژاپنی میشود. از لباسهای ژاپنی گرفته تا معماری ژاپنی و حتی دمپاییهایی چوبی و نمایش درشکههای خاص مرکب با دوچرخه که در ژاپن وجود داشته و رانندۀ درشکه با رکاب زدن آن را به حرکت میانداخته است.
نمایش طبیعت مبتنی بر مبانی آیین شینتو که سرزمین و کوه قداست دارد، در انیمیشن پسر و مرغ ماهیخوار جریان دارد.
روایتهایی که به سراغ نمادگرایی و استعاره میروند، معمولاً در دریایی که خودشان خالقش هستند، غرق میشوند و نتیجه اثری است که اگر مخاطب هیچ پیش زمینهای درباره استعارهها و نمادها نداشته باشد، از اثر لذتی نمیبرد. The Boy and The Heron هم نمادهایی دارد که به فولکور ژاپنی برمیگردد و هم استعارههای خاص خودش را میسازد.
در فرهنگ ژاپنی، مرغ ماهیخوار به عنوان پیام رسان دو جهان شناخته میشود و از آن طرف، طوطیها نمادی از ارتش خارج از کنترل و وحشی ژاپن آن زمان هستند که مختص خود اثر است. در نتیجه، فهمیدن این موضوع سخت نیست که شاه طوطیها نه تنها نمادی از هیروهیتو است، بلکه میتواند به عنوان نمادی از تمامی دیکتاتورها و خون خوارانی باشد که میخواستند صلح و آرامش را به جهان بازگردانند و در انجام این کار نه تنها خودشان شکست میخورند، بلکه جان خودشان و هزاران نفر دیگر را به خطر میاندازند.
از آن سو، ما پلیکانها را داریم که برخلاف رفتار خشنی که از خود نشان میدهند، به ادعای یکیشان پرندگانی بیآزار بوده و به خاطر کمبود ماهی، به خوردن واراواراها روی آوردند. واراواراهایی که خود نماد ذات پاک کودکان در معرض جنگ هستند. پلیکانها همان مردمانی هستند که به ناچار، درگیر جنگ شده و در نهایت، این خرابی جهان کاری میکند که خودشان به وحشیگری روی بیاورند که بالاجبار، خرابیهای بیشتری را پدید آورند و جان افراد بیگناهی را بگیرند، هرچند که خودشان از آن دوری کنند.
میازاکی آشکارا روی این تفکر پافشاری میکند: جهانی خالی از جنگ، غم و درد توهمی بیش نیست. شخصیت خان دایی خودش را در جایی، دور از دسترس همگان قایم کرده و سعی دارد با سنگهایی نظم و آرامشی به این جهان بدهد. اما این تصور خان دایی کاملاً پوچ است. هیچ جهانی نمیتوان یافت که آرامش همیشه در آن در جریان باشد حتی اگر سنگ بناهای آن عاری از هر کثیفی باشند. حقیقت تلخی که نمیتوان آن را نادیده گرفت، این است که تا وقتی تضادی برای چیزی وجود نداشته باشد، آن حقیقت درکش غیرممکن است.
تا وقتی درد نباشد، راحتی بیمعنا میشود. چگونه میتوان خیر را بیان کرد اگر شری در کار نباشد؟ این دو نیاز دارند در کنار هم باشند تا به یکدیگر ارزش بدهند و این جهان را شکل بدهند. بله، متاسفانه راه فراری از جنگ نیست. هر لحظه ممکن است آدم با غمی بزرگ رو به رو شود و اگر قدرت کنار آمدن با آن را نداشته باشیم، در دوری باطل قرار میگیریم که هیچ خروجی مثبتی برایمان ندارد و تنها سعی میکنیم با نابود ساختن زیربناهای چیزی، آن را بسازیم.
اثر راه حل کنار آمدن با غم را بهمان معرفی میکند: فراموشی. فراموشی کاملاً عادی است. انسان گاه مجبور است اتفاقاتی از زندگیاش را به طور کامل فراموش کند تا بتواند ادامه بدهد. این احساس غم، میتواند به احساس گناهی تبدیل شود که شاید انسان از حضور آن عزیز به اندازه کافی قدردانی نکرده و باید به هر طریقی که شده، او را برگرداند. به نوعی، حتی میازاکی به مخاطبانش این پیشنهاد را میکند که فراموشش کنند.
قهرمان داستان ما، به جای آنکه احساسات را به زبان بیاورد و نشان دهد چقدر از همه چیز خشم دارد، با حرکاتش آن را به نمایش میگذارد و به همین دلیل، میازاکی توانسته تصویری واقعی از غم را نشان دهد.
همیشه سوگواری به صورت گریه و زاری مداوم نیست و ماهیتو با عصبانیت و آسیب زدن به خودش (که به مدرسه نرود و کمتر احساس اذیت شدن کند)، به مخاطب میفهماند که عزادار مادرش است. دیگر واقعیتی که میازاکی از آن سخن میگوید، همین عدم توانایی انسان در استفاده از کلمات برای نشان دادن احساساتش است. با اضافه کردن و تاکید بر سکوت در طول داستان، میازاکی احساسات را در قالب موسیقی، منظرهها و صورت شخصیتها نمایش میدهد و نتیجه کار، باورپذیرتر کردن احساسات شخصیتها شده است.
ماریکو ناگای، استاد ادبیات ژاپنی در دانشگاه تمپل ژاپن میگوید: اولین اشاره شناخته شده به مرغ ماهیخوار در ادبیات ژاپنی ممکن است در کوجیکی باشد. کوجیکی قدیمیترین اثر ادبی ژاپن است که در سال ۷۱۲ گردآوری شده است و حاوی تعدادی اسطوره آفرینش است که ستون فقرات دین بومی شینتو و فرهنگ بومی این کشور را تشکیل میدهد. در قصهای، وقتی شاهزادهای دور از خانه میمیرد، روحش به پرندهای سفید تبدیل میشود. ناگای میگوید اگرچه به صراحت از آن به عنوان مرغ ماهیخوار نام برده نشده است. مرغهای ماهیخوار اغلب در اطراف واقعه مرگ ظاهر میشوند و پرندگان به طور کلی با مرگ و تشییع جنازه همراه هستند. مرغهای ماهیخوار اغلب در داستانها بهعنوان پیامآور خدایان یا نماد پاکی و انتقال عمل میکنند. نمایشنامهای به نام «ساگی» بر اساس داستانی از هایکه نوشته شده است. در این نمایشنامه، امپراتور دایگو یک مرغ ماهیخوار را میبیند و دستور میدهد آن را بگیرند، سپس وقتی که برای دربار میرقصد خوشحال میشود و آن را آزاد میکند تا پرواز کند. مرغهای ماهیخوار برای کشاورزان ژاپنی آشنا هستند و اغلب در مزارع مشاهده میشوند.
شیراساگی نومای رقصی آیینی است که از سال ۱۶۵۲ به طور منظم در معبد سنسوجی در توکیو اجرا میشود. در این رقص، رقصندگان لباس مرغ ماهیخوار سفید پوشیدهاند و همراه با موسیقی فلوت و طبل میرقصند. این رقص آیینی در واقع برای دفع طاعون انجام میشده است. دیگو پلکیا، دانشیار دانشکده مطالعات فرهنگی در دانشگاه کیوتو سانگیو میگوید: بازیگران این نمایش لباسهای سفید رنگی برای نماد پاکی پرنده میپوشند.
در انیمیشن پسر و مرغ ماهیخوار، مرغ ماهیخوار نقش هدایتگری برای ماهیتو دارد. در واقع پرندهای که نماد فرهنگ ژاپنی است باعث میشود پسری که در وضعیت بغرنج عاطفی قرار دارد، مادرش را از دست داده، پدرش بلافاصله با خالهاش ازدواج کرده و هنگام حضور در مدرسه بچههای مدرسه او را پس میزنند و برای اینکه مدرسه نرود با سنگ به سر خودش میزند، این مرغ ماهیخوار است که در خواب و بیداری باعث میشود او راهش را پیدا کرده و به عمارت کنار خانهشان برود. مرغ ماهیخوار که در واقع مردی داخل شکم آن است و حرف میزند و یک مرغ ماهیخوار عادی نیست، به او میگوید اگر میخواهی مادرت یعنی ریشه، هویت و اصالتت را پیدا کنی به سمت عمارت بیا.
شخصیتهای انیمه پسر و مرغ ماهیخوار شباهتهایی با شخصیتهای آثار قبلی میازاکی دارند. خود ماهیتو شبیه جیرو، نقش اول انیمه باد برمیخیزد است و یکی از پیرزنهای خدمتکار، شبیه شخصیت سوفی طلسم شده در قلعه متحرک هاول است.
شخصیت ماهیتو در فیلم عمق روانشناختی دارد؛ او هر شب زمانی که میخوابد خواب مادرش را میبیند که در آتش میسوزد و او اشک میریزد و تحت تاثیر قرار میگیرد. در واقع سردی روانی او از همین اتفاق ناگواری است که برایش افتاده است. مبتنی بر نظریات روانشناسان معتقد به مکتب روانکاوی مانند فروید رؤیا در واقع بازتابی از مسائل روانی افراد است که خودش را نشان میدهد، حال گاهی مطابق خواب ماهیتو مستقیما سوختن مادر را نمایش میدهد و گاهی به صورت نمادین و غیرمستقیم مسائل پیچیده به نمایش گذاشته میشود که نیاز به تحلیل دارد. البته مطابق تعالیم دینی خواب گاهی منشأ الهی یا شیطانی دارد و گاهی فقط اضغاث و احلام(خوابهای بیمعنا) است.
زمانی که ماهیتو و ناتسوکو در خانه میان جنگل ساکن میشوند، ماهیتو به واسطۀ مرغ ماهیخوار سخنگو متوجه عمارت یا برجی میشود. ناتسوکو توضیح میدهد که عموی بزرگش برج را ساخته است، او آنقدر کتاب خواند که دچار جنون شد، سپس سیلی آمد که مسیر به سمت برج را مسدود کرد و دیگر خبری از عمو نشد و به دلیل خطر ریزش ورودی برج بسته شد.
طرح اصلی داستان انیمه پسر و مرغ ماهیخوار دربارۀ نجات مادر است. با راهنماییهای مرغ ماهیخوار که واقع چنان شخصیت مثبتی هم ندارد و دوست دارد در فرصت مناسب خیانت کند، ماهیتو همراه میشود، به برج میرود و سپس به جهان زیرین تا بتواند مادرش را بیابد. نقش مادر بسیار در این انیمه پررنگ است، ناتسوکو که خاله ماهیتو است نقش مادری دارد و حامله است و از ماهیتو میخواهد که دست روی شکمش بگذارد. ماهیتو اصلا برای پیدا کردن خالهاش(نامادریاش) به این برج پا میگذارد. پس از آنکه به جهان زیرین میرود و با خانم ماهیگیر(کریکو) روبرو میشود او هم مانند یک مادر از ماهیتو حفاظت میکند و در خانه جایش میدهد و برایش غذا میپزد، طلسماتی به شکل مجسمه بهش میدهد و همراهش میکند و سپس وقتی با هیمی دختر آتشین روبرو میشود او نیز همان مادرش در سنین کودکی است، زمانی که مادرش در سنین کودکی در سمت برج پیدا میشود و بعد از یکسال برمیگردد. در واقع با آنکه مادرش را ماهیتو از دست داده اما در تمام ماجرا از مادر یا افرادی که دنبال مادری کردم برای او هستند استفاده میکند و در نهایت خالهاش را نجات میدهد و به جهان اول برمیگرداند. در خواب دیگری که ماهیتو دارد و در آن مرغ ماهیخوار را میبیند و سپس قورباغهها از بدنش بالا میروند و ماهیها میگویند باید با ما بیایی، همین ناتسوکو در خواب با پرتاب کردن تیری سوتدار از کمان که البته همین در شینتو هم جایگاه دارد، نجاتش میدهد.
ناتسوکو با تیر سوت یعنی تیری که ساموراییهای فئودال میانداختند و هنگام پرتاب سوت میزد باعث میشود در خوابش، مرغ ماهیخوار و قورباغهها فرار کنند. نام این تیر و کمان در فرهنگ ژاپنی کابورا یاست. کابورا به معنای شلغم است بنابر اصطلاح ژاپنی از نظر فنی به معنای تیرهای شلغمشکل است. در آیین شینتو صدایی که پیکان کابورایا ایجاد میکند، برای دفع تأثیرات شیطانی است و در واقع پس از پرتاب تیر وقتی که مرغ ماهیخوار و قورباغهها فرار میکنند در واقع اینها ارواحی شیطانی هستند که دارند فرار میکنند.
تیر و کمانهای دیگری نیز در فرهنگ شینتو هست که در مراسمات استفاده میشود و قداست دارد، مانند هامایا(Hama Ya)، هامایومی(Hama Yumi) و آزوسایامی(Azusa Yumi).
در نبردها، به ویژه در حوالی دوره هیان کابورایا پرتاب میشد تا به دشمن هشدار دهد. همچنین اعتقاد بر این بود که صدای سوت میتواند ارواح شیطانی را از بین ببرد و به کامی علامت بدهد تا از آنها حمایت کنند. منظور از کامی خدایان، ارواح، اساطیر معنوی یا طبیعی شینتو هستند. در شینتو، کامی از طبیعت جدا نیست، بلکه از طبیعت است و دارای ویژگیهای مثبت و منفی و خیر و شر است. آنها نمونهای از آنچه هستند که بشریت باید به سوی آن تلاش کند.
اعتقاد دارند که کامی از این جهان پنهان است و در یک وجود مکمل زندگی می کند که منعکسکننده وجود ماست. به ویژه در حوالی دوره هیان، قبل از نبرد کابورا یا پرتاب میشد تا به دشمن هشدار دهد. تیراندازی طرفینی با کمان برای مدتی غیرعادی نبود، و برای مثال در نبرد کوریکارا در سال ۱۱۸۳، پانزده تیر از طرفین، سپس سی، سپس پنجاه، سپس صد، به هر طرف شلیک شد. و بعد با یکدیگر درگیر جنگ شدند. همچنین غیرمعمول نبود که پیامهایی به این تیرها بسته شود و به قلعهها، اردوگاههای جنگی یا مانند آن شلیک کنند.
پس از اینکه ماهیتو در خواب این اتفاق را میبیند که ناتسوکو با کمان کابورایا از او دفاع میکند او در بیداری با چوب بامبو برای خودش تیر و کمانی میسازد. و بعد به انتهای این تیر و کمان پری آبی رنگ از مرغ ماهیخوار اضافه میکند که باعث میشود تیر بتواند پرواز کند و قابلیت خاصی پیدا کند و آسیب به آن پر باعث آسیب به خود مرغ ماهیخواری میشود.
ماهیتو سپس در میان کتابها، کتابی از مادرش مییابد به نام اینکه چگونه زندگی میکنی؟کتابی که در سال ۱۹۳۷ مادر ماهیتو برای فرزندش نوشته است تا بفهمد چطور زندگی کند و ماهیتو خوشحال میشود که مادرش(هاتسوکو) این کتاب را برایش باقی گذاشته است. در واقع این کتاب، کتابی واقعی است که انیمه پسر و مرغ ماهیخوار به آن اشاره دارد و پس از اکران فیلم باعث شد این کتاب ژاپنی در ژاپن نادر شود و فروش بسیاری پیدا کند. این کتاب در سایت مِرکاری که فروشگاه آنلاین ژاپنی است یک میلیون و هشتصد هزار فروش داشته است.
کتاب چگونه زندگی میکنی دربارۀ جونیچی هوندا دانشآموز ۱۵ساله دبیرستانی است که با نام مستعار خود به نام کوپرو به نام ستارهشناس اروپایی کوپرنیک شناخته میشود. او ورزشکاری با استعداد تحصیلی و محبوب در مدرسه است. پدر کوپرو یکی از مدیران بانک است که در جوانی از دنیا رفته و کوپرو با مادرش زندگی میکند. عمویش (از طرف مادرش) در این نزدیکی زندگی میکند و مرتب به ملاقاتش میرود. کوپرو و عمویش خیلی صمیمی هستند. در واقع میتوان عموبزرگ انیمه پسر و مرغ ماهیخوار را اقتباسی از عموی کوپر دانست. کوپرو در کتاب چگونه زندگی میکنی با عمویش مشورت میکند و از حمایت او برخوردار میشود. عمویش نیز این تعاملات را در یک دفتر خاطرات مینویسد و میگوید که تا در نهایت این دفترچه یادداشت را به کوپرو خواهد داد. در پایان رمان، کوپرو در پاسخ به عمویش تصمیمی در مورد نحوه زندگی آیندهاش می نویسد و رمان با پرسیدن این سوال از سوی راوی به پایان میرسد: «تو چگونه زندگی میکنی؟»
زمانی که ماهیتو به برج میرسد. مرغ ماهیخوار از نقاشی روی عمارت بیرون میآید و جان میگیرد. نقاشیهای متعددی دربارۀ مرغ ماهیخوار در فرهنگ ژاپنی وجود دارد. سپس ماهیتو مادرش را میبیند که وسط عمارت دراز کشیده است و وقتی ماهیتو به او دست میزند شبیه مایع رنگی میریزد و در واقع اثری هنری است که مرغ ماهیخوار آن را ساخته است و واقعی نیست. در انیمه اشاره میشود که خاندان ماهیتو خاندانی ثروتمند هستند و خدمتکاران زیادی دارند و تنها او با خون خاص خودش است که میتواند جانشین عموبزرگ در جهان زیرین شود و تنها او و همخونهای او هستند که میتوانند صداهای موجود در عمارت را بشنوند. در این هنگام مردی از بالای عمارت شاخه گل سرخی به زمین میاندازد و سپس به مرغ ماهیخوار میگوید ای پرنده کودن راهنمای پسر در دنیای ما باشی. در واقع این پسر شرافتی شبیه خاندان سلطنتی در آیین شینتو دارد که امپراتور در واقع در ادامۀ نسل آماتراسو خدای خورشید است و پرستیده میشد.
پس از آنکه ماهیتو به جهان زیرین میرود. به مکانی معبد مانند با در طلایی میرسد که بالای در نوشته است آنان که در جستجوی دانش هستند نابود خواهند شد که اشاره به عمویزرگ دارد که قبلا گفته بود آنقدر کتاب خواند تا دیوانه شد. پلیکانها در آنجا بهش حمله میکنند و کریکو زن ماهیگیر نجاتش میدهد. سپس به ماهیتو میگوید باید مراقب باشیم تا ارباب مقبره بهمان آسیب نزند، سپس دایرهای همانند مندیل جادوگران دور خودش و ماهیتو میکشد و زیرلب اذکاری میگوید تا ارباب مقبره که در واقع یادآور نوعی شیطان یا جن است به آنها آسیبی نرساند. سپس میگوید که از مکان عقب عقب بیایند.
در واقع مقبره سنگی یک مگالیث یا مگالیت(Megalith) است. مگالیثها بناهای سنگی باستانی هستند که در جاهای مختلفی از دنیا دیده شدهاند. اینها گاهی مقبره برای مردگان بودهاند و گاهی نقش یک پرتال را بازی میکردهاند و گهگاهی نیز در مسائل نجومی استفاده میشدهاند. مگالیثها در ژاپن محدود هستند و بیشتر در کره وجود دارند. مگالیث به مدلی که در انیمه هست یعنی دو سنگ عمودی در کنار و یک سنگ افق روی آن در واقع دُلمن نام دارد که نمونهش را میتوانید در جزیه گانگوا کره جنوبی ببینید که قدمتی حدود 3هزار سال قبل از میلاد دارد.
مگالیتیکها(یا مگالیثها) در شمال شرقی و جنوب شرقی آسیا یافت میشود. در لیائونینگ، شاندونگ و ژجیانگ در چین، ساحل شرقی تایوان ، کیوشو و شیکوکو در ژاپن، استان دانگ نای در ویتنام و جنوب آسیا یافت میشوند. بیشترین مگالیتیکها در کره است. باستانشناسان تخمین میزنند که ۱۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰ مگالیت در شبه جزیره کره وجود دارد.
در جهان تخیلی زیرین که در واقع جهان ماقبل این جهان است. روحهای بامزه سفید رنگ گردی به نام وارواراها وجود دارند که در واقع انسانها قبل از به دنیا آمدن هستند.
در واقع این جهان خاص در مسیر آیین شینتو و آنیمیسیم و روحدار بودن طبیعت است. در این جهان زمان و مکان قابل تغییر و خدشه هستند و حالتی غیر مادی دارند. طوطیهای این دنیا که آدمخوار هستند، وقتی به دنیای اصلی برگردند به طوطی معمولی تبدیل میشوند، مادرِ ماهیتو در قالب بچه در آنجا حضور دارد، عموبزرگش در آنجا هست، در راهرویی که پر از در است به جاهای مختلفی دسترسی مکانی دارند و تمام این مکان حول یک سنگ قدرتمند ساخته شده است و خدای این جهان یک خدای احمق است، کسی که که صرفا چون عشقش کشیده شرور را خلق کرده تا پلیکانها مجبور به خوردن وارواراها(انسانهای قبل از تولد) باشند و بعد بسوزند و زجر بکشند.
به گفته توشیو سوزوکی، پسر و مرغ ماهیخوار گرانترین فیلمی است که تا به حال در ژاپن تولید شده است. این فیلم از هیچ تبلیغاتی جز پوستر مشهور استفاده نکرد. استودیو گیبلی هیچ تریلر، تصویر، خلاصه یا جزئیات بازیگری فیلم را قبل از اولین نمایش در ژاپن منتشر نکرد. در میان جوایز متعددش، برنده جایزه بفتا برای بهترین فیلم انیمیشن و جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم بلند انیمیشن شد و همچنین نامزد جایزه اسکار بهترین انیمیشن بلند شد و احتمالا برندۀ اسکار بهترین فیلم سال هم بشود.
سوزوکی گفته: این فیلم پرهزینهترین فیلم ژاپن است اما در گیشه این کشور نزدیک به ۸۰ میلیون دلار فروش داشته است. سوزوکی برای انجام این کار نیاز به استخدام تعدادی از با استعدادترین انیماتورهای ژاپنی خارج از گیبلی داشت از جمله ناظر انیماتور تاکشی هوندا. به دلیل کاهش استقامت و ضعف بینایی، میازاکی نمیتوانست مانند زمانی که در اوج قدرت خلاقانهاش بود، بر تولید نظارت کند و برای ترسیم، ترسیم مجدد و بازنگری به توصیههای هوندا تکیه کرد. میازاکی به علت یا به بهانۀ کهولت سن حتی در نمایش اولیه و مراسمات تبلیغاتی شرکت نکرد.
هالیوود ریپورتر دربارۀ فیلم پسر و مرغ ماهیخوار اشاره کرده که فیلم عناصری از کتاب(چگونه زندگی میکنی؟) را حفظ کرده است که بر موضوع رشد معنوی تأکید دارد. این فیلم که به تفاسیر گوناگون باز است، اساساً انعطافپذیری را در برابر درگیری و غم و اندوه نشان میدهد، در حالی که از پرورش دوستیهای معنادار و اتحادهای قابل اعتماد حمایت می کند و در نهایت پیشرفت را ارتقا میدهد و «انسانیت و درک را برای جهان» پرورش میدهد
انیمه پسر و مرغ ماهیخوار در نهایت با نابودی دنیا به دست پادشاه طوطیها اتفاق میافتد، احتمال دارد پادشاه طوطی با توجه به ظاهر سلطنتی اروپاییاش تطبیق بر پادشاه انگلستان شود که وقتی برای مدیریت جهان دخالت میکند باعث نابودی جهان میشود. در نهایت ماهیتو با ناتسوکو و مرغ ماهیخوار از جهان زیرین نجات پیدا میکنند و بر خلاف دیگر اشخاص به دلیل اینکه ماهیتو یک بلوک از قطعاتی که میشد باهاش جهان زیرین را با آن ساخت با خودش آورده است و همین باعث شده که فراموش نکند به این معنا که پسر تغییر کرده است و حال با تجربیاتی که دارد میتواند همچون خدایی با آن بلوک نمادین که در دست دارد جهان خودش را پس از جنگ از نو بسازد. درونمایه اصلی انیمه پسر و مرغ ماهیخوار خودباوری شخص ژاپنی است و انیمه زمانی تمام میشود که جنگ تمام شده و ناتسوکو، پدرش و برادر ناتنیاش که به دنیا آمده قرار است پس از جنگ جهانی دوم که به توکیو باز گردند و جهان نویی را بسازند که در واقعیت هم ژاپن اگرچه بلهقربانگوی صهیونیستها و آمریکاییها بود و تحقیر شده و میشود، اما در حال حاضر به یکی از اقتصادهای بزرگ جهان با خودباوری اقلا در زمینه اقتصاد بدل شده است./
من بعد از مدتها مقاومت این سریال رو دیدم .
سریال کره ای سقوط اضطراری عشق یا سقوط بر روی عشق ، 사랑의 불시착 crash landing on you
سریال راجبه یون سری یه دختر از یه خانواده پولداره " پولدار نباشه نمیشه " که رفته برای خودش یه کمپانی زده و موفق شده حالا اومده پاراگلایدر و لباس ورزش و اینا تولید کرده ، من نفهمیدم این بالاخره لوازم ارایشی داشت تولید میکرد یا لباس ، خلاصه یه روز برای امتحان وسایلی که ساختن با برند یون سری ، سوار پاراگلایدر میشه و پرواز میکنه ولی یهو طوفان و تندباد میاد و یون سری رو برمیداره میندازه کره شمالی ، " از جمله حقایق یکی اینکه شبه جزیره ی کره 70 درصدش کوه و دریاس و امکان همچون طوفانی درش نی " چشم باز میکنه می بینه تو جنگله؛ سر و صدا ، که هیون بین میاد و اونجا اولش دچار سوتفاهم میشه و فک میکنه تو کره اس ، ولی هیون بین بهش میگه که اینجا کره شمالیه و اگه میخای گیر نیفتی اینجا، همینجوری مستقیم بدو و به دوراهی رسیدی بپیچ راست ، ولی دختره چون احمقه می پیچه چپ و اینجوری میشه که شانس برگشت به کره جنوبی رو از دست میده و شانسا خیلی شانسا از دهاتی که هیون بین زندگی میکنه سر در میاره ، از قضا هیون بین هم داشته دنبالش میگشته و پیداش میکنه و اونو تو خونه ش پنهان میکنه .
و اینا در عرض یک ماه عاشق هم میشن و هربار که میخاسته اینو بفرسته جنوب مشکل به وجود می اومده . این بین داستان های دیگه ایم هست که مهمترینشون وجود یه عوضی تو سریاله که سیریشه و برادر هیون بین رو کشته و حالا میخاد یه آتو پیدا کنه هیون بینم بکشه و سپس کل خانواده شو بکشه پایین . اولش همه فک میکنن هیون بین یه سرباز معمولیه که درجه داره ، ولی درواقع اون پسر یه مقام بلندپایه س خیلی کله گنده س .
9 قسمت اول خوب بود ولی بعدش فوق العاده اب شد . و اصلا خیلی غیرمنطقی و مسخره بود . من فک میکنم اگه بر حسب واقعیت درست میکردنش عشقشون قشنگتر جلوه میکرد . ولی اینجوری خیلی اب تو اب بود .
اولا چجوری زود در عرض یه ماه درحالیکه زیادم باهم حرف نزدین عاشق هم شدین !؟ اصلا بگیم شدین . دختره اصلا انگار رفته بود سوییس ، اصلا انگار درکی از اینکه الان کره شمالیه نداشت . انگار پیک نیک رفته بود عین خیالش نبود . خجسته 😶 هی لفت میداد رفتنشو به کره جنوبی خبر مرگت خب اگه این پسسرو میخای عاشقشی خب بمون اونجا ، بالاخره راه واسه موندگار شدنت بیشتره تا فرستادنت به کره جنوبی ، اگه نمیخای خب تلاش بکن اصرار بکن به اونی که میتونه کاری کنه بچسب ، یه پسره دیگه بود اصلا این دیگه خیلی مسخره بود ، که از برادر این دختر ه کلاه برداری کرده بود برای اینکه فرار کنه رفته بود چین از چینم با واسطه اومده بود کره شمالی قایم شه ! 🤨🙄ادم بره کره جنوبی زندان بهتره ؟یا اینکه بری کره شمالی که معلوم نی چجورین و نکنه تورو بکشن و اینا ؟ عقل دارین ؟
خلاصه اون پسره قبلا به یون سری چشم داشته ، همو تو کره شمالی می بیننو پسره میگه خطرناکه فلان بیا من می فرستمت بری ، نفهم بازی و تهش باز میره پیش هیون بین .
اخرش انقد مسخره و ساده اینو رد کرد کره جنوبی اصلا همینجوری موندم ، خب اگه این راه بود چرا همون فردا اینکارو نکردی ؟ اصلا بگیم فردا نتونستی چون از مرز برگشته بودی ، چرا بهش نگفتی که یه ماه بعد میتونم به راحتی ردت کنم بری و هی راهای مختلف امتحان کردی ؟! بعد اخه اگه این راه هست چرا خودتون اینجوری فرار نمیکنین ؟! اصلا اگه انقد عاشق هم بودین فرار میکردی کره جنوبی ،به نظر من خیلی طبیعی بود که اینکارو کنن بالاخره این یه سریال تخیلی بود دیگه چرا نذاشتن هیون بین بره کره جنوبی ؟!
7 قسمت بعدی رسما اب بود ، اصلا اومدن اون سربازا به کره جنوبی و فرار اون عوضیه برای کشتن یون سری به کره جنوبی ، خیلی مسخره بود . واقعا چجوری این سریالا میترکونن؟؟؟؟ من واقعا دارم به خودم به عنوان یه کی درامر شک میکنم 😁😎🤭
من تا قسمت 6 دوس داشتم پروانه اینا بودم خنده دار بود ولی موندن بیشترش تو کره شمالی خیلی خیلی غیرواقعی بود .
بیاین چندتا حقایق سریال بهتون بگم :
شایعه ای هست که 90 درصد کره شمالی این سریال رو دیدن . همچنین برای ساخت این سریال از فراری های کره شمالی که تو کره جنوبی هستن کمک گرفته شده . با اینحال سریال طبیعتا با حقایق خیلی متفاوته .
تو قسمت 9 صحنه ای هست که اون یارو سیریشه میره خونه رییس امور سیاسی که یه مقام بلند مرتبه س تا دنبال جاسوس کره جنوبی ینی یون سری و هیون بین ؛پسر رییسه بگرده ، و وقتی پیدا نمیکنه تو روی رییس اعتراض میکنه که اونا کجان و فلان . به گفته ی کره شمالیا همچین چیزی محاله ممکنه . اگرم ارتش بریزه تو خونه ی یه مقام ارشد حتما دستور رو از کیم جونگ اون گرفتن و حتما برای پاکسازی رفتن وگرنه همچین کاری مجازاتش هم برای اونایی که رفتن و هم برای خانواده و اطرافیانشون ، مرگه . درجا ...
تو درام نشون میده که سرباز هایی که تو مرز هستن جلیقه ضدگلوله پوشیدن و خیلی تر تمیزن ، درحالیکه اینجوری نی اونا مث گداها لباس می پوشن و وقتی ببینیشون نمی فهمی اینا سربازن یا گدا . " بدبختا "
نکته ی خیلی مهم که اصلا سوتی سریال بود ، همونجور که گفتم ، یون سری به راحتی از مرز ، انگار مرز سوییس و فرانسه س ، که همه جاش در واقعیت فنس با برق فشار قویه رد میشه اونم بعد از ده قسمت ، اگه میشد به این راحتی رد شد چرا انقد قایم موشک بازی کردن ؟! و دوما اصلا امکان نداره یکی به اون راحتی رد شه بیاد کره جنوبی و فردا بیاد سئول ، درواقع سریال امنیت مرز خودشونو برده زیر سوال و ارتش و سربازایی که تو مرز هستن رو بز جلوه داده .
سوتی که نمیدونم ولی سریال یجوری نبود که نشون بده کره شمالی ها به رهبرشون خیلی احترام میذارن و عرق دارن ، وقتی درمورد کره ی جنوبی حرف میزدن انگار دهنشون اب می افتاد برن اونجا ، و وقتیم اونجا بودن همچین حسی تداعی میشد . بعد نوشته بود یه جا که سریال ترویج علاقه و کنجکاوی به کره شمالی کرده و اگه دوران کرونا نبود سیلی از توریست ها روانه ی کره شمالی میشدن .
البته که من متوجه هستم اگه قرار بود واقعیت باشه خب انقد ممکن نبود محبوب بشه ولی فک میکنم اگه واقعی تر می ساختن عشقشون خیلی سوزناک تر و قشنگتر میشد . فک کن وضعیت سخت و اسفناک و خفگان کره شمالی و عشقی که بین این دونوگل جوانه میزنه و امید رو در سرباز کره شمالیی می شکفه ، و وضعیتی که نمیتونن بهم برسن ، باحالتر نبود ؟ اینجوری اصلا انگار نه اینگار ، بعد یه ارتشی کره شمالی بدون تفتیش عقاید و به پا ، چطور میتونه بره سویییس و با یه زن خارجی اونم کره جنوبی لاو بترکونه ؟
تو کره شمالی اگه یه ارتشی که نامزد داشته باشه همچین موردی براش پیش بیاد بلافاصله اخراج و معلوم نی چه بلایی سرش بیارن . و کل خانواده ش به زناکار متهم میشن . چون اونا خیلی به عقاید کنفسیوسی قدیمشون پایبند هستن .
تو سریال نشون میده که قسمت های اول هیون بین به یون سری میگه که موهای باز تو کره شمالی نشون دهنده ی دیوونه یا زن خارجیه ولی نامزد خودش که قسمتای بعد میاد موهاش بازه همیشه . 🙄 تو کره شمالی موی زن باید کوتاه یا بسته باشه .
درواقع از قسمت ده به بعد کلا سریال رو به اب رفت و فقط برای اینکه یه لاوترکونی تو کره جنوبی هم انجام بپذیره ،نشون دادن .
وگرنه کلش از منطق خارج بود . اگه کره شمالی ها میتونن به راحتی دو روزه ؟ تونل بکنن و وارد کره جنوبی شن خب چرا فراریا انقد خودشونو عذاب میدن میرن نمیدونم چین یا مث فیلم 🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی 🍀 بلژیک و اینا ؟! خب اونام میان تونل میکنن دیگه .
و اصلا چرا یه مقام ارشد کره شمالی که اون همه جرم کرده باید بره دادگاه ؟ اصلا مگه دادگاه دارن ؟ درجا مجازات میشن میبرنش اردوگاه کار اجباری ، مگه میشه اصلا چرا باید فرار کنه بیاد کره که یون سری رو بکشه ؟ بعد عاشق دل خسته هیون بین هم از جنگل ها بگذره و وارد جنوب شه و بیاد از یون سری محافظت کنه بدون اینکه هیچ برنامه ریزی هماهنگی با مامورین کره جنوبی ،همینجوری یلخی ؟! ینی سرویس امنیت ملی کره جنوبی برای شما یک شوخیه ؟ اینجوری بود که کره جنوبی الان به فنا رفته بود .
قسمتای اول دوس داشتم ولی درکل زیاد باحال نبود داستانش .
🍀 مطالب پیشنهادی 🍀
💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟 سریال کره ای دروغه همه 💟 سریال کره ای داستان ازدواج بانو پارک 💟پادشاه ابدی 💟 سریال کره ای اودیسه ی کره ای سون او گوک 💟قالب جدید 💟 سریال کره ای بدرخش یا دیوانه شو 💟 سریال کره ای مرد من الهه عشقه 💟 my man is cupid 💟 جمع بندی سریال های در حال پخش که دیدم 💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟تاریخ در سریال کره ای عاشقان ماه و بدرخش و دیوانه شو 💟
지은닥 : 아쩌씨 지금 내 머리카락 쳤어요 ?
아 ... 그러니까 가슴에 검이 꽃히지 , 사람이 이런 게 꽃히는 데는 다 이유가 있다니까요 .
? 도깨비 : 너 어떻게 사람 아픈 데를 콕콕 찔러? 사이코패스야?
지은닥 : 아쩌씨는 뭐 ! 처음부터 안 그랬는 줄 알아요 ? “ 너 도깨비 신부 아니다 “ “ 소문에 살지 말고 현실에 살아라 “
자기는 뭐 , 콕콕 안찌르고 되게 푹신푹신했는 줄 아나 봐.
도깨비 : 너 위해서 얘기한 거잖아 ! 너 위해서 !
지은닥 : 나 위할 거면 , 남친이나 내놔요 ! 알바 , 이모네, 남친 !
무슨 수호신이 이래 ? 안 이뤄젔잖아요 남친 !
도깨비 : 여기 있잖아 네 남친
지은닥 :여기 어디요 ? 여기 어디 ?
도깨비 : 여기 !!! 네 앞의 나 !!!
جی اون تاک : اجوشی الان موهامو کشیدی ؟ آ.. برا همینه که یه شمشیر تو سینت فرو رفته ...حتما دلیلی داشته که اینجوری شدی ...
گابلین : چطور میتونی رو نقطه ضعف مردم دست بذاری و نمک بپاشی رو زخمشون ؟ سایکوپسی ؟
جی اون تاک : خودت چی ، فکر کردی خودت از اول رفتارت درست بوده ؟ " تو عروس گابلین نیستی ، تو شایعه ها زندگی نکن ، تو واقعیت زندگی کن " خودت حتما فک کردی که خیلی ادم نجیب و مهربونی بودی ...
گابلین : به خاطر خودت اون حرفارو زدم ... به خاطر خودت ...
جی اون تاک :اگه به خاطر منه یه دوست پسری چیزی بهم بده ...کار نیمه وقت ، خانواده خالم و دوست پسر ...چجور نگهبانی هستی ؟ براورده ش نکردی دوست پسر رو ...
گابلین : دوست پسرت همینجاست !
جی اون تاک : اینجا کجا کجا ...؟!
گابلین : همینجا جلو روت ، من !
💗 مطالب پیشنهادی " ژاپنی " 💗
💗 فیلم ژاپنی عشق را ببین و بشنو 💗سریال ژاپنی ازدواج دروغین ما 💗 سریال ژاپنی چشم های قرمز 💗 سریال ژاپنی هویت 💗 سریال ژاپنی عدالت 💗 فیلم ژاپنی someone 💗 سریال ژاپنی معشوق 💗 سریال ژاپنی سکوت 💗 سریال من سرنوشت تو هستم I'm Your Destiny 💗 سریال ژاپنی اخرین کات یا برش نهایی💗 سریال ژاپنی روزها 💗سریال ژاپنی کاش صد ها بار بهت گفته بودم 💗سریال ژاپنی اولین عشق 💗 فیلم ژاپنی ازدواج شاد من 💗فیلم ژاپنی اگه گربه ها از جهان ناپدید بشن💗 فیلم ژاپنی هیولا monster 💗✨مصاحبه ی گونگ یو ✨
خب من زیاد از جانگ نارا خوشم نمیاد چون همه جا خیلی حق به جانب و مظلوم نماس .
ولی گفتم حالا به خاطر این اوپای جدید هم که شده بذار اینم ببینم . چیزی که زیاده وقت ...
شما دارین 205 مین پست به نوشته ی آسیه در بیشه زاری غرق در شکوفه رو می خونین که یه وبلاگیه که نظراتم راجبه سریالایی که دیدم رو می نویسم . با اسپویل ...🤭😎 به تعداد صفحات وبلاگ ،توجه نکنین این 205مینه .
سریال کره ای پایان خوش من my happy ending
درمورد جانگ ناراس که اسمش جه وون هه ، خیلی موفقه و رییسه یه کمپانی مبلمان سازیه ، و زندگی خوبی داره و شوهر استاد دانشگاه و بچه 7 ساله و پول و اینا ... بعد کم کم معلوم میشه که این زندگی چقد راز درش نهفته بوده .
جانگ نارا اختلال دوقطبی داره و قرص مصرف میکنه مامانشم اونجوری بوده . بچه اشم بچه ی شوهره نی . از کس دیگه ایه که حتی خود جانگ نارا هم نمیدونه که این بچه بچه کس دیگه ایه .
شوهره اینو می فهمه از کجا ؟!
یه پتیاره ای هست تو سریال 🤦♀️😁 "چندوقت این فش افتاده تو دهنم خیلی زششته ولی واقعا جنده بود دختره " که دوست صمیمی جانگ ناراعه که اون پتیاره دختر یه کله گنده ایه که جانگ نارا از مدرسه ساپورت کرده تا به الانش تبدیل بشه . اول سریال خب اینو نشون نمیدن بیننده فک میکنه اووو این زنه خودساخته س فلان بعد یهو میبینی اصلا کمپانی واسه یکی دیگه س این فقط مدیره ... البته خب کارمند شدنم کار شاقیه تو همچون کمپانیی ، چه برسه به مدیر ولی خب به شرطی که یه انگل زندگیتو تو دستش نداشته باشه ...انگل اشاره به بابای اون پتیاره هه .
حالا خب آسیه.شی بگو قضیه چرا فش میدی فلان ...
جونم براتون بگه که ، این باباهه از این موسسه های بورسیه و اینا داره میره مدارس خوبا و استعداد.دارا رو بورس میکنه بعدم تو شرکت خودش استخدام میکنه و یکاری میکنه که ازشون اتو داشته باشه ...
جه وون رو هم اینطوری کرده وقتی موفق شده و به عنوان یه طراح اسمی در کرده ، به یه اشغال الدنگ که شوهر دخترش بوده ، فک کن ادم چقد باید حروم زاده باشه که شوهر دخترشو ، زندگی دختر خودشو خراب کنه ...شوهر دخترش از این ادم اشغالا بوده به این زن اون زن دارو میداده استفاده میکرده طرف صب یادش نمی اومده چی شده ، جه وون رو هم اینجوری کرده . بچهه مال این اشغاله س .
دختر مرده ، " پتیاره ی موردبحث" اینو می فهمه که شوهرش رفته با دوست صمیمیش ، فک میکنه که دختره خودشم پا داده ، خودشم چون حامله بوده سقط میشه و اینا ، با وجود اینکه میدونسته شوهرش چه اشغالیه بازم دنبال انتقام بود پتیاره ... واقعا دهنم باز مونده 😲 نویسنده چی زده اینو نوشته ...
اصلا یهو سریال خیانتی شد بعدش قتل شد بعدش سیاسی شد اصلا آشی بود...
بعد خودشم اینو به اسم ناشناس ایمیل زده به شوهر جه وون که دخترت دختر تو نی ، شوهره هم دی ان ای و اینا ، چقدم راحت زود میرن دی ان ای میگیرن ، می فهمه که اره بچه بچه خودش نی این همه مدت داشته بزرگش میکرده و خودشو جر داده براش ، از اینورم از زنش بدش میاد ، تصمیم میگیره زنرو بسوزونه چیکار میکنه ؟! میره با دوست صمیمی زنش ینی دختر پتیاره هه میریزه رو هم ، خر ؟از خدا چی میخاد ؟ اصلا دختره واسه همین اینکارو کرده که زندگی جه وون رو بهم بریزه .
کشمکش اینا ، دست اخر شوهره متوجه میشه که جه وون بیماری دوقطبی داره و مدتهاس قرص استفاده میکنه یهو عشقش که خاموش شده بود بیدار میشه و دلش می سوزه و به خودش نفرین که من چه کردم ،بعدشم می فهمه که اینا همه نقشه ی پتیاره بوده و باهاش بهم میزنه ،ولی دیگه دیره ...بابای پتیاره بیخود و بی جهت می زنه شوهررو میکشه ... واقعا چرا شوهرشو کشتن ؟ خب میتونست اون موبایل " این یه قضیه دیگه س که الکی برای اب کردن و قاتل نشون دادن پتیاره اوردن تو فیلمنامه " رو ازش بدزده یا مجروح کنه موبایلو بدزده ، نیازی به کشتنش نبود ...خیلی مسخره بود ... میدونین چرا کشتنش ؟
چون یه اوپای جذاب که عاشق و مراقب جه وون هست وجود داره و انقد جنتلمنه هی خدا یه دونه از اینا بفرست ایران دیگه از تو دراما ......اه . 🤦♀️😁 این پسره قبلا تو سریال موش بازی کرده با لی سونگی . ولی من اونجا از کارش خوشم نیومد ، نامرد نیومد به لی سونگی بگه قضیه چیه . حالا درهرحال ...😁
خلاصه این پتیاره و باباش از هیچ کاری فروگذار نمیکنن که جه وون رو از زندگی ساقط کنن ، ولی جه وون با کمک این اوپای جیگر همه ی سختی هارو پشت سر میذاره و اخرشم به اوپا اوکی میده . و تمام .
اوناام الکی الکی بدون اینکه به سزای اعمالشون برسن میمیرن ...
تا قسمت هشت خوب بود همینجوری یواش یواش داشت اتفاق می افتاد یهو همه چی تند شد ، بابای پتیارهه سگه یه نماینده مجلس از اب در اومد ، پتیاره هه یهو قاتل شد زد یکیو کشت انگار کارش کشتن بوده انقد راحت با چاقو یکیو کشت حرمله هم اونجوری نبود والا ...
اختلال دوقطبی جه وون عود کرد مث خلو چلا شده بود . شوهررو یهو کشتن ..اصلا من همینجوری موندم ...
خوبی سریال بازی متفاوت جانگ نارا و وجود اوپایی به این لعبتی بود .
بابای جانگ نارا هم با اینکه باباش نبود خیلی بابای خوبی بود . چقد برای جانگ نارا کار کرد . از مامان سست عنصرش بهتر بود . بعد یجوری سریالو نشون میدادن من فک کردم مامانش خیلی وقته مرده نگو همین 7 سال پیش بوده . الکیم باباشو کشوندن دادگاه و اینا ...الکی خاستن پیچیده تر شه و پتیاره حروم زادگی رو به اوج برسونه .
...
فک کنم کره ای ها از این داستانای اینجوری خوششون میاد . ولی من هم از لحاظ منطق هم از لحاظ داستانایی که اینجوری عوضی بازی و ظلم به دیگری توشون هست بدم میاد . نمیتونم تحمل کنم .
شاید به این دلیل باشه که من وجود حروم زاده ها در زندگی واقعی رو حس کردم و می شناسمشون و از اینکه این داستانا درواقع شاید به نظر بیاد که سریاله و داستانه ولی همچین ادمایی واقعا هستن ، مدتها در کنارتن و دوست و اشنا هستن ولی در نهانشون دارن تورو زنده زنده می جوون و برای نابودیت از هیچ تلاشی فروگذار نیستن . مث اون دوست پتیاره ی پارک مین یانگ تو 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟 شاید به نظر بیاد که اینا تخیل نویسنده ان ولی تخیل از کجا می یاد وقتی در واقعیت چیزهایی رو نبینی و نشنوی ؟! ادم عوضی همه جا هست .
البته خداروشکر همچین ادمایی دورم نبودن مث سریالا ولی عوضی زیاده . برای همینه که بابای من همیشه میگه دوست به درد نمیخوره و منم الان حرفشو اویزه گوش کردمو هیچ دوستی ندارم 🤣 نه به این دلیل که بابام گفته و فوبیا شده باشه بلکه به این دلیل که خیلی زود می فهمم که فلانی چجور ادمیه و خوشم نمیاد و بعد یه مدت خودمو پنهان میکنم مثلا پیام نمیدم سین نمیکنم اینا طرف منو یادش بره یا مستقیم بلاکش میکنم . درهرحال دوست نداشتن خیلی بهتر از داشتن دوستیه که از صدتا دشمن بدتره .
الانم به نظر منه البته ، دوره یجوری شده که ادم وقتی تنها میشه درمورد هر حرف و رفتار خاهر برادر خودشم فک میکنه و یه سری چیزا دستش میاد چه برسه به دوست . راستش من زیاد اهل روابط پیچیده و کش مکش و این اونو گفت تو اونو گفتی فلانی دیدی چی گفت چی پوشیده بود و اینا نیستم . درواقع حرفی هم ندارم با کسی بزنم . زندگیم که دوخط بیشتر نی . وضیعتمم سال به سال تغییری نمیکنه . همه ش هم بخای غر بزنی وای مملکت اینجوری اونجوری وای من اینجوری خونه اینجوری کم کم روابط سرد و تکراری میشن . چون همه این مشکلات رو دارن . ادم مسخره بازی هم نیستم . پولدارم نیستم هر روز یه کافه برم .
الکی یه چیزایی گفتم .
سریالش در کل بد نبود اگه این موضوع ها رو عصابتون نی ببینین . من راستش بیشتر عوضی بازی هارو زدم جلو چون فهمیدم چی به چ شد .
🍀 مطالب پیشنهادی 🍀
💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟 سریال کره ای دروغه همه 💟 سریال کره ای داستان ازدواج بانو پارک 💟پادشاه ابدی 💟 سریال کره ای اودیسه ی کره ای سون او گوک 💟قالب جدید 💟 سریال کره ای بدرخش یا دیوانه شو 💟 سریال کره ای مرد من الهه عشقه 💟 my man is cupid 💟 جمع بندی سریال های در حال پخش که دیدم 💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟تاریخ در سریال کره ای عاشقان ماه و بدرخش و دیوانه شو 💟
واقعا کاش میتونستم حس الانمو براتون بیان کنم . انقد هیجان انقد قلبی اکلیلی پروانه ای . چقد اقا چقد جنتلمن چقد خوشتیپ چقد وای نمیدونم صفت بلد نیستم در وصفش بگم . چرا این بازیگر انقد نقش فرعیه چرا حیف نی ؟!
انقد عاشقش شدم تو این چندسریال و عشقم بهش فوران کرده اصلا چشمم سونگ سونگ هون رو نمیبینه 미안하게 됐어요 어떻게 😄😁 ...
نمیدونم الان داستان رو تعریف کنم یا بذارم نصف ببینم قشنگ راجبه شخصیت اوپا مطلع شم یا نه ؟! نمیدونم حالا که اینجام بذار بگم ...
سریال کره ای می یای باهم شام بخوریم ؟ یا سریال کره ای شام دوستانه ، درمورد یه روانپزشک و یه تهیه کننده ی برنامه های یوتیوبیه که اتفاقی باهم تو ججو اشنا میشن و میرن با هم غذا میخورن ، اسم همو کار همو هیچی نمی دونن . اصلا این چیزارو از هم نپرسیدن فقط از این در و اون در حرف زدن و بعد اینکه اومدن سئول هم بازم اتفاقی کاملا اتفاقی رفتن با هم شام خوردن ، و بین حرف زدن هاشون درمورد عشق اول های هم صحبت کردن .
سونگ سونگ هون در نقش هه کیونگ که روانپزشکه ، خودش تو خونه مشکلاتی داره با مامانش ، و همون قضیه تکراری اسیب هایی که مادر به کودک میزنه . و همیشه با ادم می مونه و فک میکنم حدود 70 درصد بچها از مادرهاشون بیشتر از اینکه دوستشون داشته باشن متنفرن ... و اسیب هایی که مادرا به بچها میزنن اسیب هایی که هیچ وقت خوب نمیشن . یکی به این دلیل که بچه نمیتونه تلافی کنه و نمیتونه راحت و ازادانه متنفرم رو به مادر بگه ... از این جور مسائل ....
با اینحال روانپزشک خیلی قابلیه و معروفه . کتاب هم نوشته . و ازش همش دعوت میکنن از هرجایی که بره برنامه ها ولی اون رد میکنه .
دختره اسمش دوهی و تهیه کننده ی برنامه یوتیوبیه . خیلی معروف شده واقعا یوتیوب ها ...و چقد راحت میتونن هرکاری رو انجام بدن ..هی ...🤦♀️😶🙄
هر دوشون عشق اولشون ترکشون کرده . عشق اول دوهی ، اوپاعه که 5 سال پیش با پیامک خدافظی کرده و بهم زده و گفته داره میره خارج درس بخونه " خبرش 😁🤭" اخه اوپا این چه کاری بود کردی ادم با عشقش با پیامک خدافظی میکنه ؟ البته میدونین به نظر من درس خوندن هم مهمه اونم تو خارج ، ولی بیشعوری که یهو با یکی که دوس بودی با اس ام اس بهم بزنی 😄🤪🤦♀️
دوس دختر دکتر ، یه دختره س که دقیقا معلوم نی چیکاره س ولی عاشق زیاده داره و به همین دلیل خیلی اعتماد به سقفه . هشت سال دوس بودن و دختره یهو بهم زده .
حالا هردوی عشقا برگشتن و میخان دوباره رابطه رو از سر بگیرن ...
اوووم ...نمیدونم ولی خب موقعیت به موقعیت و شخص به شخص فرق میکنه . من شاید قبول کنم مخصوصا اگه اون طرفو دوس داشته بودم و هنوزم دوسش داشته باشم و اون طرف یه لعبتی مث اوپا باشه ، 😄🤭💗 یخورده التماس که کنه قبول میکنم ولی خب میدونین دیگه این سری اونی که رفته و دوباره برگشته رو قبول میکنه اون دست بالا رو داره ،داره ولی ... ولی اگه قرار باشه رابطه رو دوباره شروع کنی نباید قلدر بازی در بیاری براش چون جو بینتون باحال نمیشه بده بستون که نی عشق و رابطه س بخای عن بازی در بیاری اصلا از اول نباید قبول کنی دوباره بهم برگردی ..نمیخای خودتو الاف کنی و عصابتو خورد کنی که ، ها ؟!
منتها یه سری شرطا میذاری که دیگه هوس این گوه خوری ها به سرش نزنه . 😄😎♒
ولی از جنبه ی دکتر و دوس دخترش ، اولا دختره خییلی طلبکاره و فک میکنه چون خاطرخواه زیادداره پس میتونه هروقت رفت بره و بیاد ، و تازه نه با التماس با طلبکاری و گستاخانه رفتار کنه ...تو این کیس باید صددرصد رد کرد .
خیلی باحاله ذوقم مث اوایل کی درامری شدنمه. اینجور سریالا کم پیدا میشن . اوپاااا 사랑해
🤭💗
سریالو دیدم تموم کردم . قشنگ بود . همونطور که گفتم راجبه رابطه ی بین دوهی و روانپزشکی به نام هه کیونگه " سونگ سونگ هون" اتفاقی تو جزیره ی ججو با هه کیونگ اشنا میشه و سرنوشت بار ،هرسری بهم بر میخورن ،بعد قرار میذارن که باهم دوست بشن و برن باهم شام بخورن چون شام دونفره بهتر از شام تنهاییه . کم کم بهم داشتن علاقمند میشدن که xهای هردوشون یهو پیدا میشن و اصرار که بیاین دوباره باهم باشیم .
اوپام که معرف حضورتون هست اکسه دوهیه ، اون به نظر خیلی عاشق دوهیه و تمام مدتی که تو امریکا بودده رو با فکر به دوهی بوده که تونسته دووم بیاره . به نظر خیلی نرماله و اصرارش برای برگشتن بهم دیگه هم کاملا طبیعیه فقط یخورده گستاخانه س 🤪😁 هیچ توضیحی راجبه اینکه چرا یهویی رفته نمیده و عذرخاهی که کره ای ها خیلی بهش پایبند هستن اصلا ریشه و رگ شون بربنای عذرخاهی هست ، نمیکنه . فقط یهویی اومده و اصرار که این سری فرق داره و اینا . ولی دوهی مداوم اونو پس میزنه و براش قیافه میگیره و انگار نه اینگار که این اون بوده که 10 سال پیش به جه هیوک " اوپام" اعتراف کرده که دوسش داره . یه جوری رفتار میکنه انگار جه هیوک کار ناشایستی انجام داده و رفتارش کاملا دشمنی رو می رسونه .
راستش شخصیت دختره خیلی خوددرگیر بود حتی وقتی با هه کیونگ هم بود همش محافظه کار بود بهونه شم این بود که دوتا دوس پسر قبلیش ادمای بیخودی بودن . جالبه اونارو که ادمای بیخودی بودن رو تو مدت زمان خیلی زیاد دوس بودی و نشناختی و ضربه خوردی ، بعد هه کیونگ که از اول رابطه معلومه چقد نرمال و متشخص و جنتلمن هست رو میگی که من برای سومین بار نمیخام ضربه بخورم و این حرفا ؟ درواقع اصلا ادمشناس نیستی . اونی که خوب هستو همون اول متوجه خوب شدنش نمیشی پس رابطه های قبلیت هم همش همینجوری بودی . با جه هیوک خیلی بد رفتار میکرد . می تونست خییلی دوستانه تر باهاش بهم بزنه . بالاخره 5 سال رابطه ی عشق و عاشقی داشتن باهم . هنوز تکلیفش با حسش معلوم نبود که جه هیوک رو میخاد یا نه .
و کاراکتر اوپام که یهویی اونو به یه روانی و کسی که کمبود محبت داره و از سمت خانواده ش تایید نمیشده و مدتها زیرنظر پزشک بوده و عشقش به دوهیی عشق نه و وسواس بوده تغییر دادن . فقط به این دلیل که بالاخره روانپزشک بودن هه کیونگ اونجا یه منفعتی داشته باشه . که من که چیزی ندیدم منفعتشو 😁من این تغییر یهویی کاراکتر جه هیوک رو اصلا خوشم نیومد .
نمیدونم چه احتیاجی بود که جه هیوک رو روانی نشون بدن . کاملا متوجه هستین که چون اوپامه دارم اینو میگم ؟ نه اشتباه نکنین حتی اگه اوپام نباشه هم نظرم دقیقا همینه . 😁😎 من برای اینکه نظرم تک بعدی نباشه و فقط به اوپام توجه نکنم از هر نظر روابط و داستان رو نگاه و بهش فک میکنم ، تو سریال نشون میده که سونبه ی دوهی یهو میاد به جه هیوک میگه تو که امریکا نرفته بودی ، پس اگه امریکا نرفته بود کجا بود ؟ اخر سریال واضحا نشون میده که بابای پولدار جه هیوک بهش میگه بره امریکا اون حتی کارت ویزیت و مدرک که امریکا بوده رو هم داره . بعد از این سوال جه هیوک میاد بیرون دفتر و یه مشت قرص میخوره بعدشم با یکی تماس میگیره که من فقط به خاطر دوهی زنده ام و اینا . بعدش نشون نمیده که تماس دیگه ای برقرار شه یا بره دکتر ...
اخرای سریال برای اینکه تیرخلاصی که جه هیوک ادم درستی نیست رو بزنه نشون میده که اون از اول به دوهی دروغ گفته بوده که فقیره اون از یه خانواده متمول بوده ، درحالیکه اصلا از اون خانواده انداخته شده بود بیرون و درواقع بالفعل فقیر بوده . پس این دروغ نمیشه که ، اخرشم یهو یه گدایی میاد میگه که روانپزشک بوده و به خاطر خبر غلط جه هیوک زندگیش کنفیکون شده و الان گداس و جه هیوک خطرناکه و جو میده و میره . درکل کاراکتر پردازی سریال زیاد قوی نبود .
به نظر من جه هیوک واقعا عاشق دوهی بودش . اون میخاست هرطور شده از سمت پدرش عشق و تایید و تشویق دریافت کنه برای همین اون خبر دروغی رو منتشر کرده بود . و برای همینم یهویی مجبور شده بود بره امریکا . کارش غلط بوده ولی به دوهی چه مربوطه . تو روابط خودشون که همیشه صادق و عاشق بود . زمانیکه کلا از خانواده ش دست کشید و به گفته روانپزشکه نیازی نی حتما از پدرت تاییدیه بگیری تو خودت ببین خودت کی هستی یه ادم باهوش و خوشتیپ که اگه اراده کنه میتونه موفقترین ادم بشه . دقیقاهمون موقع که خودشو از بند خانواده رها کرد حالش رو بهبود رفت . وقتی خوب شده بود معلوم بود که حسش به دوهی عشق بوده . متاسفانه زیاد خوب نشونش ندادن وگرنه بازیش واقعا حرف نداشت .
هه کیونگ ولی یه ادم نرماله که با اینکه اسیب هایی از سمت مادرش دیده با اینحال نرمال بزرگ شده و با اون اسیب ها مقابله کرده و حالا کار و بار خوبی هم داره . اون دقیقا مث کارش که خوب می شنوه و دلداری میده تکیه گاه خوبی برای دوهی میشه . با اینحال با اینکه گفتن روانپزشکه من که چیز خاصی از تبحر تو کارش ندیدم فقط هی میگفتن این معروفه و کارش خوبه و اینا ولی چیزی نشون ندادن که حداقل یه حرف روانپزشکی ای بزنه . فقط خیلی خوشتیپ و خوشگل با لباسای خیلی قشنگ و موقر می اومد می رفت .
درکل سریال از نظر عشقی که بین هه کیونگ و دوهی بود و اون گوگولی و جنتلمن بازی هاش بود خوب بود ولی منطق خاصی در جریان نبود . ولی برای یه بار دیدن قشنگه .
سریالایی که لی جی هون اوپا ،توشون هست و نقش فرعی و تاثیرگذار بوده و من دیدمشون :
💚سریال کره ای رودخانه ای که ماه در ان طلوع کرد 💚
💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟
🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀
🍀 سریال کره ای افسانه ی ابی دریا 🍀
سریال کره ای اهنگ عاشقانه خیالی Love Song for Illusion رو بالاخره دیدم تموم کردم . از همون اولم که شروعش کردم میدونستم با یه سریال اب فانتزی طرفم برای همین خیلی ازش توقع نداشتم . همین گوگولی بودنشون و اینا بامزه بود . ولی دیگه خیلی اب بستن بهش نتونستن دوشخصیتی بودنه ساجوهیون رو خوب جمعش کنن . شخصیت دومش خیلی قوی و عقلمند تر بود . خودش خیلی سست و اویزون و شیربرنج بود . اصلا اولشم آک هی که شخصیت دوم بود عاشق دختره شد یهویی ، چجوری ساجوهیون شخصیت اصلیه عاشق دختره شد خیلی مسخره بود .
و دختره انقد بدم میاد دختترارو عقل کل نشون میدن . ینی تا این نیاد تو زندگیت تو شاه نبودی تو خودت عقل نداشتی ببینی کی دشمنته کی نیس و باید چیکار کنی باید این نقشه بریزه تا دشمنتاتو سربه نیست کنه . چقد بیشعوری بود کار اخرش که زد ساجو یونگ رو کشت .
من اصلا از قسمت 10 به بعد فقط به خاطر یونگ بود که داشتم سریالو میدیدم . اصلا خوشم نیومد که اونو حذفش کردن . میتونستن از قصر بندازنش بیرون حالا پادشاه قبلیرو که کشته بود که کشته بود همچین نه بابای درست حسابیی بود نه امپراطور درست حسابیی که به خاطر کشتن اون خاستن اعدامش کنن . کثافتا . نمیشه که این شیربرنج همه چی داشته باشه و یونگ هیچی و اخرشم بمیره . خیلی ناعادلانه بود .
4 قسمت اخر که رسما اقیانوس بود هی فراموشی میگرفت هی درتلاش بود آک هی رو نابود کنه چطور الان که حرف زن اومد وسط آکی هی شد هیولا ؟ قبلا باهاش داشتی سازگاری میکردی ؟
بعد اصلا از اولشم دختره به چشم دشمن به هیون نگاه میکرد چطوری یهو عاشق شد خیلی مسخره بود . انقد زود عاشق شدن واقعا دیگه خیلی زیاده رویه . تو تمام عمرت از بچگی تا بزرگی به چشم دشمن به این پسره نگاه میکردی بعد یهو اومدی زرتی عاشقش شدی ؟ غیرت نداری ؟ خاک تو سرت کنن ...پس انتقام و ننه بابامو کشتی و فلان پوچ بوده از اول دنبال شوهر امپراطور میگشتی سلیطه ...
اصلا از دختره خوشم نیومد فک میکرد خیلی شاخه . ایکبیری . اون همه آک هی کمکش کرد براش همه کار کرد نجاتش داد خیلی بیخودکی عاشق هیون شده بود . الکی زورکی میخاستن بگن این شخصیت واقعی پسررو دیده 🤢🤐...
بازی ساجو یونگ خیلی خوب بود تو سریال من خیلی نقششو دوس داشتم . هم صداش باحاله هم ری اکشناش خوب بود . قیافه شم خیلی خوب شده بود این مدلی با موهای بلند و لباس تاریخی . خیلی بهش می اومد . راستش از اولشم به خاطر اون سریالو شروع کردم . حیف اخرش کثافتا کشتنش . ایش .
اسمش kim ji soo 황희 یا هوانگ هی ، واو 😲 فک نمیکردم 35 سالش باشه کمتر بهش میخورد . از معدود کره ای هایی که سبیل بهشون میاد . تو سریال 💚 سریال کره ای تاریخ اسیدال یا ارتدال 💚 فصل اول خیلی نقش نکبتی داشت 😄 ولی تو روباه نه دم بامزه بود . امیدوارم بیشتر بدرخشه پتانسیلشو داره از نقش اصلی بازیش بهتر بود .
درکل سریال فانی بود ولی اونجوراام نیس که اگه نبینین چیزیو از دست بدین . با اینحال همونطور که قبلا گفتم از سریالای درحال پخش همزمان با خودش ، بهتر بود .
داستان سریال رو میتونین تو پست 💟 جمع بندی سریال های در حال پخش که دیدم 💟 بخونین .
سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 2024 Grand Shining Hotel رو دیدم . جمع و جور و باحال بود . اوپام حتی تو سریال 6 قسمتی هم می درخشه بس که بازیش خوبه . اصلا نگاهش و قیافه ش جون میده برای عاشقی .
درمورد یه شرکت انتشاراتی که این روزا کتاب یکی از نویسنده هاش ترکونده ، ولی نویسندهه هیچوقت خودشو نشون نداده ،بالاخره قرار شده برای امضا کتاب بیاد ، ولی اون روز نمیاد و تلفنشم جواب نمیده ، اوپام که یکی از کارمندای مسئول اون شرکته ، میره ببینه چی شده و اینا که ناپدید میشه .
اینجوریه که چندوقته مردم یهو ناپدید میشن . یکی از کارمندای زن که اتفاقا عاشق اوپا هم هست میره دنبال اوپا ، و به شرکتم خبر میده که چی شده ، یکی دیگه از همکارا که از این جور موضوع ها خوشش میاد ، به دختره میگه که میگن یه لپتاپی هست که خودش رمان می نویسه و مردمو ، اون داخل رمان می کشونه .
دختره میره خونه ی نویسنده و یه پیرزنی اونجا بوده ، یه سری اتفاقا می افته و دختره میره اتاق نویسنده ببینه همچون لپ تاپی اونجا هست یا نه که می بینه حقیقت داره و لپ تاپ داشته واسه خودش تایپ میکرده . و دختره ام میخاد بره تو داستان تا اوپا رو نجات بده برای همین خودشو به عنوان یکی از شخصیتای داستان وارد دنیای داستانی میکنه .
و اوپارو می بینه ، بعدش متوجه میشن که یه قاتلی وجود داره تو دنیای واقعی که مردارو موقع سکس میکشه ، اون قاتله هم تو داستانه ، و میخاد با اوپا بریزه رو هم و بعدم بکشتش . ولی دختره که نمیخاد اوپا بمیره هی جلوشو میگیره و اینا ، اخرسر با اون کارمنده که ارتباط داشتش همزمان متوجه میشن که اگه صاحب لپ تاپ شه میتونه لپ تاپ رو نابود و به دنیای واقعی برگردن همه ...اینجوری میشه که یه سری داستان درست میشه تا این اتفاق بیفته و تهشم دختره می فهمه که کسی که این لپ تاپ رو از اول به اون نویسنده معروفه داده بوده کسی نی جز اوپا ...ینی خودش عوضی بوده اوپام 😁 و اوپامم که زیردست یه گروهکی بودش میزنن نابود میکننش . اینجوری سر وتهشو هم میارن . 🤪🤭
بامزه بود درکل سریالش . این یه مینی سریال برای شبکه ی اینترنتی تی وی ان بودش . و فک میکنم از این فیلمنامه هایی بود که نویسنده اش مثلا برنده مسابقه ی فیلمنامه نویسی شده . فک میکنم .
داستانش جالب بود ولی خب خیلی ریزه کاری هایی نیاز داشت که نگنجونده بودن . ولی خب دیدن اوپام مهمتر از داستانه 😁😎
حالا که دوباره به عشق این اوپا دچار شدم میخام سریال دیگه ش به اسم اسپانسر 🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀 رو نگاه کنم .
🍀 مطالب پیشنهادی 🍀
💚عکس از سریال کره ای گابلین 💚سریال کره ای گوبلین خدای تنها و درخشان 💚 بازبینی سریال سونات زمستانی 💚 فیلم ژاپنی ازدواج شاد من 💚نظر پایانی درباره ی سریال این رابطه مقاومت ناپذیره 💚سریال کره ای بدترین شیطان 💚 سریال ایرانی جدال با سرنوشت 💚سریال کره ای رودخانه ای که ماه در ان طلوع کرد 💚