قالب

سفر به غرب :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سفر به غرب» ثبت شده است

سریال کره ای آلیس alice

سریال کره ای آلیس alice 

این سریال با موضوع سفر در زمان ، در این ژانر میشه گفت تقریبا سریال قشنگی بود  . با ارفاق . خب میدونین درکل موضوعات سفر در زمان همیشه اخرش می لنگه و اگه موضوع عشقی هم باشه یجورایی میخان اون دو رو زوری بهم برسونن . به نظرم اگه اخرش این دو زندگی جداگونه ای رو طی میکردن خیلی بهتر میشد . درهرحال . 

alice

داستانش در عین پیچیده گی ساده اس . پروفسور یون ته هی با چندتا محقق دیگه راهی برای سفر در زمان می سازه . بعد از مدتی شایعه میشه که کتابی هست که توش راهکار بستن در زمان و اینجوری قطع سفر در زمان ، درش نوشته شده . و پیشگویی هایی رو کرده . سازمان الیس که یه سازمانیه که سفر در زمان رو ارائه میده ، به پروفسور یون ته هی و یو مین هیوک ، که این دو رابطه ی عشقی باهم دارن ماموریت میده تا برن یه سال 1992 و اون کتاب رو که دست پروفسوری به نام جانگ هست رو بردارن بیارن نابود کنن . اونا زمانی به سال 1992 میرسن که پروفسور جانگ توسط فرد دیگه ای که یه مسافر زمان غیرقانونی هست کشته شده . اونا اون فرد رو میکشن و دختر 6.7 ساله ی پروفسور رو هم میذارن زنده می مونه تا پلیسای اون زمان بهش رسیدگی کنن . همچنین اونها نمیدونن اون کسی که غیرقانونی سفر کرده به این سال و دنبال کتاب بوده چه کسیه . 

روز بعد که میخان برگردن به سال 2050 ، و به آلیس ، یون ته هی حالش بد میشه و میره دکتر متوجه میشه حامله س . و در حین حاملگی از زمان عبور کرده و این ممکنه رو بچه تاثیرات بدی بذاره ، مین هیوک بهش میگه که باید سقطش کنه ولی یون ته هی بعد از فکر مین هیوک رو ترک میکنه و میره یه گوشه تو همون سال 1992 زندگی جدیدی رو شروع میکنه . بچه پسره . 

جین گیوم پسریه که تو مغزش بخش احساسات مشکل داره . یون ته هی اینو هم مجازات کاری که کرده و هم به خاطر رد شدنش از در زمان میدونه . 

زمانی که تو سال 1992 کسانی اومدن تا پروفسور جانگ رو بکشن ، پروفسور صفحه ی اخر کتاب رو پاره کرد و اونو داد دست دختر کوچیکش . اون صفحه صفحه ی مهم و حیاتیه و هم سازمان الیس و هم اون شخص دیگه دنبال اون صفحه ی گم شدس . 

19 سال بعد یون ته هی وقتی ماه کامله به دست کسی کشته میشه و جین گیوم تصمیم میگیره پلیس بشه تا قاتل مادرشو پیدا کنه . اون تقریبا 30 سالشه و حالا داره یه سری وقایع عجیب اتفاق می افته . اون دنبال پرونده های عجیب رو میگیره و متوجه میشه که به نظر این وقایع مث زمانیکه مادرش کشته شدس . 

اون اتفاقی کارت زمان یکی از مسافران زمان رو پیدا میکنه و می فهمه که اون کارت شبیه کارتی که تو وسایل مادر مرحومش بوده برای اینکه بفهمه این چه کارتی پرس و جو میکنه و میگن شاید پروفسور یون ته هی که تو دانشگاه کره اس ، بتونه بهش کمک کنه . اون به دانشگاه کره ، میره و اونجا با مامانش مواجه میشه .درواقع با کسی که عینا مث مامانشه . 

پروفسور یون ته هی جوان از سوال جواب و نگاهای عجیب جین گیوم خوشش نمیاد و بهش میگه منحرف . برای جین گیوم عجیبه که یک نفر چطور میتونه انقد تشابه با مامانش داشته باشه . 

خلاصه ... بعد از حدس و گمان های زیاد و تحلیل ها و تحقیق هایی درباره ی گربه و بعد زمانی و غیره ... همون حرف خودم که بعد زمانی کس شری بیش نیست در سریال تحقق پیدا میکنه . و این پروفسور یون ته هی جوان که سعی داشتن با جین گیوم لاو لاین درست کنن ، درواقع مامانه جین گیوم در این زمان بودش . 

وقتی هردو یون ته هی ها در زمان 2010 همو می بینن " جوونه طی اتفاقاتی سفر میکنه به 2010  که هنوز یون ته هی پیر زنده بوده ، " یون ته هی پیر ،گره از معما باز میکنه و میگه که تو درواقع منی در اون بعد زمانی و هراتفاقی که برا من افتاد واسه توام می افته برای همینم همه چیزو فراموش کن و دنباله این قضیه رو نگیر و برو به زمان خودت و زندگیتو بکن . 

در سریال های سفر در زمانی خیلی اصرار دارن که بگن جهان های موازی هست از نظر من غیرمنطقیه . چرا مثلا باید زمان و مکان های متفاوت وجود داشته باشه و من نوعی در هر زمانی باشم و دقیقا هم همین اتفاقات رو تجربه کنم . اصلا غیرمنطقیه . 

درواقع کانسپت به این شکله که یون ته هی که مامانه جین گیوم میشه با یون ته هی در سال 2020 که درواقع همون دختربچه ای که تو سال 1992 ، یو مینهیوک و یون ته هی اومده بودن باباشو بکشن ، دو شخص مجزا هستن . با اخلاقایات و احساسات جدا و متفاوت . و میخاستن بگن پس چون این دو ، دوتا ادم متفاوت هستن پس اشکالی نداره که جین گیوم با یون ته هی جوان بریزه رو هم . ولی خب نمیشه که خیلی عجیبه تو با زنی بریزی روهم که عین مامانته ضایع نی ؟ مگه امریکاس ؟ یا دارکه ؟ 

سر همین مسائل ، وقتی یون ته هی به 2010 سفردر زمان میکنه ، خود پیرش که در اون زمان بوده بهش میگه که قضیه چیه و اینجوری قضیه عشقی و لاولاین این دو نقض میشه . 

خب حالا چرا میگم بعد زمانی نی ، خب دقیقا به همین دلیل هردوی این زنه ها ممکنه تو زمان های مختلف سفر کردن و زندگی کردن ولی هردوشون یک نفر بودن ، پس اون قضیه اینکه از هر شخص دوتا بوده هم منتفی میشه . از طرفی وقتی یون ته هی سفردرزمان میکرد به شکل عجیبی همه می شناختنش این چجور سفر در زمان و بعد متفاوته که تورو همه جا میشناسن و حتی بابا ننه تم همون ادمان وانگار که مثلا هفته پیش ندیدت میگن عه کجا بوده فلان ... خلاصه اینجوری . 

قضیه پیشگویی کتاب که معلوم نی اصلا کتابو کی نوشته ، داستانش این بوده که زنی در زمان رو باز میکنه و در حین سفر در زمان حامله میشه اون پسری به دنیا میاره که اون وقتی بتونه در زمان سفر کنه میتونه کنترل سفردر زمان رو به دست بگیره و خدای این قضیه بشه . دقیقا همینجورم بود جین گیوم بدون هیچ اگاهی و هیچ وسیله ای هروقت در خطر بود در زمان سفر میکرد . اون 6 بار مرگ مامانشو به چشم دید و نتونست جلوی کشته شدنشو بگیره . صفحه اخرم به این اشاره کرده که اگه بخای سفردر زمان رو درشو ببندی و به این موضوع خاتمه بدی اولا همه ی کسایی که مسافر زمان هستن ناپدید میشن و دوما دو راه حل داره یکی اینکه مادره پسرشو بکشه در اینصورت همه چیز تموم میشه . دو اینکه اگه پسر مامانشو بکشه پس کنترل زمان رو بدست میگیره . یون ته هی مادر ، این رو میدونست چون صفحه ی اخر رو حالا به یه دلیلی تونسته بود بخونه ، اون چون میدونست همه ی زحماتش برای درست کردن سفر در زمان و مهمتر از همه پسرش ناپدید میشه از صفحه روزگار و نمیتونه پسرشو بکشه به خاطر همین اون کاغذ رو پنهان میکنه . 

دست اخر اینجوری میشه که جین گیوم پیر که بارها در زمان سفر کرده و دنبال صفحه ی اخر کتاب بودش میاد به سال 2010 و اونجا با جین گیوم جوان روبه رو میشه و جین گیوم می فهمه که خودش کسی بوده که مامانشو میکشته . چون هرسری مامانه از اینکه پسرشو بکشه شونه خالی میکرده و نمیخاسته این اتفاق بیفته درحالی که می دونست پسرش در پیری چقد سختی کشیده و هرسری این زندگی رو تکرار کرده و کل زندگیش بسته به این بوده که قاتل مامانشو پیدا کنه و اینا . اخرسر مامانه خودش خودشو میکشه و خط بطلان میکشه به پیشگویی ها و اینجوری همه چیز ریست میشه و جین گیوم هم دیگه به عنوان یه انسان معمولی از یه خانواده دیگه به دنیا میاد . اینجوری میشه که یون ته هی جوان که همچنان بعد از تموم شدن همه چی همه چیز یادش بود میتونه دوباره جین گیوم رو ببینه و برن لاو بترکونن . 

واقعا خیلی خلاصه گفتم . چندقسمت اخرش یخورده اب شد ولی در کل داستانش جذاب بود و قشنگ و حالت معما گونه ایش رو تا قسمت اخر حفظ کرد . همونطور که گفتم اینکه این دو همو هیچ وقت نشناسن به نظرم باحالتر بود ولی خب دیگه خاستن اون قضیه عشقیه باشه تو سریال . با همه ی باگایی که این نوع ژانر ممکنه داشته باشه من دوس داشتم سریالو . خیلی بهتراز دارک بود طبیعتا چون کره ای بود و توش پر از احساس و همدلی و غیر بود . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۲۴ آذر ۰۳

    سریال کره ای قهرمان نیستم ولی !

    سریال کره ای خانواده استثنایی یا قهرمان نیستم ولی ! 

    هرکدوم از اعضای خانواده قدرت خارق العاده ای دارن که مخل زندگیشون شده . گی جو تو گذشته گیر کرده . مث خیلی از ماها که تو یه لحظه ای از زندگی یهو یاد یه صحنه از گذشته می افتیم و پرت میشیم به اون خاطره حالا خوب یا بد ، یا خاطره ای که در زمان خودش خوب بوده ولی با گذشت زمان خوب بودنش رو از دست داده یا دیگه اون رنگ و اون حس اون زمان رو نداره . ولی ناخوداگاه بدون اینکه خودمون بخایم یا اتفاق خاصی بیفته یهو پرت میشیم به اون لحظه . شاید تنفر امیزترین لحظه باشه ، شاید ناراحت کننده ترین . بعدش دوباره با تکون دادن سر و تمرکز روی چیزی که الان در جریانه اون خاطره رو پس می زنیم . ولی گی جو نمیتونه با تکون دادن سرش از اینکه به اون خاطره پرت نشه جلوگیری کنه . بدون اینکه خودش بخاد تو گذشته گیر کرده . زمانیکه بچه ش به دنیا اومده بهترین و شادترین لحظه ش بوده ولی با مرگ سونبه ش و همکاراش که دقیقا همون روز سونبه هه جاشو باهاش عوض کرده بود احساس عذاب وجدان ولش نمیکنه و همش سعی داره که از اون قدرت خارق العاده ی برگشت به زمان گذشته استفاده کنه و از مرگ اونها جلوگیری کنه ولی نمیتونه به همین دلیل زمان حال بزرگ شدن بچه ش و شادی بچه داشتن و پدر شدن و زنی که دوست داشت رو کاملا به فراموشی سپرده . حواسش نیست که گذشته ای که درست نمیشه داره به حالش که خیلی می خاستش صدمه میزنه . 

    برعکس گی جو ، مادرش خاب اینده رو می بینه و چون خانواده شون رو به نابودی بوده با خاب دیدن اینده تونسته با بردن لاتاری و سهام و غیره به پول و پله ای برسه ، متاسفانه چون کلا کره ای ها ادمای اینده نگر و صرفه جو و پس انداز کننده مث ما ایرانی ها نیستن ، تو 7 سال تمام پولشون ته کشیده و تنها دارایی شون خونه و یه ساختمون گرون قیمت تو گنگنامه که توش باشگاه ورزش هم زدن تا مثلا ازش کسب درامد کنن . اون مدتهاس نتونسته بخابه و برای همین نمیتونه بببینه که سهام چجوری و اینا و برای همین هم داره عذاب میکشه و به خاطر نگرانی اینده بچه هاش و بعدشم شوهرش و از همه مهمتر زمان حال رو  فراموش کرده . 

    نوه شون که یبسه و معلوم نی چشه ، میتونه از بچگی با نگاه کردن به چشم بقیه رازهای درونشونو بفهمه و فک کنین همچین قدرتی چقد میتونه عذاب اور باشه اونم برای بچه ی مدرسه ای که این رو یه نفرین میدونه و نه معجزه و فرصت تا ازش استفاده کنه . همه ی اینها کنار هم زمان حال رو ندارن و از داشته هاشون نمیتونن لذت ببرن . 

    یهویی مادر قضیه بدون تحقیق و خیلی یهویی میخاد که ماساژوری که تو باشگاه ماساژ می بینتش بیاد و عروسش بشه . این وضعیت چقد میتونه برای گی جو گیج کننده و یهویی باشه و چقد میتونه روش تاثیر بذاره مخصوصا زمانیکه با دیدن اون دختر یهویی دوباره میتونه از قدرت هاش استفاده کنه و از همه مهمتر تو زمان گذشته ای که میره میتونه اون دختر رو ببینه و باهاش حرف بزنه و لمسش کنه . برعکس قبل که هیچ وقت این اتفاق نیفتاده بوده . برای همین انگیزه و امید تازه ای داشت میگرفت که یهوی معلوم میشه دختر موردنظر کلاه برداری بیش نی . 

    سریال داره گیر نکردن تو گذشته و نگرانی برای اینده و قدر دونستن لحظه ی حالا رو نشون میده . سعی داره بگه گذشته و اینده هم مهمن ولی نه به اندازه الان که ارزشمندتره و میتونه اینده و در اینده گذشته ی تورو بسازه . همینطور اگه ادمی میتونست با نگاه کردن به دیگران از تمام رازها و حرفای درونی طرف نسبت به خودش مطلع بشه چقد زندگی سختتر میشد ؟ البته که ادمایی که یجورایی ادم شناس بهشون تلقی میشه با نگاه کردن و زبون باز کردن طرف مقابل میتونن طرف رو بشناسن ولی . 

     

    سریال با اینکه یخورده کند میگذره در کل خوبه ولی من قضیه کلاه بردار بودن دختره رو دوس نداشتم . و بعدشم اینکه معلوم نی چطور ممکنه که 13 سال پیش گی جو نجاتش داده باشه در حالیکه خودش از این موضوع اطلاعی نداره . چطور ممکنه گیجو هنوز دختترو نجات نداده باشه ولی دختره الان سر و مر گنده زنده و سالم باشه ؟! خیلی عجیبه . همینطور اینکه اینده ی گی جو گذشته ی دختره س هم گیج کننده س و امیدوارم بتونه تو 4 قسمت بعدی خیلی خوب و یخورده منطقی این موضوع رو جمعش کنه . دقیقا سریالی که پتانسیل 16 تایی بودن رو داره 12 تاییه . 😶💙

     

     

    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    ⚡ سریال کره ای پزشکی صلیب  ⚡ سریال کره ای مخفی hide ⚡ سریال کره ای شکوفایی جوانی  ⚡ سریال کره ای دونده ی دوست داشتنی من  ⚡ معرفی فیلم کره ای و چینی و ژاپنی  ⚡ سریال چینی در بهار عاشق خواهیم شد ⚡ سریال کره ای پدرم عجیبه ⚡ لیست سریالای جدید در حال پخش که میخام ببینیم  ⚡ سریال ژاپنی شوگون  ⚡ سریال کره ای هفت فراری و سریال ژاپنی جغد ⚡  سالگرد ویکس  ⚡سریال ژاپنی تصرف بیمارستان  و سریال کره ای خانواده استثنایی 1 ⚡ سریال کره ای قهرمان نیستم ولی  2 ⚡سریال کره ای سونجه رو بردار و بدوسریال کره ای خانواده استثنایی 2  ⚡

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۱۰ خرداد ۰۳

    برنامه تلویزیونی کره ای برادری و تاس 2023 Bro & Marble

    برنامه تلویزیونی کره ای برادری و تاس 2023 Bro & Marble
    با مجری گری لی سونگی 💚  سریال کره ای بی خانمان  💚، و حضور کیوهیون سوپرجونیور Super Junior 💚  اهنگ کره ای شستشوی قلب کیوهیون سوپرجونیور  💚، بازیگر یو یئون سوک ، هوشی و جاشوا ی سونتین Seventeen ، بازیگر لی دونگ هی و کمدین جی سوک جین به عنوان شرکت کننده های بازی .
     

    برنامه تلویزیونی کره ای برادری و تاس 2023 Bro & Marble
    برنامه تلویزیونی کره ای برادری و تاس 2023 Bro & Marble

     
    این برنامه توی دبی فیلمبرداری شده و هدفش نشون دادن دبی و مکان های گردشگری و زیبایی و هنر و فرهنگ دبی است . بازی تقریبا همون بازی مونوپولی یا روپولی هست ، روالش به این شکله که :
    شرکت کننده ها باید پول داشته باشن ، لی سونگی بانکره ، شرکت کننده ها میرن پیش لی سونگی و هرچی وسیله باارزش دارن مث کت ساعت اینجور چیزا رو به لی سونگی می فروشن و در قبالش لی سونگی بهشون مبلغی رو پرداخت و با اون پوله میتونن بازی کنن ، خب یه میز هست دورش مکان های تفریحی و گردشگری دبی هست ، تاس رو میندازن و اگه خاستن اون مکان رو برن برای بازدید ، پول عوارضش رو میدن ، یه جایی هم هست که بهش میگن زمین بی که اونجا واسه بانکره و سکرته ، مثلا اگه اونجا براشون بیفته ، میرن به اون مکان مثلا کویر و اونجا بانکر هست و بهشون میگه که برای بیرون رفتن از اینجا باید یه سری مراحل رو انجام بدن .
    بازی یجوری طراحی شده که با فرهنگ و هنر دبی در امیخته باشه ، مثلا تو یه مرحله از بازی لی سونگی به شرکت کننده ها چراغ جادو میده و هرکی چراغ جادوش واقعی باشه به یه سری امتیاز ها دست پیدا میکنه .
    یا تو یه مرحله از بازی هرکدوم باید لباسی رو می پوشیدن و نقش بازی میکردن ، شتر که یک حیوانی که تو دبی زیاده و میگن حیوان دبی یا همچین چیزی ، یا شاهزاده خانوم و ببر که نماد دبیه ، میمون و دزد ، اینجوری .
     
    خب این جور برنامه ها علاوه بر اینکه میتونی با شخصیت های واقعی طبیعتا اینا ریالتی شو هستن دیگه ، بازیگرا یا خواننده ها اشنا بشی ، میتونی اون شهری که دارن معرفی میکنن رو هم ببینی و با فکت هاش اشنا بشی و از مناظر لذت ببری و اینا .
    کیوهیون و جی سوک جین و لی سونگی که تکلیفشون معلومه ، انقد تو برنامه ها دیدمشون که قشنگ می شناسمشون ، ینی هرجا باشن برنامه قطعا فان و سرگرم کننده و باحال و خنده داره . کیوهیون که دیگه استاد شده خیلی خوبه تو برنامه ها و خیلیم خرشانسه ، هروقت تاس مینداخت 6 می اورد ، سر همین شانسش مجبور شد یه خوشه زرشک و پرتقال کوچیک ها که اندازه پسته هس؟ از اونا بخوره که خیلی ترشن . کره ای ها با مزه ی ترشی زیاد میونه ای ندارن . 🤭😄
    لی دونگ هی که تو سریال ریپلای 1988 باهاش اشنا شدم خیلی بامزه و راحت بود ، پسرای سونتین هم خیلی خوب بودن فک میکنم اولین بارشون بود که تو اینجور برنامه ها بودن برای همین هم روشون کم بود هم خیلی مودب بودن . من زیاد سونتین رو نمی شناسم ، کنجکاو شدم با این برنامه برم موزیک ویدئوهاشونو ببینم .
    ولی اینجا فهمیدم که لی سونگی واقعا خییییییییییییلی خیییییییییییلی ساده و خنگه ، ینی قشنگ میشه فهمید که چجوری کمپانیش 20 سال پولشو بالا کشیده بس که ساده و زودباوره ، الهی بمیرم ، سر یه ماموریت که باید روی لی سونگی انجام میدادن تا امتیاز بگیرن هم خیلی خنده دار شده بود هم خیلی سونگی طفلی شده بود خیلی دلم براش سوخت حالا ایشالا تو زندگی خصوصیش موفق بشه و اینجوری دوباره سرش کلاه نذارن . تازگی هم خبر اومده که قراره پدر بشه . خیلی خوشالم براش .
    یو یئون سوک هم تو گروه کیوهیونه و خیلی زرنگه و خیلی باهم مچن و حتی جنس خرابتر از کیوهیون خیلی جفتشون تو بازی جدی و نامردن 🤣🤣🤣 اگه برنامه رو ببینین می فهمین .
     
  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۱۴ آبان ۰۲