قالب

سریال کره ای در حال پخش :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۱۸۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سریال کره ای در حال پخش» ثبت شده است

سریال کره ای ارتباط connection

سریال کره ای ارتباط connection  با بازی جیسونگ ☘ سریال کره ای بکش و خوبم کن ☘ 

راجبه جیسونگ در نقش پلیسی به اسم جه کیونگ. و دایره دوستاش تو 20 سال پیش . یک افتضاح دیگر از جیسونگ متاسفانه . من فقط جیسونگو تو سریال بکش خلاصم کن ازش خوشم اومد . خودشم مرد خیلی عالی و خوبیه ولی سریالاش اکثرا ابن . به شدت بچگانه س موضوع سریال . واقعا افتضاح بود . جیسونگ مثل همیشه مثل اون سریال مسخره و مفتضح مدافع اینجاام دقیقا همونطوری خودشاخ پندار و عن عدالت و مجرم و قانون رو در بیاره و سیریش به شدت سیریش . بعد جالبه خودشو معتاد شده بود اصلا از پلیس بیرون نکردن یا تعلیق بکنن . اصلا انقد اب بود . من گفتم تا قسمت 7 خوب پیش رفته بقیه شم خوبه ولی از 8 به بعد اب شد .اصلا خوشم نیومد . 

فعلا حوصله اینکه دلایلم برای اینکه چرا اب بود و داستانو تعریف کنمو ندارم . 

  • نظرات [ ۱ ]
    • سه شنبه ۱۹ تیر ۰۳

    سریال کره ای all in با بازی سونگ هه کیو ، برنامه کره ای دروغ صورتی

    خیلی گرمه . 

    یه برنامه دیدم از اینایی که 5تا دختر پسر میرن تو یه خونه هی باهم قرار میذارن و اینا ، اسمش بود دروغ صورتی . واقعا همشون دروغگو بودن . از طرفی اصلا هیچ کدومشون بهم نمی اومدن . درواقع همشون میگفتن دنبال کسین که بتونن بعدا رو ازدواج باهاش فک کنن ولی هیچ کدوم مناسب هم نبودن . یکی پورن استار بود اون یکی میرفت رقصای سکسی جلوی زنا میکرد زنا بهش دست میزدن . چه کارای مسخره ای . چه افتخارم میکنن . اون یکی پورن استاره نه ها ! اون همش می ترسید بقیه بفهمن که چیکاره بوده برای همین شش سال بود که با پسری دوس نشده بود . یکیشون بچه داشت مادر مجرد بود . اون یکی بدبخت بیچاره بود نصف حقوقشو میداد به خانواده ش . بعد وسط این همه بدبخت یه دختری بود که از این چبول ها پولدارا بود میگفت روزی 15 میلیون وون خرج میکنه . خیلی نامتوازن بود . خب معلومه هیشکی نمیاد با اون دختره دوس شه . مگه اینکه دختره بخاد برای پسره خرج کنه . خلاصه خیلی طولش دادن حوصلمو دیگه داشت سر می برد اخرشم درواقع هیشکی به هیشکی نرسید . تازه موند برای فصل بعدی . مسخره . اسکلمون کردن . 😐

    یه سریال نگاه کردم از این قدیمیا مال سال 2003 اسمش بود آل این all in ، آل این یه اصطلاح  تو بازی پوکره که طرف همه چیشو شرط بندی میکنه . سریال رو از رو داستان به همین نام که اشاره به زندگی پوکر باز قهار کره ای داره نوشته شده بوده و اینا سریالشو ساختن . خلاصه .

    لی بیونگ هان و سونگ هه کیو و جیسونگ تو این سریال بودن . این سونگ هه کیو یه جا نبوده که عشقی بازی کنه و مث ادم به عشقش برسه . همه جا بدبخته . بدبختی لی بیونگ هان که اصلا شرشر براش اشک ریختم انقد یه ادم بدبخت میتونه باشه اخه ؟! 

    خیلی اب داشت راستش ولی داستان عشقیشون قشنگ بود و زندگی کاراکتر لی بیونگ هان واقعا غم انگیز بود . طفلک هرکاری میکرد که مث ادم زندگی کنه یه وضعیتی پیش می اومد که نمیشد و یا نمی ذاشتن . 

    این تمرکزش رو کازینو و قمار هم زیادی بود و زیاد خوشم نمیاد راستش . قدیما از این سریالا زیاد داشتن که رو قمار می چرخیده . و مثلا جیسونگ پولداره میاد میگه که من ارزوم اینه که یه هتل کازینو داشته باشم و معروف شم :| فک کن بری امریکا درس بخونی بیای بشی رییس هتل کازیتو چقد مسخره . 

    لی بیونگ هان برای این سریال دسانگ گرفته و کلا سریالش خیلی گرفته بوده ریتش 47 بوده . نمیتونم بگم بد بود یا خوب بود . متوسط بود . قدیمی بودنش هم باید در نظر گرفت خب . 

    all in

    این همه گفتم ولی داستان سریالو نگفتم اینم بگم که رسالت این پست هم کامل شه ، داستان راجبه پسری به اسم کانگ اینها که با عموش زندگی میکنه و عموش قماربازه . از این کارت بازی های کره ای و با بچه میره اینور اونور قمار میکنه و به اینها هم با ایما و اشاره یاد داده که بشینه رو به روشون تا چشش به کارتای حریفا باشه و بهش با علامت دادن بگه که طرف چه کارتی دستشه . خلاصه اینجوری اینها هم قمار یاد میگیره . ولی عموش بهش میگه که تو نباید پاتو تو این کار بذاری وگرنه هیچ وقت نمیتونی ازش بکشی بیرون . اینها درونگرا تقریبا و شره و دعوایی مثلا ببینه یکی داره زور میگه دعوا میکنه یا به دیگران کمک میکنه و دعوایی کلا . خلاصه یه روز یه دختری رو میبینه و عاشقش میشه که طبیعتا سونگ هه کیوعه . 

    الان دبیرستانیه و عموش با هزارتا التماس دوباره ثبت نامش کرده حداقل دیپلمشو بگیره . میره مدرسه اونجا با جیسونگ که پولداره و زرنگ کلاسه اشنا میشه و جیسونگ میخاد با اینها دوس شه . یه روز تو سینمایی که مال بابای جیسونگه نزول خورا میاد خِر بابای سونگ ههه کیو رو میگیرن و کتک و اینا ، اینها و جیسونگ میرن کمک . بعدش اون نزول خورا میان سیریش میشن به اینها که تو مارو کتک زدی چطور جرات کردی فلان هی سیریش بازی دیگه . دست اخر بابای دختره یجوری می میره . و اینها و جیسونگ فک میکنن که کار همون نزول خواراس . میرن انتقام بگیرن می زنن انباری که پاتوق این ادما بوده رو اتیش می زنن نگو کله گنده هه تو اونجا بوده میمیره . میان جفتشونو میگیرن ولی چون جیسونگ باباش گردن کلفته اونو میاره بیرون و همه تقصیرا می افته گردن اینها . و اینها هفت سال می افته زندان . سونگ هه کیو هم میره تو یه صومعه ای تو ججو که مثلا راهبه شه که دست اخر نمیشه و با اشنا بازی میره تو کازینو ، بانکر میشه . 

    خلاصه اینها از زندان می یاد بیرونو با کمک یکی از دوستای تو زندانش که هموسوی خودمون بود ، تو یه کازینو کار پیدا میکنه  ،مونیتورینگ بود کارش درواقع ، سر یه بازیی اینها باعث میشه که کازینو پول از دست نده و اینجوری مدیره اونو استخدام رسمی میکنه و بعدشم مدیر کازینو میشه چون خیلی حرفه ای بودش همینطوری میشه که همونجا اینها  و هه کیو همو می بینن و عاشق و اینا ولی باز عوضیا نمیذارن این به زندگیش برسه و یه قتل باز می افته گردنش و اینها با کمک جیسونگ فرار میکنه امریکا . و همینجوری هی سرنوشت وار همو می بینن و باز جدا میشن و به همین ترتیب . دست اخر بهم می رسن . 

    این بود داستان سریال . 😄

  • نظرات [ ۰ ]
    • سه شنبه ۱۲ تیر ۰۳

    سریال کره ای وقتی گل کاملیا شکوفه میده When the Camellia Blooms

      سریال کره ای وقتی گل کاملیا شکوفه میده 동백꽃 필 무렵 When the Camellia Blooms کاملیا به کره ای میشه دونگ بک ، اسم قشنگیه درواقع . 

    سریال راجبه دونگ بک یه مادر مجرده که به یه شهر کوچیک نقل مکان میکنه و اونجا بار باز میکنه . از اینایی که الکل می فروشه با یه غذای سبک کنارش . بار باز کردن برای زن هم وجهه خوبی نداره . ولی این عقل نداره و ادمای عقل ندار کلا مقاومت شون زیاده . 

    تو اون شهر کوچیک ، نمیگم دهات حالا ، 😶🙄😏 یه مادری هست که طرفدار کاملیا یا همون دونگ بک در میاد . و هرجا مشکلی داشت ازش طرفداری میکرد . این زن بیوه اس ، و سه تا پسر داره ، پسر اخریشو که حامله بوده شوهرش می میره . پسر اخریش اسمش هست یونگ شیک با بازی کانگ ها نول ، از بچگی سر نترسی داره و زیربار حرف زور نمیره و کتک کاریشم خوبه و چندین بار دزد و عوضی های محل رو گرفته و هی بهش تقدیرنامه دادن . اخرم میره پلیس میشه . منتقل میشه سئول اونجا کارگاه میشه ولی چون باز یه قاتلی که گرفته بودش رو جلوی دوربین کتک میزنه منتقلش میکنن شهر خودش . 

    سریال کره ای وقتی کاملیا شکوفه بده

    از قضا 5.6 سال پیش تو اون شهر یه قاتلی بوده که زنا رو میکشته . از قضا یه سری هم میخاسته چندین سال پیش دونگ بک رو بکشه که قصر در میدره دونگ بک . سری بعدی هم شاهد بوده . خلاصه دونگ بک جونش در خطره و تو لیست قاتله . 

    یونگ شیک تقریبا سی سالش شده و مامانش میگه چرا زن نمیگیری . یونگ شیک مشخصه های خودشو برای زن اینده ش داره ولی قضا و قدر دست به دست هم میدن و اون عاشق دونگ بک میشه . اولش نمیدونه که دونگ بک یه پسر 8 ساله داره ولی بعدش میگه که مشکلی نی . تقریبا یه تخته ش کمه ولی زرنگه و البته که نمیذاره کسی سوارش شه . تو یکی از  قسمتها، خوب حال دختترو گرفت ، حال کردم اونجا دلم خنک شد . 😆🤣

    تو همین اثنا که اینا باهم اشنا میشن و داشتن بهم نخ میدادن بابای واقعی بچه پیداش میشه؛ کیه ؟ بازیکن معروف بیس بال که خیلی پولداره و زنش اینفلوئنسره . " اسمشو درست گفتم 😁" 

    حالا چی چی شد چلو شد ... 

    دونگ بک عقل نداره وقتی سالها با بابای بچه دوست بوده و عاشق معشوق ، پسره چون اوایل معروفتیش بوده نمیخاسته فاش بشه که با یه دختر معمولی رابطه داره . از طرفی نمیخاسته بچه دار شه و حالا زده و دختره حامله میشه و چون می فهمه پسره بچه نمیخاد به جای اینکه بهش بگه ازش قایم میکنه و بعدشم ترکش میکنه . پسره دنبالش میگرده ولی پیداش نمیکنه . البته که یه دختر پولدار خانواده دار دیگه اویزونش میشه و میشه مزید بر علت ، خلاصه ولی این دلیل نمیشه که پسره ندونه که بچه داره وقتی متوجه میشه که پیل گو " بچه ی موردنظر " پسر خودشه خیلی احساساتی و ناراحت میشه و میگه که باید بهش میگفته و این حقش بوده و فلان خلاصه با اینکه دیره میخاد مسئولیت قبول کنه و خرج بچه رو بده ...

    از قضا پیل گو مثل باباش استعداد بیس بال داره و میخاد بازیکن بیس بال بشه ولی چون مامانش پول نداره نه اردو میره نه کلاس خصوصی ، بذارین از بچه بگم ، بچه چون با یه مامان خنگ بزرگ شده خیلی فهمیده شده اصولا بچه هایی که مامانای خنگ دارن فهمیده میشن . خیلی پسر خوب و گوگولی بود و خیلی مامانی هم بود . پیل گو خودش یه بار سریال رو دوشش بود . من واقعا بازی پسررو اینجا دوس داشتم و خیلی دوست داشتنی بود . بابای بچه که اینو می فهمه میخاد که هرطور شده خرج بچه رو بده ولی دونگ بک کسخل همش رد میکنه و عن بازی در میاره . کلا این دختره همه جا همه جا یه تختش کمه و خدا رحم کنه زمانیکه قراره سریالش با لی مینهو رو ببینم فک کنم باید ارامبخش بخورم 🤣 ... 

    میگذره و رابطه ی دونگ بک و یونگ شیک جدی میشه ولی مامان یونگ شیک مخالف اینکه پسر ته تغاریش که با بدبختی بزرگش کرده اول جوونی یه زن بچه دار اونم نه نوزاد بلکه 8 ساله رو بگیره و مسئولیتشون رو قبول کنه . دختره دختر خوبیه ولی بچه ش هم خوبه ها ولی سرباره . بچه اینو می شنوه و تصمیم میگیره که بره با باباش زندگی کنه چون قبلشم باباش بهش پیشنهاد داده بود . چندوقتی میره ولی بعدش که دونگ بک متوجه میشه که پیل گو به خاطر این حرف که از زبون مادرشوهر اینده شنیده رفته با باباش زندگی کنه میره سئول و بچه رو برمیگردونه . البته که زدن این حرف حقیقت هم هست ولی باید مواظب باشی به گوش بچه نرسه . چون همیشه تو یادش می مونه . دونگ بک هم تو این مدت هرکاری کرده بود تا مبادا بچه همچین فکری به ذهنش برسه . 

    خلاصه یه سری کش مکش و اب بندی و ... قاتل رو میگیرن بعدش بابای بچه میاد باز پول بچه رو میده و خدا بده از این باباها ، تازه هزینه عروسی دونگ بک و یونگ شیک رو هم این میده . طفلی پسر خوبی بود اخرشم با زنش اشتی میکنه . زنش اخه کسخل بود ولی بعد ادم میشه . حالا این سری دونگ بک پولو قبول میکنه ،نمیگه نه وای پول نمیخام عجیبه اولش هی چسی می اومد ولی اخرش قبول کرد . مسخره . 

    سریال کره ای وقتی کاملیا شکوفه بده

    درکل سریال قشنگی بود ولی یه ذره ابش زیاد بود و دختره هم احمقیش زیادی بود و جون هم میکند حرف بزنه و مسخره بازی در می اورد . انقد بدم میاد به پول نه میگنا ایکبیری تو که پول نداری گوه میخوری غرور داری بچه رو زاییدی حالام که باباش با کمال میل میخاد خرج خودتو بچه شو بده ، من نمی فهمم گداها چرا انقد مغرورن . اینکه بجه رو با پول باباش بزرگ کنی خجالت داره و به غرورت برمیخوره یا اینکه فردا تو مدرسه و دبیرستان به پسرت بگن مامانش بار داره خجالت اوره ؟! طفلی بچهه تو مدرسه هرسری به این خاطر که بچه ها به مامانش تیکه می نداختن کتک کاری میکرد که مامان من زن فلان نی فقط الکل می فروشه همین . پسرش برعکس خودش به باباش کشیده بود و قشنگ حال میگرفت . حتی یونگ شیک هم از سرش زیادی بود . خوبه والا زن با یه بچه 8ساله پسر جوون رفت گرفتش . چقدم خوشبخت شد . 

    ...

    امروز تا همین جا . 오늘은 여기까지 

     

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۴ تیر ۰۳

    سریال کره ای تصادف با بازی لی مینکی

    سریال کره ای تصادف با بازی لی مینکی 

    درمورد لی مینکی در نقش چا یون هو که وقتی دانشجو دانشگاه برتر کره بوده تصادف میکنه و باعث مرگ یه زن حامله میشه و  زندگیش تغییر میکنه مدتی به عنوان بازرس بیمه کار میکنه و تمام این مدت با دوچرخه رفت و امد میکنه ، عذاب وجدان هم خیلی داره و خیلی کم حرف و غیراجتماعی ولی دقیق و منظبطه . سر یه پرونده ی کلاه برداری بیمه از کارش استعفا میده و به عنوان پلیس جرایم رانندگی مشغول به کار میشه ... 

    سریال در کل خیلی پیچیدگی خاصی نداشت راستش من همون اول متوجه شدم که چایون یو قاتل نی و اون پسرای شاهد قاتل اصلی هستن . ولی الکی داشت کشش میدادن با پرونده های دیگه . سریالش سفارشی بود زیرنظر راهنمایی رانندگی ساخته شده بود . هروقت از یه سریالی انتظارم زیاد میشه اینجوری زاقارت از اب درمیاد 😄 . 


    💜 مطالب پیشنهادی 💜 " لی مینکی " 

     

     
  • نظرات [ ۰ ]
    • چهارشنبه ۳۰ خرداد ۰۳

    سریال کره ای من خانواده ی استثنایی

    خب چطور تعریف کنم که خوب باشه . همون موقع که تمومش کردم خیلی چیزا بود که دلم میخاست بنویسم منتها ساعت 1 شب بود و دیگه حسش نبود بیام تایپ کنم . حیف شد اون  چیزایی که تو ذهنم بود الان یادم نی . ای بابا کاش همون موقع می نوشتم .تازگی به این فک میکنم فانتزی جدیدمه که برگردم عقب و کارای دیگه ای بکنم . رشته ی دیگه ای بخونم یا اصلا درس نخونم برم سرکار . اگه مثلا میرفتم یه رشته دیگه یا یه دانشگاه دیگه یا تصمیم دیگه ای می گرفتم بازم وضعیتم این بود ؟ همش تو گذشته ام . منم . همش در حال افسوس خوردن . همش نگران اینده . و حالی که حالی نیست . بی حالیه . خستگیه .ناراحتی عمیق . فریاد بی انتها . 

     

    و این سریال ، من قهرمان نیستما ! من قهرمان نیستم ولی ، من قهرمان نیستم ولی خب ... اینجوری معنی میشه . درمورد همه ی این افکاره که من دارم و ممکنه همه داشته باشن .

    شاید این فکر به ذهنتون برسه که اینا یه خانواده با قدرت های ماورایی بودن که نسل به نسل منتقل شده بود چرا قبل اینکه دختره وارد زندگیشون بشه فکرشون به این نرسیده بود که خاباشونو تعبیر دیگه ای کنن یا ازش استفاده کنن نقشه بکشن تا جلوی اتفاقی که اینده می افته رو بگیرن ؟! یا خیلی چیزای دیگه ، خب شاید به یه تلنگر اساسی نیاز داشتن که از یه فرد بیرونی که ناظر بیرونی وضعیتشون هست بهشون زده بشه . از اونجایی که دختره از دبیرستان با یه زنی که کلاه بردار بودش بزرگ شده بود خب تیزتر و باهوش تر و عقلش بیشتر کار میکنه ، به همین خاطر بهتر می تونست از این جور موقعیت های ناجور موقعیت بهتری و مثبتی بسازه . دختره شوق زندگی داشت . سرزنده بود برای همینم وقتی گی جو 5 سال ناپدید شد خانواده رو سرپا نگه داشت و تازه خیلی زود به قدرت پسرش پی برد . درحالیکه کل خانواده 13 سال به قدرت نوه هه پی نبرده بودن . این نشون میده شاید بعضی ها نامرئی باشن شاید معمولی باشن خیلی معمولی بدون هیچ استعداد و توانایی و یا حتی تحصیلاتی ولی وقتی تو یه خانواده با استعداد قرار میگیرن میتونن از استعداد   و توانایی اونا که نتونستن درست استفاده ش کنن و معمولیه حسرتشو میخورده ، استفاده و حتی اونارو هم سرپا کنن . دورهم جمع و خوشال کنن  . چه  چیزی تو یه خانواده بیشتر از شادی کنار هم و صمیمیت مهمتره ؟! به نظر من هیچ چیز . 

     

    سریال کره ای من قهرمان نیستم ولی

    راستش اونجایی که دختره خودشو گم و گور کرد تا مثلا گی جو دوباره افسرده شه یخورده غیرمنطقی بود به نظرم . گی جو درسته پسر خوبی بود ولی پدرخوبی نبود . بچه شو کاملا فراموش کرده بود و همش هم میگفت که وقتی دخترم به دنیا اومد بهترین لحظه ی عمرم بود . ولی کو ؟! حتی وقتی بعدش باهم درد و دل کردن و یخ بینشون اب شد و بچه داشت به باباش نزدیک میشد یهو باز به خاطر رفتن عشقش از خود بیخود شد و بچه رو فراموش کرد . بچه 13 ساله باید بیاد بشینه برای تو عقل بذاره !! 🤬مردک سست عنصر . خلاصه اینجاشو دوس نداشتم ولی خب به همه جذابیت ها و لحظه های قشنگ پدر دختری و گی جو و دختر می بخشمش . 😎🤭😁

     

    سریال کره ای من قهرمان نیستم ولی

     

    فک میکنم خیلی زود جمعش کردن ، میتونستن 16 قسمتیش کنن قشنگ جا داشت من دوس داشتم نشون بده که بعد اینکه اتش سوزی میشه و برمیگرده گذشته و دختترو نجات میده بعدش چی میشه مثلا میره پیش خانواده ش باهم میشینن شام فلان ، شاید این وقفه ی زمانی 5 ساله که گی جو ناپدید شده بود گیج کننده باشه ، من اینجوری استنباط کردم ،  ببینین چرخه ی زمانی سریال رو اگه متوجه شده باشین ، گذشته ی داهه ینی دختره ، اینده ی گی جو بود ، گی جو تازه بعد از چندسال اونم تو یه حادثه اتش سوزی واقعی در زمان حال ، تونست به اون زمان اتش سوزی 18 سال پیش برگرده ، درواقع وقتی گی جو داهه رو نجات داد وقتی انفجار رخ میده اینطور نی که گی جو مرده باشه یا تو چرخه زمانی گیر کرده باشه ، دقیقا وقتی که اون انفجار رخ میده ، در اینده پسرش که نیروی اوردن چیزی از گذشته رو داره میره و گی جو رو میاره به حال  . چرا این چرخه 5 سال طول کشید چون باید بچه به دنیا می اومد تا اون قدرت رو داشته باشه ، گی جو وقتی میاد به زمان حال که 5 سال بعده همون لباسا با همون گریم رو داره . اینده ی گی جو ، گذشته ی داهه س . برای گی جو این مدت زمانی فقط چندلحظه س . مثل همیشه که میره گذشته و میاد حال . حتی به دنیا اومدن بچه هم به خاطر اینکه خودش باباشو نجات داد اگه گی جو میمرد پس چجوری بچه تشکیل شده ؟! خلاصه اینجوری . 

     

    سریال ژاپنی تصرف بیمارستان  و سریال کره ای خانواده استثنایی 1 ⚡

    سریال کره ای خانواده استثنایی 2  ⚡

    سریال کره ای قهرمان نیستم ولی  2 ⚡

     

    ولی در کل سریال قشنگ و پرمفهوم و عمیقی بود و دوسش داشتم . 

     

     

    پنل بیان دیوانه شده . 


     

    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    ☘ داستان از دیوید سدریس ☘ داستان ژاپنی از اوسامو دازای  ☘ سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق  ☘ سریال کره ای مرد ملکه اینهیون ☘  سریال ژاپنی سرنوشت 2024 destiny ☘ سریال کره ای منشی کیم چشه ؟  ☘ عکس بهاری ☘ معرفی کتاب داستان های پهلوانی و عیاری ادبیات فارسی  ☘ کتاب شاه اسماعیل ☘  معرفی سریال کره ای که نبینین بهتره  ☘ سریال کره ای قولی با خدا  ☘ معرفی فیلم ژاپنی  ☘ سریال کره ای بکش و خوبم کن ☘  سریال کره ای این مرد همون مرده اس  ☘

  • نظرات [ ۰ ]
    • چهارشنبه ۲۳ خرداد ۰۳
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |