قالب

سریال کره ای در حال پخش :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۱۸۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سریال کره ای در حال پخش» ثبت شده است

سریال کره ای خانه ی پرنده ابی

کدوم ادم احمقی 10 سال تحقیر و سرزنش کار پیدا نکردن رو تحمل میکنه بعد که میفهمه شرکتی که توش بالاخره با پارتی ،کار پیدا کرده درواقع شرکت بابای خودش بوده و بعد  نمی سوزه ؟! بعدشم میره ته و توشو در میاره که قضیه چی بوده ولی در اخر میگه نه من این پولارو نمیخام به خاطر پول اینکارو نکردم . 🤮اسکلین ؟ خیلی فیلمنامه های سریالای 50 قسمتیشون اب و مسخره و غیرمنطقیه . 

همکار و دوست بابای احمقشون که مهندس ؛بوده و شرکت رو تاسیس کرده به باباش خیانت و دقیقا روز مرگش میره همه ی حسابای باباهرو خالی میکنه و با دستکاری سهام ، سهامشونم میخره و شرکت و اموال رو کلا میکشه بالا و اونارم از خونه میندازه بیرون . حالا پسر همون مرد ساده لوح احمق تو یه دانشگاه سطح پایین درس خونده و ده ساله که دنبال کار میگرده ، یارو دزده الان اسم شرکتو عوض کرده و کلی برای خودش اسم و رسم بهم زده . شانسا پسره برای این شرکت هم درخواست میده بدون اینکه بدونه این یارو دوست قدیم باباش بوده ، مرد دزد ، با اینکه پسره تو مصاحبه قبول شده بود ، خصوصی با پسره دیدار و رو گردنش دین میذاره که اره من استخدامت کردم اگه میدونستم تو پسر فلانی هستی مصاحبه تو رد نمیکردم . اینطوری ! 

سریال کره ای خانه پرنده ابی

پسره بعدا از یکی از زیردستای همون دزده می شنوه که این شرکت درواقع اول بنیانگذارش بابای خودت بوده ، بعدش اتفاقی متوجه چیزی میشه و بعدش که تحقیق میکنه متوجه میشه که درواقع اموالشونو این یارو کشیده بالا . و اقدام میکنه  و اینا . 

دست اخر که یارو میگه بیا اموال واسه شما، میگن نه تو این شرکتو به اینجا رسوندی ما پول نمیخاستیم که ما میخاستیم تو به خودت بیای 😶🙄بعدشم کاشف به عمل میاد که اصلا بابای احمقشون از اولم چون مردنی بوده میخاسته شرکت رو بزنه به نام این یارو و بهش بگه که با پولاش مواظب خانواده ش باشه . عجب ادم احمقی خب بزن به نام زنت همشو پول کنه سهام بخر به اسم بچه ات . اصلا یه چیزای مسخره و کسخلی نشون میدن . اصلا چرا یکی باید اینکارو کنه ؟! اصلا بگیم انقد احمق که همه ی سرمایه تو بدی دست کسی و بگی که مواظب خانوادم باش . از کجا معلوم طرف با وجود اون همه اموال همچنان رو حرف و قولش پایبند باشه ؟! اصلا بگیم این قضیه اش هیچی . مامانشون چقد احمق بوده . اصلا مامانشون نبودش . تو یتیم خونه دوست همین یارو دزده بوده و یه زن دیگه ای . سه تایی با این مرده اشنا میشن مامانه عاشق این یارو مهندسه میشه ولی مهندس میره یکی دیگرو میگیره . بعد که زنش میمیره ، این زنه میره به این میگه که من میام از بچه ات نگه داری کنم و اینا من فقط میخام خانواده داشته باشم 😶😐 . از اونطرف دوست یتیم خونه ایش حامله میشه از کسی و بچه رو نمیخاد ، این زنه  و مرده بچه رو به عنوان بچه ی خودشون میارن بزرگ میکنن . درواقع زنه حتی زن مرده هم نشده بوده و هیچ کدوم از بچه ها بچه ش نبودن . چقد بی معنی . 

به این ترتیب یه سریال کره ای 50 قسمتی دیگه رو ، روی دور تند نگاه کردم . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • چهارشنبه ۱۷ مرداد ۰۳

    سریال کره ای خانوم روز و شب 낮과 밤이 다른 그녀

    لی می جین ،بعد از 7 سال امتحان استخدام دولتی رو رد شدن ، یه شب ارزو میکنه که کاش کس دیگه ای بود . صب که بلند میشه تبدیل به یه پیرزن میشه . قبل از غروب خورشید پیره ، بعد از غروب خودش میشه . منتها خودش با پیریش خییلی متفاوته . خودش بی حال حرف میزنه و اون سرخوشی و خوشالی که پیریش داره رو نداره نتونسته یه کاراکتر یک دست رو بازی کنه . درکل از این دختر دهن گشاد زیاد خوشم نمیاد چه خواننده گیش رو چه بازیشو خیلی پر. روعه دوس ندارم . 

    ولی تا قسمت 5 قابل تحمل و خنده داره . داستان جناییش منو یاد سریال کره ای تونل می ندازه . 💚سریال کره ای هتلدار و سریال کره ای کشور من و سریال کره ای تونل 💚 

    اجوماعه خیییلی بامزه س و یه بار سریال کلا رو دوش اونه . دادستان هم بامزه گی و جذابیت خودشو داره ولی یه بار کمدی سریال رو دوش اجوما و اون بازرسه اس . یادم نمیاد قبلا کجا دیدمش که نقش عوضی داشت با اون صداش ولی اینجا نقشش خوب بود الحق زرنگم بود . 

    داستان جناییشم خوب بود من تو قسمت ده داشتم فک میکردم چرا انقد زود قاتلو لو دادن ولی خداروشکر قاتل یکی دیگه بود . گرچه به اون زنه شک داشتم که یه نقشی حتما داره که هستش بیخودی هی دیالوگ نداره 😁 ولی خیلی پتیاره بود . 

    مامان بابای می جین هم خیلی بامزه بودن .

    سریال کره ای خانوم روز و شب 낮과 밤이 다른 그녀

    ولیکن داستان یه سری باگ های عظیمی داشت مثلا اینکه این چجور استخدامیه که مدارک نمیخان و با گفتن اسم تو رزومه زرتی استخدام میشن اونم تو دادستانی ؟ و چرا دادستانه هرچقدم سرش شلوغ باشه هیچ وقت به این شک نکرد که لباسا گاهی و مخصوصا کوله پشتی اجوما و می جین چقد شبیه هم هستن و ایا اینا باهم اشنایی دارن یا ندارن . از طرفی مگه کار می جین چی میتونه باشه که روزها هیچ وقت دیده نمیشه ؟! و از این جور مسائل دیگه . 

    سریال کره ای خانوم روز و شب 낮과 밤이 다른 그녀

    اوپای جدید 

    با اینحال سریال قشنگی بود خیلی خنده دار و کیوت و دوس داشتنی و قلب قلبی بود تو این بی سریالی در حال پخشی چسبید و در سه روز تقریبا ؟! دیدمش . امروزم که قسمت اخرش اومد بی ساب نگاه کردم . قسمت اخر عملا اضافه بود و کات کردن زوج خییلی بیخودکی بود . من نمیدونم چرا وقتی یه دختر بیکار با یه مرد باکار قرار میذاره یجوری نشون میدن که دختره حس حقارت داره و چون بیکاره نباید عاشق شه یا نباید قرار بذاره برا همین قضیه کات کردن و فاصله انداختن بین زوجارو میندازن وسط تا بالاخره یجوری دختترو کاردار کنن . منشی دادسرا شدن سخته ولی نه انقد که نیاز باشه 8 سال پشت کنکور استخدامی بمونی ینی باید حتما رویای خودت بود تا قبول شی ؟ خیلی مسخره اس نگاهاشون و نشون دادن این قضایا ...این توهین به جامعه ی زنان بیکار یا خونه دار و غیرکارمنده . یعنی چی اقا اصلاح کنین خودتونو ... 반성하세요 

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۱۳ مرداد ۰۳

    سریال کره ای شب بهاری 봄밤

    یه عشق بیخود و بی معنی و مزخرف . اشغال بود سریالش . این پسره همه جا مارمولک و خوددرگیر . فک میکنه این کاراکترا خیلی باحالن درحالیکه رو عصاب ترین ادما و جغدترینشون اینجور شخصیت ها هستن .همیشه هم اجوما پسنده . 

    این زنه هم همه جا خوددرگیر و یبسه . خود به خود با دوس پسره قهر میکرد سر چیزای الکی . اصلا پسره بدبخت هیچی نمیگفتا این الکی قهر میکرد . خب خسته شدی ازش زودتر بگو تکلیفشو معلوم کن چرا انقد خودتو چسی میکنی . اجوما . الکی هم قضیه خانواده و خاهرشو بولد کرده بودن . خیلی مزخرف بود . اصلا تو یه کشور ازاد خانواده چند بخشه ؟! که حالا بخاد زورت کنه که ازدواج کنی یا نه . هرکی کار خودشو خونه خودشو داره . داستانای بی منطق و مسخره می سازن . الکی بازیگرارو هدر میکنن . 

    وسطی دوست پسر دختره س که 4 ساله باهم دوستن . ولی دوستیشون اصلا بی جونه هیچ عشق و محبتی توش نی الکی همینجوری دوستن . مث این زوجای چندین سال ازدواج کرده که از هم خسته شدن و از تب و تاب عشق افتادن . یه روز دختره تو داروخانه اون مارمولک سمت راستی رو می بینه و ازش خوشش میاد . پسره هم همینطور . پسره و دوس پسره تو باشگاه باهم بسکتبال بازی میکنن و همو اینجوری می شناسن . پسره یه بچه ی 6 ساله داره که پیش خانواده ش زندگی میکنه . خودش تنها زندگی میکنه . دکتر داروخونه ایه . هیچی دیگه دختره و پسره باهم دوس میشن و دختره با دوس پسره کات میکنه . از اونورم زور خانواده دختره که این پسره پسر خوبیه و بیا باهاش عروسی کن سر و سامون بگیری . ما خیالمون راحت شه . مث خانواده های ایرانی شوهر دادن دختر به هر قیمتی . دختر اولی رو به زور شوهر داده بودن به یه دندون پزشک طرف شیبل از اب در اومده بود دختترو کتک میزد . اینم برداشته بود البوم کتک درست کرده بود خب زودتر برو اقدام کن دیگه البوم درست کردنت چیه . چون اخبارگو بودش برا همین هی دست دست میکرد . باباشون فهمید شوهره کتکش میزنه مث گاو میگفت عیب نداره اشتی کنین . یابو بود باباشون . دیگه کشور ازاد بابا چندبخشه . مگه باید از اون اجازه بگیری چیکار کنی برا زندگیت همه چیتون جداس . یه ازدواجتون نیاز به اجازه ی خانواده س . اسکلای عقب افتاده . چطور به پول دادن رسیدنی دخترا باید مستقل شن ولی به شوهر کردن رسیدن اجازه و کوفت ؟! خیلی مسخره بود موضوعش . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۱۲ مرداد ۰۳

    سریال کره ای عمو سام شیک 삼식삼촌

    موقعی که رفته بودم امریکا به هر طرف که نگاه میکردم زیبایی و فراوانی بود  . درحالیکه کشور من و هم وطنام داشتن تو گشنگی و کثیفی دست و پا می زدن . یارابون میدونین پیتزا چیه ؟ تاحالا پیتزا خوردین ؟ وقتی امریکا بودم بالای یه پیتزا فروشی زندگی میکردم . شبا بوی پیتزا خاب رو از چشام میگرفت . یارابون مشکل اقتصادیمون از داشتن و نداشتن اسلحه مهمتره . کشوری رو دیدم که هیچکس غم نون نداشت . جایی که میتونی هرروز سه وعده غذا بخوری . چیزی که تو این مدت حسرتشو میخوردم جت های جنگنده و ناوهای امریکا نبود ، بلکه پیتزا بود . چه فایده داره که جنگ رو ببری ولی ملت از گشنگی بمیرن ؟ کره میتونه از جوون هایی که داره استفاده کنه و یه کشور صنعتی بسازه ، با موقعیت جغرافیایی که کشورمون داره میتونیم به مرکز تجارت دنیا تبدیل بشیم . 

    سریال عمو سام شیک . سام شیک به این معنا که طرف کاری میکنه که کسایی که باهاش دوستن و همدست روزی سه وعده غذا بخورن . یارابون : ملت ،چه چیزی مهمتر از غذاست ؟ این رازیه که کره ای ها بهش رسیدن و مثل خدا می پرستنش و ازش نگه داری میکنن و ما ؟! ما رییس جمهوری که نگران غذای کارگر بود و پرسید غذا خورده یا نه رو مسخره و بعدم کشتیمش و بعدشم یه سست عنصر بی ادب بی فرهنگ رو اوردین کردین رییس جمهور . در این ارزو که با جهان صلح کنیم و حجاب اختیاری داشته باشیم . 

    چقد فرق است بین طرز فکرملت ما و ملت اسیای شرق . میل میل매일 매일  هرروز دارم غبطه ی اینو که چرا تو این خراب شده هستم رو میخورم . 

    • دوشنبه ۸ مرداد ۰۳

    سریال کره ای رسوایی : حادثه تکان دهنده و غیرمعمول Scandal: A very shocking and immoral event (2013)

    سریال کره ای رسوایی : حادثه تکان دهنده و غیرمعمول Scandal: A very shocking and immoral event (2013) 

    درمورد پلیسی به اسم ها میونگ گون " مرد سمت چپیه همون اویجای خودمون یا دکتره تو سریال  ⚡ سریال کره ای پزشکی صلیب  ⚡" که پسرش تو مهد کودکی که سازنده و صاحب ساختمونش اون مرد سمت راستی هست  که اسمش جانگ ته ها عه ، بر اثر حادثه ای ساختگی : ریزش ساختمون  کشته میشه . یه مقاله نویس دست سه میاد به هامیونگ گون میگه که حادثه ای که رخ داده عمدی بود و ساختمون به علت بدی مصالح فروریخته و اینطوری و اونطوری . ها میونگ گون کاری از دستش برنمیاد برا همین تصمیم میگیره که بره جانگ ته ها رو بکشه ، شبی که میره جلوی در خونه ی جانگ ته ها ، از قضا شبی بوده که زن و پسر 5 ساله ی جانگ ته ها بعد از 5 سال به خونه برگشته بودن و پسر بچه هه قرار بوده برای اولین بار باباشو ببینه ، یه سری اتفاقا می افته و بچه میاد دم در و ها میونگ گون رو میبینه و فک میکنه که باباشه صداش میکنه بابا و ها میونگ گونم یاد بچه ی خودش که همسن این بچه بوده می افته ، بچه رو می دزده و فردا شبشم زنگ میزنه که بچه ات پیش منه دنبالش نگرد . 

    سریال کره ای رسوایی

    حالا خانواده بچه چجورین ؟! جانگ ته ها یتیم بوده که بابای زنه می یارتش بزرگش میکنه و بعدها جانگ ته ها ماله باباهرو بالا میکشه و بابای زنه رو می ندازه زندان و همونجاام میمیره . زنه بعد از ازدواج علاقه ای به کار توی کمپانی باباش نداشته و طبیعتا اونجا رو شوهره میگردونده ، وقتی می فهمه حامله س به بهونه ی درس خوندن میره خارج تا بچه رو سقط کنه ولی نمیکنه و بدون اینکه یارو بدونه 5 سال  خارج با بچه زندگی میکنه و بعدم برمیگرده کره و یه دفتروکالت باز میکنه و میخاد طلاق بگیره ، وقتی تصیمیمش رو گرفته بوده یه شب مث همیشه بچه که  اسمش اون جونگه ،سراغ باباشو میگیره توله سگ 😁 زنه تصمیمش رو عوض میکنه و تصمیم میگیره برگرده به خونه زندگی پدریش و پسرشو همونجا بزرگ کنه و بعدا مال و اموال باباش به پسرش برسه . میره به جانگ ته ها میگه این پسرته فلان ، یارو هم خیلی بچه دوست مخصوصا پسر دوست بوده ، از اون طرف یه معشوقه هم داشته که ازش یه دختر داشته ، اونارو راس و ریس میکنه قضیه شونو و اماده پذیرایی از پسرش میشه شبی که زنه اومده بوده خونه با بچه ، زن معشوقه هه میاد با زنه دعوا میکنه و زنه بچه رو می فرسته از اتاق بیرون ، بچه هم میره دم در که منتظر باباش وایسه ، که اشتباها فک میکنه که ها میونگ گون باباشه و دزدیده میشه . 3 سال بعد زنه برای اینکه شوهر حروم زاده س از خونه زندگیش پرتش نکنه بیرون و چون فک میکنه بچه ممکنه برگرده به این خونه ، تمام یتیم خونه ها رو میگرده و بعد یه بچه که شبیه بجه ی خودش بوده و رو قوزک پاشم زخمی مث زخم بچه ش داشته رو جای پسر گم شدش می زنه و تست دی ان ای رو هم با دندون افتاده ی بچه ی واقعی میگیرن و اینجوری میشه که یه بچه دیگه جای اون جونگ واقعی رو میگیره . 

    از اون طرف ها میونگ گون مدتها مخفیانه زندگی کرده و هرسری می بینه که ادم مشکوکی دور و ورشه میره یه دهات دیگه . از طرفی اون جونگ هم بزرگ شده  و باید مدرسه بره ولی نفرستادتش مدرسه . بعد 3سال تصمیم میگیره که بچه رو برگردونه به خانواده ش که جلوی در متوجه میشه که خانوادهه یه بچه ی دیگه رو به اسم بچه ی خودشون اوردن . برا همین منصرف و بعد از اون بچه رو به نام پسر مرده ی خودش ثبت و یه جا مستقر میشه . 

    25 سال بعد اون جونگ واقعی پلیس شده و اون جونگ قلابی وکیل ، اون جونگ پلیس دنبال پرونده ی قتلی که تو ساختون سازی ته ها که مال بابای واقعیشه رو میگیره و متوجه میشه که رییس جانگ ته ها خلافکاره . و اینجوری دوباره دو خانواده با هم ارتباط برقرار میکنن . 

    داستان رو دستگیری جانگ ته ها و ارتباطش با پسراش و دخترش و زنش و معشوقه ش و داستان ها میونگ گون پیش میره و ی جذابتر میشه . 

    سریال 36 قسمت بود . درکل سریال قشنگی بود با اینکه یه اب های ریزی داشت و یه باگ کوچکی ولی نادیده میگیرمش چون قشنگ بود با اینکه خیلی طولانی بود . از بازی بازیگرا تا داستانش خیلی جذاب بود . حتی نقش منفی هم جذاب و بامزه بود یه جاهایی و نمیشد ازش متنفر شد . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۲۸ تیر ۰۳
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |