قالب

سریال کره ای ایدل مقدس :: • Tony Takitani تونی تاکیتانی •

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سریال کره ای ایدل مقدس» ثبت شده است

سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

من بعد از مدتها مقاومت این سریال رو دیدم . 

سریال کره ای سقوط اضطراری عشق یا سقوط بر روی عشق ، 사랑의  불시착 crash landing on you 

سریال راجبه یون سری یه دختر از یه خانواده پولداره " پولدار نباشه نمیشه " که رفته برای خودش یه کمپانی زده و موفق شده حالا اومده پاراگلایدر و لباس ورزش و اینا تولید کرده ، من نفهمیدم این بالاخره لوازم ارایشی داشت تولید میکرد یا لباس ، خلاصه یه روز برای امتحان وسایلی که ساختن با برند یون سری ، سوار پاراگلایدر میشه و پرواز میکنه ولی یهو طوفان و تندباد میاد و یون سری رو برمیداره میندازه کره شمالی ، " از جمله حقایق یکی اینکه شبه جزیره ی کره 70 درصدش کوه و دریاس و امکان همچون طوفانی درش نی " چشم باز میکنه می بینه تو جنگله؛ سر و صدا ، که هیون بین میاد و اونجا اولش دچار سوتفاهم میشه و فک میکنه تو کره اس ، ولی هیون بین بهش میگه که اینجا کره شمالیه و اگه میخای گیر نیفتی اینجا، همینجوری مستقیم بدو و به دوراهی رسیدی بپیچ راست ، ولی دختره چون احمقه می پیچه چپ و اینجوری میشه که شانس برگشت به کره جنوبی رو از دست میده و شانسا خیلی شانسا از دهاتی که هیون بین زندگی میکنه سر در میاره ، از قضا هیون بین هم داشته دنبالش میگشته و پیداش میکنه و اونو تو خونه ش پنهان میکنه .

سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

و اینا در عرض یک ماه عاشق هم میشن و هربار که میخاسته اینو بفرسته جنوب مشکل به وجود می اومده . این بین داستان های دیگه ایم هست که مهمترینشون وجود یه عوضی تو سریاله که سیریشه و برادر هیون بین رو کشته و حالا میخاد یه آتو پیدا کنه هیون بینم بکشه و سپس کل خانواده شو بکشه پایین . اولش همه فک میکنن هیون بین یه سرباز معمولیه که درجه داره ، ولی درواقع اون پسر یه مقام بلندپایه س خیلی کله گنده س . 

سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

9 قسمت اول خوب بود ولی بعدش فوق العاده اب شد . و اصلا خیلی غیرمنطقی و مسخره بود . من فک میکنم اگه بر حسب واقعیت درست میکردنش عشقشون قشنگتر جلوه میکرد . ولی اینجوری خیلی اب تو اب بود .

اولا چجوری زود در عرض یه ماه درحالیکه زیادم باهم حرف نزدین عاشق هم شدین !؟ اصلا بگیم شدین . دختره اصلا انگار رفته بود سوییس ، اصلا انگار درکی از اینکه الان کره شمالیه نداشت . انگار پیک نیک رفته بود عین خیالش نبود . خجسته 😶 هی لفت میداد رفتنشو به کره جنوبی خبر مرگت خب اگه این پسسرو میخای عاشقشی خب بمون اونجا ، بالاخره راه واسه موندگار شدنت بیشتره تا فرستادنت به کره جنوبی ، اگه نمیخای خب تلاش بکن اصرار بکن به اونی که میتونه کاری کنه بچسب ، یه پسره دیگه بود اصلا این دیگه خیلی مسخره بود ، که از برادر این دختر ه کلاه برداری کرده بود برای اینکه فرار کنه رفته بود چین از چینم با واسطه اومده بود کره شمالی قایم شه ! 🤨🙄ادم بره کره جنوبی زندان بهتره ؟یا اینکه بری کره شمالی که معلوم نی چجورین و نکنه تورو بکشن و اینا ؟ عقل دارین ؟ 

سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

خلاصه اون پسره قبلا به یون سری چشم داشته ، همو تو کره شمالی می بیننو پسره میگه خطرناکه فلان بیا من می فرستمت بری ، نفهم بازی و تهش باز میره پیش هیون بین

اخرش انقد مسخره و ساده اینو رد کرد کره جنوبی اصلا همینجوری موندم ، خب اگه این راه بود چرا همون فردا اینکارو نکردی ؟ اصلا بگیم فردا نتونستی چون از مرز برگشته بودی ، چرا بهش نگفتی که یه ماه بعد میتونم به راحتی ردت کنم بری و هی راهای مختلف امتحان کردی ؟! بعد اخه اگه این راه هست چرا خودتون اینجوری فرار نمیکنین ؟! اصلا اگه انقد عاشق هم بودین فرار میکردی کره جنوبی ،به نظر من خیلی طبیعی بود که اینکارو کنن بالاخره این یه سریال تخیلی بود دیگه چرا نذاشتن هیون بین بره کره جنوبی ؟! 

سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

7 قسمت بعدی رسما اب بود ، اصلا اومدن اون سربازا به کره جنوبی و فرار اون عوضیه برای کشتن یون سری به کره جنوبی ، خیلی مسخره بود . واقعا چجوری این سریالا میترکونن؟؟؟؟ من واقعا دارم به خودم به عنوان یه کی درامر شک میکنم 😁😎🤭

من تا قسمت 6 دوس داشتم پروانه اینا بودم خنده دار بود ولی موندن بیشترش تو کره شمالی خیلی خیلی  غیرواقعی بود . 

بیاین چندتا حقایق سریال بهتون بگم  : 

شایعه ای هست که 90 درصد کره شمالی این سریال رو دیدن . همچنین برای ساخت این سریال از فراری های کره شمالی که تو کره جنوبی هستن کمک گرفته شده . با اینحال سریال طبیعتا با حقایق خیلی متفاوته . 

تو قسمت 9 صحنه ای هست که اون یارو سیریشه میره خونه رییس امور سیاسی که یه مقام بلند مرتبه س تا دنبال جاسوس کره جنوبی ینی یون سری و هیون بین ؛پسر رییسه بگرده ، و وقتی پیدا نمیکنه تو روی رییس اعتراض میکنه که اونا کجان و فلان . به گفته ی کره شمالیا همچین چیزی محاله ممکنه . اگرم ارتش بریزه تو خونه ی یه مقام ارشد حتما دستور رو از کیم جونگ اون گرفتن و حتما برای پاکسازی رفتن وگرنه همچین کاری مجازاتش هم برای اونایی که رفتن و هم برای خانواده و اطرافیانشون ، مرگه . درجا ...

تو درام نشون میده که سرباز هایی که تو مرز هستن جلیقه ضدگلوله پوشیدن و خیلی تر تمیزن ، درحالیکه اینجوری نی اونا مث گداها لباس می پوشن و وقتی ببینیشون نمی فهمی اینا سربازن یا گدا . " بدبختا " 

سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

نکته ی خیلی مهم که اصلا سوتی سریال بود ، همونجور که گفتم ، یون سری به راحتی از مرز ، انگار مرز سوییس و فرانسه س ، که همه جاش در واقعیت فنس با برق فشار قویه رد میشه اونم بعد از ده قسمت ، اگه میشد به این راحتی رد شد چرا انقد قایم موشک بازی کردن ؟! و دوما اصلا امکان نداره یکی به اون راحتی رد شه بیاد کره جنوبی و فردا بیاد سئول ، درواقع سریال امنیت مرز خودشونو برده زیر سوال و ارتش و سربازایی که تو مرز هستن رو بز جلوه داده . 

سوتی که نمیدونم ولی سریال یجوری نبود که نشون بده کره شمالی ها به رهبرشون خیلی احترام میذارن و عرق دارن ، وقتی درمورد کره ی جنوبی حرف میزدن انگار دهنشون اب می افتاد برن اونجا ، و وقتیم اونجا بودن همچین حسی تداعی میشد . بعد نوشته بود یه جا که سریال ترویج علاقه و کنجکاوی به کره شمالی کرده و اگه دوران کرونا نبود سیلی از توریست ها روانه ی کره شمالی میشدن . 

البته که من متوجه هستم اگه قرار بود واقعیت باشه خب انقد ممکن نبود محبوب بشه ولی فک میکنم اگه واقعی تر می ساختن عشقشون خیلی سوزناک تر و قشنگتر میشد . فک کن وضعیت سخت و اسفناک و خفگان کره شمالی و عشقی که بین این دونوگل جوانه میزنه و امید رو در سرباز کره شمالیی می شکفه ، و وضعیتی که نمیتونن بهم برسن ، باحالتر نبود ؟ اینجوری اصلا انگار نه اینگار ، بعد یه ارتشی کره شمالی بدون تفتیش عقاید و به پا ، چطور میتونه بره سویییس و با یه زن خارجی اونم کره جنوبی لاو بترکونه ؟ 

سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

تو کره شمالی اگه یه ارتشی که نامزد داشته باشه همچین موردی براش پیش بیاد بلافاصله اخراج و معلوم نی چه بلایی سرش بیارن . و کل خانواده ش به زناکار متهم میشن . چون اونا خیلی به عقاید کنفسیوسی قدیمشون پایبند هستن . 

تو سریال نشون میده که قسمت های اول هیون بین به یون سری میگه که موهای باز تو کره شمالی نشون دهنده ی دیوونه یا زن خارجیه ولی نامزد خودش که قسمتای بعد میاد موهاش بازه همیشه . 🙄 تو کره شمالی موی زن باید کوتاه یا بسته باشه . 

درواقع از قسمت ده به بعد کلا سریال رو به اب رفت و فقط برای اینکه یه لاوترکونی تو کره جنوبی هم انجام بپذیره ،نشون دادن . 

وگرنه کلش از منطق خارج بود . اگه کره شمالی ها میتونن به راحتی دو روزه ؟ تونل بکنن و وارد کره جنوبی شن خب چرا فراریا انقد خودشونو عذاب میدن میرن نمیدونم چین یا مث فیلم  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀  بلژیک و اینا ؟! خب اونام میان تونل میکنن دیگه .

و اصلا چرا یه مقام ارشد کره شمالی که اون همه جرم کرده باید بره دادگاه ؟ اصلا مگه دادگاه دارن ؟ درجا مجازات میشن میبرنش اردوگاه کار اجباری ، مگه میشه اصلا چرا باید فرار کنه بیاد کره که یون سری رو بکشه ؟ بعد عاشق دل خسته هیون بین هم از جنگل ها بگذره و وارد جنوب شه و بیاد از یون سری محافظت کنه بدون اینکه هیچ برنامه ریزی هماهنگی با مامورین کره جنوبی ،همینجوری یلخی ؟! ینی سرویس امنیت ملی کره جنوبی برای شما یک شوخیه ؟ اینجوری بود که کره جنوبی  الان به فنا رفته بود . 

قسمتای اول دوس داشتم ولی درکل زیاد باحال نبود داستانش . 


🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟 سریال کره ای دروغه همه 💟 سریال کره ای داستان ازدواج بانو پارک  💟پادشاه ابدی  💟 سریال کره ای اودیسه ی کره ای سون او گوک 💟قالب جدید 💟 سریال کره ای بدرخش یا دیوانه شو  💟 سریال کره ای مرد من الهه عشقه 💟 my man is cupid 💟 جمع بندی سریال های در حال پخش که دیدم 💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟تاریخ در سریال کره ای عاشقان ماه و بدرخش و دیوانه شو  💟

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۲۰ اسفند ۰۲

    سریال " انتخاب همسر برای امپراطور : جنگِ زنان " یا " ملکه : عشق و جنگ "

    سریال " انتخاب همسر برای امپراطور : جنگِ زنان " یا " ملکه : عشق و جنگ "

    انتخاب همسر برای امپراطور
    انتخاب همسر برای امپراطور

    داستان سریال در مورد امپراطوری" من دیگه تو متن چونا می نویسم " که با دختره یکی از درباریا که همه باهاش مخالفن ازدواج کرده ، چونا از بچگی این دختررو میشناخته و عاشقش شده بوده حالام باهاش ازدواج کرده بود که تو روز عروسی که داشتن تو خیابون بین مردم رژه عروسی برگذار میکردن یه عده خیانتکار میریزن و به عروس و چونا شلیک میکنن ، عروس میمیره ولی چونا بعد چندروز بهوش میاد .

    امپراطور
    امپراطور

    کسی که این قتل رو برنامه ریخته بوده یکی از وزیراس ، چون چونا دختر اونو برای ملکه بودن انتخاب نکرده و دخترش عاشق چوناس ، گفته بذار همرو بکشم یهویی یه امپراطور جدید رو هم بیاریم .امپراطور جدیدم در نظر گرفته یکی از شاهزاده ها که تو دهات زندگی فقیرانه داره . بعدم برای اینکه گند خودشو بپوشونه و حواسارو پرت کنه به ملکه مادر میگه بیایم خانواده ملکه مرده رو به جرم خیانت بگیریم ، خلاصه میگیرن پدر ملکه رو هم میکشن ، جسد ملکه رو هم میندازن یه گوشه ای . چونا طفلی عشقشو از دست داده از اینورم نمیتونه از پدرزنش دفاع کنه . از اونجا که ملکه مرده پس باید دوباره گزینش ملکه انجام بشه ، دوباره دخترارو میارن و امتحان میگیرن و اینا ...

    یه وزیر دیگه ای هست با همون شاهزادهه که وزیر اولیه در نظر گرفته بودش ، همدسته و گروه درست کرده و میخان چونا رو بکشن و خودش بشینه و کارایی که خودش فک میکنه درسته را رو ممکلت اجرا کنه ، وزیره با پدر ملکه ی فقید دوست بوده، اینم بگم که باباهه از این روشن فکرا بوده برای همین بهش انگ خیانت می بندن و زود دارش میزنن . ملکه یه قل داشته که بچگی گم شده بوده ، چون داشتن دوقلو نحسی برای کشور بوده ، باباهه به هیشکی نگفته بوده که دوقلو داره ،به هیشکی غیر از این دوستش ، وزیره اتفاقی دختره را میبینه و میفهمه که این قل ملکه ی فقیده ، میارتش و میگه اره خانواده ات اینجوری شدن دختره فراموشی داشته تو این مدت ولی یهو یادش میاد همه چی ،اصلنم بهت زده و بحران زده نمیشه و همه چیو قبول میکنه ، یارو میگه همش تقصیر امپراطوره ،تو باید قدرت بدست بیاری تا بتونی انتقام خانوادتو بگیری ،چجوری ؟ً ! باید بری ملکه بشی هرکیم گفت تو شبیه ملکه فقیدی دیوار حاشا بلنده .

    چونا و ملکه
    چونا و ملکه

    خلاصه اونو به عنوان دختر یه وزیر دیگه ای که دختر داشتش ولی دخترش بیمار بوده و هیشکی تاحالا ندیدتش برای گزینش ملکه جدید میفرستن قصر ، چوناام درتلاشه که بفهمه کی پشت ماجرای ترور ملکه شه . بی خبر از اینکه بدونه ملکه دوقلو داشته ، دختره رو میبینه و فک میکنه ملکه زنده شده ولی از دختر انکار و از چونا اصرار ، دختره گیج شده نمیدونه چونا دشمنه دوسته مگه اون مصبب کشتن ملکه و پدرش نبوده پس چرا اینجوری رفتار میکنه . دست اخر متوجه میشه که اونی که چونا عاشقشه نه تنها خاهرش بلکه خودش بوده که چونا رو تو جوونی تو خیابون دیده و بهم دل بسته بودن .

    وقتی ملکه کشته شد
    وقتی ملکه کشته شد

    یه پروسه ی طولانی برای گزینش ملکه دوباره راه می افته و بازم تو مرحله ی اخر که میخان دختررو به عنوان ملکه انتخاب کنن ، وزیر اولیه میاد چونا رو تهدید میکنه که اگه دختر منو نکنی ملکه من لو میدم که این دختره ملکه ی قبلیه که زنده شده ،"چون بهشون انگ خیانت بستن پس اگه دختره حتی اگه ملکه قبلیه بوده باشه هم نمیتونه دوباره زن شاه بشه " چونا مجبوری دختره همون وزیر اولیه رو ملکه میکنه و دختترو میکنه صیغه ، تو این بین وزیره "همون دوست بابای دختره " که با شاهزادهه دستش تو یه کاسه س به دختره سم میده و میگه مامانت دست ماعه شاهو بکش تا مامانتو بهت بدیم . از این ور یارو و شاهزاده نمیدونن کی بوده که اون روز ملکه و چونا را میخاسته بکشه ،از طرفی وزیر اولیه نمیدونه که شاهزاده ای که در نظر داشته بکنتش شاه ، خودش چه بلاییه 😁 .

    شاهزاده
    شاهزاده

    از اونور بعد از اینکه گلوله خورده تو سر چونا ، چونا هر وقت دختره تو خطر می افته رویای صادقه میبینه ،این سری تو رویاش میبینه که دختره داره تو چاییش سم میریزه ، میره اتاق دختره ، و بهش رودستی میزنه ، میگه زخم سینه ات چطوره "گلوله خورده بود " دختره میگه خوبه ، چونا میگه زخمت که رو سینت نبود تو شکمت بود تو کی هستی و خلاصه یخورده ناراحتی بینشون به وجود میاد ، بعد با خودش دودوتا چهارتا میکنه میفهمه که دختره قل دیگه ی ملکه ی قبلیه . قضیه بینشون حل و فصل میشه و بازم باهم خوب میشن . از اونور حسودا و تنگ نظرا بیکار نمیشینن و تو شهر شایعه راه میندازن که این دوقلوی ملکه ی قبلیه و این نحسی میاره و اینا همه جمع میشن تظاهرات که چونا صیغه تو مجازات کن ، چونا هم راهی براش نمی مونه ، دختره میاد اعتراف میکنه که اره من دوقلوی ملکه قبلیم ولی به ملکه و پدرم تهمت زدن باید اسمشونو پاک میکردم برای همین این نقشه هارو کشیدم .

    چونا هم میگه من میدونستم و بعدا مجازات این کار صیغه رو هم انجام میدم ولی اول باید اسم پدرشو پاک کنیم . خلاصه کارا خیلی رو روال و سریع انجام میگیره کسی میاد شهادت میده پدرش خیانتکار نبوده ولی چون درهرحال پیشگویی دوقلوها هنوز قضیه ش تموم نشده چونا و صیغه مجبور میشن از هم جدا شن یه مدت . از اون طرف شاهزاده هوله با وزیر اولیه " اون وزیره که دستش با شاهزاده تو یه کاسه بود همین وسطا لو میره و چونا بهش دستور خودکشی میده " دست به یکی میکنه میخاد بریزه قصر رو بگیره و چونا رو بکشه . حالا شاهزاده هم قبلا تو خیابون چندباری این دختترو دیده بوده و عاشقش شده بوده ، میخاد دختترو زنه خودش کنه . خلاصه جنگ و درگیری رخ میده و شاهزاده دختررو میدزده ولی چونا میاد و باهم می جنگن و دختترو نجات میده ، شاهزاده هم میبینه راهی براش نمونده خودشو میکشه . دست اخر این دونوگل بهم میرسن .

    این خلاصه سریال بود البته که خیلی پیچیدگی ها داشت من خلاصش کردم 😁 سریال قشنگی بود . این اولین سریالی بود که از این پسره به عنوان نقش اول میدیدم واقعا بازیش خیلی خوب بود طرز حرف زدنشو خیلی دوس داشتم تو هر موقعیتی با ملاطفت و ارامش و تسکین دهنده بود طرز صحبت کردنش ، خیلی کاراکتر چونا رو دوس داشتم . دختره هم بد نبود با اینکه بازیش یکنواخت بود ولی خسته کننده یا شیربرنج بهتر بگم نبود . 😄این دختره اکثر سریالایی که داره همیشه نقش یکه با اینکه قیافه ی خیلی قشنگی نداره ولی اجزای صورتش خیلی همگونو قشنگن مخصوصا دندوناش ، "دندوناش لمینت نی " بازیشم بد نی بهتر از خیلی های دیگه س که الکی معروفن . موضوع تاریخی سریال و داستانشم خوب بود و جذاب . خیلی کشمکش بین وزیرا و چونا نبود مث سریالای تاریخی دیگه که خیلی همش وزیرا به چونا زور میگن و چونا همش در حال حرص خوردن و تلاش برای مقابله س ولی کاری نمیتونه بکنه . مثلا وسطای سریال قضیه خیانت یکی وزیرا خیلی زود و سریع توسط چونا مخفیانه راس و ریس شد و طرفو محکوم کرد و تمام . از طرفی اینجا مادربزرگه چونا که ملکه بزرگ بود خیلی رابطه ش با چونا که نوش میشد قشنگ بود و همش طرف چونا رو میگرفت .

    کلا سریالای تاریخی کره ای با اینکه نشون دهنده ی بی عرضگی و مترسک بودن اکثر شاهاشونه ولی خیلی قشنگ میسازن و تازگی مخصوصا خیلی سریالایی که فقط کانسپت و بک گراند تاریخی داره ولی اثری از تاریخ واقعی توش نی میسازن . اینم از اون دسته سریالا بود با اینحال تو اینجور سریالا هرچقدم وزرا عوضی بوده باشن و طالب قدرت و تاپ داون بودن روی امپراطور و قدرتش هیچوقت خودشون نخاستن شاه بشن و یا به شاه بی احترامی کنن . حتی وقتی میخان شاهو عوض کنن دنبال کسین که ریشه سلطنتی داشته باشه . این نشون دهنده اینکه این موضوع که تو اون زمان شاه را به عنوان بنده ای برگزیده از سمت شاه می دونستن حقیقت داره و حتی خیلی بیشتر از اینکه تو سریالا نشون میدن به شاه احترام میذاشتن .

    کاراکتر شاهزاده هم خیلی باحال بود بازیگرشو دوس داشتم خیلی جذبه داشت و عشقش به دختره رو دوس داشتم . حیف خودشو کشت البته که صحنه ی تراژتیکی بود /درست نوشتم اسمشو ؟ 😄

    درکل سریال قشنگی بود از دیدنش لذت بردم .


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

    💚  سریال کره ای بی خانمان  💚  سریال ایرانی برف بی صدا می بارد 💚  فیلم سینمایی موقعیت مهدی  💚 سریال ژاپنی روزها 💚 سریال کره ای ایدل مقدس 💚 فیلم سینمایی غریب 💚سریال کره ای رویارویی یا دوست پسر 💚سریال کره ای وکیل طلاق 💚سریال کره ای توطئه در دربار 💚

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۲۴ شهریور ۰۲

    سریال کره ای ایدل مقدس

     

     

    رمبراری هستن
    رمبراری هستن

    سریال کره ای “ ایدل مقدس ، ایدل معصوم “ :

    در مورد یه کاهن اعظم “قدرتهای خداگونه داشت “ اسمش هست “ رمبراری” تو یه دنیای خیالیه که وقتی داشته با شیطان میجنگیده ،یهو اتفاقی جاش با یه ایدل تو دنیای واقعی عوض میشه از قرار ایدله تو یه گروهی که بهش میگن ایدل شکست خورده ، ینی سالها فعالیت کرده ولی هنوز شناخته شده نشده و فنیم نداره . بعد متوجه میشه که شیطان زمانه ش این دنیاام اومده ، بعد اون شیطانه در صدده که رمبراری رو بکشه ، رمبراری با اون پسری که جاشون باهم عوض شده با قدرتهای الهیش ارتباط برقرار میکنه و پسره میگه باید جایزه ی ایدل سال رو بگیری تا موافقت کنم روحمون برگرده سرجاش ، اینم چاره ای جز این نداره .~

    رمبراری که ایدل شده
    رمبراری که ایدل شده

    حالا داستان اسپویلیش رو میگم :

    تو اون دنیای خودش رمبراری یه کاهن اعظمه که قدرتهای خداگونه داره و میتونه زخمی ها و بیمارا رو شفا بده ، با شیطان میجنگه و اینا ، خداشون یه مجمسه ای که زنه و اونو می پرستن و قدرتهاشو از اون خداعه داره ، رمبراری که میاد دنیای واقعی و ایدل میشه کم کم به ایدل بودن عادت میکنه وقتی اهنگ میخونه با صداش دیگرانو شفا میده خلاصه کم کم طرفدارم جمع‌ میکنن ، این وسط اون پسره که الان رمبراری جاشه یه فن داشته که فنه قبلا منیجره یه گروه خاننده ی دیگه بوده چون برای یکی از اعضای اون گروه اتفاقی افتاده از چشم این می بینن برای همین بیکارو ناراحت و افسرده س یه روز تو خیابون همون پسر ایدله که رمبراری تو بدنشه میاد بهش سی دی اهنگشونو میده و میگه “ من اسمم کسیه که دیگرانو شفا میده ، قوی باش “

    این همون دختره س که گفتم منیجره
    این همون دختره س که گفتم منیجره

    بعد دختره از اون موقع فن این پسره میشه و از افسردگی و اینا در میاد ، الان چون ایدلش تو وضعیت بحرانیه میاد به کمپانی اونا و میشه منیجر گروهشون ، اینجوری اینا بهم نزدیک میشن رمبراری بهش میگه که کیه ولی دختره باور نمیکنه بعد اتفاقی درحال استفاده از قدرتهاش می بینتشو باور میکنه ، خلاصه اینا کم کم عاشق هم میشن . شیطان از اینور درصدده رمبراری رو بکشه معلوم نی چه کینه ای ازش داره .

    اقای شیطان
    اقای شیطان

    بعد اونور قضیه ام یه فرقه ای ایجاد شده که ایدلا میرن عضوش میشن تا عضو اون فرقه میشن یهو میترکونن و معروف میشن و اینا ، رمبراری میخاد تو این فرقه رسوخ کنه چون این فرقه هه داره از اسم خدای این استفاده میکنه ، درحالیکه طفلک از ایمان کورکورانه و صادقانه ی زیادیش حقیقت رو ندیده ، خداهه خودش عوضیه درجه یک و با شیطان دست به یکی ، چون قدرتهای خداگونه ش کم شده و چون قبلنا نیمی از روحشو که قدرتهای خدایی داره داده بوده به رمبراری ، حالا میخاد اونو توسط شیطان که اتفاقا اونم داره بازی میده ، بکشتش تا به قدرتهاش برسه ، رمبراری طفلی یه عمر سر قبرخالی گریه میکرده 🤣 و از سمت خداش خیانت می بینه و ناراحت میشه و اینا ولی خودشو نمیبازه و خدارو تحویل خدای مرگ میده و میره به عشقش میرسه .😄🌸💜

    ~

    خدا ایکبیریه
    خدا ایکبیریه

    راستش خیلی اب بود ... ولی خیلی کیوت و سافت و مهربون بود رمبراری ، طرز حرف زدن پسره خیلی قشنگ و ملایمه، یه داستانی میخوندم یه جمله ی قشنگ راجبه این حرف زدن معشوق ، داشت : “حرف زدنش اکنده ی از دلپذیری شکننده بود “ دقیقا همینجوری بود خیلی دلپذیره حرف زدنش مخصوصا وقتی تاریخی حرف میزد 😅 کیوت دلپذیر عشق بود خلاصه . خیلی نقششو دوس داشتم . این قضیه خدابودنشونم بامزه بود ، خدایی رو اینجوری معنی کرده بود که اون کسی خداعه که از حمایت بنده هاش برخوردار باشه اگه حمایت و عشق اونارو از دست بده دیگه خدا نی . 🤪😄

    قسمت اخرشو خیلی اب بستن مخصوصا تیکه ی اخرش تماما سرهم بندی بود ، ولی اصلا برام مهم نبود ،روند و داستانشو دوس داشتم . بعضی موقعهاهم باید سریالای ساده دید .😄🌿🌸

    برای یه بار دیدن می ارزه به نظرم مخصوصا که بازیگرشم خیلی خوب بود .

    ولی خب از این لحاظ که وضعیت ایدلهای شکست خورده یا ناموفق یا وقتی که معروف میشن از اب خوردنشونم ایراد میگیرن رو خوب نشون داده بود ، از طرفی یه جمله ی خیلی حقیقت داشت که من خودم بهش ایمان داشتم خیلی دوس داشتم تو سریالاشونم بهش اشاره میکنن چون واقعا همینجوریه ،فک کنم قبلانم تو یه پستی نوشته بودمش بازم میگم اینجا :

    دختره و رمبراری رفته بودن کلیسا دختره داشت دعا میکرد هرکی به خدای خودش ، بعد رمبراری نمیتوست از قدرتهاش استفاده بکنه و دیگرانو شفا بده برای همین ناررحت بود ، دقیق یادم نی قضیه چی بود ، بعد دختره بهش گفت اگه ایدل موفقی بشی و فنت بشن مردم ،میتونی دیگرانو شفا بدی ، یه عالم ادم هست که بعد از گذروندن یه روز سخت و ناراحت کننده فقط با نگاه کردن به عکس یا ویدعو ایدلی که دوس دارن ناراحتی و سختی روزشون ناپدید میشه ، اینجوری نیرو میگیرن و میتونن ادامه بدن . ~

    به نظر منم دقیقا این حرف برای همه ی فنها صدق میکنه . من وقتی اهنگ یا سریال میبینم یا یه ویدعو کوتاه از اوپاهام کلی ذوق میکنم و حالم عوض میشه . سختی زندگی برام قابل تحمل میشه . اتفاقا این یه مساله ی ثابت شده ی علمیه که روش تحقیقاتم انجام شده . و اتفاقا تو کتابی که دارم این روزا میخونم یه جمله ی خفن بود که الان میگمش ، و بعد از خوندن اون با خودم گفتم اااا نگا من این همه مدت داشتم اینکارو میکردم پس ، و ینی من این مدت اینو به صورت غیرمستقیم میدونستم و اصلا این کار یه کار روانشناسه س . خدایا من چقد دانام 🤣

    میگفت که :

    چطور است صرفا دردهایی را که نمیتوانیم از دستشان خلاص شویم به چیز دیگری تبدیل کنیم !؟میتوانیم بنویسیم ، بازی کنیم ، مطالعهکنیم ، اشپزی کنیم ، شعر بنویسیم ، بداهه گویی کنیم ، درباره ی کسب و کاری جدید رویا بپردازیم . صدها کار میتوانیم انجام دهیم . واینکه خوب یا خاص انجامشان دهیم اهمیتی ندارد . حتی نیازی نیست خودمان هنر خلق کنیم . غرق کردن خود در خلاقیت ، از طریقکنسرت موزهای هنری و رسانه های دیگر با رضایت از زندگی و سلامت بیشتر و اضطراب و افسردگی کمتر همبستگی دارد . اقدامساده ی تماشای اثار هنری زیبا باعث افزایش فعالیت در مراکز پاداش لذت در مغز میشود . این حس تاحد زیادی مث عاشق شدن است. پس بیایید هردردی را که نمیتوانید از ان خلاص شوید به پیشکشی خلاقانه تبدیل کنید .~
    کتاب “ تلخ و شیرین “

    پس ما “خودم ینی ” مدتهاس داریم درد رو به چیز دیگه ای تبدیل میکنیم ! با سریال دیدن ، با اهنگ گوش دادن و دراخر با یادگرفتن زبان جدید قشنگم کره ای .زیبا نیست !؟

    خلاصه که اگه از این دید نگا کنین همچینم بد نبود سریالش تامل برانگیزم بود . 😌☘️☀️🙂


    💗 مطالب پیشنهادی " ژاپنی " 💗

     

    💗 فیلم ژاپنی عشق را ببین و بشنو  💗سریال ژاپنی ازدواج دروغین ما 💗   سریال ژاپنی چشم های قرمز  💗  سریال ژاپنی هویت  💗   سریال ژاپنی عدالت  💗   فیلم ژاپنی someone   💗  سریال ژاپنی معشوق 💗 سریال ژاپنی سکوت  💗  سریال من سرنوشت تو هستم I'm Your Destiny  💗  سریال ژاپنی اخرین کات یا برش نهایی💗 سریال ژاپنی روزها  💗سریال ژاپنی کاش صد ها بار بهت گفته بودم 💗سریال ژاپنی اولین عشق  💗 فیلم ژاپنی ازدواج شاد من 💗فیلم ژاپنی اگه گربه ها از جهان ناپدید بشن💗 فیلم ژاپنی هیولا monster 💗

  • نظرات [ ۲ ]
    • پنجشنبه ۲۳ شهریور ۰۲

    سریال کره ای هایی که تا امروز دیدم

     

    بریم ببینیم چی دیدم این روزا :

    1. سریال ایرانی راز بقا : اشغال محض . به قدری سخیف بود که موندم چرا دانلودش کردم .


    2. سریال ایرانی خاتون :

    بابک حمیدیان واقعا حیف بود تو این سریال ولی خیلی بازیگر خوبیه اینجام باحال بود نقشش هر گریمی هم بهش میاد
    بابک حمیدیان واقعا حیف بود تو این سریال ولی خیلی بازیگر خوبیه اینجام باحال بود نقشش هر گریمی هم بهش میاد

    برای سه چهارقسمت اول بد نبود ولی بعدش به قدری افت کرد که حد نداره . میخاستن مثلا سریالی باشه که تو زمان اشغال ایران توسط روسها و انگلیس ها رو نشون بدن ولی انقد شعاری و مسخره و غیرمنطقی بود که حالم رو بهم زد . اولا اینکه محوریت اصلی داستان یه زن هست رو به شدت بدم اومد . ینی چی که یه زن میذارین بعد همه بهش چشم دارن . مثلا میخان بگن زنا هم تو مبارزات نقش داشتن ؟! باشه اصلا داشتن خیلیا بودن . ولی نه زنی که با خوشگلی و بی حجابی دوران شاهنشاهی دوره بیفته تو خیابونای شهر و موقعیت رو درک نکنه . یه زن خودخواه یه زن بی درک و شعور . کسی که حرف حرف خودشه و از عشق همسرش سواستفاده میکنه . اونم وضع بچه داریش بود . بدون اینکه لحظه ای از گذشته مادرشوهرش خبر داشته باشه سرخود داشت به هووی مادرشوهرش کمک میکرد تا بهش سوزش بده . اسمشم گذاشتن دلسوزی به رعیت . از بابای بی غیرتی که برای اسودگی دل خودش دخترشو یجورایی به شیرزاد فروخته بود همچین دختریم میشه انتظار داشت . خوبه که پدرا یجوری باشن که همیشه پشت بچه هاشون مخصوصا دختراشون باشن ولی ایرانیا این پشت و پناه بودن رو با ول گذاشتن دختر اشتباه گرفتن . بهشم اسم ازادی میدن .

    اونم از دیالوگای شعارزده شون که همش به یه ارتشی میگفتن تو تو ارتش ایرانی باید با ایرانیا باشی فلان اونم تو زمانیکه ارتش ایران فقط مترسک بوده و وضع واقعا خفقان اور بود و هرکسی تمرد میکرده بالافاصله کشته میشد . انقد شعار زده بود که حالم رو بهم زد . اونم از عیارشون که چشم چرون بود و چشمش دنبال زنه مردم بود . انقد مصنوعی انقد هیز هی هم جمله ی مقدس عاشقم رو تکرار میکرد . اه اه . عق . باز اشکان خطیبی تو سه چهارقسمت اول اگه نقش عاشق رو بازی میکرد بهش می اومد . گرچه نقشش یه مرد سست عنصر و بی غیرت و بی عرضه بود . مردایی مث شیرزاد نباید زنای سرکش و مستقل بگیرن ، زنی مث خاتون اصلا نباید شوهر داشته باشه ، خاتون زن اون هیز هم میشد بازم به مشکل بر میخوردن . از همون قسمت اول معلوم بود با چه تیپ زنی طرفم یه زن خودخواه ، زنی که موقعیت شوهرشو درک نمیکنه ، شوهره ارتشیه همیشه باید اماده به خدمت باشه بعد این توقع داشت کاررو ول کنه خانومو ببره شکار ! هی هم قهر و پیف می اومد . انقد خودخواه و لجباز و بیشعور که جلوی یه غریبه که قشنگ معلومه بهش چشم داره ، داره انگار چراغ سبز نشون میده برگشته میگه منو شوهرم فقط رو کاغذ زن و شوهریم خب این ینی تو داری نخ میدی دیگه . ادم چرا باید دعوای زن و شوهریشو ببره تو یه موقعیت خطرناک جلوی یه مرد دیگه باز کنه ؟! بعد با اعتماد به نفس میگفت منو ببرین اردوگاه کار اجباری راضیترم تا برگردم خونه شیرزاد :| حالا بدبخت شیرزاد انگار سیخ داغ کرده بود تو استینش 😐بعد مث سگ ترسیده بود و دل دل میکرد شوهرش بیاد نجاتش بده اون رفتارات چیه اینکه منتظری طرف موقعیت خودشو بندازه تو خطر باید تورو نجات بده چیه ؟! بعد اون فیس هات بعد اینکه می فهمی نیومده چیه ؟! درسته که شیرزاد اگه زنشو واقعا دوس داشت می تونست از ارتش در بیاد ولی موقعیتش پیش نیومده بود فقط دوتا گزینه داشت : بله یا اره . بعدشم زیرسلطه ی روسه که بابک حمیدیان بود نمیتونست استعفا بده نمیتونستم به هموطن کمک کنه چون مردم بهش اعتماد نداشتن . شیرزاد واقعا انتخابای زیادی نداشت ولی بعدش که خاتون دیگه زیادی ول شده تازه یه شوهرم برای خودش پیدا کرده بود بارها موقعیت داشت تا بکشتش .

    بابک حمیدیان تو این سریال چه نقشی داشت من موندم نمیدونم چرا هر وقت این ظاهر میشد پس زمینه صدای اسب می اومد :| خب که چی ؟ چرا ؟ مگه چیکار کرده بود ؟! خب یه خیانتکاری بود که تو جبهه ی روس ها بود حداقل مث اون عیاره با جانماز اب کشی به ناموس دیگری چشم نداشت . اگرم داشت به اون چشم نبود میخاست فقط اون زن رام نشده رو رامش کنه . اصلا نتونستن وضع اون موقع رو خوب نشون بده . خیلی شعاری و حال بهم بزن بود . به قول یه بازیگری یه تیکه انداخته بود به طرفدارای یه فیلمی ، گفته بود : هرکی سلیقه ش اینه ریدم به سلیقه ش . دقیقا منم ریدم به سلیقه و دیدگاه هایی که از این سریال و از زنای مث خاتون خوششون می یاد .


    3. سریال کره ای ایلجیما :

    ایشون لی جونگیه در نقش ایلجیما
    ایشون لی جونگیه در نقش ایلجیما

    این سریال رو یه سری شبکه 5 داشت میداد منتها قسمت سه چهار یکی از بازیگرا یه صحنه داره لباسشو در میاره میخاد با یکی دیگه بجنگه از وقتی اون صحنه پخش ، از فرداش پخش سریال هم قطع شد . چون نصفه دیده بودمش و لی جونگی عزیز توش بازی کرده بود گفتم بذا دانلود کنم ببینم . بدنبود ولی خیلی اب بود با اینحال شرف داره به سریال ایرانیا . درمورد لی جونگی ، که تو بچگی خانوادش به اتهام خیانت کشته میشه و اونو یه خانواده ی دیگه ای که معمولی بود از تو خیابون پیدا میکنن بزرگ میکنن ، تا جوونیش چیزی از گذشته یادش نمی اومده ولی یهو یه ضربه به سرش خورده میشه و باعث میشه خاطرات گذشته و این که کی هست یادش بیاد از اون موقع میگرده دنبال کساییکه خانوادشو اونجوری کردن و به اسم ایلجیما از پولدارا می دزده و میده به فقیرا . اینم موضوعش یجورایی همون عیاری و از پولدار به فقیر گشنه دادن بود ولی خدایی یه ذره شعار یه ذره حال بهم زنی واقعا چون طرفدار سریالای کره ای م اینو نمیگما واقعا میگم . اب ترین سریالشونم حتی.


    یادمه یه سریالی بود چندسال پیش خیلی معروف شده بود اسمش "اقای افتاب " بود و اون اقای افتاب واقعا وجود داشته همین چند وقت پیشا باقی مونده های جنازه شو از امریکا برگردوندن کره و واقعا وطن پرست بود و کلی جنگیده بود قایمکی برای کشورش ولی اونم اصلا شعاری نبود اتفاقا توی اون سریالم یه دختر نقش اول بود و اتفاقا از اشراف هم بود و تبدیل به مبارز سیاسی شد ولی اصلا چرا دارم این مقایسه رو میکنم قیاس مع الفارقه واقعا . بیخیال . سریال قشنگی بود اونم نگاه کنین و اگه بی جبهه گیری نگاه کنین متوجه میشین چقد تفاوت بین سریال سازی سیاسی بین ما و اونا س .

    سریال اقای افتاب
    سریال اقای افتاب

    4.سریال کره ای نارکوی مقدس :

    سریال خیلی باحالی بود ، در مورد یه مرد زحمتکش و به فکر خانواده س که میخاد یه کاری راه بندازه تا بتونه پول بیشتری به دست بیاره تا فردا روز بچهاش مث خودش نشن که از بی پولی رنج بکشن . همه کاریم بلده تعمیرکاری داره ، کلاب داره خیلیم سیاستمدار و زرنگ و بیزینس من قهاریه . یه روز یکی از دوستای دوران دبیرستانش میاد بهش میگه یه کشوری هست به نام سورینام که توش سفره ماهی نمیخورن وقتی ماهیگیری میکنن سفره ماهی که بگیرن میریزن دور بیا بریم اونجا تجارت سفره ماهی راه بندازیم وارد کره کنیم کلی سود میکنیم . چون تو کره ام سفره ماهی هم گرون داره میشه هم خیلی طرفدار داره . این یخورده سبک سنگین میکنه و بالاخره قبول میکنه و میرن اونجا ، اونجا رفتن همانا و افتادن تو دردسرایی که فکرشم نمیکنه همانا ، توی سورینام یه کره ای دیگه هست که اونجا پدرروحانی خودشو جا زده ، کار اصلیش قاچاق مواده ، حالا چرا رفته اونجا چون اونجا اولا قرارداد استرداد با کره رو امضا نکرده دوما از اونجا خیلی راحت میتونه به هرجایی تو اروپا و امریکای ؟! برزیل و این جاها منظور نمیدونم کدوم ور امریکا میشه ، قاچاق بکنه ولی تا حالا نتونسته به کره قاچاقشو انجام بده ، خلاصه اون اقایی که اول گفتم چون دینداره میره کلیسا و اونجا با این پدرروحانی قلابی اشنا میشه ، از اونورم به کارخونه ی اینا چینیا حمله کردن و یه عالم پول ماهانه ازشون میخان ، تو دردسر افتادن ف پدرروحانی خب خیلی وقته اونجاس و خودش سردسته ای این کارا چون میدونه ممکنه چینیا به اینا هم حمله کرده باشن بهشون میگه اومدین اینجا تجارت راه انداختین خدا پشت پناهتون کاری چیزی ندارین بگین من براتون انجام بدم فلان اینا میگن چرا چینیا و خلاصه تعریف میکنن پدرروحانی میگه اوکی من براتون اون قضیه رو حل میکنم خلاصه اینجوری اینجور مساعل رو پدره براشون حل میکنه ولی درواقع داره قایمکی تو سفره ماهی های اینا کوکایین قاچاق میکنه که یه سری موقع رد شدن از مرز یه کشوری باراشونو میگیرن و اینجوری میشه که اقاهه می افته زندان تو برزیل . اش نخورده و دهن سوخته . یه روز پلیس امنیت ملی کره میاد دیدنش تو زندان و میگه کجای کاری این پدر روحانی کهمیگفتی خودش این کارو باهات کرده و بار مواد گذاشته تو ماهی های تو ، خلاصه اقاهه پراش می ریزه و میگه چطور میگه اینطوری ، این کلی قاچاقچی زرنگی بوده ما دنبالش بودیم ولی فرار کرد اومده اینجا ، با همکاری تو باید بگیریمش ، اقاهه هم میگه مفتی که نمیشه من کلی سرمایه زندگیم از بین رفته دولت سرمایه منو بده زن و بچه ام تو کره گشنه موندن و اینا ، من اوکی با شما همکاری میکنم این عوضی رو بگیریم . دولتم میگه چشم و خلاصه داستان اصلی از اینجا شروع میشه .

    سریال 6 قسمت نفسگیره و مث فیلم سینمایی ساخته شده اصلا فک نمیکنی که این سریاله یجوری که وایب فیلم میده . خیلی قشنگ و خوش ساخت بود با بازیگرای عالی . واقعا از دیدنش لذت بردم .


     

    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

     

    💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟 سریال کره ای دروغه همه 💟 سریال کره ای داستان ازدواج بانو پارک  💟پادشاه ابدی  💟 سریال کره ای اودیسه ی کره ای سون او گوک 💟قالب جدید 💟 سریال کره ای بدرخش یا دیوانه شو  💟 سریال کره ای مرد من الهه عشقه 💟 my man is cupid 💟 جمع بندی سریال های در حال پخش که دیدم 💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟تاریخ در سریال کره ای عاشقان ماه و بدرخش و دیوانه شو  💟

    🍀💚پست های سبز شده 🍀💚  :  

    ادم های رنج دیده   💚 سریال کره ای بازگشت  💚  اهنگ کره ای شستشوی قلب کیوهیون سوپرجونیور  💚 نه ! به حس بیهودگی 💚  سریال کره ای سلبریتی 💚  تاریخ مشروطه ی ایران  💚  سریال چینی خون جوانی  💚  معرفی اهنگ the rose back to me 💚 سریال کره ای از گور برخاسته💚  سریال کره ای گل شیطان  💚   گالری گردی  💚   سریال ژاپنی چشم های قرمز  💚  سریال برادران معجزه  💚   یادگیری زبان جدید مث شروع یه رابطه عاشقانه س ...   💚  سریال ژاپنی هویت  💚   سریال ژاپنی عدالت در انتظار شمشیر ارامون  💚  معرفی کلمه کره ای " 적성에 맞는 일 "  💚   فیلم ژاپنی someone   💚  سریال ژاپنی معشوق 💚 سریال ژاپنی سکوت  💚   سریال من سرنوشت تو هستم I'm Your Destiny  💚  سریال ژاپنی اخرین کات یا برش نهایی💚  سریال ژاپنی و کره ای ها  💚   رویابافی در روز روشن  💚  حالت غرقگی 💚  سریال کره ای معشوق  💚  نوشته های پراکنده💚  سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره 💚   شمشیر ارامون  💚  سریال باد و ابر و باران  💚  تفاوت سلیقه ... 💚 پیروزی حق بر علیه باطل ینی چی ؟ 💚 عکس و گردش  💚 من قضاوت میکنم 💚 سریال کره ای نقاش باد ها  💚 سریال کره ای اتفاقی بهم برخوردیم 💚  فیلم سینمایی مصلحت 💚  سریال کره ای بی خانمان  💚  سریال ایرانی برف بی صدا می بارد 💚  فیلم سینمایی موقعیت مهدی  💚 سریال ژاپنی روزها 💚 سریال کره ای ایدل مقدس 💚 فیلم سینمایی غریب 💚سریال کره ای رویارویی یا دوست پسر 💚سریال کره ای وکیل طلاق 💚سریال کره ای توطئه در دربار 💚سریال ژاپنی کاش صد ها بار بهت گفته بودم 💚سریال کره ای رودخانه ای که ماه در ان طلوع کرد 💚سریال کره ای زنی که هنوزم دلش میخاد ازدواج کنه 💚سریال کره ای وکیل چوسان 💚سریال های کره ای که تا امروز دیدم 💚


     💜 لینک های موضوعی : 💜

    سریال کره ای تاریخی عاشقانه   💜  سریال کره ای تاریخی 💜   سریال کره ای معمایی جنایی 💜   سریال کره ای قتل و قاتلی 💜   قاتل جذاب در سریال کره ای 💜 100 تا از بهترین سریال های کره ای 💜 

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۲۳ شهریور ۰۲