قالب

بهترین سریال های کره ای :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۱۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهترین سریال های کره ای» ثبت شده است

فیلم ژاپنی پسر طلایی gold boy

فیلم ژاپنی پسر طلایی gold boy  

اسم فیلمو باید می ذاشتن پسر هیولا پسر جانی پسر قاتل . 

خیلی جنس خراب بود پسره . دوتاداستان موازی داره فیلم ، داماد یه خانواده سرشناس تو یه جزیره ی کوچیک ، وقتی توی کوه هستن ، پدر و مادرزنشو هل میده پایین و بعد میره داد و فریاد که کمک کنین اینا اینجوری شدن پرت شدن ، اون فک میکنه چون کوه خلوته کسی از این جنایتش بویی نمیبره ، غافل از اینکه سه تا بچه مدرسه ای پایین کوه تو ساحل درحال عکس گرفتن هستن که این واقعه رو اتفاقی ظبط میکنن . یکی از این پسرا ، اساهی اسمش و پدرمادرش طلاق گرفتن و باباش رفته با یه زن دیگه ای . دختر زن باباعه با اساهی همکلاسیه . اون به دختره چشم داره ولی وقتی می بینه که دختره بهش رو نشون نمیده دختترو میکشه و قتل رو خودکشی جلوه میده . معلوم نی از کجا مامان دختر اینو می فهمه و مدام مزاحم اینا میشه که تو قاتلی و اینا . مامانه اساهی دوتا شغل داره و اغلب دیر به دیر خونه میاد . یه روز دوست قدیم اساهی با خاهر ناتنیش میان به خونه اونا و میگن که ما به بابامون چاقو زدیم . طفلک پسره خیلی ساده و خنگه ، خاهر ناتنی هم همینطور . آساهی با ملایمت به آنها اطمینان می دهد که پلیس نمی تواند او را دستگیر کند زیرا او زیر سن قانونی است. اساهی وقتی صحنه ی قتل رو میبینه و مدرک هم دارن از ین فرصت استفاده و به دوستاش میگه که بریم از یارو اخاذی کنیم . بچها اول می ترسن ولی بعد با پسره همراه میشن . 

فیلم ژاپنی پسر طلایی gold boy

اونا 60 میلیون ین طلب میکنن ولی داماده میگه که اون انقد پول نداره و هنوزم انحصار وراثت نشده و منم دامادم و اینا . چندروز بعد دختر خانوادهه ینی زن داماد قاتل ، هم تو تصادف کشته میشه با دوس پسرش . پلیساام شک نمیکنن به غیر از یه پلیسی که فامیل این خانواده محسوب میشه . اساهی به خونه ی داماده میاد و میگه که من میدونم تو زنتو کشتی بگو چجوری کشتی منم میخام چندنفرو بکشم و اینا . طفلک داماده شاخ در اورده بود . کم مونده بود بگه سونبه نیم ؛من باید بیام ازتون درس بگیرم . هی اصرار و اینا خلاصه داماده میگه که چجور اینکارو کرده . اساهی میگه تو بیا بابا و زن بابای منو برا من بکش . اینا مزاحم من میشن فلان بابامم عوضیه منو مامانمو ول کرده به خاطر این زنه ، داماده هی قبول نمیکنه اخرسر میگه اوکی ، خاهر برادره هم کمک دستش میشن . اساهی هم شاد و شنگول انگار اصلا این کاره اون نی میره مدرسه و امتحان میده و اینا این داماده و اون دوتا ساده پپه میرن براش ادم میکشن . قشنگ یه بچه ی 14 ساله سه تا ادم رو که یکیش بزرگسال هست رو به بازی میگیره . اخرشم وقتی همه چی تموم میشه ، داماده میخاست اینارو بکشه که اساهی متوجه کلک داماده میشه ، دوستاش کشته میشه و اساهی داماده رو با چاقو میکشه . قشنگ ریلکس هم برمیگرده خونه و انگار نه اینگار پلیسم فک میکنه که این قربانیه . بعدشم که مامانه متوجه قتلای پسره میشه میخاست بگیره با خونسردی تمام مامانرم بکشه . که دیگه مامانه زنگ میزنه پلیس بیان اینو بگیرن زنجیرش کنن میذاشتی ژاپنو کنفیکون میکرد پسره ی پوفیوز . 

فیلم خیلی عجیب و ترسناکی بود . این نشون میده از کسایی که انتظار نمیره چه کارایی بر میاد و چه کارایی که تو خفا میکنن . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۲ اسفند ۰۳

    آهنگ Obsession مینی (Minnie) جی‌آیدل ((G)I-dle) و تن (Ten) ان سی تی (NCT)

    بعد از مدتها اهنگی که خیلی ابسسدم کرد 🤩💟😁

    آهنگ Obsession، یکی از ترکهای البوم مینیMinnie جی‌آیدل ((G)I-dle که با همکاری تن از ان سی تی خونده . خیلی قشنگه . 

     

     

    Every thought’s a melody
    هر فکری مثل یه ملودیه

    You and me, just set me free
    تو و من، فقط منو آزاد کن

    Damn, my heart just skipped a beat
    قلبم یه لحظه وایساد

    You spark my ignition, baby
    تو منو شعله‌ور کردی، عزیزم

    It’s like a dream, I can’t believe you got me blushing again
    مثل یه رویا می‌مونه، باورم نمی‌شه دوباره منو از خجالت سرخ کردی
    Feels like the weather in my hometown I can’t seem to forget
    حسش مثل آب‌وهوای زادگاهمه، انگار نمی‌تونم از یاد ببرمش
    Baby, don’t you know that I’m so addicted to you?
    عزیزم، نمی‌دونی که چقدر بهت معتادم؟

    Locked up in the words you say
    گرفتار حرفایی که می‌زنی شدم

    [Pre-Chorus: MINNIE / پیش‌کورس: مینی]

    ‘Cause I can’t let it go, no other way
    چون نمی‌تونم رهاش کنم، راه دیگه‌ای نیست

    Day or night, I just need you to stay
    شب یا روز، فقط می‌خوام که پیشم بمونی

    [Chorus: MINNIE / کورس: مینی]

    ‘Cause I’m in love with you-ooh-ooh
    چون عاشقت شدم، اوه اوه

    Obsessed with only you-ooh-ooh
    فقط به تو وسواس دارم، اوه اوه

    When enough ain’t enough got me racing fast
    وقتی “کافی” کافی نیست، باعث شدی قلبم تندتر بزنه

    I thought you knew I’m a fool, baby, I’m obsessed with you-ooh-ooh
    فکر کردم می‌دونی که یه احمقم، عزیزم، بهت وسواس دارم، اوه اوه

    [Verse 2: TEN / بند دوم: تن]

    Are you ready for this moment?
    آماده‌ای برای این لحظه؟

    Say you’re ready, so it won’t hit the ground
    بگو آماده‌ای، تا زمین نخوریم

    I swear we about to move a mountain, keep your eyes on that track
    قسم می‌خورم می‌خوایم یه کوه رو جابه‌جا کنیم، فقط به مسیرت نگاه کن

    And you know I’ll be here waiting just to show you off, show you off
    و می‌دونی که من اینجام، منتظرم که فقط تورو به همه نشون بدم

    Got me caught in the distance, yeah
    منو توی فاصله گرفتار کردی، آره

    When nobody was listening
    وقتی هیچ‌کس گوش نمی‌داد

    And now I’m on my knees, my heart can’t fight back
    و حالا زانو زدم، قلبم نمی‌تونه مقاومت کنه

    Want you bad
    خیلی می‌خوامت

    [Pre-Chorus: MINNIE / پیش‌کورس: مینی]

    ‘Cause I can’t let it go, no other way
    چون نمی‌تونم رهاش کنم، راه دیگه‌ای نیست

    Day or night, I just need you to stay
    شب یا روز، فقط می‌خوام که پیشم بمونی

    [Chorus: MINNIE & TEN / کورس: مینی و تن]

    ‘Cause I’m in love with you-ooh-ooh
    چون عاشقت شدم، اوه اوه

    Obsessed with only you-ooh-ooh
    فقط به تو وسواس دارم، اوه اوه

    When enough ain’t enough got me racing fast
    وقتی “کافی” کافی نیست، باعث شدی قلبم تندتر بزنه

    I thought you knew I’m a fool, baby, I’m obsessed with you-ooh-ooh
    فکر کردم می‌دونی که یه احمقم، عزیزم، بهت وسواس دارم، اوه اوه

    [Bridge: MINNIE, TEN / بریج: مینی و تن]

    Hold your breath
    نفست رو حبس کن

    While we dive deep in
    وقتی عمیق‌تر می‌ریم

    Won’t you take my hand?
    دستمو نمی‌گیری؟

    Never let it end (Let it end)
    نزار هیچ‌وقت تموم شه (تموم شه)

    I’m gonna show you love like it’s meant for
    می‌خوام بهت عشقی رو نشون بدم که انگار فقط برای تو ساخته شده

    Nobody else, it’s made for you only
    برای هیچ‌کس دیگه نیست، فقط برای تو ساخته شده

    Whenever you’re lost, I’ll go find you
    هر وقت گم شدی، میام دنبالت

    I need no reason why
    هیچ دلیلی لازم ندارم

    [Chorus: MINNIE & TEN, TEN / کورس: مینی و تن]

    ‘Cause I’m in love with you-ooh-ooh
    چون عاشقت شدم، اوه اوه

    Obsessed with only you-ooh-ooh (Ooh, woah, woah)
    فقط به تو وسواس دارم، اوه اوه (اوه، واو، واو)

    When enough ain’t enough got me racing fast
    وقتی “کافی” کافی نیست، باعث شدی قلبم تندتر بزنه

    I thought you knew I’m a fool, baby, I’m obsessed with you-ooh-ooh
    فکر کردم می‌دونی که یه احمقم، عزیزم، بهت وسواس دارم، اوه اوه

    [Outro: MINNIE & TEN, MINNIE / خاتمه: مینی و تن]

    ‘Cause I’m in love with you-ooh-ooh
    چون عاشقت شدم، اوه اوه

    (Da, da-di-da, da-di-da, da-di-da, da-da)
    (دا، دا دی دا، دا دی دا، دا دی دا، دا دا)

    Obsessed with only you-ooh-ooh
    فقط به تو وسواس دارم، اوه اوه

    (Da, da-di-da, da-di-da-da-da)
    (دا، دا دی دا، دا دی دا دا دا)

    ‘Cause I’m in love with you-ooh-ooh
    چون عاشقت شدم، اوه اوه

    (Da, da-di-da, da-di-da, da-di-da, da-da)
    (دا، دا دی دا، دا دی دا، دا دی دا، دا دا)

    Obsessed with only you-ooh-ooh
    فقط به تو وسواس دارم، اوه اوه

    (Da, da-di-da, da-di-da-da-da)
    (دا، دا دی دا، دا دی دا دا دا)

  • نظرات [ ۰ ]
    • چهارشنبه ۲۴ بهمن ۰۳

    سریال کره ای اقامت در هانیانگ check in hanyang

    سریال کره ای اقامت در هانیانگ check in hanyang

    این سریال ، چجوری بگم یجوری بود تلفیقی از تاریخ و مدرنتیه . داستانش اینجوریه که هونگ جه وون ، دختریه که 12 سال پیش پدرشو کشتن و اون مجبور شده برای اینکه زنده بمونه لباس پسرونه بپوشه . یه مهمون خونه ای هست که مهمون خونه که چه عرض کنم رسما کاخ امپراطوری بود ، برای یه مردی به اسم چونه که رتبه ی پایینی داشته ولی چون استعداد تجارت و اینا داشته بابای هونگ جه وون کمکش کرده بوده ادم بشه ، حالا همون یارو بابای هونگ جه وون رو کشته . حالا جه وون که مثلا پسره ، اومده تا تو اون مهمون خونه استخدام بشه تا بتونه انتقامشو بگیره . همچین داستانی داشت . 

    سریال کره ای اقامت در هانیانگ

    از راست : هونگ دونگ سو ، شاهزاده . پسر معمولیه ، جون هوا پسر رییس مهمون خونه . 

    این مهمون خونه خیلی معروفه و همه اشراف و ادم معمولی ها میخان که اینجا استخدام بشن ، در سمت خدمتکار 🙄🤣 من نمی فهمم چرا یه اشراف زاده باید بیاد خدمتکار بشه ؟! ... 

    هونگ جه وون با نام هونگ دونگ سو وارد این مکان میشه و با سه تا پسر دیگه هم اتاقی و هم گروهی میشه ، این سه تا پسرا که هرکدوم داستان خودشونو دارن ، فقط یکیشون ادم معمولیه که اومده واقعا برای کار تا قرضای خانوادشو بده ، دوتای دیگه اشراف زاده هستن ، که هویتشون رو قایم میکنن .

    یکیشون شاهزاده س که برای هدفی به اونجا وارد شده ، و یکی دیگه شون پسر همون رییس مهمون خونه برای اینکه کار رو یاد بگیره . اینا باهم دوستی قشنگی رو تشکیل میدن  و داستانهایی اتفاق می افته . کم کم هدف واقعی هرسه معلوم میشه و هویت هونگ دونگ سو و دختر بودنش رو هم هرسه شون تو فواصل زمانی متوجه میشن . پسر رییس مهمون خونه کم کم عاشق هونگ دونگ سو میشه ، از طرفی هونگ دونگ سو و شاهزاده هم به هم یه علاقه های کمرنگی دارن که زیاد بولد نی ، نمیدونم چطور شد که قسمتای اخر داشتن برا هم می مردن 🙄😂. 

    حالا اینا دنبال چین ؟ بابای هونگ جه وون وقتی داشته تجارتشو گسترش میداده با دوستش که همین قاتلشه ، یه دفتری داشته که همیشه حسابا رو اونجا یادداشت میکرده به کی چی داده چقد داده اینجور چیزا ، اینا همیشه رشوه هاشونو تو دفتر می نویسن  ،همیشه هم سر این دفترها جنگ در میگیره ، اینجوری خلاصه ، و این دفترچه رو تو یه صندوق میذاره و قفل صندوق رو هم کلیدشو دوتایی کرده یکی دست خودشو بوده یکی هم دست همون دوستش ، موقع مرگ واسه خودشو میده به دخترش . حالا مرده رییس مهمون خونه ، دنبال دختر یارو میگرده سالهاس تا نیمه دیگه کلید رو پیدا کنه و از طرفی صندوق رو . شاهزاده هم دنبال کلیده . حالا چی ؟! اسم امپراطور هم تو این دفتره هستا واسه همین امپراطور گفته که بره دفتر رو گیر بیاره تا دست بالا داشته باشه رو سر این یارو ، شاهزاده هم چی بگم شیر برنج خالص . الکی فقط حرف و چطور جرات میکنی و اینا رو میگه ولی هیچ قدرتی نداره . حرف بدون پشتوانه و قدرت چه فایده داره . و همچنین اون نمیدونه که اسم باباشم تو دفتر هست . اون متوجه میشه که نیمه کلید دست هونگ دونگ سوعه ولی اونو ازش نمی دزده ، میخاد سعی کنه از در دوستی باهاش وارد شه و دست اخر عاشق میشنو اینا . 

    یه سری اتفاقات می افته که نصفش اب بود و بالاخره همه چیز معلوم میشه ، قضیه این بوده که امپراطور فعلی ، و ریسس مهمون خونه و یه وزیر دیگه ای ، باهم دست به یکی میکنن تا امپراطور که برادر امپراطور فعلی هست رو عوض کنن ، وزیره امپراطور رو میکشه ،و برادره تو عمل انجام شده قرار میگیره . امپراطور یه پسر داشته که ولیعهدش بوده بچه بوده ، امپراطور اون بچه رو تو قصر نگه میداره و رابطه پسرعموها باهم خوبه ولی خب در حقیقت حق اونه که امپراطور بشه دیگه . خلاصه اگه اون دفتر برملا بشه محتویاتش همه چی قاراشمیش میشه . از یه طرف واسه امپراطور بد میشه و از طرف وزیر و رییس مهمون خونه میتونن رو سر هم و هردو رو سر امپراطور سوار بشن . گرچه سوار بودن . 

    2.3 قسمت اخر خیلی همه چیز تند میگذره ، جون هوا پسر رییس مهمون خونه یهو از یه ادم شاد و شنگول و بیخیال تبدیل به کسی میشه که خشن میشه و میخاد از هر روشی شده هونگ دونگ سو رو بدست بیاره که هونگ دونگ سو معلوم نی فازش چیه تا می فهمه این پسر اون یاروعه باهاش چپ می افته . گرچه قبلشم شعور نداشت ببینه این چه پسر نازنینیه . گرچه بابای جون هوا ، باباشو کشته بود ولی اخه از فضل پدر تورو چه حاصل ؟! رو میگیم پس از شرش هم به پسر چه مربوط میشه ها ؟! چطور فضلش نمیرسه ، ولی شرش میرسه ؟!

    خلاصه یهو همه چی رو فیصله میدن خیلی ابکی و پسرعموهه به حقش میرسه و مثلا برملا میشه که پسرعموهه عقل کل بوده و نقشه هارو این کشیده بوده . " یه سری نقشه های تو داستان رو " هونگ دونگ سو و شاهزاده عزل شده هم میرن یه شهر دیگه مهمون خونه میزنن باز ، بابای جون هوا مهمون خونه رو که به مثابه ی قصر بود رو اتیش میزنه و خودشم توش اتیش میگیره ولی نمیمیره . جون هوا هم به عوضی بودن باباش پی میبره و میره با سه تا دوستاش دست در دست هم انتقام میگیرن و بعدشم میره مهمون خونه میزنن و اینا . 

    بازیگر نقش هونگ دونگ سو شیربرنج خالص اصلا یه ذره بازی نداره این دختره . قیافه هم نداره نمیدونم چرا انقد تو همه ی سریالا با اوپاها بازی کرده . از این پسره که نقش شاهزاده داشت هم دیگه کلا قطع امید کردم . همه ی نقشاش سست عنصر و شیربرنج و یخورده صلابت نداره یخورده کاریزمای شاهزادگی . این وسط جون هوا رو دوس داشتم که جذاب بود . مخصوصا وقتی خشن شده بود . 

    درکل سریال بدی نبود . اینجور بود که تااخر نگاهش کردم ولی خیلیم جذاب نبود . ولی بامزه گی های خودشو داشت . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • سه شنبه ۲۳ بهمن ۰۳

    سریال کره ای ملکه وو 우씨왕후

    سریال کره ای ملکه وو 

    همونطور که تو پست ✨سریال کره ای تاریخی ملکه وو ✨ گفتم ، داستان از همون قرار بود . اما ...نظرمو راجبه نقش ملکه وو و همچنین بازیگرش پس میگیرم . بازی عالی و کاراکتر خیلی قابل باور و به دل می شست . اثری از شعارزدگی تو سریال نبود مث سریال ملکه وون کیونگ . و همین نبودن شعارزدگی یکی از پوینت های مهم تو سریال های زن محوره برای من . ینی اینجور نبود که بخاد الکی قوی و باهوش و همه فن حریف نشونش بده ملکه رو . مث یه زن بود نه که بخاد ادای مردا رو در بیاره یا بخاد همش بگه من میدونم من بلدم و فقط من عقل دارم . در کل سریال از هرلحاظی واقعا قشنگ بود . و از دیدنش لذت بردم . حیف که نصفه بود و تو اکثر مواقع فصل های دو شیرازه ی داستان و شخصیت ها تغییر میکنن . 

    سریال کره ای ملکه وو

  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۲۲ بهمن ۰۳

    سریال کره ای ایریس 1 iris

     سریال کره ای ایریس 1 iris 

    ایریس ، اسم یونانی فرانسوی ، گل زنبقه . ایریس تو اساطیر یونانی پیام اور خدایان بوده . 

    سریال راجبه یک نوع فرقه یا سازمانیه که خواستار جنگ و تفرقه بین دو کره اس . اونها وقتی دو کره میخان باهم اشتی کنن ، موجبات جنگ رو فراهم میکنن و وقتی میخان جنگ کنن ، موجبات اشتی رو . اونها واسه خودشون یک نوع امپراطوری رو تشکیل دادن و اعضاش از بین دو کره و همچنین چندنوع خارجیه . 

    ایریس سال 2009 با بودجه ی خیلی زیاد ساخته شده بود ه ،که اسکویید گیم ، در رده بندی بودجه ها فک میکنم همچنان رده ی دوم ؟! رو داره . ایریس یه داستان متفاوت و هیجانی را در بین سریالای کره ای داره . متفاوتیش تا اونجا که داستان عشقیش برخلاف سریال های دیگه ، سد انده . 

     

    iris 1 سریال کره ای ایریس

    لی بیونگ هان در نقش کیم هیون جون ، یتیم مونده ی بدبخت و به شدت جذابیه  😁😭 که تو ارتش از بهترین و زبده ترین نیروهاس ، سازمان امنیت ملی ،ان اس اس که یه سازمان مخفی هست که حتی رییس جمهور هم ازش خبر نداره ، اونو دوستش رو به عنوان نیروهای جدید زیرنظر میگیرن . اونا یکی از رهبرای زبده ی خودشون به نام لی سونگ هی که کیم ته هی بازی میکنه نقشش رو می فرستن جلوی کیم هیون جون ، لی سونگ هی که یه پروفایلر ماهر هست ، متوجه پتانسیل های کیم هیون جون میشه و اون از ازمون اول سربلند بیرون میاد . این ازمون درواقع بدون اینکه کیم هیون جون ازش خبر داشته باشه صورت میگیره . تو این ملاقات ها که تو دانشگاه اتفاق می افته ، کیم هیون جون عاشق سونگ هی میشه . ولی سونگ هی بعد از اولین شامی که باهم میخورن غیبش میزنه . چندوقت بعد ازمون دیگه ای برای دوست هیون جون ، ینی جونسا صورت میگیره . اون با سونبه ی دوران سربازیش دیدار میکنه و اونجا سونبه سونگ هی رو به جونسا معرفی میکنه . جونسا هم به طبع از سونگ هی خوشش میاد . والا منم خوشم میاد بس که این کیم ته هی خوشگل و قشنگ و دلنشینه . بعد از مدتی اونهارو به یه زیرزمینی میبرن و اونجا ازشون تست های دیگه ای میگیرن و دست اخر بهشون میگن که شما وارد ان اس اس شدین . و اگه مخالفین میتونین الان برین . رییس این سازمان مردی به اسم بک سانه . 

    بک سان درواقع از اول هم هیون جون رو می شناخت . اینطوری میشه که دو دوست وارد ان اس اس میشن و اونجا متوجه میشن که سونگ هی درواقع رهبر یکی از تیم هاس و سونبه شون حساب میشه . کیم هیون جون از عشقش دست برنمیداره و عشقشو با کیس به سونگ هی اعتراف میکنه و اونا رابطه شون رو مخفیانه شروع میکنن . 

    iris 1 سریال کره ای ایریس

    بعدها اونها رابطه شون رو گسترش میدن و برای مرخصی میرن به ژاپن و اونجا لاوها می ترکونن . از اون طرف جونسا که اون هم عاشق سونگ هی هست حسودیش گل میکنه و رابطه ش با دوستش هیون جون رو به تاریکی میره . و وقتی که هیون جون نیست سعی داره تا یجورایی زیراب هیون جون رو بزنه جلوی سونگ هی یا اونو خرابش کنه ولی موفق نمیشه . چشم در اومده . 👀😏🤬

     

    اونها پرونده ای بهشون محول میشه و باید برن به مجارستان ، اونجا یکی از نخبه های هسته ای کره شمالی فرار کرده و میخاد که به کره جنوبی پناهنده بشه اونها میرن اونجا تا اون شخص رو حمایت و محافظت کنن و از راست و دروغش سر در بیارن . رییس جمهور جدید جنوب موافق انرژی هسته ای و بمب هسته ای و وقتی مطلع میشه که همچین شخصی هست میگه که با استفاده از اون میتونن به علم و فناوری بمب هسته ای دست پیدا کنن پس اجازه ی پناهندگی نخبه هرو صادر میکنه .

    بک سان که درواقع یکی از اعضای مخفی و سردسته ای ایریس هست وقتی میبینه که رییس جمهور میخاد این کارو کنه تصمیم میگیره تا اون نخبه رو بکشه تا پاش به جنوب نرسه . 

    و از طرفی به هیون جون که با سونگ هی و جونسا تو مجارستان هستن ، ماموریت مخفی ترور نخست وزیر کره شمالی که همون موقع تو مجارستان نشستی داشت ، رو میده . تا اینجوری باعث شه که بین دو کره بحث و اینا رخ بده . و یجورایی از این طریق ترور نخبه رو لاپوشانی کنه . هیون جون موفق میشه تا اون شخص رو ترور کنه ولی لو میره و تیر میخوره و وقتی به بک سان میگه که چه اتفاقی افتاده بک سان میگه که به اون ربطی نداره که سرش چی میاد و درواقع رهاش میکنه و به جونسا ماموریت میده که بره و خودش کار هیون جون رو تموم کنه تا قبل اینکه دست کره شمالی بهش برسه . هیون جون که تو شوک رها شدن از سمت رییس و از طرفی دور افتادن از عشقشه نمیدونه چیکار کنه و وقتی دوستش رو می بینه دلش خوش میشه که عه پس اون حرفا دروغ بوده و جونسا اومده نجاتش بده ولی جونسای عوضی و خودفروخته که عشق به دوست دختر دوست صمیمیش چشاشو کور کرده و کورکورانه دستور بک سان رو اجرا میکنه و به طرف هیون جون تفنگ میگیره و اینجوری هیون جون ضربه ی بدتری میخوره . خلاصه طی یه تعقیب گریز ، مامورین کره شمالی و جونسا که دنبال هیون جون بودن ، جونسا بالاخره زهر خودشو میریزه و باعث سقوط هواپیمای هیون جون میشه و به این خیال که مرده برمیگردن به سئول . مامورین کره شمالی که نتونستن قاتل نخست وزیر رو بگیرن هم برمیگردن کره شمالی و مجازات میشن . 

    سونگ هی که از غم عشق افسردگی گرفته و همش درحال جستجوی هیون جونه سرکار نمیره . ماه ها میگذره و هیون جون که توسط کسی که دشمن ایریس هست نجات پیدا کرده ، بهوش میاد و از بیمارستان فرار میکنه و حالا یجوری به ژاپن میره و به همون کلبه ای که قبلا با سونگ هی رفته بود و اونجا اوقات خوشی داشتن  پناه می بره . از قضا همون زمان سونگ هی هم تو ژاپن بودش ولی نتونستن همو ببینن . اون کسی که هیون جون رو نجات داده به هیون جون میگه که دشمنش کیه و بهش میگه که اسنادی که نشون دهنده ی اعضای ایریس و کارهاشونو تو یو اس بی بوده که نخبه ی کره شمالیی قبل اینکه بمیره بهش داده ،بوده . و میخاد که اونارو براش بیاره و باهم انتقام بگیرن . از طرفی یکی از مامورین کره شمالی هم افتاده دنبال هیون جون تا اونو بکشه ، کم کم ماموره که زنه ،به هیون جون علاقمند میشه و چون راه برگشتی نداشته تصمیم میگیره به هیون جون کمک کنه . هیون جون توسط مامورین ژاپن دستگیر میشه چون میخاسته تفنگ غیرقانونی گیر بیاره و بعد از فرار با مامور کره شمالی تصمیم میگیره که بره به کره شمالی و بااونا همکاری کنه تا بتونه به جنوب برگرده و با همکاری اونا بتونه از بک سان و کره جنوبی که رهاش کرده ، انتقام بگیره . 

    خلاصه اتفاقات زیادی می افته و همه چیز برملا میشه  و رییس جمهور هم متوجه عوضی بودن بک سان و تشکیلات ایریس میشه ، اون با هیون جون دیدار میکنه و میخان با همکاری هم و مامور کره شمالی که اون هم متوجه تشکیلات ایریس شده و فهمیده که رییس بالادستیش یکی از اعضای ایریسه و میخان کودتا کنن تو شمال ، و برای همین میخان تو سئول بمب هسته ای منفجر کنن .

    هیون جون و اون زنه ماموره که گفتم عاشق هیون جون شده بود ؟!، همکاری میکنن و نمیذارن این اتفاق بیفته . قبل از این اتفاقات سونگ هی و هیون جون همو می بینن و دوباره عشقشون رو بهم ابراز میکنن که چقد منتظر هم بودنو چقد دنبال هم گشتن و اینا . چون هردوشون فک میکردن دیگری مرده . 

    یه سری درگیری های دیگه ای رخ میده و دست اخر بک سان رو  با اعضای ایریس رو تو مخفی گاهشون پیدا میکنن و هیون جون که متوجه تمام حقایق شده از جمله اینکه بک سان پدرمادرشو که هردو نخبه ی هسته ای بودن رو کشته و با زندگی اون هم بازی کرده و اینا ، به پای بک سان شلیک میکنه و مردک همچنان چشم سفید داشت سخنرانی بی  معنیشو میکرد . که مامورای دیگه میان و میگن که نه اینو نکش و فلان . ب

    بالاخره هیون جون و سونگ هی به ججو میرن تا استراحت کنن و لاو بترکونن . هیون جون برای سونگ هی نامه میذاره تا عصری همو تو برج کنار دریا ببینن اون میره تا حلقه ی ازدواج برای سونگ هی بخره ، و تو راه برگشت درحالی که سونگ هی تو برج همچنان منتظرش بود توسط یکی از اعضای ایریس کشته میشه . اینجوری میشه که لی بیونگ هان و کیم ته هی تو فصل دو ایریس نبودن . 

     

    فصل دو ایریس رو هم چندسال پیش نگاه کردم اونم تقریبا ادامه ی همین بود با این تفاوت که اونجا سازمان ان اس اس به عنوان یکی از شاخه های سازمان امنیت شناخته میشه و همه مردم از وجودش باخبرن . و دیگه یه تشکیلات مخفی نی . و داستان های خودشو داره . 

     

    دقیق یادم نی که تو حین دیدن فصل دو چه حسی داشتم ولیکن فصل یک رو خیلی دوس داشتم . 10 قسمت اول خیلی هیجان انگیز و قشنگ و متفاوت بود . 10 قسمت بعدی روند داستان یخورده کند میشه ولی خب از قشنگیش کم نمیکنه . درکل سریال قشنگی بود .مدتها بود که سریال به این هیجان انگیزی ندیده بودم . همه چیز عالی بود  ، خط داستانی عالی بازی ها به شدت عالی و واقعی ، اصلا انگار سریال نداری میبینی انگار واقعیه همه چی . بدون ذره ای اب بدون ذره ای برندسازی ک حواس ادمو پرت کنه ،داستان های ابکی که قسمت اخر معلوم چی میشه ، این اصلا معلوم نبود ده دیقه بعد قرار چه اتفاقی بیفته . استرس زا ، دیالوگا به جا . 

     

    قبلا زیاد دوس نداشتم سریال قدیمی نگاه کنم . ولی جدیدا چون سریال خوب کم پیدا میشه به سریالای قدیمی رو اوردم . سریالای الان دربرابر سریالای قدیمی واقعا خیلی سطحی و مسخره ان . فیلمنامه ها واقعا خیلی ابکی هستن و برند سازی و برند نشون دادن و پرفکت بودن همه چیز در سریال ، انقد تو سریال زیاده که بازی بازیگرا تو چشم نمیاد . همچنین اینکه داستان ها خیلی بیخودکین و زحمتشون هدر میشه فک میکنم . 

    این هم از پست امروز . 

     

     

  • نظرات [ ۱ ]
    • دوشنبه ۱۵ بهمن ۰۳
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |