گونگ یو میگه که درسته که سریال گابلین خیلی ترکوند ولی اون هیچ وقت بعد از اون سریال و یا از اینکه انقد ترکونده و اینا احساس خوشحالی نکرده . نتونسته از اون شادی احساس لذت کنه . خیلی از خودم پرسیدم که چرا همچین حسی دارم و مدتها این سوالو از خودم کردم ولی به جواب روشنی نرسیدم . زمان که گذشت به این فکر کردم که من به قلب خودم و احساس خودم گوش نمیکردم . میگه کلا هیچ وقت احساس خوشالی نکرده . کلا ادمی نیست که بگه عه این اینجوری شد پس خوشحالم . هیچ وقت بیان نمیکنه از کلمه خوشحالی استفاده نکرده . میگه که تا یک سال کاراکتر کیم شین باهاش مخلوط شده بوده . درش دفن شده بوده . میگه بازیی که من میکنم با بازی کسی دیگری متفاوته . چون طرز نشون دادن کاراکترها متفاوته . برا همین کاراکتری که من بازی میکنم به من می چسبه و بعد من متوجه نمیشم که الان اینی که هستم اون کاراکتره یا من واقعی هستم . ولی در اون زمان اینطور نبودم که این احساس رو بروز بدم درواقع نتونستم با احساساتم روبه رو بشم و به اونها نظمی بدم برای همین همه چیز روی هم انباشته شد ، از طرفی چون همه خوشحال بودن و افراد خیلی زیادی سریال رو دوس داشتن و در معرض دید زیادی بودم . کاراکتر کیم شین کاراکتر خیلی اسیب پذیری بود برای همین همونقدر که اسیب پذیر بود غم انگیز هم بود .
هیچ تاکید میکنم هیچ فیلم و سریال زامبی ای نمیتونه جای قطار بوسان رو بگیره . این فیلم محشر بود . یه اثرهنریه که همه چی توش داره ، ترس ، غم ، دلهره وحشت . واقعا عالیه .
بالاخره سریال کره ای گوبلین یا گابلین یا خدای تنها و درخشان گابلین رو برای 4 مین بار دیدم تموم کردم .
خیلی قشنگ بود هر لحظه ای لذت بخش بود ، کمدیش فوق العاده اس . مناظر توی سریال حرف ندارن . دیالوگا عالین . داستان جذاب . هرچقدم تو پست قبلی گفتم که اگه اینجوری اونجوری ولی با اینحال خیلی خوبه . عاشقانه ش عالی کیوت . ینی یه سریالی که میشه بارها نگاهش کرد و لذت برد .
فک نمیکنم کسی داستان گابلین رو ندونه ، من به طور خلاصه میگم :
گابلین ، اسمش کیم شین ، فرمانده ی ارتش گوریو " گوریو و گوگوریو فرق دارن " که بعد از جنگهای طولانی وقتی به کشور برمیگرده به جای افتخار ، توسط امپراطور حسود و عقده ای و معلم عوضیش متهم به خیانت میشه و کشته میشه ، کیم شین شمشیرش تو زمین جا مونده ، خدمتکارش و نوه ش میان براش سالگرد بگیرنو و دعا بخونن یهو کیم شین به فرمان خدا زنده میشه و تبدیل به گابلین میشه ، خداهه میگه به خاطر دعاهای ادمایی که تورو دوست داشتن و خون کسایی که روی دستاته این هم مجازاته هم پاداش .تنها کسی که میتونه به عمرت خاتمه بده عروس گابلینه که با بیرون کشیدن شمشیر از بدنت تورو به خاکستر تبدیل میکنه . گابلین قرن ها زنده می مونه و تو نهمین قرنی که زنده اس یه زن حامله رو نجات میده ، دختر اون زن میشه عروس گابلین .
از اونجا که بچه باید میمرده ولی نمرده تبدیل به روح گمشده میشه و فرشته ی مرگ همیشه دنبالشه . بعد چون عروس گابلینه توانایی دیدن روح هارو پیدا میکنه . همینجوری زندگی میکنه تا مادرش باز تصادف میکنه و این سری میمیره ، بچه میره پیش خاله ی تناردیه ش زندگی میکنه تو همین اثنا تو تولد 19 سالگیش با فوت کردن شمع ، گابلین رو فرامیخونه . گابلین میاد و خلاصه اینا اشنا میشن و تو این دیدار ها بالاخره 🌺 شکوفه های عشق شکفته میشه 🌺 و اینا ...
کیم شین قلب مهربونی داره و همیشه سرباز وفاداری بود و هیچ وقت از اینکه توسط صاحبش ینی امپراطور کشته شده گله و شکایتی که به نظر بیاد از کینه س ، نکرده . اون سرنوشتشو قبول کرده ولی بیشتر از اینکه این زنده موندن طولانی رو یه پاداش بدونه ، یه مجازات میدونه و میخاد بمیره ، از طرفی وقتی با عروسش اشنا میشه و عاشق میشه میخاد زنده بمونه ، این تقابل بین زنده موندن و باید مردن ، حسایی بود که گونگ یو اونو فوق العاده در اورده بود . از طرفی این واقعا بی انصافی بود که بعد از دیدار با اولین عشق تو این 900 ساله ، بمیره .
واقعا پایانش منو زیاد راضی نکرد با اینکه بارها دیدمش ، نمیدونم چه نیازی بود جی اون تاک رو بکشن دوباره تناسخ بشه . میتونستن یه کاری کنن دوباره خداهه بیاد بگه این پاداش تمام کارای خوبیو که تو این 9 قرن کردی و یه عالم بنده ی منو دستشونو گرفتی و نجاتشون دادی . خداشون خیلی خوددرگیر بود انگار با گابلین دشمنی داشت . نامرد .
ولی اینکه بعد از 9 قرن این سه نفر که سرنوشتشون بهم متصل بود باهم روبه رو شدن ، حتی هم خونه شدن ، فرشته مرگ و گابلین که متضاد هم بودن و از طرفی تو گذشته هم فرشته ی مرگ امپراطور بود و کسی که کیم شین رو کشته بود ، و خاهر کیم شین ، و یه طرف دیگه جی اون تاک . کاش نشون میدادن که جی اون تاک تو گذشته کی بوده . و دوک هوا هم شیرینی و کیوتی خاصی خودشو داشت .
عکسهایی از محل فیلمبرداری گابلین ، واقعا خیلی قشنگه . اینجا همونجایی که گابلین با جی اون تاک اولین بار کیس رفت ، و عروسی کردن .
پاییزه ...تو پاییز باید چه سریالی دید ؟ الزاما سریال کره ای گابلین .
سریال کره ای بین ها از نظر من به دو دسته تقسیم میشن : یا گابلینو دیدن و عاشقش شدن یا گفتن این هیچی نداشت بیخود بود فلان .
دسته دوم از نظر من باید برن تو دیوار . همینه که هست . من مث جمهوری اسلامی زورگو هستم .
بنابراین پاییز باید حتما یه دور گابلین دید و از زیبایی بصری که تو سریال هست ، زیبایی داستانی ، زیبایی روابط و خیلی چیزای دیگه که تو گابلین پیدا میشه لذت فراوان برد . در همین راستا این پاییز منم نشستم برای 4 مین بار گابلین نگا کردن رو شروع کردم . و چندتا هم عکس ازش ساختم و خاهم ساخت . چون خیلی قشنگه .
ینی واقعا چطوری میتونن یه سریال بسازن که 4 بار نگا میکنی بازم کیف میکنی بازم لذت می بری ، بازم میخندی ...اصلا اعجوبه ان .
علاوه بر خود سریال که پرفکته اهنگ های سریال یا همون او اس تی هاشم فوق العاده قشنگن . اصلا این سریال افسانه ایه و تکرار نشونده . گابلین یک مکتبه . انقد که خوبه .
یکی از جالبترین و غم انگیزترین و تراژدی ترین روابط رو داشتن این دوتا ...
با اینکه به نظر هیچی نی ولی من تو این صحنه داشتم پروانه و اکلیل توامان تراوش میکردم ...
یکی از قشنگ ترین نگاه های اجوشی ...وقتی حواسش نی داره علاقمند میشه ... خدایی گونگ یو قیافه ی خاصی نداره چجوری انقد جذابه !؟
یکی از زیباترین صحنه ها ...میدونین لوکیشن های گابلین الان تو کره چقد معروفه و توریست داره ؟! نه تنها این سریال بلکه هر سریالی که خیلی میترکونه ...نمونه ش سریال سونات زمستان ...
اولین دیدار ....
اولین جذب ..
عاشق شد تموم شد رفت ...یه دختر 19 ساله داره ازش محافظت میکنه ... ری اکشن کسی که 300 ساله تنهاس و منتظر مردن و هرچی فک میکنه عقلش قد نمیده که چی شده بود و چرا و تقصیر کی بود ... و بارها همش وقایع رو مرور میکنه ...
قبول دارین هر دوشون خیلی سرنوشت غم انگیزی داشتن ؟! شرحه شرحه ام براشون ...