قالب

لی سونگ گی :: • Tony Takitani تونی تاکیتانی •

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لی سونگ گی» ثبت شده است

سریال کره ای all in با بازی سونگ هه کیو ، برنامه کره ای دروغ صورتی

خیلی گرمه . 

یه برنامه دیدم از اینایی که 5تا دختر پسر میرن تو یه خونه هی باهم قرار میذارن و اینا ، اسمش بود دروغ صورتی . واقعا همشون دروغگو بودن . از طرفی اصلا هیچ کدومشون بهم نمی اومدن . درواقع همشون میگفتن دنبال کسین که بتونن بعدا رو ازدواج باهاش فک کنن ولی هیچ کدوم مناسب هم نبودن . یکی پورن استار بود اون یکی میرفت رقصای سکسی جلوی زنا میکرد زنا بهش دست میزدن . چه کارای مسخره ای . چه افتخارم میکنن . اون یکی پورن استاره نه ها ! اون همش می ترسید بقیه بفهمن که چیکاره بوده برای همین شش سال بود که با پسری دوس نشده بود . یکیشون بچه داشت مادر مجرد بود . اون یکی بدبخت بیچاره بود نصف حقوقشو میداد به خانواده ش . بعد وسط این همه بدبخت یه دختری بود که از این چبول ها پولدارا بود میگفت روزی 15 میلیون وون خرج میکنه . خیلی نامتوازن بود . خب معلومه هیشکی نمیاد با اون دختره دوس شه . مگه اینکه دختره بخاد برای پسره خرج کنه . خلاصه خیلی طولش دادن حوصلمو دیگه داشت سر می برد اخرشم درواقع هیشکی به هیشکی نرسید . تازه موند برای فصل بعدی . مسخره . اسکلمون کردن . 😐

یه سریال نگاه کردم از این قدیمیا مال سال 2003 اسمش بود آل این all in ، آل این یه اصطلاح  تو بازی پوکره که طرف همه چیشو شرط بندی میکنه . سریال رو از رو داستان به همین نام که اشاره به زندگی پوکر باز قهار کره ای داره نوشته شده بوده و اینا سریالشو ساختن . خلاصه .

لی بیونگ هان و سونگ هه کیو و جیسونگ تو این سریال بودن . این سونگ هه کیو یه جا نبوده که عشقی بازی کنه و مث ادم به عشقش برسه . همه جا بدبخته . بدبختی لی بیونگ هان که اصلا شرشر براش اشک ریختم انقد یه ادم بدبخت میتونه باشه اخه ؟! 

خیلی اب داشت راستش ولی داستان عشقیشون قشنگ بود و زندگی کاراکتر لی بیونگ هان واقعا غم انگیز بود . طفلک هرکاری میکرد که مث ادم زندگی کنه یه وضعیتی پیش می اومد که نمیشد و یا نمی ذاشتن . 

این تمرکزش رو کازینو و قمار هم زیادی بود و زیاد خوشم نمیاد راستش . قدیما از این سریالا زیاد داشتن که رو قمار می چرخیده . و مثلا جیسونگ پولداره میاد میگه که من ارزوم اینه که یه هتل کازینو داشته باشم و معروف شم :| فک کن بری امریکا درس بخونی بیای بشی رییس هتل کازیتو چقد مسخره . 

لی بیونگ هان برای این سریال دسانگ گرفته و کلا سریالش خیلی گرفته بوده ریتش 47 بوده . نمیتونم بگم بد بود یا خوب بود . متوسط بود . قدیمی بودنش هم باید در نظر گرفت خب . 

all in

این همه گفتم ولی داستان سریالو نگفتم اینم بگم که رسالت این پست هم کامل شه ، داستان راجبه پسری به اسم کانگ اینها که با عموش زندگی میکنه و عموش قماربازه . از این کارت بازی های کره ای و با بچه میره اینور اونور قمار میکنه و به اینها هم با ایما و اشاره یاد داده که بشینه رو به روشون تا چشش به کارتای حریفا باشه و بهش با علامت دادن بگه که طرف چه کارتی دستشه . خلاصه اینجوری اینها هم قمار یاد میگیره . ولی عموش بهش میگه که تو نباید پاتو تو این کار بذاری وگرنه هیچ وقت نمیتونی ازش بکشی بیرون . اینها درونگرا تقریبا و شره و دعوایی مثلا ببینه یکی داره زور میگه دعوا میکنه یا به دیگران کمک میکنه و دعوایی کلا . خلاصه یه روز یه دختری رو میبینه و عاشقش میشه که طبیعتا سونگ هه کیوعه . 

الان دبیرستانیه و عموش با هزارتا التماس دوباره ثبت نامش کرده حداقل دیپلمشو بگیره . میره مدرسه اونجا با جیسونگ که پولداره و زرنگ کلاسه اشنا میشه و جیسونگ میخاد با اینها دوس شه . یه روز تو سینمایی که مال بابای جیسونگه نزول خورا میاد خِر بابای سونگ ههه کیو رو میگیرن و کتک و اینا ، اینها و جیسونگ میرن کمک . بعدش اون نزول خورا میان سیریش میشن به اینها که تو مارو کتک زدی چطور جرات کردی فلان هی سیریش بازی دیگه . دست اخر بابای دختره یجوری می میره . و اینها و جیسونگ فک میکنن که کار همون نزول خواراس . میرن انتقام بگیرن می زنن انباری که پاتوق این ادما بوده رو اتیش می زنن نگو کله گنده هه تو اونجا بوده میمیره . میان جفتشونو میگیرن ولی چون جیسونگ باباش گردن کلفته اونو میاره بیرون و همه تقصیرا می افته گردن اینها . و اینها هفت سال می افته زندان . سونگ هه کیو هم میره تو یه صومعه ای تو ججو که مثلا راهبه شه که دست اخر نمیشه و با اشنا بازی میره تو کازینو ، بانکر میشه . 

خلاصه اینها از زندان می یاد بیرونو با کمک یکی از دوستای تو زندانش که هموسوی خودمون بود ، تو یه کازینو کار پیدا میکنه  ،مونیتورینگ بود کارش درواقع ، سر یه بازیی اینها باعث میشه که کازینو پول از دست نده و اینجوری مدیره اونو استخدام رسمی میکنه و بعدشم مدیر کازینو میشه چون خیلی حرفه ای بودش همینطوری میشه که همونجا اینها  و هه کیو همو می بینن و عاشق و اینا ولی باز عوضیا نمیذارن این به زندگیش برسه و یه قتل باز می افته گردنش و اینها با کمک جیسونگ فرار میکنه امریکا . و همینجوری هی سرنوشت وار همو می بینن و باز جدا میشن و به همین ترتیب . دست اخر بهم می رسن . 

این بود داستان سریال . 😄

  • نظرات [ ۰ ]
    • سه شنبه ۱۲ تیر ۰۳

    سریال کره ای اودیسه ی کره ای دانای کل سون او گوک

    سریال کره ای اودیسه ی کره ای دانای کل سون او گوک
    سون او گوک خدای میمونه ،🐵 یکی از کاراکتر های اصلی در کتاب افسانه ای سفر به غرب چینی . سون او گوگ سرتق و خیلی قوی و نیروهای زیادی داره ، اون به دلیل یه جرمی توسط بودا ،500 سال تو کوه مرمر که مهر و موم شده زندانی میشه . اون بعدا توسط تانگ که فک کنم یه بوداس ازاد میشه و تانگ اونو به عنوان شاگرد قبول میکنه و تو سرش یه هد می بنده که هروقت سون او گوگ نافرمانی میکرده با خوندن سوتراها اونو تنگ میکرده و اینجوری سون اوگوک دردش می اومده .
    تلخیص از ویکی پدیا .
     

    سریال کره ای اودیسه ی کره ای
     

     
    سون او گوک تو سریال هم فرق چندانی با افسانه ی واقعی نداشت فقط یخورده ذلیل تر و ساده تر بود .
    جین سان می ، دختری مغرور و خودخواه و افاده ای و اعتماد به سقفه که میتونه روحا رو ببینه ، اون به خاطر این توانایی اذیت میشه و مث سگ می ترسه ، مادربزرگش بهش یه چتر زرد داده که روش دعا نوشته شده گفته هروقت روح دیدی چترو باز کن روحا میرن . اون تا وقتی مث خرس گنده میشه چترو همراهش می بره اینور اونور .درحالیکه از راه دیدن روحا پول خوبی به جیب زده و تونسته مالی بهم بزنه .همچنین اون به این خاطر تا بزرگیش نتونسته هیچ دوستی و ارتباطی برقرار کنه ، تنها کسی که باهاش رابطه داره کارمندش تو دفتر املاکیشه . تنها و بی کس و گیجه . خلاصه جین سان می همچین ادمیه .
    یه روز که داشت از مدرسه به خونه برمیگشت ، "ماوانگ" یه نیمه خدا ؟!نیمه شیطان ؟! که گاو هست 😁🐄 رو میبینه ، ماوانگ بهش میگه میدونه که اون روح میبینه و خیلی خاصه و گولش میزنه بهش میگه از این تونل رد شو برو یه قصر میبینی واردش میشی بادبزن رو پیدا میکنی و میاری اگه تو خونه روح دیدی خودتو به ندیدن بزن و زود بیا بیرون خلاصه جین سان می ، که میخاد روح نبینه و یه ادم معمولی باشه میره تو قصر مرمر که سون او گوگ توش 500 ساله زندانی و قدرت هاش مهر و موم شده ،با سون او گوگ قرارداد می بنده که اگه ازادش کنه اون ، ازش محافظت میکنه ، مهر و موم سون او گوک رو می شکونه و ازادش میکنه ، سون او گوگ بهش میگه از این به بعد هروقت اسممو صدا کنی میام و نجاتت میدم ولی اسمشو از مغزش خارج میکنه تا اون نتونه حتی اگه اسمشو به صورت اتفاقیم بشنوه به خاطر بیاره و اینجوری میزنه زیر قرارشون و میره پی کار خودش .

    سریال کره ای اودیسه ی کره ای
     

     
    سالها میگذره و ماوانگ یه شرکت سرگرمی داره و معروفه ، سون اوگوگ هم میخوره میخابه ، مدیر سامسونگ توسط قدرت های اون مدیر سامسونگه و پولش از جیب اون میاد . 😁🐵 جین سان می همونجور که گفتم دفتر املاک داره و با خرید و فروش خونه های روح زده مال و اموالی بدست اورده . اون هنوزم چتر زرد و روح و ترس و اینارو داره . همیشه مشکی می پوشه ناراحته معلوم نی چشه .
    تنهاست و هیچ دوست و اشنایی نداره . از دار دنیا یه مادربزرگ داشته که سالهاست مرده . من نمیدونم چرا تنهایی بده چرا دوست اشنای عوضی که پولتو بچاپن نداشتنش بده ؟! اخه چرا ؟! جین سان می کلا کاراکتریه که معلوم نی با خودش چندچنده .
     

    سریال کره ای اودیسه ی کره ای
     

     
    میگذره و معلوم میشه جین سان می به خاطر اینکه سون او گوگ رو ازاد کرده مجازات میشه و مجازاتش اینکه اون سام جانگه ، ینی کسی که خونش مرده رو زنده و روح ها اگه بخورنش قدرتمند میشن . سون او گوگ می فهمه و میخاد بخورتش ولی چون باهاش قرارداد داره نمیتونه اینکارو کنه پس قرار میشه ازش محافظت کنه چون طعمه ی خودشه . ماوانگ به جین سان می میگه میتونه یه جوری سون او گوگ رو برده ی خودش کنه چجوری ، اینجوری که یه دستبند بهش میده و میگه اینو بنداز دست سون او گوگ .
    خلاصه ماجرا پیش میاد و اینجوری میشه و لحظه ای که دستبند به دست سون او گوگ بسته میشه اون نسبت به سان می عشق پیدا میکنه . و اینجوری میشه که بزرگترین خدای خدایان ، عقل کل ، عاشق جین سان می زاقارت میشه . و یجورایی برده وار می افته دنبالش چون عاشقشه ... 사랑하니까 😁🐵 .
     

    سریال کره ای اودیسه ی کره ای
     

     
    خلاصه از سون او گوگ اصرار از سان می اکراه که تو منو به خاطر دست بند دوست داری واقعی که دوست نداری هی دعوا هی همو ناراحت میکنن هی دختره فیس می ذاره به شدت مغرور بود و اصلا خودشو پایین نمی اورد . ینی سون او گوگ چقد براش کار انجام داد چقد بهش گفت دوسش داره ولی این مث ماست بود ماست ...🍚" فک کنین این ماسته 🍚"

    سریال کره ای اودیسه ی کره ای
     

     
    خلاصه اینا با همکاری هم روحارو نابود میکردن و امتیازشم می رفت تو جیب ماوانگ ، چون اون با هزارسال ریاضت میخاست به مقام خدایی برسه و کسی نبود براش امتیاز جمع کنه ،چرا میخاد خدا شه ؟ زنش که سالها پیش تو بهشت باهم با مردن بچه شون روح بچه های دیگه رو زندانی میکرده و تبدیل به شیطان شده بوده و برای همین به زمین فرستاده میشه و هربار تناسخش زندگی پر از رنج و مرگ دلخراش رو خاهد داشت ، اون میخاد خدا شه تا عشقشو از این مجازات راحت کنه . 
     سون او گوک و جین سان می شده بودن برده های ماوانگ تا براش امتیاز جمع کنن این خدا شه . اینجوری سون او گوکم منع الکلش برداشته میشد و شاید برمیگشت به بهشت . درواقع ماوانگ و اون خداعه دست به یکی کردن و اینجوری سون او گوک رو که همش دردسر درست میکرد رو مهار کرده بودن . ولی خب دله دیگه سون او گوگ واقعا عاشق جین سان می ، شده .
    اخه من نمیدونم این دختره ماست بود همشم خودشو چسی میکرد چجوری عاشق این شد ینی انقد ذلیل شدی که بیای عاشق کسی بشی که برات طاقچه می ذاره ؟ تو انقد خوشتیپ اقا جنتلمن دانای کل 🐵🤦‍♀️🙄
     

    سریال کره ای اودیسه ی کره ای
     

     
    به همین ترتیب شما 20 قسمت نگاه میکنین ببینین تهش چی میشه و تهش انقد اب بود که حد نداره . ولیکن یک ولیکن بزرگ و بولد ...
    به شدت جذاب بود هیجان انگیز خنده داره کمدیش عالی بود ، دعواهاشون بین سان می و اوگوک حتی گاهی ،و شیمی بین اوگوک و ماوانگ محشر بود . ینی انقد این دوتا باهم خوب بودن اصلا سان می تو چشم نمی اومد گاهی .
    به نظرم بازی دختره تو این سریال زیاد خوب نبود . کاراکترشم ایراد داشت . خوددرگیر بود . از طرفی میگفت تنهاس ولی وقتی سون او گوک رو پیدا کرد و قرار شد باهم باشن یه روی خوش به این میمونه بدبخت نشون نمیداد . هی قهر و اشتی میکرد . اسکل بودی به تمام معنا . خب تو داری میگی با روح دیدن مشکل داری ولی انگار نداشتی این مدت همش روح دیدی خب عادت میکنی دیگه از این طریق اصلا موفق شدی . چته خب ؟! یکیم که اومد عاشقت شد همه کارم برات میکرد دیگه چته واقعا ؟! اصلا دیوونه کننده عن بود . ولی خب قابل تحمل بود . تحملش کردم چون انقد جذابیت داشت کمدی سریال و داستانش که میشد از روی عن بودن دختره گذشت .
     

    سریال کره ای اودیسه ی کره ای
     

     
    خداها تو سریالای کره ای الخصوص، همیشه خوددرگیر نشون داده میشن ، خدای تو این سریال هم علاوه برخوددرگیری عوضی بود . اون برای مهار کردن شیطان ها یا بهتر بگم دمون ها ، با نیرنگ عشق یا بچه اونها رو ازشون میگرفت و با نقشه کشیدن باعث شده بود ماوانگ هزاران سال ریاضت بکشه و کار خوب بکنه تا عشق گذشته اش که به خاطر مردن بچه شون تبدیل به شیطان شده بود رو از لوپ تناسخ و زندگی عذاب اور ، ازاد کنه . درحالیکه بچه شون اصلا نمرده بود و اینا همه برای مهار کردن ماوانگ بوده .
    همچنین جین سان می از بدو تولد سام جانگ بود و با گفتن دروغ به ماوانگ و سون او گوک که شما باعث شدین اون روح ببینه و خونش برای روحها وسوسه انگیز باشه ، باعث شدن اونا اینجوری از سام جانگ که در واقع نجات دهنده ی جهان از سردرگمی و شیاطین بود محافظت کنن تا اون به اون هدف موردنظر و انجام اون ماموریت برسه . همچنین با بستن دستبند عشق به سون او گوک و انداختن محبت سان می تو دل میمون باعث شدن اون اینجوری از خود بیخود و بخاد به خاطر عشقش بمیره .
    ولی خب انقد کشش دادن اخرش واقعا اب شد . قسمت اخر یه ادمی که خیلی خبیث بود با همکاری یه شیطان میخاست اژدهای پلیدی رو از زیراب بیدار کنه و کرد ، خدائه به اون شیطانه میگفت تو برو اژدها رو بیدار کن سان می که سام جانگه بیاد نابودش کنه ،خب ...چرا ؟ چرا باید بیدار شه که حالا سام جانگ بیاد بکشتش ...مگه خدا نیستی خب خودت اون شیطان جلو روته نابودش کنه که اون نتونه اصلا از اول اژدها رو بیدار کنه که حالا یه سام جانگیم بیاری تو دنیا که یکی ازش محافظت کنه تا بزرگ شه و بیاد اژدهایی که خودت بیدار کردی رو بکشه ؟ هدف سریال رو بردی زیر سوال کلا ...
    من این سریالو درحال پخش دیده بودم گفتم بذا یه سری دیگه ام ببینم .به خاطر لی سونگی . لی سونگی واقعا ساده و مظلوم و جذابه در عین حال .و بازیش واقعا بیسته . این سریال هم کامبکش بعد از سربازی بودش . داستان سریال و روندش قشنگ بود خدایی ولی این اخرش و این کش دادنش و کاستی هاشو هم نمی گفتم نمیشد .
     
    خلاصه اینم از امروز . فردا چی ببینم ؟!

     

    🍂💛‌ مطالب پیشنهادی 🍂💛

    💚 سریال کره ای بازگشت  💚  اهنگ کره ای شستشوی قلب کیوهیون سوپرجونیور  💚 نه ! به حس بیهودگی 💚  سریال کره ای سلبریتی 💚  تاریخ مشروطه ی ایران  💚  سریال چینی خون جوانی  💚  معرفی اهنگ the rose back to me 💚 سریال کره ای از گور برخاسته💚  سریال کره ای گل شیطان  💚   گالری گردی  💚   سریال ژاپنی چشم های قرمز  💚  سریال برادران معجزه  💚   یادگیری زبان جدید مث شروع یه رابطه عاشقانه س ...   💚  سریال ژاپنی هویت  💚   سریال ژاپنی عدالت  💚 در انتظار شمشیر ارامون  💚  معرفی کلمه کره ای " 적성에 맞는 일 "  💚   فیلم ژاپنی someone   💚  سریال ژاپنی معشوق 💚 سریال ژاپنی سکوت  💚   سریال من سرنوشت تو هستم I'm Your Destiny  💚  سریال ژاپنی اخرین کات یا برش نهایی💚  سریال ژاپنی و کره ای ها  💚   رویابافی در روز روشن  💚  حالت غرقگی 💚  سریال کره ای معشوق  💚  نوشته های پراکنده💚  سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره 💚   شمشیر ارامون  💚 

  • نظرات [ ۱ ]
    • چهارشنبه ۲۷ دی ۰۲

    سریال کره ای " واگابند " بی خانمان

    سریال کره ای  " واگابند " ینی بی خانمان ،

    درمورد چا دال گیونه که برادرزاده شو تو سانحه سقوط هواپیما از دست میده و توی ایکلادش ویدعویی از برادرزاده ش تو هواپیما گرفته بود رو پیدا میکنه که توی ویدعوئه یکی از مسافرا هم افتاده بوده ، هواپیما توی ابهای مراکش سقوط کرده چون جسدا همه متلاشی شدن دیگه جمع اوری نمیکنن ، خانواده های داغدیده میرن مراکش برای ختم و اینا ، چا دال گیون توی فرودگاه میره دستشویی ، توی دستشویی همون یارو مسافره که تو ویدئو برادرزادهه بود رو میبینه ، و کپ میکنه اگه همه مردن چطور این یارو نمرده ؟! خلاصه می فهمه که سقوط هواپیما به خاطر نقص فنی نبوده ، تروریست تو کار بوده . می افته دنبال قضیه و کل ممکلت رو هم میزنه تا انتقام بگیره . حالا قضیه چیه ؟! قضیه اینکه دوتا کله گنده لابیست هایی که دارن اسلحه و این جور چیزا می فروشن به اینور اونور میخان هرجور شده قرارداد تجهیزات و این چیزا بفروشن به کره اونم با رشوه های خیلی زیاد به اقصا نقاط اداره های کل کره که همه اوکی باشن با قضیه و بیشترین پولم میره تو جیب رییس جمهور . اینا بودن که هواپیمایی که برای شرکت رقیب بوده رو ترکوندن تا کره دیگه با اونا قرارداد نبنده و بیاد با اینا قرارداد ببنده . خیلی خالی بندی ها داشت گرچه بحث لابیست ها و صنایع دفاعی همینقدر واقعی هم ممکنه باشه . ولی من زیاد خوشم نمیاد از این جور موضوع های لابیست و اینجور چیزا . یه سریال دیگه ام اینجوری دیده بودم خوشم نیومد . اولا چادال گیون خیلی دیگه داشت الکی مث قهرمانا یکه تازی میکرد درحالیکه یه ادم عادی بود و کارشم بدل کاری بود . ولی دیگه اینکه یه بدل کار هرچقدم هنرهای رزمی بلد باشه بتونه نیروهای امنیتی که برای کشور دارن کار میکنن رو شکست بده خیلی احمقانه نشون دادن اون کشور و نیروهاش نی . همه ی کارارو اون میکرد . حتی اون رفت به رییس جمهور عقل گذاشت که ممکنه برات تله گذاشته باشن و اینا . اخرش که اصلا انقد مسخره و اب بود که حد نداشت ، میتونستن قضیه رو با گرفتن یارو کله گندهه ببندن و هرکی بره سرکار خودش ولی به شکل مسخره ای چادال گون که خودش از این کارا خوشش نمی اومد رفته بود کیلر لابیست ها شده بود . از اونورم پلیسی که باهاش همکاری میکرد رفته بود لابیست شده بود . خیلی مسخره شده بود چرا یه پلیس که برای حقیقت و عدالت میجنگید باید بره تو همچین صنعتی که مخصوصا برای یه زن انقد کثیفه . دقیقا کسایی که از این ادما ضربه خورده بود رفته بودن تو این صنعت . وقتی پایانشو دیدم حس کردم 16 قسمتی که دیدم بیهوده بوده . درسته که به قول یارو کله گندهه که همه چی زیر سر اون بود ، این صنعت هیچ وقت تمومی نداره و اگه اون بمیره کسی دیگه ای میاد ولی همینکه اندازه خودت بتونی سهمی تو اصلاح و بهبود روابط این مدلی داشته باشی خودش کافی نی ؟! هرچقدم زندگیتو برای جنگیدن با این ادما بذاری هیچوقت تمومی نداره ، هم تو بی خانمانی هم اونایی که دارن تو این صنعت فعالیت میکنن . درکل سریال بدی نبود . ولی اخرشو خراب کردن .


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    💟سریال کره ای میراث خانوادگی 💟جاسوس ادمهای مسحور شده 💟 فیلم ژاپنی هیولا monster 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟 

     سریال کره ای پولگاسال 불가살 Bulgasal: Immortal Souls  💟 سریال ترکیه ای عطیه هدیه gift 💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟 وبلاگ خونی 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  💟 برنامه با حضور گونگ یو  

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۲۳ شهریور ۰۲