قالب

سریال کره ای :: • Tony Takitani تونی تاکیتانی •

۱۶۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سریال کره ای» ثبت شده است

سریال کره ای معشوق چرا انقد طرفدار پیدا کرده ؟!

سریال کره ای معشوق 

این سریال دوفصلیه و به دلیل پخش بازی های المپیک قرار فصل دوش معلوم نی کی پخش بشه .

من تا قسمت 6 دوسش داشتم ولی بعدش به شدت اب شد .فک نمیکنم فصل دو رو ببینم چون دوقسمت اخرم همشو جلو زدم . من واقعا نمیدونم چرا چندوقته سریالا رو به زوال رفتن و عشقا توخالی و بی احساس شدن . هرچقد زور میزنم درک نمیکنم هیچ کدوم از کاراکترا رو . عشق ینی چی ؟! و چرا کل جهان رو به ساخت سریالایی که توش زنا هرچقد هرزه تر و ول تر باشن رفته که بهش اسم ازادی دادن . من فک میکردم این معضل جامعه ما شده ولی انگار جهانیه این بند و باریه . به نظرم همچین کاراکتری اسم زنای دوران چوسان کره رو به گند میکشه . چرا یه دختر چوسانی روستایی باید همچین شخصیتی داشته باشه ؟! از نظر من این استقلال و توانایی نی . اتفاقا به نظرم کاراکتر مقابل این نقش خیلی بهتر تونسته نماینده ی یه زن چوسانی باشه که عاشق شوهرشه و وقار یه زن رو هم حفظ کرده .

تازگی اصلا نمیتونم با این جور کاراکترا ارتباط برقرار کنم ، گاهی فک میکنم اشکال از منه ولی بعدش متوجه میشم که اینطور نی . چون مثلا از فلان سریال با فلان کاراکتر خوشم میاد .

سریال کره ای معشوق
سریال کره ای معشوق

حالا میخام داستانو تعریف کنم :

سریال راجبه "گیل چه "است که دختر یه اشراف زاده ای تو روستاس و عاشق یه پسر اشراف زاده ای به نام "یون جه" اس که مثلا بین پسرا اون پسر خوبی از هر لحاظ ... از طرفی اون پسره یه دختر دیگه ای رو میخاد . که البته مث چی ؟! دروغ میگه درواقع پسره هم از گیل چه خوشش میاد ولی چون نمیتونه از پس زنی مث گیل چه بر بیاد " دقیقا همونجور که جانگ هیون تو قسمت ده به یون جه گفت " برای همین زنی سربه زیر تر و با وقار تری مث " عین هه " رو که اتفاقا اونم عاشق یون جه اس رو انتخاب کرده . اتفاقا تو متانت و ارامشی که دارن بهم میان ولی خب پسره خییلی سست عنصره . حالا ...

سریال کره ای معشوق
گیل چه

" گیل چه " از این دخترایی که میخاد پسرای همه روستا عاشق این باشن . از اینا که هرکی بهش نگا میکنه توهم اینکه طرف از این خوشش میاد برش میداره . بعدشم مث طاووس همش میره این پسر اون پسر رو اغوا میکنه . که مثلا حسودی یون جه رو دربیاره . که یون جه هم به هیج جاش نی . خودشیفته و مغروره و فک میکنه پسرا همش باید عاشق این باشن و همش بیان التماس که گیل چه توروخدا یه نگا به ما کن ..سرتو بالا کن ... از این تیپ شخصیتاس .

سریال کره ای معشوق
جانگ هیون

 

یه روزی از روزها یه پسری به اون روستا میاد که اسمش جانگ هیونه ، جانگ هیون به اشراف زاده های محقق روستا برنج و اینا رشوه میده تا اونو تو مدرسه شون که توش درس میخونن و فلان ، قبول کنن . جانگ هیون درواقع معلوم نیست کیه و چه اصل و نسبی داره ولی به نظر میاد از اونجایی که تو خاطراتش نشون میدن یا ادم معمولی بوده یا برده بوده . ولی تو تجارت و اینا تبحر داره و یه گیسانگ خونه تو پایتخت داره و از طرفی با چینی ها و مغولی ها هم حشر و نشر داره . خلاصه خیلی خرش میره . از وقتی میاد به روستا شایعه میشه که این پسره با زنای زیادی بوده و اصلا قصد ازدواجی نی ، بهش چشم نداشته باشین ...

سریال کره ای معشوق
عین هه / راجبه عین هه هیچی نمیگم حسش نی ....دختر خوبی بود

ولی جانگ هیون مرموز زرتی عاشق گیل چه میشه ...همینجوری چون سرتقه و پرچونه س لابد ...البته چهار قسمت اول دختره بامزه بود ولی بعدش هی همین رفتار رو داشتن خسته کننده و عصاب خورد کن میشه . ما گفتیم این درست میشه بعد از جنگ ولی انگار نه اینگار ...

عاشق گیل چه میشه و هی از اون اصرار و از گیل چه با دست پس زدن با پا پیش کشیدن ...گیل چه مدام چسبیده به یون جه درحالی که یون جه قرار مدار ازدواج با عین هه رو گذاشته ، حتی عین هه طفلی اصلا به روی خودش نمیاره که این سلیطه به شوهر اون چشم داره و با مهربونی میخاد به راه راست که همانا عشق جانگ هیونه هدایتش کنه ولی گیل چه چشم سفیده ...تصمیم داره زن دوم یون جه بشه ، " این تو سریال نیستا من خودم میگم 😁 انقد سیریش بود و مسخره میگفتم خب برو زن دومش شو "

میزنه و جنگ میشه ، گیل چه میره به یکی از پسرای روستا اویزون میشه و میگه من از تو خوشم میاد و این حرفا پسره ام طفلی از اینکه همچین دختری از این خوشش اومده بال در میاره ، گیل چه میگه رفتین جنگ مواظب یون جه باش اگه بمیره دوستم عین هه ناراحت میشه ! " اره جون خودت تو یا عین هه ؟!" پسره ام طفلی تو جنگ میاد جلوی شمشیر مغولی ها تا یون جه اسیب نبینه و میمیره ... رسما یه نفرو امیدوار کرد و بعدشم به خاطر خاسته ی خودش یجورایی کشتش ...طفلی پسره ...

جانگ هیون اولش نمیخاد بره جنگ ولی دیگه راهش می افته و یهو حمله شروع میشه و میبینه اینا بی دست الاتن بهشون کمک میکنه و تو جنگ کلی دستاورد داشتش ...ولی کسی خبردار نمیشه و اسمی ازش برده نمیشه ...بعد اینکه جنگ تموم میشه هم جای اینکه به این عنوان بدن به اون سست عنصر یون جه عنوان میدن ...خلاصه ...

سریال کره ای معشوق
سریال کره ای معشوق

جنگ تاجایی ادامه پیدا میکنه که چوسان شکست میخوره و پادشاه میره نه بار به پادشاه مغول تعظیم میکنه . سجده / و ولیعهد تبعید میشه جانگ هیونم میخاد با ولیعهد که داره تبعید میشه مغلولستان ،همراهش بره ، گیل چه میاد تو راه بهش یه حرفایی که یادم نی میزنه و جانگ هیون میگه اگه تو بگی نرو من نمیرم فقط بهم بگو که یه ذره دوستم داری یا از من خوشت میاد ...گیل چه هم میگه من نمیتونم اونو فراموش کنم ...و تو نه به ازدواجی و دختربازی و فلان ...جانگ هیونم بهش میگه تو هم همچین پاک نیستی مدتهاس به شوهر دوست صمیمی ت چشم داری با اینکه داری می بینی اونا همو میخان و دارن ازدواج میکنن بازم خودتو میچسبونی به یون جه و این حرفا و میرینه به دختره لپ کلام ...دختره ام پامیشه میره ...

اینجوری میشه که یه مدت بینشون فاصله می افته ... جانگ هیون همش تو فکر گیل چه و گیل چه هم میرن پایتخت با یون جه و زنش ،و بعدشم یون جه تو دربار یکی از اوامر امپراطور رو رد میکنه و می افته زندان و اموالش پس گرفته میشه . اینجوری گدا میشن ... گیل چه مثلا خیلی زرنگه میره یه کارایی میکنه و پولدار میشن ...این وسطا یه فرمانده ای بود که وقتی گیل چه اینا تو جزیره گرفتار مغولی ها شده بودن باهم اشنا میشن ، "درحالیکه وقتی تو جزیره بودن این جانگ هیون بود که همه ی مغولی ها رو کشت که گیل چه تو خطر نباشه ولی عین ابله ها به گیل چه نگفت ..." تو این قضیه پولدار شدن گیل چه هم این فرماندهه دخیل بودش ...چون همش باهم بودن حرف درست میشه و دست اخر میخان ازدواج کنن که جانگ هیون از خارج برمیگرده و به گیل چه میگه بیا فرار کنیم ...گیل چه هم فرار میکنه ولی بعدش یاد باباش می افته و برمیگرده و ازدواج میکنن ...ازدواجشونو نشون نداد مسخره ...

چقد مسخره بود اینجاهاش همرو زدم جلو ...دختره رسما همه ی مردا رو اغوا میکنه بعدم ولشون میکنه . چرا اصلا باید اگه میخاین کاراکتر مستقل و ازاد بسازین همچین رفتارای زشتی داشته باشه ...چیزایی که جانگ هیون به دختره گفته بود که توام پاک نیستی حق بود . از طرفی از رفتار جانگ هیون هم خوشم نیومد خودش اینجوری به دختره گفته بود خودش داشت هی مزاحم ازدواج اینا میشد ...وقتی دختررو دید بهش گفت انقد مرد دوس داری که هرروز با یکی هستی و نتونستی تحمل کنی ...اگه انقد مرد دوس بودی چرا به من یه فرصت ندادی ... دختره همش میخاست این التماسش کنه ولی جانگ هیون ادمی نبود که التماس کنه ،کسی که دنبال شوهره خب وقتی هی کیس خوب پیش میاد همونو میچسبه دیگه ...درحالیکه پسره واقعا دختترو دوس داشت و براش هرکاری کرد ... کلا دوتا شخصیت به شدت مغرور هستن که تو جواب نمی مونن و هیچ کدوم کوتاه نمیاد این دوتا اصلا نمیتونن باهم کنار بیان ...فوقش یه سکس بینشون اتفاق بیفته زندگی مشترک با همچین دختر قهرقهرو پرتوقع و وِلی اصلا میسر نی . کسی که اونجوری میگه خودش که نمیره مزاحم دختره شه که داره ازدواج میکنه اگه خودشو نشون نمیداد عین ادم ازدواج کرده بود دوقسمت اخر زود زود جمع شد ...خیلی اب بود ...

سریال کره ای معشوق
سریال کره ای معشوق

یه دختر دوره چوسان چطور میتونه انقد وقیح و چشم سفید و هرزه باشه ...؟!هرسری با یه مرد ...خب اگه میخای مث ادم بگو میخام چرا هی سلیطه بازی در میاری ...به قول جانگ هیون مگه مرد نمیخاستی خب من بودم دیگه ... به قول شوهره ، ما هدیه رد و بدل کردیم و الان دیگه رسما اون زن منه ، ینی چی پاشده فرار کرده ...باید کشته شن ... مخاطبی که چیزی نمیدونه از فرهنگ کره شاید فک کنه همچین رفتاری طبیعیه ...از طرفی اول سریال مینویسه سریال با تاریخ واقعی ساخته نشده بعد تو زمان جنگ وقایع واقعی رو میگه .. از طرفی تبعید ولیعهد به مغولستان حدود 8 سال طول میکشه چطوری بعد دوسال زرتی برگشت چوسان ...؟!

به نظرم عشقای اینجوری مسخره اس و اصلا عشق نی ...مدتها التماس کسی رو کنی و اون هی نه بگه و با چشم سفیدی بگه کس دیگهه ای تو قلبشه ولی هی با تو لاس خشکه بزنه ینی چی ؟! جانگ هیون میتونست بره با دختر دیگه ای اصرارش برای اینکه با گیل چه باشه بیشتر از عشق، وسواسه ...اون میخاد هرجور شده این دختر وحشی رو رام کنه و بدستش بیاره برای همین همش اصرار میکرد . اصرارش برای فرار هم خیلی غیرمنطقی بود .

خلاصه که کاراکتر پردازی های زنا افتضاح شده . و چقدم این کاراکتر طرفدار داره . 🤢

سریال کره ای معشوق
سریال کره ای معشوق

خلاصه که سریالای ترند بیخودن . 


🍂💛‌ مطالب پیشنهادی 🍂💛 

💟سریال کره ای میراث خانوادگی 💟جاسوس ادمهای مسحور شده 💟 فیلم ژاپنی هیولا monster 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟 

 سریال کره ای پولگاسال 불가살 Bulgasal: Immortal Souls  💟 سریال ترکیه ای عطیه هدیه gift 💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟 وبلاگ خونی 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  💟

 

  • نظرات [ ۶ ]
    • شنبه ۱۸ شهریور ۰۲

    سریال کره ای " باد و ابر و باران " 바람과 구름과 비 Kingmaker: The Change of Destiny

    سریال کره ای  " باد و ابر و باران " 바람과 구름과 비 Kingmaker: The Change of Destiny  یا " امپراطور ساز _کینگ میکر : تغییر سرنوشت "

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    سریال در زمان 25 مین امپراطور چوسان روایت میشه ، تو این زمان خاندان کیم بیش از 60 ساله که رو دولت احاطه دارن و امپراطور نقش مترسک رو داره . خاندان سلطنتی " لی " ها نسلشون تقریبا منقرض شده و اگرم کسی بوده که ریشه مستقیم از امپراطورهای قبلی بوده از ترس جونشون با بدبختی و فلاکت تو دهاتا زندگی میکردن . امپراطور قبلی که میمیره ، همین خاندان کیم میرن از دهات این امپراطور رو برمیدارن میارن میکنن امپراطور ، طرف تو دهات هیزم جمع میکرده و کشاورز بوده ، وقتی میاد امپراطور میشه 19 سالش بوده . ملکه مادر هم یکی از اعضای همین خاندان کیمه ولی با اونا مخالفه . خلاصه این بعد تاریخی ش بود .

    سریال کره ای باد و ابر و باران
    شاهزاده هواریون یا بونگ نیان

    سریال راجبه شاهزاده خانوم " هواریون یا بونگ نیان " هه که توانایی خواندن چهره ی افراد و گفتن دقیق سرنوشت اونها رو داره . شاهزاده قبلا تو شهر مرزی که دریا هست با مادرش زندگی میکرده ، مادرش شمنه .درواقع دختره از زمان تولد توانایی دیدن سرنوشت افراد از روی چهره شون رو داره و اگه بهشون دست بزنه هم کارایی که قبلا کردن رو میتونه ببینه . ولی مادرش بهش هشدار داده بوده که هیچوقت این توانایی رو با کسی درمیون نذازه و فاشش نکنه وگرنه تو دردسر می افته .

    سریال کره ای باد و ابر و باران
    چه چانگ جونگ

    یه پسر اشراف زاده ی یبسی هم هست که از این دختره خوشش میاد ولی به جای اینکه مث ادم محبت کنه میخاد زوری دختررو بدست بیاره . بونگ نیان و پسر یکی از اشراف زاده ها که اسمش "چه چانگ جونگه "باهم اشنا میشن و قرار میذارن ، اون پسر یبسه که اینو میبینه از حسودی و خباثتش میره لو میده که شمن زیر خونه ی فلان اشراف زاده دعا دفن کرده ، و میگه که اون خاسته اون خانواده رو نفرین کنه . میرن مامان دختترو میگیرن و میبرن پیش حاکم شهر ، حاکم شهر کیه ، " تسو " تو جومونگ بود ؟! اون حاکم شهره و یکی از پسر های خاندان کیمه . کیم چند و چون ماجرا رو می فهمه که شمن توانایی چشمگیری تو پیش بینی داره ، از اون طرف دختره میاد میگه :

    " نه مامانم نیست و من بودم که پیش بینی میکردم . امشب تو ساعت 11 قرار بمیری چهره ات تاریکه و سایه مرگ روت نشسته ." کیم میخنده و میگه خیلیه خب اگه ساعت 11 اتفاقی افتاد که من در معرض مرگ بودم حرف تو درسته و من مادرتو ازاد میکنم تا اون موقع باید اینجا بمونین .

    ساعت میشه 11 قاتلای اجاره ای حمله میکنن دختره از کیم محافظت میکنه و میگه دیدی گفتم ،خیلیه خب حالا مامانمو منو ازاد کن . کیم میگه عمرا ، من تورو نگه میدارم و از این به بعد باید برای خاندان کیم این پیشگویی هاتو انجام بدی .

    سریال کره ای باد و ابر و باران
    کیم

    لو دادن خودش و تواناییش همانا و تا سالها زندانی و اسیر دست خاندان کیم شدن همانا. تو همین اثنا یهو راز تولد دختره هم فاش میشه ،مادر دختره که میبینه دخترشو اینا اسیر کردن میره پیش امپراطور و میگه من از تو یه دختر دارم اینا دزدیدنش ، همونجور که گفتم امپراطور تا 19 سالگی ادم معمولی بوده پس جای تعجبی نیست که بچه هم داشته می بوده . شاهم از اونجا که از خودش اختیاری نداره میگه دخترت تو خونه اینا بزرگ شه خوبه یا تو بیابونا . اینجوری میشه که شاهزاده خانوم 10 سال تو خونه ی خاندان کیم اسیر بود و براشون چهره خانی میکرد که این یارو به نفع شما نی اون یکی به نفع شما کار میکنه از این جور چیزا .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    اینم اضافه کنم که ، تو این سریال داستان اینجوری که خیلی به سرنوشت تولد و طالع بینی و این چیزا اهمیت میدن . چه چانگ جونگ تو سرنوشتش هست که یه مرد بزرگ بشه و تا مقام های بالای حکومتی پیش بره و کشور رو به امن و امان برسونه . ولی پدرش اینو از دیگران مخفی میکنه که پسرش تو چه روزی و ساعتی به دنیا اومده چون همچین طالعی فقط طالع یه امپراطور میتونه باشه .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    نوجوونی دختره خیلی نقشش روعصاب و پرمدعا بود ولی خوشبختانه بزرگیش هم خوشگل بود هم کلا تغییر کرده بود شخصیتش .

    طرف دیگه ی داستان "چه چانگ جونگه" که داره تو همون شهر همراه باباش تجارت میکنه و اینا ، کیم الان یکی از وزیرای کله گنده بود یه روز برمیگردن به همون شهر مرزی ، قضیه اینکه یه عالم طلا قرار از اون شهر بفرستن به پایتخت و بابای چانگ جونگ هم مسعول این کاراس و خود چانگ جونگ هم کمک باباشه . کیم نمیخاد اون طلاها بره به خزانه امپراطوری میخاد خودشون برشون دارن ، برای همین به بهونه ی سر زدن به اون شهر و بعدشم ازدواج سلطنتی شاهزاده و پسر ارباب چه ، ینی چانگ جونگ میخاد حرکت کشتی رو عقب بندازه، ولی بابای چانگ جونگ لجباز تر و درستکارتر از این حرفای که به حرف کیم گوش بده میخاد هرجور شده همون روز کشتی رو راهی پایتخت کنه .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    که کیم قضیه ازدواج رو میگه که ارباب مخالفت میکنه ولی چانگ جونگ که شب قبل شاهزاده رو دیده و فهمیده که همون عشق جوونیش بونگ نیانه به پدرش میگه حتما میخاد با شاهزاده ازدواج کنه . تدارکات ازدواج رو میچینن و همون روزم کشتی حرکت میکنه ولی کیم که نقشه کشیده تا پولارو با مواد محترقه جابه جا کردن ، کشتی راه نیفتاده و منفجر میشه و چانگ جونگ هم مراحل ازدواج رو انجام نمیده و میره ببینه چه خبر شده . خلاصه باباشو به جرم خیانت میگیرن و ازدواج هم بهم می خورده . اینجوری باباش به خیانت متهم میشه و توسط همون پسر یبسه کشته میشه ، خودشم میره تو کوه ها و طالع بینی و ستاره شناسی یاد میگیره و برمی گرده شهر و اوازه ی درست پیش بینی کردنش تا قصر هم میره .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    سریال کلا روی چهره خوانی و دیدن طالع مردم و اشراف زاده ها تمرکز داره و تو بطنش تاریخ هم وجود داره . تو همین دوره شاهزاده هیونگ سونگ که یکی از شاهزاده های ریشه اصلی امپراطورای چوسانیه ،به این خاطر که خاندان کیم به خودشو خانوادش اسیب نزنن خودشو به کودنی و می خوارگی و این جور کارا زده . هیونگ سونگ با چانگ جونگ اشنا میشه و میخاد توسط اون خودشو به امپراطوری برسونه . چانگ جونگ تو چهره ی پسر هیونگ سونگ امپراطور بودن رو میبینه و به همه میگه که این امپراطور بعدی چوسانه .

    هیونگ سونگ از پیش بینی های چانگ چونگ و بعدشم شاهزاده استفاده و پسرشو به امپراطوری می نشونه و به مرور خاندان کیم رو نابود میکنه .

    سریال کره ای باد و ابر و باران
    پسر هیونگ سونگ که امپراطور میشه . 26 مین امپراطور چوسان

    این بین قضیه عشقی شاهزاده و چانگ جونگه . شاهزاده که سالها اسیر دست خاندان کیمه بالاخره میتونه خودشو از دست اونا خلاص کنه و میره پیش چانگ جونگ و باهم ازدواج میکنن و مدتی زندگی میکنن ،ولی هیونگ سونگ که به قدرت رسیده از محبوبیت شاهزاده و چانگ جونگ خوشش نمیاد ، از طرفی میخاد شاهزاده رو بیاره پیش خودش تا از توانایی پیشگویی هاش برای خودش و امپراطوری پسرش استفاده کنه یه شمنی بهش گفته که قدرت های این شاهزاده خییلی زیاده .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    سر همین چیزا حمله میکنه به مکانی که چانگ جونگ و طرفداراش هستن و یه عده کشته و چانگ جونگم یه تاجری با یه کشتی به خارج می فرسته تا زنده بمونه . اینجوری باز شاهزاده اسیر میشه و با تریاک و اینا باعث شدن حافظشو از دست بده و فقط برای اونا پیشگویی کنه . معلوم میشه که این مدت شاهزاده بچه دارم شده و بچه شو داده مادرش بزرگ کنه . چانگ جونگ بعد یه مدت زندگی تو انگلیس دوباره به کره برمیگرده و این سری میخاد که بر علیه خودکامگی های هیونگ سونگ بجنگه .

    خلاصه زن و بچشو نجات میده و اخرش از جنگیدن بی نتیجه خسته میشه و زن و بچه و طرفداراشو می فرسته سمت روسیه . " اون موقع تو اون برحه تاریخی کره به جای اینکه به ژاپن یا چین بچسبه میخاست بچسبه به روسیه . " میرن با هم اونجا زندگی میکنن . چون دیگه نمیتونستن تو کشور خودشون بمونن هیونگ سونگ نمیذاشته یه نفس راحت بکشن .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    در کل سریال قشنگی بود . یخورده اتفاقایی که توش می افتاد بی توجیه بود مثلا اینکه دختره یهو شاهزاده شده بعدشم به جای اینکه تو قصر باشه رفت خونه ی خاندان کیم به نظرم خیلی غیرمنطقی بود . یه دختر جوون شاهزاده هم باشه و تو خونه ی افراد غریبه باشه ؟! عجیب بود .

    از طرفی اخرشو هم یخورده کش دادن و دیگه چانگ جونگ زیادی داشت خودشو برای عدالت و این چیزا میکشت ، از لحاظ عقل سیاسی و زرنگی درحد هم بودن زن و شوهر ، دختره یه کودن بازی هایی داشت که قابل اغماض بود چون کلا دختر خوبی بود همیشه عاشق چانگ جونگ و حامیش بود . کودنی مهمشم این بود که لو داد چه توانایی داره و زندگیش همش تو اسارت یه مشت ادم سواستفاده گر عوضی بود . خیلیم خوشگل بود و صداش خیلی ملایم و با ارامش بود . کلا از بازیگرش خوشم اومد .

    سریال کره ای باد و ابر و باران

    پارک شی هو هم که بازیگر معروفیه و نیازی به گفتنش نی . تو یه مصاحبه ای میگفت وقتی این سریالو بهم پیشنهاد دادن یاد سریال " مرد شاهزاده خانوم " که نه سال قبل این سریال بازی کرده بود و داستان مشابهی داشته افتاده . و گفته بعد این همه سال نباید یه چیزی باحالتر بهم پیشنهاد بدن 😄 .

    من اون سریالو ندیدم ولی اینو دوس داشتم هم تاریخی و سیاسی ش قشنگ بود هم عشقشون .

    دیگه اینکه متوجه نشدم اخرش اسم کره ای اش که " باد و ابر و باران " ینی چی . اسم انگلیسیش بیشتر بهش میخورد .


    🍂💛‌ مطالب پیشنهادی 🍂💛 

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

     

     

  • نظرات [ ۱ ]
    • جمعه ۱۷ شهریور ۰۲