قالب

جذابترین سریال های کره ای :: • Tony Takitani تونی تاکیتانی •

۶۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جذابترین سریال های کره ای» ثبت شده است

برشی از یک روایت راجبه خودکشی

ایتتسو نموتو راهبی ژاپنی که وبسایتی برای کسانی که قصد خودکشی دارند راه میندازه ، اون میخاد با انها حرف بزنه و سعی کنه اونهارو پشیمون کنه . متنی که اینجا گذاشتم تو یکی از شماره های همشهری داستان چاپ شده بود . راجبه کسایی که به راهب نامه نوشتن و گاهی حرفای راهب و بعد هم عارضه ای که برای راهب پیش میاد .  یکی از تاثیرگذارترین متن هایی که این مدت خوندم و مدتها تو یادم مونده و هست . 

یکی از کارهایی که راهب کرده اینکه به اونهایی که میخان خودکشی کنن میگه که فرض کنن که سرطان دارن و 3 ماه بعد قراره که بمیرن . کارهایی که میخان درعرض 3 ماه انجام بدن رو تو کاغذ بنویسن . یکی از شرکت کننده ها میشینه گریه میکنه و میگه که جوابی برای سوال نداره . چون هیچ وقت فک نکرده که میخاد با زندگیش چی کار کنه . همیضه فقط به این فکر کرده که میخاد بمیره . هرگز واقعا نزیسته پس چطور میخاد بمیره؟! 

ایمیل به راهب : 

مدتهاست دنبال کار گشتم اما همه درخاست هایم برای کار رد شد . کم کم احساس کردم دلم میخاد بمیرم . حتی یه بار سعی کردم خودمو بکشم ولی عملی نشد . واقعیت اینه که واقعا نمیخاهم بمیرم . دلم میخاد جایی کاری پیدا کنم . خلاصه واقعا بلاتکلیفم و نمیتوانم تنهایی راه خلاصی پیدا کنم . 

این جمله رو با تمام وجودم درک میکنمش . 

ایمیل به راهب : 

بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه پیش پدر و مادرم بودم و برای امتحان وکالت میخوندم اما با اینکه 6 بار امتحان دادم قبول نشدم . من متوجه محدودیت توانایی و استعدادهایم شدم و تصمیم گرفتم وکیل شدن رو فراموش کنم و دنبال کار بگردم ولی چون سنم از سی گذشته و قبلا فقط کارهای نیمه وقت کردم پیدا کردن شغل ثابت برایم دشوار شده . خودم رو گم کرده ام و حتی نمیدانم میخاهم چه کار کنم یا با در چه جهتی پیش بروم ...از مدتی قبل هیکی کوموری شدم ... میدانم که این وضعیت لاعلاج تقصیر خودم است و خودم باید مساله را حل کنم اما من ادم ضعیف و وابسته ای هستم و ضعیف تر از انم که خودم راه نجاتی پیدا کنم ...احساس میکنم به بن بست رسیده ام و هیچ چاره ای برایم نمانده . توصیه به من بکنین . 

ایمیل به راهب

احساس میکنم زیربار حسرت های بزرگم له میشوم ...رنج بسیاری میکشم و دیگه نمیتونم تحمل کنم ...

...

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۲۵ آبان ۰۳

    سریال کره ای آقای پلانکتون Mr. Plankton 2024

    سریال کره ای آقای پلانکتون ، پلانکتون یه نوع موجود در دریاس که غذای خیلی از ماهی های دیگه س . حالا اینکه چرا اسم سریال اینه راستش متوجه نشدم . 

    فکرم نمیکنه کسی فهمیده باشه راجبه این نوع ماهی هم تحقیق کردم ربطی بین ماهیه و پسره پیدا نکردم. 

    درهرحال ...! 

    راجبه پسری به اسم هه جو که از سمت خانواده ش ترک شده ، خانواده ش هه جو رو با لقاح مصنوعی ؟ به دنیا اورده بودن ، ینی اسپرم باباهرو فریز کرده بودن و اونجوری زنه باردار شده بود خلاصه ، بعد 7 سال می فهمن که این بچه از اسپرم کس دیگه ایه که معلوم نی کیه و خب ینی درواقع این بچه ، مال مرده نی . اینجوری میشه  که مرده با بچه سرد میشه و میگه که تو پسر من نیستی و اینا ، خب درواقع درسته که باباهه بابای بچه نی ولی مامانش که دیگه مامانشه ، زنیکه کسخل افسرده میشه تهشم میره با ماشین ته دره . ابله . خوبه حالا فرت فرت طلاق ورد زبونشونه خب بچه مال شوهرت نی ولی واسه خودت که هست طلاق میگرفتی میرفتی با بچه زندگی جدیدی رو شروع میکردی اونم خبر مرگش میرفت از اسپرم فریز شده واقعیش با یه زن دیگه توله سگ شاهکارشو به دنیا می اورد . خلاصه خیلی احمقانه بود اینجاش . 

    بچه تا دیپلم پیش بابای عنش می مونه ولی بعدش از خونه فرار میکنه و بعدشم از اینکارایی که مث پیک می مونه رو در پیش میگیره . ولی همچنان عقده و ترومای رها شدگی توسط باباش و مامانش باهاشه . می گذره یه روز یهو غش میکنه ، میره بیمارستان می فهمه که تومور مغزی داره و ارثیه . اخه نگا کنین چقد ظالمانه س معلوم نی تخم ترکه ی کیه ، هیچ وقت طرفو ندیده دنبالش نگشته اونیم که فک میکرد باباشه ولش کرده ، حالا فک کن تومور مغزی ارثی هم بگیری اخه این چه نوع عدالتیه ؟ ریدم به این دنیا . 

    اینجوری میشه که یهو هوس میکنه که بره دنبال باباش بگرده ، میگه من حتی طرفو نمیدونم کیه بعد شیبل واسه من ارثم گذاشته اونم بیماری ؟! باید ببینمش و ازش انتقام بگیرم . برای این کار یهو هوس میکنه تو این چندصباحی که زنده اس بازم به دوس دختر قبلیش برگرده ، از قضا دوس دختر قبلی با یکی قرار ازدواج گذاشته که طرف از این ریشه دارای کره س و الکی گفتن که دختره حامله س تا خانوادهه اوکی بده ، ولی مشکل اینجاس که دختره تو 28 سالگی یائسگی زودرس گرفته و برای همچین خانواده ای بچه و ادامه نسل خیلی مهمه ، خلاصه قوزبالا قوز شده . روز عروسی هه جو میاد دختترو میدزده و با خودش شهر به شهر میبره اینور اونور دنبال باباهای احتمالی که قبلا ردشونو گرفته  . 

    طفلک اخرم باباشو پیدا نمیکنه و میمیره . 

    سریال ابی بود ولی خنده دار بود  و توامان غم انگیز . حیف وودوهوان . خیلی جذاب بود اینجا . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۲۵ آبان ۰۳

    سریال کره ای دالی و شاهزاده ی خودسر Dali and the Cocky Prince 달리와 감자탕

     

     سریال کره ای دالی و شاهزاده ی خودسر Dali and the Cocky Prince یا عنوان کره ایش 달리와 감자탕 : دالی و کام جاتانگ 감자탕 : کام جاتانگ یه نوع غذاس . پسره رستوران این غذاهرو داشت که خیلی معروف بود . 

     

    دالی یه دختر خیلی مرفه بی درد که تو عمرش فقط درس خونده اونم هنر ، نقاش نیست ولی هنرشناسه ، گالری داره باباش ، نه از این گالری زپرتی های زاقارات ایرانی با نقاشی های بی هنر و مسخره . درواقع  미술관 موزه داره موزه هنر . فارسیش میشه .  دکترای این رشته رو داره توی هلند میگیره و تو هلند یه خونه ی اشرافی داره .

    یه روز قرار میشه که بره از فرودگاه یه استاد ژاپنی که خیلی هنردوست هست و کلکسیون دار هست رو بیاره به یه پارتی ، اتفاقا همون موقع جین موهاک که رستوارن گام جا تانگ داره برای خرید خوک هلندی و نشست خوک دار ها اومده هلند ، از اونجا که اسم اون ژاپنیه هم جینه ، دالی و جین موهاک دچار اشتباه میشن ، از طرفی هردو مسافرا قرار بوده به پارتی برن پس شک نمیکنن که میزبان اشتباهی رو انتخاب کردن .

     

     سریال کره ای دالی و شاهزاده خودسر

    خلاصه این اولین دیدار دالی و جین موهاک میشه . دو روز کنار هم می مونن و عاشق هم میشن . بعدش خبر میاد که بابای دالی مرده . دالی فوری میره سئول و متوجه میشه که بعد از مرگ باباش همه چی قاراشمیش 😁🙄 بهم ریخته شده . بانک میخاد وامشو زودتر وصول کنه ، طبکارا میریزن و اینا . از طرفی یکی از طلبکارا هم جین موهاکه که به یه دلیلی به بابای دالی 20 میلیون وام داده بوده . اینجوری میشه که اینا تو کره هم سرنوشت وار برخورد میکنن . 

    تهشم عروسی میکنن . 😎😁 زوجش بامزه بودن ، صحنه های خیلی خنده دار داشت . همه دالی رو دوس داشتن و عاشقش بودن . البته که دالی هم یخورده گیج بود ولی دختر خوبی بود . خیلی اروم حرف میزد و خب کسی که یه عمر تو اسایش و پول و هنر بوده باشه چیزی کمتر از این نباید بشه قاعدتا . گرچه به قیافه ی کیم مین جه ی عزیز خوشتیپ نمیاد که از بچگی کار کرده باشه و رستوران گام جاتانگ داشته باشه ولی خب اونم خیلی کیوت و جیگر بود . 

    مثلا باید اون پسر پلیسه که بامزه هم بود رو میذاشتن برای نقش اول 🤣به اون میخوره از بچگی کار کرده باشه و رستوران دار باشه . 😅 داستانشم خوب بود . یخورده اب ها داشت که میشد ازش اغماض کرد با زدن جلو . درکل سریال قشنگی بود . 

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۱۷ آبان ۰۳

    지옥에서 온 판사 قاضیی که از جهنم امده : سریال کره ای

     

    지옥에서 온 판사 قاضیی که از جهنم امده : سریال کره ای 

     

    کانگ بیت نا کشته میشه و به اشتباها میره به برزخ جهنمی ،و اونجا بانوی عدالت یوستیتیا اونو به جهنم میفرسته . حالا یوستیتیا  کیه ؟

    ایزدبانو یا الهه عدالت که مشابهت با ایزد ایرانی و در مزدیسنا با نام رشن فرشته عدالت دارد که بر سر پل چینوت، مردمان را قضاوت می‌کند و در کتاب اوستا بارها ستایش شده است،همچنین در اساطیر روم زنی را ایزدبانوی (الهه) دادگستر گرفته‌اند که بهش میگن  یوستیتیا معمولاً چنین ترسیم شده است که شمشیری و ترازویی در دستان و چشم‌بندی بر چشم دارد. به این معنی که اون بدون هیچ طرف گیری قضاوت میکنه .

    بائل دمون یا شیطانیه که بر 66 تا شیطان:دمون 💙سریال کره ای اهریمن من  💙 دیگه حکومت میکنه . درواقع پادشاه شیاطینه و از ویژگی هاش اینکه صدای خشنی داره . 

    بائل با بازی شین سونگ روک ، به یوستیتیا ظاهر میشه و میگه که اون به اشتباه قضاوت کرده و به خاصر این قضاوت اشتباهش تنبیه میشه و تنبیه ش اینکه بره به بدن کانگ بیت نای انسان و تو اون بدن ، 10 تا انسان عوضی رو بکشه و به جهنم بفرسته همراهش هم دستیارشو می فرسته . اون تو بدن کانگ بیت نا حلول میکنه و میره سرکار اون . از قضا کانگ بیت نا هم قاضیه و اینجوری با پرونده هایی سرو کار پیدا میکنه و میتونه ادم عوضی هارو به سزای اعمالشون برسونه . تو این اثنا هم با پلیسی به اسم هان دائون اشنا میشه که خدای عدالته و اعتقاد داره که ادم عوضی ها باید بر طبق قانون مزخرف شون 😁🙄 مجازات بشن نه اینکه کشته شن . اون اتفاقی به کانگ بیت نا مشکوک میشه و پرونده هایی پیش میاد که اینا همش باهم برخورد میکنن و جرقه های عشق یک شیطان با انسان زده میشه . 

     

    지옥에서 온 판사 قاضیی که از جهنم امده : سریال کره ای

     

    هان دائون تو بچگی خانواده ش کشته شدن و فقط اون زنده مونده ، کانگ بیت نا تو خلال صحبت هاش با دائون که میگه که من باعث مرگ خانوادم شدم ، تصور میکنه که دائون هم قاتله به خاطر همین اونو میکشتش ، و باز هم قضاوت اشتباه میکنه ، بائل دوباره ظاهر میشه و دائون رو زنده میکنه چون اشتباها کشته شده بوده توسط یه شیطان ، و این سری تنبیه کانگ بیت نا یا یوستیتیا رو بیشتر میکنه و این سری میگه که باید 20 نفرو بکشه . 

    داستان دیگه سریال راجبه ساختمونیه که کانگ بیت نای انسان اونجا با چندهمسایه دیگه زندگی میکنه ، اون ساختمون یکی از ساختمونایی که یه شرکت ساختمون سازی میخاد اونجارو بساز بفروشی بکنه ، از قضا صاحب اون دم و دستگاه یه کله گنده ایه که پسرش قرار بوده با کانگ بیت نا ازدواج کنه ولی روز قبل کشته شدن کانگ بیت نا ، بیت نا ازدواجش با پسررو بهم زده بوده . یارو کله گندهه تو دادگستری از بیت نا حمایت میکنه و پارتیش کلفته . 

    بعدها معلوم میشه که پشت این کله گنده ی پیری هم یک شیطانیه که از جهنم با یک شی مهم جهنمی فرار کرده بوده . 

    خلاصه همچین داستان هایی داشت سریال . 

     

    지옥에서 온 판사 قاضیی که از جهنم امده : سریال کره ای

     

    بازی پارک شین هه واقعا واقعا عالی بود خیلی نقش منفی بهش می اومد و خیلی خوب بازی کرده بود . دائون هم با اینکه بالاخره بعد از چندین نقش فرعی این نقش اصلیش بود فک میکنم دومین سریالی که نقش اصلی داشته بود و بعد مدتها داشت بازی میکرد ، خیلی نقش کیوت و مهربون و معصومی داشت و عالی بود انقد گوگولی بود که حد نداشت . کاپلشون خیلی بهم می اومد خیلی قشنگ بودن . داستانشم جذاب بود مخصوصا وقتایی که قاضی کانگ بیت نا میرفت ادم عوضی هارو مث خودشون باهاشون رفتار میکرد و به حسابشون میرسید دل ادم خنک میشد . از اول تا اخرش واقعا سریال جذابی بود . خیلی دوسش داشتم این مدت . زوج خیلی خوبیم بودن ینی همینطور قند و عسل و اکلیل و پروانه ازشون می ریخت انقد خوب بودن . 

    خوشبختانه سریال ریت خیلی خوبی هم میگرفت هرهفته . امسال دسانگ شبکه اس بی اس واسه شین هه و بهترین زوج هم حتما دائون و شین هه خواهند بود . 

     

    ✨ مطالب پیشنهادی ✨

    سریال کره ای خانم روز و شب 

    سریال کره ای عمو سام شیک 

    سریال کره ای شب بهاری 

    سریال کره ای بدون سود بدون عشق و سریالهای دیگر ✨

    ✨ سریال کره ای چونکه از ضرر کردن بدم میاد  ✨

     ✨فیلم ایرانی دختران انتظار ✨

     ✨ سریال کره ای جنگل مخفی ✨

    مصاحبه ی گونگ یو 

    مقاله 

    سریال چینی داستان گل رز ✨

  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۱۴ آبان ۰۳

    سریال کره ای صدای سگ یا سگ همه چیزو میدونه . 개소리

     سریال کره ای صدای سگ یا سگ همه چیزو میدونه . 개소리  

     سریال کره ای صدای سگ یا سگ همه چیزو میدونه . 개소리

    راجبه بازیگر لی سونجه " عکسش رو پوستر هست و اسمش تو سریال اسم خودشه " و چندتا دوست همسن خودشه که به علتی میرن یه شهر خوش اب و هوا تا هم استراحت کنن هم باهم معاشرت کنن ، اتفاقی یکی از اونا با یه سگی روبه رو میشه که اون سگ متعلق به یه پلیسه دختره که اتفاقا سگ هم سگ پلیس بوده یه روزی . اون سگ میتونه با لی سونجه حرف بزنه و اتفاقاتی مث دزدی و قتل رو با کمک اون حل کنه . بعدها معلوم میشه که دختره نوه ی لی سونجه اس .

    ارتباطشون خیلی بامزه بود و کلا خیلی سریال باحالی بود . سگه هم خیلی باحال بود . سریال قشنگ و خاصی بود . همین . 😁⚡

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۱۲ آبان ۰۳

    سریال کره ای جاسوس spy

    یادم افتاد که چندوقت پیش سریال کره ای جاسوس رو نگاه کرده بودم و یادم رفته بود راجبش پستی بذارم . از اونجا که این وبلاگ شده مرجعی برای خودم تا سریالایی که دیدیم رو لیست کنم و خلاصه ای ازشون وقتی یادم میره بهشون رجوع کنم هرچی گشتم راجب این چیزی نبود . عجیب بود که راجب این سریال چیزی ننوشتم . شاید اون موقع تو حال روحی مناسبی نبودم برا همین . یادمه که اینجور بودم . 

    سریال کره ای جاسوس spy با بازی کیم جه جونگ حنجره طلایی . 

    سریال راجبه جه جونگه " اسمش یادم نی تو سریال چی بود " که مامور مخفی امنیته ، اون برای مامور عملیاتیه و برای عملیات ها میره این کشور اون کشور . تو یکی از عملیات ها مجروح میشه و عملیات هم شکست میخوره . برا همین اونو به بخش داخلی و غیرعملیاتی می فرستن . خانواده ش از اینکه اون مامور مخفیه اطلاعی ندارن . فک میکنن تو یه شرکت دولتی داره کار میکنه و حالا به هر دلیلی زخمی شده و اینا . 

    طی یه عملیاتی متوجه میشن که از کره شمالی یکیو فرستادن تا ادمای خودشون ینی کره شمالی ها رو حذف کنن . این وسط یکی از این جاسوس های زپرتی که زیادم مهم نیستش رو گیر میندازن . جه جونگ تو بازجویی ها متوجه میشه که کسی که داره این حذفیات رو انجام میده همون کسی که تو تایوان ؟! اونو زخمی کرد ولی نکشتش . خلاصه تو خلال این عملیات رازهای خانوادگی جه جونگ فاش میشه  . 

    بنده خدا کل خانواده ش جاسوس کره شمالی بودن . مامانش یکی از جاسوس های زبده بوده که میخاسته یه دانشمند کره جنوبی رو ترور کنه که از قضا اون دانشمنده باباش بوده . اونا عاشق هم میشن و مامانش بالا دستی خودش که همون یارویی که الان اومده داره مردم خودشونو میکشه ، رو ترور ناموفق میکنه و بعد با همون دانشمنده فرار میکنه کره جنوبی و زندگی جدیدی رو شروع میکنه . الان اون یارو میدونه که این زنه کجاست و چه میکنه و اینا و میدونه که پسر زنه ماموره ، میخاد مامانرو بذاره تحت فشار تا پسرش ینی جه جونگ بیاد با اونا ینی کره شمالی ها همکاری کنه . همکاری چجوری ؟! اینجوری که یکی از کله گنده های شمالی با یه هارد فرار کرده جنوب ، اون رمز هارد رو نمیدونه ولی میدونه که اون هارد حاوی حساب های ماکائو شمالیاس که تیریلیون تا توش دلاره . تو بازجویی اون اتفاقی کشته میشه و دست رییس مستقیم جه جونگ می مونه تو پوست گردو . اینجوری میشه که رییس جه جونگ میخاد رمز اون هارد رو هرجور شده باز کنه . 

    از طرفی شمالی ها هم دنبال این هاردن و میخان که جه جونگ اونو براشون بدزده  . خلاصه قضیه بیخ پیدا میکنه و پیچیده میشه همه چی . بعدش معلوم میشه که دختری که جه جونگ باهاش دوسته و عاشق هم هستن هم جاسوس کره شمالیه و از قبل با برنامه ریزی بهش نزدیک شده بوده . مامانت جاسوس بوده ، دوست دخترتم جاسوسه . خودتم که مامور امنیت هستی . اصولا باید همگی کشته شن ولی چون قضیه تیریلیون ها دلار پوله همه چیز ماس مالی میشه .

    در کل سریال قشنگی بود . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۱۱ آبان ۰۳

    سریال کره ای پاچینکو pachinko

    پاچینکو 

    پاچینکو یه بازی ژاپنیه شبیه اون بازی خارجی اس اسمش یادم نی . تو ژاپن به کره ای ها کار نمیدادن یه مدتی و کره ای ها میرفتن تو این پاچینکو کار میکردن اونجا هم کار میکردن هم میتونستن قمار کنن پولدار شن و ارتباط هاشون رو گسترش بدن . تو سریال پسر دوم سونجا میره پاچینکو کار میکنه . پسر اولشم که از اول عقل نداشت ینی من نمیدونم چطور ممکنه که این پسر از خون هانسو باشه و انقد به تمام معنا رقت انگیز و احمق و اسکل باشه . ینی از بچگی مغزش با کاه پر شده بود . اونم اخرش میره تو پاچینکو کار میکنه میشه حمال ژاپنی ها ابله . در حالیکه یک عالم در به روش باز بود با داشتن بابایی مث هانسو . 

     

    سریال راجبه یه خانواده ی کره ای که زمان استثمار ژاپن ، تو ژاپن زندگی جدیدی رو شروع میکنن . شوهر سونجا یه کشیشه و چون برادرش تو ژاپنه میره اونجا پیش برادرش . برادرش یه دردسرساز تمام عیاره . زنش هم با اینکه اشراف زاده بوده قبلا یه امل به تمام معناس . درواقع همش به سونجا حسودیش میشد و میخاست جلوی پیشرفت اونو بگیره . سونجا از تاجر کره ای به نام هانسو که تو ژاپن رفت و امد داشته حامله میشه ولی هانسو زن ژاپنی داشته و زنش هم دختر یه یاکوزای پولدار بودش . سونجا قبول نمیکنه که معشوقه ی هانسو شه و بعدش اتفاقی با کشیشه اشنا و ازدواج و اینا . پسر اولش از هانسو بوده . 7 سال بعد به دلیل اینکه کشیشه داشته از کره ای ها دفاع میکرده می افته زندان و مدتها تو زندان می مونه . سونجا از کشیشه هم یه پسر داشت . 7.8 سال بعد هانسو دوباره پیداش میشه و این سری خودشو نشون میده و به خاطر پسرش از سونجا مراقبت میکنه . پسر دوم سونجا که تو پاچینکو کار میکرد از همون طریق پولدار و بعدها خودش مغازه ی پاچینکو میزنه . پسر اولش وقتی میره دانشگاه مدام با هانسو رفت و امد داشتش و دوس دخترش بهش میگه که اون مرد پدرته . چون کلا عقل نداشت این مدت حتی اینم نفهمیده بوده . میره پیش هانسو و متوجه حقیقت میشه . بعدشم میره پیش مامانش و وداع میکنه و بعدم میره ناگویا و اونجا با یه اسم جدید زندگی جدیدی رو به عنوان یه ژاپنی و نه یه کره ای.ژاپنی و یا اواره یا کسی که نه کره ایه نه ژاپنی ، شروع میکنه . با یه دختر ژاپنی ازدواج میکنه و 4 تا بچه داشته . بعد از سالها هانسو پیداش میکنه و به سونجا میگه . سونجا هول میکنه میره ببینتش و بهش میگه که با خانوادش برگردن پیش هم . پسره اولش قبول میکنه ولی بعد از اینکه مادره ترکش میکنه خودشو میکشه  . 😶 چقد کاراکتر مسخره و غیرقابل درکی داشت پسر اولش . پر از حماقت بود . 

    این وسط فقط کاراکتر هانسو دیدنی بود که اصن به خاطر لی مین هو سریالو نگا کردم . خاکستری بود و کنجکاو بودم که سرانجامش چی میشه که سریال نصفه تموم شد . مسخره . اصلا چرا این سریالو ساختن اونم اینجوری هی تیکه تیکه . سریالای مسخره ابکی با بازیگرای زاقارت رو پشت هم 50 .تا 50 تا . می سازن بعد اینو هی فصل بندی کردن . حالا انگار سر و تهش چی هست . 

    سریال میخاد مشقت های خانواده های مهاجر را نشون بده . و در این جا مهاجران کره ای ، ژاپنی . بعد از جنگ دوم ، ژاپن از کره می کشه بیرون تقریبا همه جا صلح میشه ولی کره بعد از اینکه بعد از سالها رنگ ازادی رو به خودش میبینه ، هنگ میکنه و حالا این سری بین اینکه کشور باید دموکراسی باشه یا کمونیستی جنگ میکنن . تو همچین موقعیتی کره ای هایی که تو ژاپن بودن، موندن تو ژاپن رو به برگشتن ترجیح میدن . هم بخاطر جنگ دوباره کره ای ها باهم ، هم به این دلیل که تو کره بهشون میگفتن حروم زاده ی ژاپنی و بهشون به دید بدی نگاه میکردن . خلاصه سر اینجور دلایل می مونن ژاپن ولی خب ژاپن موندن هم سختی های خودشو داشت . 

    به نظرم درکل سریال و یا داستان " البته داستانشو نخوندم " تو نشون دادن این مهم اصلا موفق نبوده . هانسو به عنوان یه کره ای که به لطف یه یاکوزای ژاپنی به نون و نوا میرسه تبدیل به یه کله گنده میشه که به خاطر پول  و قدرتش همه جا حرفش برو داره . ولی به هموطناش کمک میکرده از طرفی اون به سختی تونسته اعتماد و محبت اون ژاپنی رو کسب کنه چرا باید به ادمای عوضی رو نشون بده حالا طرف هموطن هم باشه که بدتر . از این لحاظ میگنن که هانسو شخصیت خاکستری داره که به نظرم خیلی ادم موفق و محکمی بود . نقطه ضعفش فقط رابطه ی اشتباهش با سونجا بود و پسرش که بیشتر به خاطر پسرش خیلی خودشو هلاک کرد الکی . پسرش اصلا لیاقت حتی یه چس نگاه لی مینهو رو هم نداشت . به لعنت خدا هم نمی ارزید سست عنصر . 

    سونجا هم به عنوان یه دختر دهاتی که به خاطر رابطه ی اشتباهش حامله میشه ولی بعدش بخت خوبی نصیبش میشه و کلا کاری و قوی و زرنگ بود . سریع دید تو ژاپن چی کمه : کیمچی ، کیمچی درست میکرد می فروخت . واقعا خیلی برای زندگیش تلاش کرد ولی شخصیت توسری خور و دهاتی و املی بودنش رو همچنان داشت و ترسو هم بود و اینارو همرو به پسراش منتقل میکرد . حتی به نوه ش . به خاطر همین پسراش ادمای نه چندان موفقی شدن گرچه دومی تونست پولدار بشه . و اولیم که کلا کله اش پاره سنگ بود . 

    از نظر من اگه ژاپنی حرف نمیزدن ، فک میکردی یه خانواده ی پرتلاش بدون مرد هستن که دارن به سختی زندگی میکنن . اصلا نمی فهمیدی که اینا تو ژاپنن و داره بهشون به عنوان مهاجر کره ای ، سخت میگذره . 

    تو این جور ژانر کتاب وزن رازها خیلی جذابتر و خیلی موفقتر بوده . 

     

  • نظرات [ ۵ ]
    • جمعه ۲۰ مهر ۰۳

    سریال کره ای سفید برفی باید بمیره : بی خبری

    سریال کره ای سفید برفی باید بمیره : بی خبری : 

    ینی از حرص در حالت دیوانگی قرار گرفتم . یه دهات و مردمش چقد میتونن حروم زاده باشن . جونگ وو دلش برای اون  دختره ی سلیطه با مامانش جنده ش  میسوخت و پول غذا و کتاباشو حساب میکرد وقتی بابای حروم زاده ش میزدشون  بهش پناه میداد اما از اون طرف باعث شد که بقیه ی افراد از ضعف هاش مطلع بشن ، همه چیز خانواده ش رو دایره بود انبارشون بدون قفل و کلید همینجوری در اختیار بودش ، کلید ماشینش تو انباری بوده و هرکسی میتونسته ازش استفاده کنه . خودشون همش شاد و مهربون و نیش باز در اختیار دیگران بودن . پولشون و خوشحالیشونو موفقیت پسرشون چشم حسود تنگ نظرای دهاتی رو کور کرده بود . تو رو باهاشون خوب بودن . حتی دوستای جونگ وو ولی خون خونشون میخورد که چرا این انقد خوشبخت و موفقه . تا دیدن فرصت پیش اومده برای زدن زمین اینا ، سریع تو هوا گرفتنش همشون باهم همدستن . 

    ینی هیچ کدومشون حتی اون ننه جنده ی اون دختر مقتوله که استخوناش پیدا شده هم ذهلم گتمیش نباشه ، این دو تا دوست جونگ وو  که حدس میزنم به بویونگ تجاوز کردن و الان با خیال راحت پلیس و پرستار شدن و باباهاشون پزشون میدن داره من میکشه مخصوصا باباهاشون به شدت شیبل هستن . ینی اینا انقد حروم زاده ان اصلا براشون اهمیت نداره که کی قاتله و کی مقتول خودشون میدونن کی قاتله خودشون دسته جمعی از قتلا خبر دارن . اون نماینده مجلسه و شوهرش تو صدر این ریشه فساد هستن . حتی اگه ثابت شه که جونگ وو قاتل نبوده باز هم اینا رفتارشون تغییر نمیکنه حتی اگه بکنه هم میشن همون ادمای متظاهر عوضی ده سال پیش که تو رو می خندیدن تو درونشون از حسادت اتیش میگرفتن . 

    این سریال ،نشون میده ادم نباید همه چیزشو به دیگران بگه حتی به قیمت اینکه تنها باشه یا انگ سایکوپس بودن بخوره بهش جونگ وو و خانواده ش موفقیت و پول و خوشبختی شون خار چشم اون دهات بودش بدترین کاری که این خانواده حتی در حق خودش کرده بود این بود که همه چیزش رو دهاتیا می دونستن . کلید انباری خونه کلید ماشین چرا باید اینجوری باشه اصلا و همینا در دسترس بودن همه چیز  و مهربونی احمقانه شون باعث این اتفاقات شده . و مامان جونگ وو حتی از اون دهاتیا هم عوضی تره حقشه که بمیره اصلا کمترین کاری که میتونست بکنه این بود که وقتی پسرش از زندان اومد بیرون بره دنبالش . واقعا یه ادم احمق و خاک تو سر که انگار داره برای دهاتیا و مردم اونجا زندگی مکنه . درحالیکه اونا دارن پشت سرش بهش میخندن و از کار خودشون مفتخر و شادن که دیدین چه زدیم خانواده شونو داغون کردیم حقشونه زیادی خوشال بودن .

    این سریال رو از روی کتاب المانی سفید برفی باید بمیره . ساختن . داستان سریال هم تقریبا مث کتابه . نمیدونم کتابو بخونم یا نه . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • سه شنبه ۱۳ شهریور ۰۳

    فیلم تل ماسه Dune

    فیلم تل ماسه ، راجبه جنگ بین خاندان های بزرگیه که در جهان باقی موندن و سفرهای بین سیاره ای انجام میگیره . یه سیاره ای هست که تو این سیاره فقط شن و ماسه اس و ماسه اش یه ماده ای داره به اسم اسپایس " ادویه " که سیاره های دیگه برای سفر و برای مصارف دیگه به این مادهه احتیاج دارن . برای همین هرسری امپراطور که حالا معلوم نی چجوری امپراطور شده و مترسک دست زنای فرقه ایه ، یه طایفه ای رو می فرسته تو این سیارهه تا اونجارو تحت قدرت خودشون بگیرن و اون مادهه رو از اونجا استخراج کنن . این سیارهه یه موجود غولپیکر داره زیرزمین که باید با اون مقابله کنن .

    پل ، پسر یکی از خاندان های قدرتمند و اصیله که مادرش عضو این فرقه ای هاس . و برای همین از بچگی بهش اموزه های اون فرقه رو یاد داده . و بهش الهام هایی میشد از اینده و اینا . و یه قدرتی هم داشت ، مثلا اینجوری که با یه صدای تحمیلیی به دیگران میتونست تحمیل کنه که یه کاری رو انجام بدن . من قدیما تو فانتزی هام فک میکردم چقد جذاب میشه ادم همچین توانایی داشته باشه .

     البته که به صورت عینی نمیگن اینا یهودی هستن ولی خب نشانه های یهودی بودن تو فیلم موج میزنه ، گاوپرستی اونها ، حتی وقتی میخان از سیاره خودشون برن اون سیاره برهوته ، کله ی گاو رو هم با خودشون می برن و وقتی باباهه میمیره به کله گاوی که اویزون کرده بود رو دیوار ذل زده بود .خود امپراطور هم زیردست این زنای یهودی بود که بهش امر و نهی میکردن . 

    فرقه ای ها حجابشون مثل زنان یهودیه و سردسته شون هم زنه و فقط زنا میتونن تو این فرقه عضو بشن اونها تو خفا با پیوند زدن نسل ها دنبال به دنیا اوردن موعودشون و تبدیل دنیا به بهشت هستن ، مامان پل هم یکی از این فرقه ای هاس ، که بهش گفته بودن دختر به دنیا بیار ، انگار که دست خودش بوده تو فیلم ، ولی اون پسر به دنیا اورده . و حالا امپراطور به خاندان پل اینا ، دستور داده که برن به اون سیاره هه تا اون یکی خاندان رو بیرون و استخراج اون ادویه رو به عهده بگیرن ولی همون روز اول سربازای امپراطوری و اون طایفهه که اونجا مستقر بودن ، طایفه ی پل و پدرش رو میکشن ، پل زنده می مونه با مادرش که حامله بود .

    فیلم تل ماسه

    درواقع اصلا اون زنای فرقه ای میخاستن خاندان پل و خود پل رو نابود کنن چون اونا قابل کنترل کردن نبودن . خلاصه اولین بار که پل میره به اون سیارهه ،مردم اون سرزمین هم اتفاقا منتظر موعودشون هستن که اسمش مهدیه ، و از سر اتفاق مهدی شون گویا تو یه سرزمین دیگه با یه دین دیگه ای به دنیا اومده .

    کسایی که دنبال مهدی بودن همگی شبیه اعراب بودن لباس عربی پوشیده بودن دعاشونو مثل مسلمون ها میخوندن . حجاب داشتن  و حتی اون جایی که داشتن دعا میخوندن مردمشون ، شبیه قبرستان بقیع بود . نخل هم که اونجا کاشته بودن . اونجاام که بیابون بود و شنزار و تابلو بود که جایی که عربیه دیگه . یا عربستانه یا یمنه و یا عراق .

    اون پسره پل ، مثلا مهدی بود .   چقدم جذاب و کاریزماتیک بود 

    اون سیاره ه هم مثلا نمادی از یمن بود ،امام صادق گفته که پشت یمن وادی به اسم برهوت است و در اون برهوت تنها مارهای سیاه میگذرند . فیلم تل ماسه  درواقع  راجبه اخرالزمان و زمانی در اینده های دوره . اگه به سالی که فیلم بهش اشاره میکنه توجه کنین میبینین که جمع اعدادش ۱۰۱۹۱ میشه ،همون 12 که به مهدی موعود اشاره داره .

    ولی خب مشکل اینجاس که پل حروم زاده بود . ازدواجی بین پدرش و مادرش انجام نشده بود . !

    حالا چجوری شده اینجوری شدن اینا ، این مردم این سرزمین اولش هم دنبال موعود و اینا نبون اون فرقه ای ها چون میخاستن این مردم رو تو این سرزمین کنترل کنن مذهب رو به اونجا بردن و درواقع یجورایی خاستن با مذهب ساختگی اون مردمو کنترل کنن تا اونا سرشون به موعود و دعا و اینا گرم باشه تا اینا بتونن اون منطقه رو استثمار کنن . اینیم که اون مردم فک میکردن پل موعودشونه به خاطر همین پیش زمینه چینی های همون فرقه ای ها بوده . خلاصه پل و مادرش از این موضوع استفاده و خودشونو رهبر و موعود اونا جا میزنن ، اوناام چون نشانه هایی که داشتن با اینا جور در می اومد ایمان اوردن و لشکر درست میکنن و امپراطور غاصب و بقیه خاندان هایی که ایمان نمی یارن رو همرو میکشن . 

    فیلم  درواقع اشاره داره میکنه به دنیای جدید که  از مذهب به عنوان دست اویزی برای کنترل کردن مردم عوام استفاده میکنن . توجه کرده باشین تو اون دنیا که مثلا در اینده هست هم مذهب همچان هست و نابود نشده مردم دعا میخونن حجاب دارن حتی . این ینی اونا فهمیدن که دین چیزی نیست که بشه نابودش  کرد ولی میشه توسط اون مردم رو کنترل کرد .

    از طرفی انتهای فیلم می بینیم که پل رو یکی از این مارهای اون برهوته سوار شده ودرواقع اون موجود رو رام کرده حتی زمانی که اون موجود میخاست به پل و مادرش حمله کنه ، استوپ میکنه و بعدشم به خاطر صدایی راهشو میگیره و میره .درواقع موجوده به خاطر الهیت پل بوده که بهش حمله نمیکنه اخر فیلمم که نشون میده پل خودشو سوار بر روی این موجود میبینه . تو  مکاشفات یوحنا اومده که دوهیولا برای یاری ضدمسیح میان یکی از زیرزمین و دیگری از زیردریا . درواقع اینها هیولا هستن که در مکاشفات یوحنا به اون اشاره شده . درواقع پل در اینجا نه مهدی موعود بلکه پیامبر دروغین یا همون دجال هستش . پیامبر دروغین با تکیه بر دین دروغ می‌گوید و جنگ و خشکسالی و فقر و بدبختی و بیچارگی را رواج می‌دهد، سپس با آمیختن حق و باطل ، و از حق برای پیشبرد اهداف شیطانی و گناه را استفاده میکند ...

    و خلاصه که فیلم جالبی بود ولی اخرش یهویی تموم شد تازه میخاست داستان جون بگیره که زرتی تموم میشه . یخورده مناظر نداره و خسته کننده س . شاید اگه به خاطر این پسره که تو کره رفته بود برای اکران فصل دو فیلم و تو برنامه های کره ای حاضر شده بود نبود ، نمی دیدم فیلمو . من فک میکردم از این جنگ ستارگان و ایناس . گرچه با دین و خرافات درهم امیخته شده بود ولی بازم جالب بود . ببین چقد تحقیق کردن که همچین فیلمی ساختن و چقد مخشون کار کرده اومدن یهود و مسیح و مهدی رو به هم ربط دادن . 

    فیلم تل ماسه

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۱۰ شهریور ۰۳

    سریال کره ای مبهم misty

    بعضی زنا هرچقدم پتیاره باشن ها بازم به لطف مهره ی مارشون مردارو مث فرفره تو انگشتشون می چرخونن . ینی مرده میدونه این خرابه ها این دوسش نداره این داره ازش سواستفاده میکنه ولی بازم مریدشه . گو هه ران تو سریال کره ای مبهم misty هم همچین زنی بود . در ظاهر سخت کوش و مقید به قانون هاش و از هیچی به اونجا رسیده ولی در باطن روباهی بود که مردا رو بازی میداد . دبیرستان که دوست دبیرستانش خودشو به خاطرش فدا کرد ، بی دلیل اصلا انقد غیرمنطقی و مسخره که حد نداره . بعدشم با یه مرد دیگه دوست میشه هی بازی بازی تهش یه مرد بهتر با بک گراند عالی پیدا میکنه می چسبه به اون ، اون یکی که هیچی  نداره رو میندازه دور . رسما از شوهرش پله برای موفقیت هاش استفاده کرده بود . خودش هیچ پخی نبود . حتی خرج تحصیلشم همون پسر دبیرستانیه داده بود . واسه ی کار و معروف شدن و محافظت از جایگاه شغلیش حتی بچه شم سقط کرده بود . یه مدت طولانی به خاطر این مساله رابطه ش با شوهرش سرد بود و عملا فقط هم خونه بودن . بعد یهو تا دوس پسر قبلی که رفته موفق شده اومده تو زندگی زنه پیدا شده یهو مرده باز عشقش شکوفا میشه و به خاطر زنه میره یارو رو میکشه . 

    کل سریال اصلا غیرمنطقی و مسخره بود . زنه خیلی روعصاب بود یخورده ککش نمیگزید پسره 20 سال به خاطرش زندان بود . یخورده ککش نگزید مردی که دوس داشت یهو کشته شده بود . اصلا انگار نه اینگار شوهر به اون خوبی و گلی داشت . خیلی بی لیاقت بود انگار زندگی همش کاره . حالا مگه چه کاری بود ؟! گوینده اخبار ! مسخره . بی اندازه مزخرف بود . 

    اوایل سریال هی نمیذاشت که یه دختر دیگه که سعی داشتن به جای این جایگزین کننش بیاد بشینه اونجا حتی تا جایی که از دختره و دوس پسر قبلی عوضیه عکس بگیره پیش رفتش . بعدش که پسره کشته شد و یه شغل بهتر بهش پیشنهاد شده بود دیگه اروم شده بود با دختره خوب رفتار میکرد مثلا میخاست بگه من یه اخبارگوی مستقل هستم که کسی منو کنترل نمیکنه توام چون سفارشی بودی و میخاستن کنترلت کنن من نمیذاشتم بیای اینجا  و باهات مخالف بودم . تو سریالای دیگه تا یه شایعه درست میشه طرفو کلا از زندگی ساقط میکنن این به جرم قتل شصت دفعه بردنشش بازجویی و اینا بازم داشت اخبار میگفت . دیدن نمیتونن کنترلش کنن گفتن بذا پست سخنگوی کاخ ابی رو بدیم شاید بشه قلاده انداخت گردنش . بازم رفت افشاسازی کرد . اولش اصلا سریال راجبه خیانت و اینا بود . یهو موضوع عوض شد و قضیه کله گنده های سیاسی و پولدارا اومد وسط . 

    کاراکتر زنه یه جانماز اب کش خالص بود . خودش منشا همه ی گوه ها بود ولی یجوری رفتار میکرد انگار خیلی بی تقصیره . چشم سفید بود . واقعا هیچ جذابیتی نداشت نه اخلاقی نه جذابیت سکسی ،مردا عاشق چی این بودن ؟ خودش رسما خیانتکار بود بعد خودشو مبرا میکرد  و الکی به شوهرش میگفت که با دوس پسر قبلی رابطه نداره . 

    واقعا سریال بیخودی بود . اصلا اهنگشم بهش نمی اومد . خلاصه که افتضاح بود . هیچ خوشم نیومد . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۹ شهریور ۰۳

    سریال کره ای تاریخی ملکه وو سریال Queen Woo 2024

    اینطور که به نظر میاد کاراکتر لی سوهیوک تو این سریال قراره بمیره . دیدن این سریال هم با حرص همراه خواهد بود . راستش از مناسبات سیاسی و اینکه چرا این ملکه تو تاریخ مونده و تاثیر گذاریش چی بوده دقیقا چیزی پیدا نکردم . سریال 8 قسمت بیشتر نی . میگن دوپارته خیلی مسخره س که اینجوری سریال میسازن تازگی . انگار هولن . خب یهو همرو بساز بعد پخش کن دیگه .با این حساب باید صب کنم هر وقت فصل دو خاست پخش شه سریال رو شروع کنم . چون ممکنه این دوفصلی هم مث دوفصلی های قبلی ناامیدم کنه .  راستش درکل از سریالا و فیلمایی که شخصیت اصلیش زن قدرتمند و مستقل باشه بدم میاد . چون همیشه یه زن متکبر و ایکبیری و دو بهم زن رو جوری نشون میدن که مظلوم دوعالمه و میخان بین یه عالم مرد زنده بمونه و فلان . کنکاش که کنی و بیشتر از نگاه بیرونی بهش نگا کنی می بینی زنه باعث همه ی گندای ممکلته ها ...! ولی یه سری اسکل الکی ازش دفاع میکنن . حالا در هر حال . بازیگر زنش که فوق العاده مزخرفه . به واسطه ی دوس پسر کارگردانش زرتی اومده نقش یک گرفته . قیافه ام نداره اخه . گرچه از اون دختر گو شی؟ همچین چیزی که تازگی تو سریال قورباغه نقش قاتل رو داشت ، قابل تحملتر ه . 

    سریال کره ای ملکه وو

    داستان سریال راجبه یکی از ملکه های گوگوریو عه ، که خاندان قدرتمندی داره ، اون با امپراطور گو گوک چان ،با بازی جی چانگ ووک  ازدواج میکنه ، ازدواجش  دیری نمیپایه و امپراطور بدون وارث می میره . ملکه میبینه فردا خبر مرگ امپراطور پخش شه خودشم میذارن کنار ، برا همین دست به کار میشه تا شبونه ، شوهر بعدی رو بین دوتا برادر شوهرا انتخاب کنه .

    برادر شوهر بزرگه ، گو بال گی ، با بازی لی سوهیوکه . لی سوهیوک خیییییلی جذابه نمیدونم چرا یه نقش یک خوب بهش نمیدن . واقعا پرفکته .این همه جذابیت و اخرشم قراره بمیره واقعا انصافه ؟!

    به نظر میاد بال گی زن و یه پسر داشته باشه . ملکه میره پیش برادرشوهر و یهو برمیگرده میگه که : اگه چونا بمیره تو امپراطور بعدی میشی نه ؟! خب معلومه پرسیدن همچین سوالی اونم بدون مقدمه و گفتن این خبر که چونا مرده ، از برادرشوهر و شنیدن پاسخش تهدید امیز بوده برای بال گی ، اونم تو دوره زمونه ای که تقی به توقی میخورده فک و فامیل شاه رو به عنوان خیانتکار با کل خانوادش میکشتن . برا همین به زن داداشه میگه که زشت نیست که زن چونا شبونه بیاد پیش برادر شوهر و همچین سوالی بپرسه ... و ملکه هم پامیشه میره پیش برادر شوهر دومی که برادر کوچیکه میشده ، وقتی پیش اون میره ، بی پرده راجبه مرگ چونا حرف میزنه و باهم حرفا و حرکاتی که نشانگر چراغ سبز هست رو رد و بدل میکنن . اینجوری میشه که ملکه شوهر بعدی و امپراطور بعدی رو خودش انتخاب میکنه و فردای مرگ پادشاه میگه که چونا گفته که با این برادرش ازدواج کنم . اینجوری میشه که اون دومی میشه شوهر دومه ملکه .

    و این ملکه اولین زنی بوده که با دوتا امپراطور ازدواج کرده . موقع مرگشم گفته که اونو پیش شوهر دومی دفن کنن نه اولی چون از اولی خجالت میکشیده . 🤣 طبیعتا این وسطا خاندانش هم دست داشتن دیگه حتما قبلش خاندانش برادرشوهر دومی رو تایید کردن که ملکه رفته پیش اون . تو تاریخ ذکر شده که ملکه از مرگ پادشاه به بال گی چیزی نمیگه ولی وقتی میره پیش دومی ، یه راس میره سر اصل مطلب . 

    ندیده میشه از روی اسناد تاریخی حدس زد که چرا ملکه به جای بال گی ، اون یکی " اسمش سخته " رو انتخاب کرده . حتی از روی کاراکتر لی سوهیوک و گریم و طرز نشستنش هم میشه این برداشت رو کرد ، بال گی ادمی نبوده که ملکه بتونه روش مسلط بشه . بعد از اینکه ملکه با دومین برادر ازدواج کرده ، دومی نتونسته حتی رویای اینکه زن دیگه ای داشته باشه رو ببینه ، از طرفی ملکه از دومین شوهرش هم بچه دار نمیشه و باز هم قضیه نداشتن وارث میاد وسط ، طبیعتا دومی باید خیلی ممنون بوده باشه که ملکه اونو به عنوان شوهر انتخاب کرده چون هم خاندانش رو کشیده بالا هم خودش امپراطور شده ، چیزی که شاید اصلا رویاشم نمیدیده با وجود بال گی . بال گی با اینکه پسر اول بوده امپراطور نشده بوده طبیعتا توقع داشته که خودش بشه امپراطور ، و وقتی دیده اینجور نشده میره یه کشور دیگه ای و با سربازا میاد تا جنگ راه بندازه منتها بعدش نمیدونم شکست میخوره یا چی ، تهشم به خاطر اینکه کشور رو به هرج و مرج کشونده بوده خودشو میکشه . ! 

    اینم از درس تاریخ این  سریال تاریخی که هنوز پخش نشده و اولین سریال تاریخی شبکه ی تی وی ان حساب میشه . چون ملکه دوبار شوهر کرده برا همین داستانش برای سریال ساختن جالبه و جای مانور دادن هم زیاد داره . از اونجا که اسناد کمی هم از دوران گوگوریو هست پس بیشتر سریال تخیلیه . 

    .

  • نظرات [ ۰ ]
    • سه شنبه ۶ شهریور ۰۳

    سریال ایرانی عشقی

    میخام مروری داشته باشم رو سریال های خیلی قشنگ ایرانی قدیمی و عشقی. چرا که چون اربعین نزدیک بود . نتونستم اهنگ گوش بدم برا همین یاد او اس تی های سریالای ایرانی افتاده بودم . قدیما که مملکت به قهقرا نرفته بود هم سریال ها خیلی خوب بودن هم اهنگ تیتراژ سریالا . 

    لوح طلایی من میرسه به سریال ارمغان تاریکی . سریال مناسبتی و عشقی به شدت عشقی . من واقعا هرسری این سریال رو نگاه میکنم متعجب میشم چطور تونسته بودن این سریال رو بسازن و در تی وی ایران پخش کنن . انقد این سریال عشقش قشنگ بود و فراموش نشدنی که حد نداره . دیالوگای مجید به سارا و سارا به مجید و بعدش کاری که مجید به خاطر سارا کرد واقعا از هر میلیون مرد ایرانی شاید یکی مث مجید باشه . اولش خودمم وقتی حقیقت رو فهمیدم برگام ریخته بود . و یه غمی داره سریال که نمیدونی براش گریه کنی ناراحت باشی یا چی . غمه هست ولی . و تیتراژ پایانی سریال با صدای افسانه ای محمد اصفهانی  . شما شروع شعر رو نگاه کن ازش نه تنها عشق ، بلکه غم و حتی داستان کاراکترای سریال می باره : 

    چه در دل من چه در سر تو ، من از تو رسیدم به باور تو ...

     

    سریال بعدی سریال مدارصفردرجه س که یه سریال فراموش نشدنی برای من . گرچه داستان سریال باگ هایی داشت ولی داستان عشقی سریال رو نمیشه نادیده گرفت . عشق یه مسلمان و یه یهودی و اخرشم مسلمان شدن اون یهودیه . واقعا عمر حبیب تو این سریال الکی هدر رفتا . همشم به خاطر پاپوش درست کردنای اون یارو همکلاسی عوضیش . ولی در کل سریال قشنگی بود و او اس تی ش هم خیلی قشنگ و ریتم و نحوه خوندنش هم واقعا جدید بود . 

     

    سریال بعدی که او اس تی ش افتاده تو ذهنم و هی تکرار میشه سریال فاصله ها س . بعله . یه زمانی فاصله ها می داد و خیابونای تهران و بسا شهرای دیگه خالی بود از ادم . چون ساعت نزدیک ده سریال فاصله ها پخش میشد . و عجب سریالی بود . خیلی باحال بود . بازی ها بیست داستان بیست . اصلا هیچی کم نداشت . سریالای الان همشون بی بازی هستن . مزخرف بدون داستان منسجم . همش شده داستانا و رابطه های مستهجن با ارایشای زشت و زننده  و لباسای بدتر از ارایشاشون . مردام که یه مشت ریشوی کثافت داعشی ...

    قدیم با یه شالگردن انداختن دور روسری طرف از باحجاب به بی حجاب و خراب تبدیل میشد 😁 . او اس تی اش هم خیلی قشنگ بود با صدای علی لهراسبی

     

    اگه فاصله افتاده اگه من با خودم قهرم ...

     

    سریال بعدی هم سریال دلنوازانه با همون کارگردان ، اینجاام باز شاهرخ استخری و بازی های همیشگی معروفش وداستان جذاب سریال بود که باعث میشد بیننده واقعا باهاشون ارتباط برقرار کنه و با سریال حال کنه . او اس تی این سریالم خیلی به یاد موندنی بود . 

     

    سریال بعدی که خیلی دوس دارم طبیعتا باید در چشم باد باشه گرچه من موضوع عشقیش رو زیاد دوس نداشتم ولی خب چرا ما نباید زوجی که از بچگی عاشق هم هستن رو تو سریالامون نداشته باشیم ؟ بله . ماام داریم خیلی هم افلاطونی . دقیقا مث دیالوگ پارسا پیروزفر تو فیلم نقاب که همیشه با جمله ی من عشق افلاطونی میخام دخترارو اغوا میکرد 😆 اینجا همونجوری عشق افلاطونی داشت . گرچه یه سری اب های فراوانی داشت ولی درکل بیس داستان قشنگ بود البته من بیژن رو زیاد دوس نداشتم از بچگی عقل نداشت ، نادر رو دوس داشتم . 😍😎 . 

     

    سریال بعدی که دوس دارم شب دهمه که این  هم از اسمش معلومه که مناسبتیه و حتی عشقی . چقد قدیم سریال عشقی درست حسابی داشتیما . او اس تیشم خیلی خوب بود و پر از معنی . اصلا 알차네 ... 

    مرز در عقل  و جنون باریک است عشق و ایمان چه بهم نزدیک است ...

     

    بعدی چی میتونه باشه ؟ پریدخت ؟ پروانه ؟ درسته پروانه او اس تی قشنگی داشت و موضوعشم دوس داشتم و از لحاظ عشقی ام حامد کمیلی واقعا خیلی خوب بازی کرد و خیلیم اونجا جذاب شده بود . ولی به اندازه ارمغان تاریکی قشنگ نبود . راستش من لیلا حاتمی رو اصلا دوس ندارم خیلی شیربرنجه . توروخدا ببین خدا شانس و پولو به کیا میده . حالا ...

     

    سریال دیگه ای که دوس دارم و او اس تی ش هم خیلی خوبه چی میتونه باشه به غیر از متهم گریخت ، با صدای مدرس و عطاران . 

    پی خوشبختی همش صب تا شب دویدم من حتی یک اشنا یک اشنا ندیدم من ... 

    چقد حقه این شعر چقد اخه ...حق میباره . 

    سریال خانه به دوش هم سریال خییلی باحال و خنده داری بود و واقعا هر لحظه ی سریال اشنا با حال و هوای ایران و ایرانی و زندگی واقعی بودش . رابطه ها گرم و صمیمی بودن . انگار واقعا اونا یه خانواده بودن . چیزی که خیلی وقت که تو جامعه فراموش شده . اون موقع ها هم به تناسب زمان گرونی بوده ولی مردم زندگی هم میکردن الان هممه چیز شده سرچ کردن دلار گرونی امریکا و فش به زمین و زمان . گرچه خودمم مثتصنی نیستم  아쉽게 😑

     

    سریال دیگه ای که هم او اس تیشو دوس داشتم هم موضوع عشقیش رو ، سریال وفا بودش . ژوبین واقعا اون موقعها چقد جذاب بودش . 😅❤  او اس تیشم خیلی خوب بود و دوسش داشتم . 

    یکی دیگه از سریالایی که دوس داشتم سریال ارام میگیریم بود او اس تی سریال بازی ها به نظرم خییلی خوب بودن. مخصوصا او اس تیش . کامران تفتی رو اونجا دوس داشتم . 

     

     

    خیلی سریالای دیگه ام بودن که من خیلی دوس داشتمشون ولی الان تو ذهنم نیست و شاید بعدا پست رو اپدیت کردم . این پست رو هم اضافه کردم : 

     فیلم ایرانی 

     

     

     

     

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۴ شهریور ۰۳

    پست چند سریالی

    سریال کره ای  No Way Out: The Roulette 2024 بدون راه در رو ، قمار رو نگاه کردم .  اولاش جذاب بود ولی درکل موضوعش رو دوس نداشتم به نظرم مسخره س که پلیس این همه خودشو جر بده تا از یه متجاوز عوضی قاتل محافظت کنه . کلا به نظر میاد قانونای کره به درد نمیخوره دیگه شور هرچی دموکراسی و حقوق بشر رو در اورده . بعد طرف میره زندان میاد بیرون ، کلی ادم قربانی هست که میخان ازش انتقام بگیرن . خب چه کاریه یهو حکم درست حسابی بدین دیگه . بعد اصلا پلیسه هیچ مجازاتی نشد رسما دزدی کرده بود تو پرونده دخالت کرده بود کلی کار خلاف انجام داده بود انگار نه اینگار . بعد حالا درسته که کشتن یه ادم عوضی خیلی براش راحته و اون درد و رنجی که تو کشیدی رو اون هیچ وقت نمیکشه و نمی فهمه و اگه بکشیش براش زیادی اسونه ولی اینکه نگه داری کنار خودت و بهش برسی و ایناام مسخره نی ؟ این که نشد انتقام . 

    یه سریال جدید دیگه ام هست اونم بیسش همینه تقریبا ، اسمش هست سفید برفی باید بمیره . سریال کره ای  Black Out 2024 . اینم پسره تو خونش خابیده بود که پلیس میاد به جرم اینکه ماشینش جلوی محل قتل دختراس میگیره می برتش رسما بهش قتل دوتا دخترو می بنده و اینده ی خودشو خانواده شو نابود میکنه . به شکل خیلی غیرمنطقی و مسخره ای ینی این اتفاق می افته . اصلا  어이가 없다 어이가 없네 . 

    بعدشم که از زندان میاد بیرون یکی میزنه مامانشو از ساختمون پرت میکنه بعد یه پلیسی از سئول اومده اونجا و می افته دنبال پرونده و این پسره که ببینه قضیه چیه ، از اون ورم استخونای دخترا داره پیدا میشه . بعد حالا که مثلا ده سال اینا گذشته ، پلیسای عوضی ادعای قانونمندی و اینا میکنن . 10 سال پیش مگه دوران چوسان بود که پسره رو بدون هیچ مدرکی قاتل جلوه دادین . خلاصه خیلی مسخره بود داستانش . فک نکنم بقیه شو ببینم . 

    سریال بعدی سریال پسرِ دوست مامان ، یا همسایه بغلی همچین چیزی اها ، سریال Love Next Door 2024 در همسایگی عشق ، این زوجشون بهم واقعا مییان ولی حیف داستان هیچی نداره یه چیز معمولی که من شاید الان رو مد دیدنش نباشم، یه چیز  جذاب میخام . این خیلی معلوم الحاله . دختره و پسره همسایه ان . ماماناشون باهم رقابت دارن یجورایی . مخصوصا مامان دختره در واقع . و نمیخاد از مامان پسره کم بیاره . هی پز موفقیت های دخترشو میخاد بده و کمبودهای زندگی خودشو رو دخترش باید در بیاره همچین استایلیه . ینی این زنه یه بار نشد یه فیلم بازی کنه مامان خوبی باشه همه جا مامانه بده . عفریته ترینش تو عاشقان ماه بود . 

    خلاصه دختره و پسره از بچگی باهم هم بازین و دختره وحشیه و پسره اروم بعد همچین پسر ارومی چرا باید عاشق یه دختر وحشی و بی ادب شه اخه . اونم با همچین شخصیتی که برای پسره ساختن اصلا به دختره نمیاد . حتی از لحاظ خانوادگی هم نمیان . اولو اخرشم معلومه دیگه . اخرش می فهمن عاشق همنو و خانواده  هاشو شوک زده و سپس قبول میکنن و اینا . اخرم طبیعتا یه کار خوب و سازمانی به دختره میدن که مبادا دختره بیکار و پسره رییس باشه و اینا از لحاظ شغلی هم باید بهم بیان اخه . نیست همه چیشون اوکیه !

    یه جا نبوده این پسره بازی کنه و من از سریالش خوشم بیاد . مودوک هم فقط تو 💚سریال کره ای کیمیاگر روح فصل یک 💚 خوب بود وقتی دیدمش هوس کردم دوباره کیمیاگر روح ببینم ولی وقتی به اخرش و وفصل دو فک میکنم قلبم درد میگیره . خلاصه اینجوری شد که تصمیم گرفتم سریالو تو اینستا دنبال کنم 🙄😁

    سریال بعدی که تازگی پخش داره میشه و میخام ببینمش سریال DNA Lover 2024 عاشقان دی ان ای ، که شیوون توش بازی کرده . به نظر کمدی میاد . حالا ببینم این چجوریه . 

    سریال بعدی که دیدم 4 قسمت سریال عالیجناب ؟! سریال Your Honor 2024  ، چه اسمش مسخره س .که اینو از روی یه سریال امریکایی ساختن ،  که اینم به قهقرا رفته در واقع تو قسمت 4 . پسره میزنه پسر یه یاروی خیلی پولدار و معروفی رو میکشه ، اینجور که تصادف میکنه با پسر پولداره ولی نمی رسونتش بیمارستان و طرف تو خیابون جون میده . میشه قتل دیگه . بابای پسر ضارب ، قاضی معروفیه . به اینکه خیلی عادل و اینا . همین قاضی عادل جرم پسرشو می پوشونه و ادم اجیر میکنه و اینا و یه یاروی گدای بدبختی رو به عنوان قاتل معرفی میکنه ، پسر اولی یارو پولداره که هول بود میره میزنه ادم های اجیر شده و قاتل قلابی برادرشو میکشه ، از شانس یه عنی اونجا حضور داشت که ازش فیلم میگیره حین ارتکاب جرم . پلیس هم عقده ای و کلا با پولدارا مشکل دار دیگه ، میره حکم میگیره پسر پولداره رو می گیرتش ، خلاصه بابای مقتول تهش متوجه میشه که قاتل پسرش کیه . اما به اشتباه فک میکنه خود قاضیه قاتله ، نمیدونه پسرشه . قاضیه هم میگه که من برای پسرت بی گناهی رو ثابت میکنم تو از من بگذر و اینا . خلاصه مرده چون دستش زیر ساتور اون عوضی و پسر اولیه ریده ، مجبور میشه که انتقام نگیره . حالا این دو قراره دست به یکی شن و همه ی کسایی که از قضیه قتلای پسر اولی خبر دارن رو سر به نیست کنن تا مدرکی باقی نمونه . از اونورم پسر قاتله اتفاقی با خاهر مقتول برخورد میکنه تو بهشت زهراشون 🤣 و دختره هم که کسخل شده بعد مرگ برادرش انگار باهم خیلی صمیمی بودن ، میچسبه به این پسره . بدون اطلاع از اینکه پسره قاتل برادرشه . پسر قاتله هم دوری نمیکنه یا کنار بکشه خودشو . اونم می چسبه . اینم قوز بالا قوز سریاله . این تیکه شو زیاد خوشم نیومد . تازه اینکه مرد پولداره با اینکه پسرش کشته شده باید برای این یکی پسرشم برائت بگیره اونم از قاتل پسر دومیش هم خوشم نیومد . ولی خب بهتر از سریالای دیگه بوده . قابل تحملتره .

    این روزا سریال خوب کره ای قحطیش اومده انگار . بازیگرای خوب ولی داستانای بیخود و کلیشه ای . خدایی اینکه از بچگی همو بشناسن هم خیلی دیگه نخ نما شده خیلی . بسه دیگه . خدایی . مشکل اینجاس گاهی واقعا جذاب میشه . عجیبه مثلا سریال💙 سریال کره ای مرد من فرشته ی عشق 💙 هم داستان بیخودی داشت راستش ولی خیلی برام جذاب بود خیلی موقع دیدنش لذت میبردم واقعا . کلا کره ای ها استاد اینن که از یه داستان بیخود و نخ نما با یه کانسپت دیگه و بازیگرای دیگه یه چیز باحال در بیارن . متاسفانه فعلا که این سریالا منو جذب نکردن . حالا باید دید سریال جدید شین مینا که از همین تی وی ان قراره پخش بشه ، چجوری میخاد باشه . امیدوارم اون دیگه خوب باشه . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۳ شهریور ۰۳

    چهل و نه درصد لذت پنجاه و یک درصد رنج

    "رنج، بخشی جدایی ناپذیر از وجود انسان است و به همین خاطر هم یکی از دلایل کشیده شدن ما به سمت هنر تجربه کردن رنج است؛ تجربه ای که الزاما با هم دلی همراه است چیزی شبیه «همگانی کردن رنج در دنیای واقعی همه ی ما تنها رنج میکشیم هم دلی به معنای واقعی کلمه ناممکن است با این حال اگر یک قطعه ی داستانی به طرزی خلاقانه به ما امکان دهد که با رنج یک شخصیت هم ذات پنداری کنیم ما هم راحت تر میتوانیم درک کنیم که دیگران با رنج ما هم ذات پنداری خواهند کرد. این نکته امیدوار کننده و نجات بخش است و تنهایی درونی ما را کمتر میکند. شاید به همین سادگی باشد. تلویزیون فیلم های عامه پسند و اکثر هنرهای مبتذل» یعنی هنرهایی که هدف اصلی شان پول است، دقیقا به این خاطر سود آورند که فهمیده اند مخاطبان ترجیح می دهند با لذت صددرصد روبه رو شوند تا با واقعیتی که معمولا چهل و نه درصدش لذت است و پنجاه و یک درصدش رنج هنر متعالی» که هدف اصلی اش بالا کشیدن پول شما نیست؛ بیشتر تمایل دارد پریشان تان کند یا مجبورتان کند برای رسیدن به لذت نهفته در آن هنر جان بکنید. درست مثل زندگی واقعی که در آن لذت حقیقی محصول جنبی جان کندن و رنج است. مخاطبان جوان هنر این طور بار آمده اند که هنر یعنی صددرصد لذت خالص و بی تلاش بنابراین خواندن داستان جدی و درک آن برایشان سخت است. این خیلی بد است. مساله این نیست که خوانندگان امروز احمق اند. مساله این است که تلویزیون و فرهنگ هنرهای تجاری خوانندگان را تنبل بار آورده اند و توقعات شان را بچگانه نگه داشته اند. این مساله درگیر کردن خواننده ی امروزی را بی نهایت دشوار و نیازمند خلاقیت و هوش میکند. "

    همشهری داستان شماره ی تیر 91 . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۲۹ مرداد ۰۳

    سریال کره ای ستمگر و سریال کره ای غم های ما و بقیه ...

    سریال کره ای غم های ما ، دقیقا هدف این سریال چی بود ؟ اینکه هرکی تو ججو زندگی میکنه لزوما خوشبخت و بی غم نی ؟ یه عالم بازیگر خوبو چپوندن تو سریال الکی . کیم وو بین و با یه اجومای زشت انداختن بعد دوست دخترش با یکی دیگه س . مسخره . خب میذاشتین باهم یه صحنه داشته باشن دیگه . خیلی سریال بیخودکی بود  . همرو زدم جلو . 

    کره داره به کجا میره واقعا ؟ ریده با این سریالاش قبلا یه سریال میدیدی کلی راجبش فک میکردی حال میکردی صحنه هاش یادت می افتاد می خندیدی . خیلی باحال بود . الان همش داره چرت و پرت می سازه . الان من چی ببینم هیچی نی 😁

    اوون همه منتظر، سریال ستمگر ؟ بودم اونم الکی بازیگرارو هدر داده بود . خیلی مسخره بود . اب خالث . حدود 10 تا سریال دیدم همرو زدم جلو 5 قسمت 5 قسمت . اصن قشنگ نبودن . درکل اکثر سریالای خانوادگی و 50 قسمتی اب خالصن .

    بیسشونم دو سه تا خانواده س که همشون باهم رابطه دارن و خانواده ها همگی تو یه خونه فسقلی زندگی میکنن همشونم کار میکنن و هشتشون گرو نهشونه . پولداراشون دنبال عروسین که مث کلفت براشون خم و راس شه . گداهاشونم که معلومه دیگه . مخصوصا اینکه همگی یه جا زندگی میکنن و تو زندگی هم دخالت میکنن بدتر از ایرانیا و یه نفر همه ی کارای خونه رو میکنه و همگی کارمندن ولی پول ندارنش خیلی مسخره و غیرواقعیه و غیرقابل تحمله . 

    لیست سریالایی که دیدم : 

    1. غم های ما 
    2. ملکه ی جاه طلب 
    3. نفرین 
    4. من یک عاشق دارم 
    5. هنوز سی سالم نشده 
    6. زنی که سه بار ازدواج کرد 
    7. روز باشکوه 
    8. دخترم گوم سال 
    9. خانواده ی مهربان 
    10. عروس زیبای من 
    11. عشق شفادهنده ی من 
    12. باران عشق 
    13. گوی طلایی 
    14. امپراطور طلایی 
    15. ماهیت پول 
    16. الهه ازدواج 
    17. همینه که هست اره اینجوریاس 
    18. احضار 
    19. تالاپ تالاپ قلبم 
    20. بذار معرفیش کنم 

  • نظرات [ ۲ ]
    • شنبه ۲۷ مرداد ۰۳

    سریال کره ای خانه ی پرنده ابی

    کدوم ادم احمقی 10 سال تحقیر و سرزنش کار پیدا نکردن رو تحمل میکنه بعد که میفهمه شرکتی که توش بالاخره با پارتی ،کار پیدا کرده درواقع شرکت بابای خودش بوده و بعد  نمی سوزه ؟! بعدشم میره ته و توشو در میاره که قضیه چی بوده ولی در اخر میگه نه من این پولارو نمیخام به خاطر پول اینکارو نکردم . 🤮اسکلین ؟ خیلی فیلمنامه های سریالای 50 قسمتیشون اب و مسخره و غیرمنطقیه . 

    همکار و دوست بابای احمقشون که مهندس ؛بوده و شرکت رو تاسیس کرده به باباش خیانت و دقیقا روز مرگش میره همه ی حسابای باباهرو خالی میکنه و با دستکاری سهام ، سهامشونم میخره و شرکت و اموال رو کلا میکشه بالا و اونارم از خونه میندازه بیرون . حالا پسر همون مرد ساده لوح احمق تو یه دانشگاه سطح پایین درس خونده و ده ساله که دنبال کار میگرده ، یارو دزده الان اسم شرکتو عوض کرده و کلی برای خودش اسم و رسم بهم زده . شانسا پسره برای این شرکت هم درخواست میده بدون اینکه بدونه این یارو دوست قدیم باباش بوده ، مرد دزد ، با اینکه پسره تو مصاحبه قبول شده بود ، خصوصی با پسره دیدار و رو گردنش دین میذاره که اره من استخدامت کردم اگه میدونستم تو پسر فلانی هستی مصاحبه تو رد نمیکردم . اینطوری ! 

    سریال کره ای خانه پرنده ابی

    پسره بعدا از یکی از زیردستای همون دزده می شنوه که این شرکت درواقع اول بنیانگذارش بابای خودت بوده ، بعدش اتفاقی متوجه چیزی میشه و بعدش که تحقیق میکنه متوجه میشه که درواقع اموالشونو این یارو کشیده بالا . و اقدام میکنه  و اینا . 

    دست اخر که یارو میگه بیا اموال واسه شما، میگن نه تو این شرکتو به اینجا رسوندی ما پول نمیخاستیم که ما میخاستیم تو به خودت بیای 😶🙄بعدشم کاشف به عمل میاد که اصلا بابای احمقشون از اولم چون مردنی بوده میخاسته شرکت رو بزنه به نام این یارو و بهش بگه که با پولاش مواظب خانواده ش باشه . عجب ادم احمقی خب بزن به نام زنت همشو پول کنه سهام بخر به اسم بچه ات . اصلا یه چیزای مسخره و کسخلی نشون میدن . اصلا چرا یکی باید اینکارو کنه ؟! اصلا بگیم انقد احمق که همه ی سرمایه تو بدی دست کسی و بگی که مواظب خانوادم باش . از کجا معلوم طرف با وجود اون همه اموال همچنان رو حرف و قولش پایبند باشه ؟! اصلا بگیم این قضیه اش هیچی . مامانشون چقد احمق بوده . اصلا مامانشون نبودش . تو یتیم خونه دوست همین یارو دزده بوده و یه زن دیگه ای . سه تایی با این مرده اشنا میشن مامانه عاشق این یارو مهندسه میشه ولی مهندس میره یکی دیگرو میگیره . بعد که زنش میمیره ، این زنه میره به این میگه که من میام از بچه ات نگه داری کنم و اینا من فقط میخام خانواده داشته باشم 😶😐 . از اونطرف دوست یتیم خونه ایش حامله میشه از کسی و بچه رو نمیخاد ، این زنه  و مرده بچه رو به عنوان بچه ی خودشون میارن بزرگ میکنن . درواقع زنه حتی زن مرده هم نشده بوده و هیچ کدوم از بچه ها بچه ش نبودن . چقد بی معنی . 

    به این ترتیب یه سریال کره ای 50 قسمتی دیگه رو ، روی دور تند نگاه کردم . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • چهارشنبه ۱۷ مرداد ۰۳

    برای دهمین بار فیلم کره ای قطاری به بوسان Train to Busan

    هیچ تاکید میکنم هیچ فیلم و سریال زامبی ای نمیتونه جای قطار بوسان رو بگیره . این فیلم محشر بود . یه اثرهنریه که همه چی توش داره ، ترس ، غم ، دلهره وحشت . واقعا عالیه . 

    فیلم کره ای قطار بوسان

  • نظرات [ ۱ ]
    • يكشنبه ۱۴ مرداد ۰۳

    سریال کره ای خانوم روز و شب 낮과 밤이 다른 그녀

    لی می جین ،بعد از 7 سال امتحان استخدام دولتی رو رد شدن ، یه شب ارزو میکنه که کاش کس دیگه ای بود . صب که بلند میشه تبدیل به یه پیرزن میشه . قبل از غروب خورشید پیره ، بعد از غروب خودش میشه . منتها خودش با پیریش خییلی متفاوته . خودش بی حال حرف میزنه و اون سرخوشی و خوشالی که پیریش داره رو نداره نتونسته یه کاراکتر یک دست رو بازی کنه . درکل از این دختر دهن گشاد زیاد خوشم نمیاد چه خواننده گیش رو چه بازیشو خیلی پر. روعه دوس ندارم . 

    ولی تا قسمت 5 قابل تحمل و خنده داره . داستان جناییش منو یاد سریال کره ای تونل می ندازه . 💚سریال کره ای هتلدار و سریال کره ای کشور من و سریال کره ای تونل 💚 

    اجوماعه خیییلی بامزه س و یه بار سریال کلا رو دوش اونه . دادستان هم بامزه گی و جذابیت خودشو داره ولی یه بار کمدی سریال رو دوش اجوما و اون بازرسه اس . یادم نمیاد قبلا کجا دیدمش که نقش عوضی داشت با اون صداش ولی اینجا نقشش خوب بود الحق زرنگم بود . 

    داستان جناییشم خوب بود من تو قسمت ده داشتم فک میکردم چرا انقد زود قاتلو لو دادن ولی خداروشکر قاتل یکی دیگه بود . گرچه به اون زنه شک داشتم که یه نقشی حتما داره که هستش بیخودی هی دیالوگ نداره 😁 ولی خیلی پتیاره بود . 

    مامان بابای می جین هم خیلی بامزه بودن .

    سریال کره ای خانوم روز و شب 낮과 밤이 다른 그녀

    ولیکن داستان یه سری باگ های عظیمی داشت مثلا اینکه این چجور استخدامیه که مدارک نمیخان و با گفتن اسم تو رزومه زرتی استخدام میشن اونم تو دادستانی ؟ و چرا دادستانه هرچقدم سرش شلوغ باشه هیچ وقت به این شک نکرد که لباسا گاهی و مخصوصا کوله پشتی اجوما و می جین چقد شبیه هم هستن و ایا اینا باهم اشنایی دارن یا ندارن . از طرفی مگه کار می جین چی میتونه باشه که روزها هیچ وقت دیده نمیشه ؟! و از این جور مسائل دیگه . 

    سریال کره ای خانوم روز و شب 낮과 밤이 다른 그녀

    اوپای جدید 

    با اینحال سریال قشنگی بود خیلی خنده دار و کیوت و دوس داشتنی و قلب قلبی بود تو این بی سریالی در حال پخشی چسبید و در سه روز تقریبا ؟! دیدمش . امروزم که قسمت اخرش اومد بی ساب نگاه کردم . قسمت اخر عملا اضافه بود و کات کردن زوج خییلی بیخودکی بود . من نمیدونم چرا وقتی یه دختر بیکار با یه مرد باکار قرار میذاره یجوری نشون میدن که دختره حس حقارت داره و چون بیکاره نباید عاشق شه یا نباید قرار بذاره برا همین قضیه کات کردن و فاصله انداختن بین زوجارو میندازن وسط تا بالاخره یجوری دختترو کاردار کنن . منشی دادسرا شدن سخته ولی نه انقد که نیاز باشه 8 سال پشت کنکور استخدامی بمونی ینی باید حتما رویای خودت بود تا قبول شی ؟ خیلی مسخره اس نگاهاشون و نشون دادن این قضایا ...این توهین به جامعه ی زنان بیکار یا خونه دار و غیرکارمنده . یعنی چی اقا اصلاح کنین خودتونو ... 반성하세요 

    سریال کره ای خانوم روز و شب 낮과 밤이 다른 그녀

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۱۳ مرداد ۰۳

    سریال کره ای شب بهاری 봄밤

    یه عشق بیخود و بی معنی و مزخرف . اشغال بود سریالش . این پسره همه جا مارمولک و خوددرگیر . فک میکنه این کاراکترا خیلی باحالن درحالیکه رو عصاب ترین ادما و جغدترینشون اینجور شخصیت ها هستن .همیشه هم اجوما پسنده . 

    این زنه هم همه جا خوددرگیر و یبسه . خود به خود با دوس پسره قهر میکرد سر چیزای الکی . اصلا پسره بدبخت هیچی نمیگفتا این الکی قهر میکرد . خب خسته شدی ازش زودتر بگو تکلیفشو معلوم کن چرا انقد خودتو چسی میکنی . اجوما . الکی هم قضیه خانواده و خاهرشو بولد کرده بودن . خیلی مزخرف بود . اصلا تو یه کشور ازاد خانواده چند بخشه ؟! که حالا بخاد زورت کنه که ازدواج کنی یا نه . هرکی کار خودشو خونه خودشو داره . داستانای بی منطق و مسخره می سازن . الکی بازیگرارو هدر میکنن . 

    وسطی دوست پسر دختره س که 4 ساله باهم دوستن . ولی دوستیشون اصلا بی جونه هیچ عشق و محبتی توش نی الکی همینجوری دوستن . مث این زوجای چندین سال ازدواج کرده که از هم خسته شدن و از تب و تاب عشق افتادن . یه روز دختره تو داروخانه اون مارمولک سمت راستی رو می بینه و ازش خوشش میاد . پسره هم همینطور . پسره و دوس پسره تو باشگاه باهم بسکتبال بازی میکنن و همو اینجوری می شناسن . پسره یه بچه ی 6 ساله داره که پیش خانواده ش زندگی میکنه . خودش تنها زندگی میکنه . دکتر داروخونه ایه . هیچی دیگه دختره و پسره باهم دوس میشن و دختره با دوس پسره کات میکنه . از اونورم زور خانواده دختره که این پسره پسر خوبیه و بیا باهاش عروسی کن سر و سامون بگیری . ما خیالمون راحت شه . مث خانواده های ایرانی شوهر دادن دختر به هر قیمتی . دختر اولی رو به زور شوهر داده بودن به یه دندون پزشک طرف شیبل از اب در اومده بود دختترو کتک میزد . اینم برداشته بود البوم کتک درست کرده بود خب زودتر برو اقدام کن دیگه البوم درست کردنت چیه . چون اخبارگو بودش برا همین هی دست دست میکرد . باباشون فهمید شوهره کتکش میزنه مث گاو میگفت عیب نداره اشتی کنین . یابو بود باباشون . دیگه کشور ازاد بابا چندبخشه . مگه باید از اون اجازه بگیری چیکار کنی برا زندگیت همه چیتون جداس . یه ازدواجتون نیاز به اجازه ی خانواده س . اسکلای عقب افتاده . چطور به پول دادن رسیدنی دخترا باید مستقل شن ولی به شوهر کردن رسیدن اجازه و کوفت ؟! خیلی مسخره بود موضوعش . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۱۲ مرداد ۰۳

    اهنگ جدید استری کیدز خیلی باحاله

     최긴에 즐겨 듣는 노래 

    boom boom cheek cheek boom 

    stray kids 

    원래 이런 노래 안좋아하지만 좀 요란스러워서요 이번에는 분위기로 탔고 들었고 좋아하게 됐네요 . 

    그나저나  داشتم سریال جدید هیروکی هاسگاوا ، اوپایی که ده سال پیش عاشقش شدم و رفتم همه ی فیلم و سریالاشو دیدم و الان بعد سالها یه سریال جدید  داره رو نگاه میکردم دوقسمت ساب داشت ولی بقیه ش ساب نخورده بود تصمیم گرفته بودم با ساب انگلیسی نگا کنم . گفتم بذا تیریه در تاریکی به این وبلاگ ژاپنیه درخواست بدم برای ساب که دیدم درخواستم رو دیدن و امروز ساب قسمت یکش اومده . بسی مشعوف شدم . برا همین باید وایسم وقتی سابش اومد ببینمش . سریال جذابیه . اسمش هست آنتی هیرو ، ضدقهرمان . 

    درمورد وکیلی به اسم ماساکی اکیزومیه که یه پرونده قتل دستش میاد و با اینکه میدونه طرف قاتله هرکاری میکنه تا بی گناهیشو ثابت کنه و طرف ازاد میشه . همکار زیردستش می فهمه که قضیه چیه و می ره تعقیب مضنون که ازاد شده می بینه داره مدرک جرم رو می سوزونه . هدف اکیزومی از این کار چیه ؟ و چرا اکیزومی میخاد با دادستانی بجنگه ؟! داستان هول این موضوع می چرخه که دادستانی که طرفدار مردم و بی گناها هستش ولی با اینحال داره حق خوری میکنه و مردمو تبدیل به بزهکار و یا قاتل میکنه تا زودتر پرونده ها رو ببنده . حالا باید دید که چرا اکیزومی تصمیم گرفته که دادستانی رو ابروشو ببره ؟! 

    پست سریال : ⚡سریال ژاپنی ضدقهرمان ⚡

    دوتا و نیم ، فیلم سینمایی کره ای دیدم، اولیش The Roundup: Punishment مجازات بود که قشنگ بود . داستانشم راجبه ما دونگ سونگه که پلیسه و با قتل یه پسری تو فیلیپین دنبال پرونده شو میگیره و به یه باند کازینو و پول شویی و یه قاتل می رسه و اینا . 

    دومی اسمش تعقیب کننده بود برای سال 2017 ، راجبه پیرمردیه که چندین تا خونه داره و صاحب خونه س و معروفه که خسیسه و همش مستاجراشو اذیت میکنه و چون دنبال پول اجاره خونه هاشه مردم ازشون خوششون نمیاد . 🤔🤨مردم چقد قباحت دارن والا . پ نه بیاد مفت اجاره بده ؟ خلاصه دو تا از مستاجراش کشته می شن و یهو یه ادمی که قبلا کارگاه بوده پیداش میشه و میگه که من میدونم قاتل کیه و  این یارو سی سال پیشم ادم می کشت باید پیداش کنیم و اینا ... دونفری می افتن دنبال قاتل . 

    قشنگ بود اینم . 

     فیلم The Chase 2017

    فیلم شین مینا رو هم دیدم our season ولی نصفه زیاد باحال نبود . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۴ مرداد ۰۳