قالب

سریال کره ای قدیمی عاشقانه :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سریال کره ای قدیمی عاشقانه» ثبت شده است

سریال کره ای دالی و شاهزاده ی خودسر Dali and the Cocky Prince 달리와 감자탕

 

 سریال کره ای دالی و شاهزاده ی خودسر Dali and the Cocky Prince یا عنوان کره ایش 달리와 감자탕 : دالی و کام جاتانگ 감자탕 : کام جاتانگ یه نوع غذاس . پسره رستوران این غذاهرو داشت که خیلی معروف بود . 

 

دالی یه دختر خیلی مرفه بی درد که تو عمرش فقط درس خونده اونم هنر ، نقاش نیست ولی هنرشناسه ، گالری داره باباش ، نه از این گالری زپرتی های زاقارات ایرانی با نقاشی های بی هنر و مسخره . درواقع  미술관 موزه داره موزه هنر . فارسیش میشه .  دکترای این رشته رو داره توی هلند میگیره و تو هلند یه خونه ی اشرافی داره .

یه روز قرار میشه که بره از فرودگاه یه استاد ژاپنی که خیلی هنردوست هست و کلکسیون دار هست رو بیاره به یه پارتی ، اتفاقا همون موقع جین موهاک که رستوارن گام جا تانگ داره برای خرید خوک هلندی و نشست خوک دار ها اومده هلند ، از اونجا که اسم اون ژاپنیه هم جینه ، دالی و جین موهاک دچار اشتباه میشن ، از طرفی هردو مسافرا قرار بوده به پارتی برن پس شک نمیکنن که میزبان اشتباهی رو انتخاب کردن .

 

 سریال کره ای دالی و شاهزاده خودسر

خلاصه این اولین دیدار دالی و جین موهاک میشه . دو روز کنار هم می مونن و عاشق هم میشن . بعدش خبر میاد که بابای دالی مرده . دالی فوری میره سئول و متوجه میشه که بعد از مرگ باباش همه چی قاراشمیش 😁🙄 بهم ریخته شده . بانک میخاد وامشو زودتر وصول کنه ، طبکارا میریزن و اینا . از طرفی یکی از طلبکارا هم جین موهاکه که به یه دلیلی به بابای دالی 20 میلیون وام داده بوده . اینجوری میشه که اینا تو کره هم سرنوشت وار برخورد میکنن . 

تهشم عروسی میکنن . 😎😁 زوجش بامزه بودن ، صحنه های خیلی خنده دار داشت . همه دالی رو دوس داشتن و عاشقش بودن . البته که دالی هم یخورده گیج بود ولی دختر خوبی بود . خیلی اروم حرف میزد و خب کسی که یه عمر تو اسایش و پول و هنر بوده باشه چیزی کمتر از این نباید بشه قاعدتا . گرچه به قیافه ی کیم مین جه ی عزیز خوشتیپ نمیاد که از بچگی کار کرده باشه و رستوران گام جاتانگ داشته باشه ولی خب اونم خیلی کیوت و جیگر بود . 

مثلا باید اون پسر پلیسه که بامزه هم بود رو میذاشتن برای نقش اول 🤣به اون میخوره از بچگی کار کرده باشه و رستوران دار باشه . 😅 داستانشم خوب بود . یخورده اب ها داشت که میشد ازش اغماض کرد با زدن جلو . درکل سریال قشنگی بود . 

 

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۱۷ آبان ۰۳

    سریال کره ای جاسوس spy

    یادم افتاد که چندوقت پیش سریال کره ای جاسوس رو نگاه کرده بودم و یادم رفته بود راجبش پستی بذارم . از اونجا که این وبلاگ شده مرجعی برای خودم تا سریالایی که دیدیم رو لیست کنم و خلاصه ای ازشون وقتی یادم میره بهشون رجوع کنم هرچی گشتم راجب این چیزی نبود . عجیب بود که راجب این سریال چیزی ننوشتم . شاید اون موقع تو حال روحی مناسبی نبودم برا همین . یادمه که اینجور بودم . 

    سریال کره ای جاسوس spy با بازی کیم جه جونگ حنجره طلایی . 

    سریال راجبه جه جونگه " اسمش یادم نی تو سریال چی بود " که مامور مخفی امنیته ، اون برای مامور عملیاتیه و برای عملیات ها میره این کشور اون کشور . تو یکی از عملیات ها مجروح میشه و عملیات هم شکست میخوره . برا همین اونو به بخش داخلی و غیرعملیاتی می فرستن . خانواده ش از اینکه اون مامور مخفیه اطلاعی ندارن . فک میکنن تو یه شرکت دولتی داره کار میکنه و حالا به هر دلیلی زخمی شده و اینا . 

    طی یه عملیاتی متوجه میشن که از کره شمالی یکیو فرستادن تا ادمای خودشون ینی کره شمالی ها رو حذف کنن . این وسط یکی از این جاسوس های زپرتی که زیادم مهم نیستش رو گیر میندازن . جه جونگ تو بازجویی ها متوجه میشه که کسی که داره این حذفیات رو انجام میده همون کسی که تو تایوان ؟! اونو زخمی کرد ولی نکشتش . خلاصه تو خلال این عملیات رازهای خانوادگی جه جونگ فاش میشه  . 

    بنده خدا کل خانواده ش جاسوس کره شمالی بودن . مامانش یکی از جاسوس های زبده بوده که میخاسته یه دانشمند کره جنوبی رو ترور کنه که از قضا اون دانشمنده باباش بوده . اونا عاشق هم میشن و مامانش بالا دستی خودش که همون یارویی که الان اومده داره مردم خودشونو میکشه ، رو ترور ناموفق میکنه و بعد با همون دانشمنده فرار میکنه کره جنوبی و زندگی جدیدی رو شروع میکنه . الان اون یارو میدونه که این زنه کجاست و چه میکنه و اینا و میدونه که پسر زنه ماموره ، میخاد مامانرو بذاره تحت فشار تا پسرش ینی جه جونگ بیاد با اونا ینی کره شمالی ها همکاری کنه . همکاری چجوری ؟! اینجوری که یکی از کله گنده های شمالی با یه هارد فرار کرده جنوب ، اون رمز هارد رو نمیدونه ولی میدونه که اون هارد حاوی حساب های ماکائو شمالیاس که تیریلیون تا توش دلاره . تو بازجویی اون اتفاقی کشته میشه و دست رییس مستقیم جه جونگ می مونه تو پوست گردو . اینجوری میشه که رییس جه جونگ میخاد رمز اون هارد رو هرجور شده باز کنه . 

    از طرفی شمالی ها هم دنبال این هاردن و میخان که جه جونگ اونو براشون بدزده  . خلاصه قضیه بیخ پیدا میکنه و پیچیده میشه همه چی . بعدش معلوم میشه که دختری که جه جونگ باهاش دوسته و عاشق هم هستن هم جاسوس کره شمالیه و از قبل با برنامه ریزی بهش نزدیک شده بوده . مامانت جاسوس بوده ، دوست دخترتم جاسوسه . خودتم که مامور امنیت هستی . اصولا باید همگی کشته شن ولی چون قضیه تیریلیون ها دلار پوله همه چیز ماس مالی میشه .

    در کل سریال قشنگی بود . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۱۱ آبان ۰۳

    سریال کره ای کافه پرنس

    سریال کره ای کافه پرنس رو بعد از دوبار دراپ کردن در سالهای متفاوت ، بالاخره امسال قسمت شد دیدمش . 

    هم قشنگ بود هم مسخره . قشنگیش گونگ یو بود و داستان کافه و دوستان و خنده ها و روابط ساده و بدون پیچیدگی ، مسخرگیش موضوعش بود . نمیدونم چرا این سریال اون سالها انقد معروف شده بوده . بعضی اوقات کلا یه سریالی خیلی بی دلیل می ترکونه مث نسل خورشید که واقعا مزخرف بود . احتمالا این سریال هم جزو اون دسته س . گونگ یو با این سریال خیلی معروفتر شد . گونگ یو فوق العاده بود تو سریال خیلی بامزه و باحاله . اصلا بازیش خیلی طبیعیه . انگار خودشه . دختره هم خب خوب بود بد نبود ولی کاراکتر به شدت مزخرفی داشت .

    من اصلا نمی فهمم چرا باید یه ادم پولدار بره یه دختر گدا رو بگیره اونم همچین دختری رو . وحشیه خالص گشنه بی فرهنگ چقدم اعتماد به سقف داشت خوبه والا . واه  . بعضی موقعها هست ، یه دختری هست سطح خانوادش پایینه ولی خودشو کشیده بالا حداقل یه جای درست حسابی کار میکنه یخورده شان خودشو حفظ میکنه . اخه پسری مث هانگیول " گونگ یو " که سالها تو امریکا عاشق دختری مث یونجو بوده یهو نمیاد عاشق یه دختر به شدت متفاوت بشه که .

    بعد چون دیدن گونگ یو خیلی پرفکته و به دختره نمیاد قضیه تولد عجیب غریب هانگیول رو انداختن وسط . ینی زوری اومدن اینارو بهم اینجوری بچسبونن . اینکه بگن هانگیول پسر حروم زاده ی باباش بوده و مدتی تو پرورشگاه بود بعد اوردتش بزرگش کرده قابل درکه ولی اینکه بگن اصلا پسر خود باباهه هم نی پسر عشق جوونی باباش ، از دوست صمیمیش بوده ، یجورایی مث جون سان ، تو سریال 💚سریال کره ای سونات زمستان  💚 . ینی یجوری اینو پایین بیارن که اگرم رفت یه دختر سطح پایین گرفت ایرادی نداشته باشه .

    بعد دختره از هانگیول پول قبول نمیکرد حتی نمیخاست به این زودیا ازدواج کنه انگار مثلا با این وضع زندگی و کارش قرار بود 5 سال دیگه معجزه بشه که میگفت بیا 5 سال دیگه خب 5 سال دیگه هانگیول 35 ساله میشد درثانی اون یهو عاشق شده بود و میخاست چون مادربزرگش داره میمیره زودتر ازدواج کنه  . بعد که مامان بزرگه بهش پیشنهاد بورسیه داده بود که بره ایتالیا باریستا بشه ، سریع قبول کرده بود . خب پول هانگیولم پوله اونه دیگه چه فرقی میکنه مسخره . بعد تقریبا همه فهمیده بودن که دختره ، پسر نی ، دختره  ، حتی عاشق هم بودن رو با هانگیول اعتراف کرده بودن بعد هنوز نمیخاست بهش بگه که پسر نی دختره . ینی اصولش این بود که دختره یهو از چشم هانگیول بیفته ولی همچنان عاشق بودن و اینا . خیلی مسخره بود قضیه پسرونه کردن خودش ، مث ادم میتونستی بگی دختری ولی به کار احتیاج داری . اصلا سینه هاش تابلو بود مگه میشه نفهمن به اون گندگی بود سینه هاش . بعد جالبه دختره میرفت خونه پسر عموی هانگیول اونجا حموم میکرد بعد لخت لخت با حوله حموم اومده بود با اجوشی حرف میزد . ینی چی ؟ بعد با هانگیول یه کیس جون میکند بره . خیلی مسخره بود اینجاهاش . 

    قشنگیش فقط فضای قدیمیی سریال و پیچیدگی های شخصیتی که الانا برای ادما می سازن ، رو نداشت ، این قضیه همش غیررسمی حرف زدنشون که الانا زیاد شده تو سریال کم بود . درواقع داستان داستان خاصی نبود . چند تا جوون بودن رفته بودن یه کافه رو بگردونن هرکدوم داستان خودشونو داشتن که البته بیشتر از همه رو داستان عشقی هانگیول و دختره که نقش پسرارو بازی میکرد و پنهان کردن دختر بودنش و رفتارای مسخره و گشنه بازی دختره خیلی زوم کرده بودن . اصلا معلوم نبود دختره فازش چیه . همینجوری الکی یهو رفت با اجوشی دوست شد باهاش حرف میزد از این در از اون در ، حرفای مسخره و بی معنی . با گونگ یو اتفاقی اشنا شد و زوری میخاست ازش پول بگیره بعدشم کم کم به گونگ یو علاقمند شد و اینا . اصلا عروسی اجوشی و دوست دخترش رو نشون ندادن درست حسابی . قضیه کیم جه ووک رو نشون ندادن درست حسابی . اون پسره هاریم خودش کار داشت اصلا چجوری یهو اومد کافه کار کرد ؟! . خلاصه که مسخرگی زیاد داشت .

    ولی خب خنده دار و باحال  و پروانه ای هم بود به خاصر گونگ یو و کاراش . من این سریالو به خاطر اینکه لئو 20 دفعه نگاهش کرده . نگاه کردم میخاستم ببینم چیه که اون 20 دفعه نگاهش کرده . واقعا چجوری میتونه 20 دفعه یه سریالو ببینه ؟  미친 게 아니야 ?!💕😁

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۱۸ شهریور ۰۳

    سریال کره ای مبهم misty

    بعضی زنا هرچقدم پتیاره باشن ها بازم به لطف مهره ی مارشون مردارو مث فرفره تو انگشتشون می چرخونن . ینی مرده میدونه این خرابه ها این دوسش نداره این داره ازش سواستفاده میکنه ولی بازم مریدشه . گو هه ران تو سریال کره ای مبهم misty هم همچین زنی بود . در ظاهر سخت کوش و مقید به قانون هاش و از هیچی به اونجا رسیده ولی در باطن روباهی بود که مردا رو بازی میداد . دبیرستان که دوست دبیرستانش خودشو به خاطرش فدا کرد ، بی دلیل اصلا انقد غیرمنطقی و مسخره که حد نداره . بعدشم با یه مرد دیگه دوست میشه هی بازی بازی تهش یه مرد بهتر با بک گراند عالی پیدا میکنه می چسبه به اون ، اون یکی که هیچی  نداره رو میندازه دور . رسما از شوهرش پله برای موفقیت هاش استفاده کرده بود . خودش هیچ پخی نبود . حتی خرج تحصیلشم همون پسر دبیرستانیه داده بود . واسه ی کار و معروف شدن و محافظت از جایگاه شغلیش حتی بچه شم سقط کرده بود . یه مدت طولانی به خاطر این مساله رابطه ش با شوهرش سرد بود و عملا فقط هم خونه بودن . بعد یهو تا دوس پسر قبلی که رفته موفق شده اومده تو زندگی زنه پیدا شده یهو مرده باز عشقش شکوفا میشه و به خاطر زنه میره یارو رو میکشه . 

    کل سریال اصلا غیرمنطقی و مسخره بود . زنه خیلی روعصاب بود یخورده ککش نمیگزید پسره 20 سال به خاطرش زندان بود . یخورده ککش نگزید مردی که دوس داشت یهو کشته شده بود . اصلا انگار نه اینگار شوهر به اون خوبی و گلی داشت . خیلی بی لیاقت بود انگار زندگی همش کاره . حالا مگه چه کاری بود ؟! گوینده اخبار ! مسخره . بی اندازه مزخرف بود . 

    اوایل سریال هی نمیذاشت که یه دختر دیگه که سعی داشتن به جای این جایگزین کننش بیاد بشینه اونجا حتی تا جایی که از دختره و دوس پسر قبلی عوضیه عکس بگیره پیش رفتش . بعدش که پسره کشته شد و یه شغل بهتر بهش پیشنهاد شده بود دیگه اروم شده بود با دختره خوب رفتار میکرد مثلا میخاست بگه من یه اخبارگوی مستقل هستم که کسی منو کنترل نمیکنه توام چون سفارشی بودی و میخاستن کنترلت کنن من نمیذاشتم بیای اینجا  و باهات مخالف بودم . تو سریالای دیگه تا یه شایعه درست میشه طرفو کلا از زندگی ساقط میکنن این به جرم قتل شصت دفعه بردنشش بازجویی و اینا بازم داشت اخبار میگفت . دیدن نمیتونن کنترلش کنن گفتن بذا پست سخنگوی کاخ ابی رو بدیم شاید بشه قلاده انداخت گردنش . بازم رفت افشاسازی کرد . اولش اصلا سریال راجبه خیانت و اینا بود . یهو موضوع عوض شد و قضیه کله گنده های سیاسی و پولدارا اومد وسط . 

    کاراکتر زنه یه جانماز اب کش خالص بود . خودش منشا همه ی گوه ها بود ولی یجوری رفتار میکرد انگار خیلی بی تقصیره . چشم سفید بود . واقعا هیچ جذابیتی نداشت نه اخلاقی نه جذابیت سکسی ،مردا عاشق چی این بودن ؟ خودش رسما خیانتکار بود بعد خودشو مبرا میکرد  و الکی به شوهرش میگفت که با دوس پسر قبلی رابطه نداره . 

    واقعا سریال بیخودی بود . اصلا اهنگشم بهش نمی اومد . خلاصه که افتضاح بود . هیچ خوشم نیومد . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۹ شهریور ۰۳

    سریال کره ای عالیجناب your honor

    سریال کره ای عالیجناب your honor 

    سیصدمین پست وبلاگ مبارک . 

    نمیدونم من دیگه از سریالای کره ای خسته شدم یا سریال کره ای ها رفتن به قهقرا ... 

    اصلا جذابیت و کارایی که قدیم کاراکترای پولدار و قدرتمند تو سریالای قدیمی میکردن یک ذره شم تو این سریال نی . همه چی بی منطقه . الکیم همه چی داره به ضرر خود یارو تموم میشه . تهشم خانوادگی می خوان بیفتن زندان . این قاضیه بشه خدای عدالت . مسخره . قدیم سریال میدیدی از دست نقش منفی ها و کسایی که عدالت و دادگاه و اینارو میخریدن حرص میخوردی الان از ادم مثبت ها حرص میخوری و حقو میدی به منفی ها . خیلی سریال بیخودیه واقعا . انقدم لفتش میده یه صحنه رو نشون بده ها . الکی زوم میکنه رو چهره ی قاضیه خوبه قیافه ام نداره . رو اوپای سریال انقد زوم نمیکنه که قیافه و چشم بیریخت اون اجوشی هی زوم میکنه حداقل رو سامبونگ زوم کنه انقد نمی سوزم . پلیس سریال رو که دیگه نگم اصن نمیدونم بازیگرای فرعی سریال رو از کجا اوردن یا ذهلم گتمیش هستن یا در دهاتی و افغانی . بودجه ندارین خب چرا هی فرت فر ت سریال میسازین . این دختره ی زشت دیو کیه که اوردین انگار سامبونگ زده باباشو کشته همچین باهاش دشمنی داره ها . نکبت . کاش کشته شه اه اه ذهلم میره از قیافه ش . بعد پسره زده یکیو کشته انگار نه اینگار میره میاد عین خیالش نی نه استرسی نه چیزی تازه دوس دخترم پیدا کرده . جلل الخالق . بعد دوس دخترش کیه خاهر همونی که کشته دختر سامبونگه . میدونه ها دختره کیه باز باهاش میره بیرون . بعد دختره ام انگار هول بوده تا داداشش بمیره سریع بره رل بزنه زرتی با این پسره دوس شد چقدم صمیمی هی اوپا اوپا میکنه . فرت فرت هم سیگار میکشن . ینی چی که چی مگه امریکاس اصن مگه ایرانه کو اون سریالای باحال پلیس دادستانی و معمایی کره ای . کووووووووووو ....خلاصه که خیلی سریال قاراشمیشو نه.جذابیه . اینم دراپ میکنم . 

    سریال بی خبری رو ادامه شو دیدم باز بهتر از اینه . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • چهارشنبه ۷ شهریور ۰۳
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |