قالب

سریال چینی عاشقانه :: • Tony Takitani تونی تاکیتانی •

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سریال چینی عاشقانه» ثبت شده است

سریال چینی داستان گل رز ، سریال The Tale of Rose 2024

یه سریال دارم نگاه میکنم چینی . اسمش هست داستان گل رز ، سریال The Tale of Rose 2024 

 

درمورد یه دختر خیلی خوشگل خیلی خوشگل واقعا ، که تو یه خانواده از هر نظر عالی بزرگ شده و هیچی کم نداره محبت اعتماد به نفس زیبایی هیچی واقعا خدا حق رو براش تموم کرده . ولی خب هیچوقت چیزی به اسم " هیچی کم نداره " و کامل بودن برای یه انسان متصور نیست . شاید از نظر ناظر بیرونی اینجوری باشه . این دختر هم گرچه شاید از نظر خیلیا و از لحاظ روشن فکری بخایم در نظر بگیریم اینکه تو زندگی شخصی و عشقی شکست زیاد میخوره چیز مهمی نباشه ولی خب اینکه از اون لحاظ که زندگی ادم بیشتر به این مهم وابسته اس دیگه . زندگی شخصی و عشقی و ازدواجت خوب باشه کل عمرت عالیه . ولی " هونگ یی می " متاسفانه تو این بخش شانس نیورده . 

چون خیلی خوشگله پسر زیاد دورشه خودشم طبیعتا دوس داره این موضوع رو ولی اونی که خودش دوس داره هنوز پیش نیومده . طبیعتا انتظار میره که با این همه خوشگلی و خانواده تحصیلات کار و استعداد های خودش یه  ازدواج خیلی خوب داشته باشه . ولی گویا اینجور نخواهد بود . 

 الان تو قسمت 7.8 با یه پسری دوست شده که خب پسر خوبیه از لحاظ قیافه تحصیلات ولی خب شخصیت خوبی نداره . مسئولیت پذیر نی ازدواجی نی یه کلام . سریال تو سالای 2004 اینا میگذره ، من الان این افکارو دارم ببین اون موقع خب حتما باید ازدواجی باشه کیس موردنظر . شخصیتش از این ادمایی که خودش به درجات بالا تو کار و اینا برسه و دختره هم مث اویزونا همش هرجا میره باهاش باشه و هروقت خاست بیاد با دختره . خب اینطوری که رابطه نمیشه چه برسه به ازدواج . البته که کار خوب برای مرد مهمه ولی اینکه مثلا پسره تو فرانسه یه موقعیت شعلی خوب گرفت ولی به جای اینکه به دختره بگه اول به مامانش گفت . مث مامانش می مونه . میخاد تاپ داون باشه رو رابطه . خودش هروقت خاست بره بیاد بگه نگه . اینطوری . دختره هم غرغرو نباشه و توقع نداشته باشه و اینا . من باشم همچین کیسی رو هرچقدم دوس داشته باشم سر این قضیه سریع میندازم دور . خط میکشم . ولی حالا باید دید که هونگ یی می قراره با این چالش چجوری برخورد کنه . 

دختره واقعا از لحاظ خانوادگی و مالی و شغلی و تحصیل هیچی کم نداره . واقعا چقد حیفه که همچین ادمی نمیتونه توو زندگی ازدواج هم کامل و عالی باشه . انقد پدر مادر خوب و با درک و شعوری داره من همش بهش حسودیم میشه . باباش یه تکه جواهره . برادرش فوق العاده س . اصلا تو قضیه دوس پسراش همش برادرش بهش مشاوره میده . ولی متاسفانه اونم تو زندگی شخصیش مونده . با اینکه به خاهرش مشاوره میده و این همه میدونه ولی زندگی عشقی خودش می لنگه . 

واقعا چجوری میتونن اینجوری سریال بسازن مث زندگی واقعی می مونه . با شخصیتا زندگی میکنی . درک میکنی و نمیدونی حرف کدوم رو قبول کنی . هردو حق دارن هردو قابل درکن . البته خب کم سن و سال بودن و جوون بودن دختره رو هم باید در نظر گرفت افکارش همونجور که تو همچون خانواده ای رشد کرده پر از عشق و رومانتیکی و ایناس . و این هم اولین دوس پسر و اولین عشقش حساب میشه . 

جالبه درکل سریالش . 

 

...

پسره تحت تاثیر مامانشه ، مامانش از این ادایی روشن فکرایی که از سنتی بودن خوشش نمیاد و رفته پاریس عشق و حال و موفق شده شوهرش زیاد اهل پول جمع کردن نبوده ، چون پسر پیش مامانش بزرگ شده و مامانه از بچگی باباهرو پیش پسره تحقیر کرده فک میکنه مامانش راس میگه برا همین نمیخاد مث باباش شه . مامانشم همش میگه اره تو مث باباتی فلان پسره هم از این بدش میاد . اگه پسره پیش باباش بزرگ میشد بهتر تربیت میشد . مامانه لاابالیه و زندگی رو فقط کار میدونه و پول برا همین پسرش سر اینکه تو فرانسه بهتر کار میکنه و اینا هی تحریک میکنه . پسره هم چون تحت تاثیر مامانه س نمیخاد اونو ناامید کنه میخاد ازش تاییدیه بگیره . تشویق بشه از طرفش اینجوری . وگرنه اگه مامانش و حرفاش نباشه پسره حتی تو چین هم جای رشد داشت و کارشم داشت . می موند مث ادم با دختره . بالاخره برای عشق باید فداکاری کنی دیگه  . رفته پاریس تازه رسیده میگه دلم تنگ شده پشیمون شدم اومدم خب اگه راس میگی برگرد . 

 

دختره میگه عشق واسش الویت داره البته خب به نظر منم عشق مهمتره ولی به شرطی که طرف بخاد از تو حمایت کنه کار بعدنم پیدا میشه مخصوصا تو خارج اونم برای کسی به خوشگلی و استعداد هنری که دختره داره . این تصمیم گیری یه طرفه ی پسره اس که مشکل کرده قضیه رو . پسره خوبه عاشقه ولی خودرای هم هست . داره برای دختره تصمیم میگیره درحالی همچین مردی مناسبه که دختره چسب باشه یا مستقل نباشه . هونگ یی می یه دختر مستقل و ازاده به قول برادرش اون حتی با خانواده شم مشورت نمیکنه برای کاراش . معلومه که عشق هم نمیتونه براش تصمیم بگیره . درواقع هردوشون همچین اخلاقی دارن . دختره میخاد پسره همش در اختیارش باشه ، همه توجه وقت ، دقیقا تو وقت بدی رفت فرانسه پیشش ، درحالیکه پسره تو کاراموزیه و باید حواسش جمع کارش باشه تا بتونه اونجا موندگار شه . دقیقا تو روزی که رییسش اومد بهش داد و بیداد کرد . اونم یه اسیایی چینی ، خب معلومه فرانسوی خر نژاد پرست از چینیه کار بیشتری میخاد . وقتی تو همچین وضعیه خب طبیعیه که نتونه نه روی دختره و عشق تمرکز کنه نه روی کارش . هردوطرف ضرره . بعد حالا به قول پسره کار دختره اونقدرام کار درست حسابیی نبود . گرچه وقتی داره میگه که من برناممم اینکه بیام فرانسه توام بیای باید درخاستی باشه گفتنش و اینکه نظر دختررو هم بپرسه راجبه تصمیمش ولی حالا نپرسیدم نپرسید میتونی از این دید ببینی که همو دوس دارین و اونم داره برنامه هاشو جوری که با تو باشه تنظیم میکنه . خب این خوب نی ؟ والا به نظر من که پسره اوکازیون البته اگه کمتر ننه دوست باشه که اونم با ترفندای زنانه میشه از ننش جداش کرد . همچین کیسی بیاد واسه من بگه داره تلاش میکنه بمونه فرانسه منم برم پیشش حقوقشم که دوبرابره میگه ینی چی ؟ ینی که همه هزینه هات با من ...اوکیه دیگه . من میرم واسه خودم فرانسه رو میگردم اونم بره هرچقد دوست داره تو کارش پیشرفت کنه . والا 😁

 

قسمت 20 : هم دختره احمقه هم برادرش . واقعا موندم چجوری به عقلشون رسیده شخصیتا رو اینجوری نشون بدن ، مردی با اون همه تحصیلات و دانش و موقعیت شغلی مث برادره که همیشه تو زمینه های شغلی و عشقی مخصوصا ، به خاهرش مشاوره میده ، طبیعتا خودش باید به این موضوعات واقف باشه و زندگی خودش و رابطه های خودش رو بهتر مدیریت کنه ولی مث کسخلا میمونه داره می بینه اون دختر مدیر دفتره سوسو ، بعد از یه تروما و اتفاق وحشتناک واسش بالاخره دیواراشو شکونده و داره به عشق و مرد راه میده بعد عین کسخلا پاشده رفته با اون دختر که ذهلم گتمیشه میره ماهیگیری و اینور اونور اصلا عقل نداره بیشعور . خواهرشم کسخل اعظم حیف اون همه خوشگلی که اون داره . چه فایده تو زندگی عشقی عقل نداشته باشی . 

به قول سوسو تو از رابطه ی اولت هیچ درسی نگرفتی بازم داری همون اشتباهارو میکنی . واقعا راس میگه . به قول سوسو راس میگه انگار معطل مرده ، تا داداشش بهش گفت دور خودت حصار نکش انگار گفته برو دوس پسر پیدا کن گفت معاشرت کن نگفت برو سریع بچسب به یه دهاتی گدا گودوله ی بیریخت که . نه تنها خودش پیشنهاد دوستی داد بلکه خودشم پیشنهاد ازدواج پول شرکت پسره تازه از برادرشم پول قرض گرفت برا اون . اصلا عقل نداره . بعد رفته تو شانگهای زندگی میکنه . خب تو میخاستی از پدر مادرت دور باشی خبرت میرفتی فرانسه پیش اریک دیگه . مسخره . نه این یکیو میخاست مث پروانه هی دورش بچرخه و به حرفاش گوش بده و نه نیاره و روش مسلط باشه برا همین اریک اینجوری نبود واسه همین اریکو ول کرد . انقد لوسش کردن و همه همیشه در اختیارش بودن و لی لی به لالاش گذاشتن فک میکنه دوس پسر و شوهرم همونجوری . درواقع دختر ه خودش مشکل شخصیتی داره نه اریک . 

همچین بدو بدو رفت با پسر دهاتی کره شمالیهه ازدواج کردا انگار هول شوهر بود . مث سگ اریکو میخاست داشت واسش له له میزد وقتی دیدش اینکارو کرد که بگه من تورو نمیخام درواقع لج کرده . اگه یخورده دیرتر ازدواج میکرد ممکن بود بازم با اریک دوس شه . 

داماده ، شوهر دختره ، با خودش درگیره انگار خودکم بینی و عقده داره ، اومده پیش اریک بهش میگه ما زندگیمون اینجوری اونجوری خب به این چه مگه پرسید ؟! اسکل . یه نگا به اریک بنداز ببین استاندارد های دختر کسخلی که گرفتی چی بوده حالا چی شده که اومده با تو ، به این باید فک کنی تو . 

اریک دوسش داشت که هیچ دوس دختر دیگه ای نگرفته بود حالاام که به ثبات رسیده برگشت حتی تا دردهات داماده رفت تا می گوی رو برگردونه ولی دختره مث اسکلا برداشت اریکو به شوهر عقده ایش نشون داد . بدترین کاری که میشه کرد . انگار گفته ببین من با این بودما الان با توام . خب معلومه بهش برمیخوره . 

دختره به شدت متناقضه اصلا حرفاش با عملش نمیخونه اولا میگفت عشق برام اولویته نه کار ولی دوس پسر اولی رو به خاطر کار ول کرد ، الانم که شوهر کرده بازم دعواشون سر کاره ، حامله شده میگه نعمته ولی درواقع بچه داره جلوی کار کردنشو میگیره و پشیمونه . واقعا فازش چیه ؟! 

پدر مادر دختره صب تا شب دور بچه هاشون می چرخیدنو حرف از ازدواج و اینا میزدن بعد دخترشون یه ساله ازدواج کرده حامله ام شده هنوز نیومدن خونش . :|

 

....

سریالو تموم کردم به نظرم ده قسمت بعد از طلاق از شوهرش بیهوده و اضافی بود . مثلا میخاستن جریان داشتن زندگی رو نشون بدن ولی به نظرم ضایع بود که میخاستن نشون بدن این دختره رو همه میخان و دوتا هندسام دیگه ام بعد از شوهرش عاشقش شدن . بیشتر کاراش شبیه خودنمایی بود . درضمن به قول سوسو دقیقا نمیتونست بدون مرد زندگی کنه تا هرکیو میدید سریع ازش خوشش می اومد و خودش زودی می رفت خونشونو کیس و فلان . بابا یخورده سنگین باش دیگه . 

اینیم که از شکست عشقی هاش ککش نمیگزید به خاطر نوع تربیت ازادانه ای بود که داشت بس که ول بود و خانوادشم همه جوره حمایت گر بودن . برا همین براش اللسویه بود که بخاد مدت طولانی رو از طلاقش یا مرگ سومین عشقش ناراحت و دپرس بمونه .

بیشتر من کاراکتر سوسو رو دوس داشتم با اینکه اتفاق وحشتناکی براش افتاده بود با اینحال تو زندگیش موفق بود و اخرم تونست به تروماش غلبه کنه . هم کارو داشت هم زندگی عشقی رو و خیلی خوب میتونست مدیریت کنه همه چیزشو . حتی اون خانواده درب و داغونشو هم . گرچه به نظرم لیاقتش بیشتر از برادره می گوی بود ولی خب اونم بد نبود . میشه از کسخل بازی هاش گذشت . 

درکل سریالش چیز خاصی نداشت به نظرم . یا جمله ی قصاری یه داستان معمولی راجبه یه دختر خوشگل بود که همه مردای چین عاشقش میشدن . ولی خب درکل بد نبود . ولی اینجور نیست که خیلی خوشم اومده باشه و باهاش حال کرده باشم . سریال ⚡ سریال چینی در بهار عاشق خواهیم شد ⚡ با اینکه ضعفای زیادی داشت و کسخل بازی زیاد داشت دختره ، ولی با اینحال خیلی رابطه شون و عشقشون رو دوس داشتم . داستانشم قشنگ بود . و یه سرانجامی داشت . این همش عاشق این میشد عاشق اون میشد اخرشم هیچی . 

 

  • نظرات [ ۰ ]
    • 어씨예 ❄♒
    • جمعه ۲۳ شهریور ۰۳

    سریال چینی در بهار عاشق خواهیم شد There Is a Lover in My Hometown

    سریال چینی در بهار عاشق خواهیم شد There Is a Lover in My Hometown ، درمورد ژوانگ جیه و چن مای دونگ که تو زمان دبیرستان باهم همکلاسی بودن . هردو درونگرا و کم حرفن و هردو مشکلاتی دارن . ژوانگ جیه تصادف کرده و یه پاش از زانو به پایین قطع شده و چن مای دونگ مادر پدرش طلاق گرفتن . اونا تو یه شهر کوچیک زندگی میکنن . سالها میگذره و هردو دارن زندگی خودشونو میکنن که اتفاقی دوباره همو می بینن و این سری ژوانگ جیه میره تا با چن مای دونگ سرحرفو باز کنه و دوست بشن . ولی چن مای دونگ همش یبس بازی در میاره . ژوانگ جیه تو شانگهای کار  و زندگی داره و کارشناس فروش خیلی خوبیه . اون دوس داره همچنان تو شانگهای بمونه و نمیخاد به شهر کوچیکشون برگرده . میگه وقتی اینجاس ازاده و کسی نمی شناستش کسی به لنگ زدنش توجه نمیکنه و کسی نمیدونه که پدرمادرش کیا هستن . شهر بزرگو دوس داره دیگه . مشخصه ی بارز همه ی دهاتیا 😄 اون تو زندگی عشقی شانس نیوورده درواقع زندگی عشقی خاصی نداشته با رییس بخششون سه سال رابطه داشته ولی رییس بخشه ادم حسابیه و از یه خانواده درست حسابی ثروتمند ، طبیعتا اونا هیچ وقت اجازه نمیدن پسرشون بیاد یه دختر دهاتی معلول رو بگیره . برای همین کات کردن . درواقع دوس پسر دیگه ای نداشته . چون به هرکی درمورد معلول بودنش میگفته طردش میکردن . بیشعور زیاده دیگه بالاخره .

    There Is a Lover in My Hometown سریال چینی در بهار عاشق خواهم شد

    من در واقع فک میکنم وقتی اومد دهاتشون و دوس قدیمشو دید به این فک کرد که ممکنه بتونه یه مدت با این دوست قدیمش باشه و لاس بزنه چون اون از هرچیزی زندگیش خبر داشت و معلول بودنش براش مهم نبود . و بهش به چشم کاستی و بد نگاه نمیکرد . با اینحال میگفت که همیشه چن مای دونگ رو دوس داشته و یجورایی عشق یک طرفه بهش داشت ، ولی خب چن مای دونگ دنبال ثبات بودن تو زندگیش و اگرم میخاست با کسی باشه ،میخاست ازدواج کنه ، ژوانگ جیه انقد میره میاد بالاخره پسره نرم میشه و بهش پا میده . درواقع اونم راضی بودا دختترو میخاست ؛ولی هی داشت مقاومت میکرد . شاید میخاست ثابت قدم بودن دختترو بسنجه .

    There Is a Lover in My Hometown سریال چینی در بهار عاشق خواهم شد

    اینجا داشت به چن مای دونگ میگفت : منزوی بودن هم یجور جذابیته  

    با همه ی اینا رابطه عاشقانه شون شروع میشه ولی با اینحال ژوانگ جیه همیشه اینو به مای دونگ میگه که اون بالاخره میخاد برگرده به شانگهای و نمیخاد وقتی ده سال دیگه به زندگیش نگاه کرد پشیمون بشه که چرا زود ازدواج کرده و فرصتهای بیشتری رو برای کار و موفقیت امتحان نکرده . درواقع سریال خیلی سعی داره که مستقلی دختره و تصمیم های دختره تحت شعاع عشق و ازدواج قرار نگیره و اینو نشون بده که زن ها هم باید مستقل باشنو ازاد و اینا . ولی خب هرجوری و با هرفرهنگی که بخای حساب کنی استقلال فردی و ازادی فردی هیچ جوره با ازدواج و رابطه ی عاشقانه ای از نوع رابطه ی این دو، شدنی نیست . و سریال سعی داره بگه که بالاخره یکی باید این وسط کوتاه بیاد برای دیگری ولی اینکه یک نفر خودشو فدای رابطه کنه و دیگری کار و بار خودشو داشته باشه و همش خودسر و بدون برنامه و مشورت کار کنه و بی خبر بره و بیاد اونم برای مدت طولانی کار درستی تو رابطه نی . و اگه قرار ازدواج کنین همه ی جوانب رو بسنجین و رابطه ی دورادور رو انجام ندین . 

    رابطه این دو عمیقتر میشه تا جایی که باهم میخابن ، مادربزرگه مچ جفتشونو میگیره و اصرار داره که حالا که باهم انقد صمیمی شدین خب ازدواج کنین ، چینیا خیلی ازدواجی و سنتی هستن ،😁⚡💜  اصلا من مرد چینی میخام اصلا من چن مای دونگ میخام 😁⚡💜 اینا هم هول هولکی نامزد میکنن ، دختره داره یه کارافرینی انجام میده و باید بره شانگهای و مدتی حداقل یک سال دنبال این کارو بگیره ، و فردای نامزدی ، بدون اینکه به چن مای دونگ بگه میره ایستگاه و دقیقا دقیقه ی نود اینو بهش میگه ، منم عصبانی شدم چه برسه به نامزد عاشق ، پسره واقعا همه جوره هوای دختترو داشت همه جوره خیلی مهربون و از خودگذشته و مراقب و خیلی مرد بود واقعا یه مرد عالی ، ولی اینکه فقط یک نفر خودشو بذاره کنار و همش اجازه بده کسی که عاشقه یک سال ازش دور باشه واقعا دوراز انتظار و دور از شعور نیست ؟ خیلی مسخره س . بعد بدون گفتن دلیل و مشورت حداقل از قبل میگفت . خلاصه اینا باهم قهر میکنن و پسره نمیخاد کوتاه بیاد .

    There Is a Lover in My Hometown سریال چینی در بهار عاشق خواهم شد

    با اینحال این رابطه و این ازدواج و این عشق برای بچه بازی نبود ، ینی اینجوری نبود که خب عه این دختره اینجوری میکنه هی حسابگر باشه که من این همه محبت از خودگذشتگی حالا که تو اینجوری تمومه همه چی ، من شخصا اینجوریم 🙄😄 فقط باهاش قهر میکنه ولی همش حواسش هست بهش . بعد یه مدتی میگذره و یه تصادف رخ میده که دختره نزدیک بود بمیره ، ولی تصادفه رخ نمیده ، با اینحال اگه رخ میداد دختره میمرد ، که به نظرم اگه می مرد تراژیک تر میشد 😁😶 دختره اونجا به خودش میاد و به این نتیجه میرسه که اینکه کنار کسایی که دوس داره باشه خیلی بهتر از موفقیت تو شهره و کارشو تو شهر خودشم می تونه انجام بده ، یهوییم یه فرصت کارافرینی تو دردهات خودشون جور میشه و برمیگرده همونجا . اخرش یخورده اب بود و مستقل بازی دختترو زیادی کش دادن . دیگه داشت عنشو در می اورد . ولیکن ...

    خیلی سریال قشنگ و سافتی بود . رابطه ی بینشون خیلی قشنگ و دوست داشتنی و غبطه امیز بود ، ینی من میگفتم چجوری میتونن همچین رابطه ای رو بین دونفر بسازن و چقد خوب میشه منم بتونم همچین رابطه ای داشته باشم ، یجوری بود که نمیتونم توصیفش کنم ولی خیلی خوب بودن . چن مای دونگ واقعا یه پارچه اقا بود . دختره ام دختر خوب و با ادراکی بود تنها عیبش این بود که زیاد با بزرگی و لاکچری بودن شهر بزرگ تسخیر شده بود و یهویی خودشو تو یه رابطه عشقی انداخت که امادگیشو نداشت ، مخصوصا از این لحاظ که برای رابطه باید تلاش کرد و از خودگذشتگی . اونم با کسی مث چن مای دونگ ،که خودش همچین ادمیه . و چقد سخت تونسته قلبشو به روی یه دختر باز کنه .  همچین پسری خیلی وابستگی داره و خیلی حس مالکیت و مخصوصا مسئولیت داره و میخاد همه چیزشو برای رابطه بده . و میخاد که یه مرد زندگی باشه و نه کسی که هیچ بویی از مسئولیت و احساس نبرده و بگه این نشد بعدی ...برای همین این کش مکش ها یخورده عصابمو خورد کرد ، مسائل مربوط به مرگ و تشییع جنازه که شغل پسره بود هم یخورده زیادی بود که میشه ازشون چشم پوشی کرد چون من میزدم جلو . با همه ی اینا خیلی دوسش داشتم سریالو .

    There Is a Lover in My Hometown سریال چینی در بهار عاشق خواهم شد

    این سریال چینی رو بعد از مدتهای زیادی دیدم . و واقعا چسبید بهم . یکی از او اس تی های سریالم خیلی قشنگ بود . مخصوصا معنی او اس تی ها خیلی قشنگ بودن . که به مرور به عنوان پست جداگونه می ذارمشون . فعلا اینو داشته باشیم اینجا که خالی از لطف نی : 

    نیمه شب با خاطراتت

    گذشته ای که ماه یاداوری کرده

    اتاق احاطه شده با حسرت

    نمیتونم خودمو از این توهمات زیبا خلاص کنم

    گیج شدن از نورهای سوسوزن

    وقتی که شهاب سنگ از کنارت رد میشه

    ارزوم کردی

    برام عجیبه ینی متوجه اشتیاقی که بهت دارم شدی؟


    There Is a Lover in My Hometown
    My Hometown Has A Lover
    Wu Xiang You Qing Ren
    Chun Se Ji Qing Ren
    吾乡有情人
    情人
    吾鄉有情人

    در بهار عاشق خواهم شد


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

    💚   سریال چینی خون جوانی  💚 ⚡ معرفی فیلم کره ای و چینی و ژاپنی  ⚡

  • نظرات [ ۰ ]
    • 어씨예 ❄♒
    • جمعه ۲۱ ارديبهشت ۰۳

    معرفی فیلم ژاپنی و کره ای و چینی

    چندتا فیلم دیدم . 

    فیلم ژاپنی Godzilla Minus One  :

    برای سال 2023 عه ، درمورد جنگ جهانی دومه ژاپنه ،  خلبان جنگنده ای که برای یه ماموریتی رفته بود ، به بهونه ی اینکه جنگنده ش خرابه برمیگرده به جزیره ی ادو تا تعمیرکارا درستش کنن ، تعمیرکار بهش میگه جنگنده ات مشکلی نداشت و مشکوک نگاهش میکنه ، نفر بعدی میاد بهش میگه که درکش میکنه و برای جنگ شکست خورده چرا ادم باید جونشو به خطر میندازه ،شب گودزیلا به جزیره حمله میکنه و فقط خلبانه و یه تعمیرکاری زنده می مونن . برمیگردن توکیو و اونجا می فهمه همه خانوادش مردن . یه روز تو خیابون یه زنی با بچه رو می بینه که درحال فراره ، زن بچه رو میده دستش و میره ، خلبان می مونه و بچه . دوتا خیابون اونطرفتر زن رو می بینه و زن با بچه میان خونه خرابه ی خلبان . همخونه میشن . بچه ماله زنه نی اونم بچه رو پیدا کرده . خلبان کار پیدا میکنه که پول خوبی داره . کم کم خونه می سازه و تازه داشتن بهم انس میگرفتن و زندگیشون درست میشد که این سری گودزیلا میاد توکیو و باز خرابی به بار میاد و اینا ، خلبان  و بقیه افراد این کاره سعی دارن تا گودزیلا رو بکشن . فیلم خوبی بود . البته فیلم ژاپنی شین گودزیلا هم خوبتر بود . چون اوپای ژاپنیم هاسگاوا توش بود . 😁 گودزیلای توی فیلم شبیه moo تو کارتون monster rancher بود . هردو رو باهم سرچ کنین میتونین موو رو ببینین . چون فیلترشکن ندارم . عکس مو برام لود نمیشه . 😭😄

    فیلم ژاپنی گودزیلا

    فیلم ژاپنی گودزیلا

    فیلم کره ای مرز جنوب 2006 South Of The Border :

    درمورد یه خانواده ی کره ی شمالیه که متوجه میشن پدربزرگشون نه تنها نمرده بلکه تو کره جنوبیه و خیلی پولداره و اینا ، اوناام تصمیم میگیرن همگی فرار کنن کره ی جنوبی . ولی پسر خانواده یه معشوقی اینجا داره و سخته که ترکش کنه ، بهش میگه وقتی رسید جنوب ادم می فرسته که اونم بیارن جنوب . با هزارتا بدبختی میرسن جنوب و می فهمن پدربزرگه مرده . خانواده جنوبی پدربزرگه بهشون یه رستوران میدن . پسره چند تا دلال پیدا میکنه برای اینکه بتونه دختررو بیاره جنوب ولی همشون کلاه بردار از اب در میان . بعد یه مدت خواهر پسره بهش میگه که خبردار شده که دختره ازدواج کرده توام دیگه دست بردار و زندگی خودتو بکن . اینجوری میشه که پسره ازدواج میکنه . بعد چندسال دختره فرار میکنه میاد جنوب ، ولی مرده دیگه ازدواج کرده . با اینحال میره پیششو و اینا ، اخرسرم دختره متوجه میشه که پسره ازدواج کرده و میره دنبال زندگی خودش . 

    فیلم بدی نبود . قابل دیدن بود . از فیلم ایرانی تمساح خونی هزاران برابر بهتر بود . 

    دیروز رفتم سینما این فیلم رو دیدم و به اندازه ای اب و مسخره بود که اصلا نمیدونم چی بگم  . 

    فیلم ژاپنی تو روزمو ساختی you made my dawn  :

    درمورد یه دختر دبیرستانیه که همیشه ماسک میزنه و اختلال اجتماعی ؟ داره . روش نمیشه قیافه شو به دیگران نشون بده . نمیدونم چرا . و یه پسری که از این دختره خوشش میاد و میخاد کاری کنه ماسک نزنه و خود واقعیش باشه . نقاشیشم خوبه . فیلم متوسطی بود از این دبیرستانی ها و اینا . پسره جذاب بود . 😁⚡

    فیلم ژاپنی you made my dawn

    این مثلا معلم نقاشیه مدرسه س به بچها مشق میداد خودش اینجوری فیلم نگاه میکرد . 🤣

    و می رسیم به گل فیلم ها ، 

    فیلم کره ای نبش قبر Exhuma 2024 :

    فیلم کره ای نبش قبر Exhuma 2024

    با بازی کیم گو اون و لی دو هیوک که هردوشون دیروز تو جشنواره ی بکسانگ جایزه گرفتن . فیلم خیلی باحالی بود و خیلی خوشم اومد و کمی تا قسمتی ترسناک ولی ترسناکیش از فیلم کره ای شیون کمتر بود . 

    خلاصه ی فیلم رو مترجم فیلم، خیلی خوب بازگو کرده بود برای همین من دیگه چیزی ننوشتم . 

    اول فیلم دو بخش معرفی شخصیت ها و داستان اصلی فیلم رو داریم که هواریم و سانگ دوک و کارشون رو معرفی میکنه نشون دادن خانواده پارک و دیدگاه هواریم به کارش و موجوداتی که باهاش سرو کار داشت، جسدی که دندون مصنوعیش گم شده بود و نحوه کار و دیدگاه سانگ دوک به زمینه فنگ شویی ،از اونجایی که به نظر هواریم روح جد بزرگ خاندان پارک در عذاب بود و با توجه به پولدار بودن مشتری تصمیم میگیره این کار رو با سانگ دوک انجام بده و این وسط پول زیادی هم به جیب بزنن
    تا جایی که سانگ دوک منطقه رو می بینه و متوجه انرژی شیطانی اون محل میشه
    و وقتی از این کار سر باز میزنه، هواریم برای اینکه بتونن پولشونو بگیرن، سعی میکنه راضیش کنه که با رقص خدایان، میتونه انرژی شوم قبر رو به اجساد خوک ها منتقل کنه و خیلی راحت قبر رو جابجا کنن ( که صاحب کار میخواست تابوت پدربزرگشون سوزنده بشه_به نظرم خانواده میترسیدن سابقه بد پدربزرگ که خائن به وطن بوده، لو بره_) بعد خارج کردن تابوت، به خاطر بارون ناگهانی، سانگ دوک توصیه میکنه که جسد تو روز بارونی سوزونده نشه که روح بتونه آروم بگیره و قرار شد جسد تو سردخونه بمونه از اونجایی که نیاز به مدرک و تایید فرمانداری داشتن سعی کردن با دادن پول به مسئول سردخونه، فقط یه شب تابوت اونجا بمونه که مسئول سردخونه به طمع اینکه تو تابوت با ابهتی که فقط خاندان سلطنتی میتونستن از اون مدل تابوت داشته باشن، چیز باارزشی پیدا کنه، تابوت رو باز میکنه که روح از بدن هواریم رد میشه و آزاد میشه از اونجایی که به خاطر بد بودن محل مقبره اش، روح انتقام جو شده بود میره پسرش تو آمریکا رو از بین میبره، تو بدن نوه اش (پارک جی یونگ ) هم داشته میرفته که هواریم مراسم برگزار میکنه تا روح رو برگردونه که روح میتونه از بدن واسط ( بونگ گیل) در بره و نوه اش رو گول بزنه و تسخیر کنه وقتی میخواست نوه اش رو هم بکشه یه چیزی میگه که ” روباه، کمر ببر رو برید” _اینو تو اسکریپتی که پیدا کرده بودم گفته بود استعاره ای از تقسیم کره به دو بخش شمالی و جنوبیه _ اینجا و بعد مردن جی یونگ و سوزوندن جسد، روح تبدیل به روح سرگردان میشه و بخش اول فیلم تموم میشه-

    فیلم کره ای نبش قبر Exhuma 2024

    بخش دوم فیلم با داستان یکی از قبرکن ها شروع میشه که به سانگ دوک میگه یه مار رو تو قبر کشته و ازش میخواد نجاتش بده، سانگ دوک دوباره میره تو مقبره و متوجه میشه که اونجا یه تابوت دیگه هم دفن شده، به بقیه خبر میده و فکر میکنن تابوت به خاطر رانش زمین عمودی شده و میگن حتما اینم عضوی از خانواده پارک بوده که اینجا دفن شده بیاین در بیاریمش که تو همچین جای بدی نمونه، که هواریم موافق نبوده ولی تابوت رو که بیش از حد بزرگ بوده رو در میارن و میگن شب ببریمش تو معبد بزاریمش و صبح بسوزونیم از عمه اجازه میخوان بگیرن عمه میاد و درباره پدرش حرف میزنه که از کسایی بوده که زمان استعمار، به ژاپنی ها خدمت میکرده و تعجب میکنه چرا یه ژاپنی پدرشو که خادمشون بوده تو همچین جای بدی، دفن کرده و میگه اون یکی تابوت رو بسوزونین که شب هیولای داخل تابوت میتونه بیاد بیرون، راهب رو بکشه و به بونگ گیل صدمه بزنه و روحشو تسخیر کنه و از اونجایی که یه روح وابسته بوده( روحی که باید به انسان یا حیوان یا وسیله ای متصل باشه ) مجبور بوده به جایی که مامور نگهبانی از اونجا بوده( قبر شوم) برگرده
    بعد این صدمه دیدن بونگ گیل و اینکه این موجود روح وابسته بوده، حرف پارک جی یونگ موقع مرگ ذهن سانگ دوک رو مشغول میکنه که این یه طلسمه که ژاپنی ها گذاشتن که کشورمون دو تیکه بشه و جنگ بشه بین خود کره ایا، پس باید درش بیاریم، اینم متوجه میشه که اون گروه خون آهنین که همه فکر میکردن دزد مقبره هستن، سعی داشتن این طلسم شوم رو از بین ببرن ولی ژاپنی ها با دفن یه مقام عالیرتبه تو اونجا، باعث میشن محافظت بشه از مقبره و کسی نتونه بره و اون طلسم رو از بین ببره، تصمیم میگیره که اون طلسم رو از بین ببره که از هواریم و اقای کو هم کمک میخواد و چون میفهمن اون هیولا از نوشته های سوترایی (دعای بودایی) که روی بدن بونگ گیل بوده دوری کرده، پس همه رو صورتشون اون دعا رو مینویسن
    هواریم میگه این هیولا، محافظ اون طلسمه من میتونم نیم ساعت دورش کنم با مراسمی که میگیره این کارو میکنه و دو نفر دیگه سعی میکنن طلسم رو از بین ببرن
    اینجا میگن که این روح، به یه میخ آهنی وابسته ست و اگه اون میخ رو با خون اسب بشوریم و از بین ببریم این روح نابود میشه، که پیدا نمیکننش و هیولای محافظ (همون روح وابسته که روح یه ژنرال ژاپنی بود که خیلیا رو کشته بود و برای اینکه جاودانه بشه روش طلسم خونده بودن و شمشیر تو سرش کرده بودن و تبدیلش کرده بودن به روح محافظ طلسمشون) برمیگرده و سعی میکنه سانگ دوک رو بکشه
    این روح بونگ گیل رو تسخیر کرده بود و بونگ گیل تو اون لحظات، خادمش محسوب میشد(برای همین دیالوگهای مشابه تکرار میکرد) وقتی هواریم و آقای کو برای کمک میان اونا رو میگیره و لحظه ای که این دو نفر باهاش چشم در چشم میشن، میتونن سرگذشتش رو ببینن،اما حالا اون آدم توی تابوت کی بود؟ یه ژنرال از همون دوران جنگ بوده که وقتی کشته میشه شمن های ژاپنی مراسمی براش میگیرن که اگر مهر و موم از بین رفت به حالت جسم فعالیت کنه نه مسل بقیه روح و یه شمشیر از گردن وارد بدنش میکنن به عنوان عنصر آهن. و سرش رو به بدنش میدوزن و دفنش میکنن. اون ژنرال بعد از اینکه از مهر و موم اومد بیرون آتیش میگرفت برای همین بهش میگفتن آهنِ آتشین دیگه بعدش سانگ دوک با توجه به عناصر طبیعت می فهمه چیزی که دنبالش بوده میخ آهنی نبوده بلکه شمشیری بوده که تو بدن هیولا گذاشتن و روش طلسم آتش خوندن و این میشه فلز سوزان و طبق نتیجه گیری خودش چوب و آب عناصر متضاد فلز و آتش میشدن برای همین چوب (دسته کلنگ گروه خون آهنین ) رو با خون خودش خیس میکنه و میتونه با چوب خیس، فلز آتشین رو شکست بده و هیولا رو از بین ببره و خب بونگ گیل هم نجات پیدا میکنه .البته باید دقت داشته باشیم که این فیلم کاملا بر مبنای اعتقادات بودایی ساخته شده .

    فیلم کره ای نبش قبر Exhuma 2024

    نقش روح ژاپنی که تو سریاله و قد خیلی بلندی داره و چهره ش، بازیگر کیم مین جو که قبلا تو سریال سریال کره ای این عشق بود ؟ 우리가 사랑했을까 عکسشو گذاشته بودم ، بود . نوشته بود که 5 ساعت گریم میشده برای این نقش . خیلی باحال بود اصلا فکرشو نمیکردم همچین بازیگری برای این نقش اومده باشه . اون قد بلندش  هم یه نفر دیگه بوده . 

    فیلم کره ای نبش قبر Exhuma 2024

    الان دارم یه سریال چینی برای تنوع می بینم که اسمش هست در بهار عاشق می شویم Will Love In Spring ؛

    سریال چینی در بهار عاشق می شویم

    این سریالو تو اینستا چندتا تیکه شو دیدم و متوجه شدم اون بازیگر چینی که ازش خوشم میاد " دختر این سری 😄" توش بازی کرده به خاطر همین تصمیم گرفتم ببینمش . تا اینجای داستان خیلی سرراسته و اخرشم خب کاملا معلومه . ولی باحاله . 

    سریال چینی در بهار عاشق می شویم

    " لباس دختره قشنگه . خیلی خوشم اومد . 😁"

    داستانش راجبه ژوانگ جیه که وقتی دبیرستانی بوده با باباش تصادف میکنن و یکی از پاهاشو از زانو به پایین قطع میکنن . اون بعد از دبیرستان میره شانگهای همونجا کنکور و درس و کارم داره همونجا میکنه و دختر مستقل و موفقیه . 

    پسر داستان ، همکلاسی دبیرستان ژوانگ جیه بوده که تو دبیرستان خیلی درونگرا و دوستی نداشته و گاهی بزن بزن هم میکرده . یه سری تو این دعواها دوستش توسط کس دیگه ای کشته میشه و اون خودشو مقصر میدونه ، از اون موقع که میره تشییع جنازه ی دوستش ، به کار مرده شوری ، علاقه پیدا میکنه و بهترین مرده شور شانگهای شناخته میشه و الانم چون مادربزرگش تنهاس برگشته شهر خودشون . 

    این دوتا قبلا تو دبیرستان یه چشم خیلی ریزی بهم داشتن . و یه ارتباط عجیبی بینشون شکل گرفته . از اینا که دوس دارن باهم دوست بشن ولی غرور و درونگرایی و خودکم بینی بهشون اجازه نمیده . اونجوری منظور . 

    حالا بعد 10 سال ژوانگ جیه برمیگرده شهرشون برای مرخصی ، و تو قطار تو یه نگاه پسررو میشناسه . اسم پسره یادم رفت 😁 ژوانگ جیه کاملا متفاوت شده شخصیتش و از اون درونگرایی در اومده . اون میگه به خاطر معلولیتش باید سرزنده و شلوغ و پرحرف و اجتماعی تر باشه تا کسی به معلولیتش توجه نکنه . منم نظرم همینه . 

    مادربزرگ پسره هم دنبال زن برای نوه شه و از ژوانگ جیه خوشش اومده . حالا پسره هی داره چسی میاد ولی بالاخره باهم دوست میشن . ولی نه از اون دوستیها معمولی .مشکلی که وجود داره اینکه دختره تو شانگهای زندگی میکنه و نمیخاد برگرده شهرشون و پسره تو اون شهره زندگی میکنه و رابطه شون نشدنیه . حالا اینجا اومدن یه داستان انداختن وسط که دختره مجبور شه برگرده شهرشون که اینا بالاخره یجوری باید باهم رفت وامد کنن دیگه . 😁 حالا باید دید قرار بینشون چی پیش بیاد . هروقت تموم کردم یه پست جداگونه ازش می ذارم . 

    ادامه ی این پست رو اینجا بخونین :  سریال چینی در بهار عاشق خواهیم شد There Is a Lover in My Hometown

    امروز تا همینجا . 


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀 سریال کره ای قمارباز 🍀 سریال کره ای معجزه با بازی پسرای SF9 🍀 سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن  🍀

  • نظرات [ ۰ ]
    • 어씨예 ❄♒
    • چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۰۳

    سریال چینی خون جوانی

    소년 가행 :

    오래만에 중국 드라마를 봤는데요 . 제목은 “ 소년 가행 “ 이었어요 . 육번쩨 왕자는 셔오새로 부르는데 그의 삼촌은 반역죄로 죽었기 때문에 왕자리과 세자자리를 버리고 궁을 떠난 바람에 어떤 아주 힘이 강한 사람 손으로 죽이려고 할 뻔했어요. 왕자는 살아 남아 내는 있지만 가지고 있었던 모든 힘과 능력을 잃어버리게 됐어요 . 왕자는 지금은 사람이 가기 힘든 곳에서 호텔같은 곳을 관리하고 있는데 . 어느날 어떤 싸움이 잘하는 남자가 그 곳에 손님으로 왔어요 . 그 다음에 도독놈들도 왔는데요 . 그 남자가 싸움을 잘 할 수 있기 때문에 도독들하고 싸우고 그들을 내더버렸어요 . 그는 싸움이 아주 심하게 한 때문에 호텔이 망가젔을테니까 셔오새는 “지금 제 호텔을 이렇게 됐더니 값을 내 놓아야지” 라고 했는데 그 남자는 ” 저는 돈이 없지만 지금은 x도시에 가고 있는 길인데 너도 함께 가면 그 곳에 돈이 얻고 네 돈 줄텐데요 “ 라고 했어요 .

    그렇게 둘이 친구 됐기도 하고 아주 흥분하고 신비롭고 쾌감이 있는 여행을 시작했네요 .

    알고 보니까 셔오새는 힘이 강하고 생각이 넓고 정이 많다는 사람이였지만 궁에서 삼촌에게 어떤 억울한 일을 버려서 지금은 냉철하고 담담하지만 아직도 영리하고 상량하고 경이로운 점들을 가지고 있는 모양이에요 .

    줄거리는 너무 흥미롬이 없어서 볼때 조금 심심한 기분이 들을 수 도 있으며 그래도 드디어 셔오새는 뭘 할지는 궁금해서 끝까지 보자” 라고 했어요 .

    사실은 로맨스 없었으면 좋겠는데요 . 여주인과 남주인은 어울리지 않아서 계속 마음에 걸리기도 했어요. 그냥 친구 사이는 뭐가 뭐 문제가 있는지를 알수가 없네요 . 이런 줄거리가 있는 드라마들에 로맨스는 없더라도 볼수 있는만큼 있지 않을까 싶어요.

    그래서 저는 솔직히 재미있게 보지 못했고 해서 그냥 셔오새는 드디어 복수할 수 있게 될까 않을까 궁금했고 지루하게 봤고요.

    셔오새는 뭐 조금 우유부단해 보여서 먼저 무슨 일을 할지를 모르겠다는 성격이 있는 모양이였어요 .

    잘생기는 게 다 아니라는 말이 있잖아요 . 그건 이 드라마 덕분에 맞는 말인지 깨달었어요 .

    셔오새는 이보다 더 재미있어지고 더 눈 부시게 된다면 스토리는 더 흥미로워젔을텐데요 .

    그런데 셔오새는 냉철하게 쳐다보고 입이 열지 않게 말하더니 매력적인 있기는 있기한데 딱 20 에피소드까지였는데요. 그 이상이 지루하고 시청자는 셔오새는 어떤 훌륭한 일을 하는 것을 기라리고 기대하고 있는 바람에 그는 아무것도 안하고 가슴에 손을 얹고 줄을 서 있었네요 . 대단한 힘도 없고 해서 조금 실망했더라고요 .

    오늘은 여기까지 .

    سریال چینی " خون جوانی "

    درمورد شاهزاده ششمه که به این خاطر که عموش با بی عدالتی و با انگ خیانت کشته میشه از قصر میاد بیرون و عنوان شاهزاده گی ازش گرفته میشه . تو راه رفتن به شهر دیگه ای یه نفر که خیلی قدرتمند بود اونو مجروح و باعث میشه هنرهای رزمی اش از بین بره " چینی دیده باشین میفهمین منظورم از هنرهای رزمی از بین رفتن چیه . چون پیچیده س توضیحش سخته . " الان تو یه شهر دور افتاده مسافرخونه داره . یه روز یه پسری که تازه داره هنرهای رزمی یاد میگیره به اونجا میاد ، پشت بندش یه سری دزدم وارد میشن ، پسره با اونا می جنگه و مسافرخونه وسایلش خراب میشه . شاهزاده که اسمش " شیائو سه " هست میگه باید خسارت بدی فلان قد خسارته ، پسره میگه ندارم ولی دارم میرم فلان شهر اونجا ممکنه پول دستم بیاد . بیا باهم بریم . شاهزاده هم پامیشه باهاش میره . و اینجوری سفر شگفت انگیز و پر از خطر اونها شروع میشه . تو راه همینجوری جوون های دیگه ای بهشون اضافه میشه و خود به خود به سمت شیائو سه کشیده میشن مث پروانه . بالاخره اشراف زاده ای که شاهزاده س دورش ادم جمع میشه دیگه .

    راستش زیاد سریال جذابی نبود . هی نگا کردم ببینم چی میشه به قول دوستم خاستم بهش فرصت بدم چون چینی ها یجورین که از قسمت 20 به بعد یهو داستان اصلی شروع میشه . که از نظر من مسخره س این مورد . خاستم بعد مدتها سریال چینی ببینم ولی غیر از پسر نقش اصلیه که یخورده جذاب بود چیز خاصی نداشت . حتی نقش پسره ام بیخودی بود . الکی دست به سینه می ایستاد نگا میکرد . هیچ کاریم نکرد . خیلی سریال ابی بود .


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    💟سریال کره ای میراث خانوادگی 💟جاسوس ادمهای مسحور شده 💟 فیلم ژاپنی هیولا monster 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟 

     سریال کره ای پولگاسال 불가살 Bulgasal: Immortal Souls  💟 سریال ترکیه ای عطیه هدیه gift 💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟 وبلاگ خونی 💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  💟 برنامه با حضور گونگ یو  

  • نظرات [ ۰ ]
    • 어씨예 ❄♒
    • دوشنبه ۲۰ شهریور ۰۲