قالب

سریال های ژاپنی و چینی و.. 🧡 :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۷۹ مطلب با موضوع «سریال های ژاپنی و چینی و.. 🧡» ثبت شده است

سریال ژاپنی فراتر از خداحافظی beyond goodbye

بعد از مدتها سریال ژاپنی . 

سریال ژاپنی که نتفلیکس پخش شده ، به نام فراتر از خداحافظی با بازی ساکاگوچی کنتارو . 

سایکو "دختر" و یوسوکه " پسر" باهم دوستن و خیلی همو دوست دارنو خیلی ارتباط قشنگی دارن از اینا که وقتی میبینی حسرت به دل می مونه و عشق میکنی از عشق بینشون مکالمه ی بینشون . خلاصه همه چیشون . یوسوکه تو روز تولد سایکو میخاد ازش خاستگاری کنه تو راه یه کوهستانی هستن و به دوستاشم سپرده که از یه جای دیگه ای نزدیک اون کوه ، از این فش فشه ها در کنن ، چون اتش بازی دوس دارن . اتش بازی همانا و بهمن همانا . بهمن میاد و اتوبوسشون سقوط میکنه و خلاصه دنبالشون میگردن و یوسوکه میمیمره و دختره زنده می مونه . به شکل موازی ، ناروسه و زنش تو بیمارستان هستن ، ناروسه " کنتارو" بیماری قلبی داره و منتظر عمل پیونده . از شانس یوسوکه مرگ مغزی شده و قلب اونو میدن به ناروسه . بعد از پیوند ناروسه از یه شخص ساکت و کم حرف تبدیل میشه به یه شوخ و شلوغ و پرانرژی . بعد محل کار و خونه شون با یه قطار رفت و امد میکنن ، تو اون قطار به شکل اتفاقی ناروسه و سایکو باهم اشنا میشن و ناروسه از سایکو خوشش میاد و اینا ... 

 

سریال ژاپنی فراتر از خداحافظی beyond goodbye

انتظار نداشتم اخرش ناروسه بمیره و پیوند رو پس بزنه . به نظرم به خاطر این بود که نتونست به عشقش برسه . حالا خبرش از اون زن اجوماعه زشتش که چسب بود جدا میشد نمیشد ؟! 

درکل بد نبود . مناظرش خیلی قشنگ بود . ینی فکرشو بکن هررزو از همچین منظره ای رد شی بری سرکار خونه پیاده روی ...باید چقد خوش شانس باشی که به شکل ادم یا گیاه و درخت و حتی سوسک به دنیا بیای اونم در همچین جایی . واقعا خارق العاده س. اصلا طرز مکالمه و ارتباط هاشون باهم خیلی قشنگه . پر از احترام و زیبایی و همه چیز شفاف همه چیز کادو شده همه چیز ملایم مودب . خیلی دوس دارمشون . انگار رابطه هاشون بویی از اون مناظر بردن و اینجوری قشنگ شدن . خوش بحالشون . اوناام ادمن . ایرانی هام ادمن . 😫🥱

سریال ژاپنی فراتر از خداحافظی beyond goodbye

سریال ژاپنی فراتر از خداحافظی beyond goodbye

سریال ژاپنی فراتر از خداحافظی beyond goodbye

سریال ژاپنی فراتر از خداحافظی beyond goodbye

  • نظرات [ ۰ ]
    • چهارشنبه ۲۸ آذر ۰۳

    انچه بعد از عشق میاد : سریال ژاپنی  사랑 후에 온 것들

    انچه بعد از عشق میاد : سریال ژاپنی  사랑 후에 온 것들 

     اونقدی که ازش انتظار داشتم باحال نبود . گرچه خیلی جمع و جور بود ولی همین جمع و جوریشم باحال نبود . کنتارو پسر ژاپنیه که رسما عین بت بود و دیالوگ خاصی نداشت . خیلی سرد بود اصلا به درد شخصیت گرم و شلوغ و پر از امید هونگ : دختره ، نمی خورد . الکی واسه چی عاشق هم بودن ؟ بعد اصلا کنتارو تو ژاپن واسه چی اون همه کار میکرد ؟ هی پاره وقت اینجا اونجا باباش که پولدار بود :| خسیسن ؟ دختره هم کلا شخصیتی بود که نمیخاست تنها باشه چرا پاشده بود رفته مملکت غریب ؟ اصلا ادم برا چی باید وقتی باباش نشریه داره بره دنبال کار بگرده ؟ خب میرفتی همونجا کار پیدا میکردی دیگه  . جالبه دختر دومی اصلا کار نمیکرد . مامانه فقط گیر داده بود به اولیه . تازه اوناام پولدار بودن . خونه زندگیشون از در خونه شون معلوم بود چقد اشرافیه . کسخل بودن در کل . 

    سریال زیاد باحالی نبود . الکی هی تو بوق کردن . سریال ژاپنی های دیگه ای که دیدم از اینا بهتر بودن . تازه کنتارو بدبخت تو فیلم و سریالای خودش خیلی بهتره ری اکشنا و بازیش اینجا اصلا مث یه تیکه یخ بود . 

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۱۴ آبان ۰۳

    Laughing Matryoshka سریال ژاپنی سیاست مدار خندان

     سریال ژاپنی سیاستمدار خندان رو دیدم . 

    داستان اینکه وزیری هست به نام ایچیرو سِیکه ، وزیر بهداشت و این چیزاس . یه منشی داره به اسم سوزوکی که مرد مشکوکی به نظر میرسه . از طرفی یه خبرنگار هست به نام آسامی ، که پدرش یه طرز مشکوکی تو تصادف ماشین میمیره . آسامی اتفاقی به پرونده ای برمیخوره که مربوط میشه به پرونده ی کشته شدن پدرش و ارتباطش با  منشی وزیر سیکه . اون متوجه میشه که روز مرگ پدرش سوزوکی و پدرش باهم قرار بوده دیداری داشته باشن . بعدش هم یه نفر به شکل ناشناس بهش یه مقاله از وزیر سیکه تو دوران دانشگاه رو می فرسته ، مقاله راجبه هیتلر و مغز متفکر هیتلر ینی هانوسن هه . 

    آسامی متوجه ربط این مقاله و وزیر میشه . اون به این نتیجه میرسه که وزیر سیکه وزیر متبحر و دانا و با ابتکار عملی نیست درواقع یه مغزمتفکر پشت اونه که داره راهنماییش میکنه و بهش خط میده که چی بگه چی کار کنه  و اصلا چجوری حرف بزنه . آسامی با دیداری که با وزیر سیکه داشت راجبه مادران مجرد یه سری پیشنهادات و درخاست ها داشت ، چندروز بعد وزیر تو کنفرانس خبریش دقیقا همون حرفارو میزنه . اونجا بود که آسامی مطمئن میشه که وزیر یه چیزیش هست .

    Laughing Matryoshka سریال ژاپنی سیاست مدار خندان

    اون راجبه منشی سوزوکی و وزیر و مادرش و حتی دوس دختر دوران دانشگاه وزیر تحقیق میکنه و کلی اطلاعات به دست میاره و به نتایج خیلی جالب و شوکه کننده ای میرسه در اخر آسامی می فهمه که سیکه از نوجوانی همش وابسته به کسی بوده و ادم دهن بین و به شدت وابسته ایه اینجور که اول به مادرش وابسته بوده و اونجور که اون دیکته میکرده کاراشو انجام میداده بعدش با سوزوکی اشنا و دیکته های اونو انجام میداده خیلی هم با فراق باز ، یجوری که طرف مقابل فک میکرده خودش داره ازش سواستفاده میکنه درحالیکه سیکه داشته از اون شخص سواستفاده میکرده . بعدش با یه دختره دوس میشه که سایکوپس بودش یه مدت حتی به حرف اون با مادرش هم قطع ارتباط میکنه . مادرش و اون دختره هرکسی که سر راه سیکه بود رو یجوری از راه برمیداشتن . و حتی قتل بابای آسامی هم زیر سر این دوتا بودش . و همینجوری خلاصه . قسمت ده اخرش ، وزیر به آسامی میگه که بیاد و کمکش کنه و منشیش بشه .

    آسامی یه مدتی قبول میکنه که اینکارو انجام بده و خب صادقانه اینکارو میکنه و تازه وسوسه هم میشه که چه خوبه که هرچی میگه وزیر انجام میده . ولی بعد به خاطر اینکه از قضایایی که گفته بودم خبردار شده بود و میخاست مقاله ای رو منتشر کنه که مربوط بود به وزیر وزرا به نفسش غلبه کرد و رفت استعفا کرد و مقاله رو منتشر کرد اینجوری شد که عدو شد سبب خیر و حزب مخالف و حزبی که داشت سعی میکرد وزیر سیکه رو کنترل کنه از راه به در شد . خبرنگاره بعد از مدتی متوجه میشه حالا که اون حزب رو لو داد پس چرا اسیبی به وزیر سیکه نرسید که هیچ بیشتر محبوبترم شده . براش عجیب بود کلا گیر داده بود به سیکه . 

    میره پیششو میگه که تو منو بازی دادی و همه چی زیرسر خودت بوده و بگو که مغزمتفکرت کیه پس ، سیکه میگه که من مغزمتفکر و کسی که منو کنترل کنه ندارم هیچکس تاحالا نتونسته منو کنترل کنه . اگرم من داشتم حرفای دیگران رو تکرار میکردم این که نمیشه کنترل کردن من به این سمت و این شغل کشونده شدم توسط مادرم ولی بعدش توسط دوس دخترم فهمیدم که مادرم ادم کنترل گریه و درواقع داره از من سواستفاده میکنه اون چشمای منو باز کرد . اینجوری شد که هرکی برام منفعت داشت و میخاست چاپلوسیمو بکنه رو با اغوش باز قبول میکردم و یجوری رفتار میکردم که اونا تو خیالشون دارن منو کنترل میکنن ولی درواقع من بودم که داشتم ازشون استفاده میکردم و وقتیم میدیدم دارن پررو میشن میذاشتمشون کنار . مامانمو وقتی وزیر شدم . دوس دخترمو وقتی جام تو وزارت خونه سفت شد و به همین ترتیب . 

    هیچ کس تاحالا منه واقعی رو نشناخته و نخاسته که بشناسه همه فقط خاستن یا کنترلم کنن یا چاپلوسیمو کردن . مامانم وقتی بچه بودم نذاشت با کسی دوس بشم وقتی دبیرستانی هم بودم به جای اینکه به من و توانایی هام اعتماد کنه یکی از همکلاسیام رو گذاشت که برام خط مشی بسازه . برای همین همرو رها کردم. 

    خلاصه خبرنگاره شوکه میشه و میره به کار خبرنگاریش ادامه میده و حتی یه کتابم راجبه شخصیت سیکه منتشر میکنه به این هدف که مردم سیکه رو بشناسن که اون پتانسیل دیکتاتور شدن رو داره و اینا . ولی با اینحال بازم مردم به سیکه رای دادن و سیکه نخست وزیر شد . 

    سریال قشنگ و جالب و معمایی و جذابی بود .

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۲۹ مهر ۰۳

    سریال ژاپنی 11.22 ازدواج شاد : 112 For a Happy Marriage

     

    یه سریال ژاپنی دیدم . اسمش بود ازدواج شاد 11.22 . 

    درمورد یه زوج متاهله که 7 ساله ازدواج کردن و دوساله که رابطه ی جنسی ندارن . ایچیکو " زن " دوسال پیش نسبت به رابطه احساس بی میلی میکنه و درواقع زیاد احساس جنسی نداره دیگه ، برای همین به اوتویا " مرد " میگه که بره فاحشه خونه . انگار براشون یه چیز بدیهیه . اوتویا میره کلاس گل ارایی ژاپنی ، اونجا با یه زن که اونم متاهله و بچه داره اشنا شده اونا هر 5 شنبه میرن هتل و حدود یک سال و نیمه که باهم هستن . با اینحال رابطه ی دوستی و صمیمیتی که بین ایچیکو و اوتویا هست همچنان پابرجاعه . خیلی رابطه شون یک دست و سبکش خیلی ارامش بخش بود . ادم اگه میخاد ازدواج کنه اینجوری باشه ازدواجش ، وقتی می دیدم همچین فکری به ذهنم میرسید . همه چیز تو ارامش و با صحبت کردن در کمال ارامش بدون دروغگویی بدون منظورهای پنهانی بدون بعدهای شخصیتی . خیلی باهم مچ بودن . با اینکه ایچیکو کمی تا قسمتی شخصیت مغرور و لجباز و خودخواهی داشت با اینحال انقد کاراکترش به قول خودش مث دریا تو روزای اروم ، صاف بود که اون غرور و خودخواهیش زیاده بولد نبود . عذرخاهی کردن سازگار شدن و کنار اومدن محبت کردن و تلاش برای تداوم رابطه شون همرو داشت . با اینحال مرد داستان خیلی مهربونتر و خیلی تو رابطه باگذشت تر بود و خیلی بیشتر برای بودن با ایچیکو و تداوم زندگیشون تلاش میکرد . 

    با اینکه رابطه شون به خیانت ختم شده بود ولی هیچکدومشون نمیخاستن از هم جدا بشن رابطه شون فقط یه رابطه ی جنسی کم داشت همین . البته که خیانت بد هست و وقتی اوتویا فهمید ایچیکو هم رفته با یه مردی خابیده خیلی ناراحت شد و حتی از خونه چندروزی رفت ، با اینکه واقعا حق نداشت ناراحت بشه ولی انگار یه چیز بدیهیه اینکه شوهرشون بره یکی دو شب با فاحشه ای چیزی باشه . 

    سریال ژاپنی 11.22 ازدواج شاد : 112 For a Happy Marriage

    این وسط رابطه ی زنی که اوتویا باهاش بود رو هم نشون میداد که شخصا زیاد برام مهم نبود . 

    با همه ی اینها من واقعا دوس داشتم باهم بمونن چون خیلی باهم خوب بودن خیلی مچ بودن خیلی مکمل بودن . و هارمونی خیلی قشنگی داشتن . سریال خیلی جذاب بود . 

    و راجبه ازدواج و راجبه اینکه چطور میشه که یه ازدواج پایدار و با ثبات و با محبت داشت اینجور چیزا همش به ذهنم خطور میکرد و اینکه چقد رابطه ی دونفر باهم پیچیده س و چقد میتونست حتی پیچیده تر بشه داستان ولی با اینحال خیلی خوب شروع و روندش هم خیلی خوب بود و خوبم تموم شد . 

    درکل سریال خیلی قشنگی بود . حتما نگاهش کنین . 

  • نظرات [ ۸ ]
    • دوشنبه ۲۳ مهر ۰۳

    فیلم ایرانی دو زن فیلم ایرانی دختران انتظار

    دوتا فیلم ایرانی دیدم . یهویی هوس کردم .

    فیلم دوزن رو تاحالا ندیده بودم . قشنگ بود ولی خیلی دیگه عن بدبختی رو در اورده بود . تهمینه میلانی کلا استاد عن در اوردن مردای حروم زاده س . امیدوارم سر هیچ دختری تو این دنیا همچین بختی نصیب نشه . همچنین امیدوارم همه ی مزاحمای روانی مث فروتن تیکه تیکه شن . اصن تقصیر اون بود که زندگی دختر توی فیلم خراب شد و بدبخت شد . کلا فیلم غم انگیز و سیاهیی بود گرچه خب واقعیت هم داره ولی من شخصا ادمیم که از واقعیت های این چنینی مخصوصا فراریم برا همین دوس ندارم . چون کلا تو بدبختی خودمونو بی پولی و اینا غرقیم چرا باید دیگه یه فیلم ببینیم که داره زندگی خودمون یا ادمی که می شناسیم یا ادمی که وجود داره یه جایی رو ببینم . ادم چرا باید از زندگی دیگران فیلم بسازه تحویل جامعه بده که چیو نشون بده ایا چیزی تغییر میکنه ...نه . ! مثلا چی میشد نشون میداد فرشته ازدواج میکنه و ازدواج خوبی داشته میشه و خوشبخت میشه ولی بعدش اون مزاحمه میاد و خوشبختیشو بهم میریزه . خلاصه . 

    فیلم ایرانی دختران انتظار

    فیلم دوم فیلم دختران انتظار بود ، فیلم قشنگ و رومانتیکی بود . اگه این فیلم رو با همین داستان رو کره ای ها میساختن تصور میکردم چقد میتونه صحنه ی رومانتیک داشته باشه . حداقل یه بغلی یه دستی چیزی . چقد هردوشون  بدبخت بودن . همینجوری بدبختی و بی پولی از فیلم میریخت . بعد یک ساعت و نیم فیلم هیچ نشون ندادن سعید چرا دوهزاردلار پول از صرافی قرض گرفته بود ؟! اون همه پول بود میخاست چیکار ؟! بعد سعید که انقد از اینکه مامانش اینا بفهمن میخاد با دختر تهرانی ازدواج کنه می ترسید و نمیخاست روشنک اویزونش شه یه وقتی ، چرا پس پاشد با شراره روهم ریخت و روشنک رو ول کرد ؟ خب بگیم مجبور بود و تو اون موقعیت اصولا باید این کارو میکرد ولی پس خانواده ش چی ؟ بعد اصلا خود روشنک هم میخاست طلاق بگیره اومدیم فردا میرفتن طلاق میگرفتن این بازم میخاست دست دستی خودشو به خاطر یه عشق یکی دوماهه بکشه ؟! 

    درهرحال با همه ی باگایی که این دوفیلم داشت ، فیلمای قشنگی بودن که هنوزم دیدنی هستن مخصوصا دومی از لحاظ عشقی خیلی قشنگ بود . پارسا پیروزفر استاد عشقی بازی کردن و عشقای افلاطونیه . تو این سریالای مسخره نمایش خانگی جدید داره خودشو هدر میده . فیلمای اون موقع با اون همه بگیر ببند و اولای انقلاب و بعد از جنگ واینا چقد قشنگ بودن و با محتوا تازه چقد عشقی و چقد با اون بسته بودن عشق رو قشنگ  به تصویر کشیدن . الانیا این همه مستهجن و هی بهم دست میزنن و حرفای رکیک و منظور دار و زشت یه ذره بازی ندارن که هیچ اصلا هیچ حسی هم ندارن حتی حس تحریک پذیری هم ندارن فقط به شدتتتتتتتت مشمئزکننده ان . 

    شعری که تو این فیلم خونده میشد هم خیلی قشنگ بود شعر از احمد شاملوعه : 

    دختران دشت!

    دختران انتظار!

    دختران امید تنگ

    در دشت بی کران،

    و آرزوهای بیکران

    در خلق های تنگ!

    دختران آلاچیق نو

    در آلاچیق هائی که صد سال! -

    از زره جامه تان اگر بشکوفید

    باد دیوانه

    یال بلند اسب تمنا را

    آشفته کرد خواهد...

    دختران رود گل آلود!

    دختران هزار ستون شعله،‌به طاق بلند دود!

    دختران عشق های دور

    روز سکوت و کار

    شب های خستگی!

    دختران روز

    بی خستگی دویدن،

    شب

    سر شکستگی!-

    در باغ راز و خلوت مرد کدام عشق -

    در رقص راهبانه شکرانه کدام

    آتش زدای کام

    بازوان فواره ئی تان را

    خواهید برفراشت؟

    افسوس!

    موها، نگاه ها

    به عبث

    عطر لغات شاعر را تاریک می کنند.

    دختران رفت و آمد

    در دشت مه زده!

    دختران شرم

    شبنم

    افتادگی

    رمه!-

    از زخم قلب آبائی

    در سینه کدام شما خون چکیده است؟

    پستان تان، کدام شما

    گل داده در بهار بلوغش؟

    لب های تان کدام شما

    لب های تان کدام

    - بگوئید !-

    در کام او شکفته، نهان، عطر بوسه ئی؟

    شب های تار نم نم باران - که نیست کار -

    اکنون کدام یک ز شما

    بیدار می مانید

    در بستر خشونت نومیدی

    در بستر فشرده دلتنگی

    در بستر تفکر پر درد رازتان،

    تا یاد آن - که خشم و جسارت بود-

    بدرخشاند

    تا دیر گاه شعله آتش را

    در چشم بازتان؟

    بین شما کدام

    - بگوئید !-

    بین شما کدام

    صیقل می دهید

    سلاح آبائی را

    برای

    روز

    انتقام؟

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۱۵ مهر ۰۳
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |