فیلم ژاپنی پسر طلایی gold boy
اسم فیلمو باید می ذاشتن پسر هیولا پسر جانی پسر قاتل .
خیلی جنس خراب بود پسره . دوتاداستان موازی داره فیلم ، داماد یه خانواده سرشناس تو یه جزیره ی کوچیک ، وقتی توی کوه هستن ، پدر و مادرزنشو هل میده پایین و بعد میره داد و فریاد که کمک کنین اینا اینجوری شدن پرت شدن ، اون فک میکنه چون کوه خلوته کسی از این جنایتش بویی نمیبره ، غافل از اینکه سه تا بچه مدرسه ای پایین کوه تو ساحل درحال عکس گرفتن هستن که این واقعه رو اتفاقی ظبط میکنن . یکی از این پسرا ، اساهی اسمش و پدرمادرش طلاق گرفتن و باباش رفته با یه زن دیگه ای . دختر زن باباعه با اساهی همکلاسیه . اون به دختره چشم داره ولی وقتی می بینه که دختره بهش رو نشون نمیده دختترو میکشه و قتل رو خودکشی جلوه میده . معلوم نی از کجا مامان دختر اینو می فهمه و مدام مزاحم اینا میشه که تو قاتلی و اینا . مامانه اساهی دوتا شغل داره و اغلب دیر به دیر خونه میاد . یه روز دوست قدیم اساهی با خاهر ناتنیش میان به خونه اونا و میگن که ما به بابامون چاقو زدیم . طفلک پسره خیلی ساده و خنگه ، خاهر ناتنی هم همینطور . آساهی با ملایمت به آنها اطمینان می دهد که پلیس نمی تواند او را دستگیر کند زیرا او زیر سن قانونی است. اساهی وقتی صحنه ی قتل رو میبینه و مدرک هم دارن از ین فرصت استفاده و به دوستاش میگه که بریم از یارو اخاذی کنیم . بچها اول می ترسن ولی بعد با پسره همراه میشن .
اونا 60 میلیون ین طلب میکنن ولی داماده میگه که اون انقد پول نداره و هنوزم انحصار وراثت نشده و منم دامادم و اینا . چندروز بعد دختر خانوادهه ینی زن داماد قاتل ، هم تو تصادف کشته میشه با دوس پسرش . پلیساام شک نمیکنن به غیر از یه پلیسی که فامیل این خانواده محسوب میشه . اساهی به خونه ی داماده میاد و میگه که من میدونم تو زنتو کشتی بگو چجوری کشتی منم میخام چندنفرو بکشم و اینا . طفلک داماده شاخ در اورده بود . کم مونده بود بگه سونبه نیم ؛من باید بیام ازتون درس بگیرم . هی اصرار و اینا خلاصه داماده میگه که چجور اینکارو کرده . اساهی میگه تو بیا بابا و زن بابای منو برا من بکش . اینا مزاحم من میشن فلان بابامم عوضیه منو مامانمو ول کرده به خاطر این زنه ، داماده هی قبول نمیکنه اخرسر میگه اوکی ، خاهر برادره هم کمک دستش میشن . اساهی هم شاد و شنگول انگار اصلا این کاره اون نی میره مدرسه و امتحان میده و اینا این داماده و اون دوتا ساده پپه میرن براش ادم میکشن . قشنگ یه بچه ی 14 ساله سه تا ادم رو که یکیش بزرگسال هست رو به بازی میگیره . اخرشم وقتی همه چی تموم میشه ، داماده میخاست اینارو بکشه که اساهی متوجه کلک داماده میشه ، دوستاش کشته میشه و اساهی داماده رو با چاقو میکشه . قشنگ ریلکس هم برمیگرده خونه و انگار نه اینگار پلیسم فک میکنه که این قربانیه . بعدشم که مامانه متوجه قتلای پسره میشه میخاست بگیره با خونسردی تمام مامانرم بکشه . که دیگه مامانه زنگ میزنه پلیس بیان اینو بگیرن زنجیرش کنن میذاشتی ژاپنو کنفیکون میکرد پسره ی پوفیوز .
فیلم خیلی عجیب و ترسناکی بود . این نشون میده از کسایی که انتظار نمیره چه کارایی بر میاد و چه کارایی که تو خفا میکنن .