قالب

بی نظیرترین سریالهای کره ای :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۱۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بی نظیرترین سریالهای کره ای» ثبت شده است

سریال کره ای فراتر از شیطان یا هیولا 괴물

سریال کره ای فراتر از شیطان یا هیولا  괴물  

رو برای سومین بار نگاه کردم . حتی برای سومین بار هم پر از معما و هیجان و احساس غم سنگین برای سرنوشت لی دونگ شیک و لی یو یان ، وجود داشت در حین دیدنش . واقعا هر قسمتش میگفتم عجب سریالیه . عجب سریالی ساختن . مثلش خیلی کم پیدا میشه . این سری تحلیل و داستان سریال رو از زبون چت جی پی تی نوشتم .😁😎😍

 

 

 

ین سریال یک تریلر روان‌شناختی با عناصر جنایی، درام و رازآلود است که با ریتم آهسته اما بسیار حساب‌شده، یک معمای بزرگ را باز می‌کند و لایه‌به‌لایه شخصیت‌ها و جامعه را زیر ذره‌بین می‌برد.


---

 خلاصه کامل داستان سریال "فراتر از شیطان (괴물)"

 شخصیت‌های اصلی:

لی دونگ‌شیک (Shin Ha-kyun): کارآگاه سال‌خورده و عصبی که در یک کلانتری محلی در شهری کوچک به نام "Manyang" کار می‌کند. خواهر دوقلویش 20 سال پیش به قتل رسیده و هیچ‌وقت قاتل پیدا نشده.

هان جو-وون (Yeo Jin-goo): افسر جوان، باهوش و منظم که به Manyang منتقل می‌شود. پسر یک مقام عالی‌رتبه در پلیس ملی است.



---

 آغاز داستان:

هان جو وون به ایستگاه پلیس مانیانگ منتقل می‌شه. او از ابتدا مشکوکه که لی دونگ‌شیک قاتل یا درگیر در پرونده قتل 20 سال پیش (خواهر دونگ‌شیک) باشه.
در همین حین، قتل‌هایی مشابه با پرونده 20 سال پیش دوباره شروع می‌شن. تمام نشانه‌ها شبیه قتل قدیمیه: بریدن انگشت‌ها، نوع بسته‌بندی جسد، و محل رها کردن.


---

 دوگانگی شخصیت‌ها:

هان جو وون و دونگ‌شیک در ابتدا دشمن‌گونه برخورد می‌کنن. جو وون می‌خواد به‌عنوان کارآگاه نفوذ کنه و اطلاعات جمع کنه، و حتی دونگ‌شیک رو تعقیب می‌کنه. اما دونگ‌شیک هم مثل روباه باهوشه و می‌فهمه دنبالشه.

به مرور این دو، با وجود شک‌ها، به هم نزدیک می‌شن چون هدف مشترکی دارن: پیدا کردن حقیقت پشت قتل‌ها.


---

 معماهای پی‌درپی:

در روند تحقیقات، رازهای زیادی از مردم شهر فاش می‌شه:

پدر هان جو وون (پلیس ارشد) درگیر پرونده‌های فساد و لاپوشانی گذشته‌ست.

رییس شورای شهر (دو برادر: لی چانگ جین و لی گون هو)، قدرت پشت پرده شهرن و با پلیس، شهرداری و حتی قاتل‌ها ارتباط دارن.

پارک جونگ‌جه و مادرش (خانم بزرگ) هم بخشی از ماجراهای پشت‌پرده‌ن.



---

 پیچیدگی ذهنی داستان:

سریال سؤالات زیادی مطرح می‌کنه:

اگر برای گرفتن هیولا باید خودت هیولا بشی، آیا هنوز "آدم خوبی"؟

آیا برای رسیدن به حقیقت میشه از قانون گذشت؟

اگر کسی سال‌ها به اشتباه مجازات شده، آیا باید قاتل واقعی بخشیده بشه؟



 تم‌های اصلی سریال:

عدالت و اخلاق

حافظه و گذشته

هیولا شدن برای بقا

فساد در نهادها

تراژدی خانواده



---

 چرا سریال خاصه؟

فیلم‌نامه دقیق و پر از لایه

بازی‌های خیره‌کننده، مخصوصاً شین ها کیون

فضاسازی تاریک و سینمایی

پایانی نه کاملاً خوش، اما واقع‌گرایانه






--مرز باریک بین "عدالت" و "انتقام"

در سریال، قانون همیشه جوابگو نیست. قاتلان واقعی با زر و زور پنهان می‌مونن، در حالی‌که بی‌گناهان مجازات می‌شن.

سؤال بزرگ سریال اینه:

> آیا انتقام شخصی، وقتی قانون ناتوانه، قابل قبوله؟



جواب سریال ساده نیست. بلکه از ما می‌خواد به عنوان بیننده خودمون تصمیم بگیریم. و اینجا پای یک پارادوکس کلاسیک اخلاقی درمیونه:

«پارادوکس عدالت و فساد»

اگر بخوای عدالت رو در دنیای فاسد اجرا کنی، مجبوری از روش‌هایی استفاده کنی که خودشون غیرعادلانه‌ن.


---

 3. هویت انسان = گذشته + خاطرات + درد

شخصیت دونگ‌شیک یک مظهر کامل از زخم‌های گذشته‌ست. او هر روز با خاطره قتل خواهرش بیدار می‌شه. از نگاه فلسفه اگزیستانسیالیسم، هویت انسان از تصمیم‌هاش در مواجهه با درد و رنج ساخته می‌شه.

ژان پل سارتر می‌گه:

> «ما چیزی نیستیم جز انتخاب‌هایی که می‌کنیم.»



دونگ‌شیک، با تمام شکست‌ها، باز هم انتخاب می‌کنه دنبال حقیقت بره—even if it kills him. و این‌جاست که معنای "انسان بودن" شکل می‌گیره.


---

 4. انسان خاکستری‌ست؛ نه سیاه، نه سفید

در این سریال، هیچ‌کس کاملاً خوب یا کاملاً بد نیست:

حتی قاتل‌ها گاهی انگیزه‌هایی انسانی دارن.

حتی قهرمانان هم تصمیمات اشتباه و گناه‌آلود می‌گیرن.

هان جو وون با وجود ظاهر پاک، درگیر فساد پدرشه.

دونگ‌شیک با وجود نیت خوب، گاهی عمداً قانون‌شکنی می‌کنه.


این نگاه، برخاسته از فلسفه **"واقع‌گرایی اخلاقی"**ه که می‌گه انسان‌ها پیچیده‌ن، و اخلاق همیشه دو دو تا چهار تا نیست.


---

 5. شهر Manyang = یک جامعه‌ی فاسد در مقیاس کوچک

"Manyang" فقط یه شهر نیست. یک نماده:

ساکت، آرام، اما پر از راز، دورویی، فساد، روابط پنهانی، معامله‌های پشت پرده

مثل خود جامعه‌ی انسانی؛ پشت ظاهر معمولی و آرام، حقیقت‌های زشتی وجود داره


این نماد به نقد اجتماعی هم تبدیل می‌شه:

> «آیا ما واقعاً می‌دونیم دور و برمون چه خبره؟ یا فقط داریم با چشمای بسته زندگی می‌کنیم؟»




---

 6. پذیرش رنج = رهایی

در پایان سریال، دونگ‌شیک حقیقت رو پیدا می‌کنه. خواهرش مرده، قاتل دستگیر شده. ولی آیا آرامش می‌گیره؟ نه کامل.
او تازه درک می‌کنه که زندگی، همیشه با رنج همراهه. و تنها راه نجات اینه که با رنج آشتی کنی، نه فرار کنی.

این نگاه، از دل فلسفه بودیسم و اگزیستانسیالیسم میاد:

> زندگی رنج است. اما پذیرش این رنج، مسیر آزادی‌ست.



ون جمله‌ی معروف از هاروکی موراکامی توی رمان «کافکا در کرانه» (Kafka on the Shore) یکی از اون نقل‌قول‌هایی‌ـه که واقعاً با شخصیت لی دونگ‌شیک در سریال "فراتر از شیطان" هماهنگه.
اون طوفان، انگار استعاره‌ایه از همون دردی که دونگ‌شیک ۲۰ سال باهاش زندگی کرده. و این جمله دقیقاً وصف حالشه.

طوفان را که پشت سر گذاشتی، دیگر همان آدم قبلی نیستی.
مسئله همین است.
طوفان واقعی همین است.
وقتی از دل طوفان بیرون می‌آیی، نمی‌دانی چطور از آن جان سالم به‌در برده‌ای.
حتی مطمئن نیستی آیا واقعاً تمام شده یا نه.
اما یک چیز مسلم است:
تو دیگر همان آدمی نیستی که وارد طوفان شد.»





به نظرم بعد از بیست سال تنها کسی که تو مدت زمان کمی دونگ شیک رو شناخت و باهاش هم قدم شد و دلش برای بدبختی و ظلمی که در حقش شده بود سوخت هان جی وون بود . هیچ کدوم از اون مثلا دوستان و همکارانش که تو دهاتشون بودن هیچوقت باهاش روراست نبودن



دقیقاً… دقیقاً همون‌طور که گفتی. 
تحلیل تو نه‌تنها درسته، بلکه یکی از مهم‌ترین و دردناک‌ترین لایه‌های احساسی سریال "فراتر از شیطان" رو لمس کرده.


---

 دونگ‌شیک: مردی که همه تنهاش گذاشتن

برای ۲۰ سال، دونگ‌شیک با این درد زندگی کرد:

قاتل خواهرش پیدا نشد،

خودش مظنون شد،

نگاه مردم رو دوشش بود،

و حتی کسانی که باهاش کار می‌کردن – از جمله هم‌محلی‌هاش – هیچ‌وقت بهش اعتماد نکردن. یا دست‌کم، هیچ‌وقت اون‌قدر عمیق که باید، بهش نزدیک نشدن.


همه با لبخند ظاهرش کنار اومدن، اما هیچ‌کس نخواست بفهمه پشت اون خنده‌ها چقدر فروپاشیده‌ست.


---

 هان جو وون: غریبه‌ای که نزدیک‌تر از همه شد

و حالا این غریبه‌ی مرموز، هان جو وون، که در ابتدا با شک و سوءظن اومده بود، کم‌کم تبدیل شد به تنها کسی که واقعاً دید دونگ‌شیک کیه.

چرا رابطه‌شون خاصه؟

1. هان جو وون دید که دونگ‌شیک بازی نمی‌کنه.

دید که پشت رفتارهای عجیب و گاهی خنده‌دار، یه قلب شکسته‌ست.

برخلاف دیگران که فقط ظاهرش رو دیدن، جو وون شروع کرد دیدن درونش.



2. با این‌که ابتدا خودش هم شک داشت، ولی وقتی حقیقت رو دید، بهش وفادار موند.

خیلی‌ها اگه بفهمن اشتباه قضاوت کردن، از خجالت دور می‌شن. ولی جو وون موند و کنارش ایستاد.



3. با وجود اینکه پسر یک مقام بالای پلیس بود، خودش رو تا سطح دونگ‌شیک پایین آورد – حتی بیشتر.

غرورش رو خورد کرد.

تصمیم گرفت از قدرت پدرش فاصله بگیره، حتی علیه‌ش اقدام کنه.

برای دونگ‌شیک نه‌تنها همکار، بلکه یه همراه واقعی شد.





---

 و بقیه چی؟ "دوستان" قدیمی‌ چی؟

اون همکارای قدیمی، هم‌محلی‌هاش توی مانیانگ، همه با دونگ‌شیک بزرگ شدن، اما:

توی بدترین روزهای زندگیش سکوت کردن.

وقتی همه بهش شک داشتن، دفاع نکردن.

فقط ازش استفاده می‌کردن وقتی نیاز به "پلیس خاص" یا کسی برای مقصر کردن داشتن.


درد دونگ‌شیک نه فقط در از دست دادن خواهرش بود، بلکه در تنهایی در میان آدم‌هایی که ادعا می‌کردن می‌شناسنش.


---

 جو وون، هم‌قدمی بی‌نظیر:

در نهایت، جو وون کسیه که:

توی چشم‌های دونگ‌شیک نگاه کرد و دیدنش.

باهاش همدلی کرد، بدون ترحم.

باهاش هم‌قسم شد برای کشف حقیقت، حتی به قیمت شکسته شدن خودش.


و این رابطه، همون چیزیه که تو گفتی:

> «در مدت زمانی کوتاه، کاری کرد که هیچ‌کس توی ۲۰ سال نکرد.»




---

 نتیجه‌گیری:

گاهی یه غریبه، می‌تونه نزدیک‌تر و مهربون‌تر از تمام "دوستان قدیمی" باشه.
و فراتر از شیطان اینو به زیباترین شکل نشون داد.


تحمل کردن بدون تسکین یکی از تلخ‌ترین،
ولی واقعی‌ترین شکل‌های زیستنِ انسانیه.

نه اون تحملی که آخرش می‌گن "همه چی درست میشه"
نه اون صبری که به امید یه فردای قشنگه...

بلکه اون‌جور تحملی که تهش هیچ تسکینی نیست،
هیچ وعده‌ای، هیچ دست گرمی، هیچ بغلِ نجات‌دهنده‌ای.
فقط تویی، و دردی که مثل یه سایه، همیشه کنارت وایساده.
گاهی کمرتو خم می‌کنه، گاهی فقط یادت می‌ندازه که تنها موندی.


---

این نوع تحمل، قهرمانی نمی‌سازه... خسته‌ت می‌کنه.
اما تو باز هم نفس می‌کشی.
نه چون می‌خوای،
بلکه چون نمی‌تونی نمونیشو بکشی.


---

مثل دونگ‌شیک.
که هیچ‌وقت فریاد نزده "کمکم کنید"،
ولی هر شب، با چشم‌هایی پر از خستگی،
باز بیدار شده.
باز رفته سر کار.
باز خندیده – اون خنده‌های تلخ و پر از شکستن.


---

و اینجاست که آدم می‌فهمه:

> بعضی زخم‌ها درمان ندارن.
ولی آدم‌ها با همونا زندگی می‌کنن.
نه قهرمانانه، نه شجاعانه،
فقط با سکوت.




---

  • نظرات [ ۱ ]
    • شنبه ۱۹ مرداد ۰۴

    سریال کره ای بخشش برای هیچکس mercy for none

    پراتون میریزه اگه بگم که شخصیت منفی و طرح ریز همه ی این قتلا و نقشه ها کی بوده . طولش نمیدم . کسی نیست جز : چو یانگ وو . معرف حضورتون  در این سریالا : 

    💟سریال کره ای کد تروما  💟سریال کره ای بانو اوک  The Tale of Lady Ok💟

    چرا اینکارارو کردش و ملتو به جون هم انداخت ؟! چون باباش ازش نپرسیده بود تو میخای بیای کمپانی رو بچرخونی ؟ میخاست پسرش دادستان درستکار باشه . اینطوری شد که نقشه کشید تا همه چیو به نام خودش کنه و بشه رییس . 

    سو جی ساب در نقش نام گی جون ، یه گنگستره که برای یه سری ادمای کله کنده کار میکرده . سر یه حادثه ای ، اونو با بردین تاندون پاش مجازات میکنن و اون الان تو جنگلا زندگی میکنه . 😁😄🤦‍♀️ با کشته شدن برادرش که تو همون دم و دستگاه یه کاره ایه ، گی جون دوباره به دنیای بزن بزن و بکش بکش برمیگرده تا مصببین قتل برادرش رو مجازات کنه . این بین متوجه رازهای دیگه ای و همچنین اینکه قاتل واقعی و نقشه کش واقعی کی هست میشه ، ولی اینا هیچ کدوم براش اهمیت نداره . خون جلو چشماشو گرفته و تنها چیزی که براش مهمه اینکه قاتل برادرشو بکشه . 

    در کل سریال بدی نبود ولی یخورده هم داستان معمولی داشت . خشونش رو زیاد نشون میداد مثلا چمیدونم چاقو میزدن و اینا دست قطع میکردن اینارو همرو نشون میداد . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۱۸ خرداد ۰۴

    خواهران زنده اند언니가 살아있다

     سریال 54 قسمتی خواهران زنده اند언니가 살아있다  این یه سریال بلند با سه چهارتا خانواده س که زندگیشون با یه تصادف در هم تنیده میشه .  

    خواهران زنده اند언니가 살아있다 ...

    اینجوری که ، 

    کیم تل هی دختریه که تو امریکا تو ارایشگاه کار میکنه ، اون تصادفا باعث مرگ یه دختر پولدار میشه که داشت بهش زور میگفت ، از قضا یکی این واقعه رو می بینه و ازش یه عالم پول میخاد . اون به ناپدریش زنگ میزنه تا پولو جور کنه . میاد کره و وقتی می بینه ناپدریه پول نداره ، میره ببینه اون پسری که این سلیطه رو دوس داره ازش بهش چیزی میرسه یا نه . پسره کیه ؟ اوپای ساده و بدبخت من ، لی جی هون معرف حضورتون در سریال های : 💚 سریال کره ای رودخانه ای که ماه در ان طلوع کرد 💚💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀

    لی جی هون علاقمند به گل و گیاه و ایناس ، اون از وزارت کارافرینی وام گرفته تا یه گلی که تو کره نیست رو پرورش بده و داره 5 ساله که رو این پروژه کار میکنه . و کارش بالاخره داره ثمره میده که دوست دختر سلیطه اش از قضیه باخبر میشه و دست رنج اوپا که همانا تحقیقاتشه میبره می فروشه به یه کمپانی بزرگ لوازم ارایشی ، وقتی داشته اینارو می برده توی راه ترافیک و ماشین اتش نشانی و امبولانس و پلیس و اینا بودش ، به صورت موازی ، کانگ هاری دختری که با خاهرش زندگی میکرده و الان شانسا یه پسر خوب و وکیل اومده گرفتتش ، عروسیش بوده ، از قضا پسره دوست اوپاس ، و ماشین باربری اوپارو به عنوان ماشین عروس سوار شدن ،  از اون طرف ، کمپانی بزرگه که گفتم از تحقیقات اوپا باخبر شدن و میخان تحقیقات اینو بدزدن ، چون اوپا بهشون نمی فروشه ، میان ماشین اوپا رو دست کاری میکنن ، اینطوری میشه که عروس و داماد که سوار ماشین بودن تصادف میکنن و داماد خوب الان تو ماشین امبولانسیه که تو ترافیک گیر کرده ، کیم تل هی که می بینه ناپدریش که اونم یه ادم بی دست و پاعه گاز نمیده از ماشین اتش نشانی بزنه جلو میره می شینه پشت فرمون و گاز میده و اینا ،خلاصه باعث تصادف با ماشین اتش نشانی میشه و یه عالم ماشین و ادم بهم برخورد میکنن . ماشین امبولانس هم واژگون میشه و دست اخر داماد بدبخت میمیره و کانگ هاری عروس زنده می مونه . سلیطه خانوم بی توجه به تصادف می دود 😁 میره تا دفتری که دزدیده رو بده به کمپانی کله گندهه ، اینطوری باهاشون قرارداد می بنده و زندگیش از این رو به اون رو میشه . 

    اوپا که بعد از عزاداری برای دوستش فارق میشه یاد دوست دختر شفته ی سلیطه ش می افته و میره خونه و می بینه ای داد جاتره و بچه نی . ولی انقد ساده س متوجه نمیشه که دوس دختره ممکنه دزد باشه ، میره تو جشن رونمایی از محصول جدید کمپانیه  که با دست رنج این تولید شده بوده ، داد و بیداد ولی نمیتونه کار رو به جایی برسونه . 

    حالا اتش نشانی داشته کجا می رفته ؟ خونه زنی به اسم کیم اون هیون که اتیش گرفته بوده و بچه اش توش گیر کرده بود . چرا اتیش گرفته بوده بابای حروم زاده ش که با کونش بازی میکرد شمع روشن کرده و عروسک بچه افتاده رو شمع و اتیش و اینا ، بابای حروم زاده ش خبرنگاره و با دختر رییس کمپانی لوازم ارایشیه که گفتم ، رابطه داره . مردک عوضی . خلاصه اتش نشانی تو تصادف میمونه و نمیرسه واینجوری بچه ی کیم اون هیون میمیره بعدها متوجه میشه که شوهرش باعث اتیش سوزی شده بوده و همون موقع داشته با اون یکی زنه لاس میزده مردک کثافت اشغال . 

    پلیس هم داشته میرفته خونه ی یه بازیگری که یه استاکر مدتها مزاحمش بوده و دست اخر باعث مرگ مادر بازیگر میشه . اینا همگی تو ایستگاه پلیس باهم اشنا میشن و میخان دنبال مصبب حادثه بگردن . و کلی داستان دیگه این وسطا وجود داشتش . 

    عرض کنم که خییلی حرص در بیار بود کمی تا قسمتی اب بود و خانواده ی کمپانی بزرگه یجوری بودن عجیب بود اصن بی دلیل یه زنی رو نگه داشته بودن کنارشون که فتنه ی عالم بود و همه ی گوه ها زیر سرش بود تو خانواده و با اون سلیطه کیم تل هی هم همدست میشه و اصلا نمیدونین می ذاشتی این دوتا زن کل کره رو می خوردن بازم کمشون بود . 

    بد نبود برای سرگرمی . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۹ خرداد ۰۴

    سریال کره ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)

    سریال کره ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)  با بازی هِری  

    هِری در نقش یو جه ای دختره یه خانواده ی پولدار تا سه نسل دکتره که باید همیشه رتبه ی اول باشه و وارث کلینیک معروف باباش شه  . اون یه خواهر بزرگتر داره که فرقشون یک ساله ، باباشون از بچگی اینارو رقابتی بار اورده و سر این مدل رفتار جه ای که بیشتر به باباش شباهت داره تونسته توجه و علاقه باباش رو بدست بیاره ، خاهر بزرگه بیشتر یجورایی کسخل و بی عرضه اس . چقدم زشت بود بازیگرش اصلا شبیه هری نبود .

    سریال کره ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)

    قضیه در کل اینه : باباش که می بینه دختر بزرگه امیدی بهش نیست و قرار سرافکنده اش کنه تصمیم میگیره به معلم ریاضی مدرسه که طراح سوالای کنکور درس ریاضی شده ، در ازای پیدا کردن دختر گمشده ی معلمه ازش سوالای کنکور رو گیر بیاره ، معلم ریاضی اولش قبول نمیکنه . چندروز قبل از کنکور که امتحانای همینجوری تست و اینا هست ، جه نا دختر بزرگه وقتی میبینه که بازم تو امتحان گند زده میره مدرسه تا نمره اش رو ادیت کنه یا همچین چیزی ، معلم ریاضی مچشو میگیره و بهش میگه که نباید اینکارو کنه و اینا و جنا خودشو به معلم تحمیل میکنه خلاصه اون شب اینا باهم میخابن . اتفاقی موبایل جنا که با ساعتش سینکه میره رو دوربین و از اون کار فیلمبرداری میشه . بابای جنا و جه ای ، مطلع میشه و این دست اویزی میشه تا معلم رو تهدید کنه . دختر معلم رو پیدا میکنه . معلمم سوال کنکور رو میذاره تو کپسول ، کپسولو قورت میده اینجوری می برنش اتاق عمل ، تو اتاق عمل جنا معلم رو میکشه . حالا معلوم نی چرا و معلوم نمیشه که جنا کشته یا بابای جنا ، زن معلم میره شکایت که شوهر من سالم بود و اینا و اینجوری یه شکایت تنظیم میشه . با اینکه سوال ریاضی دزدیده میشه و تو دست جنا بودش ، جنا تو روز کنکور مث کسخلا از جلسه فرار میکنه . و ناپدید میشه . 

    سریال کره ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)

    دختر معلم  سونگ هی که تو یتیم خونه یه شهر دیگه بزرگ شده بودش با موادی ها سر و کار داره و با کارت ملی های قلابی میره دکتر و قرص های روانپزشکی با دوز بالا از اینا که مصرفشون حتما باید نسخه پزشک باشه و اعتیاد اوره ، میگیره میاره میده به یه اوپایی اینجوری پول در میاره خودشم مصرف میکنه و تو یه سال یهو درسش پیشرفت میکنه و دیگه تو مدرسه بهش زورگویی نمیکنن ، از اونورم که باباشو پیدا میکنه میاد سئول میبینه باباش مرده ، و زن دوم باباش تو سالن تشییع جنازه اس و اینا . اون میره به مدرسه جه ای که بهترین مدرسه تو گنگنامه ، با اینکه تو دهات همیشه رتبه ی اول بودش اینجا بعد از تست تعیین سطح نفر 20 ام میشه . تصمیم میگیره دوباره قرص بخوره ولی نمیخاد با اون اوپاعه ارتباط برقرار کنه . از اونورم جه ای همینجوری الکی از این خوشش میاد و باهاش مهربون میشه . جی ای که تو مدرسه رتبه 1 رو داره و یجورایی هم قلدر مهربون مدرسه اس و همه ازش حساب میبرن حتی معلما . خلاصه اینو میبره اینور اونور ، سونگ هی هم اولش مشکوکه و بالاخره تو یتیم خونه زندگی کرده باید حواسش باشه . اشنا میشنو دوس میشن و حتی با هم حمومم میرن . 😶 اینو یادم رفت بگم که جی ای از کلینیک باباش قرص میدزده می فروشه به بچها . 

    جه ای و دوتا دختر دیگه که هردوشون درس خون هستن تو یه گروه مطالعه هستن که تو کلینیک باباشه . اینم برمیداره میبره اونجا و بهش جزوه و اینا میده . سونگ هی که از جی ای قرص گرفته ،  میخونه و این سری هردو رتبه ی یک میشن . همینجوری داستان ادامه داره و رقابت های مدرسه ای و دعواهای دوستانه و کشف راز قتل معلم ریاضی و پیدا کردن جنا و اینا این سریال رو تشکیل میده . تهشم بابای جه ای بازم با همون روش قبلی سوال ریاضی رو کش میره میده به جی ای ، جی ای نفر اول کنکور میشه و دکتری قبول میشه مصاحبه و اینا ، فرداش میره خودشو جنا که باباش پنهانش کرده بود رو از ساختمون پرت میکنه تو اب ناپدید میشه . چقد احمقانه . 🤔😑

    سریال کره ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)

    تا قسمت 10 . 12 جذاب بود سریال . ولی بعدش مسخره شد . اینکه سوالا رو میدزده اینکه باباهه تو اتاق عمل جه ای رو مجبور میکنه عمل رو خودش انجام بده ، اینکه جه ای که انقد خوره ی درس بود و عملا خودشم با باباش همفکر بود و از خاهرش رقت انگیزش خوشش نمی اومد ، یهویی عشق و علاقه به خاهرش پیدا میکنه و میخاد باباشو که قاتل هست رو لو بده و اینده خودشو تباه میکنه . شخصیت سونگ هی هم خیلی بیخود و ذهلسیز بود . خودش معتاد بود و دزد بعد جانماز اب میکشید و این اونو دلداری میداد که اره تقصیر تو نی فلان ،قیافه ش رو عصاب بود . این وسطا مشکلات دخترای نوجوان و جوان و خودارضایی و این چیزا هم بیان میشه که اصلا گفتنش تو سریال جایی نداشت و بیهوده بود . راستش از اونجا که جی ای و سونگ هی رفتن حموم و کیس رفتن من فک کردم ژانر سریال راجبه این چیزاس بعد یهو موضوع عوض شد . صحنه ی حمومو کیسشونم بی مورد بود . مسخره  . 

    بازی هری اینجا خوب بود . گریمشم خیلی خوب بود . از اون قیافه ی دلقک و دریده گی در اومده بود . دیگه چی بگم؟ همینا . 

  • نظرات [ ۳ ]
    • يكشنبه ۲۹ ارديبهشت ۰۴

    سریال کره ای دو دو سُل سُل لا لا سُل 2020 Do Do Sol Sol La La Sol

    سریال کره ای دو دو سُل سُل لا لا سُل  Do Do Sol Sol La La Sol

     جونم براتون بگه که ، این سریال رو به خاطر دلتنگی برای جانگ اوک : رو لینک کلیک کنین تا ببینین جانگ اوک کی بود . نگاه کردم . البته که جانگ اوک ایشالا داره با یه سریال تاریخی توپ جدید برمیگرده ولی ایشالا که توپ باشه دیگه . حالا ... 

     

    سریال کره ای دو دو سُل سُل لا لا سُل 2020 Do Do Sol Sol La La Sol

    یهو یادش افتادم گفتم بذا بهش یه فرصت دوباره بدم ،رارا دختر یه مرد پولداره ، چون زنش سر زایمان میمیره و به پیانو علاقه داشته برای دخترش از نوزادی اهنگای پیانو و اینا میذاشته ، رارا هم گریه میکرده مرده فک میکنه دخترش عاشق موسیقیه برا همین از بچگی بهترین استاد پیانو رو برای دخترش میاره خونه تا بهش پیانو یاد بده خلاصه به هر زوری بود این فارغ التحصیلم میشه و باباش بهش میگه نظرت چیه ازدواج کنی ، بعدم قرار ازدواج با یه پسر بچه ننه ی خاک تو سر سست عنصر که به هوای پول اومده رارا رو بگیره رو میذارن ، ازاونور کمپانیش ورشکست میشه و دقیقا تو روز عروسی می افته میمیره . رارا میمونه و حوضش . 😄 مامانه پسره هم کهمیبینه همه چی با مرگ باباهه می پره پسرشو از تو تالار کشون کشون می بره تایلند ناپدید میشن . منشیه باوفای بابای همه چیو می فروشه یه مقدار پولم بهش میده میگه برو خودتو ناپدید کن تا ابا از اسیاب بیفته . اینم با یه تک ماشینش و یه خورده خرت و پرت می ره خونه اجاره کنه که دست اخر سرش کلاه میذارن و بی هیچ پاپاسی میمونه ول معطل . 

    تو اینستا یه نفر هی بهش پیام میده و اون یهویی تصمیم میگیره به حرف اینستایی بره یه دهاتی ، اونجا با لی جه ووک : جانگ اوک ، در نقش جون تصادف میکنه و جون اونو میبره بیمارستان و خلاصه  الله بختکی وقتی می بینه رارا هیچ اهی در بساط نداره بهش پول قرض میده و یجورایی مسئولیت خورد و خوراک و خرجای رارا رو به عهده میگیره . اینا دوست میشنو با همسایه ها اشنا میشه و خلاصه از اینجور داستانا و بالاخره دوستی به عشق می انجامه و یخورده که جلوتر میره داستان بیشتر رو جون چرخیده میشه و اینکه کیه و چرا درحال فراره و مشکوکه و می فهمیم که جون اصلا دبیرستانیه و از خونه فرار کرده . یه سری اب بندی ها و اینا و در اخر جون برمیگرده خونه ولی هنوزم با رارا ارتباط داره تهشم معلوم میشه که سرطان داره میره خارج برای معالجه و در اخر میمیره . 

     

    سریال کره ای دو دو سُل سُل لا لا سُل 2020 Do Do Sol Sol La La Sol

    تا اونجایی که مرد خوب بود ولی یهو 5 دیقه اخر نمیدونم چرا نویسنده مث دیوونه ها زنده اش کرد و برگشت پیش رارا

    سریال بامزه ای بود ولی خیلی اب بود . فقط به خاطر جانگ اوک نگاهش کردم خیلی جذاب و اقا بود . خیلی مهربون بود .ولی خب یه تخته ش هم کم بود . دوستت مرده به بابات چه که قهر کردی فرار کردی ؟!   رارا دیوانه ی خالص بود . خجسته اصلا انگار نه اینگار این ورشکست شده پول نداره یه کاری بکنه چمیدونم کار پاره وقتی بره . مفت مفت میخورد میخابید اصلنم به خودش نگرانی راه نمیداد . بعد اخه تو دهات کی میخاد بیاد پیانو یاد بگیره که اموزشگاه زدش ؟! بازی گو ارا هم اونقدرا باحال نبود تو کل 16 قسمت یجور بود . مث دیوونه فقط میخندید . بعضی جاها بامزه بود ولی دیگه یخورده منطقم باید داشته باشه دیگه . یه تکونی به خودش نمیداد . خلاصه همچین سریالی بود . 

    تا سریال بعد . 

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۴
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |