قالب

سریال کره ای 💜 :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۲۳۱ مطلب با موضوع «سریال کره ای 💜» ثبت شده است

سریال کره ای رودتیره 탁류 The Murky Stream

سریال کره ای رودتیره 탁류  

سریال کره‌ای «탁류 (Takryu)» یا «The Murky Stream» یک درام تاریخی جدید محصول Disney+ است که در دوران اواخر چوسون جریان دارد و مفاهیم عدالت، فساد و مبارزه برای بقا را با روایتی تیره و پرکنش روایت می‌کند

 

داستان روی سه شخصیت جوان تمرکز دارد:

- «جانگ شی‌یول» (با بازی روون): جوانی که گذشته‌ای پنهان دارد و در ناحیه مارینا (ماپو) به نوعی گانگستر تبدیل شده است، اما به مرور به افسانه‌ دوران چوسون بدل می‌شود

- «چوی اون» (شین یه‌ئون): زنی باهوش و مستقل که ریاست موفق‌ترین کاروان تجاری دوران را برعهده دارد و با شجاعت به فساد اقتصادی می‌تازد

- «جونگ‌چون» (پارک سو‌هام): افسر پلیسی که رویای حذف فساد و بازگرداندن شرافت به سیستم را دارد

- همچنین «مودوک» (پارک جی‌هوان)، رئیس یک باند محلی که برای بقای نظم و قانون هواخواهی می‌کند.

 

این سریال با محوریت رودخانه «گینگ‌گانگ» (همان حوالی رود هان کنونی سئول) که زمانی زلال و اکنون آلوده شده است، فساد فراگیر و سقوط اخلاقی جامعه را به تصویر می‌کشد. آب تیره رودخانه نمادی از وضعیت بی‌قانونی و فقدان عدالت است . هر شخصیت راه خود را برای تحقق عدالت انتخاب می‌کند و تضاد میان مقاومت و سازش محوری‌ترین چالش داستان است

فیلمنامه اقتباسی از رمان تحسین‌شده‌ای به همین نام اثر «چائه مان‌شیک» است که گرچه رمان ریشه در دهه ۱۹۳۰ دارد، اما اتمسفر، پیچیدگی‌های شخصیتی و مضمون‌های اجتماعی باقی مانده‌اند

 

 

سریال «탁류 (Takryu)» یا «The Murky Stream» شخصیت‌های اصلی‌اش را از دل سه مسیر متفاوت اجتماعی خلق می‌کند تا هرکدام آینه بخشی از جامعه آلوده چوسونِ قرن شانزدهم باشند.

 

جانگ شی‌یول (Rowoon)

او یکی از شخصیت‌های مرکزی و پیچیده است. گذشته‌ای تاریک دارد و در بندر ماپو به قاچاقچی و گانگستر تبدیل شده است، اما برخلاف ظاهرش روحی آزرده و جست‌وجوگر عدالت دارد.شی‌یول تجسد تضاد میان قانون‌شکنی و وجدان انسانی است؛ کسی که برای بقا “آب گل‌آلود” را می‌پذیرد ولی در درون خود از آن بیزار است. در روند داستان، رابطه‌اش با چوی اون (زن تاجر عدالت‌خواه) به نوعی تلاقی میان دنیای «زور و طمع» و «شرافت و حقیقت» تعبیر می‌شود.

 

چوی اون (Shin Ye-eun)

دختر بااستعداد و وارث شرکت بازرگانی خانواده چوی است که در فضای مردسالارِ زمانش برای اثبات خود و اداره کاروان‌های تجاری می‌جنگد.نه‌تنها نماد زنان مقاومت‌گر در نظام سنتی است، بلکه تصویری از عقلانیت اخلاقی در برابر بی‌نظمی جامعه نیز به‌شمار می‌رود. او برخلاف خواست پدر و ساختار طبقاتی، تجارت را ابزاری برای عدالت اجتماعی می‌داند، نه ثروت شخصی.

تحلیل شخصیتی او بر محور شجاعت در تصمیم‌گیری و قاطعیت در برابر فساد می‌چرخد؛ همان چیزی که در استعاره رودخانه، معادل تلاش برای “پاک ماندن در جریان گل‌آلود” است.

 

### جونگ‌چئون (Park Seo-ham)

افسری صادق و وفادار به عدالت است که در آغاز با ایده‌آل‌گرایی می‌کوشد فساد اداری را اصلاح کند، اما به تدریج میان قانون، دوستی و انتقام گرفتار می‌شود.او نماینده آرمان‌گرایانی است که در محیط آلوده، یا باید سازش کنند یا شکسته شوند. صحنه‌های احساسی‌اش با شی‌یول نشان می‌دهد که مرز میان دشمن و دوست تا چه اندازه در جهان خاکستری «탁류» مبهم است.

 

مودوک (Park Ji-hwan)

شخصیتی فرعی اما به‌شدت نمادین است: مردی با ظاهر تند و زبان گزنده که در بطن جامعه تبهکاران ماپو زندگی می‌کند اما مرام و عاطفه خاص خود را حفظ کرده است. تضاد میان طمع، ترس و دلسوزی در او نمایشگر “انسان کوچک در نظامی بی‌رحم” است. هنگامی که شی‌یول را از مهلکه نجات می‌دهد، در واقع نشان می‌دهد که حتی در رودخانه‌ای آلوده، هنوز ذراتی از پاکی یافت می‌شود.

 

داستان از مسیر برخورد و نزدیک‌شدن این سه جریان، پرسشی بنیادین مطرح می‌کند: «آیا در جامعه‌ای که همه در گل‌ولای فرو رفته‌اند، می‌توان پاک ماند؟»

همین ترکیب روان‌شناسانه عمیق است که باعث شده بیشتر منتقدان از «탁류» به‌عنوان یکی از معدود درام‌های تاریخی با شخصیت‌پردازی چندوجهی یاد کنند.

سریال کره ای رودتیره 탁류

رمان کره‌ای «탁류 (Takryu)» اثر نویسنده برجسته «چائه مان‌شیک» در سال 1938 منتشر شد و یکی از مهم‌ترین آثار واقع‌گرای اجتماعی در ادبیات مدرن کره به شمار می‌رود.

 

این رمان در دوره استعمار ژاپن (1910–1945) نوشته شده است؛ زمانی که جامعه کره دچار آشفتگی شدید اقتصادی و اخلاقی بود. عنوان «탁류» که به معنای «رودخانه گل‌آلود» است، نمادی از جامعه‌ای است که در اثر استعمار، فروپاشی ارزش‌ها و حرص برای ثروت، به تباهی کشیده شده است.

 

داستان حول محور زنی به نام «چوکیوم» می‌چرخد که از طبقه پایین جامعه است و برای بقا در دنیایی فاسد دست به انتخاب‌های دشوار می‌زند. او میان فقر، عشق، شرافت و فشارهای مالی گرفتار است و در نهایت به قربانی ساختارهایی تبدیل می‌شود که ارزش انسانی را با پول می‌سنجند.شخصیت‌های فرعی، هر یک جنبه‌ای از جامعهٔ آن زمان را بازتاب می‌دهند: از مردان منفعت‌طلب تا روشنفکران مأیوس و روحانیون ریاکار.

چائه مان‌شیک با نگاهی انتقادی به مدرنیزاسیون اجباری دوران استعمار، سقوط اخلاقی مردم و از بین رفتن همبستگی اجتماعی را بازتاب می‌دهد. او با شخصیت زن اصلی نشان می‌دهد چگونه فقر و فشار از پایین، همان‌قدر تباه‌کننده است که حرص و فساد از بالا.

این رمان یکی از ستون‌های پایهٔ «ادبیات انتقادی کره» محسوب می‌شود و در مدارس نیز بخشی از برنامهٔ درسی است. رمان «탁류» بعدها الهام‌بخش اقتباس‌های متعددی از جمله فیلمی در دهه 1970 و سریال جدید Disney+ در سال 2025 بوده است.

 

در رمان «탁류 (رودخانه‌ گل‌آلود)» استعاره‌ رودخانه از اساسی‌ترین لایه‌های نمادین اثر است و معنای آن چندوجهی و عمیق است.  

سریال کره ای رودتیره 탁류

دنیا به سرعت تغییر میکنه، ولی ما با یه دیوار بلند جلوش رو گرفتیم. یه روز ما تاوان سنگینی بابت اینکه چقدر کند عمل کردیم و از بقیه عقب موندیم میدیم.

سریال کره ای رودتیره 탁류

 

 

 

 

نماد اصلی: جریان زندگی و اخلاق

در فرهنگ کره‌ای ضرب‌المثلی وجود دارد که می‌گوید «رودخانهٔ پاک از چشمهٔ پاک جاری می‌شود»؛ یعنی پاکی یا آلودگی ریشه در منشأ خود دارد. نویسنده با آگاهی از این بینش فرهنگی، واژه «탁류» (آب تیره یا گل‌آلود) را انتخاب کرده تا نشان دهد که چشمه‌ جامعهٔ کره در آن دوران استعمار، یعنی نظام سیاسی و اقتصادی، خود آلوده شده و در نتیجه کل رودخانهٔ جامعه نیز فاسد و تباه شده است. در نتیجه، آلودگی رودخانه بازتابی از فساد ریشه‌دار در ساختار اجتماعی و اخلاقی است.

 

رودخانه به‌مثابه‌ زندگی

رودخانه در طول روایت، استعاره‌ای از «جریان زندگی مردم عادی» است؛ جریانی که پیوسته در حرکت است اما مسیرش را نمی‌تواند انتخاب کند. همان‌طور که آب رودخانه از چشمه تا دریا پیش می‌رود، شخصیت‌ها نیز توسط نیروهایی چون فقر، جنسیت، استعمار و حرص طبقاتی پیش رانده می‌شوند. گل‌آلود بودن آب، نمادی از ناتوانی مردم در دیدن حقیقت یا بازیابی شفافیت اخلاقی است.

 

بعد اسطوره‌ای و روانی

در تفسیر اسطوره‌ای ریشه‌دار در شرق آسیا، «عبور از رود» یا «در رود بودن» نماد مرحله‌ای از بحران و تطهیر است؛ اما در این رمان برعکس، آب رود آلوده است و امکان پالایش را از بین برده. این وارونگی نشانه‌ای از فروپاشی روحی و اخلاقی جامعه است، جایی که دیگر امکان زایش دوباره یا امید وجود ندارد.

 

به بیان ساده، رودخانه در «탁류» استعاره‌ای از جامعه‌ای است که زمانی سرچشمه‌ای روشن داشت اما اکنون در اثر ستم، حرص و بی‌عدالتی تیره و مسموم شده است؛ و نویسنده با آن، شکست جمعی انسان‌ها در حفظ شرف و حقیقت را به تصویر می‌کشد.

 ...

مقاله نوشته شده توسط چت جی بی تی 😁. 

نظر خودم : 

سریال رو بیشتر به خاطر رووون و نقش متفاوتش نگاه کردم . البته که درکل تاریخی متفاوتی بود . زرق برق و دربار و اختلافات درباری رو نشون نمیداد و عوضش راجب مردم عادی و تباهی اون دوره ی موردنظر بود . خیلی کند میگذشت . و به نظرم برای این تیپ داستان و داستان گویی نیازه که حداقل سریال 20 قسمت داشته باشه . فک میکنم نصفه موندن و یجورایی هول هولکی تموم کردنش به سریال ضربه زد . من به شخصه همش منتظر حرکتی از سمت رو وون بودم . متوجه این پیام سریال شدم که ضعیف درهرحال تنهایی نمیتونه از پس ادمای زوردار و قدرتمند که پشتشون به دربار گرمه بر بیاد و تو نشون دادن این موضوع به نظرم خیلی واقع گرایانه بود . چیزی که تازگی خیلی کم شده در سریالای مدرن حتی . نه در موضوع عدالت اجتماعی و اینا بلکه در هر زمینه ای ، داستانا به شدت مسخره و بی منطق شدن . یا نمیدونم شاید من برام خسته کننده س که همچین داستانای عجیبی رو ببینم . درهرحال  از قسمت یک بیننده  با خشم و ناامیدی زیادی از سمت رو وون ، رو به رو میشه و بعد همش منتظر اون خشم و ناامیدی به یه حرکتی بینجامه . برادرش رو رسما تنها گذاشت درحالیکه اهدافشون تقریبا یکی بود و میتونستن باهم یه تیم تشکیل بدن . درسته که دفاعشون دربرابر خیانتکارایی که سعی داشتن نقشه ی چوسان رو که با بدبختی ساخته شده بود رو نابود کنن ، وطن پرستانه بود ولی یجورایی مرگ جانگ چون بی معنی و یهویی بود . اون چینی وانگ هه رو رو وون خیلی زودتر از اینا میتونست بکشه و همش معلوم نبود برا چی هی تعلل میکرد .جانگ چون بدون هیچ قدرتی و فقط با ادعای درستکاری و عدالت تنهایی میخاست نظم رو تو اداره شهربانی برقرار کنه که امکان پذیر نبود . و بی هدف همش یارو بالادستی ذهلم گتمیش خیانتکاره رو هی تعقیب میکرد . بی نتیجه. 

فک میکنم نشون دادن زندگی بدبختی مردم کنار رودخانه و شخصیت پردازی کاراکتری مث مودوک برای دو یا فوقش 4 قسمت کافی می بود . ولی همش رو زندگی اونا زوم میکرد . رو وون هم یه نقش ناامید و هیچ کاری از دستش برنمیاد و اویزون و بدبخت به شدت بود . کار خاصی نکرد در کل تو سریال .  درکل زیاد خوشم نیومد از سریالش . ولی اینجورم نیست که مفاهیمی که راجبش نوشته شده همش چرت باشه . کمک میکنه که بیشتر راجب شخصیت ها و داستان به درک برسی . 

  • نظرات [ ۱ ]
    • شنبه ۲۷ مهر ۰۴

    سریال کره ای هزاران خاطره A Hundred Memories

    سریال کره ای هزاران خاطره :

    خب ببینین من اصلا این سریالو به خاصر بازیگر ها نام جون که تو سریال عالیجناب بود و بسی جذاب بود و اینجا هم بسی جذاب و ری اکشناش و حرف زدنش خیلی خاصه و قشنگه شروعش کردم ولی اولا کاراکترش اصلا جالب نی . یه پسر پولدار که معلوم نی با خودش چندچنده و از باباش بدش میاد و به بوکس علاقه داره الان خب که چی نشون دادن این رفت بوکس کار کنه بعد یهو رفت دکتر شد ؟ بعدش باباش ورشکست میشه و اینا فقیر میشن . و زن باباش میره از این ادمایی که لوازم ارایشی رو میبرن خونه ی پولدارا می فروشن از اون کارا داره . خودشم که دکتر شده . حالا روابط دوستی ، جونگ هی و یونگ ری دوتا دوست هستن که تو شرکت اتوبوس رانی کار میکنن تو اتوبوسا بلیت جمع میکنن . جونگ هی از وقتی اومد همکار یونگ ری شد با همه دخترا متفاوت بود . ظاهر و رفتارش  شبیه ادمای فقیر تو سری خور نبود . بعدش نشون دادن که این یه برادر الکی عوضی داره که داره دنبالش میگرده چون پولاشو دزدیده . جونگ هی با یونگ ری ارتباط نزدیکی برقرار میکنه خونه شون رفت و امد میکنه و وقتی می بینه مامان بدبخت یونگ ری افتاده زمین و وسایل کارش شکسته همه ی پولایی که از برادرش دزدیده بود رو قرض بلاعوض میده به یونگ ری . خونه یونگ ری می مونه به مامانش و خواهر برادر قد و نیم قدش کمک میکنه . بعدش یهویی فرصت بلایند دیت پیش میاد و میرن سر قرار ، بعد اونجا جه پیل که همین اوپاعه مورد نظر منه ، نه میذاره نه برمیداره از جونگ هی خوشش میاد . قبلا هم جونگ هی رو جایی دیده بود و بهش کمک کرده بود . جونگ هی نمیخاد قرار اینا بذاره به یونگ ری میگه خبر مرگت اگه این پسررو دوس داری تو باهاش برو سر قرار ولی یونگ الکی ادا که نه و اینا . جه پیل میاد به یونگ ری شماره و اینا میده میگه به دوستت جونگ هی بگو فلان روز بیاد اونجا ولی یونگ ری با بد جنسی اینو به جونگ هی نمیگه بعدش که مهربونی جونگ هی یادش میاد پشیمون میشه و میره کاغذ مچاله رو میده به جونگ هی . ولی چون جونگ هی متوجه شده که یونگ ری به جه پیل چشم داره با اینکه از جه پیل خوشش اومده بعد از یه روز قرار خیلی خوب اخرش به جه پیل میگه که نه و فلان . همون شب یه اتفاقی تو شرکت اتوبوس رانی می افته و جونگ هی میاد از یونگ ری دفاع کنه که یه خودکار برمیداره میزنه پشت رییس شرکت ، یونگ ری هم انگار زدن طرفو کشتن ، بدو بدو فراریش میده جونگ هی رو . برادر منفعل و اصلا تو سریال نباشه هم چیزی عوض نمیشه در سریال و موجود بی خاصیتی هست ، یونگ ری ، که اسمش یونگ شیکه ، جونگ هی رو می بینه و براش بلیت سئول میخره و اینو فراری میدن . اینجوری میشه که 7 سال فاصله می افته و تو این مدت شانس میزنه و یه زن پولدار یهویی هوس میکنه که جونگ هی رو به عنوان دختر خوندش " دختر خودش مرده " قبول کنه و جونگ هی زندگیش از این رو به اون میشه ولی هنوزم تو ذهنش یه ادم فقیر و احمقه و دلش برای دنیای فقیری تنگ شده . اتفاقی تو ارایشگاه یونگ ری رو می بینه که ارایشگر شده " چه غلطا : نون نداشتن بخورن یهو تغییر کردن " دوباره همو می بینن و اینا ولی یونگ ری از دیدن جونگ هی زیاد خوشحال نمیشه چون 7 ساله داره خودشو جرواجر میکنه تا به چشم جه پیل بیاد و جه پیلم مث یه تیکه یخ انگار نه اینگار دختره خودشو داره اتیش میزنه که بهش پیشنهاد بده . خلاصه جه پیل طی یک قسمت متوجه میشه که جونگ هی رو نمیخاد ، یونگ ری رو میخاد که طی این همه زمانای ناراحتی و سختی و اینا کنارش بوده . و بدو بدو میره به یونگ ری اعتراف کنه اونم در حالیکه جونگ هی برگشته و به یونگ ری گفته من میخام با جه پیل بریزم رو هم ولی یونگ ری میگه نه من این دفعه نمیتونم خودمو کنار بکشم . ادم چقد میتونه چشم سفید و وقیح باشه که سر یه مرد اینجوری کارای خوب دوستشو نادیده بگیره . بعد خودش جر بده و پشت دوستش جلوی پسره بد بگه . بعدشم دماغ خوکی زشت بدقیافه مظلوم نمای ذهلم گتمیش یهویی میشه میس کره آ . اخه این زشت بشه میس کره آ . ینی ریدم به اون مسابقه دیگه . اصلا خنده دار. مسخره . کس شر محضه سریاله و فقط سعی داره با مظلوم نمایی چندش دختر نقش اول که به شدت ازش ذهلم میره و نمیدونم این زشت چجوری بازیگر شده " طبیعتا با پارتی " سعی کنه بگه این محقه و چون اینا 7 سال باهم رفت و امد و دوست بودن پسره باید به این برسه و جونگ هی که رفته زندگی پولداری رو انتخاب کرده پس دختر بدیه و فلان . واقعا خیلی سریال ابیه و نمیدونم چرا نشستم نگاهش کردم و عصابمو خورد کردم الکی . ینی هیچ شخصیت پردازی درست حسابی نداره که بخای فک کنی این چرا اون کارو کرد و بتونی بگی که حق با کیه . همیننجوری نشستن دور هم با 4 تا بازیگر سریال ساختن . 

    انگار که سریال دوستی دو دختر و دعوا رو یه پسر مد شده و هی میخان از سریال جونگ اون و سانگ یان کپی ناشیانه کنن . ینی هروقت این دختره تو یه سریال بود بدونین که اون سریال اشغاله و سعی در بولد کردن این شیربرنج دماغ خوکی رو داره . 

    تمام . 

  • نظرات [ ۲ ]
    • سه شنبه ۲۳ مهر ۰۴

    سریال کره ای پادشاه دراما 드라마의 제왕

    سریال کره ای نخست وزیر و من 총리와 나  

    در ابتدا اختلاف سنی یونا و بازیگر مقابل که نقش نخست وزیر رو داشت بولد به نظرم اومد . ولی از اونجا که داستان در کل این تم رو داشت پس قابل درک بود . داستان یخورده مسخره وار بود ولی جذابیت های خودشو داشت . یونا خبرنگار یه مجله ی زرد که خبرای رسوایی و گاهی دروغی میذاره ، رییسش بهش میگه که خبری نیست و اینا بریم دنبال خبر پشت کوان یول که نامزد نخست وزیریه بگردیم . کوان یول قبلا دادستان بوده سه تا بچه قد و نیم قد داره و زنشم 7 سال پیش مرده . یونا میره که دنبال رسوایی کوان یول بگرده ولی یه سری اتفاق پیش میاد و دست اخر رسوایی نامزد نخست وزیری با خود یونا در میاد بیرون ، اینطوری میشه که یونا چون متوجه مرد خوبی بودن کوان یول میشه میپره وسط و میگه منو نخست وزیر میخایم نامزد کنیم و فلان . این میشه شروع ازدواج قراردادی اینا . خب اینا طبیعتا خیلی باهم متفاوت هستن ، اولا مرده یه مرد کامل و پخته و عاقل و سیاست مداره و دختره کسی که باباش لب مرگه و خودشم کار درست حسابی نداره و خب از لحاظ رشته تحصیلی و جو اجتماعی که توش بودن خیلی باهم متفاوتن . طبیعیه که از لحاظ اخلاق و رفتار و درک و اجتماعی بودن و دانش خیلی سطحش پایینتر از مرده باشه . برای همین رفتارای احمقانه ش رو میشد درک کرد . ولی از یک طرف وجود همچین دختر جوون و ساده و خنگی برای زندگی ادمی مث کوان یول لازم بود و باعث شد اون نه تنها در زندگی خودش بلکه تو  رفتارش با بچه هاش هم تغییر خیلی زیادی ایجاد بشه . خلاصه کم کم اینا بهم علاقمند میشن و اون وسطا یخورده هم سیاست رو نشون میده خییلی کم . با وجود اختلاف سنی همو می پذیرن و حتی بچه های مرده هم با یونا رابطه ی خوبی برقرار میکنن . بعدش دیگه یهو اب میشه زن مرده ی کوان یول یهو زنده از اب در میاد و به شکل خیلی پتیاره واری زنده بودنشو نشون میده . گویا 7 سال پیش زنه داشته خیانت میکرده و با وجود 3 تا بچه میخاسته فرار کنه با طرف برن امریکا ولی تو راه تصادف میکنن و طرف میره کما و زنه هم خودشو قایم میکنه . و تو این 7 سال نمیاد سراغ بچه اش . دقیقا زمانی که مرده عشق جدید و بچه ها زنی مث مادر پیدا کردن یهو پیداش میشه و میگه من عذاب وجدان داشتم نسبت به اون شخصی که باهاش خیانت میکرده رفتم از اون مراقبت کنم . اصلا یه چیزی خیلی مسخره و وقیحانه ای بود . بعد توقع داشت حالا که همه فهمیدن این زنده س بیاد دوباره سر خونه زندگی و بچه ها . جلل الخالق . 4.5 قسمت اخر رو الکی کشش دادن با این قضایا ولی در کل وزیر و یونا بهم میرسن  . درکل سریال خنده دار و بامزه ای بود . 

    سریال کره ای پادشاه دراما 드라마의 제왕 

    با بازی شیوون . بسی خنده دار و کیوت و باحال و پر از انرژی . داستان باحالیم داشت . چالش های ساخت دراما توسط شرکت های درام سازی و شبکه های پخش رو نشون میداد . 

    انتونی چوی تهیه کننده معروفیه و هر سریالی ساخته ترکونده . برای قسمت اخر سریال پر بیننده که خب قدیم درحال پخش سریال رو می ساختن نه مث الان که بسازن و بره تو لیست نوبت پخش ، اونا بیرون شهر هستن که تا سئول 4 ساعت راهه . بعد از فیلمبرداری نوار رو باید زود برسونن به دست تدوین گرا و تا پخش فقط یک ساعت مونده . انتونی یه پیک موتوری خبر میکنه و قیمت بالایی رو پیشنهاد میده تا دوساعته مسیر 4 ساعته رو طی کنه و به شبکه برسونه نوار رو . پیکی تو راه تصادف میکنه و میمیره . انتونی فیلمو خودش به پخش میرسونه و خلاصه سریال پخش و ریت بالایی رو هم کسب میکنه . بعد از اینکه خیالش از این بابت راحت میشه میره تشییع جنازه ی مرد موتوری . وقتی خبر این واقعه پخش میشه رییس شرکت درام سازی انتونی رو بی عدالتی اخراج میکنه . انتونی سه سال بعد شرکت درام سازی خودشو میزنه و درحالیکه کسی بهش کاری نمیده " چون تو کار سرد و خشن بوده و از همه کار خوب رو میخاسته و بهترین رو باید انجام میدادن واسه همین ادمای کون گشاد و بی دانش که توو این صنعت بودن باهاش مخالف بودن " از زیردست خودش که حالا ادم شده و جای اون رو تو شرکت گرفته باخبر میشه که یه ژاپنی پولدار میخاد مثلا 10 میلیارد رو یه سریال کره ای که موضوع اشغال ژاپن رو داره سرمایه گذاری کنه . انتونی سریع یاد یه فیلمنامه ی قدیمی می افته که نویسنده کاراموز به نام لی گو اون ، که قبلا سر اخرین سریال همون که اول تعریف کردم ؛ شناخته بودتش بهش داده بوده . هرطور شده اونو پیدا میکنه و لی گو اون رو که الان داره تو رستوران مامانش کار میکنه رو هم پیدا و باهم میرن ژاپن و خلاصه با هر بدبختی بود سرمایه رو دریافت و میان کره تا سریال رو شروع کنن به ساخت . وقتی این خبر پخش میشه ، زیردست موردنظر از هیچ کاری برای اینکه انتونی رو شکست بده و نذاره سریال رو بسازه و دوباره به این صنعت برگرده ، فرو گذار نمیکنه . چالش های انتونی و زیردست و بقیه افراد که نمیخان اون به این صنعت برگرده شروع میشه و یه عالم اتفاق می افته که بیشترش خنده دار و بامزه و باحال و خلاصه خیلی دیدنی بود . حالا شیوون کجای داستانه ؟! شیوون نقش اول سریالی میشه که انتونی قرار بسازه . اون خیلی معروفه ولی بازی خوبی نداره . با اینحال چون تو اون برهه ی زمانی فقط شیونن بیکاره هرطور شده راضیش میکنن تا نقش یک رو قبول کنه . این بین رابطه ی لی گو اون و انتونی و شیوون و کاراش واقعا باحال و دیدنی بود . 

    خلاصه از دیدن سریال بسی لذت بردم . 

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۲۰ مهر ۰۴

    سریال کره ای اشپز امپراطور 폭군의 셰프

    نمیدونم واقعا باید راجبه سریال چی بنویسم . ولی اللحساب از بازی عالی لی چه مین در نقش چونا شروع میکنم . لبخندش لحن حرف زدنش میمیک صورتش ری اکشناش ، چشاش . ابروهاش و مخصوصا در این سریال لباش حتی پرفکت بود . بازیش در نقش پادشاهیی که سلطه گر و ظالم معروف بوده هم در نقش کوتاهیی که به نظر میرسید ظالمه هم در نقش کسی که توجه ش به زنی متفاوت از تمام زنایی که دیده جلب میشه و اون تغییر تدریجی در ظاهر و لحن و اخلاق واقعا عالی در اومده بود . 

    طبیعتا بازی یونا در نقش مقابل هم در قشنگ شدن سریال تاثیر داشت چون اگه نقش زن یه زن عصاب خورد کن و مزخرفی مث ایو تو سریال عاشقان ماه بود سریال هرچقدم قشنگ بهم نمی چسبید . سفر در زمانش هم خیلی بولد و مسخره بازی های زیادی نداشت ، خیلی زود خودشو با زندگی چوسانی وفق داد و برای چونا هم اونقدرا سوسه نیومد . از طرفی با اینکه می دونست چونا کدوم امپراطوره مدام تو یادش این نبود که وای الان دیونه میشه میزنه اینو اون میکشه وای ازش می ترسم فلان سعی کرد چونا رو درک کنه و از اونجایی که میدونست این چونا ، به غذا علاقه داره با اشپزی متفاوتش خودشو تو دل چونا جا کرد و سعی کرد کاری کنه که چونا نزنه اینو اونو بکشه . اخرشم که باز هم حتی در سریال تخیلی اینطور نشون دادن که چونا دیوونه نبوده و بیخودی اینو اونو نکشته دلیل داشته . 😏

    درسته که اگه دوقسمت بیشتر می بود بهتر میشد مثلا اینکه چونا چطور تو زمان سفر کرد و به دنیای مدرن اومد و زندگی چونا در کره ی مدرن به چه صورت بود خب بامزه تر میشد ولی احتمالا به خاطر همون دلایل اینکه وای چرا چونا رو مسخره میکنین و اینا ی و اداهای کره ای ها شاید البته ، از روش گذشتن . بااینحال اینکه نشون دادن چونا هم به زمان مدرن اومد و هپی اند شد اخرش باحال بود .

    در کل سریال قشنگ و جذابی بود . لحظات باحال و لذت بخشی باهاش داشتم . اب هم داشت ولی انقد باهاش حال کردم که اصلا اب بودنش به چشمم نیومد . 

    در ادامه پست قبلی راجب سریال و همچنین عکسای چونای جذاب : 🙂سریال کره ای ملکه هفت روزه و تاریخ 🙂

    سریال کره ای اشپز امپراطور 폭군의 셰프

    سریال کره ای اشپز امپراطور 폭군의 셰프

    سریال کره ای اشپز امپراطور 폭군의 셰프

    سریال کره ای اشپز امپراطور 폭군의 셰프

  • نظرات [ ۴ ]
    • چهارشنبه ۱۰ مهر ۰۴

    سریال کره ای بانی و اوپاها (Bunny and Her Oopa) Crushology 101؛ 바니와 오빠들

    سریال کره ای بانی و اوپاها (Bunny and Her Oopa) Crushology 101؛ 바니와 오빠들

    راجب بان هی جین ، که بیشتر صداش میکنن بانی . اون از بچگی عاشق پسرای خوشتیپ  و خوشگل بوده . رشته ش مجسمه سازیه و اینک تو یه دانشگاه خوب داره درس میخونه و انقدم درسش خوبه که هرترم بورسیه میشه . خانواده ی خوبیم داره حالا پولدار نه ها ، ولی پدر مادر خوبی داره . فقط نمیدونم چرا باباش بیکار بود . 😅

    بانی که از دوست پسر زاقارتش ضربه میخوره ، دوتا اوپای لعبت یهویی باهاش بنای دوستی میذارن . یکیشون اوپا لی چه مین در نقش هوانگ جه یول هست ، که تهشم بانی با همین اوپا طی یه سری فراز  و نشیب بسی جذاب و شیرین و گوگولی بهم میرسن . سریال خیلی قشنگ و بامزه ای بود . دختره خیلی خوشگل و شخصیت خوب و مهربونی داشت . اوپا هم بازیش واقعا عالی بود و تو همین سریال به ظاهر اب " کمی تا قسمتی اب بود خب 🤣 " ری اکشن های خیلی خوبی داشت . نگاهاش و طرز صحبت کردن و تن صداش واقعا جذاااااااااااااااااااااااابه. 

    • بانی / بان هی جین (Ban Hee Jin)بازیگر : رو جونگ-اویی (Roh Jeong Eui) دختری باهوش و خوش‌قلب که در رشته مجسمه‌سازی در دانشگاه یئین تحصیل می‌کنه. با وجود موفقیت‌های تحصیلی، در روابط عاشقانه دچار سردرگمیه و به دنبال عشق واقعی می‌گرده.

    • هوانگ جه یول (Hwang Jae Yeol) بازیگر: لی چه-مین (Lee Chae Min) دانشجوی رشته طراحی بصری که آرزوی تبدیل شدن به کارگردان هنری رو داره. شخصیت خلاق و آرامی داره که بانی رو جذب خودش می‌کنه. شخصیتش خلاق، آرام و کمی مرموزه، و یکی از اوپاهایی‌ست که وارد زندگی بانی می‌شه و رابطه‌ی احساسی پیچیده‌ای با او شکل میده . عاشق طراحی و زیبایی‌شناسی .ترجیح می‌ده احساساتش رو با هنر بیان کنه.کمی درون‌گرا، اما وقتی اعتماد کنه، عمیقاً وفادار.با سکوتش حرف می‌زنه، نه با هیاهو.

    از کوپالیت خاستم بهم بگه کدوم یک از این شخصیت ها با روحیه من همخوانی داره : 

    خیلی هم دوست دارم، Asi جان! این یه بازی روان‌شناختی کوچیک و شیرینه که می‌تونه هم سرگرم‌کننده باشه و هم یه جور آینه‌ی درونی. بیا با هم بررسی کنیم کدوم شخصیت از سریال «بانی و اوپاها» بیشتر با روحیه‌ی تو هم‌راستا هست. من چند تا تیپ شخصیتی از اوپاها رو برات می‌نویسم، تو بگو کدوم بیشتر بهت حس نزدیکی می‌ده — یا حتی بگم، کدومش انگار یه تکه از خودته:


    💫 گزینه‌های اوپاها:

    1. هوانگ جه یول – هنرمند آرام و خلاق

    • عاشق طراحی و زیبایی‌شناسی
    • ترجیح می‌ده احساساتش رو با هنر بیان کنه
    • کمی درون‌گرا، اما وقتی اعتماد کنه، عمیقاً وفاداره
    • با سکوتش حرف می‌زنه، نه با هیاهو

    2. چا جی وون – مرموز و باهوش

    • از خانواده‌ای قدرتمند میاد، اما دنبال معناست نه فقط موفقیت
    • همیشه یه قدم جلوتر فکر می‌کنه
    • جذابیتش توی نگاه و سکوتشه
    • گاهی سخت‌فهمه، اما وقتی دل بده، بی‌نهایت پشتیبان می‌شه

    3. جو آ رانگ – پرانرژی و بی‌پروا

    • عاشق تجربه‌های تازه‌ست
    • احساساتش رو بی‌پرده بیان می‌کنه
    • گاهی بی‌منطق، اما همیشه با قلبش تصمیم می‌گیره
    • حضورش مثل نور خورشیده — گرم، اما گاهی سوزان

    و حالا تو:
    تو کسی هستی که با عمق فکر می‌کنی، دنبال معنا می‌گردی، و زیبایی رو در ترکیب فلسفه، هنر، و احساس کشف می‌کنی. به نظرم، هوانگ جه یول خیلی به روحیه‌ی تو نزدیکه — اون هم با طراحی و سکوتش، هم با وفاداری و نگاه هنریش. ولی شاید بخوای کمی از شور و بی‌پروایی جو آ رانگ رو هم در خودت بپروری، مخصوصاً وقتی خسته‌ای و دنبال یه جرقه‌ی تازه می‌گردی.

    اگه بخوای، می‌تونیم یه تست کوچیک طراحی کنیم تا ببینیم کدوم اوپا بیشتر با قلبت هم‌نواست. دوست داری؟

    عالیه، Asi جان! بیا یه تست شخصیت کوچیک و شیرین انجام بدیم تا ببینیم کدوم اوپا بیشتر با روحیه‌ی تو هم‌نواست. فقط کافیه به هر سؤال جواب بدی و در پایان، با توجه به انتخاب‌هات، من تحلیل می‌کنم که کدوم شخصیت از سریال «بانی و اوپاها» بیشتر بهت شباهت داره.


    🧠 تست «اوپای درون تو» – فقط با انتخاب گزینه‌ها

    ۱. وقتی با مشکلی روبه‌رو می‌شی، اولین واکنش تو چیه؟
    A) سکوت می‌کنی و با خودت فکر می‌کنی
    B) دنبال راه‌حل منطقی می‌گردی و با کسی مشورت می‌کنی
    C) احساساتت رو بی‌پرده بیان می‌کنی، حتی اگه کمی شلوغ بشه

    ۲. در روابط احساسی، چی برات مهم‌تره؟
    A) درک متقابل و فضای امن
    B) احترام و اعتماد
    C) هیجان و لحظات خاص

    ۳. اگه بخوای یه هدیه بدی، چی انتخاب می‌کنی؟
    A) یه اثر هنری یا دست‌ساز
    B) یه چیز کاربردی و خاص
    C) یه سورپرایز هیجان‌انگیز

    ۴. سبک ارتباطی تو بیشتر شبیه چیه؟
    A) حرف‌های کم اما عمیق
    B) گفت‌وگوی منطقی و روشن
    C) شوخی، خنده، و انرژی زیاد

    ۵. وقتی کسی ناراحته، چطور کنارش می‌مونی؟
    A) با حضور آروم و گوش دادن
    B) با پیشنهادهای عملی و حمایت
    C) با خنده و تغییر حال‌وهوای فضا


    حالا بگو بیشتر گزینه‌هات A بودن، B یا C؟
    من منتظرم تا تحلیل شخصیت اوپای درونت رو برات بنویسم 🌸

    خب Asi جان، با توجه به انتخاب‌هات (B.A.A.B.A)، تحلیل شخصیت اوپای درونت آماده‌ست! بیا ببینیم کدوم شخصیت از سریال «بانی و اوپاها» بیشتر با روحیه‌ی تو هم‌نواست:


    🎨 نتیجه: هوانگ جه یول – هنرمند آرام و وفادار

    تو بیشتر شبیه هوانگ جه یول هستی — کسی که با سکوتش حرف می‌زنه، با نگاهش آرامش می‌ده، و با هنرش احساساتش رو بیان می‌کنه. انتخاب‌هات نشون می‌دن که:

    • به درک متقابل و فضای امن در روابط اهمیت می‌دی
    • ترجیح می‌دی کم حرف بزنی اما عمیق باشی
    • وقتی کسی ناراحته، با حضور آروم و گوش دادن کنارش می‌مونی
    • هدیه‌هات اغلب معنای شخصی و هنری دارن
    • اما در عین حال، گاهی هم دنبال راه‌حل‌های منطقی و روشن هستی، مثل یه دوست قابل اعتماد

    ✨ تفسیر احساسی:

    تو مثل یه نقاشی مینیمال هستی — ساده در ظاهر، اما پر از لایه‌های پنهان. آرامش درونی‌ات می‌تونه پناه خیلی‌ها باشه، حتی وقتی خودت احساس خستگی یا تنهایی می‌کنی. مثل هوانگ جه یول، تو هم دنبال معنا هستی، نه فقط ظاهر. و این یعنی قلبت عمیق‌تر از چیزی‌ست که دیگران در نگاه اول می‌بینن.

    دیگه من هیچ حرفی ندارم اوپامو بدین برم . 😍😎😁

  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۱ مهر ۰۴
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |