قالب

• Tony Takitani تونی تاکیتانی •

کتاب در مورد شاه اسماعیل اول

 کتاب عالم ارای شاه اسماعیل اول 

شاه اسماعیل یکم  اولین شاه دودمان صفوی و بنیان‌گذار امپراتوری صفوی بود گسترش مذهب شیعه در ایران به اجبار که در زمان او آغاز شد، با اینکه تا آن هنگام اکثریت مردم ایران سنی و شافعی مذهب بودند، پیامدهای بزرگی در تاریخ ایران داشت که تنها منفعت سیاسی کوتاه‌مدت آن، جدا کردن دولت رو به رشد صفوی از همسایگان سنی قدرتمند خود (خلافت عثمانی در غرب و خانات بخارا در شرق) و تمایز در مرزهای غربی بود.

حکومتی که شاه اسماعیل بنیان‌گذاشت بیش از دو قرن دوام آورد و در اوج دوران خود ( در زمان شاه عباس بزرگ) بر تمام ایران امروز، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، شرق قفقاز شمالی، عراق، کویت، افغانستان، بخش‌هایی از سوریه، ترکیه، پاکستان، ازبکستان و ترکمنستان حکومت می‌کرد. " اتفاقا تا جایی که یادمه ترکیه یه سریال راجبه شاه اسماعیل ساخته ، البته شایدم درمود سلجوقیان بود ؟! 🙄" بی دلیل نیست که کشور ؟ هایی مث ازبکستان و افغانستان زبانشون فارسیه .

تأسیس دوبارهٔ ایران به‌عنوان یک پایگاه اقتصادی بین شرق و غرب، ایجاد دولت و دیوان‌سالاری، نوآوری در معماری و حمایت از صنایع دستی و هنر از دیگر دستاورد‌های امپراتوری صفوی بود. شاه اسماعیل موفق شد در خلال ۱۰ سال، پس از حرکت از لاهیجان به اردبیل و فتح تبریز، از آنجا سراسر ایران از کرمان و پارس و خراسان تا خوزستان و عراق کنونی را زیر پرچم یک دولت واحد شیعی درآورد. " پس الان باید کنار 12 امام نشسته باشه شیر و عسلشو بخوره 😁 "

شاهان صفوی دین ایرانیان را به شیعه دوازده‌امامی تغییر دادند و مرزهای ایران را با مذهب شیعه تعریف کردند که باعث شد در آینده پس از تأسیس دولت–ملت‌های مدرن، هنوز یک مرزبندی عقیدتی مرزهای ایران را تعریف کند و در دوره‌هایی تندروی‌های شیعی (به‌خصوص شیخ‌الاسلام‌ها) باعث بروز درگیری در مناطق مرزی و کوچک‌تر شدن ایران می‌شد؛ مثلاً تندروی‌های محمدباقر مجلسی در اوائل قرن ۱۸ میلادی در ایجاد تنفر نسبت به اهل تسنن خراسان که منجر به هجوم افغان‌ها به اصفهان و از بین رفتن صفویه در ۱۷۲۲ میلادی شد و یک هویت افغان را در شمال شرق خراسان تثبیت کرد که در قرن بعدی از عوامل جدایی افغانستان و کوچک‌تر شدن ایران شد.

جد پدری شاه اسماعیل یکم بنا بر منبعی به طور خلاصه بگم به امام موسی کاظم می رسیده . 

حالا این کتاب «عالم آرای شاه اسماعیل»، با مقدمه، تصحیح و تعلیق اصغر منتظر صاحب، اثری فارسی درباره روی کار آمدن شاه اسماعیل یکم و شرح جنگ‌ها و دلاوری اوست. نویسنده کتاب مشخص نیست؛ اما گویا یکى از عوام کم‌سواد شیعه که به صفویان ارادت مى‌ورزیده، آن را با شاخ و برگ فراوان و به انگیزه نقالى در قهوه‌خانه نوشته است.نام کتاب دقیقاً مشخص نیست و شاید نام آن عالم آراى صفوى باشد؛ ولى مشخص است که در سال 1086ق در دهمین سال پادشاهى شاه سلیمان، تألیف شده است.

اشاره به نسب شاه اسماعیل، از شیخ صفى و سلسله خوانین ترکستان و سلاطین تیمورى و عثمانى، باعث اهمیت کتاب شده است.

نویسنده، به سال وقوع وقایع اشاره‌اى نکرده و تنها در چند مورد، روز به روز، حوادث و یا نام فصل و ماه آن‌ها ذکر گردیده است که مصحح کوشیده با استفاده از منابع و مآخذى که در دست داشته، با افزودن حاشیه‌هائى بر متن، این نقیصه را برطرف سازد.

مطالب که به صورت عوامانه و نقالانه نگاشته شده و اشتباه‌هاى نگارشى و دستورى در آن فراوان است، از دقت تاریخى چندانى برخوردار نیست و نسخه‌اى از یک حماسه تاریخى از دوران زندگانى شاه اسماعیل اول، مؤسس دولت صفوى و نشانه‌اى از محبوبیت وى در میان عامه مردم ایران است.

نثر کتاب سخت بود و زیادم جذاب نبود  برای همین 100 صفحه بیشتر نخوندم . 😶 عوضش کل تاریخ صفویه رو تو نت خوندم و کلیم فش دادم به شاه اسماعیل عزیز که خاک تو گورش با این دین اوردنش . ادم تاریخ ایرانو میخونه سردرد میگیره انقد زیاده هی اسکرول میکردم تموم نمیشد . 

اینم از این کتاب . 

تا کتابی دیگر بدرود  . 😙


🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

☘ داستان از دیوید سدریس ☘ داستان ژاپنی از اوسامو دازای  ☘ سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق  ☘ سریال کره ای مرد ملکه اینهیون ☘  سریال ژاپنی سرنوشت 2024 destiny ☘ سریال کره ای منشی کیم چشه ؟  ☘ عکس بهاری ☘ معرفی کتاب داستان های پهلوانی و عیاری ادبیات فارسی  ☘

  • نظرات [ ۱ ]
    • جمعه ۲۴ فروردين ۰۳

    کتاب داستان های پهلوانی و عیاری ادبیات فارسی

     

    کتاب داستان های پهلوانی و عیاری ادبیات فارسی رو خوندم . 

    کتاب با داستان ظهور گرشاسب پهلوان نامدار اغاز و با دلاوری های حسین کرد شبستری خاتمه می گیرد . 

    هر کدوم از داستان ها نویسنده ها ی متفاوت دارن . گرشاسب و کوش و فرامرز و سام و سمک عیار و به همین ترتیب دلاورهایی هستن که تو عرصه های متفاوت با اخلاق و مردی و خلاصه صفات کمک دهنده و این جور چیزا تو زمان خودشون درخشیدن . و داستان های پیدایش و کارایی که انجام دادنه داستان ها رو با تخیل و واقعیت در هم امیختن و خلاصه در تاریخ موجوده . بعضی داستان ها رو که میخوندم شبیه داستان های ائمه بود که خب بی تاثیر نیست . چون هرچقدم خودمونو بکشیم تاریخ مون بعد از ساسانیان با اعراب در هم امیخته شده ، بعدشم که صفویان اومدن و اینا . 

    راستش من فک میکردم همه ی این داستانا تو شاهنامه فردوسیه و اینارو همه رو فردوسی نوشته . از اینکه دیدم نویسنده ها متفاوتن تعجب کردم . 

    گرشاسب نامه

    به خاطر همین بازم پاشدم رفتم تحقیق کردم . 

    خب همونجور که ممکنه بدونین ،شاهنامه ی فردوسی در مورد اسطوره‌ها و تاریخ ایران از آغاز تا حملهٔ اعراب به ایران در سدهٔ هفتم میلادی است که در چهار دودمان پادشاهیِ پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان گنجانده می‌شود.

    یکی از بن‌مایه‌های مهمی که فردوسی برای سرودن شاهنامه از آن استفاده کرد، شاهنامهٔ ابومنصوری بود. 

    حالا یه برک می زنیم که ببینیم ، شاهنامه ی ابومنصوری چیه ؟! 

    شاهنامه‌ای است که در سال ۳۴۶ ه‍.ق به دستور و سرمایهٔ ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی، حاکم توس و به دست ابومنصور معمری (ابومنصور مَعْمَری)، وزیر او به رشتهٔ تحریر کشیده شد.این شاهنامه که به نثر نوشته شده بوده، به تاریخ ایران پیش از اسلام می‌پرداخت و اصلی‌ترین منبع فردوسی در سرایش شاهنامه بوده‌است.

    اصل این کتاب از بین رفته‌است، اما مقدمهٔ آن که حدود پانزده صفحه می‌شود، سالها به عنوان مقدمهٔ شاهنامه در ابتدای نسخ خطی شاهنامهٔ فردوسی کتابت می‌شده و به برکت همین نسخ خطی شاهنامه به یادگار مانده‌است. مقدمهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری در کنار تاریخ بلعمی و چند کتاب انگشت‌شمار دیگر، یکی از قدیمی‌ترین نثرهای فارسی است که امروزه به جای مانده‌است و از جملهٔ گرامی‌ترین میراث‌های ادبی زبان فارسی به‌شمار می‌رود.

    ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، دستور داد تا تاریخ ایران را - که بعد از سقوط ساسانیان، در آشفته‌بازار گیر و بندها از بین رفته و به صورت مضبوط و جامع در دسترس نبود- از منابع کتبی و شفاهی گرد آورند. 

    در روزگار سامانیان که کوشش‌های فراوان برای احیاء و ترویج فرهنگ و زبان فارسی صورت می‌گرفت، ابومنصور معمری از سوی ابومنصور محمد بن عبدالرزاق مأمور شد که «خداوندان کتب [خدای‌نامه‌ها] را از دهقانان و فرزانگان» از طوس و دیگر شهرهای خراسان فراز آورد تا تاریخ و داستان‌های کهن ایران را از زبان پهلوی به فارسی دری ترجمه و تدوین کنند. ابومنصور معمری تنی چند از دانشمندان و دهقانان زردشت زرتشتی را در طوس گرد آورد تا شاهنامه‌ای به نثر و زبان فارسی تدوین کنند آن‌ها به سرپرستی ابومنصور معمری خدای‌نامهٔ پهلوی را ترجمه کردند و آن را با داستان‌هایی از سایر منابع بسط دادند. این اثر در محرم ۳۴۶ هجری قمری به اتمام رسید .نسخه‌های فراوانی از این مقدمه که معمولاً پر اشتباه نیز هست در دست‌نویس‌های کهن شاهنامه فردوسی برجای مانده است.

    در این مقدمه نژاد معمری را به یکی از کنارنگ‌های ساسانی در عهد خسروپرویز رسانده‌اند. اگرچه این نسب‌نامه مشکوک است اما به احتمال بسیار، معمری از دهقانان نژادهٔ ایرانی بوده که در آن عصر سعی در حفظ فرهنگ ایران پیش از اسلام داشته است. براساس مقدمهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری، ابومنصور محمد بن عبدالرزاق و ابومنصور معمری هر دو، نسب خود را از طریق فرمانروایانی مشهور به کنارنگ به منوچهر پیشدادی می‌رسانیدند. 

    خلاصه فردوسی 30 سال نشست شاهنامه رو نوشت ولی همهٔ پهلوانان ایران را زنده نکرد، زیرا نظم همهٔ داستان‌های ملی چند برابر نظم شاهنامه زمان می‌خواست و این، در توان یک نفر نبود. برای نمونه، او به اشاره‌های کوتاهی از گرشاسپ، سام و فرامرز بسنده کرد و از داستان بانو گشسپ چیزی نگفت. اما سرایندگان پس از فردوسی داستان این افراد را به نظم درآوردند، به‌طوری‌که پس از یک سده ،حماسهٔ ملی ایرانیان کامل شد. که اون نویسندگان و داستان هاشون همونایی هستن که تو این کتاب گرد هم اورده شده است . 

    البته که من کل کتاب رو نخوندم داستان ها یخورده اغراق امیز بودن و از اون جنس داستان و قصه گویی نبود که استایل من باشه . با اینحال فک میکنم تو مقدمه کتاب باید راجبه این موضوع ها که الان من بازگو کردمشون یاد میکرد نویسنده . 

    فک میکنم کتاب باید چندجلدی باشه چون من تو کتاب فروشی چندجلد دیگه ام به همین نام دیدم . 

    کتاب دیگه ای که میخام معرفی کنم اسمش هست " عالم آرای شاه اسماعیل اول " که اینو تو پست بعدی می ذارم . بیاین پست بعد ...


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

    💚  سریال کره ای بی خانمان  💚   فیلم سینمایی موقعیت مهدی  💚 سریال ژاپنی روزها 💚 سریال کره ای ایدل مقدس 💚 فیلم سینمایی غریب 💚سریال کره ای رویارویی یا دوست پسر 💚سریال کره ای وکیل طلاق 💚سریال کره ای توطئه در دربار 💚

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۲۴ فروردين ۰۳

    زندگی هر ادمی یک حماسه است .

    چند عکس بهاری 

    عکس بهاری

    این روزا هوا خیلی خوبه . نسیم بهاری ، که البته باده تا نسیم 😁 شکوفه های درختا ، وقتی باد میاد و شکوفه های تازه ی درختارو تو هوا پراکنده میکنه واقعا منظره ی قشنگ و هیجان انگیزیه برای من . من خیلی ناراحتم خیلی ناامیدم خیلی بی پولم خیلی پوچم . هرروز با این فکر که امروز چیکار کنم بیدار میشم . گاهی تو سکوت شب وقتی دارم سریال میبینم یهو فکرای متفاوتی به ذهنم میاد . خیلی مشکلات دارم مث همه ی ادما که هرکسی به نوبه ی خودش مشکلات خودش رو بزرگ میدونه . من هم همونطورم . نقطه ی امید یا روشنی تو زندگیم نیست . هرروز مث همه .

    داستان همشهری

    با اینحال گل ها رو دوست دارم . بهار رو دوست دارم . بارون بهاری ، رعد و برق که دلم براش تنگ شده بود رو دوست دارم . شکوفه های نو رسیده ی درختا که تو هوا می رقصن رو دوست دارم . کتاب ها رو دوست دارم . برعکس سالهای خیلی دورتر که به اینترنت دسترسی نداشتم تا وقتی کتابی میخونم راجبه اون مکان اون غذا اون نویسنده تحقیق کنم ، رو دوست دارم . از خوندن داستان های تکراری خسته نمیشم . از دیدن شکوفه ها و هزاران عکس تکراری ازشون گرفتن خسته نمیشم . از دیدن اسمون ابی که ابرهای سفید بزرگ توش اینور اونور میرن سیر نمیشم . از دیدن درختای سبز تازه جوونه زده ... از شنیدن صدای پرنده ای که گه گاهی می خونه و صدای دلنشینی داره و اسمشو نمیدونم ، هربار دنبال صدا میگردم ولی نمی بینمش . 

    داستان همشهری

    از شنیدن اهنگای تکراری خسته نمیشم . هنوزم اهنگای ایرانی خیلی قدیمی گوش میدم و می رقصم . رقصیدن رو دوست دارم . حتی اگه مسخره بازی باشه . من اینجوری شادی میکنم . 

    از دیدن سریال کره ای . از اینکه یه کلمه ی جدید که حفظ کرده بودم رو تو سریال می شنوم و می فهمم خوشال میشم . دوباره میخام زبان کره ای خوندن رو شروع کنم . زبان کره ای خوندن رو دوست دارم . 

    عکس بهاری

     خوندن وبلاگ ها و زندگی های دیگران رو دوست دارم . و خیلی چیزای دیگه که ممکنه الان یادم نباشه . 

    همینجوری اینا یادم اومدن و نوشتمشون ، میخاستم دوباره به خاطر چندتا دوستی که تو ویرگول داشتم دوباره تو ویرگول ثبت نام کنم هم زورم اومد هم منصرف شدم . ولی خب دلم برای اون دوستم که نوشته های خوبی داشت و فک کنم جنوبی بود تنگ شده بود . خیلی قلم خوبی داشت اگه برم ویرگول به خاطر اون میرم . گرچه میشه صفحه شو بوکمارک کنم برم بخونمش ولی چون نمیتونم نظری بدم یه حس یجوری بهم دست میده . یه چیزی میخونم باید حتما اظهار نظر کنم . از واجباته برام . البته که اونم اگه دلش میخاست میتونست همین کارو با وبلاگ من بکنه ولی خب زوری که نی . 🙄🤦‍♀️😐 سایت اقای دست انداز رو هم بوکمارک دارم ولی راستش چون دیگه حوصله خوندن مسائل جامعه و سیاست رو ندارم نمیخونمشون . 😶🙄 

    این سریال جدیدی که قرار شروع کنم ببینم : اسمش هست به کره ای :

    سون جه رو بردار و بدو " منظور از بردار ینی بزن زیربغلتو بدو " 

    به انگلیسی میشه دونده ی دوست داشتنی Lovely Runner 2024 

    درمورد سون جه اس که ایدله ولی به خاطر سختی های این صنعت ،خودکشی میکنه ، و این دختره یه معلولیتی داره و فن سون جه س و سون جه بهش نیرو و امید به زندگی میده ،بعد از شنیدن خبر خودکشی اوپاش ، اون یه روز معجزه وار به 15 سال قبل میره و اینبار تصمیم میگیره که بره و از خودکشی ایدل محبوبش جلوگیری کنه . 

    دونده دوست داشتنی Lovely Runner 2024

    خب میرسیم به ادامه عکسای بهاری : 

    عکس بهاری

    عکس بهاری

    امروز تا همینجا تا پست های بعدی . 


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

     

    💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟 سریال کره ای دروغه همه 💟 سریال کره ای داستان ازدواج بانو پارک  💟پادشاه ابدی  💟 سریال کره ای اودیسه ی کره ای سون او گوک 💟قالب جدید 💟 سریال کره ای بدرخش یا دیوانه شو  💟 سریال کره ای مرد من الهه عشقه 💟 my man is cupid 💟 جمع بندی سریال های در حال پخش که دیدم 💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟تاریخ در سریال کره ای عاشقان ماه و بدرخش و دیوانه شو  💟

  • نظرات [ ۱ ]
    • پنجشنبه ۲۳ فروردين ۰۳

    سریال کره ای منشی کیم چشه ؟ 김비서가 왜 그럴까

    سریال کره ای منشی کیم چشه ؟   What's Wrong with Secretary Kim  김비서가 왜 그럴까 

    پارک مین یانگ در نقش منشی کیم " کیم مین سو " ، 10 ساله که تو یه شرکت بزرگ منشیه رییسه. رییس کسی نیست جز پارک سو جون در نقش لی یانگ جون ، لی یانگ جون بعد از اینکه ده سال پیش نایب رییس شده و کمپانی رو اداره میکنه طبیعتا جای باباش ، منشی کیم رو استخدام کرده . چون اونو از قبل می شناخته . " پارتی😎😭 " کیم مین سو  توانایی هاش در حد منشی شدن تو اون شرکت نبوده ولی چون یانگ جون از بچگی می شناختتش استخدامش میکنه و با بداخلاقی کردن و در عین حال مهربونی بهش همه چیو یاد میده . تو این مدت کیم مین سو همه چی یاد میگیره و کلی کار میکنه هفت روز هفته . چون منشی کیم نون اور خانواده س . 🤕🙄🤦‍♀️ باباش یه سست عنصریه که قرض بالا میاره و دوتا خواهر بزرگترم داره ولی فقط مین سوعه که داوطلب شده قربانی شه تا بره مث کوزت کار کنه و خرج تحصیل خاهرای بزرگترش و قرضای باباشو بده ، انگار خاهراش خبرمرگشون علیل بودن . 🤬

    حالا که همه ی قرضا تموم شدن ؛ اون میخاد استعفا بده و بیاد بیرون و بببینه دنیا دست کیه و خودش چی میخاد و برا خودش زندگی کنه . ولی خاهراش دارن غیرمستقیم میگن که نیا بیرون شرکت به این خوبی بهت ماشین داده فلان بیسال . خیلی ادمای چترین خاهراش . حالم ازشون بهم خورد . سست عنصرا . خلاصه .

    سریال کره ای منشی کیم چشه 김비서가 왜 그럴까 What's Wrong with Secretary Kim

    لی یانگ جون یه خودشیفته اس که تاحالا دوس دختر نداشته . مدام از خودش تعریف میکنه . و همه ی کاراشو منشی کیم انجام میده . کروات بستن تا دستمال و قرص و خلاصه مث دایه می مونه . 🙄😁😶 لی یانگ جون یه برادر بزرگتر داره که حسود و عقده ای و عوضیه ، از بچگی رابطه ی اینا باهم خوب نبود . تا جایی که بزرگه ، یانگ جون رو می بره یه محله ای اونجا ول میکنه میره ، یه زن روانیم پیدا میشه میاد اینو می دزده میبره تو یه خونه ای دست و پاشو می بنده ، نمیدونم سر چی و برا چی ، بعد چندروزم همونجا خودشو میکشه :| از شانس تو اون خونه یه دختر بچه ای هم بوده که اون کسی نیست جز کیم مین سو ، دوتا بچه اونجا بودن و زنه خودشو جلوی اونا میکشه ، میمیره و بچه ها تو خونه قیچی پیدا میکنن دست و پاشونو باز میکنن و خودشونو به پلیس می رسونن و یانگ جون از اون موقع تروما داره . حالا برادر بزرگه میره صحنه دزدیده شدن یانگ جون و توهم اینکه خودش جای اون دزدیده شده و اون بلاها سرش اومده رو میزنه . میاد به یانگ جون بدبخت که همینجوریم داره سختی میکشه میگه تو این بلا رو سر من اوردی فلان ، اینو میبرن دکتر و دکتر میگه این توهم زده . خلاصه پدر مادر کسخلشونم پیگیری نمیکنن ، این بچها هی باهم درگیر بودن ، یانگ جون خودقربانی گری میکنه و خودشو میزنه به فراموشی تا این عقده ای جولون بده با دروغاش . 

    سریال کره ای منشی کیم چشه 김비서가 왜 그럴까 What's Wrong with Secretary Kim

    حالا بعد سالها که رییس شده و منشی کیمم میخاد استعفا بده میخاد تلاش کنه که نذاره اون بره . چون غیرمستقیم منشی کیم رو دوس داره . داستان بعدش اینجوری ادامه پیدا میکنه که تلاشای لی یانگ جون برای نگه داشتن و تو چشم منشی کیم اومدن رو نشون میده . بعدشم برادر عقده ای اش میاد و یه سری دعواها پیش میاد و یهو اخرش نشون میدن اینا باهم خوب شدن . درحالیکه وقتی دوتا بچه از بچگی باهم اختلاف داشته باشن تا اخر همینجوری می مونن . حالا در هرحال . منشی کیم هم عشقشو اعتراف میکنه به رییس و ازدواج میکننو و همچنانم منشی اون شرکت باقی می مونه . 

    درسته خیلی اب داشتا ، ولی بامزه و خنده دار بود . پارک سوجون تو کمدی خیلی بامزه میشه . کارمندای شرکتم همگی بامزه بودن . صحنه های خنده دارم زیاد داره . عشقیم که هست دیگه .

    سریال مفرح برای روزهای بهاری زیبا همراه با شکوفه ای قشنگ بهاری و وزش ملایم نسیم زیبا همراه با یه سریال کره ای عشقی خنده دار ترکیب زیبایی نیست ؟! برین ببینین ضرر نمیکنین . 

    سریال کره ای منشی کیم چشه 김비서가 왜 그럴까 What's Wrong with Secretary Kim


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    ☘ داستان از دیوید سدریس ☘ داستان ژاپنی از اوسامو دازای  ☘ سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق  ☘ سریال کره ای مرد ملکه اینهیون ☘  سریال ژاپنی سرنوشت 2024 destiny ☘ 

  • نظرات [ ۰ ]
    • پنجشنبه ۲۳ فروردين ۰۳

    سریال ژاپنی سرنوشت 2024 Destiny

    خبر اینکه اوپای ژاپنیم کامناشی کازویا ،카메나시 카즈야 (Kazuya Kamenashi) که در سریال 💚  سریال ژاپنی هویت  💚 معرفی کردمش ،  یه سریال جدید خفن داره که به نظر امروز اولین قسمتش پخش میخاد بشه . در 10 قسمت و باز هم جنایی معمایی . 😎☺ . 

    سریال ژاپنی destiny 2024سرنوشت

    اسم سریال جدیدش هست :

    سریال ژاپنی سرنوشت 2024 Destiny ، داستانش در مورد نیشیمورا کانده اس که وقتی سوم دبیرستان بود پدرش که دادستانه تو یه تصادف می میره بعد از اون ، اون با مامانش به شهر زادگاه مامانش Nagano ناگویا نقل مکان می کنن . نیشیمورا میخاد که مث باباش دادستان بشه اون به دانشگاه ملی در ناگویا میره و  اونجا 4 تا دوست صمیمی پیدا میکنه . از جمله ماساکی نوگی با بازی کامناشی کازویا  . اما یهو به دلیل یه پرونده ی قتل رابطه ی اونها به پایان میرسه . 

    سریال ژاپنی destiny 2024سرنوشت

    12سال بعد ؛ نیشیمورا 35 سالشه و تو دفتر دادستانی یوکوهاما کار میکنه ، اون یه دوست پسر دکتر به اسم تاکاشی اوکادا داره و اونا باهم زندگی میکنن . یه روز، اون دوستی که سر پرونده ی قتل 12 سال پیش ناپدید شده بود ، جلوی نیشیمورا ظاهر میشه ینی ماساکی نوگی ، اینجوری میشه که دوباره قضیه اون سال برای نیشیمورا باز و اون باید با پرونده ی مشکوک اون روزها  روبه رو بشه .کند و کاو تو اون پرونده باعث میشه که اون با حقیقت مرگ پدرش تو 20 سال پیش روبه رو و چهره مخفی دوستش رو بشناسه . 

      سریال قرار در نتفلیکس هم نمایش داده بشه  . به امید اینکه زود با ترجمه بیاد و ببینمش . داستانش که جذاب بود . و کامناشی با سریالای این ژانری اش هیچ وقت ناامیدم نکرده . 

    سریال ژاپنی destiny 2024سرنوشت

    سریال ژاپنی destiny 2024سرنوشت

    سریال ژاپنی destiny 2024سرنوشت

    سریال ژاپنی destiny 2024سرنوشت

    سریال ژاپنی destiny 2024سرنوشت


    💙 سریال ژاپنی با بازی کامناشی کازویا 💙

    💙سریال ژاپنی چشم های قرمز  💙  سریال ژاپنی هویت  💙 سریال ژاپنی عدالت  💙   سریال من سرنوشت تو هستم I'm Your Destiny  💙  سریال ژاپنی اخرین کات یا برش نهایی💙  

  • نظرات [ ۰ ]
    • سه شنبه ۲۱ فروردين ۰۳

    سریال کره ای مرد ملکه اینهیون 인현왕후의 남자


    سریال کره ای مرد ملکه اینهیون 인현왕후의 남자

     

    درمورد محققی به نام کیم بونگ گو 김붕고، داستان در زمانی داره اتفاق می افته که ملکه اینهیون عزل شده و سورون ها میخان اونو به جایگاهش برگردونن ولی نورون ها میخان ملکه رو بکشن تا دیگه امکان برگشتش وجود نداشته بشه . کیم بونگ گو پسر یکی از وزیرای نورونی بوده که به خیانت متهم و کشته شده ، حالا اون میخاد با برگردوندن ملکه اینهیون اسم خانوادشو پاک کنه و برای همین که سعی میکنه تا از ملکه ی عزل شده محافظت کنه ،در خلال فرار از دست قاتل ها به قصر میره و تو کتابخونه ی قصر مورد حمله قرار میگیره وقتی قاتل میخاد بکشتش ، یهو ناپدید میشه . وقتی بهوش میاد دورش خالی بود بیرون که میره چیزایی می بینه که تاحالا ندیده و تعجب میکنه که اینجا کجاس . اون به 300 سال بعد سفر کرده . 

    سریال کره ای مرد ملکه اینهیون 인현왕후의 남자

    در زمان مدرن ، بازیگر تازه کاری که اسمش چوی هه جینه ؟! شایدم جین هه ، اسمش یادم رفت ، 🤭

    برای نقش ملکه اینهیون اودیشن میده و قبول میشه . اولین شب فیلمبرداری به قصر اومده که کیم بونگ گو که لباس چوسانی تنشه رو می بینه و فک میکنه بازیگر نقش فرعیه . 

     

    کیم بونگ گو برمیگرده به کتابخونه و یادش میاد که موقع رفتن به اقامتگاه ملکه ی عزل شده ، خدمتکار خونه شون که الان گیسانگه بهش یه طلسم داده . طلسم رو در میاره و روشو میخونه اینجوری بازم برمیگرده به زمان خودش . اون متوجه چگونگی وقایع میشه و می فهمه که هروقت در معرض خطر قرار گرفته باشه این طلسم کار میکنه . برای بار دوم که میاد زمان مدرن بازم با چوی هه جین برخورد میکنه و اینو سرنوشت میدونه و از چوی هه جین که الان متوجه قضیه شده ، کمک میخاد تا تاریخ اون زمان رو بهش بگه . هه جین اونو به کتابخونه می بره . و کیم بونگ گو با خوندن تاریخ متوجه قضایا میشه . برمیگرده و از کشتن خودش و کشتن ملکه جلوگیری میکنه . و دوباره ملکه رو به جایگاهش برمیگردونه . وقتی همه چیز اوکی شد برمیگرده به زمان جدید تا با عشق زمان مدرنش حال کنه که یهو ناپدید میشه . میره بگرده ببینه قضیه چیه که می فهمه خدمتکاری که برای طلسم رو خریده بوده کشته شده . برای همینم طلسم نابود شده . اون میره قاتلای خدمتکار رو میکشه و بعد اواره بوده که میگیرنش ، میخاد خودشو بکشه که برمیگرده به زمان جدید . این سری برای همیشه . 

     

    درمورد کیم بونگ گو که تو سریال هست خیلیا تحقیق کردن که ببینن ایا واقعا همچین ادمی وجود داشته یا نه ،نویسنده سریال گفته که این داستان تخیلیه ولی از اینکه می بینه مردم انقد به داستان علاقمند شدن که بازم رفتن تاریخ شون رو خوندن خیلی خوشاله . بعضی از وبلاگ ها میگن که شخصی به نام دیگه ای با همین مشخصات کیم بونگ گو ی سریال وجود داشته تو زمان امپراطور سوک جونگ . با اینحال اینا همش حدسه . 

     

    سریالش خیلی قشنگ و باحال بود . برای دومین بار واقعا چسبید . هم از بعد تاریخی هم از بعد عشقی خیلی دوسش داشتم . 

     

    🍀  مطالب پیشنهادی مرتبط با این سریال 🍀

    🍀 سریال کره ای قمارباز 🍀

    ☘ سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق  ☘

    حالا تو این پست میخام بگم که ملکه اینهیون کی بود ، چون دیگه الان جاشه : 

     

    " ملکه اینهیون متولد پانزدهم می ۱۶۶۷؛ دومین ملکه پادشاه سوک جونگ از چوسون و یکی از شناخته شده ترین ملکه های سلسله چوسون بود.او از خاندان مین می باشد.پدر وی “مین یو جانگ” وزیر دفاع بود و مادرش بانو سونگ (دومین همسر مین یو جانگ)بود.او در سال ۱۶۸۱ و در سن چهارده سالگی به عنوان دومین ملکه پادشاه سوک جونگ با وی ازدواج کرد.زمانی که “جانگ اوک جونگ” در سال ۱۶۸۸ فرزند پسری به دنیا آورد؛ یک مشاجره خونین که از آن با عنوان “گیسا”(به معنای تصفیه سیاسی)نام برده می شود؛ درگرفت.پادشاه سوک جونگ می خواست تا به بزرگترین پسرش لقب وونجا (به معنی “اولین پسر”)که لقب ولیعهد بود داده و به بانو جانگ از مرتبه “سو اوی” به مرتبه “های بین” ترفیع عنوان بدهد.این اقدام با مخالفت حزب نورون که از ملکه اینهیون حمایت می کردند و توسط “سانگ سی یئول” هدایت می شدند روبرو شد در حالی که این خواسته توسط حزب سورون که از بانو جانگ حمایت می کردند پشتیبانی می شد.پادشاه سوکجونگ از این مخالفت خشمگین شد و تعداد زیادی از جمله سانگ سی یئول کشته شدند.تعداد کثیری از جمله اینهیون و خانواده اش تبعید شدند.ملکه اینهیون عزل شد در حالی که “جانگ سو اوی” به “جانگ های بین” مبدل شد و سپس سومین ملکه لقب گرفت.در سال ۱۶۹۴ سوک جونگ از اقدامات دمدمی خود احساس پشیمانی کرد و با جنبشی که توسط حزب نورون برای برگرداندن اینهیون ترتیب داده شده بود همراه گشت.او ابتدا به قصر کوچکی در “آندونگ” برده شد.سپس به قصر شاه توت و در نهایت به قصر اصلی آورده شد.بانو جانگ هم به مرتبه “های بین”تنزل درجه داده شد.او در سال ۱۷۰۱ و در سن سی و چهار سالگی مریض شد و به دلیل بیماری ناشناخته ای فوت کرد (بعضی منابع علت مرگ وی را مسمومیت ذکر کرده اند).
    گفته می شود سوک جونگ در حالی که برای اینهیون سوگوار بود در خوابی او را دید در حالی که لباس سوبوک که به خون آغشته شده بر تن داشت.سوک جونگ علت مرگ اینهیون را از وی جویا شد اما اینهیون چیزی نگفت جز اینکه به سمت اتاق “جانگ های بین” اشاره کرد.سوکجونگ بیدار شد و و به سمت اتاق جانگ رفت.در حالی که به اتاق نزدیک می شد او صدای موسیقی و خنده را شنید.در حالی که در پشت اتاق گوش ایستاده بود؛ پادشاه جانگ های بین را با یک روحانی “شمن” در یک اتاق دید در حالی که برای مرگ ملکه دعا می کردند و یک مجسمه را با تیرهایی هدف قرار می دادند.زمانی که پادشاه به موضوع پی برد؛ بانو جانگ به خاطر اعمالش با سم اعدام شد. "


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۳ ]
    • يكشنبه ۱۹ فروردين ۰۳

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    💕 این 223 مین پست وبلاگ بیشه زاری غرق در شکوفه اس و همچنین  این 500مین سریالی که دارم طی این چندین سال کی درامریم می بینم . 💕

    همونجور که تو پست 🍀 سریال کره ای قمارباز 🍀گفتم ، امپراطور سوک جونگ تو  دوتا ملکه داشت : ملکه اینهیون و ملکه جانگ اوک جونگ . این روزا نشستم سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love  ، یا عنوان کره ایش جانگ اوک جونگ  ، زندگی در عشق 장옥정, 사랑에 살다 رو دیدم . این سریال خیلی به تاریخ نزدیکتر بوده که الان تعریفش میکنم . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    داستان از زمان ولیعهدی سوک جونگ با بازی یو آه این  و بابای بی عرضه ش شروع میشه .جانگ اوک جونگ ،با بازی کیم ته هی  یه دختر معمولیه که خیاطه ، عموش با کشتن معلم خیاطیش که اشراف زاده بوده ، به پول و پله رسیده وجانگ اوک جونگ اسمی برای خودش بهم زده و لباسای اشراف زاده ها رو می دوزه .مامانشم برده ی یه خانواده اشرافیه . باباشم که سالها پیش موقع فرار کشته شد ، مترجم بوده . خلاصه همچین ریشه ای داره . 

    اینهیون دختر وزیریه که رییس سورون هاس . اون میخاد برای ولیعهد لباس بدوزه که میاد خیاط خونه ی جانگ اوک جونگ ، از همون اول از جانگ اوک جونگ خوشش نمیاد . برای اندازه گیری ، ملکه مادر ولیعهد رو می فرسته به اون خیاط خونه و اونجا سوک جونگ برای اولین بار جانگ اوک جونگ رو میبینه . اتفاقاتی پیش میاد و سرنوشت وار ، اینا هی بهم برخورد میکنن . تا جایی که دیگه عاشق میشن و سوک جونگ خودشو رییس مامورای سلطنتی جا میزنه و به جانگ اوک جونگ میگه اگه یه روز خاستی بیای پیش من بیا قصر دنبال ادمی به اسم لی سون بگرد . لی سون اسم خودشه . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    یه سری اتفاقات زنجیره وار می افته  و وزیری که تو جبهه ی نورون هاس و مامانه جانگ تو خونه ش برده س ، به جانگ میگه که ملکه ی مادر ، " مادربزرگ " دنبال یه دختری میگرده تا اینو بزرگ کنه و براش سوداور باشه و برای منافع این یه کارایی بکنه . ختم کلام اینکه خوشگل باشه و بیاد جاشو تو دل چونا باز کنه . این موقع سوک جونگ تازه امپراطور شده و با دختر یه وزیری از سورون ازدواج کرده . اون بین این دختره و اینهیون ، این دختترو انتخاب میکنه . چون نمیخاد اینهیون که دختر وزیر قدرتمنده هست رو بگیره . 

    باز یه سری اتفاقها می افته و جانگ اوک جونگ به این نتیجه میرسه که باید وارد قصر بشه و قدرتمند بشه . اینجوری میشه که با پارتی مادربزرگه ، وارد قصر میشه و اونجا می فهمه رییس مامورای سلطنتی کسی نیست جز چونا

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    ملکه ابله مرغان میگیره میمیره . تو این اثنا عشق بین سوک جونگ و اوک جونگ بیشتر میشه  .و اونارو درحالیکه همو بغل کرده بودن تو قصر می بینن ،  همه می فهمن و ملکه ی مادر میخاد اینارو از هم جدا کنه که نمیشه ، ولی با اینحال سوک جونگ مجبور میکنن که اینهیون رو بگیره .اونم مرغش یه پا داره و نمیخاد با دختر وزیره ازدواج کنه .  اینهیون بهش میگه که اگه تو اون دختترو میخای من برات پیداش میکنم و اونو به عنوان صیغه ات قبول میکنم چون این دیگه مربوط به دربار داخلی زنا میشه .  به همین شرط سوک جونگ بالاخره راضی میشه که اینهیون رو بگیره . 

    شب زفاف ؟! سوک جونگ به جای اینکه بره اتاق ملکه اینهیون سریال کره ای مرد ملکه اینهیون ☘ ، میره بیرون قصر با اوک جونگ . فرداشم برش میداره میاره قصر میگه خب اینهیون قولتو عمل کن . اینجوری میشه که اوک جونگ میشه صیغه . 

    ولی همچنان ملکه ی مادر باهاش مخالف بودو تاجایی که میخاست نازاش کنه پیش رفت . با اینحال هرسری که اینا فتنه درست میکردن که دختترو یکاریش کنن و از چشم چونا بندازنش نشد که نشد . دعانویسش خوب بود . 🤣🤭 نه تنها نشد بلکه عشقش بیشترم میشد . توروخدا ببین برده چه شانسی داره . 😶

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    جانگ اوک جونگم همچین علیه سلام نبود مارمولکی بود که حد نداره . راستش اصلا از شخصیتش خوشم نیومد . با اینکه عاشق شاه بود و ازدواج یه زنی که مامانش برده و خودش از طبقه ی پایینی حتی به عنوان صیغه ممکن نبود ،با اینحال چونا براش هرکاری کرد و دست اخر ملکه ش کرد ، اونم چون دید چونا میخادش و فقط حرف اونو باور میکنه هی خودشو به مظلومی میزد و فتنه راه مینداخت . تا جایی که به خاطر اینکه ملکه مادرو کاملا بشونه سرجاش سم خورد تا بندازه گردن اونا . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    این وسط اینهیون واقعا یه اشراف زاده ی واقعی بود . باوقار باصبر . طفلک اصلا نمیتونست از پس این برده های زبون و فتنه بربیاد . دست اخرم براش پاپوش درست کردنو از قصر انداختنش بیرون و عزل شد و اون برده اومد هیچی هیچی شد ملکه . 😖 وقتیم بعد سالها با نقشه ی سورون ها دوباره تونست به قصر برگرده چندی نگذشت که به خاطر بیماری تو جوونی مرد . تو این مدت ازدواجش با چونا فقط خون جیگر خورد و تو خودش ریخت . یک بارم چونا بهش محبت نکرد . نامرد . تا اخرین لحظه عاشق اون فتنه بود . مردک عوضی . موقع مرگش واقعا ناراحت شدم . طفلک هم نمیتونست بچه دار شه تازه غیر از اینا اصلا چونا باهاش خوب رفتار نکرد تازه باهاشم نخابید . بعد الکی جلوی وزیرا میگفت اون بچه دار نمیشه چقد تلاش کنم . لاشی .🤬🤐😄

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    رابطه ی اینهیون با باباشو خیلی دوس داشتم . قشنگ میشینن باهم حرف میزنن درمورد سیاست و باباش چقد به فکرش بود . اخرشم وقتی دید دخترش بالاخره به جایگاهش برگشت با خیال راحت مرد . 

    راستش من زیاد از بعد عشقیش خوشم نیومد . عشقشون تنها زمانیکه جانگ اوک جونگ به فکر قدرتمند شدن و انتقام از اینو اون نبود ، قشنگ بود . ولی بعدش همچین جولونی میداد که حد نداره . درکل خیلی دریده بود جانگ اوک جونگ که خب طبیعیه دیگه برده بوده . از بعد تاریخی هم همونطور که گفتم به واقعیت تاریخی نزدیکتر بود .درکل سریال قشنگ و جذابی بود . روندش منو به شک انداخت که نکنه 50 قسمتیه 😁 حس کردم اخرش اونجا که جانگ اوک جونگ رو عزل میکنن رو یهویی تمومش کردن . کسی که با اون فتنه اندازی و مارمولک بازی به اون جایگاه رسیده هیچوقت انقد سریع تسلیم نمیشه . 

    از بعد تاریخی ، اون قضیه که تو پست سریال کره ای قمارباز گفتم ، ای این جوا ، بازم اینجا تو زمان سوک جونگ اتفاقا افتادنشو نشون دادن . اینکه چطور سوک جونگ با عوض کردن ملکه ها وزرا و جناح رو کنترل میکردن رو نشون دادن و برام واضح شد که منظورش چی بوده . و اینکه عزل ملکه اینهیون و بعدشم فرستادن خدمتکارش سوک وون ، به قصر برای اغوای شاه همه ش تو تاریخ هست .

    همینطور این سوک وون بود که باعث عزل جانگ اوک جونگ شد .اینجوری که ، وقتی پسر جانگ اوک جونگ ابله گرفت ، شمن اورد تو قصر و اونجا از این دعاها و اینا انجام داد و اون دعا بیشتر باعث شدن که روی فرد مریض دیگه ای ملکه اینهیون هم اون موقع مریض بود و تو بستر بیماری ، تاثیر بذاره " اینجاس که میگن دعا وقتی میکنی ممکنه اثر بدش رو یک نفر دیگه بیفته ها . حتی تو سریالم اینو نشون دادن واقعا این چیزا واقعیه . " و اینجوری اینهیون مرد و بچه ی اوک جونگ زنده موند . سوک وون این رو دست اویز قرار داد و وقتی اینهیون مرد با خودش گفت اگه اوک جونگ بازم ملکه شه منو میکشه پس رفت جلوی وزرا به چونا گفت که اوک جونگ برای اینهیون دعا نوشته تا بمیره و مدرکش فلانجاس . و اینطوری شد که اوک جونگ هم سم بهش دادن خورد مرد . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    ولی واقعا چقد قشنگ میسازن و چقد خوب بازی میکنن . ادم اصلا احساس نمیکنه که این سریاله که داره می بینه انقد واقعی و خوبن . 

    یو آه این تو نقش امپراطور سوک جونگ خیلی خوب بود . خیلی به فکر مردم بود و واقعا کار داشت میکرد . با اینحال این عشقی که چشاشو کور کرده بود رو خوشم نیومد . امپراطور که نباید همه چیو به پای یه زن بریزه . واقعا خیلی ناراحت شدم که اون اتفاقا برای یو آه این افتاد . حیف همچین بازیگری بود . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

     دیگه اینکه برم سریال ملکه اینهیون رو هم ببینم و بیام . 🤭 این سری سریال تاریخی ها همش درمورد این زمان شدش . خیلیم اتفاقی اینجوری شد . اولش من هوس کرده بودم برای دومین بار سریال کره ای مردِ ملکه اینهیون رو ببینم ولی همش عقب افتاد بعدش قماربازو دیدم و بعدشم چون خاهرم و بقیه تعریف کردن تصمیم گرفتم جانگ اوک جونگ رو هم ببینم . اگه ملکه اینهیون هم بندازم عقب دیگه ممکنه نبینمش برای همین باید بلافاصله دیده شه . 😄


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

    💚 سریال کره ای تناسخ در خانواده ی ثروتمند 💚سریال ژاپنی اولین عشق 💚سریال کره ای یک خانوم اوه دیگر 💚سریال کره ای شوالیه سیاه 💚 قسمت 7 و 8 سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره 💚 معرفی کتاب  💚 معرفی کتاب دریای حاصلخیزی 💚معرفی کتاب ژاپنی تاوان 💚 سریال کیمیاگر روح فصل دو 💚

     

  • نظرات [ ۴ ]
    • شنبه ۱۸ فروردين ۰۳

    برگ های گیلاس و سوت اسرار امیز Hazakura to Mateki

    داستانی از اوسامو دازای 

    برگ های گیلاس و سوت اسرار امیز Hazakura to Mateki 

    این داستان هم از کتاب های داستان همشهری ، ویژه ی نامه ی نوروز 96 ،که دوسش داشتم . مخصوصا این پاراگرافش که یاد خودم و خیلی از دخترای این مدلی می ندازه . 

    داستانی از اوسامو دازای برگ های گیلاس و سوت اسرار امیز


    همه ی اون نامه ها رو می نوشتم و برای خودم میفرستادم مسخره م نکن جوونی خیلی مهمه، خیلی. من بعد از این که مریض شدم اینو فهمیدم این که آدم خودش برای خودش نامه بنویسه کار کثیفیه ،فلاکت باره ،احمقانه است .کاش واقعا با یکی معاشرت میکردم کاش یکی در زندگی ام بود. من تا حالا عاشقی که هیچ، حتی با یه مرد غریبه حرف هم نزدم تو هم مثل منی دیگه خواهر ما اشتباه کردیم زیادی سربه راه بودیم. 

    داستانی از اوسامو دازای برگ های گیلاس و سوت اسرار امیز


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    ☘ داستان از دیوید سدریس ☘ 💚   یادگیری زبان جدید مث شروع یه رابطه عاشقانه س ...   💚  معرفی کلمه کره ای " 적성에 맞는 일 "  💚   رویابافی در روز روشن  💚  حالت غرقگی 💚 معرفی کتاب  💚 معرفی کتاب دریای حاصلخیزی 💚معرفی کتاب ژاپنی تاوان 💚معرفی کتاب وزن رازها  💚 معرفی کتاب کشتن شوالیه 💚💚 داستان هزار و یک روز   💚سفر انار 💚💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۱۷ فروردين ۰۳

    Shopping for Clothes in Tokyo : David Sedaris روایت از دیوید سدریس : انگِ هم

    من دوباره از بی کتابی رفتم سراغ کتاب های داستان همشهری سال های گذشته ، این روایت از دیوید سدریس به نام انگِ هم ، که تو شماره ی 75ام ، ویژه ی نامه ی نوروز 96 ، چاپ شده بود . 

    من نوشته های دیوید سدریس رو خییلی دوس دارم . توشون یه حس خوبو و دلنشینی داره . ادا نیست واقعیه . و واقعا هرکدوم از روایت هایی که برای دیوید سدریس بوده رو چندباری خوندم ، از جمله این روایت ، توش حسی از ازادی و بدون نگرانی بودن وجود داره . همچین حسی بهم میده . وقتی میخونمش حس اینکه تو یه جای ساکت و اروم و قشنگ هستم با یه منظره ی فوق العاده زیبا بهم دست میده . 

    داستان همشهری

    جمله ی " همه ی بعد از ظهر را پیش رو داریم " رو چندین بار خوندمش ، حس خوبی بهم میده . انگار که بعداز ظهر چندساعته و تو اون چندساعت چه کارا که نمیشه کرد . تصور میکنم که تو ژاپن هستم و بعد از ناهاری دلچسب که  با چاپستیک هایی که من میتونم برعکس گرچن خواهر سدریس ، ازشون استفاده کنم ، خورده شده ، منظره ی اروم و تمیز و ژاپنی پیش روم رو نگا میکنم و به اینکه بعدش کجا بریم که بهمون خوش بگذره فکر میکنم . همچین حسی رو موقع خوندن این روایت داشتم . که من بخشیش رو اینجا میذارم . 

    این روایت با عنوان   Shopping for Clothes in Tokyo تو نیویورکر سال 2016 چاپ شده بوده . من زبان اصلیشو خوندم همین تازگی ، و یه چیزی فهمیدم 😁 تو متن فارسی از هیو به عنوان نامزد سدریس یاد شده ولی هیو اصلا زن هم نیست چه برسه که نامزدش باشه . 

    داستان همشهری

    داستان خرید لباس در توکیو  :


    من هیچ وقت نشده که از شهر بروم بیرون و برای هیو سوغاتی نیاورم. او هم همین طور، هر چند اوایل این جور نبود و مجبور بودم تربیتش کنم. هیو ذاتا زیاد آدم خرید کننده ای نیست اما توکیو شاید چون خیلی دور است انگار چیزی را درونش شل می کند. مسئله این است که از خرید کردن خجالت میکشد به نظرم به مادرش رفته که خرید کردن را ولخرجی یا از آن بدتر «غیر جدی» میداند میگوید: "چرا آدم بره فروشگاه وقتی می تونه بره موزه؟"

    اووم، چون تو موزه هیچ گهی نمی فروشن؟

    من و خواهرهایم حس بدی به خرید کردن نداریم و خب چرا داشته باشیم؟ واضح است که داریم سوراخی را در درونمان پر میکنیم ولی مگر همه همین جور نیستند؟ و مگر پر کردنش با کلاه بره هایی به اندازه ی روکش صندلی توالت اگر نگوییم مفیدتر لا اقل سالم تر از پر کردنش با کیک خامه ای یا هروئین نیست؟ «تازه، همه ش هم که واسه خودمون نیست من میخوام برا دوستام کادوی تولد بخرم و هزار تا چیزم واسه پسرخونده م.» این را ایمی در اولین شب تعطیلاتمان سر میز شام گفت.


    داستانی از اوسامو دازای برگ های گیلاس و سوت اسرار امیز
    از آن جا که هر دو از یک قماشیم گفتم " منو که لازم نیس قانع کنی." خرید کردن ربطی به پول ندارد. اگر داشته باشی میروی سراغ برندها و گالری ها نداشته باشی می روی دست دوم فروشی و سمساری ولی هیچ وقت این طور نیست که قیدش را بزنی و به جایش بروی فلان پارک یا معبد یا مرکز فرهنگی که هیچ کوفتی تویش نمی فروشند. عروس مان کتی سر ebay قسم می خورد اما من جنبه ی اجتماعی خرید کردن را هم دوست دارم؛ بیرون رفتن دست زدن به چیزها و حرف زدن با مردم. " منم همینطور " من توی خانه کار می کنم و بنابراین بیشتر روزها به جز هیو تنها مراوده و معاشر تم با فروشنده ها و صندوق دارها است. مشکلم این است که اگر کسی خودش را وقف من کند یا کوچکترین زحمتی به خودش بدهد احساس می کنم باید هر چه می فروشد بخرم مخصوصا اگر این زحمت شامل نردبان یا دسته کلید باشد. آن نقاشی کوچک کلبه خرابه را در چهارمین روز تعطیلات مان برای همین خریدم...

    با این که کار نقاش معاصری است که همیشه دوستش داشته ام وقیمتش هم لابد خیلی منصفانه، عملا برای این خریدمش که صاحب فروشگاه کلید درآورد و قفل قفسه اش را باز کرد. از مغازه که بیرون می آمدیم ایمی گفت: "اگه تو نمیخریدی، من میخریدم."

    با اینکه خریدمان را موقتا مختل میکرد اما چیزی که همگی همیشه در توکیو برایش لحظه شماری میکردیم ناهار بود ، که همیشه بیرون می خوردیم ، معمولا در محلی که همان موقع گذارمان بهش افتاده بود . یکی از اخرین بعدازظهرهای مسافرتمان ، وقتی نشسته بودیم سر میزی در یک رستوران دریایی درشیبویا ، چشم انداختم به ایمی که یک بلوز ورزشی کاپیتال با شتک های خون و تکه های مغز تنش بود و به گرچن به کلاه برس توالتی ، خودم ان روز پراهن سیاهی که ده سانت زیر زانوهایم می امد و مرا مثل عروسک خیمه شب بازی میکرد ، افتتاح کرده بودم . ماها ، من و خواهرهایم ، چشم ها و بینی هایمان مثل هم نیست . جنس موه ها و فرم صورت هایمان هم . اما در ان بعد از ظهر به خصوص ، شباهت خانوادگی واقعا خیره کننده بود . هرکس میتوانست بفهمد که ماها با هم فامیلیم .... غذا حرف نداشت اما چیزی که ناهار را دلچسب میکرد تصور بعدش بود ؛ این که همه ی بعد از ظهر را پیش رو داریم و این به بعد از ظهر می تواند به هرچیزی بینجامد ...


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    💚   یادگیری زبان جدید مث شروع یه رابطه عاشقانه س ...   💚  معرفی کلمه کره ای " 적성에 맞는 일 "  💚   رویابافی در روز روشن  💚  حالت غرقگی 💚 معرفی کتاب  💚 معرفی کتاب دریای حاصلخیزی 💚معرفی کتاب ژاپنی تاوان 💚معرفی کتاب وزن رازها  💚 معرفی کتاب کشتن شوالیه 💚💚 داستان هزار و یک روز   💚سفر انار 💚💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 ☘ داستان ژاپنی از اوسامو دازای  ☘ 

  • نظرات [ ۴ ]
    • جمعه ۱۷ فروردين ۰۳

    오늘도 사랑스럽개 سریال کره ای امروزم سگ دوست داشتنی

    오늘도 사랑스럽개 سریال کره ای  امروزم سگ دوست داشتنی یا روز خوبی برای سگ بودن  

    سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن

    عنوان و محتوا یخورده مسخره بود ولی درکل قشنگ بود  چجوری اینجوریه ؟ اینجوری که الان میگم ...! 

    من از اخر میگم سریالو ، درحالیکه دارم به اهنگ های جدید بنگ یونگ گوگ از BAP گوش میدم . و درعین حال ، یک عالم اهنگ جدید دیگه اومده که درست گوش ندادم و یک عالم ویدئو یوتیوب هست که ندیدم . همچنین تیزر دیوانه کننده و کشنده ی مستر ایم چنگ کیون شی . واو نمیدونین چیکار کرده آی اِم ، اصلا انتظار همچین تیزری رو نداشتم  . بعد فک کن دختر تو تیزرش بود ، دهنم باز مونده بود . فک میکنم حتما مونببه های دیگه ام دهنشون باز مونده باشه . واقعا باورنکردنیه با البوم قبلیش و ام وی قبلی خیییییییییلی متفاوته . دوس دارم فقط ری اکشن بقیه اعضا رو ببینم که آی اِم رو درحالیکه داره با یه دختر خوش میگذرونه و می رقصه و اینا رو ببینم . 🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀 اوری آی اِم 많이 컸네 . از هیجان نمیدونم چه کنم . جز انتظار برای اهنگاش و ام وی دیوونه کننده ش کاری نمیتونم بکنم . 

    بعد نوشت : اهنگای آی اِم اومد گوش دادم ، دو سه تاشو دوس داشتم ریتمشو ، معنی بیشترشون عشقی و اینا بود .اهنگ اصلی که ام وی هم داشت قشنگ بود .  ولی زیاد تاثیرگذار نبودن راستش . خجالت اوره که به عنوان یه فن اینو بگم ولی راستش غیر از god damn in like it از اهنگای جدیدش حس خاصی نمیگیرم . 🤦‍♀️🤪 ولی صداش واقعا قشنگه . این تغییر ریتم تو اهنگا و این تغییر تن صداش تو اهنگاشو دوس دارم . 

    سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن

    سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن

    برگردم به تعریف کردن سریال امروز ...

    سریال درمورد یه روباه نه دمِ که خدای کوهستانه ، اون به یه انسان طبیعتا از نوع زن ، علاقمند شده و از دور مراقب اون زنه . 

    اون زن؛ الان همسر یه شاهزاده ایه . خدمتکار زن این دختره اس که عکسش هست ، چا عین وو ، یا چا اون وو ، یه اشراف زاده اس که عاشق این خدمتکاره س ، شاهزاده به خیانت متهم و کشته میشه و دنبال زنش میگردن تا اونم بکشن چون حامله ام هست میخان ریشه رو قطع کنن . چا اون وو از این پلیسای  چوسانیه ، میاد خونه ی اینا و خبر میده که دارن میان بگیرنشون و فراریشون میده . اینا میرن تو کوهستان خدای کوهستان بهشون جا میده . بچه ی زن تو شکمش می میره . حالا نمیدونم تو دوران چوسان بچه میمیره چجوری از شکم در میارن و چجوری مادر زنده می مونه ، حالا بماند . 

    سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن

    خلاصه زنا هردو یه مدت خونه ی روباه نه دم  می مونن ، و خب از قبلم که روباه علاقمند بود؛ زنه ام علاقه مند میشه و اینا ، تا زمانیکه خدمتکار به روستا رفت و امد میکرده و می فهمه که چا اون وو رو گرفتن چون نتونسته زن شاهزاده رو پیدا کنه و بکشه ، میره میگه من جاشو بلدم ، اینو میگه ولی بعد پشیمون میشه ،تهدید اینا ، میگه من میرم خودم میارمش اینجا ، وقتی میرفته اونجا مخفیگاهشون ، دنبالش میکنن و می افتن دنبالشون و بدو بدو تا لب اون صخره معروفه تو کوه های کره که همیشه تو تعقیب و گریز به اونجا ختم میشه ماجرا 😁 

    چا اون وو هم میاد کمکشون ، زنه می بینه همه چی زیر سر خودشه و اون بمیره قضیه حل میشه ، شمشیر چا اون وو رو میگیره خودشو میکشه از صخره پرت میشه ، این بین روباه هم افتاده بود دنبالشون نجاتشون بده می بینه زن با شمشیر چا  اون وو کشته میشه ، فک میکنه اون کشته ، گریه زاری کینه ، میره چا اون وو رو بکشه که می بینه خودش مرده ی خداییه 😄 قبلش مرده بود چون تیر خورده بود . 

    میاد زنه رو هم بکشه ، خدمتکاره میگه رحم کن فلان تو خدایی اینا ، روباه میگه راس میگی زنده ات میذارم چون اینجوری بمیری حیفه برات زیادی اسونه اینجوری مردن ، نفرین میکنه خاندان زنه رو ، میگه از این به بعد هر کسی از خاندانت کسی رو ببوسه تبدیل به یه موجود غیرانسانی ، واضحا نمیگه سگ 😁 میشه و تا عشق اونا پاک نباشه و اون طرف ، کسی که تبدیل شده رو دوباره نبوسه ، طرف همونجوری می مونه . اینجوری میشه که ...

    در زمان معاصر ، معلم هان هه نا ، تو سن 27 سالگی تاحالا با پسری کیس نرفته ."نیست من رفتم 🤐🙄😁" و تو مدرسه هم به معلم تاریخ علاقمنده ، معلم تاریخ کیه ؟ روباه نه دم

    سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن

    روباه نه دم نقشه می ریزه تا معلم هه نا عاشق معلم ریاضی با بازی چا اون وو ، بشه و وقتی عاشق شدن اینارو از هم جدا کنه  تا زجر بکشن . 

    داستان با کیس اشتباهی معلم هه نا و چا اون وو که از سگ ها میترسه ، شروع میشه و چالش های هه نا برای اینکه دوباره بتونه چا اون وو رو ببوسه تا نفرین برداشته شه ، و اینکه کاری کنه تا ترس و فوبیای معلم ریاضی نسبت به سگ بریزه ، پیش میره . نفرین اینجوری که اگه بعد یه مدتی " نفهمیدم چه مدت " نتونه اون طرفو دوباره ببوسه ، همینجوری سگ می مونه . که دایی شون هم همینجوری مونده . 

    من این سریالو درحال پخش دیدم خوشم نیومد ول کردم اخه خیلی مسخره بود موضوعش ینی چی انسان سگ میشه ، گیر دادن چندوقته به سگا ...🙄🤐

    بعد دیدم داستانش به چوسان کشیده شد و هیون وو ⬇، که نقش  معلم تاریخ رو داره ، روباه نه دمِ برای همین دوباره گفتم یه امتحانی بکنم . 

    سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن

    بخشای روباه نه دم و عشقش واقعا قشنگ بود . دوست داشتم .از اینکه دوباره بهش فرصت دادم خوشالم !

     

    اصلا نیازی به گفتن این نیست که چا اون وو چقد جذابه.  مخصوصا اونجا که روباهه حافظه ی هه نا رو پاک کرده بود و خودش داشت با هه نا لاس میزد و معلم ریاضی داشت عذاب میکشید و خیلی ناراحت بود . اونجاها واقعا دلم براش سوخت . 

    اخرشم زنی که روباه نه دم عاشقش بود ،تناسخ کرده بود ، میاد به روباه نه دم  قضایا رو تعریف میکنه و روباه نه دم  می فهمه که اشتباه میکرده بعدشم میره کنار دریا زندگی میکنه ، چون عشقش دریا رو دوست داشته و اخرین بار قرار بود برن دریا که کشته شد . اون دختر تناسخیه هم معلوم شد که رو معلم تاریخ یا روباه نه دم کراش زده بود بالاخره تناسخ همون دختره بود تو زمان چوسان دیگه ، برای همین رفت دریا پیشش و باهم از این بالن ارزوها هوا کردن . فقط من وجود پلنگ ؟ در پوستر سریال و تو طول سریال رو نفهمیدم . اون معاونه پلنگ بود ولی خب چه ربطی به روباه داره ؟ درهرحال ...

    درکل خوب بود فقط یخورده اب داشت . 

    ...

    تو همین حین البوم بنگ یونگ گوگ از BAP رو گوش دادم ،  دوتا از اهنگاشو خوشم نیومد ، از همشون قشنگتر که خیلی خوشم اومد اهنگ BANG YONGGUK - MOVIMIENTO  بود . معنی خاصی نداشت از این اهنگایی که تو کلاب ها حال میده باهاش برقصی . 

    یکی از قشنگترین اهنگایی که تاحالا بیشتر از 100 دفعه گوش دادم این اهنگه ، حتما ببینینش : 

    آهنگ I Remember از Bang Yong Kuk - نماشا (namasha.com)


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀 سریال کره ای قمارباز 🍀 سریال کره ای معجزه با بازی پسرای SF9 🍀 

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۱۲ فروردين ۰۳

    سریال کره ای معجزه miracle

    عرض کنم به خدمتتون که یه سریال دیدم به اسم معجزه miracle از این سریالای رویای ایدل شدن و فن یه ایدل بودن .

    مث سریال کره ای تقلید . ⬇

     

    سریال کره ای معجزه MIRACLE

    سریال کره ای معجزه miracle ، با بازی هی یانگ و چانی SF9 .

     

    سریال کره ای معجزه MIRACLE

    از راست : هی یانگ "در نقش شی وو " ، چانی " در نقش لوییس " 

     

    درمورد دختری به اسم سورین که دبیرستانی و فن یه خواننده ای به نام لوییس هه که کره ای امریکایی و تو امریکا دبیو کرده  و کلی ترکونده مثل بتس BTS ، سورین هم دوس داره ایدل شه و کلی تمرین و اودیشن و اینا . میگه بعد از دیدن لوییس ارزوی خواننده شدن ، کرده . کارشم خوبه و بعید نی به زودی یه جا برش داره و به عنوان کاراموز اونجا شروع به فعالیت کنه . سورین یه دوست و همکلاسی پسر ؛داره به اسم شی وو و یه دختر دیگه هم تو دایره ی دوستیشون هست اسمش یادم نی .اون دختره از شی وو خوشش میاد و شی وو از سورین . ولی بعدها وقتی اون دختره متوجه عشق زیبا و پاک و صادقانه ی شی وو میشه ازش دست میکشه و فقط دوست باقی میمونه . شی وو زرنگ کلاسه و رویای خاصی نداره درسش خوبه فقط  . ولی چون سورین رو دوست داره تو فن گیرلی هاش همراهیش میکنه با اینکه از لوییس خوشش نمیاد و همش میگه اخه این پسره چی داره که تو عاشقشی و این چیزا . 

     

     سریال کره ای معجزه MIRACLE

     

    بالاخره بعد مدتها لوییس قراره برای اولین بار بیاد کره و فن میتینگ داره . فن میتینگ هم دزدی بیش نیست فن ها باید بیان البوم بخرن ببینن تو البوم عکس لوییس رو پیدا میکنن یا نه اگه پیدا کنن همون میشه بلیت فن میتینگ . سورین میره 50 تا البوم میخره و شی وو یه دونه ، شی وو با اینکه یکی میخره اسمش در میاد و قرار میشه برن فن میتینگ .

     

    سریال کره ای معجزه MIRACLE

     

    حالا شب قبل که لوییس اومده کره ؛ میخاد بره کره رو برگرده که منیجر و مدیر دزد کلاشش ، بهش اجازه نمیدن . حتی پولاشم دست خودش نی . خلاصه یجوری از هتل فرار میکنه و تو راهش میخوره به سورین که سوار دوچرخه بودش ، چون دارن دنبالش میکنن که بیان بگیرنش ، با دوچرخه ی سورین و خود سورین فرار میکنه میره یه گوشه پارکی جایی ، اونجا رسما قیافه ش تابلوعه که کیه ، دختره گیج متوجه نمیشه که این اوپاشه . حتی براش یه دهنم میخونه براش رقص اهنگشو هم یاد میده ولی گیج بود خلاصه دختره . خلاصه . 🤦‍♀️🤕

     

     

    سریال کره ای معجزه MIRACLE

     

    فرداش لوییس منتظر میشه که این دختره که فنش بود بیاد فن میتینگ و ببینتش و بهش بگه که دیدی پسر دیشبیه 😁من بودم که دختره نمیاد . 

    چرا نمیاد ؟ شب که داشتن با شی وو ، دوچرخه میرفتن فن میتینگ تصادف میکنن . سورین به گوشش اسیب می رسه و بعضی اوقات زنگ میزنه وقتی استرس داره و اینا . مدام نیست حلاصه مث من ....🙄🤦‍♀️😶🤕 جالبه شی وو تو تصادف چیزیش نمیشه فقط دختره رو می برن اتاق عمل ! 🙄😄

    از اون موقع سورین ایدل شدن و فن لوییس بودن رو می بوسه میذاره انباری . واقعا چرا ادم باید فن بودن رو بذاره کنار من اصلا درک نمیکنم . خیلی عجیب بود رفتار دختره ، تصادف تو چه ربطی به اوپات داره ؟ حالا بیایم بگیم که چون داشتی میرفتی اونجا اینجوری شد به فال بد میگیری و دیگه فن این نمیشی ولی بالاخره یخورده بهش احساس داری هنوز یا اهنگشو که گوش میدی . نمیدی ؟ یا وقتی تو واقعیت ببینی یاد قدیمات نمی افتی ؟ دختره خیلی شخصیت عجیب و به معنای واقعی کلمه کسخل بود . 🤐🤭😎

     

     سریال کره ای معجزه MIRACLE

     

    حالا اصلا بگیم تو دیگه فن لوییس نیستی ؛چرا ایدل شدن رو گذاشتی کنار ؟ 

    خلاصه ...تا میزنه این تصادف میکنه یهو شی وو میگه من میرم رویای تورو ادامه میدم ایدل میشم .اخه رویای این به تو چه ؟ تازه دختره حسودیشم میشه .  درحالیکه اصلا به ایدلی و اینا علاقه ای نداشتا . 5 سال میگذره و شی وو خواننده ی معروفی شده و سورین تو همون کمپانی ویدئو های پشت صحنه ی گروه شی وو اینا رو می سازه و تو کارش خوبه . 

     

    سریال کره ای معجزه MIRACLE

     

     

    بعد داستان اینجوری میشه که مدیر کمپانی میخاد شی وو فعالیت سولوش رو شروع کنه و میخاد شی وو با لوییس البوم همکاری بده . لوییس با یه دست لباس شلوار پامیشه میاد کره و کمپانی همه چی بهش میده . خبر همکاری که میاد بیرون ، یهو خبر شوکه کننده میاد که لوییس 3ساله که مالیات نداده و خدا وون ، مالیات نداده داره . دادگاهی و اینا . و لوییس از این موضوع چیزی نمیدونه . کاشف به عمل میاد که منیجر و مدیره مالشو کشیدن بالا و خبر فرار مالیاتیشو دادن بیرون که اسمشو خراب کنن و نذارن تو کره هم فعالیت کنه ، چرا چون نمیخاسته دیگه با اونا همکاری کنه و قرارداد امضا کنه . خلاصه از شانس کمپانی کره ایه خوب از اب در میاد و پشتش در میاد و بعد از عذرخاهی از ملت بهش میگه یه مدت خودتو نشون نده ، بعدش چون هیچ جایی نداشته بره و کمپانی به جای اینکه بهش جا بده ، سورین که می بینه بدبخت تو خیابوناس اونو میبره خونه ی خودشون . اینجوری باهم همخونه میشن . خونه ی مامان باباش ها . 

     

    سریال کره ای معجزه MIRACLE

     

    بعد دیگه بقیه داستان رابطه ی شی وو و سورین که سورینو دوس داره ولی هی دست دست میکنه نمیگه و بعدشم لوییس متوجه میشه و خودشم یه نیم نگاهی به سورین داره ولی میکشه کنار و بعدشم اینکه یهویی رییس کمپانی به سورین میگه تو چرا ایدل نشدی بیا باز فعالیتتو شروع کن و اینا و سورینم میاد خواننده میشه . زرتی ! البته خب نه به زرتی بودن و مسخره بودن خواننده شدن موک ها تو

    سریال 🧡 خواننده ی جزیره ی دورافتاده  🧡 عشق شی وو به سورین هم مالیده میشه . اخه جمع دوستیشون با اضافه شدن لوییس خیلی خوب شده بود حیف بود به خاطر عشق از هم بپاشه . 

     

     سریال کره ای معجزه MIRACLE

     

    لوییس خیلی شخصیت بامزه و باحالی داشت . خیلی ساده بود و به خاطر سادگیش بود که کمپانی ازش سواستفاده داشت میکرد . وجودش تو سریال ،باعث شد داستان خیلی جذابتر و بامزه تر بشه و صحنه های خنده دار و کیوتی رو ساخت . 

    شی وو هم خیلی جذاب و اقا بود فقط این دست دست کردنش تو ابراز عشقش رو زیاد خوشم نیومد . ولی نگاهاش و ابراز عشقش خیلی قشنگ و جنتلمنانه  بود . 🥰 

    سورین دختر بدی نبود ولی شخصیت کسخلی داشت کلا . تو تصمیم گرفتی دیگه ایدل نشی پس چرا وقتی بهت پیشنهاد دادن بازم دلت لرزید !؟ خب اگه میخاستی چرا اون موقع ادامه ش ندادی ؟ اخه وز وز گوش اونم هر از گاهی هم شد دلیل ؟ کاراکترپردازی خوبی نداشت.  

    سریال کره ای معجزه MIRACLE

    خیلی هم گیج بود ادم چطور ممکنه یه پسری 15 سال هی حرف از اینکه به خاطر تو همه کار میکنم و فلان و اینا بزنه بهش بعد تو نفهمی که این پسره عاشقته ؟مگه میشه !؟ مگه داریم ؟ چجوری یک بارم تو ذهنت حتی بعد از اینکه شی وو ایدل شد چطور میشه بهش چشم نداشته بوده بشی ؟ مثلا بگی شی وو هم پسر خوبیه ها ، اقدام کنم . شاید اگه یخورده از حالت دوستی نرمال خارج میشد دختره؛ پسره هم شجاعتشو جمع میکرد و زودتر اعتراف میکرد . دراون حالت اگه زودتر میسر میشد گفتن عشقش ، وقتی بعدا لوییس به جمع دوستیشون اضافه شد خب میدید که دختره دوست پسر داره و دلش یه لحظه نمی لرزید . البته یه جاهایی نشون دادن که دختره هم داره حس داشته میشه ، ولی دیگه اخر سریال سمبل کردن . 

    از طرفی رفتارش با لوییس اصلا مث فن نبود . واقعا چجوری میتونی اوپاتو جلو روت بایسته و فقط یه عینک دودی بزنه و تو نفهمی این همون پسره ؟ جلل الخالق ...مگه میشه ؟! مگه داریم ؟! بعد وقتی میاد یه اهنگ محشر میخونه جلو روت تو مث بت فقط نگا میکنی ؟ 😶🙄

    آی اِم 💚معرفی اوپا 아이엠  💚 تو مترو با اون همه استتار سوار میشه ، مونببه ها می شناسنش و بهم علامت میدن مثلا ما تورو شناختیم . مونببه ها علامت دارن اخه . دستاشون V میکنن رو به روی هم قرار میدن . اینجوری : 

     سریال کره ای معجزه MIRACLE

     یک عدد مونببه ی خوش شانس که داشت با 💚اوپاهای مونستااکس💚 چت میکرد . 

    ...

    سریال قشنگ و فضا و حسش مث کی دراماهای قدیم بود . ولی کاش کسخلی دخترارو تو سریالا کم کنن . خدایی انقد گیجن ؟ 

    این سریال رو اتفاقی نگاهش کردم . اولش میخاستم سریال دوباره زندگی ، با بازی لی جونگی رو نگاه کنم ، دیدم اینم تو فولدر هست فک کردم خاهرم ریخته برا من ، گفتم بذا اول اینو ببینم انگار ابه .دوساعته تمومش کنم . چی شد ؟فک میکنم از عصر  تا ساعت 3 صب نشستم نگاهش کردم تموم کردمش . تو زمان نگا کردنش خیلی خندیدم کمدیش واقعا باحال بود .

    پسرای SF9 واقعا باحالن . چانی برخلاف قیافه ش که یخورده یبس به نظر میاد؛ خیلی کیوته تو اینجور کاراکترا ، خیلی بامزه بود . بعضی صحنه هارو دو سه بار میدیدم . رابطه ش با شی وو تو سریال خیلی بامزه بود . هی سر به سر میذاشت و اینا . شی وو هم بااینکه پوکر بود ولی بامزگی های خودشو داشت . کلا رابطه هاشون تو سریالا خیلی قشنگن . فک کن چقد باحال میشه سه تا دوست صمیمی باشین و برین تو یه شرکت کار کنین و باهمم خوب باشین . به قول اون اون همگروهی شی وو انگار نه اینگار سرکارن . اومدن خوشگذرونی . 😎😄

    تو واقعیت شی وو "هی یانگ " میشه هیونگِ چانی ، بزرگتر از چانیه ، چانی مکنه س تو SF9 ، بعد تو سریال برعکس بود ، همشم به شی وو میگفت به من بگو هیونگ ! خیلی باحال بودن . 😁🤣 اما خب بخایم نسبت به سابقه کار تو بازیگری حساب کنیم چانی سونبه ی هی یانگ میشه . چون از بچگی تو سریالاس . 

     اهنگای سریالم قشنگ بودن همشون من این دوتارو خیلی قشنگ بودن  خوشم اومد . درواقع اون اهنگی که لوییس برای کامبکش تو اون برنامهه خوند هم خیلی قشنگ بود ولی اون بیرون نیومده حیف . 

     

    ▶💜 01. Cha Ni (SF9) - Shining Star 💜

    ▶💜  02. BLITZERS - For You 💜 


    💟 مطالب پیشنهادی 💟  " رو وون " (˶ᵔ ᵕ ᵔ˶)

    💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟

    💟 سریال کره ای دلال ازدواج 💟

    💟 سریال کره ای در حال پخش  💟

  • نظرات [ ۱ ]
    • شنبه ۱۱ فروردين ۰۳

    سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

    سریال کره ای قمارباز تو دوره ی امپراطور سوک جونگ  پدربزرگ ولیعهد سادو می گذره .تو  صفحه ی سریال 💚 سریال کره ای نقاش باد ها  💚 مفصلا راجبه ولیعهد سادو Crown Prince Sado توضیح دادم .  سریال راجبه شورشی به اسم ای اینجوا ،  که شخصی به همین اسم که از جناح سورون بوده ؛سردسته اش بوده .

    همه ی خانواده ای این جوا به دستور امپراطور کشته شدن  و اون میخاد انتقام بگیره ، درهمین راستا ؛ زنی به اسم پوک سون آ " این کلمه ینی هلو " رو که خدمتکار کاخ بوده با نقشه جلوی امپراطور سوک جونگ قرار میده و امپراطور عاشق اون زن میشه .

    ولی اون زن ، شوهر داره و شوهرش قمارباز قهاریه . درواقع اشراف زاده بوده ولی از اشراف زادگی براش فقط اسمش باقی مونده . امپراطور که عاشق این زن شده میره با این مرد قمار بازی میکنه و دست اخر مرده برای اخرین بار که میخاد شرط ببنده زنشو پیش میکشه و میگه رو زنم شرط میبندم . اینجوری میشه که زنش میشه زن امپراطور . خلاصه بعد از 6 ماه زن یه پسر به دنیا میاره ولی چون براشون غیرقابل قبول که یه بچه 6 ماهه به دنیا بیاد و سالم و زنده باشه، زن مجبور میشه اون بچه رو بفرسته پیش شوهر قبلیه ، چون میدونه که این بچه ، بچه ی امپراطور نی . امپراطورم خودش شک میکنه به این موضوع . میگذره و باز بچه دار میشه و این بار شاهزاده یون این گون ،" بابای ولیعهد سادو "  به دنیا میاد . 

    پسری که بیرون فرستاده اسمش بک ده گیله . اون خیلی شانس داره و خط عمریش بلنده و تو طالعش هست که امپراطور میشه .

    ای این جوا این رو دست اویز و میخاد اون پسر رو به امپراطوری برسونه ولی دست سرنوشت بک ده گیل و برادر شاهزاده ش رو روبه روی هم قرار میده و اونا باهم دوست و میخان باهم ای این جوا رو بگیرن . چون اون یه خیانتکاره . 

    این داستان سریال بود . 

    حالا بیاین نگاهی به تاریخی که داستان سریال درش میگذره بندازیم : 

    شورش ای "یی" این جوا ، 이인좌의 난을 ، ای این جوا کی بود و چه کرد ؟!

    ای این جوا ، نسل نهم از پسر چهارم امپراطور سجونگ بوده . اون تو دسته ی سورون ها " زمان چوسان کلا درباریا دوتا جناح داشتن سورون و نورون " ولی افکارش با نورون ها هم همسو بوده . اون  نقشه ی خیانت کشید و این دوجناح رو باهم متحد کرد ولی دست اخر خیانتش شکست خورد و اعدامش کردن . بعدها اسم اون رو از شجره نامه ی خانوادگی شون حذف کردن . درواقع وقتی اعدام شده 34 ساله بوده . ولی تو بیشتر سریالا به دلیل اینکه اون سردسته ی خیانتکاراس و مغز متفکره پیر نشونش میدن . که اصلا خب چه ربطی داره مگه هرکی مغز داره ، پیره ؟ 

    این شورش سومین شورش بزرگ در زمان چوسانه . وقتی ولیعهد  کیونگ جونگ پسر اول امپراطور سوک جونگ که تو سریال نشون داده میشه ، یهویی میمیره ، این نظریه که توسط برادر ناتنی ش ، یانگ جو یا یونگ جو ، در سریال با بازی یئو جین گو ⬇ ، مسموم شده از سمت ای این جوا نشات و بزرگ میشه و اینجوری میشه که نقشه ی خیانتی که سالها کشیده بود رو عملی میکنه . با اینحال یانگ جو این شورش رو سرکوب و 50 سال فرمانروایی میکنه . و عمر به تخت نشستنش از بقیه ی امپراطور های چوسان بیشتر بوده .

     سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

    هنگامی که پادشاه یانگ جو  پس از مرگ کیونگ جونگ به سلطنت رسید، جناح سورون به شدت توسط جناح نورون که قدرت را به دست گرفته بود  تضعیف شد. در نتیجه، گروه سورون که بیرون رانده شد، سوء ظن شدیدی را در مورد مرگ مرموز کیونگ جونگ ایجاد کردند  و این تصور که یانگ جو ، کیونگ جونگ را مسموم کرد، به تدریج گسترش یافت. و در نهایت، او طرحی را برای سرنگونی دولت به نام انتقام پادشاه کیونگ جونگ ،  آغاز کرد.

    یانگ جو  پادشاهی بود که به مدت 52 سال حکومت کرد، یعنی یک دهم از 500 سال سلسله چوسون.

    حالا قراره ببینیم که "سوک جونگ " کی بوده .

    سوک جونگ که ایشون ⬇ نقششو در سریال کره ای  قمارباز بازی کرده ، 12سالگی بعد از مردن پدرش به تخت می شینه . اینکه یه پسر 12 ساله به تخت بشینه اولین بار در تاریخ چوسان اتفاق افتاده . چون پسرا در اون زمان 15 سالگی بزرگسال حساب میشدن و مادر و مادربزرگش زنده بودن و میتونستن نایب السلطنه بشن ولی اون به تخت نشسته و درباریان هم به شکل عجیبی اینو پذیرفتن . اون تنها پسر بود و برادر دیگه ای از مادر دیگه ای نداشت . همچنین به واسطه ی رابطه ی خوبش با جناح نورون تونست سریع به تخت بشینه .

     

    سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

     

    سوک جونگ شخصیتی تندخو و بی رحم و خونسرد  داشت و پادشاهی بود که در طول 46 سال سلطنت خود از قدرت سلطنتی بسیار قوی در روابط خارجی بی شماری برخوردار بود. سوکجونگ دارای چهار ملکه بود که از این بین دومین ملکه ، ملکه اینهیون، و سومین ملکه جانگ اوک جونگ یا جانگ هی بین ،  بود. برخلاف سایر پادشاهان، او به دلیل استفاده فعالانه از همسرانش به عنوان راه حلی برای مسائل سیاسی شناخته شده است.

    یکی از مهم‌ترین سیاست‌های او برای ارتقاء سطح حکمرانی و تقویت اختیارات خودش، عوض کردن مداوم جایگاه دو جناح سیاسی غالب (جناح‌های موسوم به غرب و جنوب) در راس قدرت بود؛ سیاستی که در تاریخ کره از آن به عنوان «هوانگوک» یا «چرخش دولت» تعبیر شده است. او در دوران سلطنت خود اجازه نداد که یکی از جناح‌ها به طور کامل بر همۀ امور مسلط شود تا بتواند سررشتۀ اصلی قدرت را در دست بگیرد.

    سلطنت سوک جونگ رو با امپراطور یونگسانگون  연산군 مقایسه کردن . از لحاظ تندخویی و حذفیات مخالفان . گرچه میگن که سوک جونگ خیلی قدرتمندتر از یونگسانگون بوده .

    ملکه این هیون و ملکه جانگ اوک جونگ دوتا از ملکه های مهم سوک جونگ بودن که اون برای حذف درباریانی که باهاش مشکل داشتن از اونا  استفاده میکرد . و بعد هم که می دید اونا زیادی قدرتمند شدن مجازات شون میکرد . حتی گفتن که خود سوک جونگ بوده که پسرش ولیعهد کیونگ جونگ رو مسموم و کشته چون می ترسیده اون مثه یونگسانگون بشه و بعدها بخاد برای انتقام مادرش که کشته شده بود ، تو قصر حمام خون راه بندازه .

    کلا دوره ی سوک جونگ دوره ای بود که هرسری به یه جناح غش میکرد یه سری طرف نورون ها رو میگرفت و اونارو تحریک میکرد تا مخالفین سورون رو بکشن و یه سری سمت سورون غش میکرد و میذاشت اونا این سری نورون ها رو بکشن و اینجوری مخالفاشو سرکوب میکرد . و جامعه یجوری شده بود که همش تو شک و خیانت و لو دادن هم و خون رو با خون شستن زندگی پیش میرفته .

    وقتی زن اول سوک جونگ میمیره ، ملکه این هیون که اون موقع 14 ساله بوده و نسبش به نوه ی امپراطور سونگ جونگ میرسه ، ملکه ی سوک جونگ میشه ولی از اونجا که سوک جونگ ،صیغه جانگ اوک جونگ رو هم داشته وقتی ازش بچه دار میشه و کیونگ جونگ به دنیا میاد و ولیعهد میشه ،  اونو به مقام ملکه ای می رسونه و این هیون رو مقامش پایین میاره . این کار با مخالفت نورون ها روبه رو میشه و میگن که ملکه هنوز جوونه و شاید به زودی اونم بچه دار شه و اینا ،  ولی سوک جونگ همرو حذف میکنه . 

    بعدشم ملکه این هیون و خانواده ش رو تبعید میکنه . بعد 5 سال سوک جونگ از کارش پشیمون میشه و درصدد میشه تا این هیون رو به جایگاهش برگردونه . این هم یه واقعه ی جداگونه ای داره . از اون طرف چون یه صیغه جدید پیدا کرده صیغه چوی سوک بین ، که تو سریال اول اسمش پوک سون آ بود ، و اون صیغهه از علاقمندان ملکه اینهیونه ،درواقع اون یکی از خدمتکارای خانه زاد ملکه اینهیون بوده که باهاش به قصر اومده بود ، سر یه مسائلی به اون سمت غش  و ملکه جانگ رو میذاره کنار ، وقتیم ملکه اینهیون رو برمیگردونه ؛از اونجا که نمیشه دوتا ملکه باشه ، میخاد بازم ملکه اینهیون ملکه باشه که بازم دعوا پیش میاد که ینی چی نمیشه مادر ولیعهد ،ملکه جانگ اوک جونگه و فلان  . یک عالم کشت و کشتار این وسط رخ میده و دست اخر ملکه اینهیون ، ملکه میشه .

     پنج سال بعد و در سال ۱۶۹۴، حزب جنوبی نقشه تصفیه سیاسی دیگری را بر علیه حزب غربی کشید و آنها را به توطئه برای بازگرداندن ملکه اینهیون عزل شده متهم کرد. این درحالی بود که سوکجونگ از غزل ملکه اینهیون پشیمان شده بود و بانو سوک از خاندان چوی (بانو چوی) را که متحدی برای ملکه اینهیون و حزب نورون بود، مورد لطف قرار می داد. سوکجونگ که از اقدام حزب جنوبی برای پاکسازی سیاسی غربی ها عصبانی شده بود، ناگهان اقدام به تصفیه سیاسی جنوبی ها و برگرداندن حزب غربی به قدرت نمود. حزب جنوبی دیگر هرگز نتوانست بعد از این واقعه که گاپسول هوانگوک نامیده می شود، خود را احیا کند. سوکجونگ ملکه جانگ را تا عنوان بانو جانگ هوی بین تنزل رده داده و مجددا ملکه اینهیون را منصوب کرد. بانو جانگ سرانجام به دلیل نفرین ملکه اینهیون که به مرگ او انجامید، با سم اعدام شد. حزب سورون از ولیعهد هویسو (یی یون) که پسر بانو جانگ بود حمایت می نمود در حالیکه حزب نورون از پسر بانو چوی، شاهزاده یونینگ (یی گئوم) که بعدها با عنوان پادشاه یونگ جو به تخت نشست، حمایت می کرد. ملکه اینهیون و ملکه این وون که به تازگی منصوب شده بود، بدون فرزند بودند.

    مامان امپراطور یانگ جو ، خدمتکار قصر بود.  چون سوک جونگ می بینه که اون به ملکه اینهیون خیلی علاقه نشون میده ازش خوشش میاد و صیغه ش "صیغه سوک بین " میشه .اتفاقا تو سریالم پوک سون آ با گذاشتن کفش و گل جلوی قصر ملکه اینهیون بوده ش که امپراطور رو می بینه .  اونو به اسم دونگ یی ، هم می شناسیم . گرچه من سریال دونگ یی رو ندیدم . بالاخره نفهمیدم این دونگ یی ؟! یا اونی که تو سریال سراستین قرمز بود . ؟!

    خلاصه ،امپراطور یانگ جو همیشه برای اینکه مامانش خدمتکار بوده مورد تمسخر و اینا قرار می گرفته . و اگه کسی تو قصر راجبه مادرش چیزی میگفت اینو به منزله ی توهین تلقی میکرده . ملکه این وان ،ملکه ی سوم سوک جونگ ،" اینهیون میمیره "  یانگ جو رو به فرزندی قبول میکنه و درواقع چون اون اینکارو میکنه اون میتونه گزینه ی بعدی برای امپراطوری شه وگرنه مامان خدمتکارش رو دست اویز میکردنو بازم سورون و نورون اشوب به پا میکردن .ملکه این وان خیلی از یانگ جو دفاع میکنه تو دوره ی سلطنتش . 

    یانگ جو وقتی امپراطور میشه تقریبا مث پدرش و امپراطور یونگسانگون ، میزنه هرکی زر مفت می زده رو میکشته ، اون مث پدرش تندخو بوده ، بعد از اینکه اشوب های ای این جوا و سورون ها رو میخابونه ، و پسرش تو بچگی ، تو همین اشوب ها  کشته میشه . اون از قبل هم تندخوتر میشه . بعد از اینکه تو 40 سالگی دوباره بچه دار میشه که پسرش سادو منظورمه ، با سادو بدرفتاری میکنه به عللی که تو پست، سریال کره ای نقاش باد ها توضیح دادم . دست اخرم که اگه سریال کره ای سراستین قرمز رو دیده باشین نوه اش ولیعهد میشه و الی اخر . 

    تاریخی که تو سریال نشون میده و شورشی که ازش یاد کردم درواقع تو دوره ی امپراطور یانگ جو اتفاق افتاده ولی تو سریال از دوره ی سوک جونگ نشون میده کینه توزی رو تا  یانگ جو . راستش سریالش خییییییلی اب بود و زیادم جذاب نبود... من بیشتر به خاطر یئو جین گو نگاهش کردم . از نقشای امپراطور هایی که میزنن می کشن و اینا خوشم میاد . این ینی امپراطور! به نظرم .

    برگشت به وزیره گفت فلانی دیگه نمیخام قیافتو ببینم . یارو گفت ینی میگی دیگه نیام قصر ؟! گفت نه میخام اعدامت کنم . 😁 خیلی باحال بود . 

    ☘ مرتبط با این سریال ☘

    ☘ سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق  ☘

     سریال کره ای مرد ملکه اینهیون ☘ 

    به نظر من کسی که شورشی هست و ذهن خیانتکار رو داره رو باید تو نطفه خفه کرد . این امپراطورم اینجوری بوده . ولی خب چون زن بارگی نکرده و انتقام مامانشو نگرفته اسمش بد نشده . ولی اون یونگسانگون نگون بخت چون انتقام مامانشو داشته میگرفته اسمش تو تاریخ بد در رفته . ریدم به تاریخ نویساشون. اتفاقا تو این سریالم یانگ جو تاریخ نویسارو اورد و گفت هرچی من میگم رو بنویسین . قانون منم . قانون ینی امپراطور . 

    شورشی و خیانتکار که تو سریال می سازن دیگه عن خباثت رو در میارن . طرف این همه خیانت کرده، توام امپراطوری مگه دوره ی معاصره که دنبال محاکمه کردن هستین بزن زود بکشش دیگه ،هی دست دست میکردن . خیلی مسخره و اب بود .

    وقتی امپراطور ادم فرستاد ای این جوای عوضی رو  بکشن ، برگشته میگه امپراطور ادم فرستاده یه ادم معمولی رو بکشن ؟! بعد که نتونست بکشه خودش پاشد رفت یکی از پسرای امپراطور که تو بیرون قصر زندگی میکرد رو کشت . مسخره . بعد هیشکیم پی اشو نگرفت که شاهزاده چی شد مرد ...تا اخر مردک زنده بود .

    دیگه عصابمو بهم ریخت همشو زدم جلو . اخه عوضی بازی ام تا یه حد . وقتی نمیتونی داستان رو تا ته جذاب پیش ببری اولا گوه میخوری 24 قسمت درست میکنی دوما تاریخ رو درست حسابی درست کن که وقتی زدی شورشی رو تو قسمت 20 که هنوز امپراطور اولیه زنده س کشتی ، اشتباه تاریخی پیش نیاد تو سریال که مردم کسخلتون بیان بگن عه فلانی تو دوره ی امپراطور سومی مرد چرا اینجوری ساختین و فلان . 

    یئو جین گو خیلی خوب بازی میکنه نقشای این مدلی رو ،اوایل خییلی هول بود با اینحال چون شبیه امپراطور بود خلق و خوش ، امپراطورم ازش خوشش می اومد و خیلی بهش بها داد . زرنگ بود ولی باید زرنگیش رو میگرفتی و صیقل میدادی و بهش میگفتی اینجوری انجام بدی بهتره . 

    پرنس اسیا ⬇ که معرف حضورتون ممکنه باشه جانگ کیونگ سوک ، هم بازی یه دست و خوبی داشت ولی نقشش خیلی مسخره بود .

    سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

    هوا برش داشته بود که میتونه امپراطور بشه. وقتی به گدا و رعیت هی برسی و بهشون نون بدی خب معلومه از تو خوششون میاد دیگه . امپراطور که نمیتونه بیاد دونه دونه تو دهن رعیت نون بذاره ،یخورده خودشونم باید تلاش کنن یا نه . یه مشت سست عنصر قمارباز بودن مردم ، هی قمار میکردن می باختن بعد مجبور میشدن خودشونو برده ی اون کله گنده هایی که قمارخونه رو اداره میکنه بشن ، بعدشم مینداختن تقصیر امپراطور . 

    امپراطور " سوک جونگ " هم خیلی شخصیت زرنگ و تیزی داشت . اولین باره که از نقش این بازیگر تو یه سریالی خوشم میاد . طرز حرف زدنشم خیلی باحال بود . من حتی به خواجه هاشم چشم داشته شدم . 🤪😄🤦‍♀️

    اصرار بی جای ای این جوا به پسر امپراطور بودن بک ده گیل و اینکه تا اخر زنده نگه داشته بودنش خیلی عصاب خورد کن  بود . مخصوصا اونجا که محافظ امپراطور نتونست ای این جوا رو بکشه ولی اون رفت شاهزاده رو کشت انقد مسخره بود که حد نداشت . شاید  اگه همین موارد رو بدون اب بندی و صحنه های اضافی قمارکردن و ادمای مختلف که تو قمار دست دارن و غیره می ساختن سریال تاریخی باحالی میشد ولی خب نشده بود . بااینحال چون نمیتونم جلوی کنجکاویم رو بگیرم چندصفحه ای تاریخ خوندم . که خلاصه ش رو براتون گذاشتم . 

    سریال کره ای قمارباز 대박 The Royal Gambler

    این منم ، وقتی میخام تاریخ بخونم . 

    🍀🍀🍀

    امروز تا همینجا . 


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

    💚 سریال کره ای کیمیاگر روح فصل دو 💚 سریال کره ای می تونم کمک تون کنم ؟ 💚 سریال کره ای تاریخ اسیدال یا ارتدال  💚سریال کره ای کیمیاگر روح فصل یک 💚 اهنگ کره ای HANDSUP  از گروه قدیمی BAP 💚سریال کره ای ممنوعیت ازدواج 💚معرفی کتاب وزن رازها  💚 معرفی کتاب کشتن شوالیه 💚سریال کره ای کیمیاگر روح 💚سریال کره ای قاشق طلایی  💚

     

     

  • نظرات [ ۵ ]
    • پنجشنبه ۹ فروردين ۰۳

    سریال کره ای وارث غیرممکن The Impossible Heir 로얄로더

    سلام من اومدم با یه پست جدید با یه سریال کره ای جدید .

    سریال کره ای وارث غیرممکن The Impossible Heir  로얄로더

    ببینین کی اینجاست ؟ بله لی جه ووک که در سریال  💚 سریال کیمیاگر روح فصل دو 💚  نقش جانگ اوک رو به زیبایی فوق العاده ای ایفا کرد حالا در سریال ، چی بود اسمش ؟ اها سریال کره ای وارث غیرممکن The Impossible Heir  로얄로더 ، نقش هان ته او رو داره . هان ته او یه بدبخت بیچاره ای که باباش حروم زاده س ، مامانش رفته خودشو راهب کرده و از دست باباش قایم شده و خودشم رفته تو یه کوره دهاتی اونجا قایم شده. حالا دقیق نفهمیدم باباش چی شد .

    ولی خودش میره مدرسه تا سال اخر رو تموم کنه و با کانگ این ها پولدار اون دهات که فرزند نامشروع یه یاروی خیلی پولدار تو سئول هست ، اشنا میشه و یه اتفاقایی می افته و اینها و ته او باهم دوست میشن . اینها از هوش و زرنگی ته او میخاد استفاده کنه تا بتونه خودشو وارد دم و دستگاه باباش کنه . اون از ارث محرومه و تو کمپانی هم نمیتونه وارد بشه ولی پول و هرچی بخاد تو دست و بالش گذاشتن . اره خب اینجورین کره ای ها از پول دریغ نمیکنن . حتی اگه بچه رو نخان . خلاصه . زمان میگذره و بزرگ میشن و ته او داره تو یه خونه ی بالاپشت بومی معروف تو سریالای کره ای زندگی میکنه که ساختمون رو به روش هم یه دختر زندگی میکنه .

    دختره کیه ؟ یه شیربرنج خالص . داستان از اینجا به سمت زاقارتی پیش میره . 

    ته او با یه هکر نابغه که انگار کره ی شمالیه رابطه داره و هراطلاعاتی بخاد براش جور میکنه طرف . از طرفی این خیلی زرنگه و از همه چی سر در میاره . یه طرح داده برای کمپانی بابای اینها ، و اون طرح خیلی طرح خوبیه و تو فکر هیشکی جز هان ته او نرسیده و خلاصه یجوری اب تو اب وارد دم و دستگاه بابای اینها میشه . دختره هم همینطور . بعد اینا مثلا عاشق همن . چیه چیه دختره مامانش عوضیه و قرض بالا میاره ، شرخرا میان دانشگاه دختترو کتک و اینا قهرمان عاشق پیشه هان ته او وارد دعوا میشه و از دختره دفاع میکنه و بعد عاشق هم میشن . 🙄😶 انقد عشقشون مصنوعی و اصلا دیده نمیشه منو یاد سریال ایرانی ها می ندازه گاهی . خیلی نچسبه دختره . خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلیییییییییییییییییییییییییییییلی. 

    خلاصه باز یه سری اتفاقات اب تو اب می افته و اینها رو به عنوان پسرش قبول میکنه یارو؛ و وارد خونه و دم دستگاه میشه . بعد اها اینو نگفتم ، اینها می بینه که ته او از اون شیربرنج خوشش میاد میره با شیربرنج یهویی کیس 😘 میره و شیربرنج هم با کله افتاده تو کندوعسل چرا پس بزنه خلاصه اینا عروسیم میکنن ولی از اونور قلبش فقط با ته او عه . 🤢 

    اوپام لی جی هون که تو سریال   💟 سریال کره ای هتل بزرگ درخشان 💟 معرف حضورتون شد ،  پسر دوم باباهه س . که خیلی موفق بوده و اینا نمیدونم چی به چی میشه ؛ ته او پته شو می ریزه رو اب و باباهه پسرشو میذاره کنار . مسخره مسخره . مردک عوضی مال و اموالت رو نمیخای بدی به بچه هات به کی میخای بدی ؟ به یه پسر عوضی گدا گودوله و یه دختر پتیاره که فرسنگ ها با تو غریبه س ؟ حقته همچین ادمایی بیان تلکتون کنن . حروم زاده ها . همچین ادمایی واقعا وجود دارنا .

    سریال کره ای وارث غیرممکن The Impossible Heir  로얄로더

    هربلایی سرشون بیاد حقشونه ولی مشکل اینجاست که این بچها هستن که خیلی ضربه می بینن و از مال موروثی که حق خودشونه کنار گذاشته میشن و چقد این سوزش داره که بابای خودت مالشو به تو نده بده به یه حروم زاده ی دیگه . مکررا فش به این خانواده ها . 

    خلاصه اینها متوجه میشه که ته اوه و زن شیربرنجش باهم جیک تو جیکن تا رختخواب 🤬، نمیدونست ممکنه تا اینجاها حروم زاده باشن . میرینه به زنش و پاپوش قتل برای ته او درست میکنه و میندازتش زندان . بعد حالا باباهه انگار پسر خودشه ته او ، میخاد اونو از زندان بکشه بیرون . 😶انگار اصلا کارمند دیگه ای و سگ دیگه ای نداشته تو اون دم و دستگاهش فقط ته او باعرضه بوده . مسخره . مسخره . 

    من از قسمت 6 به بعد نمیخاستم دیگه ادامه شو بدم چون خیلی سریال اب و داستانش خیلی درهم و مسخره س . ولی این صحنه ی حالگیری اینها از اون دختره ی پتیاره ی شیربرنج خیلی سکشی و باحال بود نمیشد از دستش بدم 😄🤦‍♀️ . 

    اصلا من نمیدونم نقش اوپام تو این سریال چیه دقیقا ؟ حیف شدن همه ی اوپاها تو سریال . چه لی جه ووک ، چه لی جون یانگ 💚 سریال کره ای می تونم کمک تون کنم ؟ 💚 چه لی جی هون .

    مرکز اصلی ریدمونیه سریال وجود یه دختر شیربرنج با نابازیگری خالصه . انگار از تو کوچه اوردنش . بازیگر وقعا قحط بود ؟ شاید اگه داستان عشقی قابل لمس تر و بازی بازیگر چشمگیرتر بود انقد وجود داستان درهم و مسخره ش تو چشم نمی اومد . 

    مسخره ترش اینکه ته او تو قسمت 8 با دختر شیربرنجه که فقط به فکر منافع خودشه ریخته روهم ، اونم از تو زندان ، میگه من میخام تورو بکنم صاحب دم و دستگاه بابای اینها . هه .

    اره ... اون کله گنده ای که وزیر جابه جا میکنه چقد بدبخت و ذلیل و خاک تو سر و بی عرضه اس که تو گدا گودوله بیای یه پتیاره کون نشسته رو بکنی رییس دم و دستگاهی که ساخته و حتی به پسراشم نمیده . واقعا این داستانای متوهمی رو مواد میزنن می نویسن ؟ خب بازیگرارو حیف نکنین . واقعا چقد خوشال بودم به خاطر همبازی شدن این پسرا با هم .

    یخورده منطق داشته باشین . کسی که وزیر جا به جا میکنه چه احتیاجی به همچین ادمی سطح پایینی داره ؟ و چجوری میشه که همچون ادم سطح پایینی بیاد کسی که وزیر جابه جا میکنه رو بذاره کنار و یه زن که حتی نشونه ای از زرنگی و زحمت کشی توش نیست رو بکنه رییس ؟ دختره فقط دنبال پوله . حتی برای بدست اوردنشم زحمتی نکشید تا دید پسر پولداره میخادش سریع پا داد . چقدم افاده میاد . پتیاره . 

    کاش یخورده بیشتر کتکش بزنن . دلم خنک شه .  ایش شیبل . 

    سریالو دیدم تموم کردم ینی یک حال بدی دارم که حتی با استفراغم 🤢درست نمیشه این حال بد . خیلی اشغال بود سریالش . اب خالص . عوضی ترین ادم سریال ته اوه بود که اومد شد رییس شرکت . واقعا اشغال بود . از همه سواستفاده کرد یه ادم انگل عوضی که از اینها برای بالا اومدن خودش استفاده کرد . با زن اینها ریخت روهم هرجور کثافت کاری رو کرد و بعدم یهویی شد دشمن اینها . انگار اون چیکار کرده بود باهاش .خیلی شخصیت کثافتی داشت . من گفتم اخرش باباش که از زندان اومده بیرون میاد حالشو میگیره بازم برمیگرده به همون کثافت خونه ای که لیاقت خودشو و اون پتیاره عاشق دل خسته اش بود ، مثلا که چی بازم باباشو نشون دادن  اصلا مردن ننه ش چه سودی تو سریال داشت ؟ فوق العاده حال بهم زن بود . اعتراف میکنم یکی از حال بهم زن ترین سریالای کره ای بود که دیدم . واقعا خاک تو سر نویسنده و عوامل سریال . با همچین سریال اشغالی . حیف جون . حیف جانگ اوک . 

    پست بعدی احتمالا زنگ تاریخ کره ؛ باشه . 


     

    💜 مطالب پیشنهادی 💜 " لی مینکی " 

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • دوشنبه ۶ فروردين ۰۳

    مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure

    مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure ،درمورد خودش در این روزها و البوم جدیدش به نام  off the beat

    با تایتل LURE 유혹 که 15 فروردین قراره منتشر شه .

    اول مصاحبه ؛ مصاحبه کننده راجبه اسم تایتل ترکش و اسم مجله اشاره میکنه و آی اِم میگه که منم خیلی تعجب کردم و خیلی جالب بود همچین شباهتی . اسم مجله به معنی جذابیت و اسم تایتل به معنی وسوسه یا طعمه اس . 

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    من همه ی مصاحبه رو ترجمه نکردم فقط جاهایی که جالب توجه بود رو میذارم . واقعا خوندن مصاحبه خیلی وقت گیر و خیلی نفسگیر و خسته کننده س . 😄 چون من مصاحبه رو به کره ای بلند میخونم که مثلا روخونی م خوب بشه ولی وقتی بلند میخونم گاهی نمی فهمم جمله رو و دوباره باید بخونمش . همچنین خیلی از کلمه ها رو متوجه نمیشم چون تو مصاحبه ها سعی میکنن از کلمه های سطح بالا استفاده کنن و مثلا یه جمله رو به دوشکل متفاوت میگن که برای من که هنوز تو دوره ی بیگینر گیر کردم فهم اون همه جمله کنار هم سخت میشه ، گاهی یک عالم کلنجار میرم که جمله به جمله و کلمه به کلمه جمله رو بفهمم بعد می بینم از اولشم همون معنیی که در اوردم درست بوده و با خودم میگم خب چرا اخه انقد پیچیده باید حرف زد 😁بعدشم  باید هم معنی کلمه رو پیدا کنم و درکنارش یه جا بنویسم که بعدا حفظش کنم . برای همین هم یادگیریه هم خوندن . خلاصه اینجوری میشه که یه مصاحبه با چندتا سوال ساده که میتونستم بندازم ترنسلیت از صب تا ظهر وقتمو ؟ وقت که چیزی نی زیاده ، جونمو میگیره 🤦‍♀️😄 .  

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    از آی اِم پرسیدن که وقتی داشتی فعالیت سولوت رو شروع میکردی برای تصویری که میخای ارائه بدی برنامه ریزی هم کردی ؟

    اون میگه اصلا اینطور نی . من هیچ وقت به اینکه چطور به نظر برسم یا قیافه و اینا برنامه ای نریختم . اهنگ رو چون دوست دارم ، انجام میدم . ادمی به اسم آی اِم همچین چیزیو احساس میکنه ، نشون دادن اینکه همچین جنبه ای " نگاهی "  هم وجود داره ، فقط به این چیزا فک میکنم . برای همین وقتی میخام ترکی رو معرفی کنم خیلی زیاد و طولانی درموردش توضیح نمیدم .

     

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    چون نمیخام اهنگ درون یه توضیح زندانی بشه و فقط به اون معنی شنیده بشه . میخام ادمها با حس خودشون اون اهنگ رو بشنون ،همونطور که قلب شنونده رو لمس میکنه اونجور که خودشون احساس میکنن . البوم این بار ، هم امیدوارم با سلیقه ی خودشون ازش لذت ببرن .

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    عکساش خیلی قشنگن فقط حیف سیاه سفیدن . 🙄😁💗

    زمان هایی هست که تنها هستم و بی کمک . اون زمان ها انقد کار میکنم تا جمله ی " بالاخره تموم شد " رو حس کنم . مث یه تونل که نمیدونی کی تموم میشه وقتی مداوم کار میکنم از خودم سوال می پرسم . چون همه چیز به خودم بستگی داره گاهی تو یه حس مبهم گیر میکنم و حس ناراحتی و اینکه یه چیزی درست نیست رو میکنم .چون  اگه از خودم راضی باشم میتونم این کار رو ادامه بدم . 

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    من فک میکنم دارم کارمو با جدیت و وفاداری انجام میدم . من اینجوریم که وقتی کاری رو انجام میدم دنبال دلیل براش نیستم . فک میکنم اون رازشه . سنم که بالا میره تا زمانی که بمیرم انگیزه ی بی دلیل دارم و میخام اشتیاقم رو نگه دارم . من از خودم خاسته های زیادی دارم و طمعمم هم بالاس برا همین فک میکنم این ممکنه . " که به خاسته هاش برسه . "

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    من هیچ وقت رویایی نهایی رو تصور نمیکنم . چون حس میکنم زندگی میکنم به خاطر اینکه به منه بهتری تبدیل بشم .

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure

    به اینکه بدن سالم در داشتن روح و ذهن سالمه اعتقاد دارم . از 24.25 سالگی که ورزش رو شروع کردم ورزش باعث شد که فکرای بیخودی ناپدید بشن . همینجوری که داشتم بدنم رو می ساختم ، بدن خوبم دهن به دهن چرخید و باعث شد من لباسمو در بیارم و اینجوری شد . 😊

    مصاحبه ی آی اِم با مجله ی allure


    🍀  پست های پیشنهادی 🍀

    💚معرفی اوپا 아이엠  💚

    💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟

    💟 اهنگ از IM MONSTAX  💟

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۳ فروردين ۰۳

    عیدمبارکی و معرفی کتاب داستان شمس و طغری

    سلام عیدتون مبارک .

    کتاب خوندم .

    داستان : شمس و طغری 

    این یه رمان قدیمیه که داستانش تو قرن 7 ام و زمانیکه مغول ها به ایران حمله و ایران رو تحت تملک خودشون داشتن ، میگذره . تاریخ توی داستان کاملا واقعیه و خیلی باحال بود . 

    داستان توی شیراز میگذره که اون زمان ها ، با وجود حمله ی مغول ها ، چون حکمران شیراز قبول خراج به مغول ها میکنه ، برای همین شیراز از گزند وحشی بازی های مغول ها در امان می مونه و روز به روز پیشرفت میکرده .

    داستان اصلی راجبه پسری به اسم شمس که از نژاد آل بویه اس و نسبش به عضدالدوله می رسه ، شمس و پدرش که از خان های فیروزاباد شیراز ، هستن ، برای اینکه به پیشواز فرستاده ی مغول بیان به شهر شیراز اومدن ، شبی که شمس تازه به شهر وارد شده بوده ، تو خونه ی یکی از فرمانده های مغول که تو شیرازه اتش سوزی میشه و شمس برای نجات طغری دختر فرمانده مغولی  ؛ جون خودشو به خطر می ندازه . این فداکاری همان و فالینگ لاو شدن  این دو به هم همانا . 

    ولی عشق و هزار مشکل ، اول اینکه مغول ها بهشون ممنوع کرده ازدواج با ایرانی ها رو ، و این مهمترین مشکل بین این دوعه که یک عالم سفر و هزینه به وجود میاد تا اینا بهم برسن . 

    این وسطا هم با ابش خاتون اتابک ، که از باقی مونده ی نسل حکمران شیراز بوده و بعد عروس مغولا میشه و بعدشم از طرف مغولا به عنوان حکمران شیراز باقی می مونه اشنا میشیم . 

    داستان عشقی که با تاریخ امیخته شده و تاحدودی جذاب بود از لحاظ تاریخی بودنش و تا حدودیم قشنگ بود . ولی یه اب هایی داشت که خب داستان قدیمیه دیگه . داستان همونطور که گفتم ، تاریخش تاریخ واقعی و من باز رفتم کلی تاریخ خوندم که اگه بخام همشو اینجا بذارم اصلا کی حال داره بخونه ! 

    داستان شمش و طغری

    با خوندن این داستان بازم به این نتیجه که پول حلال مشکلاته رسیدم .

    اولا شمس خودش اقازاده بود و چقد ملک و دارایی داشتن ، پدرشم که اومد شیراز به واسطه اینکه با امیرهای مغول و حکمران شیراز رفت و امد و چاکر و سیاست مدار بود ، تونست پسرشو که میخاست به خاطر عشقش تو شیراز بمونه به همه ی امیران موجود در شیراز معرفی و براش کلی زمین و اینا خرید . از طرفی پسر کو ندارد نشان از پدر ، شمس هم از زیرکی و سیاست چیزی کم از پدرش نداشت و با اینکه 18 سالش بود ولی خیلی زرنگ بود و عدو شد سبب خیر و مال و گنج موروثی که از عضدالدوله بهشون به جا مونده بود رو سر یه اتفاقی پیدا میکنه و کلی با اون پول می تونه اینو اونو بخره و برای خودش اسم و رسمی تو دربار مغولها و جلوی امیرمغولی بدست بیاره . به واسطه ی همون پولها از هر مخمصصه ای جون سالم به در میکرد و حرفش به رو داشت . حتی وقتی ابش خاتون فهمیده بود که شمس عاشق یه مغولی شده میگفت اگه به ایلخانی پول خوبی بده میتونه دختررو به راحتی بگیره . خلاصه درسته زرنگ بود ولی بی مایه فتیره ...! 

    درکل داستان عشقی قشنگی بود ولی این همه تب و تاب عشقشون بعد از شب اول انگار سرد شد و دیگه اون حرارت عشق تو داستان پیدا نبود ،نذاشت حداقل چهاربار باهم بخابن بعد اتش عشقو سرد کنه 😁😶 از طرفی اینکه بعد از چندوقت طغرا ، شمس رو مجبور کرد بره یه زن دیگه بگیره و بعدش هردو زن گفتن برو ابش خاتون که بهت چشم داره؛ رو هم بگیر هم ، خیلی مسخره بود . از طرفی این ابش خاتونی عجب پتیاره ای بود . 😁🤭🙄

    خلاصه اینکه دم عیدی بعد از یه هفته کتاب رو تموم کردم و حالاام که عید شد و برای من که اهمیتی نداره این روز با روز پیش ، چهارشنبه ای مث همه ی چهارشنبه ها . هیچی دیگه میخام سریال جدید شروع کنم . 

    سریال کره ای قمارباز the Royal Gambler  . 

    💜 مطالب پیشنهادی 💜 " لی مینکی " 

     

  • نظرات [ ۱ ]
    • چهارشنبه ۱ فروردين ۰۳

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

     

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump 


    اسلامپ ینی وضعیت عملکرد ضعیفی که برای مدت طولانی ادامه پیدا کنه .

     

    سریال راجبه پارک شین هه در نقش کیم هانول که رزدینته و استادش هی بهش کار میده و‌ زور میگه و برای دیگران مقاله و پایان نامه می نویسه و یه روزم استراحت نداره و پدرش در اومده ، اون از بچگی خیلی درس خون بوده و هدفش دکتر شدن بوده ولی حالا که دکتر شده تقریبا ،از خستگی داره میمیره ، و هرسری که تو دوران دبیرستان از تفریح و هرکاری که باعث شده از درس عقب بمونه ، دست کشیده به خودش گفته که عوضش دکتر میشه و یه نفس راحت میکشه و خوشحال میشه ، ولی الان نه تنها خوشال نی بلکه خیلی خسته اس و به هیچیش نمیرسه .

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    یه روز تو خیابون غش میکنه و میره کبد؟ یه جایی هست اسمش یادم رفت عمل میکنن در می یارن ؟! ، اونجارو عمل میکنه ، ولی فرداش بالافاصله میره سرکار و برای کار نکرده مجبور عذرخاهی کنه ، از طرفی بالاخره تصمیمشو گرفته و رفته روانپزشکی و بهش گفته تو افسرده ای و باید از کارت کناره بگیری، دچار فرسودگی کار شدی ، قضیه عذرخاهی اجباری هم مزیدی بر علت میشه و طاقتش تموم میشه و میرینه به استادش و از بیمارستان میاد بیرون و فک میکنم تعلیق میشه . اینجوری بیکار میشه. میاد خونه میره طبقه ی بالا پشت بوم مشروب بخوره می بینه عه همکلاسی دوران دبیرستانش اونجاس .

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump
    همکلاسی دوران دبیرستان هیونگ شیک در نقش جانگ وو ،عه، که دکتر زیباییه و خیلی موفق و پولدار بوده ولی به خاطر اینکه یه مریض خارجی زیردستش میمیره ، دادگاهی میشه و همه چیش رو از دست میده . اینجوری میاد یه خونه ارزون بالا پشت بوم و اونجا هانول همکلاسی دوران دبیرستانشو می بینه .
    هرکدوم تو وضعیت سخت و شکست هاشون و ناراحتی هاشون همو می بینن و کم کم باهم صمیمی میشن و عاشق هم میشن .
    سریال با نشون دادن پرونده ی مردن مریض خارجی جانگ وو و بیکار شدن هانول و سونبه ای که هردوشون باهاش رابطه دارن و ازش ضربه خوردن پیش میره .

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump
    این بین ، رابطه ی کیوت و قشنگ هانول و جانگ وو ، و شخصیت روشن و مثبت و قوی جانگ وو خیلی دیدنی کرده سریالو و واقعا یکی از بهترین سریالایی که پارک شین هه این مدت بازی کرده س . هم از لحاظ داستان و جذابیت هم از لحاظ بازی خودش .

    واقعا بعد از ازدواج احساس میکنم باری روی دوشش بوده و راحت نبوده و این بار از دوشش برداشته شده انقد راحت و معمولی و خوب بود که حد نداره . چه تو بازی چه تو مصاحبه ها و برنامه هایی که باهم رفتن .
    هیونگ شیک هم دقیقا همین شخصیت شوخ و راحت و باحال و بامزه و مثبت و جو راحت کن که خودش داره ، رو تو سریال داره . با وجود خانواده ی عوضیی که داره تو سریال ،با اینحال خیلی شخصیت خوبی داره و با انرژی مثبت تونسته به سختی خانواده ش غلبه کنه . البته اینجوریم نیست که خجسته باشه و مسخره .

     

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump
     

    هانول هم کلا شخصیت دشوار و پیچیده ای نداره ، یه. دختر معمولیه که فک میکرده اگه خیلی درس بخونه و به شغل خوب داشته باشه خوشبخت میشه و خانوادشم ازش راضی . بامزگی خاص خودشو داره و از این درس خونای عن نیست خلاصه .
    سریال قشنگ و باحالی بود . البته اب های خاص خودشو داره . بعضیا میگن بار سریال رو هیونگ شیک به نظر من اینجوری نی ، دوتاشونم خیلی خوب بودن گرچه شخصیت باحال هیونگ شیک باعث شده بازیگر روبه روش حتی بهتر باشه کارش .به نظر من شیمی خیلی خوبی داشتن . 

    من زیاد شخصیت های فرعی رو نگا نکردم ، مثلا این دوست جانگ وو و دوست هانول ، دوست جانگ وو قابل تحمل بود بامزه بود ولی واه واه دوست هانول انقد حال بهم زن بود که حد نداره ذهلم میره ازش . خیلی روعصاب بود . من اون می اومد میزدم جلو . 😁


    دیگه اینکه ، همین دیگه برین ببینین .خیلی قشنگ بود . 

      عکسای قسمت اخر سریال : 

    خیلی قشنگن عکساشون ، از این تیپ عکسا خوشم میاد . 

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

     

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    پارک شین هه تو مصاحبه اش میگفت که این سریال رو وقتی فیلمنامه ش رو خوندم دیدم چقد با زندگیی که داریم می گذرونیم شبیه ، از اونجا که خودم بازیگرم و با ادمای زیادی ارتباط دارم زمان هایی هست که مث کیم هانول در سریال نتونسته باشم جوابی که درخور موقعیت هست رو بدم و اونو در خودم دفن کردم . کیم هانول هم همیشه در درونش حرفهایی داشت که نمیتونست در خور موقعیت جواب کسی رو بده و اینا همه در وجودش جمع شده بود و داشت سختی میکشید . من به این شخصیت احساس تعلق پیدا کردم . هرکسی ممکنه وضعیت رکود رو تجربه کنه . ادمهایی هستن که در ظاهر سرحال هستن و چیزیشون نی ولی در درون دارن وضعیت سختی رو می گذرونن .

    این داستان غلبه بر اون سختی با ادمهای اطرافت و یا ساختن عادت های کوچیک برای اینکه قدرت بدست بیاری تا بر اون مشکلات غلبه کنیه و نه اینکه اون زمان رو به عنوان یه واقعه ی بزرگ در نظر بگیری و بخای زوری بهش غلبه کنی . 

    از اونجا که این روزا در جامعه ما ، رفتن به روانپزشکی یه جو اجنتنابی شده ما سعی کردیم تو این سریال این پیش داوری رو کاهش بدیم . 

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    مصاحبه ش طولانیه به مرور بقیه شو میذارم  . 

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    مخصوصا اینو خیلی دوس دارم . 😎💗 

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    تو سریال دیالوگ خوب خیلی زیاد بود که نتونستم همرو بنویسم . ولی اینا رو چون به کره ایشون رو نوشتم اینجا می ذارم . 

    قسمت اخر هانول گفت که من تصمیم گرفتم به اینکه شانس من ، ممکنه فردا یا در جای دیگه ای منتظر من باشه ایمان بیارم . 

     یه جادیگه بود که رفته بود روانپزشکی ، به دکتره میگفت اینا همه اومدن اینجا تا خوب بشن ؟ و واقعا خوب شدن چیه ؟ ینی میخان شاد بشن ؟ 

    دکتر گفت نه ، اینکه بدبختی ها و بدشانسی های زندگیت رو قبول کنی و وقتی دوباره پیش میاد بگی اشکال نداره و دوباره سرپا شی و به این ایمان بیاری که میتونی اونارو تحمل و پشت سر بذاری . 

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump

    سریال کره ای دکتر اسلامپ  Doctor Slump


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

     

    💚 سریال کره ای بازگشت  💚  اهنگ کره ای شستشوی قلب کیوهیون سوپرجونیور  💚  سریال کره ای سلبریتی 💚   سریال چینی خون جوانی  💚  معرفی اهنگ the rose back to me 💚 سریال کره ای از گور برخاسته💚  سریال کره ای گل شیطان  💚 

  • نظرات [ ۲ ]
    • پنجشنبه ۲۴ اسفند ۰۲

    سریال کره ای  جنگ گوریو و خیتان Goryeo-Khitan War

     

     

    سریال کره ای  جنگ گوریو و خیتان رو دیدم ، یخورده سریال سنگینی بود مخصوصا اینکه قسمت های جنگیش خیلی زیاد بود و یخورده خسته کننده بود . من سریال 134 قسمت ده جو یونگ رو دیده بودم که اونم جنگی بود و راجبه جنگ گوگوریو و خیتان که باعث نابودی گوگوریو میشه ، ولی اون خیلی جذابتر بود جنگش و سیاست ها و مکالمه ها و نقشه هایی که برای هم می کشیدن . البته که بازیگر هاشم خیلی بهتر از این بودن و همشون واقعا نقش به سزایی تو سریال داشتن . 

    این سریال برعکس سر و صدایی که براش راه انداختن که به مناسبت نمیدونم 50 مین سالگرد ؟ شبکه ی کی بی اس ساخته شده ، با اینکه دوره و امپراطوری که نشون دادن درواقع دوره ی طلایی و امپراطور خوبی بوده ولی خیلی شیت بود . از نقش امپراطور اصلا خوشم نیومد و نقش کانگ گام چان یکی از وزرا و نقش اصلی سریال ، که بازیگرش بازیگر سریال امپراطور دریا در نقش گونگ بوک ، بود ، بود ، اینجا زیاد نقش باحالی نداشت . بیشتر خیلی پدرطور حامی امپراطور جدید و جوون بود .

    دیالوگی که خیلی تو سریال به کار می رفت : ما حتما پیروز میشیم .

    وزرای دیگه خیلی ماست بودن و مفت خور به تمام معنا بودن . کاش یخورده از کار وزرا نشون بدن که دقیقا غیر از مخالفت با امپراطور و یا موافقت و ایستادن و بر و بر نگاه کردن هم دیگه چه کار مهم و تاثیرگذاری برای گوریو یا چوسان انجام میدادن ، خیلی ادمای بیخودی بودنن . قسمتی بود که ژنرال های جنگی از اینکه امپراطور اونارو حساب نمیکنه و فقط با وزرا مشورت میکنه خشمگین شده بودن و اومده بودن حقشونو بگیرن ، درواقع این سربازا هستن که باید درمورد وضع جنگ و ممکلت و صلح و سیاست حرف زده بشه نه وزیری که تو پایتخته و هیچی نمیدونه و فقط نگران برنج خودشو و تا جنگ میشه بدو بدو فرار میکنه ، واقعا حق با اونا بود و به ناحق کشته شدن به نظرم . خلاصه ...

     

    تو پست 💟تاریخ در سریال کره ای عاشقان ماه و بدرخش و دیوانه شو  💟 راجبه اصل و نسب این امپراطور تو سریال مفصل گفتم و بیشترش زیاده گویی ، یخورده پیچیده س ولی دقیق بخونین می فهمین چی شد 🙄🤭😁 ، دقیق بخونین . زحمت کشیدم از کره ای به فارسی برگردوندم .

    در ادامه درمورد تاریخ در این سریال باید بگم که تمام وقایع سریال عینا با تاریخ واقعی ساخته شده و چیز تخیلی توش وجود نداره .

    کانگ گام چان با بازی گونگ بوک ، که بالا گفتم کیه ، یکی از فرمانده و وزرای اشراف زاده ی اون موقع بوده که نقش به سزایی تو جنگ با خیتان داشته و خیلی سیاستمدار بوده ، حتی مجسمه ی و مقبره سنگی اون تو پارکی به نام ناک سانگ ده ؛وجود داره . 

     

    ناک سانگ ده جایی که کانگ گام چان توش به دنیا اومده و به معنای جایی که وقتی کانگ گام چان توش متولد شد ستاره ای سقوط کرده . اونو تو مقبره ی امپراطور دفنش کردن . 

     

    درکل سریال متوسطی بود گویا میگن فصل دو هم داره . من زیاد دوسش نداشتم . اولاش جذابتر بود . به نسبت سریالای جنگی و تاریخی دیگه زیاد جذاب نبود . با اینحال به نظرم از سریال 💚سریال کره ای معشوق  💚 خیلی بهتر بود از لحاظ سیاسی و جنگی . گرچه اون دوره کلا با این دوره فرق میکرد . اونجا یه امپراطور دیگه حاکم بود . 

     

     

    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

    💚  سریال کره ای بی خانمان  💚  سریال ایرانی برف بی صدا می بارد 💚  فیلم سینمایی موقعیت مهدی  💚 سریال ژاپنی روزها 💚 سریال کره ای ایدل مقدس 💚 فیلم سینمایی غریب 💚سریال کره ای رویارویی یا دوست پسر 💚سریال کره ای وکیل طلاق 💚سریال کره ای توطئه در دربار 💚

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • سه شنبه ۲۲ اسفند ۰۲

    سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

    من بعد از مدتها مقاومت این سریال رو دیدم . 

    سریال کره ای سقوط اضطراری عشق یا سقوط بر روی عشق ، 사랑의  불시착 crash landing on you 

    سریال راجبه یون سری یه دختر از یه خانواده پولداره " پولدار نباشه نمیشه " که رفته برای خودش یه کمپانی زده و موفق شده حالا اومده پاراگلایدر و لباس ورزش و اینا تولید کرده ، من نفهمیدم این بالاخره لوازم ارایشی داشت تولید میکرد یا لباس ، خلاصه یه روز برای امتحان وسایلی که ساختن با برند یون سری ، سوار پاراگلایدر میشه و پرواز میکنه ولی یهو طوفان و تندباد میاد و یون سری رو برمیداره میندازه کره شمالی ، " از جمله حقایق یکی اینکه شبه جزیره ی کره 70 درصدش کوه و دریاس و امکان همچون طوفانی درش نی " چشم باز میکنه می بینه تو جنگله؛ سر و صدا ، که هیون بین میاد و اونجا اولش دچار سوتفاهم میشه و فک میکنه تو کره اس ، ولی هیون بین بهش میگه که اینجا کره شمالیه و اگه میخای گیر نیفتی اینجا، همینجوری مستقیم بدو و به دوراهی رسیدی بپیچ راست ، ولی دختره چون احمقه می پیچه چپ و اینجوری میشه که شانس برگشت به کره جنوبی رو از دست میده و شانسا خیلی شانسا از دهاتی که هیون بین زندگی میکنه سر در میاره ، از قضا هیون بین هم داشته دنبالش میگشته و پیداش میکنه و اونو تو خونه ش پنهان میکنه .

    سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

    و اینا در عرض یک ماه عاشق هم میشن و هربار که میخاسته اینو بفرسته جنوب مشکل به وجود می اومده . این بین داستان های دیگه ایم هست که مهمترینشون وجود یه عوضی تو سریاله که سیریشه و برادر هیون بین رو کشته و حالا میخاد یه آتو پیدا کنه هیون بینم بکشه و سپس کل خانواده شو بکشه پایین . اولش همه فک میکنن هیون بین یه سرباز معمولیه که درجه داره ، ولی درواقع اون پسر یه مقام بلندپایه س خیلی کله گنده س . 

    سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

    9 قسمت اول خوب بود ولی بعدش فوق العاده اب شد . و اصلا خیلی غیرمنطقی و مسخره بود . من فک میکنم اگه بر حسب واقعیت درست میکردنش عشقشون قشنگتر جلوه میکرد . ولی اینجوری خیلی اب تو اب بود .

    اولا چجوری زود در عرض یه ماه درحالیکه زیادم باهم حرف نزدین عاشق هم شدین !؟ اصلا بگیم شدین . دختره اصلا انگار رفته بود سوییس ، اصلا انگار درکی از اینکه الان کره شمالیه نداشت . انگار پیک نیک رفته بود عین خیالش نبود . خجسته 😶 هی لفت میداد رفتنشو به کره جنوبی خبر مرگت خب اگه این پسسرو میخای عاشقشی خب بمون اونجا ، بالاخره راه واسه موندگار شدنت بیشتره تا فرستادنت به کره جنوبی ، اگه نمیخای خب تلاش بکن اصرار بکن به اونی که میتونه کاری کنه بچسب ، یه پسره دیگه بود اصلا این دیگه خیلی مسخره بود ، که از برادر این دختر ه کلاه برداری کرده بود برای اینکه فرار کنه رفته بود چین از چینم با واسطه اومده بود کره شمالی قایم شه ! 🤨🙄ادم بره کره جنوبی زندان بهتره ؟یا اینکه بری کره شمالی که معلوم نی چجورین و نکنه تورو بکشن و اینا ؟ عقل دارین ؟ 

    سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

    خلاصه اون پسره قبلا به یون سری چشم داشته ، همو تو کره شمالی می بیننو پسره میگه خطرناکه فلان بیا من می فرستمت بری ، نفهم بازی و تهش باز میره پیش هیون بین

    اخرش انقد مسخره و ساده اینو رد کرد کره جنوبی اصلا همینجوری موندم ، خب اگه این راه بود چرا همون فردا اینکارو نکردی ؟ اصلا بگیم فردا نتونستی چون از مرز برگشته بودی ، چرا بهش نگفتی که یه ماه بعد میتونم به راحتی ردت کنم بری و هی راهای مختلف امتحان کردی ؟! بعد اخه اگه این راه هست چرا خودتون اینجوری فرار نمیکنین ؟! اصلا اگه انقد عاشق هم بودین فرار میکردی کره جنوبی ،به نظر من خیلی طبیعی بود که اینکارو کنن بالاخره این یه سریال تخیلی بود دیگه چرا نذاشتن هیون بین بره کره جنوبی ؟! 

    سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

    7 قسمت بعدی رسما اب بود ، اصلا اومدن اون سربازا به کره جنوبی و فرار اون عوضیه برای کشتن یون سری به کره جنوبی ، خیلی مسخره بود . واقعا چجوری این سریالا میترکونن؟؟؟؟ من واقعا دارم به خودم به عنوان یه کی درامر شک میکنم 😁😎🤭

    من تا قسمت 6 دوس داشتم پروانه اینا بودم خنده دار بود ولی موندن بیشترش تو کره شمالی خیلی خیلی  غیرواقعی بود . 

    بیاین چندتا حقایق سریال بهتون بگم  : 

    شایعه ای هست که 90 درصد کره شمالی این سریال رو دیدن . همچنین برای ساخت این سریال از فراری های کره شمالی که تو کره جنوبی هستن کمک گرفته شده . با اینحال سریال طبیعتا با حقایق خیلی متفاوته . 

    تو قسمت 9 صحنه ای هست که اون یارو سیریشه میره خونه رییس امور سیاسی که یه مقام بلند مرتبه س تا دنبال جاسوس کره جنوبی ینی یون سری و هیون بین ؛پسر رییسه بگرده ، و وقتی پیدا نمیکنه تو روی رییس اعتراض میکنه که اونا کجان و فلان . به گفته ی کره شمالیا همچین چیزی محاله ممکنه . اگرم ارتش بریزه تو خونه ی یه مقام ارشد حتما دستور رو از کیم جونگ اون گرفتن و حتما برای پاکسازی رفتن وگرنه همچین کاری مجازاتش هم برای اونایی که رفتن و هم برای خانواده و اطرافیانشون ، مرگه . درجا ...

    تو درام نشون میده که سرباز هایی که تو مرز هستن جلیقه ضدگلوله پوشیدن و خیلی تر تمیزن ، درحالیکه اینجوری نی اونا مث گداها لباس می پوشن و وقتی ببینیشون نمی فهمی اینا سربازن یا گدا . " بدبختا " 

    سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

    نکته ی خیلی مهم که اصلا سوتی سریال بود ، همونجور که گفتم ، یون سری به راحتی از مرز ، انگار مرز سوییس و فرانسه س ، که همه جاش در واقعیت فنس با برق فشار قویه رد میشه اونم بعد از ده قسمت ، اگه میشد به این راحتی رد شد چرا انقد قایم موشک بازی کردن ؟! و دوما اصلا امکان نداره یکی به اون راحتی رد شه بیاد کره جنوبی و فردا بیاد سئول ، درواقع سریال امنیت مرز خودشونو برده زیر سوال و ارتش و سربازایی که تو مرز هستن رو بز جلوه داده . 

    سوتی که نمیدونم ولی سریال یجوری نبود که نشون بده کره شمالی ها به رهبرشون خیلی احترام میذارن و عرق دارن ، وقتی درمورد کره ی جنوبی حرف میزدن انگار دهنشون اب می افتاد برن اونجا ، و وقتیم اونجا بودن همچین حسی تداعی میشد . بعد نوشته بود یه جا که سریال ترویج علاقه و کنجکاوی به کره شمالی کرده و اگه دوران کرونا نبود سیلی از توریست ها روانه ی کره شمالی میشدن . 

    البته که من متوجه هستم اگه قرار بود واقعیت باشه خب انقد ممکن نبود محبوب بشه ولی فک میکنم اگه واقعی تر می ساختن عشقشون خیلی سوزناک تر و قشنگتر میشد . فک کن وضعیت سخت و اسفناک و خفگان کره شمالی و عشقی که بین این دونوگل جوانه میزنه و امید رو در سرباز کره شمالیی می شکفه ، و وضعیتی که نمیتونن بهم برسن ، باحالتر نبود ؟ اینجوری اصلا انگار نه اینگار ، بعد یه ارتشی کره شمالی بدون تفتیش عقاید و به پا ، چطور میتونه بره سویییس و با یه زن خارجی اونم کره جنوبی لاو بترکونه ؟ 

    سریال کره ای سقوط اضطراری عشق 사랑의 불시착

    تو کره شمالی اگه یه ارتشی که نامزد داشته باشه همچین موردی براش پیش بیاد بلافاصله اخراج و معلوم نی چه بلایی سرش بیارن . و کل خانواده ش به زناکار متهم میشن . چون اونا خیلی به عقاید کنفسیوسی قدیمشون پایبند هستن . 

    تو سریال نشون میده که قسمت های اول هیون بین به یون سری میگه که موهای باز تو کره شمالی نشون دهنده ی دیوونه یا زن خارجیه ولی نامزد خودش که قسمتای بعد میاد موهاش بازه همیشه . 🙄 تو کره شمالی موی زن باید کوتاه یا بسته باشه . 

    درواقع از قسمت ده به بعد کلا سریال رو به اب رفت و فقط برای اینکه یه لاوترکونی تو کره جنوبی هم انجام بپذیره ،نشون دادن . 

    وگرنه کلش از منطق خارج بود . اگه کره شمالی ها میتونن به راحتی دو روزه ؟ تونل بکنن و وارد کره جنوبی شن خب چرا فراریا انقد خودشونو عذاب میدن میرن نمیدونم چین یا مث فیلم  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀  بلژیک و اینا ؟! خب اونام میان تونل میکنن دیگه .

    و اصلا چرا یه مقام ارشد کره شمالی که اون همه جرم کرده باید بره دادگاه ؟ اصلا مگه دادگاه دارن ؟ درجا مجازات میشن میبرنش اردوگاه کار اجباری ، مگه میشه اصلا چرا باید فرار کنه بیاد کره که یون سری رو بکشه ؟ بعد عاشق دل خسته هیون بین هم از جنگل ها بگذره و وارد جنوب شه و بیاد از یون سری محافظت کنه بدون اینکه هیچ برنامه ریزی هماهنگی با مامورین کره جنوبی ،همینجوری یلخی ؟! ینی سرویس امنیت ملی کره جنوبی برای شما یک شوخیه ؟ اینجوری بود که کره جنوبی  الان به فنا رفته بود . 

    قسمتای اول دوس داشتم ولی درکل زیاد باحال نبود داستانش . 


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

    💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟 سریال کره ای دروغه همه 💟 سریال کره ای داستان ازدواج بانو پارک  💟پادشاه ابدی  💟 سریال کره ای اودیسه ی کره ای سون او گوک 💟قالب جدید 💟 سریال کره ای بدرخش یا دیوانه شو  💟 سریال کره ای مرد من الهه عشقه 💟 my man is cupid 💟 جمع بندی سریال های در حال پخش که دیدم 💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟تاریخ در سریال کره ای عاشقان ماه و بدرخش و دیوانه شو  💟

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۲۰ اسفند ۰۲

    سریال کره ای گابلین 쓸쓸하고 찬란한 도깨비

     


     지은닥 : 아쩌씨 지금 내 머리카락 쳤어요 ?

    아 ... 그러니까 가슴에 검이 꽃히지 , 사람이 이런 게 꽃히는 데는 다 이유가 있다니까요 .

     ? 도깨비 : 너 어떻게 사람 아픈 데를 콕콕 찔러? 사이코패스야?

    지은닥 : 아쩌씨는 뭐 ! 처음부터 안  그랬는 줄 알아요 ? “ 너 도깨비 신부 아니다 “ “ 소문에 살지 말고 현실에 살아라 “

    자기는 뭐 , 콕콕 안찌르고 되게 푹신푹신했는 줄 아나 봐.

    도깨비 : 너 위해서 얘기한 거잖아 ! 너 위해서 !

    지은닥 : 나 위할 거면 , 남친이나 내놔요 ! 알바 , 이모네, 남친 !

    무슨 수호신이 이래 ? 안 이뤄젔잖아요 남친 !

    도깨비 : 여기 있잖아 네 남친

    지은닥 :여기 어디요 ? 여기 어디 ?

     도깨비 : 여기 !!! 네 앞의 나 !!!

     


     

    سریال کره ای گابلین 쓸쓸하고 찬란한 도깨비

     

    جی اون تاک : اجوشی الان موهامو کشیدی ؟ آ.. برا همینه که یه شمشیر تو سینت فرو رفته ...حتما دلیلی داشته که اینجوری شدی ...

    گابلین : چطور میتونی رو نقطه ضعف مردم دست بذاری و نمک بپاشی رو زخمشون ؟ سایکوپسی ؟ 

    جی اون تاک : خودت چی ، فکر کردی خودت از اول رفتارت درست بوده ؟ " تو عروس گابلین نیستی ، تو شایعه ها زندگی نکن ، تو واقعیت زندگی کن " خودت حتما فک کردی که خیلی ادم نجیب و مهربونی بودی ...

    گابلین : به خاطر خودت اون حرفارو زدم ... به خاطر خودت ...

    جی اون تاک :اگه به خاطر منه یه دوست پسری چیزی بهم بده ...کار نیمه وقت ، خانواده خالم و دوست پسر ...چجور نگهبانی هستی ؟ براورده ش نکردی دوست پسر رو ...

    گابلین : دوست پسرت همینجاست ! 

    جی اون تاک : اینجا کجا کجا ...؟!

    گابلین : همینجا جلو روت ، من ! 

     

     

     

    💗 مطالب پیشنهادی " ژاپنی " 💗

     

     

     

    💗 فیلم ژاپنی عشق را ببین و بشنو  💗سریال ژاپنی ازدواج دروغین ما 💗   سریال ژاپنی چشم های قرمز  💗  سریال ژاپنی هویت  💗   سریال ژاپنی عدالت  💗   فیلم ژاپنی someone   💗  سریال ژاپنی معشوق 💗 سریال ژاپنی سکوت  💗  سریال من سرنوشت تو هستم I'm Your Destiny  💗  سریال ژاپنی اخرین کات یا برش نهایی💗 سریال ژاپنی روزها  💗سریال ژاپنی کاش صد ها بار بهت گفته بودم 💗سریال ژاپنی اولین عشق  💗 فیلم ژاپنی ازدواج شاد من 💗فیلم ژاپنی اگه گربه ها از جهان ناپدید بشن💗 فیلم ژاپنی هیولا monster 💗مصاحبه ی گونگ یو 

     

     

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • شنبه ۱۹ اسفند ۰۲

    سریال کره ای پایان خوش من my happy ending 2023

    خب من زیاد از جانگ نارا خوشم نمیاد چون همه جا خیلی حق به جانب و مظلوم نماس . 

    ولی گفتم حالا به خاطر این اوپای جدید هم که شده بذار اینم ببینم . چیزی که زیاده وقت ...

    شما دارین 205 مین پست به نوشته ی آسیه در بیشه زاری غرق در شکوفه رو می خونین که یه وبلاگیه که نظراتم راجبه سریالایی که دیدم رو می نویسم . با اسپویل ...🤭😎 به تعداد صفحات وبلاگ ،توجه نکنین این 205مینه . 

    سریال کره ای پایان خوش من my happy ending 

    درمورد جانگ ناراس که اسمش جه وون هه ، خیلی موفقه و رییسه یه کمپانی مبلمان سازیه ، و زندگی خوبی داره و شوهر استاد دانشگاه و بچه 7 ساله و پول و اینا ... بعد کم کم معلوم میشه که این زندگی چقد راز درش نهفته بوده . 

    سریال کره ای پایان خوش من my happy ending 2023

    جانگ نارا اختلال دوقطبی داره و قرص مصرف میکنه مامانشم اونجوری بوده . بچه اشم بچه ی شوهره نی . از کس دیگه ایه که حتی خود جانگ نارا هم نمیدونه که این بچه بچه کس دیگه ایه . 

    شوهره اینو می فهمه از کجا ؟!

    یه پتیاره ای هست تو سریال 🤦‍♀️😁 "چندوقت این فش افتاده تو دهنم خیلی زششته ولی واقعا جنده بود دختره " که دوست صمیمی جانگ ناراعه که اون پتیاره دختر یه کله گنده ایه که جانگ نارا از مدرسه ساپورت کرده تا به الانش تبدیل بشه . اول سریال خب اینو نشون نمیدن بیننده فک میکنه اووو  این زنه خودساخته س فلان بعد یهو میبینی اصلا کمپانی واسه یکی دیگه س این فقط مدیره ... البته خب کارمند شدنم کار شاقیه تو همچون کمپانیی ، چه برسه به مدیر ولی خب به شرطی که یه انگل زندگیتو تو دستش نداشته باشه ...انگل اشاره به بابای اون پتیاره هه . 

    حالا خب آسیه.شی بگو قضیه چرا فش میدی فلان ... 

    جونم براتون بگه که ، این باباهه از این موسسه های بورسیه و اینا داره میره مدارس خوبا و استعداد.دارا رو بورس میکنه بعدم تو شرکت خودش استخدام میکنه و یکاری میکنه که ازشون اتو داشته باشه ...

    سریال کره ای پایان خوش من my happy ending 2023

    جه وون رو هم اینطوری کرده وقتی موفق شده و به عنوان یه طراح اسمی در کرده ، به یه اشغال الدنگ که شوهر دخترش بوده ، فک کن ادم چقد باید حروم زاده باشه که شوهر دخترشو ، زندگی دختر خودشو خراب کنه ...شوهر دخترش از این ادم اشغالا بوده به این زن اون زن دارو میداده استفاده میکرده طرف صب یادش نمی اومده چی شده ، جه وون رو هم اینجوری کرده . بچهه مال این اشغاله س . 

    دختر مرده ، " پتیاره ی موردبحث" اینو می فهمه که شوهرش رفته با دوست صمیمیش ، فک میکنه که دختره خودشم پا داده ، خودشم چون حامله بوده سقط میشه و اینا ، با وجود اینکه میدونسته شوهرش چه اشغالیه بازم دنبال انتقام بود پتیاره ... واقعا دهنم باز مونده 😲 نویسنده چی زده اینو نوشته ...

    اصلا یهو سریال خیانتی شد بعدش قتل شد بعدش سیاسی شد اصلا آشی بود...

    بعد خودشم اینو به اسم ناشناس ایمیل زده به شوهر جه وون که دخترت دختر تو نی ، شوهره هم دی ان ای و اینا ، چقدم راحت زود میرن دی ان ای میگیرن ، می فهمه که اره بچه بچه خودش نی این همه مدت داشته بزرگش میکرده و خودشو جر داده براش ، از اینورم از زنش بدش میاد ، تصمیم میگیره زنرو بسوزونه چیکار میکنه ؟! میره با دوست صمیمی زنش ینی دختر پتیاره هه میریزه رو هم ، خر ؟از خدا چی میخاد ؟ اصلا دختره واسه همین اینکارو کرده که زندگی جه وون رو بهم بریزه . 

    کشمکش اینا ، دست اخر شوهره متوجه میشه که جه وون بیماری دوقطبی داره و مدتهاس قرص استفاده میکنه یهو عشقش که خاموش شده بود بیدار میشه و دلش می سوزه و به خودش نفرین که من چه کردم ،بعدشم می فهمه که  اینا همه نقشه ی پتیاره بوده و باهاش بهم میزنه ،ولی دیگه دیره ...بابای پتیاره بیخود و بی جهت می زنه شوهررو میکشه ... واقعا چرا شوهرشو کشتن ؟ خب میتونست اون موبایل " این یه قضیه دیگه س که الکی برای اب کردن و قاتل نشون دادن پتیاره اوردن تو فیلمنامه " رو ازش بدزده یا مجروح کنه موبایلو بدزده ، نیازی به کشتنش نبود ...خیلی مسخره بود ... میدونین چرا کشتنش ؟ 

    چون یه اوپای جذاب که عاشق و مراقب جه وون هست وجود داره و انقد جنتلمنه هی خدا یه دونه از اینا بفرست ایران دیگه از تو دراما ......اه . 🤦‍♀️😁 این پسره قبلا تو سریال موش بازی کرده با لی سونگی . ولی من اونجا از کارش خوشم نیومد ، نامرد نیومد به لی سونگی بگه قضیه چیه . حالا درهرحال ...😁

    سریال کره ای پایان خوش من my happy ending 2023

    خلاصه این پتیاره و باباش از هیچ کاری فروگذار نمیکنن که جه وون رو از زندگی ساقط کنن ، ولی جه وون با کمک این اوپای جیگر همه ی سختی هارو پشت سر میذاره و اخرشم به اوپا اوکی میده . و تمام . 

    اوناام الکی الکی بدون اینکه به سزای اعمالشون برسن میمیرن ...

    تا قسمت هشت خوب بود همینجوری یواش یواش داشت اتفاق می افتاد یهو همه چی تند شد ، بابای پتیارهه سگه یه نماینده مجلس از اب در اومد ، پتیاره هه یهو قاتل شد زد یکیو کشت انگار کارش کشتن بوده انقد راحت با چاقو یکیو کشت حرمله هم اونجوری نبود والا ...

    اختلال دوقطبی جه وون عود کرد مث خلو چلا شده بود . شوهررو یهو کشتن ..اصلا من همینجوری موندم ...

    خوبی سریال بازی متفاوت جانگ نارا و وجود اوپایی به این لعبتی بود . 

    بابای جانگ نارا هم با اینکه باباش نبود خیلی بابای خوبی بود . چقد برای جانگ نارا کار کرد . از مامان سست عنصرش بهتر بود . بعد یجوری سریالو نشون میدادن من فک کردم مامانش خیلی وقته مرده نگو همین 7 سال پیش بوده . الکیم باباشو کشوندن دادگاه و اینا ...الکی خاستن پیچیده تر شه و پتیاره حروم زادگی رو به اوج برسونه . 

    ...

    فک کنم کره ای ها از این داستانای اینجوری خوششون میاد . ولی من هم از لحاظ منطق هم از لحاظ داستانایی که اینجوری عوضی بازی و ظلم به دیگری توشون هست بدم میاد . نمیتونم تحمل کنم . 

    شاید به این دلیل باشه که من وجود حروم زاده ها در زندگی واقعی رو حس کردم و می شناسمشون و از اینکه این داستانا درواقع شاید به نظر بیاد که سریاله و داستانه ولی همچین ادمایی واقعا هستن ، مدتها در کنارتن و دوست و اشنا هستن ولی در نهانشون دارن تورو زنده زنده می جوون و برای نابودیت از هیچ تلاشی فروگذار نیستن . مث اون دوست پتیاره ی پارک مین یانگ تو 💟سریال کره ای با شوهرم ازدواج کن 2024 Marry My Husband 💟  شاید به نظر بیاد که اینا تخیل نویسنده ان ولی تخیل از کجا می یاد وقتی در واقعیت چیزهایی رو نبینی و نشنوی ؟! ادم عوضی همه جا هست . 

    البته خداروشکر همچین ادمایی دورم نبودن مث سریالا ولی عوضی زیاده . برای همینه که بابای من همیشه میگه دوست به درد نمیخوره و منم الان حرفشو اویزه گوش کردمو هیچ دوستی ندارم 🤣 نه به این دلیل که بابام گفته و فوبیا شده باشه بلکه به این دلیل که خیلی زود می فهمم که فلانی چجور ادمیه  و خوشم نمیاد و بعد یه مدت خودمو پنهان میکنم مثلا پیام نمیدم سین نمیکنم اینا طرف منو یادش بره یا مستقیم بلاکش میکنم . درهرحال دوست نداشتن خیلی بهتر از داشتن دوستیه که از صدتا دشمن بدتره .

    الانم به نظر منه البته ، دوره یجوری شده که ادم وقتی تنها میشه درمورد هر حرف و رفتار خاهر برادر خودشم فک میکنه و یه سری چیزا دستش میاد چه برسه به دوست . راستش من زیاد اهل روابط پیچیده و کش مکش و این اونو گفت تو اونو گفتی فلانی دیدی چی گفت چی پوشیده بود و اینا نیستم . درواقع حرفی هم ندارم با کسی بزنم . زندگیم که دوخط بیشتر نی . وضیعتمم سال به سال تغییری نمیکنه . همه ش هم بخای غر بزنی وای مملکت اینجوری اونجوری وای من اینجوری خونه اینجوری کم کم روابط سرد و تکراری  میشن . چون همه این مشکلات رو دارن . ادم مسخره بازی هم نیستم . پولدارم نیستم هر روز یه کافه برم . 

    الکی یه چیزایی گفتم . 

    سریالش در کل بد نبود اگه این موضوع ها رو عصابتون نی ببینین . من راستش بیشتر عوضی بازی هارو زدم جلو چون فهمیدم چی به چ شد . 

    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

    💟 سریال کره ای دلال ازدواج رو وون 💟 سریال کره ای دروغه همه 💟 سریال کره ای داستان ازدواج بانو پارک  💟پادشاه ابدی  💟 سریال کره ای اودیسه ی کره ای سون او گوک 💟قالب جدید 💟 سریال کره ای بدرخش یا دیوانه شو  💟 سریال کره ای مرد من الهه عشقه 💟 my man is cupid 💟 جمع بندی سریال های در حال پخش که دیدم 💟اهنگ جدید آی اِم مونستااکس slowly 💟تاریخ در سریال کره ای عاشقان ماه و بدرخش و دیوانه شو  💟

  • نظرات [ ۱ ]
    • جمعه ۱۸ اسفند ۰۲