قالب

معرفی 100 سریال کره ای پرطرفدار و محبوب :: •بیشه زاری غرق در شکوفه •

۱۹۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی 100 سریال کره ای پرطرفدار و محبوب» ثبت شده است

سریال کره ای مرد ملکه اینهیون 인현왕후의 남자


سریال کره ای مرد ملکه اینهیون 인현왕후의 남자

 

درمورد محققی به نام کیم بونگ گو 김붕고، داستان در زمانی داره اتفاق می افته که ملکه اینهیون عزل شده و سورون ها میخان اونو به جایگاهش برگردونن ولی نورون ها میخان ملکه رو بکشن تا دیگه امکان برگشتش وجود نداشته بشه . کیم بونگ گو پسر یکی از وزیرای نورونی بوده که به خیانت متهم و کشته شده ، حالا اون میخاد با برگردوندن ملکه اینهیون اسم خانوادشو پاک کنه و برای همین که سعی میکنه تا از ملکه ی عزل شده محافظت کنه ،در خلال فرار از دست قاتل ها به قصر میره و تو کتابخونه ی قصر مورد حمله قرار میگیره وقتی قاتل میخاد بکشتش ، یهو ناپدید میشه . وقتی بهوش میاد دورش خالی بود بیرون که میره چیزایی می بینه که تاحالا ندیده و تعجب میکنه که اینجا کجاس . اون به 300 سال بعد سفر کرده . 

سریال کره ای مرد ملکه اینهیون 인현왕후의 남자

در زمان مدرن ، بازیگر تازه کاری که اسمش چوی هه جینه ؟! شایدم جین هه ، اسمش یادم رفت ، 🤭

برای نقش ملکه اینهیون اودیشن میده و قبول میشه . اولین شب فیلمبرداری به قصر اومده که کیم بونگ گو که لباس چوسانی تنشه رو می بینه و فک میکنه بازیگر نقش فرعیه . 

 

کیم بونگ گو برمیگرده به کتابخونه و یادش میاد که موقع رفتن به اقامتگاه ملکه ی عزل شده ، خدمتکار خونه شون که الان گیسانگه بهش یه طلسم داده . طلسم رو در میاره و روشو میخونه اینجوری بازم برمیگرده به زمان خودش . اون متوجه چگونگی وقایع میشه و می فهمه که هروقت در معرض خطر قرار گرفته باشه این طلسم کار میکنه . برای بار دوم که میاد زمان مدرن بازم با چوی هه جین برخورد میکنه و اینو سرنوشت میدونه و از چوی هه جین که الان متوجه قضیه شده ، کمک میخاد تا تاریخ اون زمان رو بهش بگه . هه جین اونو به کتابخونه می بره . و کیم بونگ گو با خوندن تاریخ متوجه قضایا میشه . برمیگرده و از کشتن خودش و کشتن ملکه جلوگیری میکنه . و دوباره ملکه رو به جایگاهش برمیگردونه . وقتی همه چیز اوکی شد برمیگرده به زمان جدید تا با عشق زمان مدرنش حال کنه که یهو ناپدید میشه . میره بگرده ببینه قضیه چیه که می فهمه خدمتکاری که برای طلسم رو خریده بوده کشته شده . برای همینم طلسم نابود شده . اون میره قاتلای خدمتکار رو میکشه و بعد اواره بوده که میگیرنش ، میخاد خودشو بکشه که برمیگرده به زمان جدید . این سری برای همیشه . 

 

درمورد کیم بونگ گو که تو سریال هست خیلیا تحقیق کردن که ببینن ایا واقعا همچین ادمی وجود داشته یا نه ،نویسنده سریال گفته که این داستان تخیلیه ولی از اینکه می بینه مردم انقد به داستان علاقمند شدن که بازم رفتن تاریخ شون رو خوندن خیلی خوشاله . بعضی از وبلاگ ها میگن که شخصی به نام دیگه ای با همین مشخصات کیم بونگ گو ی سریال وجود داشته تو زمان امپراطور سوک جونگ . با اینحال اینا همش حدسه . 

 

سریالش خیلی قشنگ و باحال بود . برای دومین بار واقعا چسبید . هم از بعد تاریخی هم از بعد عشقی خیلی دوسش داشتم . 

 

🍀  مطالب پیشنهادی مرتبط با این سریال 🍀

🍀 سریال کره ای قمارباز 🍀

☘ سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق  ☘

حالا تو این پست میخام بگم که ملکه اینهیون کی بود ، چون دیگه الان جاشه : 

 

" ملکه اینهیون متولد پانزدهم می ۱۶۶۷؛ دومین ملکه پادشاه سوک جونگ از چوسون و یکی از شناخته شده ترین ملکه های سلسله چوسون بود.او از خاندان مین می باشد.پدر وی “مین یو جانگ” وزیر دفاع بود و مادرش بانو سونگ (دومین همسر مین یو جانگ)بود.او در سال ۱۶۸۱ و در سن چهارده سالگی به عنوان دومین ملکه پادشاه سوک جونگ با وی ازدواج کرد.زمانی که “جانگ اوک جونگ” در سال ۱۶۸۸ فرزند پسری به دنیا آورد؛ یک مشاجره خونین که از آن با عنوان “گیسا”(به معنای تصفیه سیاسی)نام برده می شود؛ درگرفت.پادشاه سوک جونگ می خواست تا به بزرگترین پسرش لقب وونجا (به معنی “اولین پسر”)که لقب ولیعهد بود داده و به بانو جانگ از مرتبه “سو اوی” به مرتبه “های بین” ترفیع عنوان بدهد.این اقدام با مخالفت حزب نورون که از ملکه اینهیون حمایت می کردند و توسط “سانگ سی یئول” هدایت می شدند روبرو شد در حالی که این خواسته توسط حزب سورون که از بانو جانگ حمایت می کردند پشتیبانی می شد.پادشاه سوکجونگ از این مخالفت خشمگین شد و تعداد زیادی از جمله سانگ سی یئول کشته شدند.تعداد کثیری از جمله اینهیون و خانواده اش تبعید شدند.ملکه اینهیون عزل شد در حالی که “جانگ سو اوی” به “جانگ های بین” مبدل شد و سپس سومین ملکه لقب گرفت.در سال ۱۶۹۴ سوک جونگ از اقدامات دمدمی خود احساس پشیمانی کرد و با جنبشی که توسط حزب نورون برای برگرداندن اینهیون ترتیب داده شده بود همراه گشت.او ابتدا به قصر کوچکی در “آندونگ” برده شد.سپس به قصر شاه توت و در نهایت به قصر اصلی آورده شد.بانو جانگ هم به مرتبه “های بین”تنزل درجه داده شد.او در سال ۱۷۰۱ و در سن سی و چهار سالگی مریض شد و به دلیل بیماری ناشناخته ای فوت کرد (بعضی منابع علت مرگ وی را مسمومیت ذکر کرده اند).
گفته می شود سوک جونگ در حالی که برای اینهیون سوگوار بود در خوابی او را دید در حالی که لباس سوبوک که به خون آغشته شده بر تن داشت.سوک جونگ علت مرگ اینهیون را از وی جویا شد اما اینهیون چیزی نگفت جز اینکه به سمت اتاق “جانگ های بین” اشاره کرد.سوکجونگ بیدار شد و و به سمت اتاق جانگ رفت.در حالی که به اتاق نزدیک می شد او صدای موسیقی و خنده را شنید.در حالی که در پشت اتاق گوش ایستاده بود؛ پادشاه جانگ های بین را با یک روحانی “شمن” در یک اتاق دید در حالی که برای مرگ ملکه دعا می کردند و یک مجسمه را با تیرهایی هدف قرار می دادند.زمانی که پادشاه به موضوع پی برد؛ بانو جانگ به خاطر اعمالش با سم اعدام شد. "


🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

 🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀

  • نظرات [ ۳ ]
    • يكشنبه ۱۹ فروردين ۰۳

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    💕 این 223 مین پست وبلاگ بیشه زاری غرق در شکوفه اس و همچنین  این 500مین سریالی که دارم طی این چندین سال کی درامریم می بینم . 💕

    همونجور که تو پست 🍀 سریال کره ای قمارباز 🍀گفتم ، امپراطور سوک جونگ تو  دوتا ملکه داشت : ملکه اینهیون و ملکه جانگ اوک جونگ . این روزا نشستم سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love  ، یا عنوان کره ایش جانگ اوک جونگ  ، زندگی در عشق 장옥정, 사랑에 살다 رو دیدم . این سریال خیلی به تاریخ نزدیکتر بوده که الان تعریفش میکنم . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    داستان از زمان ولیعهدی سوک جونگ با بازی یو آه این  و بابای بی عرضه ش شروع میشه .جانگ اوک جونگ ،با بازی کیم ته هی  یه دختر معمولیه که خیاطه ، عموش با کشتن معلم خیاطیش که اشراف زاده بوده ، به پول و پله رسیده وجانگ اوک جونگ اسمی برای خودش بهم زده و لباسای اشراف زاده ها رو می دوزه .مامانشم برده ی یه خانواده اشرافیه . باباشم که سالها پیش موقع فرار کشته شد ، مترجم بوده . خلاصه همچین ریشه ای داره . 

    اینهیون دختر وزیریه که رییس سورون هاس . اون میخاد برای ولیعهد لباس بدوزه که میاد خیاط خونه ی جانگ اوک جونگ ، از همون اول از جانگ اوک جونگ خوشش نمیاد . برای اندازه گیری ، ملکه مادر ولیعهد رو می فرسته به اون خیاط خونه و اونجا سوک جونگ برای اولین بار جانگ اوک جونگ رو میبینه . اتفاقاتی پیش میاد و سرنوشت وار ، اینا هی بهم برخورد میکنن . تا جایی که دیگه عاشق میشن و سوک جونگ خودشو رییس مامورای سلطنتی جا میزنه و به جانگ اوک جونگ میگه اگه یه روز خاستی بیای پیش من بیا قصر دنبال ادمی به اسم لی سون بگرد . لی سون اسم خودشه . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    یه سری اتفاقات زنجیره وار می افته  و وزیری که تو جبهه ی نورون هاس و مامانه جانگ تو خونه ش برده س ، به جانگ میگه که ملکه ی مادر ، " مادربزرگ " دنبال یه دختری میگرده تا اینو بزرگ کنه و براش سوداور باشه و برای منافع این یه کارایی بکنه . ختم کلام اینکه خوشگل باشه و بیاد جاشو تو دل چونا باز کنه . این موقع سوک جونگ تازه امپراطور شده و با دختر یه وزیری از سورون ازدواج کرده . اون بین این دختره و اینهیون ، این دختترو انتخاب میکنه . چون نمیخاد اینهیون که دختر وزیر قدرتمنده هست رو بگیره . 

    باز یه سری اتفاقها می افته و جانگ اوک جونگ به این نتیجه میرسه که باید وارد قصر بشه و قدرتمند بشه . اینجوری میشه که با پارتی مادربزرگه ، وارد قصر میشه و اونجا می فهمه رییس مامورای سلطنتی کسی نیست جز چونا

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    ملکه ابله مرغان میگیره میمیره . تو این اثنا عشق بین سوک جونگ و اوک جونگ بیشتر میشه  .و اونارو درحالیکه همو بغل کرده بودن تو قصر می بینن ،  همه می فهمن و ملکه ی مادر میخاد اینارو از هم جدا کنه که نمیشه ، ولی با اینحال سوک جونگ مجبور میکنن که اینهیون رو بگیره .اونم مرغش یه پا داره و نمیخاد با دختر وزیره ازدواج کنه .  اینهیون بهش میگه که اگه تو اون دختترو میخای من برات پیداش میکنم و اونو به عنوان صیغه ات قبول میکنم چون این دیگه مربوط به دربار داخلی زنا میشه .  به همین شرط سوک جونگ بالاخره راضی میشه که اینهیون رو بگیره . 

    شب زفاف ؟! سوک جونگ به جای اینکه بره اتاق ملکه اینهیون سریال کره ای مرد ملکه اینهیون ☘ ، میره بیرون قصر با اوک جونگ . فرداشم برش میداره میاره قصر میگه خب اینهیون قولتو عمل کن . اینجوری میشه که اوک جونگ میشه صیغه . 

    ولی همچنان ملکه ی مادر باهاش مخالف بودو تاجایی که میخاست نازاش کنه پیش رفت . با اینحال هرسری که اینا فتنه درست میکردن که دختترو یکاریش کنن و از چشم چونا بندازنش نشد که نشد . دعانویسش خوب بود . 🤣🤭 نه تنها نشد بلکه عشقش بیشترم میشد . توروخدا ببین برده چه شانسی داره . 😶

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    جانگ اوک جونگم همچین علیه سلام نبود مارمولکی بود که حد نداره . راستش اصلا از شخصیتش خوشم نیومد . با اینکه عاشق شاه بود و ازدواج یه زنی که مامانش برده و خودش از طبقه ی پایینی حتی به عنوان صیغه ممکن نبود ،با اینحال چونا براش هرکاری کرد و دست اخر ملکه ش کرد ، اونم چون دید چونا میخادش و فقط حرف اونو باور میکنه هی خودشو به مظلومی میزد و فتنه راه مینداخت . تا جایی که به خاطر اینکه ملکه مادرو کاملا بشونه سرجاش سم خورد تا بندازه گردن اونا . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    این وسط اینهیون واقعا یه اشراف زاده ی واقعی بود . باوقار باصبر . طفلک اصلا نمیتونست از پس این برده های زبون و فتنه بربیاد . دست اخرم براش پاپوش درست کردنو از قصر انداختنش بیرون و عزل شد و اون برده اومد هیچی هیچی شد ملکه . 😖 وقتیم بعد سالها با نقشه ی سورون ها دوباره تونست به قصر برگرده چندی نگذشت که به خاطر بیماری تو جوونی مرد . تو این مدت ازدواجش با چونا فقط خون جیگر خورد و تو خودش ریخت . یک بارم چونا بهش محبت نکرد . نامرد . تا اخرین لحظه عاشق اون فتنه بود . مردک عوضی . موقع مرگش واقعا ناراحت شدم . طفلک هم نمیتونست بچه دار شه تازه غیر از اینا اصلا چونا باهاش خوب رفتار نکرد تازه باهاشم نخابید . بعد الکی جلوی وزیرا میگفت اون بچه دار نمیشه چقد تلاش کنم . لاشی .🤬🤐😄

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    رابطه ی اینهیون با باباشو خیلی دوس داشتم . قشنگ میشینن باهم حرف میزنن درمورد سیاست و باباش چقد به فکرش بود . اخرشم وقتی دید دخترش بالاخره به جایگاهش برگشت با خیال راحت مرد . 

    راستش من زیاد از بعد عشقیش خوشم نیومد . عشقشون تنها زمانیکه جانگ اوک جونگ به فکر قدرتمند شدن و انتقام از اینو اون نبود ، قشنگ بود . ولی بعدش همچین جولونی میداد که حد نداره . درکل خیلی دریده بود جانگ اوک جونگ که خب طبیعیه دیگه برده بوده . از بعد تاریخی هم همونطور که گفتم به واقعیت تاریخی نزدیکتر بود .درکل سریال قشنگ و جذابی بود . روندش منو به شک انداخت که نکنه 50 قسمتیه 😁 حس کردم اخرش اونجا که جانگ اوک جونگ رو عزل میکنن رو یهویی تمومش کردن . کسی که با اون فتنه اندازی و مارمولک بازی به اون جایگاه رسیده هیچوقت انقد سریع تسلیم نمیشه . 

    از بعد تاریخی ، اون قضیه که تو پست سریال کره ای قمارباز گفتم ، ای این جوا ، بازم اینجا تو زمان سوک جونگ اتفاقا افتادنشو نشون دادن . اینکه چطور سوک جونگ با عوض کردن ملکه ها وزرا و جناح رو کنترل میکردن رو نشون دادن و برام واضح شد که منظورش چی بوده . و اینکه عزل ملکه اینهیون و بعدشم فرستادن خدمتکارش سوک وون ، به قصر برای اغوای شاه همه ش تو تاریخ هست .

    همینطور این سوک وون بود که باعث عزل جانگ اوک جونگ شد .اینجوری که ، وقتی پسر جانگ اوک جونگ ابله گرفت ، شمن اورد تو قصر و اونجا از این دعاها و اینا انجام داد و اون دعا بیشتر باعث شدن که روی فرد مریض دیگه ای ملکه اینهیون هم اون موقع مریض بود و تو بستر بیماری ، تاثیر بذاره " اینجاس که میگن دعا وقتی میکنی ممکنه اثر بدش رو یک نفر دیگه بیفته ها . حتی تو سریالم اینو نشون دادن واقعا این چیزا واقعیه . " و اینجوری اینهیون مرد و بچه ی اوک جونگ زنده موند . سوک وون این رو دست اویز قرار داد و وقتی اینهیون مرد با خودش گفت اگه اوک جونگ بازم ملکه شه منو میکشه پس رفت جلوی وزرا به چونا گفت که اوک جونگ برای اینهیون دعا نوشته تا بمیره و مدرکش فلانجاس . و اینطوری شد که اوک جونگ هم سم بهش دادن خورد مرد . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

    ولی واقعا چقد قشنگ میسازن و چقد خوب بازی میکنن . ادم اصلا احساس نمیکنه که این سریاله که داره می بینه انقد واقعی و خوبن . 

    یو آه این تو نقش امپراطور سوک جونگ خیلی خوب بود . خیلی به فکر مردم بود و واقعا کار داشت میکرد . با اینحال این عشقی که چشاشو کور کرده بود رو خوشم نیومد . امپراطور که نباید همه چیو به پای یه زن بریزه . واقعا خیلی ناراحت شدم که اون اتفاقا برای یو آه این افتاد . حیف همچین بازیگری بود . 

    سریال کره ای جانگ اوک جونگ زندگی برای عشق Jang Ok-jung, Living by Love

     دیگه اینکه برم سریال ملکه اینهیون رو هم ببینم و بیام . 🤭 این سری سریال تاریخی ها همش درمورد این زمان شدش . خیلیم اتفاقی اینجوری شد . اولش من هوس کرده بودم برای دومین بار سریال کره ای مردِ ملکه اینهیون رو ببینم ولی همش عقب افتاد بعدش قماربازو دیدم و بعدشم چون خاهرم و بقیه تعریف کردن تصمیم گرفتم جانگ اوک جونگ رو هم ببینم . اگه ملکه اینهیون هم بندازم عقب دیگه ممکنه نبینمش برای همین باید بلافاصله دیده شه . 😄


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀 

    💚 سریال کره ای تناسخ در خانواده ی ثروتمند 💚سریال ژاپنی اولین عشق 💚سریال کره ای یک خانوم اوه دیگر 💚سریال کره ای شوالیه سیاه 💚 قسمت 7 و 8 سریال کره ای این رابطه مقاومت ناپذیره 💚 معرفی کتاب  💚 معرفی کتاب دریای حاصلخیزی 💚معرفی کتاب ژاپنی تاوان 💚 سریال کیمیاگر روح فصل دو 💚

     

  • نظرات [ ۷ ]
    • شنبه ۱۸ فروردين ۰۳

    برگ های گیلاس و سوت اسرار امیز Hazakura to Mateki

    داستانی از اوسامو دازای 

    برگ های گیلاس و سوت اسرار امیز Hazakura to Mateki 

    این داستان هم از کتاب های داستان همشهری ، ویژه ی نامه ی نوروز 96 ،که دوسش داشتم . مخصوصا این پاراگرافش که یاد خودم و خیلی از دخترای این مدلی می ندازه . 

    داستانی از اوسامو دازای برگ های گیلاس و سوت اسرار امیز


    همه ی اون نامه ها رو می نوشتم و برای خودم میفرستادم مسخره م نکن جوونی خیلی مهمه، خیلی. من بعد از این که مریض شدم اینو فهمیدم این که آدم خودش برای خودش نامه بنویسه کار کثیفیه ،فلاکت باره ،احمقانه است .کاش واقعا با یکی معاشرت میکردم کاش یکی در زندگی ام بود. من تا حالا عاشقی که هیچ، حتی با یه مرد غریبه حرف هم نزدم تو هم مثل منی دیگه خواهر ما اشتباه کردیم زیادی سربه راه بودیم. 

    داستانی از اوسامو دازای برگ های گیلاس و سوت اسرار امیز


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    ☘ داستان از دیوید سدریس ☘ 💚   یادگیری زبان جدید مث شروع یه رابطه عاشقانه س ...   💚  معرفی کلمه کره ای " 적성에 맞는 일 "  💚   رویابافی در روز روشن  💚  حالت غرقگی 💚 معرفی کتاب  💚 معرفی کتاب دریای حاصلخیزی 💚معرفی کتاب ژاپنی تاوان 💚معرفی کتاب وزن رازها  💚 معرفی کتاب کشتن شوالیه 💚💚 داستان هزار و یک روز   💚سفر انار 💚💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀

  • نظرات [ ۰ ]
    • جمعه ۱۷ فروردين ۰۳

    Shopping for Clothes in Tokyo : David Sedaris روایت از دیوید سدریس : انگِ هم

    من دوباره از بی کتابی رفتم سراغ کتاب های داستان همشهری سال های گذشته ، این روایت از دیوید سدریس به نام انگِ هم ، که تو شماره ی 75ام ، ویژه ی نامه ی نوروز 96 ، چاپ شده بود . 

    من نوشته های دیوید سدریس رو خییلی دوس دارم . توشون یه حس خوبو و دلنشینی داره . ادا نیست واقعیه . و واقعا هرکدوم از روایت هایی که برای دیوید سدریس بوده رو چندباری خوندم ، از جمله این روایت ، توش حسی از ازادی و بدون نگرانی بودن وجود داره . همچین حسی بهم میده . وقتی میخونمش حس اینکه تو یه جای ساکت و اروم و قشنگ هستم با یه منظره ی فوق العاده زیبا بهم دست میده . 

    داستان همشهری

    جمله ی " همه ی بعد از ظهر را پیش رو داریم " رو چندین بار خوندمش ، حس خوبی بهم میده . انگار که بعداز ظهر چندساعته و تو اون چندساعت چه کارا که نمیشه کرد . تصور میکنم که تو ژاپن هستم و بعد از ناهاری دلچسب که  با چاپستیک هایی که من میتونم برعکس گرچن خواهر سدریس ، ازشون استفاده کنم ، خورده شده ، منظره ی اروم و تمیز و ژاپنی پیش روم رو نگا میکنم و به اینکه بعدش کجا بریم که بهمون خوش بگذره فکر میکنم . همچین حسی رو موقع خوندن این روایت داشتم . که من بخشیش رو اینجا میذارم . 

    این روایت با عنوان   Shopping for Clothes in Tokyo تو نیویورکر سال 2016 چاپ شده بوده . من زبان اصلیشو خوندم همین تازگی ، و یه چیزی فهمیدم 😁 تو متن فارسی از هیو به عنوان نامزد سدریس یاد شده ولی هیو اصلا زن هم نیست چه برسه که نامزدش باشه . 

    داستان همشهری

    داستان خرید لباس در توکیو  :


    من هیچ وقت نشده که از شهر بروم بیرون و برای هیو سوغاتی نیاورم. او هم همین طور، هر چند اوایل این جور نبود و مجبور بودم تربیتش کنم. هیو ذاتا زیاد آدم خرید کننده ای نیست اما توکیو شاید چون خیلی دور است انگار چیزی را درونش شل می کند. مسئله این است که از خرید کردن خجالت میکشد به نظرم به مادرش رفته که خرید کردن را ولخرجی یا از آن بدتر «غیر جدی» میداند میگوید: "چرا آدم بره فروشگاه وقتی می تونه بره موزه؟"

    اووم، چون تو موزه هیچ گهی نمی فروشن؟

    من و خواهرهایم حس بدی به خرید کردن نداریم و خب چرا داشته باشیم؟ واضح است که داریم سوراخی را در درونمان پر میکنیم ولی مگر همه همین جور نیستند؟ و مگر پر کردنش با کلاه بره هایی به اندازه ی روکش صندلی توالت اگر نگوییم مفیدتر لا اقل سالم تر از پر کردنش با کیک خامه ای یا هروئین نیست؟ «تازه، همه ش هم که واسه خودمون نیست من میخوام برا دوستام کادوی تولد بخرم و هزار تا چیزم واسه پسرخونده م.» این را ایمی در اولین شب تعطیلاتمان سر میز شام گفت.


    داستانی از اوسامو دازای برگ های گیلاس و سوت اسرار امیز
    از آن جا که هر دو از یک قماشیم گفتم " منو که لازم نیس قانع کنی." خرید کردن ربطی به پول ندارد. اگر داشته باشی میروی سراغ برندها و گالری ها نداشته باشی می روی دست دوم فروشی و سمساری ولی هیچ وقت این طور نیست که قیدش را بزنی و به جایش بروی فلان پارک یا معبد یا مرکز فرهنگی که هیچ کوفتی تویش نمی فروشند. عروس مان کتی سر ebay قسم می خورد اما من جنبه ی اجتماعی خرید کردن را هم دوست دارم؛ بیرون رفتن دست زدن به چیزها و حرف زدن با مردم. " منم همینطور " من توی خانه کار می کنم و بنابراین بیشتر روزها به جز هیو تنها مراوده و معاشر تم با فروشنده ها و صندوق دارها است. مشکلم این است که اگر کسی خودش را وقف من کند یا کوچکترین زحمتی به خودش بدهد احساس می کنم باید هر چه می فروشد بخرم مخصوصا اگر این زحمت شامل نردبان یا دسته کلید باشد. آن نقاشی کوچک کلبه خرابه را در چهارمین روز تعطیلات مان برای همین خریدم...

    با این که کار نقاش معاصری است که همیشه دوستش داشته ام وقیمتش هم لابد خیلی منصفانه، عملا برای این خریدمش که صاحب فروشگاه کلید درآورد و قفل قفسه اش را باز کرد. از مغازه که بیرون می آمدیم ایمی گفت: "اگه تو نمیخریدی، من میخریدم."

    با اینکه خریدمان را موقتا مختل میکرد اما چیزی که همگی همیشه در توکیو برایش لحظه شماری میکردیم ناهار بود ، که همیشه بیرون می خوردیم ، معمولا در محلی که همان موقع گذارمان بهش افتاده بود . یکی از اخرین بعدازظهرهای مسافرتمان ، وقتی نشسته بودیم سر میزی در یک رستوران دریایی درشیبویا ، چشم انداختم به ایمی که یک بلوز ورزشی کاپیتال با شتک های خون و تکه های مغز تنش بود و به گرچن به کلاه برس توالتی ، خودم ان روز پراهن سیاهی که ده سانت زیر زانوهایم می امد و مرا مثل عروسک خیمه شب بازی میکرد ، افتتاح کرده بودم . ماها ، من و خواهرهایم ، چشم ها و بینی هایمان مثل هم نیست . جنس موه ها و فرم صورت هایمان هم . اما در ان بعد از ظهر به خصوص ، شباهت خانوادگی واقعا خیره کننده بود . هرکس میتوانست بفهمد که ماها با هم فامیلیم .... غذا حرف نداشت اما چیزی که ناهار را دلچسب میکرد تصور بعدش بود ؛ این که همه ی بعد از ظهر را پیش رو داریم و این به بعد از ظهر می تواند به هرچیزی بینجامد ...


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

    💚   یادگیری زبان جدید مث شروع یه رابطه عاشقانه س ...   💚  معرفی کلمه کره ای " 적성에 맞는 일 "  💚   رویابافی در روز روشن  💚  حالت غرقگی 💚 معرفی کتاب  💚 معرفی کتاب دریای حاصلخیزی 💚معرفی کتاب ژاپنی تاوان 💚معرفی کتاب وزن رازها  💚 معرفی کتاب کشتن شوالیه 💚💚 داستان هزار و یک روز   💚سفر انار 💚💟 معرفی کتاب جود گمنام 💟 معرفی کتاب شرکت  💟دومین برف تهران عکس و اهنگ برفی  🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 ☘ داستان ژاپنی از اوسامو دازای  ☘ 

  • نظرات [ ۴ ]
    • جمعه ۱۷ فروردين ۰۳

    오늘도 사랑스럽개 سریال کره ای امروزم سگ دوست داشتنی

    오늘도 사랑스럽개 سریال کره ای  امروزم سگ دوست داشتنی یا روز خوبی برای سگ بودن  

    سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن

    عنوان و محتوا یخورده مسخره بود ولی درکل قشنگ بود  چجوری اینجوریه ؟ اینجوری که الان میگم ...! 

    من از اخر میگم سریالو ، درحالیکه دارم به اهنگ های جدید بنگ یونگ گوگ از BAP گوش میدم . و درعین حال ، یک عالم اهنگ جدید دیگه اومده که درست گوش ندادم و یک عالم ویدئو یوتیوب هست که ندیدم . همچنین تیزر دیوانه کننده و کشنده ی مستر ایم چنگ کیون شی . واو نمیدونین چیکار کرده آی اِم ، اصلا انتظار همچین تیزری رو نداشتم  . بعد فک کن دختر تو تیزرش بود ، دهنم باز مونده بود . فک میکنم حتما مونببه های دیگه ام دهنشون باز مونده باشه . واقعا باورنکردنیه با البوم قبلیش و ام وی قبلی خیییییییییلی متفاوته . دوس دارم فقط ری اکشن بقیه اعضا رو ببینم که آی اِم رو درحالیکه داره با یه دختر خوش میگذرونه و می رقصه و اینا رو ببینم . 🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀 اوری آی اِم 많이 컸네 . از هیجان نمیدونم چه کنم . جز انتظار برای اهنگاش و ام وی دیوونه کننده ش کاری نمیتونم بکنم . 

    بعد نوشت : اهنگای آی اِم اومد گوش دادم ، دو سه تاشو دوس داشتم ریتمشو ، معنی بیشترشون عشقی و اینا بود .اهنگ اصلی که ام وی هم داشت قشنگ بود .  ولی زیاد تاثیرگذار نبودن راستش . خجالت اوره که به عنوان یه فن اینو بگم ولی راستش غیر از god damn in like it از اهنگای جدیدش حس خاصی نمیگیرم . 🤦‍♀️🤪 ولی صداش واقعا قشنگه . این تغییر ریتم تو اهنگا و این تغییر تن صداش تو اهنگاشو دوس دارم . 

    سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن

    سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن

    برگردم به تعریف کردن سریال امروز ...

    سریال درمورد یه روباه نه دمِ که خدای کوهستانه ، اون به یه انسان طبیعتا از نوع زن ، علاقمند شده و از دور مراقب اون زنه . 

    اون زن؛ الان همسر یه شاهزاده ایه . خدمتکار زن این دختره اس که عکسش هست ، چا عین وو ، یا چا اون وو ، یه اشراف زاده اس که عاشق این خدمتکاره س ، شاهزاده به خیانت متهم و کشته میشه و دنبال زنش میگردن تا اونم بکشن چون حامله ام هست میخان ریشه رو قطع کنن . چا اون وو از این پلیسای  چوسانیه ، میاد خونه ی اینا و خبر میده که دارن میان بگیرنشون و فراریشون میده . اینا میرن تو کوهستان خدای کوهستان بهشون جا میده . بچه ی زن تو شکمش می میره . حالا نمیدونم تو دوران چوسان بچه میمیره چجوری از شکم در میارن و چجوری مادر زنده می مونه ، حالا بماند . 

    سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن

    خلاصه زنا هردو یه مدت خونه ی روباه نه دم  می مونن ، و خب از قبلم که روباه علاقمند بود؛ زنه ام علاقه مند میشه و اینا ، تا زمانیکه خدمتکار به روستا رفت و امد میکرده و می فهمه که چا اون وو رو گرفتن چون نتونسته زن شاهزاده رو پیدا کنه و بکشه ، میره میگه من جاشو بلدم ، اینو میگه ولی بعد پشیمون میشه ،تهدید اینا ، میگه من میرم خودم میارمش اینجا ، وقتی میرفته اونجا مخفیگاهشون ، دنبالش میکنن و می افتن دنبالشون و بدو بدو تا لب اون صخره معروفه تو کوه های کره که همیشه تو تعقیب و گریز به اونجا ختم میشه ماجرا 😁 

    چا اون وو هم میاد کمکشون ، زنه می بینه همه چی زیر سر خودشه و اون بمیره قضیه حل میشه ، شمشیر چا اون وو رو میگیره خودشو میکشه از صخره پرت میشه ، این بین روباه هم افتاده بود دنبالشون نجاتشون بده می بینه زن با شمشیر چا  اون وو کشته میشه ، فک میکنه اون کشته ، گریه زاری کینه ، میره چا اون وو رو بکشه که می بینه خودش مرده ی خداییه 😄 قبلش مرده بود چون تیر خورده بود . 

    میاد زنه رو هم بکشه ، خدمتکاره میگه رحم کن فلان تو خدایی اینا ، روباه میگه راس میگی زنده ات میذارم چون اینجوری بمیری حیفه برات زیادی اسونه اینجوری مردن ، نفرین میکنه خاندان زنه رو ، میگه از این به بعد هر کسی از خاندانت کسی رو ببوسه تبدیل به یه موجود غیرانسانی ، واضحا نمیگه سگ 😁 میشه و تا عشق اونا پاک نباشه و اون طرف ، کسی که تبدیل شده رو دوباره نبوسه ، طرف همونجوری می مونه . اینجوری میشه که ...

    در زمان معاصر ، معلم هان هه نا ، تو سن 27 سالگی تاحالا با پسری کیس نرفته ."نیست من رفتم 🤐🙄😁" و تو مدرسه هم به معلم تاریخ علاقمنده ، معلم تاریخ کیه ؟ روباه نه دم

    سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن

    روباه نه دم نقشه می ریزه تا معلم هه نا عاشق معلم ریاضی با بازی چا اون وو ، بشه و وقتی عاشق شدن اینارو از هم جدا کنه  تا زجر بکشن . 

    داستان با کیس اشتباهی معلم هه نا و چا اون وو که از سگ ها میترسه ، شروع میشه و چالش های هه نا برای اینکه دوباره بتونه چا اون وو رو ببوسه تا نفرین برداشته شه ، و اینکه کاری کنه تا ترس و فوبیای معلم ریاضی نسبت به سگ بریزه ، پیش میره . نفرین اینجوری که اگه بعد یه مدتی " نفهمیدم چه مدت " نتونه اون طرفو دوباره ببوسه ، همینجوری سگ می مونه . که دایی شون هم همینجوری مونده . 

    من این سریالو درحال پخش دیدم خوشم نیومد ول کردم اخه خیلی مسخره بود موضوعش ینی چی انسان سگ میشه ، گیر دادن چندوقته به سگا ...🙄🤐

    بعد دیدم داستانش به چوسان کشیده شد و هیون وو ⬇، که نقش  معلم تاریخ رو داره ، روباه نه دمِ برای همین دوباره گفتم یه امتحانی بکنم . 

    سریال کره ای روز خوبی برای سگ بودن

    بخشای روباه نه دم و عشقش واقعا قشنگ بود . دوست داشتم .از اینکه دوباره بهش فرصت دادم خوشالم !

     

    اصلا نیازی به گفتن این نیست که چا اون وو چقد جذابه.  مخصوصا اونجا که روباهه حافظه ی هه نا رو پاک کرده بود و خودش داشت با هه نا لاس میزد و معلم ریاضی داشت عذاب میکشید و خیلی ناراحت بود . اونجاها واقعا دلم براش سوخت . 

    اخرشم زنی که روباه نه دم عاشقش بود ،تناسخ کرده بود ، میاد به روباه نه دم  قضایا رو تعریف میکنه و روباه نه دم  می فهمه که اشتباه میکرده بعدشم میره کنار دریا زندگی میکنه ، چون عشقش دریا رو دوست داشته و اخرین بار قرار بود برن دریا که کشته شد . اون دختر تناسخیه هم معلوم شد که رو معلم تاریخ یا روباه نه دم کراش زده بود بالاخره تناسخ همون دختره بود تو زمان چوسان دیگه ، برای همین رفت دریا پیشش و باهم از این بالن ارزوها هوا کردن . فقط من وجود پلنگ ؟ در پوستر سریال و تو طول سریال رو نفهمیدم . اون معاونه پلنگ بود ولی خب چه ربطی به روباه داره ؟ درهرحال ...

    درکل خوب بود فقط یخورده اب داشت . 

    ...

    تو همین حین البوم بنگ یونگ گوگ از BAP رو گوش دادم ،  دوتا از اهنگاشو خوشم نیومد ، از همشون قشنگتر که خیلی خوشم اومد اهنگ BANG YONGGUK - MOVIMIENTO  بود . معنی خاصی نداشت از این اهنگایی که تو کلاب ها حال میده باهاش برقصی . 

    یکی از قشنگترین اهنگایی که تاحالا بیشتر از 100 دفعه گوش دادم این اهنگه ، حتما ببینینش : 

    آهنگ I Remember از Bang Yong Kuk - نماشا (namasha.com)


    🍀  مطالب پیشنهادی 🍀

     

    🍀سریال کره ای اسپانسر sponsor2022 🍀سریال کره ای اهنگ عاشقانه ی خیال انگیز 🍀  سریال کره ای شام دوستانه dinner mate  🍀 فیلم کره ای اسم من لو کی وان با بازی سونگ جونگ کی  🍀سریال کره ای پایان خوش من با بازی جانگ نارا  🍀سریال کره ای سقوط اضطراری عشق crash landing on you  🍀  دیالوگ از سریال کره ای گوبلین goblin 도깨비 🍀 سریال کره ای جنگ گوریو و خیتان 🍀 سریال کره ای دکتر اسلامپ  🍀 مصاحبه ی آی اِم IM با مجله ی allure 🍀  معرفی کتاب شمس و طغری 🍀 سریال کره ای وارث غیرممکن   🍀 سریال کره ای قمارباز 🍀 سریال کره ای معجزه با بازی پسرای SF9 🍀 

  • نظرات [ ۰ ]
    • يكشنبه ۱۲ فروردين ۰۳
    | سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |